دانلود پاورپوینت آداب زیارت امام حسین علیه السلام
![]() |
ادامه مطالب
|
![]() |
![]() |
ادامه مطالب
|
![]() |
صاحب كتاب "عون المعبود" كه شرح كتاب سنن ابى داوود است، مى نویسد:
35 - كِتَاب الْمَهْدِيِّ:ش وَاعْلَمْ أَنَّ الْمَشْهُورَ بَيْنَ الْكَافَّةِ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ عَلَى مَمَرِّ الْأَعْصَارِ أَنَّهُ لَا بُدَّ فِي آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ ظُهُورِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ يُؤَيِّدُ الدِّينَ وَيُظْهِرُ الْعَدْلَ وَيَتَّبِعُهُ الْمُسْلِمُونَ وَيَسْتَوْلِي عَلَى الْمَمَالِكِ الْإِسْلَامِيَّةِ وَيُسَمَّى بِالْمَهْدِيِّ وَيَكُونُ خُرُوجُ الدَّجَّالِ وَمَا بَعْدَهُ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ الثَّابِتَةِ فِي الصَّحِيحِ عَلَى أَثَرِهِ وَأَنَّ عِيسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ يَنْزِلُ مِنْ بَعْدِهِ فَيَقْتُلُ الدَّجَّالَ أَوْ يَنْزِلُ مَعَهُ فَيُسَاعِدُهُ عَلَى قَتْلِهِ وَيَأْتَمُّ بِالْمَهْدِيِّ فِي صَلَاتِهِ وَخَرَّجُوا أَحَادِيثَ الْمَهْدِيِّ جَمَاعَةٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنْهُمْ أَبُو داود والترمذي وبن مَاجَهْ وَالْبَزَّارُ وَالْحَاكِمُ وَالطَّبَرَانِيُّ وَأَبُو يَعْلَى الْمُوصِلِيُّ وَأَسْنَدُوهَا إِلَى جَمَاعَةٍ مِنَ الصَّحَابَةِ مِثْلَ عَلِيٍّ وبن عباس وبن عُمَرَ وَطَلْحَةَ وَعَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ وَأَبِي هُرَيْرَةَ وَأَنَسٍ وَأَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ وَأُمِّ حَبِيبَةَ وَأُمِّ سَلَمَةَ وَثَوْبَانَ وَقُرَّةَ بْنِ إِيَاسٍ وَعَلِيٍّ الْهِلَالِيِّ وَعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ جَزْءٍ رضي الله عنه وَإِسْنَادُ أَحَادِيثِ هَؤُلَاءِ بَيْنَ صَحِيحٍ وَحَسَنٍ وَضَعِيفٍ
عون المعبود شرح سنن أبي داود، ج11 ص243 المؤلف: محمد أشرف بن أمير بن علي بن حيدر، أبو عبد الرحمن، شرف الحق، الصديقي، العظيم آبادي (المتوفى: 1329هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الثانية، 1415 هـ، عدد الأجزاء: 14 .
بدان كه در طول اعصار، مشهور بین همه اهل اسلام، این است كه حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى كند كه دین را یارى، و عدل را آشكار مى كند... نامش، مهدى است و عیسى، بعد از مهدى یا هم زمان با مهدى، نزول، و او را در كشتن دجال یارى، و در نماز به او اقتدا مى كند. احادیث مربوط به مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را عدّه اى از بزرگان آورده اند، از آن جمله است، ابوداوود، ترمذى، ابن ماجه، بزار، حاكم، طبرانى، ابویعلى. سند این احادیث، برخى، صحیح و برخى دیگر، حسن و یا ضعیف است.
11313 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا عَوْفٌ، عَنْ أَبِي الصِّدِّيقِ النَّاجِيِّ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَمْتَلِئَ الْأَرْضُ ظُلْمًا وَعُدْوَانًا " قَالَ: " ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي - أَوْ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي - مَنْ يَمْلَؤُهَا قِسْطًا وَعَدْلًا، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَعُدْوَانًا "
مسند الإمام أحمد بن حنبل ج6 ص42 و ج17 ص 210 و 416 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.
كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ج14 ص271 المؤلف: علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري الشاذلي الهندي البرهانفوري ثم المدني فالمكي الشهير بالمتقي الهندي (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بكري حياني - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م
قیامت بر پا نمى شود تا این كه زمین پر از ظلم و جور و دشمنى شود و سپس از اهل بیت من، شخصى ظهور مى كند كه زمین را پر از عدل و قسط مى كند همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود.
عبدالله بن مسعود از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:
4282 - حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ عُبَيْدٍ، حَدَّثَهُمْ... عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ» - قَالَ زَائِدَةُ فِي حَدِيثِهِ: «لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ»، ثُمَّ اتَّفَقُوا - «حَتَّى يَبْعَثَ فِيهِ رَجُلًا مِنِّي» - أَوْ «مِنْ أَهْلِ بَيْتِي» - يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي، وَاسْمُ أَبِيهِ اسْمُ أَبِي " زَادَ فِي حَدِيثِ فِطْرٍ: «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا، وَعَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» ....
سنن أبي داود ج4 ص106 المؤلف: أبو داود سليمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشير بن شداد بن عمرو الأزدي السَِّجِسْتاني (المتوفى: 275هـ)، المحقق: محمد محيي الدين عبد الحميد، الناشر: المكتبة العصرية، صيدا - بيروت، عدد الأجزاء: 4 .
اگر از دنیا، فقط یك روز باقى بماند، خداوند، آن روز را طولانى مى كند تا در آن روز، مردى از من یا از اهل بیت من، مبعوث شود و زمین را پر از قسط و عدل كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود.
خداوند درباره وضو می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاه فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ؛1 ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت هایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».
این آیه، شامل امور زیر است:
الف) شستن صورت.
ب) شستن دو دست.
ج) مسح سر.
د) مسح دو پا.
درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله در «شستن دست ه» و «مسح سر و دو پ»، چند نکته زیر تقدیم می شود:
درباره شستن دست ها از آرنج، برخی مفسران قرآن، واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می گوید: «نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای «مع» می باشد؛ مانند دو آیه «وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهإِلی قُوَّتِکُمْ » و «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ»؛2 که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.
علامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومینعلیه السلام به دست می آید که باید همین گونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمی آید که تنها راه شستن دست،از آرنج است».3 اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد و یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می شود که همان بالای دیوار است و چگونگی کار، از این جمله، معلوم نمی شود.
2. زراره می گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله از امام باقرعلیه السلام پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.4
وهبه الزحیلی درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله چنین می گوید: «و دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از جابر نقل کرده که گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله زمانی که وضو می گرفت، آب را بر دو آرنج می ریخت».5
3. در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی که اهل تسنن، پاها را می شویند. ابن عباس از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن؛ «یا دو شسته شده و دو مسح شده».6
وی می گوید: «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».7
حمران می گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».8
ابن عبد خیر می گوید: «علیعلیه السلام را دیدم که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».9
4. در برخی از منابع تاریخی آمده است که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است و این مسئله، با آیه وضو، تطبیق دارد و علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد. این موضوع، مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله را به دنبال داشت؛ امّا حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.10
1. مائده، آیه 6.
2. نساء، آیه 2.
3. المیزان، ج 5، ص 224.
4. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55.
5. الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص 218.
6. فخر رازی، تفسیر الکبیر، تفسیر آیه وضو.
7. طبری، تفسیر، ج 6، ص 82.
8. متقی هندی، کنزالعمال، ج 26863.
9. احمد حنبل، مسند، ج 1، ص 124.
10. ر.ک: علی الشهرستانی، وضو النبی من خلال ملابسات التشریع (این کتاب توسط حسین صابری ترجمه شده است).
خداوند درباره وضو می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاه فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ؛1 ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت هایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».
این آیه، شامل امور زیر است:
الف) شستن صورت.
ب) شستن دو دست.
ج) مسح سر.
د) مسح دو پا.
درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله در «شستن دست ه» و «مسح سر و دو پ»، چند نکته زیر تقدیم می شود:
درباره شستن دست ها از آرنج، برخی مفسران قرآن، واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می گوید: «نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای «مع» می باشد؛ مانند دو آیه «وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهإِلی قُوَّتِکُمْ » و «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ»؛2 که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.
علامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومینعلیه السلام به دست می آید که باید همین گونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمی آید که تنها راه شستن دست،از آرنج است».3 اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد و یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می شود که همان بالای دیوار است و چگونگی کار، از این جمله، معلوم نمی شود.
2. زراره می گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله از امام باقرعلیه السلام پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.4
وهبه الزحیلی درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله چنین می گوید: «و دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از جابر نقل کرده که گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله زمانی که وضو می گرفت، آب را بر دو آرنج می ریخت».5
3. در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی که اهل تسنن، پاها را می شویند. ابن عباس از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن؛ «یا دو شسته شده و دو مسح شده».6
وی می گوید: «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».7
حمران می گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».8
ابن عبد خیر می گوید: «علیعلیه السلام را دیدم که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».9
4. در برخی از منابع تاریخی آمده است که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است و این مسئله، با آیه وضو، تطبیق دارد و علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد. این موضوع، مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله را به دنبال داشت؛ امّا حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.10
1. مائده، آیه 6.
2. نساء، آیه 2.
3. المیزان، ج 5، ص 224.
4. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55.
5. الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص 218.
6. فخر رازی، تفسیر الکبیر، تفسیر آیه وضو.
7. طبری، تفسیر، ج 6، ص 82.
8. متقی هندی، کنزالعمال، ج 26863.
9. احمد حنبل، مسند، ج 1، ص 124.
10. ر.ک: علی الشهرستانی، وضو النبی من خلال ملابسات التشریع (این کتاب توسط حسین صابری ترجمه شده است).
خداوند درباره وضو می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاه فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ؛1 ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت هایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».
این آیه، شامل امور زیر است:
الف) شستن صورت.
ب) شستن دو دست.
ج) مسح سر.
د) مسح دو پا.
درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله در «شستن دست ه» و «مسح سر و دو پ»، چند نکته زیر تقدیم می شود:
درباره شستن دست ها از آرنج، برخی مفسران قرآن، واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می گوید: «نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای «مع» می باشد؛ مانند دو آیه «وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهإِلی قُوَّتِکُمْ » و «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ»؛2 که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.
علامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومینعلیه السلام به دست می آید که باید همین گونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمی آید که تنها راه شستن دست،از آرنج است».3 اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد و یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می شود که همان بالای دیوار است و چگونگی کار، از این جمله، معلوم نمی شود.
2. زراره می گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله از امام باقرعلیه السلام پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.4
وهبه الزحیلی درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله چنین می گوید: «و دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از جابر نقل کرده که گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله زمانی که وضو می گرفت، آب را بر دو آرنج می ریخت».5
3. در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی که اهل تسنن، پاها را می شویند. ابن عباس از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن؛ «یا دو شسته شده و دو مسح شده».6
وی می گوید: «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».7
حمران می گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».8
ابن عبد خیر می گوید: «علیعلیه السلام را دیدم که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».9
4. در برخی از منابع تاریخی آمده است که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است و این مسئله، با آیه وضو، تطبیق دارد و علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد. این موضوع، مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله را به دنبال داشت؛ امّا حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.10
1. مائده، آیه 6.
2. نساء، آیه 2.
3. المیزان، ج 5، ص 224.
4. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55.
5. الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص 218.
6. فخر رازی، تفسیر الکبیر، تفسیر آیه وضو.
7. طبری، تفسیر، ج 6، ص 82.
8. متقی هندی، کنزالعمال، ج 26863.
9. احمد حنبل، مسند، ج 1، ص 124.
10. ر.ک: علی الشهرستانی، وضو النبی من خلال ملابسات التشریع (این کتاب توسط حسین صابری ترجمه شده است).
خداوند درباره وضو می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاه فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ؛1 ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت هایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».
این آیه، شامل امور زیر است:
الف) شستن صورت.
ب) شستن دو دست.
ج) مسح سر.
د) مسح دو پا.
درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله در «شستن دست ه» و «مسح سر و دو پ»، چند نکته زیر تقدیم می شود:
درباره شستن دست ها از آرنج، برخی مفسران قرآن، واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می گوید: «نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای «مع» می باشد؛ مانند دو آیه «وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهإِلی قُوَّتِکُمْ » و «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ»؛2 که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.
علامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومینعلیه السلام به دست می آید که باید همین گونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمی آید که تنها راه شستن دست،از آرنج است».3 اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد و یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می شود که همان بالای دیوار است و چگونگی کار، از این جمله، معلوم نمی شود.
2. زراره می گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله از امام باقرعلیه السلام پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.4
وهبه الزحیلی درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله چنین می گوید: «و دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از جابر نقل کرده که گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله زمانی که وضو می گرفت، آب را بر دو آرنج می ریخت».5
3. در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی که اهل تسنن، پاها را می شویند. ابن عباس از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن؛ «یا دو شسته شده و دو مسح شده».6
وی می گوید: «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».7
حمران می گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».8
ابن عبد خیر می گوید: «علیعلیه السلام را دیدم که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».9
4. در برخی از منابع تاریخی آمده است که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است و این مسئله، با آیه وضو، تطبیق دارد و علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد. این موضوع، مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله را به دنبال داشت؛ امّا حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.10
1. مائده، آیه 6.
2. نساء، آیه 2.
3. المیزان، ج 5، ص 224.
4. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55.
5. الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص 218.
6. فخر رازی، تفسیر الکبیر، تفسیر آیه وضو.
7. طبری، تفسیر، ج 6، ص 82.
8. متقی هندی، کنزالعمال، ج 26863.
9. احمد حنبل، مسند، ج 1، ص 124.
10. ر.ک: علی الشهرستانی، وضو النبی من خلال ملابسات التشریع (این کتاب توسط حسین صابری ترجمه شده است).
به گزارش ویزه نامه نوروزی مشرق، نوروز امسال همزمان شده است با شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه (س)، ایام فاطمیه از امروز شروع شده است. با همه احترامی که برای آن حضرت هست اما بازهم کوردلانی سعی بر آن داشته اند که شک و شبهاتی را به دل مسلمین بیندازند و آن ها را نسبت به آن بانوی بزرگوار بدبین و دودل کنند اما همه این شبهات مانند دسیسه های قدیمی نقش بر آب شده و امروز مهمترین آن ها را با هم مرور می کنیم:
با وجود علي (ع) در درون منزل، چرا خود امام علي (ع) براى بازكردن در نرفت؟
*** آن چه كه از برخى از روايات استفاده مىشود: حضرت فاطمه سلام الله عليها نزديك در ورودى منزل نشسته بود و با ديدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.
مرحوم عياشى در تفسير، شيخ مفيد در الإختصاص و... نوشتهاند:
عمر گفت: برخيزيد تا پيش او (علي) برويم، پس ابوبكر، عمر، عثمان، خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة، ابوعبيد جراح، سالم مولى ابوحذيفة، قنفذ و من به همراه او راه افتاديم، چون نزديك خانه رسيديم، فاطمه آنان را ديد و لذا در را بست و شك نداشت كه بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند و علي را بيرون آوردند در حالى كه به خاطر اين پيروزى الله اكبر مىگفتند.
*** حضرت صديقه شكى نداشت كه جمعيت بدون اذن داخل منزل نخواهند شد؛ چون نص قرآن است كه بدون اجازه وارد خانه كسى نشويد:
يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُيُوتًا غَيرَْ بُيُوتِكُمْ حَتىَ تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ.
و از طرفى خانه انبياء احترام ويژهاى دارد كه كسى حق ورود بدون اجازه ندارد:
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاتَدْخُلُواْ بُيُوتَ النَّبِىِّ إِلا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ. الأحزاب /53.
اى افرادى كه ايمان آوردهايد! در خانههاى پيامبر داخل نشويد مگر به شما داده شود.
*** شكى نيست كه خانه حضرت صديقه طاهره خانه پيغمبر محسوب مىشود همانطورى كه در تفاسير متعدد اهل سنت ذيل آيه شريفه:
فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُو يُسَبِّحُ لَهُو فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْأَصَالِ. النور/36.
در خانه هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه] ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مىكنند.
*** افزون بر اين تصور اين بود كه با توجه به موقعيت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و احترام رسول اكرم صلى الله عليه وآله مردم با ديدن حضرت صديقه خجالت بكشند و متعرض نشوند همچنان كه عدّهاى با شنيدن صداى حضرت صديقه برگشتند.
***نتیجه
اولاً: صديقه شهيده، پشت در نرفت؛ بلكه جلوى در ايستاده بود كه با ديدن عمر و همراهان او به داخل خانه رفت و در را بست؛ پس اصلا حضرت زهرا سلام الله عليها پشت در نرفته بودد تا اين اشكال پيش بيايد؛
ثانياً: حتى اگر اين مطلب صحت نيز داشته باشد و حضرت پشت در رفته باشد، به دليل اين كه عين همين قضيه براى رسول خدا صلى الله عليه وآله پيش آمده و آن حضرت به همسران خود دستور دادهاند كه در را باز نمايند، اين اشكال دفع مىشود.

چرا بنی هاشم و انصار امام علی(ع) از حضرت دفاع نکردند؟
امير مؤمنان عليه السلام دفاع نكردن صحابه (اعم از بنى هاشم و صحابه و انصار را ) از اهل بيت و علت آن را در بعضى خطبههاى خويش بيان کرده که به بعضى از آنها اشاره مىکنيم:
*** استغاثه علي عليه السلام به درگاه حق:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَمَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَأَكْفَئُوا إِنَائِي وَأَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي حَقّاً كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ غَيْرِي وَقَالُوا أَلَا إِنَّ فِي الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَفِي الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي رَافِدٌ وَلَا ذَابٌّ وَلَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَيْتِي فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِيَّة....
خدايا براى پيروزى بر قريش و يارانشان از تو كمك مىخواهم كه پيوند خويشاوندى مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند و همگى براى مبارزه با من در حقى كه از همه آنان سزاوارترم، متحد گرديدند و گفتند: حق را اگر توانى بگير، و يا اگر تو ر از حق محروم دارند، با غم و اندوه صبر كن و يا با حسرت بمير. به اطرافم نگريستم، ديدم كه نه ياورى دارم، و نه كسى كه از من دفاع و حمايت مىكند، جز خانوادهام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد.
نهج البلاغه، خطبه 217.
*** تظلّم ودادخواهي علي عليه السلام:
روى كثير من المحدثين انه عقيب يوم السقيفة تالم وتظلم واستنجد واستصرخ حيث ساموه الحضور والبيعة وانه قال وهو يشير الى القبر (يا بن ام إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني)، وانه قال وا جعفراه ولا جعفر لى اليوم واحمزتاه ولا حمزة لى اليوم.
بسيارى از روايت کنندگان نقل کردهاند که او ( حضرت علي عليه السلام) پس از ماجراى سقيفه اظهار ناراحتى كرد و حق خود را خواسته و کمک طلبيد و فرياد کشيد؛ زيرا در نزد وى حاضر نشدند و بيعت نکردند. و او در حاليکه رو به سوى قبر رسول خدا کرده بود گفت:" اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند" و فرمود: واى جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!!!.
*** جواب طبق مبناى اهل سنت: بني هاشم و انصار از فرمان رسول خدا اطاعت كردند
اهل سنت براي مشروع جلوه دادن خلافت خلفا رواياتي را در كتابهايشان نقل كردهاند كه طبق آنها رسول خدا صلي الله عليه وآله به اصحاب و ياران خود دستور داده است كه از خلفاي بعد از آنها اطاعت نمايند ؛ هر چند كه ميدانند ، آنها سنت رسول خدا را اجرا نميكنند ، مال و اموال مردم را غارت ميكنند و به جاي هدايت مردم به سوي خداوند آنها را به سوي ضلالت و گمراهي سوق ميدهند.
هرچند كه ما به جعلي بودن اين روايات يقين داريم؛ اما از آنجايي كه اين روايات در صحيحترين كتابهاي اهل سنت آمده است، از باب جدال احسن و قاعده الزام خصم ، به آنها تمسك كرده و ميگوييم : بني هاشم و انصار و باقي اصحاب رسول خدا صلي الله عليه وآله با اين كه ميدانستند ابوبكر ، عمر و ... غاصب خلافت هستند ، سنت رسول خدا را اجرا نميكنند ، اموال مردم (از جمله فدك و ...) را غارت ميكنند و ... با اين حال به فرمان رسول خدا گوش دادند و به خاطر مصالحي از قيام عليه آنها خودداري كردند .
آیا خانه های مدینه درب های چوبی داشتند؟
يكى از شبهاتى كه اخيراً برخى از وهابيها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زياد مطرح كردهاند شبه نبود درب یا سقف در خانه های مدینه گذشته است. اما با بررسى روايات موجود در كتابهاى شيعه و سنى اين نتيجه به دست مىآيد، كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله خانههاى مدينه داراى درهاى چوبى بوده است.
*** علامه سيد جعفر مرتضى در پاسخ اين روايت مىگويد:
فأمير المؤمنين إذن يصف حالة الفقر المدقع الذي كان يعاني منه أهل البيت ( عليهم السلام )، ويذكر إيثار رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما يتوفر لديه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البيت ( عليهم السلام ) بيوتهم كانت من جريد النخل الذي هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غيرهم ( عليهم السلام ) فكان لبيوتهم ستائر، وكانت أبوابها من غير جريد النخل أيضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح كما يدعون.

علي عليه السلام از فقر ناراحت كنندهاى كه خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مىكردند سخن مىگويد و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از اموال و نعمتهاى كه نزدش جمع شده بود ياد مىكند، با اين كه دَرِ خانههاى اهل بيت از چوب خرما؛ پس از پاك كردن از شاخ و برگش بود؛ ولى ديگران دَرِ خانههايشان از غير چوب خرما بود و افزون برآن بر درهايشان پرده نيز آويزان كرده بودند.
*** خداوند در قرآن كريم به صحابه و ديگر مسلمانان اجازه مىدهد كه از خانههايى كه كليد آن در اختيار آنان هست ، غذا بخورند . بىترديد خانهاى كه در چوبى و يا آهنى نداشته باشد، داشتن كليد براى آن بىمعنا خواهد بود:
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / 61 .)
بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانههاى خودتان [بدون اجازه خاصّى] غذا بخوريد و همچنين خانههاى پدرانتان ... يا خانهاى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانههاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دستهجمعى يا جداگانه غذا بخوريد .
*** استدلال به روايت و فرمايش علي عليه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمىرساند؛ زيرا: اولاً: طراح شبهه سخن علي عليه السلام را ناقص نقل كرده است؛ به گونهاى كه خواننده احساس مىكند كه اهل بيت عليهم السلام منزل مسكونى به شكل متعارف نداشتهاند؛ چون خانهاى كه نه سقف دارد و نه دَر و نه ديوار، قابل تصور نيست؛ در حالى كه متن حديث چنين است: نحن اهل بيت محمد (ص) لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شيخ مفيد، ستور به معناى ديوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.
جمله پايانى اين حديث گوياى استفاده از چوب حاصل شده از برگههاى درخت خرما است؛ چون جريده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشيدن اضافات آن است كه با بستن آن چوبها كنار يكديگر براى پوشش و ديوار كشى و در ورودى و غير آن استفاده مىشده است؛ بنابراين از اين روايت و روايات ديگر استفاده مىشود كه خانه اهل بيت عليهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علي عليهما السلام مانند خانههاى افراد ديگر داراى در ورودى بوده است كه باز و بسته مىشده و از استحكام مخصوصى هم برخوردار بوده است.
آیا خانه حضرت فاطمه (س) برای تهدید به آتش زدن شده است؟
طبق نقل طبرى و ابن أبى شيبه، عمر قسم مىخورد كه اگر اجتماع كنندگان در خانه اميرمؤمنان عليه السلام براى بيعت با ابوبكر بيرون نيايند، خانه را با اهلش به آتش خواهد كشيد و حضرت زهرا سلام الله عليها نيز سخن عمر را براى اميرمؤمنان عليه السلام و زبير يادآور شده و به خداوند سوگند مىخورد كه عمر به قسم خود وفا خواهد كرد:
وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِيَّ إِنِ اجْتَمَعَ هؤُلاَءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ آمُرَ بِهِمْ أَنْ يُحْرَقَ عَليْهِمُ الْبَيتُُ، قَالَ فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاؤُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيَحْرِقَنَّ عَلَيكُمُ الْبَيْتَ، وَايْمُ اللَّهِ لَيُمْضِيَنَّ مَا حَلَفَ عَلَيْهِ.
به خدا سوگند، گردآمدن اين افراد در خانه تو مانع از آتش زدن خانه نخواهد شد. هنگامى كه عمر رفت، علي (ع) و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به علي و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مىدهد!.
و از طرف ديگر اين مطلب قطعى است كه اميرمؤمنان عليه السلام به تهديدهاى عمر توجهى نكرد و حاضر به بيعت نشد.
محمد بن اسماعيل بخارى مىنويسد:
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَكْرٍ فِى ذَلِكَ فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِىِّ، صلى الله عليه وسلم، سِتَّةَ أَشْهُرٍ... وَلَمْ يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الأَشْهُر.
حضرت فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر غضب نمود، با وى قهر كرد و با او سخنى نگفت تا از دنيا رفت، آن حضرت پس از پيامبر (ص) شش ماه زندگى كرد... و علي (ع) در اين شش ماه با ابوبكر بيعت نكرد.
بنابراين سوگند عمر كه اگر بيعت نكنيد خانه را به آتش خواهم كشيد موضوعى قطعى و يقينى است و از طرفى اميرمؤمنان عليه السلام براى بيعت حاضر نشد؛ پس عمر تهديد خود را عملى كرده و خانه را به آتش كشيده است.
شاهد ديگر اين مطلب، روايتى است كه بلاذرى در همين باره نقل مىكند:
فلم يبايع، فجاء عمر و معه فتيلة. فتلقته فاطمة علي الباب فقالت فاطمة: يابن الخطاب! أتراک محرّقا عليّ بابي؟! قال: نعم.
چون علي عليه السلام با ابوبكر بيعت نكرد، عمر با شعله آتش به طرف خانه فاطمه (عليها السلام) رفت. فاطمه (عليها السلام) پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آيا تو مىخواهى خانه مرا آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى!.
مسعودى شافعى در كتاب اثبات الوصيه تصريح مىكند كه عمر خانه را به آتش كشيده است:
فهجموا عليه و أحرقوا بابه و استخرجواه منه كرهاً وضغطوا سيّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً.
... پس قصد خانه علي كردند و بر او هجوم آوردند و خانهاش را آتش زدند و او را به زور از خانه بيرون آوردند، سرور زنان ( فاطمه(س) ) را بين ديوار ودر فشار دادند تا فرزندش محسن به شهادت رسید.

آیا فاطمه (س) از شیخین راضی شد و سپس از دنیا برفت؟
عدم رضايت صديقه شهيده سلام الله عليها از شيخين، اصل و اساس مشروعيت خلافت آنها را زير سؤال مىبرد؛ چرا كه ثابت مىكند تنها يادگار رسول خدا، برترين بانوى دو عالم، سيده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبكر و عمر مخالف و از دست آنها ناراضى و خشمگين بوده است و طبق روايات صحيح السندى كه در صحيحترين كتابهاى اهل سنت آمده است، رضايت فاطمه رضايت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.
از اين رو عالمان اهل سنت دست به كار شده و روايتى را جعل كردهاند تا ثابت كنند كه شيخين پس از آن كه دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسين روزهاى زندگى آن حضرت به عيادت ايشان رفته و از او درخواست رضايت كردند و فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز از آنها راضى شد.!
*** سند روايت مرسل است؛ چرا كه شعبى از تابعين است و خود شاهد ماجرا نبوده و اين روايت همان اشكالى را دارد كه اهل سنت به روايت بلاذرى و طبرى مىكردند.
*** بر فرض اين كه مرسلات تابعى مورد قبول باشد، باز هم نمىتوان روايت شعبى را پذيرفت؛ زيرا شعبى از دشمنان اميرمؤمنان عليه السلام و ناصبى بوده است؛ چنانچه بلاذرى و ابوحامد غزالى به نقل از خود شعبى مىنويسند:
عن مجالد عن الشعبي قال: قدمنا على الحجاج البصرة، وقدم عليه قراء من المدينة من أبناء المهاجرين والأنصار، فيهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضي الله عنه... وجعل الحجاج يذاكرهم ويسألهم إذ ذكر علي بن أبي طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....
در شهر بصره همراه عدهاى بر حجاج وارد شديم گروهى از قاريان مدينه از فرزندان مهاجر و انصار كه ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نيز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود يادى از علي بن ابوطالب كرد و از او بدگويى نمود و ما نيز به خاطر رضايت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علي بدگويى كرديم ....
*** غضب فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر از آفتاب روشن تر و غير قابل انكار است. بخارى در صحيحترين كتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر، سخن گفته است.
در كتاب أبواب الخمس، مىنويسد:
فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ.
فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت.
چرا حضرت فاطمه (س) را شبانه دفن کردند؟چرا قبر فاطمه(س) پنهان است؟
دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خليفه، قبر پنهان، اسرارى است كه در درون خود پيامها دارند. درست است كه فاطمه اين چنين خواست و اين گونه وصيت كرد؛ ولى چه اتفاقى افتاده است كه زهرا سلام الله عليها وصيت تاريخياش را با اين در خواستها به پايان مىبرد؟!!
مگر نه اين است كه خشم و ناراحتياش را نسبت به دشمنانش اظهار مىكند و در واقع چندين پرسش را در برابر نگاههاى تيز بين مورخان و آيندگان مىگذارد تا به پرسند: چرا قبر فاطمه پنهان است؟ و چرا دختر پيامبر شبانه و پنهانى دفن شد؟ و چرا علي عليه السلام بدون اطلاع ابوبكر و عمر بر وى نماز خواند؟ چرا قبر فاطمه پنهان است؟
آري، فاطمه وصيت كرد كه او را شبانه دفن نموده و هيچ يك از كسانى را كه بر وى ستم كردهاند، خبر نكنند، و اين بهترين سند براى شيعه است تا ثابت كنند كه صديقه شهيده مظلوم از دنيا رفته و از افرادى كه بر وى ستم كردهاند، هرگز راضى نشده است.
روايات فراوانى در كتابهاى شيعه و سنى بر اين مطلب دلالت دارد كه به اختصار چند روايت را ذكر مىكنيم:
*** مرحوم شيخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مىنويسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ].
علي بن ابوحمزه از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا فاطمه را شب دفن كردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله عليها وصيت كرده بود تا در شب وى را دفن كنند تا ابوبكر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.
*** مرحوم صاحب مدارك رضوان الله تعالى عليه مىگويد:
إنّ سبب خفاء قبرها ( عليها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( عليها السلام ) أوصت إلى أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أن يدفنها ليلا لئلا يصلي عليها من آذاها ومنعها ميراثها من أبيها ( صلى الله عليه وآله وسلم ).
علت مخفى بودن محل دفن فاطمه سلام الله عليها آن گونه كه مخالف و موافق نقل كردهاند اين است كه آن حضرت به اميرمؤمنان عليه السلام سفارش كرد تا او را شبانه دفن كند تا آنان كه او را اذيت كرده و از ارث پدرش محروم كرده بودند بر وى نماز نخوانند.
*** محمد بن اسماعيل بخارى مىنويسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها.
فاطمه زهرا سلام الله عليها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زمانى كه از دنيا رفت، شوهرش علي عليه السلام او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را با خبر نساخت.
*** عبد الرزاق صنعانى مىنويسد:
عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فرَّ بِهَا علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء.
فاطمه دختر پيامبر شانه به خاك سپرده شد، تا ابوبكر بر وى نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.
و در ادامه نيز مىگويد:
عبد الرزاق عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك
از حسن بن محمد بن نيز همانند اين روايت نقل شده است؛ مگر اين كه در اين روايت قيد شده است كه خود فاطمه اين چنين وصيت كرده بود.
|
لينك دانلود فايل پاورپوينت (حجم 3.21 MB)
لینک دانلود فایل PDF (حجم 50 MB)
ارزش و جايگاه پاسخگويي به شبهات قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ(ع): عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِي يَلِي إِبْلِيسُ وَ عَفَارِيتُهُ ... فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِكَ مِنْ شِيعَتِنَا كَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْكَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ لِأَنَّهُ يَدْفَعُ عَنْ أَدْيَانِ مُحِبِّينَا وَ ذَلِكَ يَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِمْ. بحارالأنوار، ج 2، ص 5.
قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ(ع) : مَنْ كَانَ هَمُّهُ فِي كَسْرِ النَّوَاصِبِ عَنِ الْمَسَاكِينِ مِنْ شِيعَتِنَا وَ يَكْشِفُ عَنْ مَخَازِيهِمْ وَ يُبَيِّنُ عَوْرَاتِهِمْ ... يَسْتَعْمِلُ بِكُلِّ حَرْفٍ مِنْ حُرُوفِ حُجَجِهِ عَلَي أَعْدَاءِ اللَّهِ أَكْثَرَ مِنْ عَدَدِ أَهْلِ الدُّنْيَا أَمْلَاكاً. بحارالأنوار، ج 2، ص 10.
فاطمه زهرا زن نمونه و بي نظير هستي فضليت بي نظير حضرت زهرا سلام الله علیها دفاع حضرت زهرا سلام الله علیها از حضرت علي علیه السلام برخورد تند حضرت زهرا با خلفاء عصر خود شبهات وهابيت پيرامون حضرت زهرا سلام الله علیها
شبهات وهابيت پيرامون حضرت زهرا سلام الله علیها زير سؤال بردن حديث «فاطمة بضعة مني» انكار و توجيه هجوم به بيت فاطمه سلام الله علیها شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها حقيقت يا افسانه چرا فاطمه سلام الله علیها پشت در رفت ؟ خانه هاي مدينه دَرِ ورودي نداشت؟ چرا علي (ع) از همسرش دفاع نكرد كلمه شهادت بدعت! تقويم ها وفات مي نوشتند و ..... (مابقي در 173 اسلايد فايل پاورپوينت موجود در فايل ضميمه مقاله) |
پاسخ به مهمترین شبهات وهابیون درباره فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(س) از آقای حسینی قزوینی
شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث "فاطمة بضعة منی"
وهابی ها شبهه ای ساخته اند مبنی بر اینکه حدیث "فاطمة بضعة مني" در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر نقل شده است!
در کتاب "صحيح بخاري" حدیث 3110 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة بضعة مني» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است كه: علي(ع) ميخواست «جُوِيريه» دختر ابوجهل را خواستگاري کند و به اصطلاع عامیانه بر سر حضرت زهرا(س) هوو بياورد که پيامبر(ص) اين سخن را فرموده اند و منظورشان این بود که: يا علي اگر بخواهي با دختر ابوجهل ازدواج كني بايد دختر مرا طلاق بدهي!!!
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد 6 کتاب "العصابة" ، ص 94 ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص 170 کتاب "فاطمة الزهراء" نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(ع) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!
ثانیاً) «جُوِيرية» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.
ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبر(ص) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.
شبهه دوم ؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان می آورند که :شهادت حضرت زهرا(س) از سال 1374 شمسی به تقويم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است.
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابيها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابیها(!) ـ در كتاب جلد 4 کتاب "منهاج السنة" ص 220 نوشته است که: "كبس بیت فاطمه(س)" یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمه(س) شدند».
ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب "فرائد السمطین" آورده است که پیامبر(ص) فرموداند: بعد از من میبینم که دخترم "مغمومة مغصوبة مقتولة" خواهد شد.
ثالثاً) «مرحوم كليني» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهرا(س) شهيده است.
رابعاً) «شهرستاني» در جلد اول کتاب "الملل والنحل" ص 67 از «نظّام» نقل مي كند كه خلیفه دوم با لگد به شكم حضرت زهرا(س) زد و جنین او را سقط کرد.
خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در "میزان الاعتدال" و "لسان الميزان" نیز نوشته است.
شبهه سوم ؛ چرا علی(ع) در منزل را باز نکرد؟
شبهه دیگری مطرح می کنند مبنی بر اینکه: اگر حضرت علي(ع) در خانه حاضر بود چرا حضرت زهرا(س) در منزل را باز كرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غيرت مردان خصوصا مردان عرب است.
پاسخ:
اولاً) «ابن عساکر» در جلد 42 کتاب "تاریخ دمشق" ص 470 آورده است که: پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفتند: «یا ام السلمه قومي فافتحي له» یعنی: «ای ام سلمه! برخیز و در را باز كن».
ثانیاً) در جلد 44 همین کتاب صفحه 35 آمده است که: عمر بن خطاب آمد و دق الباب کرد، پيغمبر خانه بود ولی به حضرت خديجه(س) فرمود: «افتحي يا خديجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».
ثالثاً) در جلد اول کتاب "احتجاج طبرسی" ص 292 آمده است که: روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که اميرالمؤمنين علی(ع) در زدند و پيامبر(ص) به عايشه فرمود كه: «افتحي له الباب» یعنی: «در را براي او (علي) باز كن». حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!
رابعاً) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب "منهاج السنة" نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرت(س) شدند.
خامساً) قرآن کریم در آیه 27 سوره نور ميفرمايد: "یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا" یعنی بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید". و در جای دیگر میفرماید: "یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبي الا ان یؤذن لکم". از سوی دیگر «سیوطی» در جلد 5 کتاب "الدر المنثور" ص 50 نوشته است که: "خانه زهرا خانه نبوت است". بنابراین حضرت زهرا(ع) و مولا علی(ع) بر این باور بودند كه مهاجمان حريم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ ميكنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهلبیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه میشوند.
شبهه چهارم ؛ اصلاً خانه های مدینه در نداشتند؟!
شبهه دیگری مطرح می کنند که: اصلاً خانههاي آن زمان مدينه در نداشتند و فقط يك پرده يا حصير در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت در ماندن حضرت زهرا(س) تکذیب شود.
اما پاسخ:
اولاً) قرآن کریم در سوره نور میفرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا» یعنی «شما در بعضي خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین كساني كه مفتاح و كليد منزل خود را به شما ميدهند ـ می توانید بدون اجازه غذا بخوريد». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد كليد معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید میزدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.
ثانیاً) در کتاب "صحیح مسلم" ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد 6 صفحه 105 حدیث 5136 آمده است که پيغمبر اكرم(ص) دستور داده بودند که: «شبها درها را ببنديد». آیا حصیر و پرده را میبندند؟! آيا به پرده مي گويند در؟!
ثالثاً) «بخاري» در جلد اول کتاب "الادب المفرد" صفحه 272 نوشته است که: «رواي مي گويد سوال كردم كه: درِ خانه عايشه دو لنگه بوده يا يك لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ میگیرد که: يك لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عايشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولي خانه حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!
بن بست وهابیت در موضوع شهادت حضرت زهرا(س)
مناظره ای در "دبی" امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم. صحیح بخاری را به وی نشان دادم و پرسیدم این روايت را قبول داريد كه پيامبر(ص) فرموده فاطمه(س) پاره تن من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده؟ پاسخ داد قبول دارم. گفتم این را نیز قبول داری که فاطمه(س) از شیخین غضبناک شد؟ گفت: نه این دروغ است و شیعه ها آن را درست کرده اند. کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه كرد و گفت: اين كتاب در بيروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست. ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش می کشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود!
سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهرا(س) به او نشان دادم. پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برایت می آورم.
شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟ میزبانش گفت: شیخ وهابی نامه ای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: «در مناظره ای در مورد حضرت زهرا(س) به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب دندان شکنی برایم بفرستید».
جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!!».
آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!
منبع:عمار نامه به نقل از ابنا
1. عبارت صریح و روشن
به عنوان مثال، شما به دنبال محتوایی در مورد بازاریابی اینترنتی (internet marketing) هستید. به جای تنها تایپ کردن عبارت بازاریابی اینترنتی درون باکس جستجوی گوگل، احتمالا می توانید جستجوی غنی تر و واضح تری برای این عبارت داشته باشید. برای این کار، به سادگی عبارت جستجو را درون کوتیشن محصور نمایید.
مثال: "بازاریابی اینترنتی"
2. حذف واژه ها
شما به دنبال محتوایی در مورد بازاریابی اینترنتی (internet marketing) هستید. اما می خواهید مطالب شامل لغت "تبلیغات" برای شما نمایش داده نشود. برای این کار به آسانی از علامت خط تیره یا "-"، در جلوی عبارت حذفی خود استفاده نمایید.
مثال: بازاریابی اینترنتی -تبلیغات
3. جستجوی مخصوص سایت
اغلب شما می خواهید در یک وب سایت خاص، برای محتوایی منطبق با عبارتی خاص جستجو کنید. حتی اگر سایت از ویژگی های جستجوی داخل خود پشتیبانی نمی کند، شما می توانید از گوگل برای جستجو در این سایت، به منظور یافتن اصطلاحی خاص استفاده نمایید که این کار، به آسانی استفاده از دستور "site:somesite.com" انجام می شود.
مثال: "بازاریابی اینترنتی" site:www.smallbusinesshub.com
4. کلمات مشابه و مترادف
شما به دنبال نتایجی شامل یک کلمه در جستجوی خود هستید، اما می خواهید نتایجی که شامل کلمات مشابه و مترادف است نیز برای شما آورده شود. برای این کار از علامت "~" در جلوی کلمه خود استفاده نمایید.
مثال: "بازاریابی اینترنتی" ~professional
5. انواع سندهای خاص
اگر شما به دنبال نتایجی از یک نوع خاص هستید، می توانید از اصطلاح "filetype:" استفاده نمایید. برای مثال، شما به دنبال فقط فایل های پاورپوینت مربوط به بازاریابی اینترنتی هستید.
مثال: "بازاریابی اینترنتی" filetype:ppt
6. OR
به طور پیشفرض، هنگامی که شما در حال انجام یک جستجو هستید، گوگل تمامی شرایط مشخص شده در جستجو را در نظر خواهد گرفت. اگر شما به دنبال هر یک از یک یا چند شرط برای مطابقت هستید، بنابراین می توانید از عملگر OR استفاده نمایید. ( توجه داشته باشید که OR با حروف بزرگ تایپ شود)
مثال: بازاریابی اینترنتی OR تبلیغات
7. لیست تلفن
در نظر بگیرید که کسی با گوشی شما تماس گرفته و شما نمی دانید که آن شخص چه کسی است (صاحب این شماره تلفن را نمی شناسید). اگر شما دارای یک شماره تلفن کامل هستید، می توانید با استفاده از ویژگی phonebook گوگل، مشخصات آن را مشاهده نمایید.
مثال: phonebook:617-555-1212
8. نگاه کردن کد منطقه
اگر شما به دنبال کد منطقه برای یک شماره تلفن می باشید، تنها با وارد کردن سه رقم اول کد منطقه در جستجوگر گوگل به شما موقعیت مکانی آن کد را خواهد گفت.
مثال: 617
9. دامنه های عددی
این روش به ندرت استفاده می شود، اما نکته ای بسیار مفید است. شما می خواهید نتایجی که شامل طیف وسیعی از اعداد است را بیابید. می توانید از دستور X..Y استفاده نمایید (در این مورد، خواندن آنچه که بین دو دوره X و Y می باشد نیز سخت است.) این نوع از جستجو برای سال (همانطور که در مثال زیر آمد)، قیمت، یا هر جایی که خواستار ارائه یک سری از اعداد هستید نیز مفید می باشد.
مثال: president 1940..1950
10. اطلاعات بورس (نماد تلگرافی)
تنها کافیست که نماد معتبر تگرافی خود را به عنوان واژه ی جستجو وارد کنید و گوگل سریع به شما سرمایه ی فعلی و یک نمودار سهام را نمایش می دهد.
مثال: GOOG
11. محاسبات
دفعه بعد که شما نیاز به انجام سریع محاسبات دارید، به جای آوردن برنامه ی ماشین حساب سیستم عاملتان، تنها می توانید نوع عبارت ریاضی خود را در جعبه جستجو گر گوگل وارد نمایید.
مثال: 48512 * 1.02
12: تعاریف واژه ها
اگر شما نیاز به دریافت سریع معنی یک واژه یا عبارت دارید، به سادگی از فرمان "define:" استفاده نمایید. (البته این روش برای لغات فارسی کارامد نیست)
مثال: define:plethora
امیدواریم که این لیست از نکات گفته شده برای جستجو در گوگل، در آینده برای شما مفید واقع شود.

به گزارش صبحانه، دوستان حتما شما هم مثل من همیشه برای پیدا کردن اون چیزی که لازم دارید تو گوگل جستجو میکنید.
حتماً هم می دونید که همیشه یک نکات کوچیکی هست که به شما در انجام کارها کمک میکنه. خوب اینجا من می خوام چند تا نکته برای جستجو بهتر و دقیقتر تو گوگل براتون بنویسم که خوشحال میشم دوستان اگر موارد بیشتری می دانند اینجا بنویسند تا من و دیگران هم استفاده کنیم.
۱۲ روش اولیه و ساده که در بدست آوردن نتایج بهتر و دقیقتر به شما کمک میکند رو در زیر آوردم و در یک مقاله دیگر چند مورد تخصصی تر و پیشرفته تر رو هم براتون خواهم آورد که اونها بیشتر بدرد متخصصین می خورد.
اما نکات زیر بسیار عمومی و کاربردی برای همه جستجوگران گوگل هست. پس اگر برخی از اونها (یا شاید همه اونها) برای شما خیلی ابتدایی و تکراری بود ما همینجا از شما پوزش می خواهیم.
لطفا مواردی که در زیر می خوانید را تک به تک بعد از خوندن هر یک تو گوگل آزمایش کنید. اینطوری تو ذهنتون مانده و گرنه اینم می شود مثل خیلی مقالات دیگه ای که خواندید براتون هم جالب و کاربردی بوده ولی الان (یا وقتی که لازم دارید) تو ذهنتون نیست که استفاده کنید.
1- عبارت مطلق
شما می تونید اون چیزی که در موردش می خواهید جستجو کنید رو تو گوگل تایپ کنید، گوگل هم برای تمامی کلماتی که شما تایپ کرده اید جستجو می کند. اما بعضی وقتها می خواهید که دقیقا همون عبارتی که می خواهید رو پیدا کنید. برای اینکار از "" استفاده می کنید. و عبارت مورد نظر رو داخل "" وارد می کنید.
مثال: "دنیای فناوری اطلاعات"
با اینکار گوگل گزینه هایی رو به شما نشون خواهد داد که درون آنها دقیقا ۳ کلمه فوق به همون ترتیب وجود داره.
2- بدون یک کلمه خاص
تو ایران مدتی پیش از اینکه الگوریتم گوگل تغییر کنه وقتی دنبال چیزی میگشتیم کلی سایتهای تبلیغاتی و بدرد نخور (اصطلاحاً نتایج اسپم) ظاهر میشد که خوشبختانه با الگوریتم جدید همشون رفتن تو آخرین نتایج گوگل. ولی بازهم ممکنه شما بخواهید یک عبارتی را جستجو کنید و همراه اون به گوگل بگین که نتایجی رو نشون بده که یک کلمه خاص داخل اونها نباشه. برای اینکار کافیه که در آخر عبارت مورد نظر اون کلمه خاص رو با اضافه کردن یک - به اولش بنویسیم.
مثال: بازاریابی اینترنتی -تبلیغات
با این عبارت گوگل نتایجی رو نشون میده که عبارت بازاریابی اینترنتی داخل اونها باشه ولی کلمه تبلیغات توش نباشه. امتحان کنید...
3- نتایج از یک سایت خاص
بعضی وقتها می دونید که تو کدوم سایت می خواهید جستجو کنید ولی چون اون سایت یک جستجو قوی نداره می خواهین از گوگل استفاده کنید. خوب برای اینکار کافیه که بعد از عبارت مورد نظرتون نام سایت رو هم به روش زیر وارد کنید.
مثال ۱: گوشی اپل site:www.gigapars.com
با جستجوی عبارت بالا تنها نتایجی نمایش داده می شود که در سایت گیگاپارس هست. امتحان کنید...
مثال ۲: گوشی اپل site:.ir
با جستجوی عبارت بالا گوگل نتایجی را نشان می دهد که در سایتهایی با دامنه ها ی .ir هستند. این رو هم امتحان کنید..
4- استفاده از کلمات مترادف
البته این روش برای زبان فارسی شاید زیاد درست عمل نکند ولی برای جستجو هایی به زبان انگلیسی خیلی می تونه مفید باشه. شما ممکنه که قصد دارید در مورد internet marketing جستجو کنید و مطالبی رو پیدا کنید که دارای خصیصه سطح بالا، حرفه ای، مفید و ... باشند . خوب برای اینکار کافیه که اون خصیصه ای که مد نظرتون هست رو با علامت ~ به انتهای عبارت مورد جستجو اضافه کنید.
مثال: internet marketing ~professional
در این مثال گوگل عبارت اصلی رو با کلمه professional و همچنین مترادفهای اون کلمه به شما نشان خواهد داد. تست کنید...
5- فرمت خاص محتوا
می خواهید نتایج جستجو تنها محدود به یک نوعی از محتوا بشود؟ مثلاً pdf, ppt, doc , txt یا چیزهای دیگه. فقط کافیه که عبارت filetype: رو به همراه نوع محتوا مورد نظر به آخر عبارت مورد جستجوتون اضافه کنید
مثال: فن آوری اطلاعات filetype:pdf
اینطوری شما فقط نتایجی را خواهید داشت که با فرمت pdf منتشر شده اند.
6- استفاده از عملگر منطقی OR
البته گوگل بطور پیش فرض وقتی شما تعدادی کلمه رو وارد می کنید خودش تمامی حالات اون رو در نظر می گیرد (البته اگر از نکته ۱ استفاده نکرده باشد). اما شما می تونید برای بدست آوردن نتایج بهتر از عملگر OR هم استفاده کنید (توضیح اینکه حتما باید OR با حروف بزرگ وارد بشه)
مثال: "فن آوری اطلاعات" OR "فناوری اطلاعات"
با اینکار گوگل متوجه میشه که می تونه از کلمه فناوری هم استفاده کنه و شما براتون فرقی نمیکنه که کدوم یکی باشه. خودتون آزمایش کنید و بدون OR هم ببینید نتایج رو .
7- بین دو عدد
گاهی اوقات مثلا می خواهید یک اطلاعاتی رو برای چند سال خاص پیدا کنید (یا بین دو عدد دیگه حتما لازم نیست سال باشه). برای اینکار دو عدد رو با .. وسطشون وارد می کنید.
مثال: president 1800..1910
این عبارت به گوگل میگه که کلمه president رو با یکی از اعداد بین ۱۸۰۰ تا ۱۹۱۰ جستجو کنه و نتیجه رو نمایش بده. تا امتحان نکنید باور نمیکنید...
مثال ۲: camera $50..$100
8- بخشی از نام url
اگر خواستید یک مطلبی رو تو سایتی پیدا کنید که مثلا فقط بخشی از اسم اونو یادتونه یا می خواهید تو یک طیف خاص دنبالش بگردید می تونید با استفاده از inurl: به گوگل بگید که تو آدرس اون سایت چی باشه.
مثال: فن آوری اطلاعات inurl:giga
با اینکار گوگل تمامی نتایجی که در سایتهایی که بخشی از آدرس اونها دارای giga هست رو براتون پیدا میکنه. امتجان کنید...
9 - بخشی از عنوان سایت
ممکنه دنبال چیزی میگردید که می دونید تو چه عناوینی چیدا میشه می تونید مثل نکته بالا از intitle: استفاده کنید.
مثال: فن آوری اطلاعات intitle:پارس
اینکار نتایجی رو به شما نشون میده که تو عنوان اون سایت از کلمه پارس استفاده شده باشه.
10- پر کردن جای خالی
یک عبارتی که می خواهید جستجو کنید ولی یک یا چند کلمه اونو نمی دونید، یا براتون فرقی نمیکنه چی باشه. ولی مابقی اون مهمه که دقیقا برابر اون چیزی باشه که می خواهید. چی گفتم!! برای اینکار از * استفاده کنید مثال رو ببینید متوجه میشید.
مثال: "بهترین * فناوری اطلاعات در * " (وجود علامت " برای این مثال الزامیست)
در این مثال گوگل جاهای خالی رو پر میکنه و هر چی که با این عبارت و اون جای خالی پیدا کنه نمایش میده. اینو دیگه باید حتماً امتحان کنید.
خوب تا اینجا چند نکته در مورد روشهای جستجو بود حالا چند تا نکته دیگه در مورد کارهای دیگه ای که گوگل براتون انجام میدهد را می گویم.
۱۱- ماشین حساب
بله درسته گوگل می تونه براتون نقش یک ماشین حساب رو بازی کنه .
مثال۱: ۷*۲۵۶
12- تغییر واحدها
گوگل می تونه براتون واحد پولی، وزن، طول، حجم و ... رو تبدیل کنه. چطوری به مثالهای زیر توجه کنید
مثال۱: ۳۵F in C (تبدیل واحد دما)
مثال ۲: ۱۰۰ GBP in USD (تبدیل واحد پولی)
مثال ۳: ۱۰۰cm in inches (تبدیل واحد طول)
فکر کنم دستتون اومده باشه خودتون امتحان کنید و اگر مثالهای بهتری پیدا کردید در بخش نطرات برای من و دیگران هم بنویسید.
13- شرایط آب و هوا
برای اطلاع از اخرین شرایط اب و هوا فقط کافیه که به روش زیر از گوگل بخواهید
مثال: weather masshad,iran
آخرین دما و پیش بینی روزهای آینده رو بهتون میده
14- ساعت کشورها
می خواهید بدونید الان تو لوس آنجلس ساعت چنده؟ یا توکیو؟
مثال۱: time los angeles
امیدواریم که این موارد به شما در جستجو و رسیدن به نتایج بهتر در گوگل کمک کند.
www.p30download.com
در دنیای امروز سوال های فراوانی برای مردم پیش می آید که شاید موتور جستجوگر گوگل بهترین پاسخ برای آن ها باشد. نحوه ی جستجوی صحیح در گوگل خود یک مزیت به شمار می رود. بارها پیش آمده که سوال خود را به صورت خلاصه در بخش جستجو نوشته اید و سپس با زدن دکمه ی ثبت نتایج موجود برای شما به نمایش در آمده است. در ادامه با تک ۲۴۷ همراه باشید.
در صورتی که پاسخ خود را به درستی نیافتید، بار دیگر تلاش کرده و سوال خود را با کلمات و عبارات دیگر جایگزین کرده اید. به عبارت دیگر اگر برای یافتن پاسخ سوال خود مصمم باشید این کار را آن قدر تکرار می کنید تا سرانجام به یک نتیجه ی درست و منطقی برسید.
همه ی شما برای دسترسی به یک جستجوی پیشرفته نیاز به دانستن برخی عملگرها و علامت ها دارید تا به وسیله ی آن بتوانید به سرعت واژگان نامطلوب را حذف کرده و در نتیجه ی آن نتایج جستجوی خود را محدود تر نمایید.
۱- جستجو برای دامنه و یا یک وبسایت خاص
اگر جستجوی شما تنها مربوط به نتایج حاصل از یک وبسایت خاص می شود، می توانید با استفاده از درج نام وسایت در انتهای عبارت نوشته شده ی خود، جستجوی خود را به آن سایت و یا دامنه ی خاص محدود نمایید.
به عنوان مثال می خواهید محتوای مربوط به سایت CNET را در سرویس الکسای آمازون جستجو نمایید. برای این کار کافیست عبارت Amazon Alexa site:cnet.com را در نوار جستجو بنویسید و سپس روی دکمه ی تأیید ضربه بزنید. پس از آن تمام نتایج حاصل تنها به دامنه ی CNET محدود خواهند شد.
۲- جستجو برای یک کلمه و یا عبارت خاص
به همین ترتیب، اگر عبارت و یا کلمه ای خاص در ذهن دارید که می خواهید از آن ها برای جستجو در گوگل استفاده نمایید کافیست کلمه یا عبارت خود را داخل علامت نقل قول قرار دهید.
جستجوی عبارت خاص Amazon Echo review بالغ بر ۲۲٫۵ میلیون نتیجه را به شما نشان می دهد. این در حالی است که استفاده از همین عبارت داخل علامت نقل قول به صورت “Amazon Echo review” نتایج حاصل را تا ۹۱,۷۰۰ عدد کاهش می دهد.
۳- حذف سایت ها و یا کلمه ها
در نقطه ی مقابل، اگر می خواهید یک وبسایت و یا کلمه ی خاص از نتایج جستجوی شما حذف شود کافیست قبل از آن کلمه و یا عملگر خاص یک خط تیر بذارید. عباراتی چون Amazon Alexa -site:cnet.com یا Amazon Echo review -Dot مثال های روشنی برای این ترفند هستند.
این مورد به هنگام جستجو بسیار مفید است؛ فرض کنید به دنبال حیوانی هستید که خودرویی دقیقاً به همان نام مانند موستانگ و یا جگوار نیز وجود دارد. در همین خصوص می توانید با نوشتن عبارت jaguar -car نتایج حاصل را بیش از پیش به خودروهایی با این نام محدود کنید و بالعکس، یعنی jaguar -animal را بنویسید.
این مورد نتایج نمایش داده شده را به صورت کامل فیلتر نمی کند، به همین دلیل بهتر است در عبارت خود از عملگر ها و کلمات کلیدی بیشتری مثل jaguar -car -auto استفاده نمایید.
۴- عبارت و یا اصطلاحی که کاملاً به یادتان نمی آید
اگر اصطلاحی قدیمی که مادربزرگتان برای شما می گفت و یا بخشی از شعر یک آهنگ را به طور کامل به خاطر نمی آورید می توانید از علامت ستاره برای پر کردن جاهای خالی استفاده نمایید.
به عنوان مثال جستجوی چنین عباراتی به صورت “a * saved is a * earned” یا “.I don’t want to set the * on fire” به شما کمک می کند تا جمله ای که به دنبال آن هستید را پیدا کنید.
۵- مشاهده ی نسخه ی کش یک وبسایت
همه ی وبسایت ها برای همیشه باقی نمی مانند. احتمالاً برای شما نیز پیش آمده که بخواهید مطلبی در یک وبسایت که اکنون فعال نیست را مجدداً ببینید. همچنین ممکن است مطلبی خاص از یک صفحه و یا وبسایت حذف شده باشد. در صورتی که گوگل اطلاعات پیشین آن صفحه ی خاص را ذخیره کرده باشد، قادر هستید مجدداً به آن دسترسی داشته باشید.
البته باید گفت که برای انجام این کار باید از نوار آدرس مرورگر خود استفاده کنید نه نوار جستجوی گوگل. بدین منظور نوع کش را قبل از نوشتن آدرس مورد نظر و ضربه زدن روی دکمه ی تأیید، وارد کنید. اگر خوش شانس باشید گوگل نسخه ای ذخیره سازی شده از این صفحه دارد و می توانید مجدداً آن را مشاهده نمایید.
همچنین این را بدانید که نسخه ی بایگانی شده از صفحه ی مورد نظر برای همیشه در دسترس نخواهد بود و ممکن است پس از مدتی به صورت کامل حذف شود.
۶- جستجوی فایل ها با فرمتی خاص
اگر به دنبال یک فایل پاورپوینت و یا پی دی اف هستید، می توانید نتایج جستجوی خود را به انواع خاصی از فایل ها محدود کنید. برای این کار کافیست عبارت :filetype را نوشته و پس از آن نوع فایل خود را وارد نمایید.
عبارات هدفمندی چون productivity filetype:pdf یا brew coffee filetype:ppt از جمله مثال هایی هستند که کاربرد این قابلیت را نشان می دهند.
۷- جستجوی معکوس تصاویر
پیدا کردن نسخه ای بزرگ از تصویری که در اختیار دارید با استفاده از قابلیت جستجوی معکوس تصاویر در گوگل بسیار آسان است. مسیر Google.com را دنبال کنید و روی لینک تصاویر در گوشه ی بالا سمت راست کلیک کنید. پس از آن کافیست تصویر مورد نظر خود را داخل صفحه ی باز شده (درون فیلد جستجو) بکشید و یا با کلیک روی آیکن دوربین آدرس تصویر را به فیلد مورد نظر اضافه نمایید.
وقتی عکس شما بارگذاری شد روی دکمه ی تأیید کلیک کنید. با انجام این کار نمونه های دیگر از تصویر مورد نظر برای شما به نمایش در می آید. این قابلیت همیشه منبع اصلی تصویر را در اختیار شما نمی گذارد اما قطعاً یک راه عالی به شمار می رود تا به وسیله ی آن بررسی نمایید که این عکس پیش از این در چه جاهایی مورد استفاده قرار گرفته است.
۸- جستجوی محدوده ای از اعداد یا تاریخ
اگر در خرید محدودیت های خاص خود را دارید می توانید محصولات مورد نظر خود را در یک محدوده ی خاص جستجو کنید. به عنوان مثال قادر هستید برای خرید یک قهوه ساز از عباراتی چون $coffee maker 50$..100 استفاده نمایید. در اغلب موارد با استفاده از این ترفند نتایج جستجو حول آن قیمت خاص محدود می شود.
با این حال برای محصولاتی چون رایانه های شخصی، تلفن های هوشمند و یا کارت های گرافیک که قیمت گذاری متنوع تری دارند، نتایج به نمایش در آمده می توانند موفقیت آمیز و یا بالعکس با خطا مواجه شوند.
۹- استفاده از حرف کلیدی OR را فراموش نکنید
ممکن است همیشه نخواهید در مورد یک چیز به خصوص جستجو کنید. در این شرایط موارد متعددی پیش روی شما قرار دارند که می توانید برای جستجوی آن ها از عملگر OR استفاده نمایید. این عملگر تا حدودی برای مقایسه ی دو چیز مثل قهوه و چای مورد استفاده قرار می گیرد.
به عنوان مثال اگر به دنبال مواردی هستید که با انجام آن ها به اتوماسیون خانه ی خود بپردازید جستجوی عبارت home automation Raspberry Pi or Arduino نتایجی مرتبط با هر دو دیوایس مورد نظر را برای شما به همراه دارد.
۱۰- یافتن وبسایت های مشابه
گسترش دید در رابطه با مسائل مختلف بسیار مهم است. به همین منظور پیدا کردن محتوای مشابه در سطح اینترنت معمولاً امری طاقت فرسا است. بهترین راه برای انجام این کار استفاده از عملگر :related در گوگل است تا بتوانید وبسایت های مشابه با سرویسی که دوستش دارید را پیدا کنید.
با نوشتن عبارت related:www.express.com در نوار جستجو لیستی طولانی از فروشگاه های آنلاین پوشاک که عملکردی همانند وبسایت مورد نظر دارند، برای شما به نمایش در می آید.
۱۱- جستجوی خاص یک آدرس، عنوان و یا بدنه ی یک مطلب
اگر می خواهید جستجوی خود را به بدنه ی یک مقاله، عنوان یا آدرسی خاص محدود کنید، استفاده از عملگرهای زیر بسیار مفید خواهد بود:
از :inurl برای محدود کردن نتایج جستجو به اصطلاحاتی که در URL به کار رفته است استفاده کنید
:intext برای جستجوی جمله ای از بدنه ی یک متن مورد استفاده قرار می گیرد.
از :intitle نیز برای جستجوی عبارات در عنوان مقاله یا یک صفحه استفاده می شود.
علامت های دیگر
عملگرهای جستجو در گوگل به همین جا ختم نمی شوند. نمادهای دیگر همچون نماد پوند، به علاوه، دلار و علامت @ نیز همانطور که انتظار دارید عمل می کنند و در جستجو به کارتان می آیند. اگر به دنبال یک هشتگ ترند شده هستید می توانید با جستجوی عبارتی چون IoT# نتایج حاصل در توییتر، فیسبوک، یک مقاله ی خاص و… را پیدا نمایید.
برای پیدا کرن شخصی خاص و یا یک کمپانی در دسته های اجتماعی قادر هستید پیش از نام کمپانی مورد نظر از علامت @ استفاده کنید. این سناریو برای پیدا کردن حساب کاربری توییتری که آی دی آن دقیقاً با نام شرکت هم اسم نیست بسیار مفید است.
علامت دلار کمک می کند تا گوگل بفهمد که در حال جستجوی قیمت چیزی هستید. در ادامه نیز علامت به علاوه به شما کمک می کند تا اطلاعاتی راجع به گروه های خونی و یا کاربران گوگل پلاس به دست آورید.

مهمترین بخش که باید به اون توجه کنید عبارتی است که در فیلد جستجو وارد میکنید.در واقع کلید جست و جو هم همین واژه هایی هستند که شما در فیلد تایپ میکنید و موتور جستجو بر حسب این کلیدواژه ها نتایج رو برای شما لیست میکنند . اول باید تعیین کنید که دنبال چه چیزی میگردید؟
بعد از اینکه دقیقا برای خودتون تعیین کردید که در پی چه چیزی هستید باید به نکات زیر توجه کنید و اونها رو بکار بگیرید:
کلمات کلیدی – Key Words
چندتا از بهترین و مرتبط ترین کلیدواژه ها و یا عبارتهایی رو که به ذهنتون میرسه در زمینه ای که میخواهید جستجو کنید یادداشت کنید.
با مرتبط ترین واژه ای که به ذهنتون میرسه جستجو رو آغاز کنید. با توجه به اینکه موتورهای جستجو هر روز درحال پیشرفت هستند، استفاده از عبارات با جزئیات بیشتر نتیجه بهتری خواهد داد ولی اگر به نتیجه دلخواه نرسیدید اونوقت گستره ی عبارات رو کمی عمومی تر کنید. از کلمات مترادف استفاده کنید و نتیجه رو بررسی کنید ، مثلا اگر عبارت “جهیدن از روی طناب” شما رو به نتیجه نرسوند از عبارت مشابه مثل ” پریدن از روی طناب” استفاده کنید.
برای موارد خاص میتونید از کلمات خاص پیشفرض هم استفاده کنید:
و به همین منوال برای بعضی از سرچها میتونید از کلمات پیشفرض استفاده کنید.
تا اینجا رو خودتون هم بلد بودید و بیشتر برای تاکید و برای افراد تازه وارد گفته شد ولی در ادامه چیزهای بیشتری گفته خواهد شد.
استفاده از رابطهای بولییَن (Boolean Connectors)
رابطهای بولین ( بولیین ) در مواقعی که سرچ پیچیده ای میخواهید انجام بدید خیلی به شما کمک خواهند کرد.مخصوصا برای دانشجویانی که در پی مقاله میگردند و ساعتها وقت میگذارند ولی درنهایت به نتیجه دلخواه نمیرسند.
قبل از اینکه این رابطها رو شرح بدیم لازم هست بدونیم که عبارتهای بولیین ، عبارتهایی هستند که فقط میتونند یک جواب داشته باشند : درست (True) و یا نادرست (False) . خوب حالا سوال اینجاست که چطور از این عبارات و رابطها استفاده کنیم :
علامت بعلاوه : اگر در جلوی(قبل از) هر عبارت یا واژه ای که جستجو میکنید یک بعلاوه (+) قرار بدید در واقع به موتور جستجو دستور دادید که این واژه یا عبارات رو حتما در نتایج لحاظ کن!
به عنوان مثال شما دنبال مطلبی با این عنوان هستید : ” مقاله ای در زمینه رابطه اهرام ثلاثه مصر با ستارگان”
برامون مهم هست که حتما فقط مطالبی در نتیجه جستجو نمایش داده بشه که واژه های “اهرام” و “ستارگان” رو شامل میشوند ، پس عبارتی که ما در فیلد گوگل تایپ میکنیم باید اینطور باشه :
مقاله +اهرام +ستارگان و انتظار داریم با وارد کردن این عبارت ، مقالاتی که دارای دو کلیدواژه ی “اهرام” و “ستارگان” رو درونشون دارند برای ما نمایش داده بشه.
علامت منها : برخلاف علامت بعلاوه ، علامت منها یک واژه و یا عبارت رو از لیست جستجو حذف خواهد کرد. مثلا شما دنبال یک رژیم غذایی گیاهخواری میگردید پس دوست ندارید غذاهای گوشتی برای شما در نتیجه جستجو نمایش داده بشوند . با این توضیحات باید در فیلد جستجوی گوگل اینطور بنویسیم :
رژیم غذایی -گوشت ، با اینکار واژه ی گوشت از لیست جستجو حذف خواهد شد.
علامت نقل قول دوتایی : برای اینکه یک عبارت عینا در نتایج جستجو وجود داشته باشه باید عبارت رو بین دو علامت ” ” قرار بدید. فرض کنیم که دنبال مطلبی میگردید درباره سگ نژاد آردنس باویر و میخواهید حتما در مورد همین نژاد باشه و نژادهای دیگه مثل هالسکی ، دابرمن و … نمایش داده نشوند. عبارت ما اینطور تایپ خواهد شد :
سگ نژاد “آردنس باویر” . انتظار داریم با جستجوی این مدلی! اطلاعات مورد نیاز در زمینه ی نژاد آردنس باویر رو بدست بیاریم.
علامت مد : با استفاده از این علامت (~) میتونید به موتور جستجو بگید لازم نیست دقیقا عین همین کلیدواژه رو برای شما پیدا کنه ، بلکه میتونه کلیدواژه های مترادف و مرتبط رو هم در جستجو نمایش بده. خوب بیایید مثال اول رو جور دیگری سرچ کنیم:
مقاله +اهرام ~ستاره ، با اینکار انتظار داریم واژههای ستاره ، ستارگان و … هم در نتایج حضور داشته باشند.
و
رو در عبارات (یعنی اونهایی که درون علامت ” ” قرار دارند) که به زبان انگلیسی هستند میتونید استفاده کنید و کاربرد مشابهی با موارد بالا دارند (تفاوتشون در این هست که اون علائم ارتباطی رو در واژه ها استفاده میکنیم و اینها رو در عبارت ها!)
نکته آخر
در صورتی که بخواهید یک مطلبی رو در محتوای یک سایت (مثلا عصرعلم) بررسی کنید میتونید در ابتدا نام سایت رو بنویسید مثلا:
site:www.asreelm.com اهرام مصر
در صورتی که دنبال یک مطلب با فرمت خاصی هستید ، مثلا PDF ، میتونید اون رو با عبارت Filetype ذکر کنید :
filetype:pdf و یا filetype:docx و یا هرچیز دیگه
و اینکه میتونید تعیین کنید فلان واژه باید در عنوان مقاله وجود داشته باشه ، برای اینکار از عبارت intitle بهره میگیریم :
intitle:tree
البته کل ماجرا در همینجا تموم نمیشه و چیزهای دیگری هم باقی میمونه ولی برای اینکه بتونیم راحتتر و تاثیرگذارتر از گوگل و یا موتورهای جستجو استفاده کنیم ، داشتن اطلاعات تا همین اندازه (نمیگم کافی بلکه) لازم خواهد بود.
در صورتی که شما هم چیزی رو میدونید یا روشی برای تکمیل این مطلب سراغ دارید در بخش دیدگاهها با سایر دوستان به اشتراک بگذارید تا همه بتونند ازش استفاده کنند.
همچنین میتونید مطالب ما رو از طریق شبکه گوگل پلاس پیگیری کنید.(لینک پیگیری مطالب در پایین صفحه و یا بالای ستون سمت راست موجود هست).
امیدوارم این مقاله برای شما مفید بوده باشه.
آموزش تبدیل pdf فارسی به word بدون نرم افزار
سلام.امروز براتون یه آموزش جدید دارم.
حتما برای شما هم پیش اومده که دنبال تحقیق یا مطلب خاصی هستید که به یک فایل pdf می رسید در اکثر فایل های pdf آدرس سایت سازنده و تبلیغات گنجانده شده است که قابل حذف نمی باشد یا شاید شما قسمتی از متن فایل pdf را نیاز داشته باشد که به مشکل بر می خورید….
آموزش تبدیل pdf فارسی به word بدون نرم افزار
مشکل فایل pdf اینه که قابل ویرایش نیست.pdf های زبان اصلی رو به راحتی با برنامه های convert pdf to word تبدیل به هر فایل متنی دیگری کرد..ولی وقتی زبان pdf فارسی باشه دیگه باید از خیر comvert فایل pdf بگذرید…چون هیچ برنامه ای این قابلیت رو نداره..یک یا دو مورد خاص موجود در بازار نیز هزینه بسیار بالایی دارند…
بالاخره با پیگیری ها تو یک سایت خارجی به یک ترفند عجیب ولی کاربردی و جالب بر خوردم و این آموزش رو برای شما آماده کردم تا کسانی که با این مشکل روبه رو هستند مشکلشون حل بشه…
روش تبدیل متون فارسی pdf به word بدون نیاز به نصب نرم افزار خاصی ….
آموزش را برای دو ویندوز ۷ و ۸ به صورت جدا مرحله به مرحله همراه عکس توضیح می دم. با مانی وب همراه باشید…
توجه: برای تبدیل pdf هایی که در تبدیلش به مشکل بر خوردید یا pdf های کد شده که قابل تبدیل نیستند با تلگرام من mani_noroozi در ارتباط باشید تا با قیمت بسیار پایین و توافقی تبدیلش کنم. همچنین می توانید به >> سامانه آنلاین تبدیل فارسی pdf به word << مراجعه کنید و فایل خود را تبدیل کنید .
windows 8 – maniweb.ir
آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۸
ابتدا در قسمت سرچ منوی استارت کلمه assoc را تایپ کرده در قسمت بالای نتایج جستجو روی عبارت
make a file type always open in a specific program کلیک کرده مطابق شکل زیر :
آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۸
حالا در صفحه باز شده بدنبال pdf. بگردید و بعد از اینکه پیداش کردید اونو در حالت انتخاب قرار بدید حالا روی گزینه change program کلیک کنید و از منویی که باز می شود آیکن google chrome رو انتخاب کنید .مطابق شکل زیر
آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۸
اگر تمام مراحل را درست رفت باشید آیکن pdf باید به شکل آیکن google chrome تبدیل شود.مانند شکل زیر
آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۸
خوب کار تمام شد.حالا به راحتی فایل pdf را باز کنید و به ویرایش آن بپردازید…
windows 7 – مانی وب.آی آر
آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۷
همراه مانی وب باشید… ابتدا بر روی کلید start کلیک کنید و در قسمت سرچ منوی استارت کلمه assoc را تایپ کرده در قسمت بالای نتایج جستجو روی عبارت
make a file type always open in a specific program کلیک کرده مطابق شکل زیر :
آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۷
حالا در صفحه باز شده بدنبال pdf. بگردید و بعد از اینکه پیداش کردید اونو در حالت انتخاب قرار بدید حالا روی گزینه change program کلیک کنید و از منویی که باز می شود آیکن google chrome رو انتخاب کنید .مطابق شکل زیر
آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۷
اگر تمام مراحل را درست رفت باشید آیکن pdf باید به شکل آیکن google chrome تبدیل شود.مانند شکل زیر
آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۷
خوب کار تمام شد.حالا به راحتی فایل pdf را باز کنید و به ویرایش آن بپردازید…
ضمنا نکته مهم
در صورتی که فایل PDF مذبور حالت استاندارد داشته و به صورت حفاظت شده نباشد میتوانید فایل PDF را در محیط Word ویرایش کرده و در نهایت آن را با فرمت دلخواه ذخیره کنید. و نباید قسمت modify اش کد شده باشه . البته روش بالا روی اکثر فایل های pdf جواب میده.
توجه: برای تبدیل pdf هایی که در تبدیلش به مشکل بر خوردید یا pdf های کد شده که قابل تبدیل نیستند با تلگرام من mani_noroozi در ارتباط باشید تا با قیمت بسیار پایین و توافقی تبدیلش کنم . همچنین می توانید به >> سامانه آنلاین تبدیل فارسی pdf به word << مراجعه کنید و فایل خود را تبدیل کنید .
منبع: سایت مانی وب
بيشتر مواقع ديده شده است كه تعدادى ازدانش آموزان یا دانشجويان به رغم آمادگى قابل توجه براى امتحان به دليل استرس فراوان در جلسه امتحان قادر به پاسخ دادن نمیباشد.
استرس و فشار روانی در زمان امتحان مسئله ای است که مربوط به سن خاصی نیست. در هر دورهای از زندگی گذراندن امتحان می تواند موجب بروز استرس شود. افزایش مراجعه دانشجویان به درمانگاه در دوران امتحانات پایان ترم مبین شیوع این مسئله در بین دانشجویان است.
● استرس یا فشار روانی چیست
استرس به خودی خود نه مثبت است نه منفی و در حقیقت پاسخ طبیعی بدن در بحث ها، جدل ها، تهدیدها و تحریک ها است. پاسخ بدن به فشار روانی و استرس زمانی موجب ناراحتی می شود که:
مدت استرس طولانی باشد.
به دفعات زیاد تکرار شود.
همراه با فشار و تحریک باشد.ترشح هورمونی به نام آدرنالین در بدن در زمان وقوع حوادث به منظور تسریع در انجام، و بهتر انجام شدن کارها صورت می گیرد.
● تغییرات فیزیکی بدن در نتیجه ترشح این هورمون در بدن شامل:
۱) عرق کردن کف دست
۲) افزایش ضربان قلب
۳) احساس دلشوره داشتن
۴) برافروخته شدن صورت
۵) بی اشتهایی
۶) سردرد
۷) بی خوابی
۸) از دست دادن تمرکز
۹) حملات ترس
۱۰) اشکال در تنفس
۱۱) سرگیجه
الزاماً تمام علائم فوق با هم در شخصی که استرس دارد دیده نمی شود اما به طور خلاصه در صورتی که علائم سرگیجه و تپش قلب ظاهر شد نیاز به مراجعه به مراکز درمانی جهت کنترل آن است. غالب اوقات علائم استرس یا به صورت فیزیکی و یا به صورت روحی ظاهر می شود.بنابراین اشتباه است که سعی در درمان استرس نماییم و یا آن را به طور کامل از بین ببریم.چراکه: وجود آن لازم و ضروری است تا بتوانید با حداکثر انرژی تلاش نمایید.
اما برای اینکه بتوانید از آن بهتر نتیجه بگیرید باید:
۱) یاد بگیرید اتفاقاتی که در بدن شما می افتد از قبیل افزایش ضربان قلب و عرق کردن کف دست و دلشوره داشتن امری طبیعی است و آن را مثبت تلقی نمایید.
۲) بدانید در چه سطحی از این امر باعث تحریک بیشتر می شود و در چه سطحی شما را منفعل می کند.
۳) اگر متوجه شدید میزان استرس در شما زیاد است و شما را منفعل می کند، آن را در حد قابل قبول پائین بیاورید
امتحان ترم نخست دانش آموزان دوره هاي تحصيلي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه آغاز شد و با توجه به اينکه نمرات اين ترم در مجموع نمرات ترم هاي بعد تاثير زيادي دارد بنابر اين، اهميت اين ترم کمتر از ترم پاياني نخواهد بود. براي موفقيت در امتحانات راه ها و روش هاي مختلفي وجود دارد که بکارگيري اصول درست در مطالعه مطالب درسي از جمله عوامل موفقيت در امتحانات است. هنوز بسياري از دانش آموزان شيوه صحيح مطالعه را نمي دانند و اين مساله باعث شده که با وجود صرف وقت زياد در يادگيري مطالب، نتوانند آن را در روز امتحان بيان و يا روي کاغذ بياورند. کارشناسان شيوه هاي مختلفي براي موفقيت در امتحانات به دانش آموزان گوشزد مي کنند براي مثال مي گويند در جايي مطالعه کنيد که قادر به تمرکز باشيد يا براي امکان تکرار مطالب فراگرفته برگه هاي خلاصه نويسي تهيه کنيد و زير مطالب مهم نيز خط بکشيد. دانش آموزان براي موفقيت در امتحانات نبايد خود را با ديگران مقايسه کنند زيرا هر فردي با داشتن امکانات مختلف، استعدادهاي متفاوتي نيز دارد.
در طول تحصيل بويژه در روزهاي امتحان، تغذيه مناسب، سبک و پرانرژي و خواب کافي را فراموش نکنيد. سعي کنيد قبل از امتحان، براي ارزيابي ميزان دانسته ها، خود را محک بزنيد. از عوامل استرس زا و همچنين همکلاسي هايي که گفتار آن ها شما را دچار اضطراب مي کند، دوري کنيد.
بعداز شروع امتحان سعي کنيد ابتدا پرسش هايي که از نظر شما آسان است پاسخ دهيد و وقت و انرژي خود را با نگران شدن و فکر کردن به عواقب امتحان و کنجکاوي درباره اينکه ديگران چه مي کنند، هدر ندهيد.
يک ساعت قبل از امتحان، از مطالعه درس دست بکشيد و به هيچ وجه قبل ازشروع امتحان از يکديگر چيزي نپرسيد زيرا ممکن است سوالي را بلد نباشيد و دچار اضطراب شويد و مطالب ديگر را نيز فراموش کنيد.
هنگامي که به شما اضطراب دست مي دهد،خودتان را بيازماييد. کتاب را ببنديد و جمله را تکرار کنيد. اين کار اضطراب شما را از بين خواهد برد. اگر حين مطالعه نگرانيد و حواستان پرت مي شود چند دقيقه استراحت کنيد و سپس به مطالعه بپردازيد. دانش آموزان بايد در طول سال تحصيلي برنامه اي کاربردي براي مطالعه کتاب هاي درسي براي خود تدوين کنند و براساس برنامه به مطالعه درسي بپردازند. اگر در ترم نخست اين موضوع را رعايت نکرديد در ترم هاي بعد آن را به مورد اجرا بگذاريد.
انباشته شدن مطالب درسي از عوامل اضطراب و استرس است بنابر اين دانش آموزان بايد در ابتداي سال تحصيلي براي خود برنامه ريزي درسي داشته باشند. روزهاي امتحان، زمان مرور درس ها است و نمي توان در روزهاي امتحان، حجم زيادي از کتاب را آماده کرد. محيط ناآرام و تنش زا از عوامل عدم موفقيت در امتحانات است. تلاش کنيد در طول تحصيل بويژه روزهاي امتحان، محيطي آرام و ساکت براي خود مهيا کنيد زيرا آرامش روحي و رواني تاثير زيادي در موفقيت شما دارد. روزهاي امتحان به معني دست کشيدن از تفريح و سرگرمي نيست. پس از حدود يک ساعت مطالعه حدود 10 تا 15 دقيقه به خود استراحت دهيد. دراين موقع سعي کنيد از اتاق مطالعه خارج شويد و به نقاط دور دست و مورد علاقه تان نگاه کنيد.
استراحت قدرت تمرکز شما را بيشتر خواهد کرد و مي توانيد با نيرو و انرژي تازه اي به ادامه مطالعه بپردازيد. توجه داشته باشيد زماني که براي مطالعه تعيين مي کنيد حتما در همان ساعات، به مطالعه بپردازيد و برنامه درسي خود را با کارهاي ديگر تعطيل نکنيد. نوشيدن يک ليوان آب ميوه يا شير به همراه بيسکويت، آجيل در اين ميان تاثير مفيدي بر عملکرد مغزي شما خواهد داشت.
دكتر كوروش جعفريان متخصص تغذيه و استاديار دانشگاه علوم پزشكي تهران در زمينه استفاده از مواد غذايي معتقد است ،كه در ايام امتحانات از مواد غذايي كه استرس زا است مثلا نوشيدن قهوه، چاي و آبميوههاي صنعتي خودداري شودچون در هنگام امتحانات استرس دانشآموزان به شدت افزايش مييابد كه اين سبب اختلالاتي در تعادل بدن و ترشح بيشتر بعضي هورمونها از جمله آدرنالين و كورتيزول ميشود، اين هورمونها که هورمون استرس ناميده ميشوند به بدن کمک ميکنند انرژي بيشتري براي مقابله با شرايط جديد داشته باشد. وي در ادامه با انتقاد از باورغلط افراد در استفاده از چاي و قهوه براي بيدار ماندن در هنگام امتحانات گفت: مواد كافئين دار مانند قهوه و چاي و حتي برخي شكلاتها در كوتاه مدت سبب بيداري و حتي تمركز حواس ميشوند اما خواص آن در مدت چند دقيقه برعكس شده و باعث برهم خوردن تمركز و حتي كاهش يادگيري و در نتيجه افزايش استرس و اضطراب در فرد ميشود.
دکتر جعفريان تاكيد كرد: افراد بهتر است در موقع امتحان و استرس از غذاهاي سبك و غذاهايي كه انرژيشان به مرور آزاد ميشود استفاده كنند.غلات و موادي حاوي كربوهيدراتهاي پيچيده كه بيشتر در نان سنگك و بربري يافت ميشود و مقدار فيبر آنها بالاست، سبب كاهش استرس در افراد ميشود.
اين متخصص تغذيه با تاكيد بر صرف تمام وعدههاي غذايي به ويژه صبحانه در ايام امتحانات اضافه کرد: در ايام امتحانات نبايد وعدههاي غذايي را حذف كرد بخصوص صبحانه كه در كنترل استرس نقشي اساسي دارد؛ چرا كه در هنگام صبح ميزان ترشح كورتيزول به بيشترين حد خود رسيده و صبحانه سبب كنترل استرس ميشود.
منبع:tafahomnews.com
سرویس دین مشرق - امشب میلاد پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) و حضرت امام جعفر صادق عليه السلام(ع) است. به همین مناسبت ویژه نامه ای از زندگی این دو بزرگوار تقدیم حضور مخاطبان ارحمند میشود:
*حضرت محمد (ص)
محمد بن عبدالله روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه) در مكه معظمه، در سرزمين حجاز (عربستان كنونى) متولد شدند. ایشان در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.
القابی نظیر رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر،نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه و...بر ایشان قرار داشته
پدر گرامی ایشان عبدالله بن عبدالمطلب و مادرشان آمنه، دختر وهب بن عبد مناف بودند. اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم نظير و سرآمدهمگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگی كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) وخادمهاش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت.
و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وی را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگهدارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايهآن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.
همسران:
1. خديجه بنت خويلد.
2. سوده بنت زمعه.
3. عايشه بنت ابى بكر.
4. امّشريك بنت دودان.
5. حفصه بنت عمر.
6. ام حبيبه بنت ابى سفيان.
7. امّ سلمه بنت عاتكه.
8. زينب بنت جحش.
9. زينب بنت خزيمه.
10. ميمونه بنتحارث.
11. جويريه بنت حارث.
12. صفيّه بنت حىّ بن اخطب.
فرزندان:
الف) پسران:
1. قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين روپيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند.
2. عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنياآمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» می گفتند.
3. ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات يافت.
عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسهآنان در سنين كودكى از دنيا رفتند.
ب) دختران:
1. زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).
دختران پيامبر اسلام (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كهاز آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسانها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است.
گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه مند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقهمند بوده و اظهار محبت و لطف مىفرمود.
آیا پیامبر اعظم(ص) غیر از قرآن کریم معجزه دیگری هم داشتند؟
یکی از سؤالاتی که درباره معجزات پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله پرسیده میشود این است که آیا پیامبر اعظم(ص) غیر از معجزه جاودانه قرآن کریم، معجزه دیگری نیز داشتند؟
در پاسخ گفته میشود قرآن کریم به عنوان سند همیشگی نبوت، بزرگترین معجزه پیامبر اکرم (ص) است. اما این چنین نبوده که پیامبر اکرم در زمان حیات مبارکشان، معجزات دیگری نداشتهاند بلکه معجزات فراوانی در کتب تاریخ و روایات از ایشان نقل شده که به چند نمونه اشاره میکنیم.
شقّ القمر
خداوند در قرآن کریم فرمود: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ، وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ.
یعنى: قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! و هر گاه نشانه و معجزهاى را ببینند روى گردانده، مىگویند: «این سحرى مستمر است»!
اکثر مفسران شیعه و سنی روایت کردهاند که: این آیات وقتى نازل شد که قریش در مکّه از آن حضرت معجزه طلب کردند، حضرت اشاره به ماه فرمود، به قدرت حقّ تعالى به دو نیم شد.
در بعضى روایات است که آن واقعه، در شب چهاردهم ذى حجّه بود.
ردّ الشمس
علماء شیعه و سنی به سندهاى بسیار از اسماء بنت عمیس و غیر از روایت کردهاند که روزى حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم، حضرت امیر المؤمنین را پى کارى فرستاد و چون وقت نماز عصر شد و نماز عصر گزاردند حضرت امیر علیهالسّلام آمد و نماز عصر نکرده بود، حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم سر مبارک خود را در دامن آن حضرت گذارد و خوابید و وحى بر آن حضرت نازل شد و سر خود را به جامه پیچیده و مشغول شنیدن وحى شد تا نزدیک شد که آفتاب فرو رود و چون وحى منقطع شد.
حضرت فرمود: یا على! نماز کردهاى؟
گفت: نه یا رسول اللّه، نتوانستم سر مبارک تو را از دامن خود دور کنم، پس حضرت فرمود که: خداوندا! على مشغول طاعت تو و طاعت رسول تو بود پس آفتاب را براى او برگردان.
اسماء گفت: و اللّه دیدم که آفتاب برگشت و بلند شد و به جایى رسید که بر زمینها تابید و وقت فضیلت عصر برگشت و حضرت نماز کرد و باز آفتاب فرو رفت.
منبر پیامبر(ص) و ستون نالنده
شیعه و سنی به سندهاى بسیار روایت کردهاند که چون حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم به مدینه هجرت نمود و مسجد را بنا کرد، در جانب مسجد درخت خرمایى خشک کهنه بود و هرگاه که حضرت خطبه مىخواند بر آن درخت تکیه مىفرمود، پس مردى آمد و گفت: یا رسول الله! رخصت ده که براى تو منبرى بسازم که در وقت خطبه بر آن قرار گیرى، و چون مرخّص شد براى حضرت منبرى ساخت که سه پایه داشت و حضرت بر پایه سوم مىنشست، اوّل مرتبه که آن حضرت بر منبر برآمد آن درخت به ناله آمد، مانند نالهاى که ناقه در مفارقت فرزند خود کند، پس حضرت از منبر به زیر آمد و درخت را در بر گرفت تا ساکن شد، پس حضرت فرمود: اگر من آن را در بر نمىگرفتم تا قیامت ناله مىکرد. و آن را حنّانه مىگفتند.
بنى امیّه مسجد را خراب کردند و از نو بنا کردند و آن درخت را بریدند.
در روایت دیگر منقول است که حضرت فرمود که آن درخت را کندند و زیر منبر دفن کردند.
زندهکردن دو کودک
یکى از انصار بزغالهاى داشت آن را ذبح کرد به زوجه خود گفت که: بعضى را بپزید، و بعضى را بریان کنید شاید حضرت رسول صلّى الله علیه و آله و سلم ما را مشرّف گرداند و امشب در خانه ما افطار کند، و به سوى مسجد رفت و دو طفل خرد داشت چون دیدند که پدر ایشان بزغاله را کشت یکى به دیگرى گفت: بیا تو را ذبح کنم، و کارد گرفت و او را ذبح کرد، مادر که آن حال را مشاهده کرد فریاد کرد و آن پسر دیگر از ترس گریخت و از غرفه به زیر افتاد و مرد.
آن زن مؤمنه هر دو طفل مرده خود را پنهان کرد و طعام را براى قدوم حضرت مهیّا کرد، چون حضرت داخل خانه انصارى شد جبرئیل فرود آمد و گفت: یا رسول الله! بفرما که پسرهایش را حاضر گرداند، چون پدر به طلب پسرها بیرون رفت مادر ایشان گفت: حاضر نیستند و به جایى رفتهاند؛ برگشت و گفت: حاضر نیستند، حضرت فرمود که: البتّه باید حاضر شوند، و باز پدر بیرون آمد و مبالغه کرد مادر او را بر حقیقت مطّلع گردانید و پدر آن دو فرزند مرده را نزد حضرت حاضر کرد، حضرت دعا کرد و خدا هر دو را زنده کرد و عمر بسیار کردند.
معجزات پیامبر اکرم (ص) فراوان است که میتوانید به کتابهای مربوطه مانند منتهی الآمال نوشته شیخ عباس قمی مراجعه کنید
مدت رسالت و زمامدارى:
از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال يازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهدهدار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده داشت.
رحلت:
دوشنبه 28 صفر، بنا به روايت بيشتر علماى شيعه و دوازدهم ربيع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال يازدهم هجرى، در سن 63 سالگى،در مدينه بر اثر زهرى كه زنى يهودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود. معروف است كه پيامبر اسلام(ص) در بيماری وفاتش مىفرمود: اين بيماری از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن يهودى پس از فتح خيبر براى من آورده بود
محل دفن:
مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانهاى كهوفات يافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.
در جدول زیر می توانید کتاب های الکترونیکی منتشر شده پیرامون زندگی پیامبر بزرگوار اسلام را دانلود و مطالعه کنید.
|
ردیف |
پیامبر گرامی اسلام ، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه واله وسلم) |
دانلود کتاب |
|
1 |
|
|
|
2 |
|
|
|
3 |
|
|
|
4 |
|
|
|
5 |
|
|
|
6 |
---------- | |
|
7 |
|
|
|
8 |
---------- | |
|
9 |
---------- | |
|
10 |
|
|
|
11 |
|
نگاهی به زندگی امام صادق (ع)
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفرى (شيعه) در روز 17ربيع الاول سال 83 هجرى چشم به جهان گشود. پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش "ام فروه" دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر مىباشد.
كنيه آن حضرت: "ابو عبدالله" و لقبش "صادق" است . حضرت صادق تا سن 12 سالگى معاصر جد گراميش حضرت سجاد بود و مسلما تربيت اوليه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام ( ع ) از خرمن دانش جدش خوشهچينى كرده است.
پس از رحلت امام چهارم مدت 19 سال نيز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگى كرد و با اين ترتيب 31 سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود كه هر يك از آنان در زمان خويش حجت خدا بودند ، و از مبدأ فيض كسب نور مىنمودند گذرانيد .
بنابراين صرف نظر از جنبه الهى و افاضات رحمانى كه هر امامى آن را دار مىباشد ، بهرهمندى از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد كه آن حضرت با استعداد ذاتى و شم علمى و ذكاوت بسيار ، به حد كمال علم و ادب رسيد و در عصر خود بزرگترين قهرمان علم و دانش گرديد.
پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34 سال نيز دوره امامت او بود كه در اين مدت "مكتب جعفرى" را پايهريزى فرمود و موجب بازسازى و زنده نگهداشتن شريعت محمدى (ص) گرديد.
اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت :
در آغاز امامت حضرت افرادي از شيعيان و حتي بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ايشان نبودند، لذا حضرت از راههاي گوناگوني كوشيدند آنها را به قبول راه صحيح وادار سازند و دراين زمينه به اذن خداوند معجزاتي نيز انجام دادند.
دوران امام جعفر صادق در ميان ديگر دورانهاي ائمه اطهار، دوراني منحصر به فرد بود و شرايط اجتماعي و فرهنگي عصر آن حضرت در زمان هيچ يك از امامان وجود نداشته است و اين به دليل ضعف بني اميه و قدرت گرفتن بني عباس بود.
اين دو سلسله مدتها در حال مبارزه با يكديگر بودند كه اين مبارزه در سال 129 هجري وارد مبارزه مسلحانه و عمليات نظامي گرديد.
اين كشمكش ها و مشكلات سبب شد كه توجه بني اميه و بني عباس كمتر به امامان و فعاليتشان باشد، از اين رو اين دوران، دوران آرامش نسبي امام صادق و شيعيان و فرصت بسيار خوبي براي فعاليت علمي و فرهنگي آنان به شمار مي رفت.
جنبش فرهنگي در دوران امامت حضرت:
عصر آن حضرت همچنين عصر جنبش فرهنگي و فكري و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا ديگر چنين فرصتي پيش نيامده بود تا معارف اصيل اسلامي ترويج گردد، بخصوص كه قانون منع حديث و فشار حُكّام اموي باعث تشديد اين وضع شده بود. لذا خلأ بزرگي در جامعه آنروز كه تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم مي خورد.
امام صادق با توجه به فرصت مناسب سياسي و نياز شديد جامعه، دنباله نهضت علمي و فرهنگي پدرش را گرفت و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي به وجود آورد و در رشته هاي مختلف علمي و نقلي شاگردان بزرگي تربيت كرد. شاگرداني چون: هشام بن حكم، مفضل بن عمر كوفي جعفي، محمد بن مسلم ثقفي، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حيان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند.
ابوحنيفه رئيس يكي از چهار فرقه اهل سنت مدتي شاگرد ايشان بود و خودش به اين موضوع افتخار كرده است.
امام از فرصت هاي گوناگوني براي دفاع از دين و حقانيت تشيع و نشر معارف صحيح اسلام استفاده مي برد. مناظرات زيادي نيز در همين موضوعات ميان ايشان و سران فرقه هاي گوناگون انجام پذيرفت كه طي آنها با استدلال هاي متين و استوار، پوچي عقايد آنها و برتري اسلام ثابت مي شد.
همچنين در حوزه فقه و احكام نيز توسط ايشان فعاليت زيادي صورت گرفت، به صورتي كه شاهراههاي جديدي در اين بستر گشوده شد كه تاكنون نيز به راه خود ادامه داده است.
بدين ترتيب، شرايطي مناسب پيش آمد و معارف اسلامي بيش از هر وقت ديگر از طريق الهي خود منتشر گشت، به صورتي كه بيشترين احاديث شيعه در تمام زمينه ها از امام صادق نقل گرديده و مذهب تشيع به نام مذهب جعفري و فقه تشيع به نام فقه جعفري خوانده مي شود.
برخی از معجزات امام جعفر صادق(ع)
اشنایی ما از امامان خیلی سطحی است و بیشتر ما درباره ی معجزات ان ها اطلاع نداریم و انها در عبادات می شناسیم اما همه ی انان دارای قدرت های خدادادی هستند در ادامه به چندی از معجزات امام صادق(ع) موئسس مذهب حق می پردازیم:
1ـ ابی بصیر که نابینا بود روایت شده که امام صادق(ع) به او فرمود:یا ابا محمد دوست داری مرا ببینی؟ گفتم بلی فدایت شوم .بر چشم من دست کشید چشمم روشن شد و به روی ان حضرت نظر کردم.فرمود: یا ابا محمد اگر شهرت در میان مردم نبود تو را بر همین حال می گذاردم بعد بر چشم من دست کشید و به حالت اول برگشتم.
2ـ همچنین از ابی بصیر روایت شده که گفت : با ان حضرت در طواف بودم گفتم: ایا خداوند این مخلوقات را می بخشد؟
فرمود اکثر اینها را که می بینی میمون وخوک هستند انگاه به چشمم دست کشید و با دیدن ان ها وحشت کردم!
3ـ کلینی در کافی روایت می کند: نزد ابی عبدالاه بودم که زنی امد و گفت:پسرم مرده است امام فرمود: برخیز و به خانه ات برو و غسل و دو رکعت نماز بخوان و بگو: ای کسی که او را به من بخشیده ای دو باره ان را به من ببخش و بعد او را حرکت بده و احدی را خبر نکن. زن امد و چون پسر را حرکت داد ان پسر به گریه افتاد
4ـ از رقی روایت شده: نزد ان حضرت بودم سهل ابن حسن وارد شد سلام کرد و نشست و گفت: چرا برای حق خود قیام نمی کنی؟ درحالی که صد هزار شیعه داری فرمود: برخیز و در تنور بنشین خراسانی گفت: یابن رسول الاه مرا به اتش عذاب نکن. در همین موقع هارون مکی وارد شد وگفت: اسلام علیک یابن رسول الاه. حضرت به او فرمود: برو و در تنور بنشین و او نیز چنین کرد و پس از مدتی حضرت به خراسانی فرمود: در تنور نظر کن! دیدم در تنوری که به اتش سرخ شده بود نشسته. بعد از ان امام فرمود:در خراسان مانند این چند نفر پیدا می کنی؟ گفتم به خدا قسم یک نفر هم مانند او نیست پس فرمود: ما به وقت قیام خود اعلم هستیم.
5ـ از مفضل روایت شده: با امام می رفتیم به زنی بر خوردیم که مقابل او گاوی مرده بود و آن زن گریه می کرد.امام از احوال او پرسید گفت: من و بچه هایم معیشت و زندگیمان ازاین حیوان بود که مرد امام فرمود: می خواهی خدا زنده اش کند؟ زن گفت مرا با این مصیبت مسخره می کنی؟ حضرت دعایی کرد و پای خود را به ان حیوان زد و حیوان به پا خواست. زن گفت به خدای کعبه قسم عیسی بن مریم است و امام به میان مردم رفت و زن او را نشناخت.
حاكمان معاصر :
همانطور كه گفته شد امام بين دو دوره عباسي و اموي و دوران گذار از امويان به عباسيان مي زيست. ايشان ازميان خلفاي اموي با افراد زير معاصر بود:
1- هشام بن عبدالملك (105- 125 ه. ق)
2- وليد بن يزيد بن عبدالملك (125-126)
3- يزيد بن وليد بن عبدالملك (126)
4- ابراهيم بن وليد بن عبدالملك (70 روز از سال 126)
5- مروان بن محمد (126-132)
و از خلفاي عباسي نيز معاصر بود با :
1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137)
2- ابوجعفر مشهور به منصور دوانيقي (137-158)
نبايد تصور كرد كه امام به كلي خود را از جريانات و امور سياسي دور نگه داشت، بلكه همواره از وقتهاي مناسب براي ترويج حقانيت خود و بطلان هيأت حاكمه بهره مي برد و بدين منظور نمايندگاني را نيز به مناطق مختلف بلاد اسلامي مي فرستاد.
عباسيان براي كسب قدرت و محبوبيت در دلهاي مردم از وجهه اهل بيت پيامبر استفاده مي كردند و حتي شعارشان الرضا في آل محمّد بود. آنان به دنبال اشخاصي با وجهه مردمي بودند كه هم از بستگان پيامبر باشند و هم درميان مردم محبوبيت داشته باشند. لذا بهترين شخص در نظر عباسيان امام صادق بود.
امام صادق پيشنهاد آنان را رد كردند و فرمودند: نه شما از ياران من هستيد نه زمانه، زمانه من است. حتي برخي از بستگان آن حضرت نزديك بود با اين پيشنهاد ها فريب به خورند، اما امام با روشنگري خاص خود به آنان فهماندند كه به ظاهر توجه نكنند. امام مي دانست كه عباسيان نيز هدفي جز رسيدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداري از اهل بيت را مطرح مي كنند، صرفاً به خاطر جلب حمايت توده هاي شيفته اهل بيت است. امام مي ديد كه سران سياسي و نظامي عباسيان در خط مستقيم اسلام و اهل بيت نيستند و لذا حاضر نبود با آنان همكاري كرده و به اقداماتشان مشروعيت بخشد.
چنانكه در تاريخ مي بينيم كه چه جناياتي كردند و چه خونهايي ريختند تا پايه هاي عباسيان محكم گردد.
از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قيام عمويش زيد بن علي است كه شكست خورد و با شهادت زيد به پايان رسيد.
شهادت حضرت صادق عليه السلام:
پس از به قدرت رسيدن عباسيان، همانطور كه آن حضرت پيش بيني كرده بود فشار بر شيعيان افزايش يافت و با روي كار آمدن منصور اين فشار به اوج خود رسيد. امام نيز از اين فشار ها مستثني نبود. اين دوران، يعني چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اوليه امامتشان، دوره سختي ها و انزواي دوبارة آن حضرت و حركت تشيع بود. منصور شيعيان را به شدت تحت كنترل قرار داده بود.
سرانجام كار به جايي رسيد كه با تمام فشارها، منصور چاره اي نديد كه امام صادق را كه رهبر شيعيان بود از ميان بردارد و بنابراين توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگي در سال 148 هجري به شهادت رسيد و در قبرستان معروف بقيع در كنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گرديد .
در زمينه فضايل و مكارم اخلاقي حضرت صادق روايات و وقايع بسيار زيادي نقل شده است. آن حضرت با رفتار كريمانه و خلق و خوي الهي خود بسياري از افراد را به راه صحيح هدايت فرمود، به گونه اي كه پيروان ديگر مكاتب و اديان نيز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.

سرویس جهان مشرق - نخستین و بارزترین تفاوت بین خویی ها و اویغورها در چین ، مواضع دولت این کشور درباره آن ها است که بنوعی " مسلمانان خویی را "مسلمان خوب" و الگویی مناسب برای دیگر مسلمانان و اویغورها را "مسلمان بد" معرفی می کند - دین اسلام از سرزمین جزیره العرب طلوع کرد و در مدت کمتر از یک قرن به سرزمین های دوردست آن روزگار در آسیا ، آفریقا و اروپا راه یافت. چین یکی از این سرزمین ها و جوامعی بود که اسلام ، در همان سده نخستین ظهور ، به آن راه یافت .
در دوران حکومت سلسله تانگ در چین، آیین اسلام با اعزام هیاتی از سوی عثمان ، خلیفه وقت، وارد چین شد . در زمان امپراتوری سونگ نیز رفت و آمد مسلمانان به چین از راه دریایی و نیز از طریق جاده ابریشم افزایش یافت و اسلام به همت بازرگانان ، مبلغان دینی و نظامیان ایرانی و عرب تبار در چین ترویج شد و گسترش یافت . پس از حمله مغول به ایران مسلمانان ایرانی بیشتری به چین مهاجرت کردند که به نوبه خود موجب گسترش نفوذ فرهنگ و تمدن اسلامی - ایرانی در چین شد . دوران حکومت قوبیلایخان ، از نوادگان چنگیزخان ، اوج توسعه اسلام در سرزمین چین بود. رویکرد مثبت امپراتوران سلسله مینگ به اسلام نیز امکان نفوذ این دین الهی را به سرزمینهای میانی چین فراهم آورد اما در دودمان چینگ به دلیل ظلم و ستم و نیز تبعیضی که زمامداران این سلسله اعمال می کردند ، تاریخ چین شاهد شورش مسلمانان بود، اما شاید سختترین ضربات بر پیکره مسلمانان چین مربوط به دوران انقلاب فرهنگی در جمهوری خلق چين بود . در این دوران مدارس و حوزههای دینی بسته شدند و مسلمانان با مشقت فراوان اعتقادات و آداب دینی خود را حفظ کردند . بعدها با اعلام آزادی مذاهب (۱۹۷۸م) ، مسلمانان توانستند مجدداً به فعالیت های مذهبی بپردازند .
یکی از دلایل گرایش چینی ها به اسلام ، ماهیت صلح جویانه این دین و قرابت تعالیم آن با برخی از مفاهیم اساسی آیین کنفوسیوس بود که در میان چینی ها رواج داشت . ازدواج و اختلاط مسلمانان مهاجر با بومی های چینی نیز یکی دیگر از دلایلی است که سبب شد اسلام راه خود را به جامعه چین باز کند . خدمات شایان توجهی که مسلمانان چین به حوزه های علوم اجتماعی ، فنی ، پزشکی ، معماری و هنری به فرهنگ و تمدن چین عرضه کردند ، از دیگر دلایل ماندگاری و گسترش دین اسلام در چین محسوب می شود .
آمار رسمی دولت چین، تعداد مسلمانان این کشور را حدود 23 میلیون نفر ذکر می کند، ولی منابع غیررسمی، شمار آنان را بین 50 تا 70 میلیون نفر نیز برآورد کرده اند. امروزه در چین 34 هزار مسجد وجود دارد که بالغ بر 45 هزار امام جماعت و خطیب در آن ها امور دینی مسلمانان را مدیریت می کنند . 20 هزار نفر نیز در بیش از 10 مؤسسه و مرکز آموزش علوم اسلامی این کشور فعالیت می کنند .
در میان 56 قومیت حاضر در چین ، در 10 قومیت ، پیروان دین اسلام دیده می شوند که در مجموع دو درصد از جمعیت چین را تشکیل می دهند. اقوام مسلمان چین خویی، اویغور، قزاق ، تاتار ، ازبک ، سالار ، دانگ جیانگ ، بائوآن ، قرقیز و تاجیک هستند . در این اقوام ده گانه برخی مانند قومیت "خویی" که به لحاظ جمعیتی بیشترین تعداد مسلمانان در چین را تشکیل می دهند، حاصل اختلاط مهاجران ایرانی و عرب با بومی های چینی هستند. برخی نیز مانند اویغورها (دومین گروه جمعیتی مسلمانان در چین) از قدیمی ترین اقوام آسیای مرکزی هستند که غالباً در استان سین کیانگ ساکنند. تاریخ ، فرهنگ ، آداب و رسوم و زبان مخصوص قوم اویغور عنصری تفکیک ناپذیر از هویت آن هاست و بدان تعصب و عشق و علاقه خاصی دارند. قزاق ها ، سومین گروه جمعیتی مسلمان در چین ، به همنام های خود در آسیای مرکزی شبیه هستند . برخی معتقدند مسلمانان دانگ جیانگ نیز ریشه های مغولی دارند . منشا قرقیزهای مسلمان چین نیز منطقه ای از آسیای مرکزی است که در قرن 7 میلادی به چین ملحق شد .
سؤال اصلی تحقیق حاضر این است که نگرش چین به مسلمانان این کشور و جایگاه مسلمانان چین در سیاست و حکومت ، اقتصاد ، فرهنگ و رسانه های این کشور و چشم انداز آن چگونه است؟ فرضیه اصلی این است که با توجه به سیاست رسمی حزب کمونیست و دولت چین مبنی بر اینکه کلیه فعالیت های مذهبی بایستی تحت ضوابط دولتی صورت پذیرد ؛ لذا جایگاه مسلمانان چین در عرصه های اجتماعی ، سیاست و حکومت ، اقتصاد ، فرهنگ و رسانه های این کشور ، در نحوه برخورد و نگرش دولت پکن به آن ها مشخص می شود . می توان گفت که دولت با گروه های متفاوت مسلمان در چین ، رفتار متفاوتی دارد.
مسلمانان در چین همواره در معرض دو عامل قرار داشتند : یک عامل حاکمیتی که آنان را به جذب و پذیرش فرهنگ بومی و سنتی وا می داشت و دیگری عامل درونی و اعتقادی که آن ها را به حفظ هویت فرهنگی خویش به عنوان مسلمان فرا می خواند . تا زمانی که میان این دو عامل موازنه برقرار بود برای هر دو طرف وضعیت قابل تحمل بود، ولی وقتی موازنه به هم می خورد ، خصومت ها رشد می کرد و موجب واکنش های متعصبانه می شد . در دوران انقلاب فرهنگی به دلیل ضدیت با مذهب ، مسلمانان مجالی برای نقش آفرینی در عرصه سیاسی به دست نیاوردند . در حال حاضر ، هر ده قومیت مسلمان در چین ، به نسبت جمعیت شان کرسی هایی در کنگره ملی خلق (پارلمان چین) دارند .
از لحاظ فرهنگی امپراتوری نیرومند تانگ با سعه صدر تمام ، از مسلمانان استقبال کرد . مسلمانان مهاجر در محله های خاص خارجی ها که فان که (محله خارجیان) خوانده می شد، زندگی و از قوانین و مقررات اجتماعی ، قضایی ، فرهنگی و دینی خاص خود تبعیت می کردند . هویت اجتماعی و فرهنگی آنان نیز براساس اعتقادات دینی شان شکل می گرفت، اما در دوران سلسله مینگ ، مسلمانان بر سر دوراهی سرنوشت سازی قرار گرفتند. رژیم جدید با هدف پاکسازی فرهنگ سنتی چین از فرهنگ های بیگانه و اجرای سیاست همگون سازی ، به مسلمانان اولتیماتوم داد که بایستی به زبان چینی سخن بگویند و با مردم چین اختلاط کنند، در غیر این صورت باید چین را ترک کنند. مسلمانان در آن زمان با حفظ آن دسته از فرهنگ سنتی چین که با اعتقادات اسلامی مغایرتی نداشت ، خود را با سیاست جدید حاکمان مینگ تطبیق دادند، اما در محافل خصوصی بر هویت مستقل دینی و فرهنگی خود اصرار ورزیدند . در دوران حاکمیت سلسله چینگ، تعامل و همزیستی مسالمت آمیز تاریخی فرهنگ اسلامی و فرهنگ کنفوسیوسی ، به دلیل اعمال فشار دولت و شورش مسلمانان و کشتار بی رحمانه آن ها از سوی نیروهای دولتی، متوقف شد . در اواخر دوران چینگ ایده تشکیل ملیتی خاص، به طور جدی در میان برخی از مسلمانان چین مطرح شد . در دوران جمهوری چین و سالهای اولیه جمهوری خلق چین به اقلیت ها آزادی های نسبی اعطا شد، در این دوران زمینه برای بازگشت زندگی فرهنگی ، اجتماعی و دینی مسلمانان چین به روال عادی آماده گردید ، اما با فرارسیدن دوران انقلاب فرهنگی 1966 تا 1976م ، سخت ترین دوران حیات مسلمانان در چین نیز آغاز گردید .
با خاتمه انقلاب فرهنگی ، دولت چین درصدد برآمد تا خسارت وارده به جامعه مسلمانان را جبران و اعتماد آنان به دولت کمونیستی را جلب کند . در این دوران دولت چین انجمن اسلامی چین را تاسیس کرد . تحت نظر این نهاد اسلامی وابسته به دولت 10 حوزه علمیه تاسیس شد . شورای دولتی چین در سال 1950م، برای سامان دادن به امور مربوط به پیروان ادیان و کنترل و نظارت بر فعالیت آنها ، یک تیم تحقیقاتی به عنوان مسئول امور مذهبی ، ایجاد کرد ه بود. در سال 1989م ، شورای دولتی نام این اداره را به اداره کل ادیان تغییر داد که زیر نظارت مستقیم شورای دولتی ، همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد . این اداره در چارچوب سیاست های کلی حزب کمونیست و دولت چین برای ادیان ، از جانب شورا ، مسئولیت هدایت ، نظارت ، کنترل و تهیه و تدوین مقررات و سیاست های اجرایی لازم را بر عهده دارد .
خوجین تائو ، رئیس جمهوری سابق چین، در باره جایگاه دین در ساختار کنونی حکومت و جامعه چین گفته است :" باید سیاست اساسی حزب کمونیست چین در خصوص مذهب را کاملاً اجرا کنیم و نقش روحانیون و توده های مردم دیندار در پیشبرد رشد اقتصادی و اجتماعی را به خوبی در نظر بگیریم . این خواست حزب در برخورد با مذهب در شرایط جدید است . باید سیاست حزب کمونیست چین مبنی بر آزادی عقاید مذهبی را با جدیت اجرا و بر اساس اصول "اداره امور مذهبی" ، مذاهب را هدایت کنیم تا با جامعه سوسیالیستی چین انطباق پیدا کنند. ما می بایست محافل دینی را به ترویج سنت های شایسته ای مانند حُبّ میهن ، همبستگی ، ترقی و خدمت به جامعه تشویق و از آن ها پشتیبانی کنیم تا خدمات بیشتری به وحدت ملی ، رشد اقتصادی ، هماهنگی اجتماعی و یکپارچگی میهن ارائه دهند .
در این میان به علت رویکردهای متفاوت دولت پکن به گروه های مختلف مسلمانان این کشور ، واگرایی یا همگرایی مسلمانان چین با دولت این کشور در گروه های مختلف جمعیتی مسلمانان متفاوت است . از جمله مسلمانان خویی و مسلمانان اویغور رویکرد متفاوتی به دولت چین دارند .
نخستین و بارزترین تفاوت بین خویی ها و اویغورها در چین ، مواضع دولت این کشور درباره آن ها است که بنوعی " مسلمانان خویی را "مسلمان خوب" و الگویی مناسب برای دیگر مسلمانان و اویغورها را "مسلمان بد" معرفی می کند . فرهنگ ، دومین تفاوت خویی ها و اویغورها است . اویغورها به رسوم و عادات فرهنگی خود دلبستگی عمیقی دارند و تاریخ طولانی فرهنگی خود را مایه مباهات می دانند ؛ لذا تمایل چندانی به جذب شدن در فرهنگ و جامعه خن (به عنوان اکثریت قومی چین) ندارند . زبان دیگر عامل مهم فرهنگی برای اویغورها محسوب می شود . معترضین اویغوری می گویند دولت تلاش زیادی برای آموزش تحمیلی زبان ماندارین چینی به اویغورها به عمل آورده و حتی شرط اشتغال در دولت یا شرکت های دولتی را تسلط به این زبان قرار داده است . این شرط برای اویغورها که به زبان خود تعصب دارند ، حساسیت ایجاد کرده است .
همچنین سیاست چینی سازی که همواره مد نظر پکن بوده و در دهه های گذشته هم ادامه داشته است یکی دیگر از عوامل واگرایی مسلمانان چین و دولت این کشور محسوب می شود . تلاش دولت چین در افزایش نرخ جمعیت نژاد خَن در منطقه سین کیانگ از حدود 10 درصد در نیمه سده بیستم به بیش از 40 درصد در اوایل سده بیست و یکم ، از مصادیق این امر محسوب می شود .
تحت تاثیر این مسایل، نارضایتی در میان اویغورها از دولت مرکزی چین وجود دارد. در این میان وجود گرایش های جدایی طلبانه در منطقه سین کیانگ و برخورد سخت گیرانه دولت چین با آن ، رفتار مسلمانان و حکومت چین با یکدیگر را تحت تاثیر قرار داده است . البته تمامی اویغورهای سین کیانگ در پی جدایی از چین نیستند، بلکه اکثریت بر آزادی اجرای شعائر اسلامی و توسعه اقتصادی عادلانه منطقه تاکید دارند.
تنها دو گروه جداییطلب در این استان فعالیت دارند که عبارتند از :
1- جنبش (باصطلاح) اسلامی ترکستان شرقی : جنبش (باصطلاح) اسلامی ترکستان شرقی در سال 1993 م بنیان گذاشته شد . این سازمان در پی فروپاشی شوروی با احزاب و گروه های افراطی در آسیای مرکزی ارتباط برقرار و سپس در افغانستان با طالبان والقاعده همکاری کرد . اکنون نیز برخی از اعضای آن به عضویت داعش درآمده اند .
2- کنگره جهانی اویغور : کنگره جهانی اویغور گروهی جدایی طلب است که در سال 2004 م تأسیس شده است و تلاش می کند به عنوان نماد دموکراسی خواهی و دفاع از حقوق بشر در سین کیانگ مطرح شود. این کنگره تصریح کرده است که حرکت اعتراضی آن ها مذهبی نیست. این کنگره مدعی است که در کنار هجوم گسترده زبان چینی ، نسل کشی فرهنگی اویغور ها و نادیده گرفتن فرهنگ و هویت آن ها ، دولت چین حقوق اقتصادی اویغور ها را نیز تضییع می کند . آن ها اعتراض دارند که حضور چینی های خَن در سین کیانگ به شکل تعمدی و هدایت شده افزایش یافته است و دولت چین می خواهد سرکوب اویغورها در سین کیانگ را با توسل به جنگ علیه تروریسم و بنیادگرایی توجیه کند . این در شرایطی است که اسلام مدنظر اویغورهای سین کیانگ (به استثنای حامیان جنبش باصطلاح اسلامی ترکستان شرقی) ارتباطی به اسلامِ جعلیِ بنیادگرا و تکفیری ندارد .
در این میان تلاش برخی از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای برای استفاده ابزاری از موضوع اویغورها هر چه بیشتر شرایط را پیچیده تر ساخته است. ترکیه به دلیل تشابه زبانی و فرهنگی با اویغورها ، رویکرد حمایتی قوم گرایانه به آن ها دارد و میزبان ده ها هزار اویغور در خاک خود است ، این رویکرد بویژه در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه و در قالب سیاست نئوعثمانیسم تشدید یافته است و برخی از محافل چینی معتقدند گروههای جدایی طلبی از اویغورها در ترکیه مستقر شده و از آنجا برای آموزش به اردوگاههای در افغانستان و پاکستان اعزام می شوند . ترکیه حداقل از سال 1950 م میزبان و پناهگاه رهبران اویغور بوده است. مقامات ترکیه همچنین به ایجاد و تأسیس جوامع اویغور در کشورشان کمک کرده اند اما هرگز منافع اقتصادی خود در روابط با دولت چین را فدای احساس همدردی با مسلمانان اویغور چین نکرده است. همچنین گفته می شود جدایی طلبان جنبش باصطلاح اسلامی ترکستان شرقی در کنار اعضای القاعده و طالبان، در اردوگاه هایی در مرز افغانستان و پاکستان، آموزش می بینند که با درخواست پکن ، تعدادی از آنها دستگیر و به مقامات چینی تحویل داده است.
نکته دیگر مواضع عربستان سعودی در قبال اویغورهاست . اساسا ترویج تفکرات وهابی – افراطی و تکفیری در میان برخی از گروه های اویغوری در افغانستان و پاکستان با پشتوانه مالی ریاض صورت می گیرد و اساساً سیاست های افراطی گری عربستان سعودی یکی از دلایل مشکلات مسلمان اویغور در چین است .
البته ، ریاض در سیاست اعلامی به دلیل ملاحظات اقتصادی و نیز به دلیل عدم انتقاد چین از وضعیت حقوق بشر در عربستان سعودی ، به ندرت اقدامات چین درباره اویغورها را پررنگ میکنند. به عنوان مثال ، در حالی که الازهر اقدام چین در جلوگیری از روزه داری مسلمانان در سینکیانگ را محکوم کرد، مؤسسات رسمی مذهبی در عربستان سعودی واکنش خاصی نشان دادند . با این وجود عربستان سعودی از رویکرد چین در قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل درباره درگیریهای سوریه ناراضی است. بنظر می رسد با تشدید رویکرد حمایتی چین از سوریه ، عربستان سعودی نیز بیشتر تمایل دارد از گروه های افراطی و ناراضی اویغوری بویژه آنهایی که در افغانستان و پاکستان مستقر هستند به عنوان اهرم فشار علیه پکن استفاده کند .
آمریکا و اتحادیه اروپا نیز همواره تلاش کرده اند با استفاده ابزاری از وضعیت اویغورها ، فشارهای حقوق بشری خود را بر چین افزایش دهند . البته به دلایل اقتصادی، اتحادیه اروپا در سرکوب سال 2009م اویغورها در چین بسیار محافظه کارانه بود .
در یک نگاه آینده پژوهانه بنظر می رسد روابط مسلمانان چین با دولت این کشور عمدتاً آرام خواهد بود، زیرا اغلب مسلمانان (خویی ها) با دولت مشکل ندارند. اکثریت اویغورها هم طالب جدایی نیستند و روابط گروه های تندرو و جدایی طلب نظیر جنبش باصطلاح آزادی ترکستان شرقی را با القاعده ، طالبان و داعش تایید نمی کنند . واقعیت این است که گروه های جدایی طلب از عواملی نظیر محدودیت های اعمالی چین در قبال اجرای شعائر مذهبی مسلمانان در سین کیانگ و تبعیض های اقتصادی علیه اویغورها به عنوان بستری برای جذب نیرو استفاده می کنند، بنابراین در صورت رفع این خلاء ها از سوی دولت پکن نه تنها گرایش اویغورها به دولت مرکزی ایجاد و تقویت خواهد شد ، بلکه زمینه هرگونه سوء استفاده طرف های خارجی نیز از بین خواهد رفت.
نظارت علمی: دکتر محسن شریعتی نیا
توصيه هايی برای يک زندگی خوشبخت
خانواده، نهادي مقدس است که هسته اوليه آن از پيوند ازدواج زن و مرد، شکل مي گيرد. اين دو موجود هر کدام با سرشت و ويژگي هاي منحصر به فردشان، طرحي نو در مي اندازند تا در کنار يکديگر، مسير حيات خويش را به گونه اي مشترک و با حال و هوايي متفاوت از زمان مجرد طي نمايند.
برخي اختلاف نظرها و تفاوت سليقه ها، ممکن است کشتي زندگي مشترک را دچار تب و تاب نمايد و مخاطراتي را متوجه زندگي زناشويي کند. هر چقدر فهم، درک، گذشت، بينش و خداترسي طرفين ( زن و شوهر) بيشتر باشد، قدرت و توان مقابله و رويارويي آنان با حوادث و ناملايمات و اختلافات بيشتر مي شود.
به ديگر سخن، ضعف شخصيتي، کوته فکري، تکروي، تنگ نظري و در نظر نگرفتن رضاي خداوند، عواملي مي شوند براي کاهش عشق و علاقه ها و ايجاد دلسردي ، بي تفاوتي و در نهايت سست شدن و فرو ريختن پايه هاي خانواده.
بدين ترتيب، اگر نگاهمان به طرف مقابل، نگاهي عميق و واقع بينانه ، و نگرشمان به زندگي، نگرشي الهي و انساني، مبتني بر احترام و گذشت و عشق و ايثار باشد، خواهيم ديد که طعم شيرين و لذت بخش زندگي، ساليان دراز در کاممان خواهد ماند.
به قول شاعر
زندگي زيباست اي زيبا پسند زنده انديشان به زيبايي رسند
آنقدر زيباست اين بي بازگشت کز برايش مي توان از جان گذشت
در اينجا مطالب کاربردي و ساده اي را براي برخورداري از يک زندگي خوشبخت براي شما خواننده گرامي فراهم آورده که اميد است مورد توجه قرار گيرد.
عوامل مرتبط با زندگی مشترک
الف) قبل از ازدواج
1- بررسي و تحقيق و انتخاب همسر
2- خواستگاري، قراردادها و خريدها
ب) بعد از ازدواج
1- روابط زناشويي و جنسي زوجين
2- بارداري
3- کار کردن خانم ها در خارج از منزل
4- آشپزي و خانه داري
5- تربيت فرزند
6- رفتار با والدين همسر
7- خريد مايحتاج خانه
8- خريد اثاثيه و دکوراسيون منزل
9- مسافرت و ميهماني و تفريح
10- انتخاب و تغيير محل سکونت
11- تحصيل فرزندان
12- روابط اجتماعي و دوستانه
13- ازدواج فرزندان
14- حوادث و پيشامدها
عوامل مؤثر در خوشبختی خانواده
1- عمل به احکام الهي
2- مثبت فکر کردن
3- داشتن برنامه ريزي مناسب
4- دوستان خوب
5- فرزندان سالم و صالح
6- ملاحظه و انصاف
7- منطقي بودن
8- کار و تلاش
9- دعا و توکل بر خداوند
10- مشورت
11- نشاط و شادماني
12- انس و الفت با قرآن و عترت
13- عشق ورزيدن به خانواده
14- اعتماد و اطمينان متقابل
عوامل مؤثر در بدبختي خانواده
1- عمل نکردن به دستورات خداوند
2- بي برنامگي
3- مـُدگرايي و چشم و هم چشمي
4- دخالت هاي بي مورد ديگران
5- زخم زبان و تنش ( داخلي و خارجي)
6- لجبازي و يکدندگي ( تکروي)
7- اعتياد
8- بي بند و باري و فساد اخلاقي
9- بيکاري و بي عاري
10- دورنگي و دورويي ( نفاق و دروغگويي)
11- منفي فکر کردن
12- همسايه ناباب
13- يأس و نااميدي
14- تن پروري و شکم پرستي
توصيه هايي براي داشتن يک زندگي خوشبخت
1- از بزرگ نمايي تلاش هاي خود پرهيز کنيد، چون همسر شما هم تلاش هاي فراواني براي زندگي مشترک دارد.
2- موفقيت فرزندان شما و ايجاد فضايي مطلوب براي زندگي جمعي، به تلاش هاي متقابل زوجين بستگي دارد.
3- در حضور فرزندان از کلمات و عباراتي که بار محبت آميز و موفقيت آميز دارند استفاده کنيد، مانند: خواهش مي کنم – خسته نباشيد- عزيزم- بسيار خوب- آفرين- دست شما درد نکند- موفق باشي- جانم و ...
4- قدرت والدين در خانه نبايد تضعيف شود و به ويژه اقتدار پدر بايد بر سر خانواده باشد تا سنگ بر روي سنگ بند شود ( با ملاحظه اعتدال و انصاف).
5- رفتار زوجين با هم ، الگوي رفتاري فرزندان با والدين است، پس فرزنداني با هويت و شخصيت مطلوب پرورش دهيد.
6- فرزندان هنگامي که بزرگ و مستقل شوند، رفتار پدر و مادر را نقد مي کنند؛ پس مراقب باشيد.
7- بار زندگي را به تنهايي نمي توان به دوش کشيد پس لجاجت و سرسختي نکنيد.
8- در امر ادامه تحصيل و توسعه فکري و معنوي همسر خود بکوشيد.
9- تحقير کردن همسر در ميان فرزندان به نفع نظام خانواده نيست.
10- خرافات و حرف اين و آن را از محيط خانه دور کنيد.
11- خواسته ها، تمايلات و نيازهاي همسرتان را کشف کنيد.
12- منطق، تنها تيغي است که هيچ گاه کـُند نمي شود، بياييد همواره منطقي باشيم.
13- همان قدر که شما دوستاني براي گفتگو و رفت و آمد داريد، همسرتان هم دارد: پس سعي کنيد در اين زمينه تعادل و تفاهم برقرار باشد.
14- ساختار جسمي و روحي زن و مرد با يکديگر تفاوت دارد. شناخت اين تفاوت ها، کنار آمدن با زندگي را براي ما راحت مي سازد.
15- مسائل و مشکلات خانه را طوري به همسرتان بازگو کنيد که منجر به نتيجه اي تلخ نشود.
16- کارهاي منزل را تا قبل از آنکه همسرتان به خانه بيابد انجام دهيد تا زمان بيشتري را در کنار او باشيد.
17- خانه براي مرد بايد محل آرامش و محبت و عشق باشد، اين خانه را هر روز براي او بسازيد.
18- خودتان شوخي شوخي براي همسرتان، دردسر درست نکنيد.
19- در بيرون رفتن از خانه، مسافرت ها، تفريحات و... مراقب نگاه هاي آلوده باشيد.
20- در حد ضرورت، با غريبه ها ارتباط کلامي داشته باشيد ، نه بيشتر.
21- زندگي خوب داشتن را مي توان از کساني ياد گرفت که زندگي شان تباه شده است.
22- زوجين بايد خاصيت "هم پوشاني" داشته باشند، يعني يکديگر را کامل کنند.
23- از نوشتن فيلمنامه (سناريو) در ذهنتان، براي مقابله با همسرتان پرهيز کنيد.
24- پر کردن ذهن از مسائل، حرف ها، عقده ها و کمبودها، دردي را دوا نمي کند. ذهن خود را زلال و بي کينه کنيد.
25- تحکيم مباني اعتقادي و پايبندي به اصول اخلاقي و مذهبي، کار اول شماست.
26- اجازه تعرض و بي حرمتي به افراد خانواده خود را ندهيد. حريم خانواده بايد ايمن ترين جا براي شما باشد.
27- ممکن است همسر شما گاهي رفتارهاي عجيب و غريب از خود بروز دهد، سعي کنيد با آن منطقي برخورد نماييد.
28- آراستگي و آرايش ظاهري نقش مهمي در دلبستگي زوجين به يکديگر دارد.
29- موقع بروز اختلاف و ناراحتي، ببينيد اصلاً بر سر چه با هم اختلاف داريد چون اغلب ناراحتي ها بر سر مسائل هيچ و پوچ و بيخودي است.
30- از همسرتان بخواهيد پنج ايراد و اشکال اساسي شما را بنويسد و سپس با يکديگر آنها را تجزيه و تحليل و رفع اشکال نماييد.
31- فرزندان بعد از پيوند شما به وجود آمده اند پس آنها را مقدم بر خوشبختي خود ندانيد.
32- هيچ وقت زندگي را در بن بست نبينيد. هميشه يک راه خوب براي رهايي وجود دارد.
33- شيريني زندگي به فراز و نشيب ها و داشتن و نداشتن هاي آن است. پس کام خود را همواره با تکيه بر موفقيت ها شيرين نگاه داريد.
34- هنگامي که با هم دعوا مي کنيد و از دست يکديگر ناراحت مي شويد و قهر و ناز مي کنيد، والدين يکديگر را دعوت کنند و دور هم جمع شويد تا بهانه اي شود براي اين که با هم آشتي کنيد.
35- به مناسبت ها و بهانه هاي مختلف، مانند سالروز تولد، ازدواج، عقد، بچه دار شدن و ... به يکديگر هديه اي بدهيد و فضاي خانواده را تحول ببخشيد.
36- در فعاليت ها و صحنه هاي اجتماعي ياري رسان همسر خود باشيد.
37- زوجين در ماه هاي اول زندگي بايد مراقب روحيات و ويژگي هاي فردي يکديگر باشند تا به هم عادت کنند و سازگاري و تطبيق پيدا کنند. شايد ماه هاي اوليه زندگي، شکنندگي زيادي داشته باشد پس مراعات همديگر را بنماييد و مواظب هم باشيد.
38- در همه حال رضاي خدا را در نظر داشته و خدا ترس باشيد چون در اين صورت هر حرفي را نخواهيد زد، به هر جايي نخواهيد رفت، هر فکري نخواهيد کرد و هر تصميمي نخواهيد گرفت.
39- براي آسايش در زندگي از هزينه هاي غير ضروري چشم بپوشيد در ابتداي جواني از آنچه به دست مي آوريد ، درصدي را براي دوران کهولت ، همسر و فرزندان تان پس انداز نماييد.
40- حقيقت را بپذيري و هميشه حقيقت گو باشيد . جامعه اي خوشبخت است که انسان هايي درستکار و حقيقت گو و با منطق داشته باشد.
منبع : روزنامه همشهري
در همين زمينه بخوانيد:
50 پيشنهاد برای برخورد مناسب همسران با هم
1- نسبت به همسر خود نگرشي مطلوب و متعالي داشته باشيد و او را امانت الهي بدانيد و در حفظ و نگهداري اين وديعه الهي تلاش كنيد .
2- به همسر خود احترام بگذاريد و با وي محترمانه صحبت كنيد و در ارتباط با او از عواطف سرشار و محبت بسيار دريغ نورزيد .
3- حقوق متقابل خود و همسر خود را بشناسيد و در ايفاي حقوق وي تلاش نماييد .
4- پدر و مادر كانون منظومه خانوادگي هستند كه تشعشعات عاطفي خود را در محيط خانواده مي پراكنند و حيات عاطفي را رونق مي بخشند .
5- پدران و مادران پايه گذاران شخصيت فرزندان و معماران خوشبختي آنان هستند . پس در تقويت روابط خود هر چه بيشتر تلاش كنيد .
6- همسر خود را فردي با ارزش و برخوردار از كرامت انساني بدانيد .
7- همسر خود را فردي مستعد كمال ، پيشرفت و تحول بپنداريد .
8- به پيشرفت و ترقي و رشد شخصيت همسر خود علاقه مند باشيد و زمينه را براي تحقق اين امر فراهم نماييد و از اين طريق كانون خانواده را از زوال و فرسايش تدريجي مصون سازيد و عرصه زندگي را براي نوآوريها بگشاييد .
9- زمينه را براي پرورش احساسات مثبت و عواطف سازنده نسبت به همسر خود فراهم سازيد و از داد و ستد عاطفي به سه شيوه قلبي ، كلامي و عملي استفاده كنيد . به شريك زندگي خود ابراز محبت كنيد ، او را قلباً دوست بداريد و با زبان عمل هم اين امر را ثابت نماييد .
10- محبت خود را به همسرتان به صورت عملي نيز نشان دهيد .سعي كنيد در روز تولد او ، يا سالگرد ازدواج و يا مناسبت هاي ديگر به او هديه دهيد و از اين طريق محبت خود را ابراز نماييد .
11- سعي كنيد فهرستي از قابليت ها و صفات مثبت همسر خود را در نظر بگيريد و به موارد مثبت وجود و شخصيت او كاملاً توجه كنيد و در مناسبات با او به اين قابليت ها اشاره نماييد . از صفات برجسته و مثبت او تعريف كنيد و از اين طريق فضاي خانواده و گفتگو را به فضايي گرم و صميمي و آكنده از روحيه مثبت تبديل نماييد .
12- به جنبه هاي مشترك فكري و روحي خود و همسرتان توجه كنيد و به گونه اي عمل كنيد تا خصايص مثبت و سازنده به تدريج بيشتر شود و از طريق خودآگاهي و خودسنجي به خودسازي برسيد و صفات برجسته انساني را در وجود خود و همسرتان تقويت نماييد .
13- سعي كنيد با همسرتان تفاهم و رابطه حسنه داشته باشيد . اين تفاهم مي تواند در حضور ديگران و يا در فضاي خلوت زندگي صورت پذيرد . اين امر مستلزم بهره گيري از " هنر خوب شنيدن و خوب گوش دادن " است . پس سعي كنيد در هنگام گفتگو با همسرتان ، به دقت به گفتار او توجه كنيد و اجازه دهيد كه مطالب خود را به طور كامل بيان كند .
14- باور كنيد كه همسرتان انساني است منحصر به فرد و واجد ويژگي هاي شخصيتي مثبت و منفي. لذا از مقايسه او با ديگران به شدت بپرهيزيد . سعي كنيد او را با گذشته اش مقايسه كنيد و تغييرات رفتاري و پيشرفت فكري و اخلاقي وي را تحسين نماييد .
15- سعي كنيد حالات و روحيات همسر خود را بشناسيد و فهرستي از آرزوها و علائق وي تهيه كنيد و از انتظارات او آگاه شويد . سپس خود را به تأمين خواسته ها و علائق منطقي و اصولي وي ملزم نماييد .
16- سعي كنيد حريم يكديگر را مراعات و از جر و بحث با هم خودداري كنيد . مطالب بيجا را با سكوت خود و يا ارائه ي پيشنهاد مناسب ، به گفتگوهاي سازنده و ثمربخش تبديل كنيد .
17- باور كنيد كه هر كلمه و گفتار شما ، در بر دارنده بار عاطفي و رواني است كه بر وجود شنونده تأثير مثبت و منفي دارد لذا سعي كنيد از زبان گرم ، نرم ، ملايم ، و توأم با احترام و محبت استفاده كنيد . هرگز از كلمات موهن ، ملالت آور و تحريك آميز استفاده نكنيد .
18- سعي كنيد براي نيل به تفاهم و مناسباتِ بيشتر با همسرتان ، از صداقت و راستي استفاده كنيد. باور كنيد كه رمز خوشبختي و توفيق بسياري از خانواده ها ، صادق بودن آنها و بهره گيري از اين صفت برجسته انساني بوده است .
19- به مديريت كانون خانواده اهميت دهيد و سعي كنيد در تصميم گيري و هدايت زندگي از هماهنگي لازم برخوردار شويد . حدود وظايف هر يك از اعضاي خانواده را مشخص كنيد و در برخورد با مسايل زندگي ، سياستي هماهنگ اتخاذ نماييد .
20- به موجب قانون مدني كشور ما مديريت و مسئوليت نهايي در خانه با مرد است؛ اين امر را در اداره امور خانه بپذيريد . در امور داخلي خانه زن و شوهر بايد در كنار يكديگر قرار بگيرند؛ پس در برنامه ريزي هاي زندگي حقي براي همسرتان قائل شويد .
21- براي بقاء ، تداوم و تعالي خانواده و دستيابي به كاخ سعادت زندگي ، مصلحت زندگي را بر منفعت شخصي ترجيح دهيد و سعي كنيد خواسته هاي فردي خود را در راه تحقق اهداف زندگي و زناشوئي ناديده بگيريد و هر جا كه مصلحت بزرگتري مطرح است انعطاف پذيري بيشتري نشان دهيد .
22- از لجاجت و رقابت ناسالم با همسرتان جداً پرهيز كنيد و جاي آن را به يكدلي ، يكرنگي ، صميميت و رفاقت بدهيد . باور كنيد يكي از مهمترين عوامل تزلزل در بناي خانواده و آغاز نابساماني و مشكلات خانوادگي ، لجبازي دو همسر با هم و عدم پذيرش يكديگر است . سعي كنيد همسرتان را آنگونه كه هست بپذيريد و روابط خود را بر پايه دوستي و محبت تنظيم كنيد .
23- سعي كنيد در صدد تملك كامل همسرتان نباشيد و از مرز تعادل خارج نشويد .
24- به اصل تفاوت هاي فردي معتقد باشيد و باور كنيد كه زن و شوهر دو موجودند كه از نظر هوش و استعداد و علايق و خصايص جسماني و اخلاقي تفاوتهايي دارند . سعي كنيد حداكثر توافق بين خصايص شما و همسرتان به تدريج برقرار گردد . وجود يكديگر را مكمل و متمم هم بدانيد و به تكامل هم كمك كنيد .
25- سعي كنيد خود را برتر و بالاتر از همسرتان ننبينيد . و او را شريك زندگي بدانيد و به اين نكته توجه كنيد كه درجات تحصيلي ، موقعيت اجتماعي ، وضعيت سني و امكانات مالي شما ، بايد بر ميزان فروتني و خضوعتان بيفزايد . بخصوص زماني كه در پيشرفت هاي تحصيلي و موفقيت هاي مادي شما ، همسرتان نقش اساسي داشته است .
26- به اصل مشاركت در زندگي خانوادگي معتقد باشيد و سعي كنيد تمام كارها را تنها خودتان انجام ندهيد ، بلكه از همسر و فرزندان خود كمك بگيريد . باور كنيد كه در ازدواج و تشكيل خانواده ، مرد و زن عالي ترين سرمايه هاي وجود خود يعني روح و قلب و عواطف و آرزوها و احساسات و امكانات خود را به مشاركت گذاشته و با قبول همفكري ، همياري ، مددكاري و تعهدات گوناگون ، بهترين جلوه مشاركت را ارائه كرده اند . به اين نكته اهميت دهيد كه امروزه مدير موفق مديري است كه به قابليت ها و قدرت هاي اعضاي خانواده خود بهاي لازم را مي دهد و شرايط را براي بروز و ظهور اين توانمندي هاي خدادادي مساعد مي نمايد . لذا با مشاركت با هم فضاي خانه را به فضايي بالنده و ثمر بخش مبدل سازيد .
28- سعي كنيد شرايط كاري و شغلي ، موقعيت اجتماعي ، اقتصادي ، وضع جسماني و رواني و سني همسرتان را به خوبي بشناسيد و به تناسب اين خصايص از ياري به او در داخل و خارج از خانه دريغ نورزيد و در شرايط ويژه نظير بيماري همسر ، بارداري يا تولد فرزند ، مسافرت و يا مأموريت شوهر ، تعداد زياد اولاد ، تحصيل زن يا مرد و ... به كمك هم بشتابيد و به سهولتِ امور زندگي ، شادي ، شادكامي و رفاه هم كمك كنيد .
29- هميشه به همسرتان متذكر شويد كه كار او به ويژه در خانه براي شما با ارزش است . سعي كنيد كار زن در خانه را كم ارزش و كار بيرون از خانه را با ارزش تلقي نكنيد . اين امر در تقويت روحيه و مباني خانواده تأثير زيادي دارد .
30- اگر به دليل كار زياد و تعهدات بيرون از منزل قادر نيستيد عملاً به همسرتان كمك كنيد ، علاقه خود را به كمك و همكاري با او ابراز نماييد و وي را از حمايت خود ، مطمئن سازيد .
31- در مديريت خود از مرد سالاري و زن سالاري خودداري كنيد و براي داشتن يك خانواده متعادل از " حق سالاري " پيروي كنيد و به گفتار امام باقر ( ع ) كه مي فرمايد " حق را بگوييد ، گرچه برعليه خودتان باشد " تأسي بجويد . در مديريت خانه ، مرد يا زن هيچكدام نبايد نظرات و سليقه هاي خود را بر ديگري تحميل نمايند و كلام حق و منطق صحيح را از جانب هركدام از طرفين كه باشد ، بپذيرند .
32- سعي كنيد در زندگي دهن بين نباشيد و به هنگام اظهار نظر و داوري درباره هر كس و هر پيام به كسب اطلاعات مستند بپردازيد . اين امر موجب مي شود كه قضاوتي صحيح ،مستقل و منطقي داشته باشيد و در داوري ، اشتباه شما به حداقل برسد .
33- براي تعادل در زندگي و كاميابي هر چه بيشتر ، از خوش خلقي و گشاده رويي و چهره اي پرنشاط بهره بگيريد و كوشش كنيد كه با شيوه هاي گوناگون گرد و غبار افسردگي را از چهره همسرتان بزداييد . هرگز اجازه ندهيد افكار مأيوس كننده و منفي بر وجود اعضاي خانواده شما سايه افكند و ريشه هاي شادكامي و شادابي شما را از بين ببرد .
34- نارسائي ها و رنجهاي گذشته خود و يا همسرتان را مرتباً به ياد نياوريد و مطرح نكنيد . سعي كنيد نسبت به آينده خوش بين باشيد و از لحظه هاي موجود حداكثر استفاده را داشته باشيد .
35- سعي كنيد از تجارب و خاطرات تلخ زندگي ديگران عبرت بگيريد و از تجارب مطبوع اطرافيان ، دوستان و خانواده هاي موفق حداكثر استفاده را داشته باشيد . مطمئن باشيد اين امر بر نشاط و شادابي و شادكامي زندگي شما خواهد افزود .
36- به منظور جلوگيري از تزلزل خانواده و آسيب هاي احتمالي ، توقعات و انتظارات شما از همسرتان بايد مناسب با امكانات و توانمندهاي وي باشد . مطمئن باشيد كه همخواني خواسته ها و انتظارات منطقي شما روح تفاهم و همدلي و شادابي زندگي را افزون مي كند . لذا سعي كنيد از چشم و هم چشمي با ديگران بپرهيزيد و دامنه خواسته ها را گسترده نسازيد .
37- براي دستيابي به يك زندگي سالم و متعادل ، از بزرگواري و گذشت نسبت به يكديگر به خرج دهيد . ناديده گرفتن مسائل جزئي ، عفو و تغافل نسبت به بعضي از گفته ها و رفتارها و ناديده گرفتن بعضي از اشتباهات و بهره گيري از سعه صدر و بزرگ منشي در زندگي خانوادگي از رموز اساسي تحكيم بنياد خانواده و از عوامل مؤثر در زندگي مشترك همسران است .
38- از موشكافي عيوب و عيب جويي همسرتان و به رخ كشيدن آنها بپرهيزيد و عيب پوشي را سرلوحه مناسبات با همسر خود قرار دهيد . اين امر دستيابي به امنيت روحي و آرامش رواني را در كانون خانواده ممكن مي سازد .
39- در صورتي كه مايليد از انتقاد سازنده در مورد رفتار همسرتان استفاده كنيد ، سعي كنيد با ذكر يكي از جنبه هاي مثبت او زمينه را براي ايراد و نقد سازنده خود و پذيرش آن مساعد سازيد .
40- براي نگهداري حريم خانوادگي و روابط صحيح انساني و تقويت امنيت و تفاهم در زندگي سعي كنيد اسرار و رازهاي دروني خانواده را نزد ديگران بازگو نكنيد و از اين طريق اعتماد همسرتان را به خود جلب كنيد .
41- سعي كنيد در ارتباط و گفتگو با همسرتان با لحن آمرانه و تحكم آميز سخن نگوييد و نظريات خود را درباره بهبود زندگي و برخورد مناسب با فرزندان يا ديگران ، به صورت پيشنهاد به همسرتان مطرح نماييد . اين امر پذيرش نظر شما را ميسر مي سازد .
42- سعي كنيد از طريق مطالعه كتاب هاي مختلف ، شركت در مجالس مذهبي ، اخلاقي و علمي و تفكر در زندگيِ خانواده هاي موفق و رمز توفيق آنان ، اطلاعات خود ، همسر و فرزندانتان را افزايش دهيد و از طريق تقويت اعتماد به نفس و بهره گيري از تجارب ارزنده ديگران ، خود و افراد خانواده تان را براي برخورد منطقي با مشكلات زندگي آماده سازيد .
43- در اثناي گفتگو با همسرتان ، آرامش خود را كاملاً حفظ كنيد . سعي كنيد عصباني نشويد و در صورت پديد آمدن اين حالت از ادامه بحث خودداري كنيد .
44- هنگامي كه عصباني هستيد ، اين گفتار حضرت علي (ع) را مد نظر قرار داده و اجرا كنيد : " به هنگام خشم ، نه تنبيه ، نه دستور و نه تصميم. "
45- سعي كنيد نگراني ها و افكار منفي مربوط به محيط كار خود را به محيط منزل منتقل نكنيد و از اين طريق آرامش و فضاي گرم خانه را به هم نزنيد .
46- براي ايجاد و يا تقويت روحيه همسرتان و رفع پاره اي از مشكلات و نگراني هاي زندگي به تغيير برخي از شرايط حاكم بر خانواده و ارائه برنامه هاي متنوع اقدام نماييد . باور كنيد مردان و زناني از هنر و علم و تجربه مديريت برخوردار هستند كه از فرصت هاي به دست آمده در زندگي حداكثر استفاده ي معقولانه را مي كنند و شرايط را براي زندگي بهتر مساعد مي سازند . پس سعي كنيد آينده و حوادثي كه شايد هرگز روي ندهد شادكامي زندگي كنوني شما را بر هم نزند و شما را دچار نگراني و پيري زودرس نسازد .
47- در برنامه هاي زندگي خود زماني را براي گفتگو و ابراز محبت و تبادل نظر با همسرتان اختصاص دهيد و اين امر را در اولويت امور خود قرار دهيد . سعي كنيد اشتغال زياد و يا وجود فرزندان و بستگان و دوستان ، شما را از توجه به اين امر مهم باز ندارد .
48- فلسفه زندگي خود را بر خوش بيني قرار دهيد و با اين نگرش ، سلامت عواطف و نشاط زندگي خود را تضمين نماييد .
49- در زندگي خانوادگي به برنامه ريزي معتقد شويد و باور كنيد كه با داشتن برنامه و التزام به اجراي آنها مي توانيد مشكلات زندگي خود را كاهش دهيد و از قواي حياتي خود و ساير اعضاي خانواده به خوبي استفاده نمائيد .
50- در تمام مراحل زندگي و در ارتباط با زندگي خانوادگي خداوند را در نظر بگيريد و در گفتار و برخورد و رفتار خود با همسرتان و ساير اعضاي خانواده ، نيت خود را خالص گردانيد .
نقل از tebyan.net
در همين زمينه بخوانيد:
این روزها در اکثر گوشی های همراه و تبلت های ایرانی ها صفحه اجتماعی تلگرام حرف اول و آخر را می زند.
بعد از کوچ دسته جمعی مردم از شبکه های مختلف اجتماعی به این شبکه حالا دیگر عملا تلگرام پرطرفدار ترین شبکه ارتباطی مردم ایران لقب گرفته است.
این شبکه جدا از محاسنی که می تواند به منظور ارتباط دو یا چند جانبه داشته باشد دارای خطراتی هم هست و نکته قابل توجه این است که با پیشرفت فنی این شبکه اجتماعی و برخی تغییرات صورت گرفته درصد این خطرات که سبب سو استفاده برخی افراد هم شده، افزایش داشته است.
اما تلگرام در نسخه جدید خود قابلیت ساخت کانال را اضافه کرده است که این نسخه هم از مزایا و معایبی برخوردار است.
کانال های تلگرام کاربردی مشابه گروه ها دارند با این تفاوت که در این نسخه تنها ادمین امکان ارسال مطلب دارد و اعضای کانال تنها می توانند از مطالب ارسال شده توسط ادمین استفاده کنند و دیگر خود قادر به ارسال مطالب مختلف در کانال نیستند.
یکی از مشکلات و معضلاتی که در گروه های تلگرام وجود داشت و همچنان دارد، این است که بعضی از اعضای گروه برای دیگر اعضاء به طرق مختلف، ایجاد مزاحمت می کردند اما در نسخه جدید، کانال های تلگرام با عدم نمایش اعضای کانال و یا ورود و خروج افراد این امنیت را برای اعضاء دیگر ایجاد کرده تا مورد آزار و اذیت قرار نگیرند.
به گونه ای مثلا یک شخص که عضو گروه است نمی تواند به صورت خصوصی مطلبی و یا نکته ای را با دیگر اعضا گروه در میان بگذارد.
اما یکی دیگر از نکات مثبت کانال در تلگرام عدم امکان افزودن ربات به گروه می باشد. در گروه ها گاها ربات هایی اضافه می شد که مطالب غیراخلاقی و شایعه و تبلیغات منتشر می کرد که بسیار آزار دهنده است، اما در کانال ها امکان اضافه شدن ربات وجود ندارد.
اما کانال تلگرام معضلاتی هم به همراه دارد، معضلی که همواره در شبکه های اجتماعی و ارتباط جمعی وجود داشته است و آن هم سوء استفاده برخی افراد به طرق مختلف از این فضا بوده است.این سوء استفاده ها به نحوی است که افراد سودجو با راه اندازی صفحه های غیررسمی به نام افراد مشهور و شخصیت های مختلف، مشکلات فراوانی را برای آن ها اعم از پخش شایعه، اخبار دروغ و... می کردند.
حال با افتتاح کانال در تلگرام، این سوء استفاده ها وارد فاز جدیدی شده است و دغدغه و نگرانی های افراد مشهور هم بیشتر.
فرهنگ نیوز، به منظور جلوگیری از سوء استفاده افراد سودجو از قابلیت جدید تلگرام، کانال های رسمی، اعم از سایت های خبری و غیرخبری، موسسات و افراد فرهنگی و مذهبی را در اختیار مخاطبان خود قرار می دهد.
| فرهنگ نیوز | telegram.me/farhangnews1 |
| خبرگزاری العالم | telegram.me/alalam_fa |
| باشگاه خبرنگاران جوان | telegram.me/yjcnewschannel |
| خبرگزاری فارس | telegram.me/farsna |
| خبرگزاری تسنیم | telegram.me/tasnimnewschanel |
| خبرگزاری مهر | telegram.me/mehragency |
| خبرگزاری نسیم | telegram.me/nasimonline |
| خبرگزاری ایسنا | telegram.me/isna94 |
| وطن امروز | telegram.me/vatan_emrooz |
| روزنامه جام جم | telegram.me/jamejam_newspaper |
| رجا نیوز | telegram.me/rajanews_com |
| مشرق نیوز | telegram.me/mashreghnews_channel |
| ورزش سه | telegram.me/varzesh3_channel |
| جام نیوز | telegram.me/jamnews |
| سایت روشنگری | telegram.me/bultannews |
| بولتن نیوز | telegram.me/bultannews |
| عمارنامه | telegram.me/ammarnameir |
| مجموعه طنز دکتر سلام | telegram.me/drsalaam |
| حزب الله سایبر | telegram.me/cyberhizbullah |
| پایگاه خبری 598 | telegram.me/www_598_ir |
| خبرگزاری بسیج پرس | telegram.me/basijpress_ir |
| پایگاه جبهه مستضعفین | telegram.me/mwfpress |
| افسران | telegram.me/afsaran_ir |
| بچه های قلم | telegram.me/bachehayeghalam |
| افکار نیوز ( افکار خبر) | telegram.me/myafkarnews |
| عقیق | telegram.me/aghigh_ir |
| وارث | telegram.me/vareth_info |
| متن زندگی | |
| پارس نیوز | telegram.me/parsnews |
| فاش نیوز | telegram.me/fashnews_ir |
| امام خامنه ای | telegram.me/khamenei_ir |
| سفیر فیلم | telegram.me/safirfilmchannel |
| حسن رحیم پور ازغدی | Telegram.me/rahimpourazghadi_ir |
| شهید آوینی | telegram.me/aviny_com |
| حاج قاسم سلیمانی | telegram.me/qasem_soleimani |
| وحید یامین پور | telegram.me/yaminpour |
| خانه طراحان ایران | Telegram.me/graphic_ir |
| جشنواره عمار | Telegram.me/ammarfilmfest |
| رامبد جوان | telegram.me/rambodjavanorg |
| بیان معنوی ( استاد پناهیان) | telegram.me/ostad_panahian |
| سعید قاسمی | telegram.me/saeed_ghasemi |
| دکتر حسن عباسی | telegram.me/h_abbasi |
| علی اکبر رائفی پور | telegram.me/maasaf |
| شبکه افق | telegram.me/Ofogh_tv |
| سبک زندگی اسلامی ایرانی | telegram.me/Sabkeh_zendegi |
| خنده حلال | telegram.me/khande_halaal |
| منتظران مهدی عج | telegram.me/montazeranmahdi |
| هیئت میثاق با شهدا | telegram.me/misaq_ba_shohada |
| هیئت الرضا | telegram.me/abdolrezahelali |
| هیئت ریحانه الحسین | telegram.me/reyhanatolhossein_channel |
مخاطبان می توانند کانال های رسمی سایت ها ، خبرگزاری ها ، اشخاص و موسسات را در بخش نظارت همین خبر معرفی کنند تا در جدول به روزرسانی قرار گیرند.
فرهنگ نیوز: این روزها در اکثر گوشی های همراه و تبلت های ایرانی ها صفحه اجتماعی تلگرام حرف اول و آخر را می زند.بعد از کوچ دسته جمعی مردم از شبکه های مختلف اجتماعی به این شبکه حالا دیگر عملا تلگرام پرطرفدار ترین شبکه ارتباطی مردم ایران لقب گرفته است.
این شبکه جدا از محاسنی که می تواند به منظور ارتباط دو یا چند جانبه داشته باشد دارای خطراتی هم هست و نکته قابل توجه این است که با پیشرفت فنی این شبکه اجتماعی و برخی تغییرات صورت گرفته درصد این خطرات که سبب سو استفاده برخی افراد هم شده، افزایش داشته است.
اما تلگرام در نسخه ی جدید خود قابلیت ساخت کانال را اضافه کرده است که این نسخه هم از مزایا و معایبی برخوردار است. کانال های تلگرام کاربردی مشابه گروه ها دارند با این تفاوت که در این نسخه تنها ادمین امکان ارسال مطلب دارد و اعضای کانال تنها می توانند از مطالب ارسال شده توسط ادمین استفاده کنند و دیگر خود قادر به ارسال مطالب مختلف در کانال نیستند.

یکی از مشکلات و معضلاتی که در گروه های تلگرام وجود داشت و همچنان دارد،این است که بعضی از اعضای گروه برای دیگر اعضاء به طرق مختلف، ایجاد مزاحمت می کردند اما در نسخه جدید، کانال های تلگرام با عدم نمایش اعضای کانال و یا ورود و خروج افراد این امنیت را برای اعضاء دیگر ایجاد کرده تا مورد آزار و اذیت قرار نگیرند.به گونه ای مثلا یک شخص که عضو گروه است نمی تواند به صورت خصوصی مطلبی و یا نکته ای را با دیگر اعضا گروه در میان بگذارد.
اما یکی دیگر از نکات مثبت کانال در تلگرام عدم امکان افزودن ربات به گروه می باشد. در گروه ها گاها ربات هایی اضافه می شد که مطالب غیراخلاقی و شایعه و تبلیغات منتشر می کرد که بسیار آزار دهنده است، اما در کانال ها امکان اضافه شدن ربات وجود ندارد.
اما کانال تلگرام معضلاتی هم به همراه دارد، معضلی که همواره در شبکه های اجتماعی و ارتباط جمعی وجود داشته است و آن هم سوء استفاده برخی افراد به طرق مختلف از این فضا بوده است.این سوء استفاده ها به نحوی است که افراد سودجو با راه اندازی صفحه های غیررسمی به نام افراد مشهور و شخصیت های مختلف، مشکلات فراوانی را برای آن ها اعم از پخش شایعه، اخبار دروغ و ... می کردند.
حال با افتتاح کانال در تلگرام، این سوء استفاده ها وارد فاز جدیدی شده است و دغدغه و نگرانی های افراد مشهور هم بیشتر.فرهنگ نیوز، به منظور جلوگیری از سوء استفاده افراد سودجو از قابلیت جدید تلگرام، کانال های رسمی، اعم از سایت های خبری و غیرخبری، موسسات و افراد فرهنگی و مذهبی را در اختیار مخاطبان خود قرار می دهد.
برخی از خبرگزاری ها و سایت های خبری
شبكه اجتماعي تلگرام مخرب يا مفيد با پيشرفت دنياي فناوري هر روز پنجره وسيعي از اطلاعات به روي بشر گشوده ميشود. تلويزيون، راديو، اينترنت و... رسانههاي پرنفوذ در زندگي فردي تكتك ما هستند و جنبههاي اطلاعرساني، سرگرمي و آگاهي از ويژگيهاي يك رسانه مفيد به حساب ميآيند. شايد يكسالي بيش نباشد كه برنامه تلگرام وارد عرصه رسانه شده است و كمتر كسي را ميتوان يافت كه با اين نرمافزار ناآشنا باشد. تلگرام (telegram) يك شبكه اجتماعي است كه افراد زياد چند ميليوني عضو آن هستند و در طول شبانهروز با همديگر ارتباط صوتي، پيامي (نوشتاري)، تصويري و حتي ويدئويي برقرار ميكنند، اما هدف از نوشتن مطلب اين است كه آيا اين شبكه اجتماعي ميتواند مفيد باشد يا استفاده نامربوط از آن آثار زيانباري را به دنبال خواهد داشت؟
گسترش فناوري و صنايع الكترونيك هر چند موجب تسهيل ارتباطات شده است اما كاركردهاي زيانباري نيز به جامعه وارد كرده است. يكي از اين زيانها و خطرات وارد شدن به حريم خصوصي افراد است كه البته شبكه اجتماعي تلگرام اين حريم را در معرض شكست قرار داده است. براي روشنتر شدن بحث مثالي ميآوريم.
فرض كنيد خانمي عضو تلگرام است. اين خانم براي خود گروهي تشكيل داده است كه با آنها در ارتباط است. اگر يكي از گروهها خواهان فريب اين خانم باشد از وي تقاضاي شماره تلفن، عكس و... ميکند. اين ارتباط نامشروع اگر ادامه يابد ممكن است در آينده آبروي وي در خطر باشد. در پايان بحث مزاياي كلي و معايب تلگرام را فهرست ميكنيم.
مزايا:
1- ايجاد ارتباط صميمانه با كساني كه آنها را ميشناسيم و به آنها اعتماد كافي داريم.
2- به اشتراك گذاشتن مطلب مفيد، كتاب و يا مقاله الكترونيكي براي استفاده عمومي در شبكه
3- استفاده صحيح در ايجاد ارتباط به جاي پيامك
معايب:
1- در امنيت نبودن اطلاعات شخصي كه فرد به اشتراك ميگذارد
2- فاصله گرفتن از كانون خانواده و سير در فضاي مجازي
3- اعتيادآور بودن و هدر رفتن وقت فرد در اثر استفاده نابجا و بيشتر از شبكه تلگرام
4- شناسايي نشدن افراد مخاطب و اطمينان خاطر جهت ايجاد ارتباط
5- دور شدن از شبكهها و رسانههاي مفيد ملي از جمله تلويزيون، روزنامه، كتاب و...
علي ديداري- فوق ليسانس ادبيات فارسي
۱) بحار الانوار - ج۸ - مبحث نار .
۲) بحار الانوار - ج۸ - مبحث نار.
۳) قارعه / ۱۱ - ۸
درهای جهنم، درهای بهشت.
پرسش: تفسیر ابواب در آیه ۴۴ سورة حجر (لها سبعة ابواب) و آیه ۷۳ سورة زمر (فتحت ابوابها) چیست؟ چرا تعداد ابواب بهشت در قرآن نیامده است؟
پاسخ:
ابواب جهنم[ویرایش]
خداوند متعال در سورة «حجر» آیه ۴۴ میفرماید: «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُوم: آن (جهنم) هفت در دارد و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شدهاند».
← روایتی از امام علی
از حضرت علی علیهالسلام نقل شده: « جهنم هفت در دارد؛ یعنی هفت طبقه است که روی یکدیگر قرار دارند، سپس آن حضرت یکی از دستها را بر روی دست دیگر نهاد و فرمود: اینطور!...». [۱]
← مراد از درهای جهنم
در اینکه مقصود از درهای جهنم، درهای خانه و چهاردیواری است، یا طبقات و درکات مختلفی است که از نظر نوع عذاب و شدت آن با هم تفاوت دارند؟ باید گفت: استعمال کلمه باب در هر دو معنا متداول است، و چهبسا اموری که در نوع مختلفند، و هر نوعش را یک باب میگویند؛ مثلاً گفته میشود، «ابواب خیر»، «ابواب رحمت» و... و چهبسا که اسباب رسیدن به چیزی و راههای رسیدن به آن را نیز ابواب میگویند. همانند: «ابواب رزق» و... که مقصود از آن انواع معاملات است. بنابراین مناسب است که «باب» در آیة یادشده به معنای «طبقه» باشد؛ پس معنای هفت در داشتن جهنم این میشود که هفت نوع عذاب دارد، و هر نوع آن به مقتضای واردین برای خود چند قسم دارد. [۲]
ابواب بهشت[ویرایش]
منظور از ابواب بهشت در آیه ۷۳، سورة زمر نیز طبقات و درجات بهشت است، که کسانی که تقوای الهی پیشه کردهاند، بهسوی بهشت راهنمایی میشوند، و هنگامی که به آن میرسند، طبقات و درجات برای آنها آماده شده و نگاهبانان به آنها خوشآمد میگویند.
بههرحال «باب» در آیه یادشده به معنای محل ورود و نقطه وارد شدن و انتقال به مکانی نیز میتواند باشد.
تعداد درهای بهشت[ویرایش]
در قرآن کریم، به «ابواب بهشت» اشاره شده است، ولی تعداد آنها را یادآور نشده است.
علت عدم ذکر تعداد درهای بهشت[ویرایش]
← اولاً
ممکن است به این خاطر باشد که چون قرآن کریم در پی بیان جزئیات نیست؛ بلکه بیان جزئیات بر عهدة امام مبین و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و جانشینان آن حضرت میباشد و در روایات اسلامی تعداد درهای بهشت، هشت در شمرده شده است. [۳]
← ثانیاً
از طرفی ممکن است عدم بیان تعداد درهای بهشت به خاطر کثرت و زیادی بهشتیان و اسباب ورود به بهشت باشد، که نیازی به اشاره به تعداد درهای بهشت نبوده است. [۴] [۵]
منابعی برای مطالعه بیشتر[ویرایش]
۱. مرحوم طبرسی، مجمع البیان، بیروت، درالاحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق، ج ۳، ص ۳۳۷.
۲. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۶ش، چاپ چهارم، ج ۱۱، ص ۶۷۷۴.
۳. ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی الطوسی، التبیان فی تفسیر القران، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. ج ۴، ص ۳۳۸.
و ... .
پانویس[ویرایش]
| ۱. | ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القران، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق، ج ۳، ص ۳۳۷. |
| ۲. | ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، ۱۳۷۹ق، ج ۱۲، ص ۱۷۰. |
| ۳. | ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج ۸، ص ۱۲۱. |
| ۴. | ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، ۱۳۷۹ق، ج ۱۲، ص ۱۷۰. |
| ۵. | ↑ طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش، ج۸، ص۴۳. |
منبع[ویرایش]
همت افراد با ایمان، باید در همه چیز و در همه حال، عالى باشد، حتى در تمناى بهشت به مراحل پائین تر قناعت نکند، هر چند مراحل پائین تر هم غرق نعمت است.
هم از آیات قرآن و هم از روایات به خوبى استفاده مى شود که بهشت دربهائى دارد، ولى این تعدد دربها، نه به خاطر آن است که عده وارد شوندگان به بهشت آن گونه اند که اگر بخواهند از یک درب وارد شوند، تولید زحمت مى کند، و نه از جهت آن است که یک نوع تفاوت گروهى و طبقاتى وجود دارد، که هر گروهى موظفند از یک درب وارد شوند، و نه براى نزدیکى و دورى راه است، و نه به خاطر زیبائى و تنوع به خاطر کثرت دربها!
اصولاً دربهاى بهشت، همانند دربهاى دنیا که در مدخل باغ ها و قصرها و خانه ها مى گذارند، نیست.
بلکه، این درب ها اشاره به اعمال و کارهائى است که سبب ورود به بهشت مى شوند، و لذا، در پاره اى از اخبار مى خوانیم «بهشت درب هائى به نام هاى مختلف دارد، از جمله: دربى دارد که به عنوان باب المجاهدین! (درب مجاهدان) نامیده مى شود، و مجاهدان، مسلح به همان سلاحى که با آن جهاد کرده اند از آن درب وارد بهشت مى شوند، و فرشتگان به آنها خوش آمد مى گویند»!
از امام باقر(علیه السلام) در حدیثى مى خوانیم: «بدانید: بهشت هشت درب دارد که عرض هر دربى از آنهابه اندازه چهل سال راه است»!
این، خود نشان مى دهد که «درب»، در این گونه موارد، مفهومى وسیع تر از آنچه در تعبیرات روزانه گفته مى شود دارد.
و جالب این که در قرآن مى خوانیم: جهنم هفت درب دارد (لَها سَبْعَةُ أَبواب)( حجر، آیه 44) و طبق روایات، بهشت داراى «هشت» درب است، اشاره به این که طرق وصول به سعادت وبهشت جاویدان، از طرق وصول به جهنم بیشتر است، و رحمت خدا، بر غضب او پیشى مى گیرد.( تفسیر نمونه، جلد 10، صفحه 229)
فردوس برترین جاى بهشت است و در آیات قرآن آمده که فردوس منزلگاه افراد با ایمان و صاحبان اعمال صالح است ممکن است در اینجا این سۆال پیش آید که اگر چنین است، مناطق دیگر بهشت نباید ساکنانى داشته باشد; چرا که غیر مۆمن را در بهشت راهى نیست
منظور از «جنّة المأوى» چیست؟
«جَنَّةُ الْمَأْوى» به معنى بهشتى است که محل سکونت است، و در این که این کدام بهشت است؟ در میان مفسران گفتگو است، بعضى آن را همان «بهشت جاویدان» (جَنَّةُ الْخُلْدِ) مى دانند، که در انتظار تمام اهل ایمان و پرهیزگاران است، و محل آن را در آسمان، و آیه 19 سوره «سجده» را شاهد بر آن مى گیرند: فَلَهُمْ جَنّاتُ الْمَأْوى نُزُلاً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ: «براى مۆمنان صالح العمل باغ هاى بهشت است که در آن ساکن مى شوند، و این وسیله پذیرائى از آنهاست در مقابل اعمالى که انجام مى دادند»; چرا که این آیه به قرینه آیه بعد از آن، مسلماً از بهشت جاویدان سخن مى گوید.
ولى از آنجا که در جاى دیگر مى خوانیم: وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّة عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ: «براى رفتن به سوى مغفرت پروردگار و بهشتى که وسعت آن آسمان ها و زمین است، بر یکدیگر پیشى گیرید»( آل عمران، آیه133.)
بعضى، این معنى را بعید شمرده اند; زیرا ظاهر آیه مورد بحث، نشان مى دهد که «جَنَّةُ الْمَأْوى» در آسمان، و غیر از بهشت جاویدان است که وسعتش به اندازه تمام آسمان ها و زمین مى باشد.
لذا گاهى آن را به جایگاه ویژه اى از بهشت تفسیر کرده اند که در کنار «سدرة المنتهى»، و محل خاصان و مخلصان است.
و گاه گفته اند به معنى بهشت برزخى است که ارواح شهداء و مۆمنان، موقتاً به آنجا مى روند.
تفسیر اخیر، از همه مناسب تر به نظر مى رسد، و از امورى که به روشنى بر آن گواهى مى دهد، این است که در بسیارى از روایات «معراج» آمده است که، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) عده اى را در این بهشت، متنعم دید، در حالى که مى دانیم هیچ کس در بهشت جاویدان قبل از روز قیامت وارد نمى شود زیرا آیات قرآن به خوبى دلالت دارد که پرهیزگاران در قیامت، بعد از محاسبه، وارد بهشت مى شوند، نه بلافاصله بعد از مرگ، و ارواح شهداء نیز در بهشت برزخى قرار دارند; زیرا آنها نیز قبل از قیام قیامت وارد بهشت جاویدان نمى شوند.( تفسیر نمونه، جلد 22، صفحه 507)
«جَنَّةُ الْمَأْوى» به معنى بهشتى است که محل سکونت است، و در این که این کدام بهشت است؟ در میان مفسران گفتگو است، بعضى آن را همان «بهشت جاویدان» (جَنَّةُ الْخُلْدِ) مى دانند، که در انتظار تمام اهل ایمان و پرهیزگاران است
فردوس برترین منزلگاه بهشتیان!
فردوس برترین جاى بهشت است و در آیات قرآن آمده که فردوس منزلگاه افراد با ایمان و صاحبان اعمال صالح است ممکن است در اینجا این سۆال پیش آید که اگر چنین است، مناطق دیگر بهشت نباید ساکنانى داشته باشد; چرا که غیر مۆمن را در بهشت راهى نیست.
در پاسخ این سۆال، مى توان گفت: آیه 108 سوره «کهف» که خداوند مى فرماید: «کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغ هاى فردوس منزلگاهشان است» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً)
به هر فردى که ایمان و عمل صالح دارد، اشاره نمى کند، بلکه، درجه والائى از نظر ایمان و عمل صالح را معیار براى دخول در فردوس قرار داده، هر چند ظاهر آیه مطلق است، اما توجه به مفهوم کلمه «فردوس» آن را مقید مى کند.
لذا، در سوره «مۆمنون» که صفات وارثان فردوس را بیان مى کند، حدّ اعلائى از صفات مۆمنان را ذکر کرده که در همه افراد وجود ندارد، و این خود قرینه اى است بر این که: ساکنان فردوس باید داراى صفات ممتازى علاوه بر ایمان و عمل صالح باشند.
و نیز به همین دلیل، در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که مى فرماید: هر وقت از خدا تقاضاى بهشت را مى کنید مخصوصاً تقاضاى فردوس کنید که جامع ترین و کامل ترین منزلگاه هاى بهشت است.
اشاره به این که: همت افراد با ایمان، باید در همه چیز و در همه حال، عالى باشد، حتى در تمناى بهشت به مراحل پائین تر قناعت نکند، هر چند مراحل پائین تر هم غرق نعمت است.
بدیهى است کسى که، چنین تقاضائى از خدا مى کند، لابد، باید خود را براى رسیدن به چنین مقامى آماده کند، لابد باید حداکثر تلاش و کوشش را براى کسب برترین صفات انسانى و انجام صالح ترین اعمال به خرج دهد.
بنابراین، آنها که مى گویند: خدا کند ما به بهشت راه یابیم، هر چند در پائین ترین مراحل آن باشیم، افرادى هستند که از همت والاى مۆمنان راستین بهره کافى ندارند.( تفسیر نمونه، جلد 12، صفحه 614)
منایع
makaremshirazi.org
tebya.net
از امام علی نقل شده است که درهای جهنم ? نوع و اسم است :
?-هاویه مخصوص گنهکاران
?- سعیر مخصوص یهودیان
?- جحیم مخصوص نصارا
?-سقیر مخصوص ستاره پرستان
?- حطمه مخصوص مجوس
?-لظی مخصوص مشرکان
?- جهنم مخصوص منافقان
شیعه نیوز: در ادامه شرح دعا های روزانه ماه مبارک رمضان به قلم حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی رسولی جویباری شرح دعای روز بیستم را منتشر می گردد .
اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّكینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین.
خدایا بگشا برایم در آن درهاى بهشت و ببند برایم درهاى آتش دوزخ را و توفیقم ده در آن براى تلاوت قرآن اى نازلكننده آرامش در دلهاى مؤمنان.
اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ
جنان: جنت، درهای بهشت.
نیران: آتش دوزخ، درهای دوزخ .
اللهم افتح:
بگشای، أغلق: ببند
چرا از خدا در این دعا می خواهیم درب را باز کند یا ببندد؛ مگر بهشت یا جهنم جلوی ماست؟
در حال حاضر بهشت و جهنم جلوی ما نیست و ما الان نمی خواهیم وارد آن شویم؛ ولی در واقع، اولا: ما همین حالا بهشت و جهنم را می سازیم، ثانیا: با اعمالمان، در بهشت یا جهان را برای خود باز یا بسته می کنیم؛ لذا إفتح و أغلق یعنی خدایا گناهان مرا ببخش، مرا پاک کن، خیرات و حسنات مرا زیاد کن، توفیق عبادت و ترک معصیت به من بده، در مجموع آنچه باعث خشنودی توست و باعث دخول و خلود در بهشت است، در انجام آن توفیقم ده و موفقم بدار و آنچه باعث دخول و خلود در جهنم می شود مرا از آن دور نگه دار؛ و این یعنی در بهشت را به سویم باز کن و در جهنم را ببند
گناهکار به بهشت نمی رود، جهنمی است. " أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا" (توبه/63) آیا نمی دانند که هرکس با خدا و رسولش دشمنی کند آتش جهنم برای اوست که در آن جاودان خواهد ماند.
کلید باز وبسته کردن درهای بهشت وجهنم
پس پیروی یا عدم پیروی از خدا و رسول و اهل بیت(علیهم السلام) درها را باز یا بسته می کند.
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا (احزاب/57) همانا کسانی که خدا و رسول او را اذیت و آزار کنند، خداوند آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و از رحمت خویش دور می دارد و برای آنها شکنجه خوارکننده ای فراهم کرده است. لذا دوستی اهل بیت، خشنودی خداوند و بهشت و دشمنی اهل بیت، غضب الهی و جهنم را به دنبال دارد و علاوه بر لعن الهی، عذاب مخصوص در انتظارشان است.
حالا ما با کارهایمان می توانیم موجب خشنودی امام زمانمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شویم یا خدای ناکرده موجب ناراحتی ایشان شویم.
أبوابَ الجِنانِ و أبوابَ النّیرانِ
1- معلوم می شود بهشت و جهنم چندتا درب دارد؛ بهشت 8 باب و جهنم 7 باب دارد و این نشان می دهد که رحمت الهی بیشتر است؛ و بیشتر انسان ها بهشتی و کمتر جهنمی اند..
2- از خدا می خواهیم همه درها را باز یا ببندد. که الف) از هر دری که خواستیم، بتوانیم وارد شویم؛ یعنی همه خوبی ها را انجام دهیم. ب) از هیچ دری نتوانند ما را وارد جهنم کنند یعنی هیچ نوع بدی را انجام ندهیم.
اکنون که حقیقت معنای لفظ « در » را فهمیدی و نیز با توجه به آنچه پیش تر گفته
صفحه 103
شد رابطه بهشت و جهنم را با وجود انسان و اعمال و رفتار وی دانستی ، گوییم : اگر به حاق آنچه گفتیم رسیده باشی ، بدون تردید تصدیق خواهی کرد که مراد از درهای بهشت ، مطلق اموری است که راه را برای انجام کارهای شایسته و نیک هموار کرده و موجب می شوند که از آدمی اعمال پسندیده و خوب صادر شود ، و نیز حکم خواهی کرد که مقصود از درهای جهنم مطلق اموری است که راه را برای ارتکاب اعمال ناشایست و زشت باز و موجب می شوند که از آدمی کارهای ناپسند سربزند .
حال اگر بپرسی اموری که راه انجام کارهای شایسته را هموار می کنند و بدین سبب درهای بهشتند چیست ؟ و نیز اموری که راه ارتکاب اعمال ناشایست را بازمی کنند و بدین جهت درهای جهنم هستند کدام است ؟ گوییم : از آن رو که آدمی همه کارهایش را - چه خوب و چه بد - به وساطت قوایی که خدای تبارک و تعالی آنها را در وجود او تعبیه کرده است انجام می دهد ، و آنها عبارتند از حواس پنج گانه ظاهری ( لامسه ، باصره ، سامعه ، ذائقه ، شامه ) و حواس سه گانه باطنی ( متخیله ، واهمه ، عاقله ) می توان گفت حواس پنجگانه ظاهری به اضافه قوه متخیله و قوه واهمه ، در صورتی که مطیع قوه عاقله نباشند ( بدون قوه عاقله ) اموری هستند که راه را برای ارتکاب کارهای ناپسند هموار می کنند و درهای هفت گانه جهنمند ولی همین هفت حواس در صورتی که تحت امر قوة عاقلة واقع شوند ، ( به اضافه قوه عاقلة ) اموری هستند که راه را برای انجام اعمال پسندیده بازمی کنند و درهای هشت گانه بهشتند و شاید به همین جهت باشد که در برخی ازنصوص دینی تعداد درهای بهشت هشت عدد و تعداد درهای جهنم هفت عدد ذکرشده است . حق تعالی در سوره حجر درباره جهنمیان می فرماید :
و ان جهنم لموعدهم اجمعین لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم ؛ (12)
صفحه 104
به درستی که وعده گاه همه آنها جهنم است که آن را هفت دروازه است و هر دروازه ای به گروهی اختصاص یافته است .
امام باقر علیه السلام می فرماید : « احسنوا الظن بالله و اعلموا ان للجنة ثمانیة ابواب . . . ؛ (13)به خداوند گمان نیکو برید و بدانید بهشت را هشت دروازه است . »
محقق و مدقق بی نظیر خواجه نصیر الدین طوسی - رضوان الله تعالی علیه – در فصل چهاردهم تذکره آغاز و انجام - که در اشاره به درهای بهشت و دوزخ است - چنین می فرماید :
مشاعر حیوانی - که به آن اجزای عالم ملک ادراک کنند - هفت است . پنج ظاهر و آن حواس خمسه است و دو باطن و آن خیال و وهم است ، که یکی مدرک صور ویکی مدرک معانی است . چه مفکره و حافظه و ذاکره از مشاعر نیستند ، بل اعوان ایشانند .
و هر نفس که متابعت هوا کند و عقل را در متابعت هوا مسخر گرداند : ارایت من اتخذ الهه هواه(14)هر یکی ازین مشاعر سببی باشند از اسباب هلاک او :
و اضله الله علی علم(15)تا حالش آن بود که : فاما من طغی و آثر الحیوة الدنیافان الجحیم هی الماوی(16)
پس هر یکی از این مشاعر به مثابت دری اند از درهای دوزخ : لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم(17)
و اگر عقل - که مدرک عالم ملکوت است و رئیس آن همه مشاعر است - رئیس
صفحه 105
مطاع باشد و نفس را از هوای او منع کند تا به هر یکی از مشاعر آیتی از کتاب الهی را از عالم امری که ادراکش به آن مشعر خاص باشد به تقدیم رساند و به عقل نیزاستماع آیات کلام الهی را از عالم خلقی تلقی کند ، به خلاف آن قوم که : و لو کنانسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر . (18)این مشاعر هشت گانه که عقل باهفت حس مدرک - که مذکور شد - باشد ، به مثابت درهای بهشت باشد .
و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی الماوی . (19)
البته لازم است تاکید کنیم که درهای بهشت و جهنم به اموری که بدان ها اشاره شد محدود نمی گردند ، بلکه همان طور که در ابتدا خاطرنشان گردید : درهای بهشت ، مطلق اموری است که راه را برای انجام کارهای خیر هموارمی کنند و همچنین درهای جهنم ، مطلق اموری است که راه را برای ارتکاب اعمال بد باز می نمایند ، ولی از آن رو که در میان اموری که انجام کارهای خیریا شر را تسهیل می کنند ، حواس پنج گانه ظاهری و حواس سه گانه باطنی ، نمودبیشتری دارند ، مورد تاکید و اشاره قرار گرفته اند . و گرنه انحصاری در کارنیست ، و می توان علاوه بر آنها چیزهای دیگری را مصداق درهای بهشت یا جهنم دانست .
درست به همین جهت است که نصوص دینی در بیان تعداد درهای بهشت و جهنم متفاوتند و در عین تفاوت همه صادق و مطابق با واقعند ؛ زیرا ، هر کدام ازآنها مساله یاد شده را از دیدگاهی معین و به اعتباری مخصوص مورد ملاحظه قرارداده است ؛
مثلا از جمله اموری که ، راه را برای انجام کارهای خیر یا شر هموار می کنند ، امام و رهبر جامعه است ؛ یعنی اگر زعامت ملت در کف با کفایت امامی صالح
صفحه 106
قرار گیرد ، راه برای انجام کارهای خیر هموار می گردد و اگر رهبری امت در دست امامی ناصالح بیفتد ، راه برای انجام کارهای شر باز می شود . لذا امام صالح ، امام نور و دری از درهای بهشت است و امام ناصالح امام نار و دری ازدرهای جهنم . رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره حسین بن علی علیهما السلام می فرماید :« الا و ان الحسین باب من ابواب الجنة من عانده حرم الله علیه ریح الجنة(20)؛ آگاه باشید که حسین علیه السلام دری از درهای بهشت است و هر کس با او دشمنی ورزد خداوند بوی بهشت را بر او حرام خواهد کرد . »
امیر مؤمنان علی بن ابی طالب - علیه افضل صلوات المصلین - می فرماید :
« ان للجنة احدی و سبعین بابا یدخل من سبعین منها شیعتی و اهل بیتی و من باب واحد سائر الناس(21)؛ به درستی که برای بهشت هفتاد و یک در است که شیعیان و خاندان من از هفتاد در و دیگران از یک در آن داخل می شوند . »
امام صادق علیه السلام در خبری بعد از آن که تعداد درهای جهنم را هفت در ذکرمی کند ، آنها را به هفت نفر از ائمه جور اختصاص داده و می فرماید :
« فهم ابواب لمن اتبعهم » (22)یعنی : پس آنان برای پیروان خویش درهایی ازجهنمند و راه ورود آنها را به آتش هموار می سازند .
آخرین نکته ای که در این مقطع از بحث لازم است مورد تاکید قرار گیرد این است که درهای بهشت و جهنم را در هر عالمی صوری است مناسب با همان عالم . صور ظاهری و دنیوی آنها همان هایی است که به عنوان مصادیق درهای بهشت و جهنم بدان ها اشاره شد ؛ ولی صور باطنی و اخروی آنها صور دیگری است که در عالم آخرت مناسب با همان عالم ، بروز می کنند .
صفحه 107
ای عزیز ! اکنون که - با توجه به مطالب مزبور - درهای بهشت و جهنم را شناختی و با حقیقت آنها آشنا شدی ، باید بدانی که اگر چشم را جهت نظر به مناظرمحرم و نامشروع بگشایی ، در حقیقت دری از درهای جهنم را به روی خود گشوده ای و اگر گوش را برای استماع سخنان نامربوط و باطل باز بگذاری ، درحقیقت دری از درهای جهنم را باز گذاشته ای و اگر دهان را جهت بیان ، هرسخن نامربوط و باطلی باز کنی ، در حقیقت دری از درهای جهنم را به روی خویش باز کرده ای .
بر عکس اگر چشم را جهت دیدن مناظر مشروع یا تشخیص راه از بیراهه بگشایی ، در حقیقت دری از درهای بهشت را به روی خود گشوده ای و اگر گوش را جهت شنیدن حرف حق باز بگذاری ، در حقیقت دری از درهای بهشت را بازکرده ای و اگر دهان را جهت بیان کلام حق باز کنی ، در حقیقت دری از درهای بهشت را به روی خویش گشوده ای .
همچنین باید بدانی که اگر ولایت امام نور را بپذیری ، در حقیقت دری ازدرهای بهشت را به روی خود گشوده ای و بر عکس اگر ولایت امام نار را قبول کنی ، در حقیقت دری از درهای جهنم را به روی خود باز کرده ای و همین طور در بقیه موارد .
نیز باید بدانی مقصود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از این که فرمود : در ماه مبارک رمضان درهای بهشت باز و درهای جهنم بسته و شیاطین در حبسند ، این است که خداوند تبارک و تعالی ، با آداب و رسومی که در ماه مبارک رمضان مقرر کرده ، راه انجام کارهای خیر را هموار و طریق ارتکاب اعمال ناشایست را مسدود و غرایز نفسانی و هواهای شیطانی را به بند کشیده است .
و همچنین باید بدانی مراد آن جناب از این که فرمود : از خداوند بخواهید درهایی که از بهشت به روی شما باز می شود ، همان طور باز ، و درهایی که ازجهنم به روی شما بسته می شود ، همان طور بسته و شیاطینی که در حبس واقع
صفحه 108
می شوند ، همان طور محبوس بمانند ، این است که از خداوند متعال درخواست کنید توفیقاتی که به سبب وقوع در ماه مبارک رمضان نصیبتان می شود و بر اساس آن اعمالی را انجام می دهید و یا گناهانی را ترک می کنید و یا خود و هواهای شیطانی خویش را به مقررات و حدود الهی مقید می سازید ، بعد از ماه مبارک رمضان نیز ادامه داشته باشد .
این گونه نباشد که با رفتن ماه مبارک رمضان ، خیرات و برکاتی که این ماه عزیز با خود می آورد ، نیز از میان برود و اهتمامی که در انجام عبادات و ترک محرمات به خرج می دهید و کنترلی که بر هواها و غرایز نفسانی اعمال می کنید ، ضعیف وکم رنگ شود .
در آخر یکی از ماه های رمضان ، به یکی از دوستان گفتم : از امشب درهای بهشت به روی خیلی ها بسته می شود و در عوض ، درهای جهنم به روی آنها بازمی گردد . آن دوست پرسید چگونه ؟
گفتم : چگونگی آن را بگذار برای فردا هنگام اذان صبح .
آن شب سپری شد وقت اذان صبح ، به سمت مسجد حرکت کردم و در بین راه آن دوست را دیدم . عطف به صحبت شب گذشته بدو گفتم : به این اتاق هاکه چراغ های آنها همه خاموش است خوب بنگر و ببین چگونه مردم خفته اندو از فرا رسیدن سحرگاه و نماز اول وقت غافل هستند . در صورتی که در شب های گذشته نزدیک اذان صبح همه این چراغ ها ، روشن و مردم بیدار بودند : یکی قرآن می خواند و دیگری دعای سحر و دیگری نافله شب ، یکی مسواک می کردو دیگری وضو می ساخت و دیگری آماده رفتن به مسجد و خلاصه هر کسی به صورتی در جنب و جوش و تلاش بود و با اعمال و حالاتی که داشت ، درهای بهشت را به روی خویش باز کرده بود ، ولی امشب و امروز همان طورکه می بینی و خواهی دید ، از آن همه جنب و جوش و تلاش و آن همه اعمال وحالات ، هیچ خبری نیست ، ترک آن اعمال و از دست دادن آن حالات ، یعنی
صفحه 109
بسته شدن درهای بهشت و بر عکس ، ادامه و استمرار آنها ، یعنی باز نگه داشتن درهای بهشت .
و بر همین منوال است بسته یا باز بودن درهای جهنم ، یعنی در روزهای ماه مبارک رمضان اگر کسی می خواست دروغ بگوید یا غیبت بکند و یا خدای ناکرده به ناموس مردم نگاه شهوت آلود داشته باشد ، با خود می گفت من روزه هستم ، نباید این کارها را انجام دهم و لذا با بستن چشم و گوش و زبان و دیگراعضا از گناه ، درهای جهنم را به روی خویش می بست و غرایز و شهوات ومیل های شیطانی را به زنجیر می کشید . ولی از امروز به بعد ، که ماه رمضان سپری شده است بسیاری از همین مردم که در حال روزه مراقب چشم و زبان وگوش خویش بودند کم کم این محدودیت ها را از میان برداشته و قید و بندها رامی گسلند و بدین ترتیب ، درهای جهنم را دوباره به روی خویش می گشایند وشیاطین امیال و شهوات را از حبس آزاد کرده و باز آنها را به جان خویش می اندازند .
باز کردن چشم و گوش و زبان به گناه ، یعنی باز کردن درهای جهنم به روی خویش . رها کردن امیال و شهوات از محدودیت های شرعی ، یعنی آزاد کردن شیاطین از حبس و بر عکس ، نگاه داشتن اعضا و جوارح از گناه ، یعنی بستن درهای جهنم ، به قید و بند کشیدن غرایز و شهوات ، یعنی به زنجیر کشیدن شیاطین . و استمرار این حالات و ادامه این کنترل ها ، یعنی بسته نگاه داشتن درهای جهنم و در حبس ماندن شیاطین .
12 . حجر (15) آیه 43 و 44 .13 . مجلسی ، بحار الانوار ، ج 8 ، ص 131 .14 . فرقان (25) آیه 43 .15 . جاثیه ( 45 ) آیه 23 .16 . نازعات ( 75 ) آیه 37 .17 . حجر (15) آیه 44 .18 . ملک ( 67 ) آیه 10 .19 . نازعات ( 75 ) آیه 41 .20 . شیخ عباس قمی ، سفینة البحار ، ج 1 ، ص 108 .21 . مجلسی ، بحار الانوار ، ج 8 ، ص 139 .22 . همان ، ص 301 .
پاسخ اول:
ابواب بهشت و دوزخ:
درآيات قرآن كريم اشاراتي به ابواب بهشت و جهنم دارد و مانند:
«والملائكه يدخلون عليهم من كل باب» «جنات عدن مفتحه لهم الابواب» «ادخلو ابواب جهنم خالدين فيها» «لها سبعه ابواب لكل باب منهم جز مقسوم»
مرحوم ملا صدرا در كتاب نفيس حكمت متعالي ج 9 در فصل 26 ص 330 بحثي راجع به ابواب بهشت و جهنم دارد درآنجا مي فرمايد:(كه ما با ترجمه روان وخلاصه بحث را مطر ح مي كنيم)
در اين كه ابواب بهشت و جهنم يعني چه؟ و چيست؟ نظرات مختلفي وجوددارد و چند قول را بيان مي كند و قول اول را ترجيح مي دهد.
قول اول: اين ابواب مربوط به خود انسان و ا درا كات هفت گانه اوست كه شامل: حواس پنج گانه و دو حس باطني، يعني خيال و وهم،كه يكي از آنها مدرك صورت و ديگري مدرك معاني جزتبه است.
اين ابواب اگر در اطاعت و بندگي خدا به كار گرفته شود ابواب دخول به بهشتند و اگر در انقباد نفس و اطاعت شيطان باشد ابواب دخول به جهنمند.
بهشت اختصاصا باب هشتمي نيز دارد و آن باب قلب است.
قول دوم: آن هفت باب، اعضا هفت گانه اي از بدن هستند كه تكليف به واسطه آنها به شخص مي دهند
قول سوم: هفت باب جهنم: اخلاق سيئه مانند حسد و بخل و تكبر وغير آن. در مقابل هفت باب بهشت: اخلاق حسنه مانند حلم وكرم وشجاعت و غير آن.
و بعيد نيست كه صفات واخلاق سيئه و يا حسنه 7 ركن اصلي داشته باشد و هر كدام از اين اركان شعبه هايي داشته باشد (كه البته براي اخلاق حسنه 8 ركن اصلي وجود دارد)
از ميان اين اقوال قول اول صحيحتر است:
هر كدام از ادراكات هفت گانه انسان در طريق خير باشد, درهايي براي ادراك حقايق و معارف وانجام و حسنات براي او باز مي شود كه به واسطه آنها مي تواند به ملكوت صعود كرده و داخل بهشت شود
و بالعكس ممكن است هر كدام از ادراكات انسان دري از درهاي شهوت دنيا باشد و انسان را به آتش در آخرت بكشاند
به طور خلاصه: براي هر كدام از ادراكات و مشاعر باطن و ظاهري است،ابواب ظاهر ادراكات به دوزخ و ابواب باطن ادراكات به بهشت و يا به جايي كه استحقاق آن را داشته باشد باز مي شود
زماني كه دري از درهاي دوزخ بسته مي شود دري از درهاي بهشت باز مي شود يعني بسته شدن يكي از ابواب بهشت و ياجهنم باز شدن باب ديگري است.
باب قلب باب هشتم:
اين باب براي اهل حجاب و كفر هميشه بسته است, و اختصاص به اهل بهشت دارد, از طريق قلب, ايمان و معرفت راه پيدا مي كند و هيچگاه اين طريق براي دوزخيان باز نمي شود.
به تصريح آيات توجه كنيد«:ختم الله علي قلوبهم» «فطبع علي قلوبهم فهم لا يفقهون» يعني: بر قلوب اهل آتش مهر زده شده است.
اما شاخه اي از آتش بر دلها مسلط مي شود نه اينكه داخل شود چون اين درب بر روي آتش بسته است, همچنانكه درب بهشت بر روي كفار بسته است.
و آنچه كه خداوند در قرآن راجع به ابواب هفتگانه فرموده, از ان ابواب انس و جن داخل مي شوند مگر باب هشتم كه اهل كفر از آن داخل نمي شوند.و باطن اين درب ايمان و بندگي خداست.
و همچنانكه در حديث شريف دارد:«حفت الجنه بالمكاره» يعني بهشت توام و لابلاي سختي هاست .قلب نيز توام و لابلاي سختي هاست, باطنش رحمت و ظاهرش عذاب است.
درآ يه شريفه« نارالله الموقده تطلع علي الافئده »همزه 6 و7 ( آتش افروخته كه بر دلها مسلط شودـ نه اينكه وارد شودـ(.
منازل جهنم و دركات آن چنان است كه منازل بهشت و درجات آن است. شدت عذاب جهنم و منزلت آن عذابها, شعبه هاي كفر و فسق است
چنانكه درجات بهشت, ميزان بهره وري از نعمت ها و منازل آن شعبه هاي ايمان و اطاعت است.
هر كس عمل خيري را انجام دهد همان عمل را در آخرت مي بيند و هر عمل شري را انجام دهد (از لطف خداوند) گاهي آن را مي بيند و گاه از او بخشيده مي شود.
پاسخ دوم:
.مي توان از منظر ديگري پاسخ را به گونه اي ديگر داد:
1. جهنم مكاني است كه هفت طبقه يا هفت در دارد. به اين موضوع در سوره هاي حجر آيه ي 44 و نحل آيه ي 29 و زمر آيه ي 71 - 73 و موئمن آيه ي 76 اشاره گرديده است . اما در هيچ كدام از آنها بيان نشده كه مراد ازابواب چيست ؟ مفسران پيرامون تفسير «ًًًًًًًًًًًابواب » چهار احتمال را مطرح نموده اند.
احتمال اول: اين كه ابواب به معناي طبقات و دركات مختلف است . گواه بر اين مدعا آيه ي «ان المنافقين في الدرك الاسفل من النار»و آياتي ديگر است . علامه ي طباطبايي در تائييد اين كه مراد از ابواب , طبقات و تنوع عذاب هاي متفاوت است , مي فرمايد: «مؤيد اين احتمال فقره دوم آيه مورد بحث است كه مي فرمايد »«لكل باب منهم جزئ مقسوم» «يعني از ايشان براي هر دري قسمتي تقسيم شده است . چون ظاهر آن اين است كه خود جزئ, تقسيم شده بر درها است , و اين وقتي معناي صحيح مي دهد كه، باب ، به معناي طبقه باشد نه در ورودي », (ر.ك : علامه طباطبايي , ترجمه تفسير الميزان , ج 12, ص 251, دفتر انتشارات اسلامي )
فخر رازي هم در تفسير «ان المنافقين في ...» مي فرمايد: «ظاهر اين تعبير قرآني اين است كه جهنم داراي طبقاتي است , و ظاهر اين است سخت ترين طبقات جهنم همان طبقه ي پايين است , »(ر.ك. تفسير فخررازي , ج 11, ص 8 شاهد بر اين احتمال , حديث منقول از علي (ع ) پيرامون تفسير آيه ي «لها سبعه ابواب » است كه مي فرمايد: «دوزخ داراي هفت باب , يعني هفت طبقه است كه هر طبقه اي بالاي طبقه ي ديگري مي باشد.»
بعدا آن بزرگوار دست خود را روي دست ديگر نهاد و بدين وسيله طبقه بندي دوزخ را براي بينندگان مجسم نمود. در حديث ديگري از علي (ع ) مي خوانيم كه فرمود:
جهنم هفت در دارد; بعضي فوق بعضي ديگر قرار دارد وقتي اولي پر شد دومي را پر مي كنند, آن گاه سومي را تا همه اش پر شود, (ر.ك : حويزي , تفسير نور الثقلين , ج 3, ص 18 - 19; سيوطي , الدر المنثور, ج 4, ص 99)
احتمال دوم: اين است كه ابواب , اشاره به درهاي ورودي دوزخ است همانند درهاي متعددي كه در ساختمان هاي معمولي اين جهان وجود دارد. و در واقع هفت در به كثرت وارد شوندگان اشاره مي كند. اما اين فرض با توجه به روايات متعددي كه در تفسير اين آيات آمده است بعيد به نظر مي رسد.
احتمال سوم: را مفسراني مانند صاحب تفسير روح المعاني و تفسير جامع الاحكام مطرح و نقل كرده اند بدين صورت كه تعدد اين درها به لحاظ تعدد گروه هاي مختلفي است كه از آنها وارد مي شوند. قائلين به اين احتمال به حديث ذيل تمسك و استشهاد نموده اند كه : در اول، ويژه مسلمانان موحد گنهكار, و در دوم، از آن يهود, و در سوم، از آن مسيحيت , و در چهارم، مخصوص ستاره پرستان , و در پنجم، از آن مجوس , و در ششم، از آن مشركان , و آخرين در ،مخصوص منافقان است , (ر.ك : روح المعاني , ج 14, ص 48; جامع الاحكام , ج 5, ص 3646 به نقل از پيام قرآن )
احتمال چهارم: اين است كه اين درها اشاره به اعمال و گناهان مختلفي است كه انسان را به دوزخ مي كشاند. گواه اين احتمال هم اولا مقابله اي است كه با درهاي بهشت وجود دارد مثل باب المجاهدين كه در بهشت است . ثانيا رواياتي است كه نشان مي دهد كه از بعضي از درهاي جهنم فرعون و هامان و قارون , و از بعضي مشركان , و از بعضي دشمنان خاندان پيامبر(ص ) وارد مي شوند. اين ها نيز دليل رابطه درهاي جهنم با گناهان مختلف است , (ر.ك : آيت الله مكارم شيرازي و همكاران , پيام قرآن , ج 6, ص 218.)
قرآن مي فرمايد: «وَإِنَّ جَهنَّم لَمَوعِدهم أَجمَعين لَها سَبْعة أَبواب لِكُل باب مِنْهم جِزء مَقْسوم» (حجر/43 – 44 )
در برخي روايات اين هفت در اشاره به هفت طبقه دوزخ است و گويا هر طبقه اي براي خود در ويژه اي دارد. از اين رو در روايتي از حضرت باقر(ع) ذيل آيه فوق آمده است، حق تعالي جهنم را هفت طبقه آفريده و هر طبقه نام ويژه اي دارد:
1 – جحيم: اهل اين طبقه بر سنگي آتشين مي ايستند و مغز سرشان چونان ديگ جوشان مي جوشد.
2 – لظي: «كَلّا إِنَّها لَظي نَزاعة لِلشَّوي تَدعوُا مَن أَدْبر وتَولّي وجَمع فَأَوعي» معارج/15 – 18 .
3 – سقر: «وَما أَدريك ما سَقَر لاتُبْقي ولاتَذَر لَوّاحَة لِلبَشر عَلَيها تِسْعَة عَشَر» مدثر/27 – 30 ،
4 – الحطمة: در هم كوبنده و خرد كننده و شراره هاي آن چونان قصر است: «إِنَّما تَرمي بِشَرَر كَالقَصِر كَأَنّه جَمالتٌ صُفْرٌ» مرسلات/32 – 33 . اين آتش واردشوندگان به آن را مانند سرمه در هم مي كوبد و خرد مي كند. اما جان انسان نمي ميرد، و هر بار كه بدن مانند سرمه گشت دوباره به حال اول باز مي گردد تا به عذاب جديد معذب شود.
5 – هاوية: آنگاه كه در آتش سقوط كند گويد: اي مالك دوزخ به فرياد ما برس در اين گاه ظرفي از جنس مس گداخته (ظر مسين در حرارت گزاري مؤثرتر از برخي فلزات است) پر از آتش و چرك و كثافت كه از پوست بدن هاشان انباشته شده به آنان خواهد داد و چون بياشامند گوشت صورت هايشان از شدت حرارت در آن خواهد ريخت.
6 – السعير: يعني آتش فروزان. اين طبقه داراي سيصد سرا پرده آتشين و در هر يك سيصد كاخ آتشين، و در هر يك سيصد اطاق آتش است كه در هر يك از اين اتاق ها سيصد گونه عذاب غير آتش همچون مارهاي آشتين، عقرب ها، غل و زنجيرهاي آشتين وجود دارد. از اين رو مي فرمايد: «إِنّا اَعْتَدنا لِلكافِرين سَلاسِلَا وأَغلالا وسَعيرا». انسان4
7 – جهنم: در اين دوزخ چاهي است به نام فلق كه وقتي باز شود جهنم شعله ور مي گردد. در وسط جهنم كوهي است به نام «صعود» از جنس مس گداخته و آتشين. در دامنه اين كوه بياباني است از مس آب شده و اطراف اين كوه جاري است و شديدترين آتش را جهت عذاب داراست. (بحار 8/289، نورالثقلين 3/17، ح 60.)
خداوند در قرآن جهنم را نیز مانند بهشت دارای در می داند و می فرماید: همان دوزخى که هفت در دارد، و براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شده اند «لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم؛ هفت در دارد و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شده اند» (حجر/ 44). این در، در حقیقت درهاى گناهانى است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ مى شوند، هر گروهى بوسیله ارتکاب گناهى و از درى، همان گونه که درهاى بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهایى است که بوسیله آن بهشتیان وارد بهشت مى شوند. جهنم هفت در دارد (بعید نیست عدد هفت در اینجا عدد تکثیر باشد، یعنى درهاى بسیار و فراوان دارد، همانگونه که در آیه 27 سوره لقمان نیز عدد هفت به همین معنى آمده است). ولى واضح است این تعدد درها (مانند تعدد درهاى بهشت) نه به خاطر کثرت واردان است به طورى که از یک در کوچک نتوانند وارد شوند، و نه جنبه تشریفاتى دارد، بلکه در حقیقت اشاره به عوامل گوناگونى است که انسان را به جهنم مى کشاند، هر نوع از گناهان درى محسوب مى شود.
در خطبه جهاد در نهج البلاغه مى خوانیم «ان الجهاد باب من ابواب الجنة، فتحه الله لخاصة اولیائه؛ جهاد درى از درهاى بهشت است که آن را به روى بندگان خاصش گشوده است» (خطبه 27) و در حدیث معروف مى خوانیم «ان السیوف مقالید الجنة؛ شمشیرها کلیدهاى بهشتند». این گونه تعبیرات به خوبى منظور از درهاى متعدد بهشت و دوزخ را روشن مى سازد. قابل توجه اینکه در حدیث امام باقر (ع) مى خوانیم بهشت، هشت در دارد (خصال صدوق، ابواب الثمانیة) در حالى که آیات فوق مى گوید: جهنم هفت در دارد، این تفاوت اشاره به این است که هر چند درهاى ورود به بدبختى و عذاب فراوان باشد، ولى با این حال درهاى وصول به سعادت و خوشبختى از آن افزونتر است.
البته خداى سبحان نه در این آیه (آیه 44 سوره حجر) و نه در هیچ جاى کلام خود، بیان ننموده که مراد از این ابواب (درها) چیست. آیا مانند درهاى خانه و چهار دیوارى است که در آنجا داخل مى شوند و همه واردین را در یک عرصه جمع مى کند و یا طبقات و درکات مختلفى است که از نظر نوع عذاب و شدت آن با هم تفاوت دارند. استعمال کلمه " باب" در هر دو معنا متداول است و چه بسا امورى را که در نوع مختلفند، هر نوعش را یک باب مى گویند، مثلا گفته مى شود: "ابواب خیر"، " ابواب شر" و "ابواب رحمة" و قرآن فرموده: «فتحنا علیهم أبواب کل شیء؛ درهای همه چیز را (برای امتحان) بر آنان گشودیم» (انعام/ 44) و چه بسا که اسباب رسیدن به چیزى و راههاى رسیدن به آن را نیز ابواب مى گویند، مانند "ابواب رزق" که مقصود از آن انواع معاملات است. و بعید نیست از آیات متفرقه در قرآن که در باره آتش دوزخ آمده معناى دومى استفاده شود، مانند آیه: «و سیق الذین کفروا إلى جهنم زمرا حتى إذا جاؤها فتحت أبوابها؛ و کسانی که کافر شدند، گروه گروه به سوی جهنم رانده شوند. تا چون بدان جا رسند، درهای آن (به رویشان) گشوده شود» تا آنجا که مى فرماید: «قیل ادخلوا أبواب جهنم خالدین فیها؛ گفته مى شود براى همیشه به درهاى جهنم درآیید.» (زمر/ 71 و 72).
و آیه «إن المنافقین فی الدرک الأسفل من النار؛ منافقان در طبقه پائین تر جهنمند.» (نساء/ 145) و همچنین آیاتى دیگر مؤید این احتمال فقره دوم آیه مورد بحث است که مى فرماید: «لکل باب منهم جزء مقسوم؛ از ایشان براى هر درى قسمتى است تقسیم شده» (حجر/ 44) چون ظاهر آن این است که خود جزء تقسیم شده بر درها است، و این وقتى معناى صحیح مى دهد که "باب" به معناى طبقه باشد نه در ورودى. و اما اینکه بعضى کلمه "جزء مقسوم" را به معناى "طائفه معین و مفروز" گرفته اند تفسیر موهونى است که وهنش بر همه روشن است. و بنابراین، معناى" هفت در داشتن جهنم" این مى شود که هفت نوع عذاب دارد و هر نوع آن به مقتضاى واردین براى خود چند قسم دارد. و این مطلب خالى از دلالت بر این معنا نیست که گناهانى که مستوجب آتش است هفت قسم، و طرقى که آدمى را به هر یک از آن گناهان مى کشاند نیز چند قسم است، و در صورتى که آیه شریفه چنین دلالتى داشته باشد مؤید روایاتى خواهد بود که در باره طبقه بندى عذابهاى دوزخ آمده، و به زودى از نظر خوانندگان گرامى مى گذرد- ان شاء الله تعالى.
«إن المتقین فی جنات و عیون* ادخلوها بسلام آمنین؛ یعنى ایشان مستقر در بهشت ها و چشمه سارهایند. (به ایشان گفته مى شود) بدانجا درآیید با سلامى وصف ناپذیر، سلامى که نمى توان کنه وصفش را بیان نمود، درآیید در حالى که از هر شر و ضررى ایمن هستید» (حجر/ 45 و 46).
شاید درهای هفتگانه دوزخ که هر یک شخص تازه وارد را به یک درک خاصی می برد، بر اساس اختلاف حجاب های واردین و تفاوت مراتب توغل در کثرات باشد؛ چون هر چه نسبت به امور اعتباریه دنیویه فانیه و کثرات اوهامیه اعتنا بیشتر شود، منزله دوزخ که آنرا درک گویند شدیدتر است و بالعکس. در «خصال» صدوق روایت می کند از أحمد بن حسن قطان از أحمد بن یحیی بن زکریای قطان از بکر بن عبدالله بن حبیب از محمد ابن عبیدالله از علی بن حکم از أبان بن عثمان از محمد بن فضیل زرقی، از حضرت صادق (ع)، از پدرش از جدش علیهماالسلام که: جهنم هفت در دارد: از یک در فرعون و هامان و قارون داخل می شوند، و از یک در مشرکین و کافرینی که به قدر یک چشم بر هم زدن ایمان نیاورده اند، و از یک در بنی امیه وارد می شوند که اختصاص به آنان دارد و کسی در آن در با آنها شریک نیست؛ و آن باب لظی و باب سقر و باب هاویه است. و چون وارد آن در شوند، آن در آنها را هفتاد سال راه پائین می برد، و هر بار که آنها را هفتاد سال به پائین ببرد آتش چنان فورانی کند که شعله و شراره اش آنها را به طبقات بالا تا هفتاد سال راه پرتاب کند، و هم چنین باز آنها را هفتاد سال راه پائین می برد؛ و پیوسته به همین طرز هستند أبدا و به طور جاودانی و خلود می مانند. و از یک در آن، دشمنان ما و مبغضان ما و خوارکنندگان ما وارد می شوند، و آن در بزرگترین در است و آتش آن نیز شدیدتر است. («خصال» طبع سنگی، ج 2، ص 12؛ و از طبع حروفی، ص 361؛ «بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 285). به هر حال جهنم محل صدور و ورود قبائح است و هر کس به هر مقدار و به هر صورت از زشتیها، چه در مرحله عقائد، و چه در مرحله ملکات و اخلاق و صفات و چه در مرحله اعمال و رفتار، و حتی در مرحله مجرد نیت و خواسته های درونی؛ اگر با خود قبح و زشتی و شرک و عناد و کجروی و انحراف از حق داشته باشد، در صورتیکه در مراحل و منازل بین راه تا قیامت، از مصائب دنیویه، و سکرات مرگ، و عذاب قبر و روز رستاخیز، و توبه و شفاعت، و غیرها پاک نشود باید با آتش قرین و توأم باشد و لذا درهای جهنم هر کدام نمایشگر یک نوع انحراف و تعدی در یکی از این مراحل است.
جملاتی که بر سر درهای جهنم نوشته است
مجلسی رضوان الله علیه از کتاب «فضائل» شاذان، و از کتاب «روضه» با اسناد خود مرفوعا از عبدالله بن مسعود، از حضرت رسول خدا (ص) روایت می کند در ضمن حدیث معراج که من دیدم بر سر درهای جهنم نوشته بود بدین طریق که: «علی الباب الاول ثلاث کلمات: من رجا الله سعد. و من خاف الله أمن. و الهالک المغرور من رجا غیر الله، و خاف سواه؛ بر سر در اول سه جمله نوشته بود: آنکه امید به خدا دارد پیروز است و آنکه از خدا بترسد در امان است و آنکه امید به غیر خدا دارد و از غیر او می ترسد، شخص مغرور و در هلاکت است».
«و علی الباب الثانی: من أراد أن لا یکون عریانا یوم القیمة فلیکس الجلود العاریة فی الدنیا. من أراد أن لا یکون عطشانا یوم القیمة فلیسق العطاش فی الدنیا.من أراد أن لا یکون یوم القیمة جآئعا فلیطعم البطون الجآئعة فی الدنیا؛ و بر سر در دوم نوشته بود: هر کس می خواهد در روز قیامت برهنه و عریان نباشد باید بدنهای عریان و برهنه مستمندان را در دنیا لباس بپوشاند. و هر کس می خواهد در روز قیامت عطشان و تشنه نباشد باید مردم تشنه را در دنیا آب دهد و هر کس می خواهد در روز قیامت گرسنه نباشد باید شکمهای گرسنه را در دنیا طعام دهد».
«و علی الباب الثالث مکتوب: لعن الله الکاذبین. لعن الله الباخلین. لعن الله الظالمین؛ و بر سر در سوم نوشته بود: خداوند لعنت کند دروغگویان را. خداوند لعنت کند بخیلان را. خداوند لعنت کند ستمگران را».
«و علی الباب الرابع مکتوب ثلاث کلمات: أذل الله من أهان الاءسلام. أذل الله من أهان أهل البیت. أذل الله من أعان الظالمین علی ظلمهم للمخلوقین؛ و بر سر در چهارم سه جمله نوشته بود: خداوند ذلیل کند هر که به اسلام اهانت کند و آن را کوچک و سبک بشمارد. خداوند ذلیل کند هر که به اهل بیت اهانت کند و آنانرا کوچک و سبک بشمارد. خداوند ذلیل کند هر که ستمکاران را در ستمی که به مخلوقان خدا می کنند کمک دهد و یاری رساند».
«و علی الباب الخامس مکتوب ثلاث کلمات: لا تتبعوا الهوی فالهوی یخالف الاءیمان. و لا تکثر منطقک فیما لا یعنیک فتسقط من رحمة الله. و لا تکن عونا للظالمین؛ و بر سر در پنجم سه جمله نوشته بود: از هوی و خواهش های نفسانی خود پیروی مکنید، زیرا که هوای نفس مخالف ایمان است و گفتارت را در امور بی فائده و بدون غرض به درازا مکشان، زیرا که از رحمت خدا دور می افتی و هیچ گاه یار و یاور ظالمان مباش».
«و علی الباب السادس مکتوب: أنا حرام علی المجتهدین. أنا حرام علی المتصدقین. أنا حرام علی الصآئمین؛ و بر سر در ششم نوشته بود: من بر کوشش کنندگان و جهادگران در راه خدا حرام هستم. من بر صدقه دهندگان حرام هستم. من بر روزه گیران حرام هستم».
«و علی الباب السابع مکتوب ثلاث کلمات: حاسبوا نفوسکم قبل أن تحاسبوا. و وبخوا نفوسکم قبل أن توبخوا. وادعوا الله عز وجل قبل أن تردوا علیه و لا تقدروا علی ذلک؛ و بر سر در هفتم سه جمله نوشته بود: از نفوس خود حساب گیرید پیش از آنکه از شما حساب گیرند. و نفوس خود را ملامت و توبیخ کنید پیش از آنکه ملامت و توبیخ شوید. و خداوند عزوجل را بخوانید پیش از آنکه بر او وارد شوید و دیگر قدرت و تمکن از خواندن او را نداشته باشید» («بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 145 و 146).
بهشت درهای متعدد دارد و تعداد آنها هشتاست، اما در مورد نام آنها و این که دقیقاً چه گروهی از چه دری وارد می شوند، در احادیث مقداری اختلاف به چشم می خورد و نام آنها به طور پراکنده در احادیث مختلف ذکر شده است. مانند باب الرحمة، باب الصبر، باب الشکر، باب البلاء و... . آنچه که از مجموع روایات استفاده می شود، این است که هر یک از درها راهی است برای گروهی از بهشتیان که در دنیا در کار خیر خاصی ممتاز بوده اند، و نام آن در مرتبط و متناسب با کار خیر آن گروه خاص است.
بهشت درهای متعددی دارد؛ چرا که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و متقین گروه گروه به سوی بهشت سوق داده می شوند، تا هنگامی که به آن می رسند و درهای آن گشوده می شود».[1] همچنین در جای دیگری می فرماید: «باغ های جاودان بهشتی که درهای آن به سوی آنان گشوده است».[2]
در روایات بسیاری که از شیعه و سنی در این زمینه وارد شده، تعداد درهای بهشت هشت در است.[3] در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) آمده است: بهشت هشت در دارد، دری که پیامبران و صدیقان از آن وارد بهشت می شوند و دری که شهداء و صالحان از آن وارد می شوند و پنج در از درهای آن شیعیان و محبان ما از آنها داخل می شوند و در دیگری است که سایر مسلمانان از کسانی که شهادت لا اله الا الله را گفته و... .[4]
از پیامبر اکرم (ص) روایتی نقل شده است که می فرماید: بهشت هشت در دارد و جهنم هفت در دارد.[5] همان طور که در قرآن به هفت در بودن جهنم اشاره شده است: «برای جهنم هفت در است».[6]
در روایتی از اهل سنت آمده است: برای بهشت هشت در است. دری برای نمازگزاران، دری برای روزه داران، دری برای حاجیان، دری برای عمره گزاران، دری برای مجاهدان، دری برای ذاکران و دری برای شاکران.[7]
و از روایات دیگر چنین استفاده می شود که برای هر عملی دری است از درهای بهشت و انسان بهشتی روز قیامت با بهترین عملش فراخوانده می شود. پس بهترین عمل او هرچه باشد با آن عمل به سوی در مخصوص خود دعوت می شود.[8]
بنابر این، قدر متیقن از آیات و روایات این است که بهشت درهای متعددی دارد و تعداد آنها هشتاست. اما این که دقیقاً نام آنها چه باشد و هر یک مخصوص چه گروهی باشند در روایات اختلاف است و به نام همه ی آنها اشاره نشده است. ولی به عنوان نمونه می توان به چند روایت که نام برخی از درها در آنها ذکر شده است اشاره کرد:
پیامبر اکرم (ص) فرمود: بهشت دارای هشت در است. یکی از آنها دری است که ریّان نام دارد. داخل آن نمی شوند مگر روزه داران.[9] ریّان یعنی سیراب.
بلال از پیامبر (ص) در باره ی درهای بهشت سؤال کرد پیامبر فرمود: درهای بهشت مختلف اند، "باب الرحمة" (در رحمت) از یاقوت سرخ است... "باب الصبر"(در صبر) در کوچکی است که یک لنگه دارد و از یاقوت سرخ است و اما "باب الشکر"(در شکر) از یاقوت سفید است و دو لنگه دارد و عرضش به اندازه ی پانصد سال راه است... اما "باب البلاء"... در مصیبت ها و مرض هاست و آن دری است از یاقوت زرد و یک لنگه دارد و چه کمتر افرادی از این در وارد می شوند... اما "باب الاعظم" ،بندگان صالح از آن وارد می شوند و آنها اهل زهد و ورع هستند و کسانی هستند که راغب به خدایند و با او انس می گیرند.[10]
از طریق اهل سنت نیز روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که: از درهای بهشت دری است که به او "ضحی" گفته می شود. هنگامی که روز قیامت می شود، منادی ندا می دهد کجایند کسانی که بر نماز ضحی مداومت می کردند؟ این در ورودی شماست، پس داخلش شوید با رحمت خدا.[11]
ضحی موقعی از روز است که آفتاب برآمده باشد و همه جا را فراگیرد.
آنچه از این احادیث استفاده می شود این است که اعمال خیر، راه هایی هستند برای ورود به بهشت و هر یک از این درها راهی است برای گروه خاصی از بهشتیان که در انجام عمل خیری ممتاز بوده اند.
[1] زمر، 73.
[2] ص، 50.
[3] محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، تفسیر کنزالدقائق و بحر الغرائب، ج 11، ص 343 ؛ جلال الدین سیوطی، تفسیر الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 342.
[4] شیخ صدوق، الحضال، ج 2، ص 407.
[5] عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 506.
[6] حجر، 44.
[7] الدرالمنثور، ج 5، ص 343.
[8] همان.
[9] طبرسی، مجمع البیان، ج 4، ص 511.
[10] شیخ صدوق، من لایحضر الفقیه، ج 1، ص 192، 295.
[11] الدر المنثور، ج 5، ص 343.
تعداد و نامهای درهای بهشت و دوزخ را ذکر کنید (از اذن ورود).
۱- در آیات متعددی از قرآن کریم آمده است که برای بهشت و جهنم درهائی وجود دارد از جمله در این دو آیه: «و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا حتی اذا جاءوها فتحت ابوابها؛ و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند وقتی به دوزخ رسیدند درهای آن گشوده می شود»(زمر، آیه ۷۱)؛ «و سیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا حتی اذا جاءوها و فتحت ابوابها؛ و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده می شوند و هنگامی که به آن می رسند درهای بهشت گشوده می شود».(همان، آیه ۷۳)
اما در خصوص تعداد این درها قرآن کریم در باره بهشت ساکت است ولی در مورد جهنم تنها در یک آیه آمده است که دارای هفت در است: «ان جهنم لموعدهم اجمعین، لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم؛ و دوزخ میعادگاه همه آنهاست هفت در دارد و برای هر دری گروه معینی از آنها تقسیم شده اند».(حجر، آیه ۴۳ و ۴۴)
۲- مطلب دیگر آن که وجود درهای متعدد برای بهشت و جهنم به دلیل مراتب اعمال خوب و بد و درجات افراد دارای طبقات است که با میزان اعمال خوب یا بد افراد متفاوت است مثلا درباره منافقان آمده است که آنان در پائین ترین درکات دوزخ قرار دارند: «ان المنافقین فی الدرک اللسفل من النار»(نساء، آیه ۱۴۵؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: المیزان، ج۱۲، ص۱۷۰-تفسیر نمونه، ج۱۰، ص ۱۹۴ و ۱۹۵ و ج۱۱، ص۷۴) و نیز درباره مؤمنان قرآن می فرماید هر عمل نیکی که از آن سر می زند به یکی از درها و درجه های بهشت راه می یابند به عنوان نمونه به هشت عامل ورود به بهشت در سوره رعد اشاره فرموده است که عبارتند از رعایت عهد و پیمان، صله ارحام، خوف الهی، ترس از بد عاقبتی، صبر در راه خدا، بر پا داشتن نماز، انفاق کردن و بدی را با خوبی پاسخ گفتن.(رعد، آیات ۲۰-۲۳؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه ج۱۰ ص۱۹۴ و ۱۹۵)
۳- مطابق برخی آیات و روایات هر یک از این درهای بهشت و جهنم به اسمی خوانده می شوند مثلا حضرت رسول -صلی الله علیه و آله- فرمود: یکی از درهای بهشت «ریان» (به معنی شاداب، سیراب) نام دارد که فقط روزه داران از آن وارد می شوند. در دیگر «معروف» نام دارد که اهل معروف و کارهای خیر از آن وارد می شوند. در دیگر «صبر» است و نیز در دیگر آن «شکر» است. در دیگر بهشتی «بلا» نام دارد و در دیگر آن «اعظم» است که مخصوص پارسایان و پرهیزکاران است.(میزان الحکمه ج۱ ص ۴۳۱ ح۲۵۹۵) و نیز در بیانی امام محمد باقر -علیه السلام- نامهای درهای جهنم را چنین بازگو می فرماید:
۱- در اعلی جهنم جهیم نام دارد.
۲- لظی (پوست بدنت و صورت را می برد).
۳- سقر (آتش داغ).
۴- حطمه (آتش افروخته).
۵- هاویه (آتش سوزان).
۶- سعیر (سوزان).
۷- جهنم(همان ص۴۷۱ ح۲۹۰۴؛ گفتنی است که تمام این اسامی به ترتیب در سوره های مائده آیه ۱۰ و معراج آیه ۱۵ و مدثر آیه ۴۲ و همزه آیه ۵ و قارعه آیه ۹ و حج آیه ۴ و مانند آن آمده است).
۴- همان طو ر که اشاره شد جهنم دارای هفت در بوده و مطابق روایات(خصال صدوق ج۲ ص۴۰۸ باب الثمانیه ح۶) بهشت دارای هشت در می باشد این تفاوت بیانگر آن است که راههای نیل به بهشت بیش از جهنم است زیرا رحمت خداوند بر غضبش پیشی دارد (یا من سبقت رحمته غضبه)(دعای جوشن کبیر)
۵- نکته آخر، اسامی درهای جهنم و بهشت منحصر به آنجه ذکر شد نیست بلکه اسمهای دیگری نیز گفته اند و حتی این که کدام در از بهشت و یا جهنم مخصوص چه افراد یا گروهی است یاد شده است.
- برای مطالعه بیشتر ر.ک: خصال صدوق ۲، باب السبعه، ص۳۶۱، و باب الثمانیه ص۴۰۸
در كتب تفسير واحاديث روايات زيادي از پيامبر (ص) وائمه معصومين(ع) آمده كه در آنها اشاره به درهاي بهشت شده كه نشان مي دهد بهشت هشت تا در دارد و جهنم طبق آيه قرآن هفت در دارد.
پيامبر (ص) مي فرمايد:
بهشت داراي هشت در است.<< بحار الانوار.ج 8. ص 922و129>>
جهنم هفت در دارد و براي هر دري گروه معيني از آنها تقسيم شده اند.<<حجر/44>>
امام صادق(ع) از پدرش از جدش، از امير المومنين علي (ع) نقل مي كند كه فرمود:
<< بهشت داراي هشت در است، دري است كه از آن پيامبران و صديقان وارد مي شوند، و در ديگري است كه از آن شهيدان و صالحان وارد ميشوند و از پنج در ديگر شيعيان و دوستان، وارد ميشوند و من همواره بر صراط ايستاده دعا مي كنم و ميگويم: خدايا! شيعيان و دوستان و ياران و كسانيكه در دنيا مرا دوست مي داشتند سالم و از خطر دور بگردان>>
در اين هنگام از دل عرش ندايي مي رسد كه : دعايت را مستجاب كردم و شفاعتت را در حق پيروانت پذيرفتم، آنگاه هر فردي از شيعيان و دوستان و يارانم و آنهايي كه با دشمنانم با گفتار و كردار مبارزه كرده اند، مي توانند هفتاد هزار نفر از همسايگان و نزديكانشان را شفاعت كنند. و از در هشتم ساير مسلمين از كساني كه به لااله الا الله شهادت مي دهند و در دلشان ذره اي از دشمني ما اهلبيت وجود ندارد، داخل بهشت خواهند شد. مطابق آيات قرآن بهشت هشت نام دارد و شايد نام درهاي بهشت را كه به عدد هشت خواندند از آن بابت باشد.
نامهاي بهشت
1و2- جنتان(دو بهشت)
3-جنات النعيم
4-جنات عدن
5-جنات الماوي
6-جنه الخلد
7-جنات الفردوس
8-جنت عاليه
اين تفاوتها شايد به خاطر اعمال افراد است كه بر اساس عدل الهي هر كسي در درجه اي قرار مي گيرند چنانكه
امام صادق (ع) مي فرمايد: <<نگوييد بهشت يكي است، زيرا خداوند مي فرمايد: پايين ترين از آن ، دو بهشت ديگر است و نگوييد يك درجه است، چرا كه خداوند مي فرمايد: درجاتي است بعضي بالاتر از بعضي ديگر، واين تفاوت به خاطر اعمال آنها است.>> تفسير مجمع البيان، ج9،و10، ص210
از روايات مي توان فهميد كه مردم از لحاظ ارزش كارهايي كه كرده اند، داراي موقعيتهاي مخصوصي هستند كه از درهاي معيني كه تناسب با اعمال آنها دارد، وارد بهشت مي شوند و آن عبارتند از:
1-باب المجاهدين
2-باب المصلين(در نماز گزاران)
3-باب الصائمين(روزه داران)
4-باب الصابرين(صبر كنندگان)
5-باب الشاكرين(شكر گزاران)
6-باب الذاكرين(ياد آوران خدا)
7-باب الحاجين(حج كنندگان)
8-باب اهل المعروف كه امام صادق(ع) در اين مورد مي فرمايد: <<در كارهاي نيك با برادرانتان رقابت كنيد و از اهل معروف باشيد، زيرا براي بهشت دري است كه به آن در معروف مي گويند و داخل آن نمي روند و مگر كسي كه در دنيا كارهاي نيك انجام داده است>>نور الثقلين ، ج4،ص506
در بياني امام محمد باقر -عليه السلام- نامهاي درهاي جهنم را چنين بازگو مي فرمايد:
1- در اعلي جهنم، جحيم نام دارد.
2- لظي (پوست بدنت و صورت را مي برد).
3- سقر (آتش داغ).
4- حطمه (آتش افروخته).
5- هاويه (آتش سوزان).
6- سعير (سوزان).
7- جهنم(همان ص471 ح2904؛ گفتني است كه تمام اين اسامي به ترتيب
در سوره هاي مائده آيه 10 و معراج آيه 15 و مدثر آيه 42 و همزه آيه 5 و قارعه آيه 9 و حج آيه 4 و مانند آن آمده است).
همان طو ر كه اشاره شد جهنم داراي هفت در بوده و مطابق روايات(خصال صدوق ج2 ص408 باب الثمانيه ح6) بهشت داراي هشت در مي باشد اين تفاوت بيانگر آن است كه راههاي نيل به بهشت بيش از جهنم است زيرا رحمت خداوند بر غضبش پيشي دارد (يا من سبقت رحمته غضبه)(دعاي جوشن كبير)
نكته آخر، اسامي درهاي جهنم و بهشت منحصر به آنجه ذكر شد نيست بلكه اسمهاي ديگري نيز گفته اند و حتي اين كه كدام در از بهشت و يا جهنم مخصوص چه افراد يا گروهي است ياد شده است.
- براي مطالعه بيشتر ر.ك: خصال صدوق 2، باب السبعه، ص361، و باب الثمانيه ص408.
نوشته های روی درهای بهشت و جهنم
در روایت مربوط به شب معراج پيامبر اكرم (ص) چنین آمده که
پیامبر (ص) فرمود:
در شب معراج همراه جبرییل به دیدار بهشت و دوزخ شتافتم ،
دیدنی ها و شنیدنی های آنجا را از نزدیک مشاهده کردم ، بهشت
دارای هشت در بود و دوزخ دارای هفت در ، بر روی آن درها پس از
ذکر یکتایی خدا و رسالت پیامبر و ولایت علی(ع) جملاتی نوشته شده
بود که جبرییل امین آنها را برای من توضیح داد.
بر روی درِب اول بهشت نوشته شده بود:
برای هر چیزی چاره ای هست و چاره زندگی سالم و بی تنش ،
انجام چهارخصلت است:
۱- قناعت 2- دوری از کینه 3-ترک حسادت
4- همنشینی با انسان های نیک
بر روی درِب دوم بهشت چنین نوشته شده بود:
برای هر چیز چاره ای است و چاره شادمانی در آخرت ، انجام چهار
خصلت است :
1- دستِ مهربانی بر سر یتیمان کشیدن
2-مهربانی با بیوه زنان
3-سعی و تلاش در انجام نیازهای مسلمانان
4- دلجویی از مستمندان و تهیدستان
برروی درِب سوم بهشت چنین نوشته شده بود:
برای هر چیزی چاره ای است و چاره سلامتی و عافیت در دنیا ،
چهار چیز است: ۱- کم سخن گفتن 2- کم خوابیدن 3- کم خوردن
4- زیاد روزه گرفتن
برروی درِب چهارم بهشت چنین نوشته شده بود:
کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد مهمانش را گرامی میدارد
کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد ، همسایه اش را گرامی میدارد
کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد ، پدر و مادرش را گرامی میدارد
کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد یا سخن نیک می گوید
یاسکوت می کند.
برروی درب پنجم بهشت چنین نوشته شده بود:
کسی که می خواهد فحش داده نشود ، خودش به کسی فحش ندهد
کسی که می خواهد ذلیل نگردد، کسی را ذلیل نکند
کسی که می خواهد به او ظلم نشود ، خودش ظلم نکند
کسی که می خواهد به دستگیره محکم در دنیا دست بزند، بگوید
معبودی جزخدای یکتا نیست ، محمد(ص) رسول خداست و
علی (ع) ولی خداست .
برروی درب ششم بهشت چنین نوشته شده بود:
کسی که دوست دارد قبرش وسیع و جا دار گردد ، به ساختن و تعمیر
مساجد بپردازد .کسی که می خواهد کرم ها در قبر ، بدنش را نخورند،
در مسجدها رفت و آمد کندو مدتی از شبانه روزش را در مسجدها بگذراند
کسی که می خواهد بدنش تازه و شاداب باشد ، مسجدها را فرش کند
کسی که دوست دارد مقام خود دربهشت را بنگرد ، با مسجدها انس و
الفت داشته باشد.
برروی درِب هفتم بهشت چنین نوشته شده بود:
سفیدی و نورانیت قلب درچهار خصلت است :
۱- عیادت بیماران
2- تشییع جنازه ها
3- خریداری کفن
4- برگرداندن قرض ها به صاحبانش
برروی درِب هشتم بهشت چنین نوشته شده بود:
کسی که می خواهد از همه درهای هشتگانه ی بهشت وارد بهشت
شود ، به چهار خصلت متمسک شود و دارای این چهار صفت باشد :
۱- صدقه دادن
۲- سخاوت ورزیدن
3- نیک خلقی
4- دوری از آزار به بندگان خدا

بر روی درِب اول دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:
1-کسی که امید به خدا داشته باشد ، سعادتمند گردد
۲-کسی که از خدا بترسد ایمن می شود
3-انسان هلاک شده و مغرور کسی است که به غیر خدا امیدوار باشد
و از غیر او بترسد.
بر روی درِب دوم دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:
1-کسی که می خواهد درقیامت ، عریان نگردد ، باید در دنیا برهنگان
مستمند را بپوشاند . ۲-کسی که می خواهد در قیامت ، تشنه نشود
باید در دنیا به تشنگان آب برساند. 3- کسی که می خواهد در قیامت،
گرسنه نماند ، باید در دنیا به گرسنگان غذا برساند.
بر روی درِب سوم دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:
۱- خداوند دروغگویان را لعنت کند .
۲- خداوند بخیلان را لعنت کند .
۳– خداوند ستمگران را لعنت کند .
بر روی درِب چهارم دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:
1- خداوند ذلیل کند کسی را که به اسلام اهانت نماید
2- خداوند خوار کند کسی را که به خاندان نبوت (ع) اهانت نماید
3- خداوند ذلیل کند کسی را که ظالمان را در ظلمشان بر مردم کمک نماید
بر روی درِب پنجم دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:
1- از هوا هوس پیروی نکن که نتیجه آن دوری از ایمان است
2- در امور بی هدف زیاد سخن نگو که نتیجه اش سقوط از رحمت خداست
3- یار و یاور ستمگران نباش
بر روی درِب ششم دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:
۱- من بر شب زنده داران عابدحرام هستم
۲– من بر صدقه دهندگان حرام هستم
۳- من بر روزه داران حرام هستم
بر روی درِب هفتم دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:
1-قبل از آنکه شما را به حساب رسی بکشند، خود را به حساب بکشید
۲- قبل از آنکه شما را سرزنش کنند ، خود را سرزنش کنید
3- قبل از آنکه بر خدا وارد گردید و قدرت دعا کردن نداشته باشید ،
هم اکنون دعا کنید و به درگاه الهی به راز و نیاز بپردازید .
نقل از احقاق الحق ج 4 ،ص128تا130
درهای هفتگانه دوزخ که هر یک شخص تازه وارد را به یک دَرک خاصّی می برد، بر اساس اختلاف حجاب های واردین و تفاوت مراتب توغّل در کثرات باشد؛ چون هر چه نسبت به امور اعتباریه دنیویه فانیه و کثرات اوهامیه اعتنا بیشتر شود، منزله دوزخ که آنرا درک گویند شدیدتر است و بالعکس.
خداوند در قرآن جهنم را نیز مانند بهشت دارای در می داند و می فرماید: همان دوزخى که هفت در دارد، و براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شده اند «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ؛ هفت در دارد و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شده اند» (حجر/44).
این در، در حقیقت درهاى گناهانى است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ مى شوند، هر گروهى بوسیله ارتکاب گناهى و از درى، همان گونه که درهاى بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهایى است که بوسیله آن بهشتیان وارد بهشت مى شوند. جهنم هفت در دارد (بعید نیست عدد هفت در اینجا عدد تکثیر باشد، یعنى درهاى بسیار و فراوان دارد، همانگونه که در آیه 27 سوره لقمان نیز عدد هفت به همین معنى آمده است).
ولى واضح است این تعدد درها (مانند تعدد درهاى بهشت) نه به خاطر کثرت واردان است به طورى که از یک در کوچک نتوانند وارد شوند، و نه جنبه تشریفاتى دارد، بلکه در حقیقت اشاره به عوامل گوناگونى است که انسان را به جهنم مى کشاند، هر نوع از گناهان درى محسوب مى شود.
در خطبه جهاد در نهج البلاغه مى خوانیم «ان الجهاد باب من ابواب الجنة، فتحه اللَّه لخاصة اولیائه؛ جهاد درى از درهاى بهشت است که آن را به روى بندگان خاصش گشوده است» (خطبه 27 ) و در حدیث معروف مى خوانیم «ان السیوف مقالید الجنة؛ شمشیرها کلیدهاى بهشتند». این گونه تعبیرات به خوبى منظور از درهاى متعدد بهشت و دوزخ را روشن مى سازد. قابل توجه اینکه درحدیث امام باقر( علیه السلام ) مى خوانیم بهشت، هشت در دارد (خصال صدوق، ابواب الثمانیة) در حالى که آیات فوق مى گوید: جهنم هفت در دارد، این تفاوت اشاره به این است که هر چند درهاى ورود به بدبختى و عذاب فراوان باشد، ولى با این حال درهاى وصول به سعادت و خوشبختى از آن افزونتر است.

البته خداى سبحان نه در این آیه ( آیه 44 سوره حجر) و نه در هیچ جاى کلام خود، بیان ننموده که مراد از این ابواب(درها) چیست. آیا مانند درهاى خانه و چهار دیوارى است که در آنجا داخل مى شوند و همه واردین را در یک عرصه جمع مى کند و یا طبقات و درکات مختلفى است که از نظر نوع عذاب و شدت آن با هم تفاوت دارند. استعمال کلمه " باب" در هر دو معنا متداول است و چه بسا امورى را که در نوع مختلفند، هر نوعش را یک باب مى گویند، مثلا گفته مى شود: "ابواب خیر"، " ابواب شر" و "ابواب رحمة" و قرآن فرموده: «فَتَحْنا عَلَیهِمْ أَبْوابَ کلِّ شَئٍ ؛ درهای همه چیز را (برای امتحان) بر آنان گشودیم» (سوره انعام/ آیه 44) و چه بسا که اسباب رسیدن به چیزى و راههاى رسیدن به آن را نیز ابواب مى گویند، مانند "ابواب رزق" که مقصود از آن انواع معاملات است. و بعید نیست از آیات متفرقه در قرآن که در باره آتش دوزخ آمده معناى دومى استفاده شود، مانند آیه: «وَ سِیقَ الَّذِینَ کفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها؛ و کسانی که کافر شدند، گروه گروه به سوی جهنم رانده شوند. تا چون بدان جا رسند، درهای آن (به رویشان) گشوده شود» تا آنجا که مى فرماید: «قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها؛ گفته مى شود براى همیشه به درهاى جهنم درآیید» ( سوره زمر، آیه 71 و 72).
و آیه «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْک الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ؛ منافقان در طبقه پائین تر جهنمند» ( سوره نساء/ آیه 145) «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیونٍ* ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ؛ یعنى ایشان مستقر در بهشت ها و چشمه سارهایند. (به ایشان گفته مى شود) بدانجا درآیید با سلامى وصف ناپذیر، سلامى که نمى توان کنه وصفش را بیان نمود، درآید در حالى که از هر شر و ضررى ایمن هستید» (حجر/45 و 46).
شاید درهای هفتگانه دوزخ که هر یک شخص تازه وارد را به یک دَرک خاصّی می برد، بر اساس اختلاف حجاب های واردین و تفاوت مراتب توغّل در کثرات باشد؛ چون هر چه نسبت به امور اعتباریه دنیویه فانیه و کثرات اوهامیه اعتنا بیشتر شود، منزله دوزخ که آنرا درک گویند شدیدتر است و بالعکس.
در «خصال» صدوق روایت می کند از أحمد بن حسن قَطّان از أحمد بن یحیی بن زکریای قَطّان از بَکر بن عبدالله بن حَبیب از محمّد ابن عبیدالله از علی بن حَکم از أبان بن عثمان از محمّد بن فُضَیل زرقی، از حضرت صادق علیه السّلام، از پدرش از جدّش علیهماالسّلام که: جهنّم هفت در دارد: از یک در فرعون و هامان و قارون داخل می شوند، و از یک در مشرکین و کافرینی که به قدر یک چشم بر هم زدن ایمان نیاورده اند، و از یک در بنو امیه وارد می شوند که اختصاص به آنان دارد و کسی در آن در با آنها شریک نیست؛ و آن باب لَظَی و باب سَقَر و باب هاویه است. و چون وارد آن در شوند، آن در آنها را هفتاد سال راه پائین می برد، و هر بار که آنها را هفتاد سال به پائین ببرد آتش چنان فورانی کند که شعله و شراره اش آنها را به طبقات بالا تا هفتاد سال راه پرتاب کند، و هم چنین باز آنها را هفتاد سال راه پائین می برد؛ و پیوسته به همین طرز هستند أبداً و به طور جاودانی و خلود می مانند.
و از یک در آن، دشمنان ما و مبغضان ما و خوارکنندگان ما وارد می شوند، و آن در بزرگترین در است و آتش آن نیز شدیدتر است. («خصال» طبع سنگی، ج 2، ص 12؛ و از طبع حروفی، ص 361؛ «بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 285). به هر حال جهنّم محلّ صُدور و ورود قبائح است و هر کس به هر مقدار و به هر صورت از زشتیها، چه در مرحله عقائد، و چه در مرحله ملکات و اخلاق و صفات و چه در مرحله اعمال و رفتار، و حتّی در مرحله مجرّدِ نیت و خواسته های درونی؛ اگر با خود قبح و زشتی و شرک و عناد و کجروی و انحراف از حقّ داشته باشد، در صورتی که در مراحل و منازل بین راه تا قیامت، از مصائب دنیویه، و سکرات مرگ، و عذاب قبر و روز رستاخیز، و توبه و شفاعت، و غیرها پاک نشود باید با آتش قرین و توأم باشد و لذا درهای جهنّم هر کدام نمایشگر یک نوع انحراف و تعدّی در یکی از این مراحل است.

اکثر این روشها به شیوههای زیر عمل میکنند:
جلوگیری از تخمکگذاری ماهانه(هورمونها)
ممانعت از رسیدن اسپرم به تخمک(ممانعتکنندههای فیزیکی و برخی IUDها)
بلوکه کردن تولید مثل در زنان و مردان(عقیمسازی)
جلوگیری از لانهگزینی تخمک لقاح یافته در رحم(هورمونها).
ایمپلنتها یکی از روشهای طولانیاثر پیشگیری از بارداری میباشند و دارای سیستم " پیوسته-رهش[1]" هستند. ایمپلنتها از جنس پلاستیک انعطافپذیر هستند که با بیحسی موضعی در زیرپوست ناحیه فوقانی بازو کار گذاشته میشوند و قابلیت عبوردهی هورمونهای استروئیدی از درون خود را دارند. تراشههای ضد بارداری در واقع نوعی ایمپلنت هوشمند هستند که با روشن و خاموش کردن وای فای[2] توسط خانم استفادهکننده از راه دور تنظیم میشود[3].
بیل گیتس صاحب ایده تراشههای ضد بارداری قابل کنترل از راه دور
فنّاوری ایمپلنت در دهه 1990 توسط محققان ام آی تی[4]، رابرت لنگر[5]، مایکل کیما[6] و جان سانتینی دانشجوی دکترا[7] ایجاد شد و بعدها گواهی تولید تراشهها را گرفتند. در ابتدا این محققان میخواستند از تراشهها برای درمان پوکی استخوان استفاده کنند اما پس از مباحثه بیل گیتس با رئیس موسسه ام آی تی(رابرت لنگر) این تیم تحقیقاتی روی موضوع کنترل بارداری متمرکز شد[8]، [9].
ویژگیهای تراشههای ضد بارداری قابل کنترل از راه دور
تراشهای که تعداد ما را کنترل خواهد کرد!
ابعاد این تراشه که موسسه بیل و ملیندا گیتس بانی آن است، 20میلیمتر در 20میلیمتر در 7میلی متر[10] میباشد. این تراشه کوچک زیر پوست تعبیه میشود و در قسمت ران، بازو و یا پایین کمر قابل ایمپلنت است. یک مخزن هورمون، به شیوه بسیار ماهرانهای در درون تراشه قرار میگیرد که نسبت به هوا عایق و پهنای آن 1.5 سانتی متر[11] است. مقدار هورمون موجود در مخزن این تراشهها حدوداً بیست برابر انواع رایج است. در هر بار آزادسازی هورمون بخشی از منبع جامد هورمون، بر اثر شوک الکتریکی کوچکی ذوب میشود که این شوک الکتریکی توسط انسان حس نمیشود و درنهایت 30 میکروگرم در روز هورمون لوونوژسترول آزاد میشود ضمن اینکه دوز دارو قابل تغییر است[12](4)(6)(7).
لوونورژسترول نوعی پروژسترون صناعی (پروژستین) است. این دارو با جلوگیری از ترشح گونادوتروپینها از هیپوفیز قدامی، تخمکگذاری و بلوغ فولیکولی را مهار میکند. لوونوژسترول همچنین با افزایش چسبندگی مخاط گردن رحم و ایجاد تغییر در آندومتر مانع باروری و لانهگزینی میگردد(13). به دنبال آزادسازی روزانه این هورمون، این تراشه حدود 16 سال از بارداری خانمها جلوگیری میکند در حالی که ایمپلنتهای رایج حداکثر سه سال از بارداری ممانعت میکنند. این تراشه کوچک زیر پوست تعبیه میشود. مقدار هورمون موجود در مخزن این تراشهها حدوداً بیست برابر انواع رایج است. در هر بار آزادسازی هورمون بخشی از منبع جامد هورمون، بر اثر شوک الکتریکی کوچکی ذوب میشود که این شوک الکتریکی توسط انسان حس نمیشود و درنهایت 30 میکروگرم در روز هورمون لوونوژسترول آزاد میشود ضمن اینکه دوز دارو قابل تغییر است.
انجام آزمونهای بتا بر روی تراشه تا آخر سال 2015
سخنگوی موسسه بیل و همسرش ملیندا گیتس اذعان داشت تا آخر سال 2015 آزمونهای بتا بر روی این تراشه کنترل باروری انجام خواهد شد و برای این کار به داوطلب انسانی نیاز دارند. آزمونهای بتا یا آزمونهای سطح دوم در واقع آزمونهای آزمایشی خارجی هستند که بر روی محصول انجام میشود. چون ممکن است هنوز مشکلات کوچکی وجود داشته باشد محصول بر روی مشتریان داوطلب در شرایط نرمال امتحان میشود(5). در عین حال رابرت لنگر رئیس موسسه ام آی تی ابراز اطمینان کرد که این تراشهها در سال 2018 روانه بازار میشوند و از نظر او احتمالاً مشتریان زیادی را جلب خواهند کرد(4).
عوارض و تبعات
این تراشهها تبعات زیادی دارند من جمله، اینکه این تراشهها فقط پیشگیریکننده نیستند بلکه به دلیل عوارض هورمون لوونوژسترول عقیم کننده هم هستند. همچنین هورمونهای موجود در این تراشهها میتوانند اثرات بدی بر روی سلامت زنان داشته باشند، چون عوارض این هورمونها روزبهروز بیشتر آشکار میشود. این هورمون تغییرات زیادی را در هورمونهای بدن ایجاد میکند و از عوارض شایع آن نامنظم شدن قاعدگی، تهوع، استفراغ، سردرد، احساس ناراحتی در پستان، افسردگی، اختلالات پوستی، تغییرات وزن بدن و منوراژی(خونریزی بیش از حد معمول، در قاعدگی) و... است.
به علاوه ممکن است اطلاعات تراشهها توسط هکرها مورد سوءاستفاده قرار گیرد و سلامت افراد به خطر بیفتد. علاوه بر این نگرانیهایی درباره حفظ حریم خصوصی وجود دارد؛ جان وایتهد[13]میگوید این تراشهها اطلاعات را برای دولت میفرستند و حتی ممکن است با استفاده از این تراشهها، زمان رابطه جنسی افراد را بدانند. بنابراین حریم خصوصی وجود نخواهد داشت(10)(13). با توجه به اینکه در گذشته تراشههایی برای مردم ناآگاه بهصورت پنهانی کار گذاشته شده است، برخی از کارشناسان معتقدند که هم اکنون این تراشه در زیر پوست بسیاری از مردم (بدون آگاهی خودشان) قرار گرفته است(6).
علاوه بر این معمولاً زنان کشورهای جهان سوم برای مرحله آزمایشی این تراشه استفاده میشوند. و این بدین معناست که زنان آفریقایی و هندی آلت دست خواهند شد و بیشتر در معرض خطرات تراشهای قرار خواهند گرفت که موسسه گیتس آن را پشتیبانی مالی کرده است. همانطور که برای آزمایش واکسن پولیو(فلج اطفال) حدود 50000 کودک هندی فلج شدند. همچنین این واکسن در پاکستان و بیشتر از آن در آفریقا زمینه مرگ و فلج شدن نوزادان و کودکان بسیاری را فراهم آورده است(11). حتی از این هم بدتر، دو سال پیش در مجمع جزایر فیلیپین، قدرتها حتی به خودشان دردسر نمیدادند که برنامههای شوم شان را پنهان کنند و میکروتراشههای شبیه RFID[14] را به تعداد نامعلومی بهزور در بدن افراد بسیاری کار گذاشتند(6). در نهایت اگر این تراشهها قادر باشند مقدار مورد نیاز هورمون را تقریبا برای دو دهه نگهداری کنند، آیا این موضوع متبادر نمیشود که آنها اهداف دیگری نیز دارند؟ مثلا جمعیت کره زمین را به لحاظ دارویی به خودشان وابسته کنند(6) و یا فراتر از آن جمعیت زمین را کنترل کنند؟
کنترل جمعیت؛ هدف واقعی طراحی این تراشه ها
این تراشه در ابتدای امر توهم برانگیز و جالب به نظر میرسد و شاید تصور بر این باشد که برای پیشگیری از بارداری در زنان جهان اولی و تنظیم بهتر والدین شدن شان طراحی شده است. اما گیوین کورلی که یک مهندس پزشکی است بر این باور است که هدف این تکنولوژی کشورهای جهان سوم هستند و در راستای برآوردن نیازهای جهان اولیها نیست. برخی افراد براین باورند که این تراشهها در راستای اقدامات بشردوستانه است اما این موضوع پیچیدگیهای بیشتری دارد. این تراشه میتواند در زیر پوست میلیونها نفر بدون آگاهی و رضایت کاشته شود و به عنوان یک ابزار کنترل جمعیت استفاده شود(4)(6)(7). طبق اظهارات موسسه بیل گیتس، زنان میتوانند هر زمان که بخواهند تراشه را غیرفعال و یا دوباره فعال کنند اما با توجه به گذشته سیاه بیل گیتس در زمینه کاهش جمعیت، اعتماد به او کار معقولانهای نیست.
بیل گیتس یکی از ماموران کنترل جمعیت جهان
مشابه پروژهی تراشهی ضد بارداری که توسط گیتس و بنیادش طرحریزی و اجرا شده؛ پروژههای متعدد دیگری هم برای کاهش جمعیت جهان توسط این فرد در حال اجرا است. پروژههایی که اگر در کنار هم گذاشته شوند نقش این مامور ویژه در زمینهی کنترل جمعیت را آشکار میسازند. موسسه گیتس $100,000 هزینه مالی به دانشگاه ولونگونگ استرالیا اعطا کرده است و از آنها خواسته است که کاندومی تولید کنند که حساسیت بیشتری داشته باشد. این فقط یکی از 11 کاندوم مختلفی است که موسسه گیتس حامی مالی آنهاست(3). کاندومهای زنانه نفوذپذیر به هوا و کاندومهای مردانهای که در آنها بهجای لاتکس از مواد دیگری مثل هیدروژل استفاده شده است، از انواع این کاندومها هستند(9).
پیش از این بیل گیتس در برنامه TED Talk درباره مسئله افزایش CO2 که به سبب بالا بودن جمعیت انسانها رخ میدهد اظهار نظری کرد که باعث تعجب همگان شد. او در این اظهارات چنین گفت: « امروز جهان 6.8 میلیارد جمعیت دارد و در اندک زمانی به 9 میلیارد نفر خواهد رسید. ما اگر در راستای مسئله واکسنهای جدید، مراقبت سلامت و خدمات سلامت تولید مثل کارهای بزرگی انجام دهیم، شاید جمعیت جهان 10-15% کاهش یابد. "واکسنها آن چیزهایی هستند که من دوستشان دارم".» مسئلهی تعجبآور این است که اساساً واکسنها برای ارتقا سلامت و افزایش عمر تولید میشوند حال آنکه بیل گیتس میخواهد از واکسنها در راستای کاهش جمعیت جهان استفاده کند! بیایید از خودمان بپرسیم: اگر هدف بیل گیتس کاهش جمعیت سیاره ما است، چگونه برنامههای واکسیناسیون را برای حفظ زندگی آنها پشتیبانی میکند؟ پس واکسیناسیون به هیچ وجه معنی حفظ زندگی را نمیدهد! (6)(8).
همچنین بیل گیتس پشتیبان ایجاد پشههای GMO[15] است که ناقل ویروسهای کشنده هستند. ژاپنیها ادعا میکنند که میخواهند پشهها را به سرنگهای پرواز کنندهای تبدیل کنند که واکسن را تزریق میکنند و برای این طرح 100000 دلار هزینه مالی از موسسه بیل و ملیندا گیتس دریافت کردهاند(6)(7). بیل گیتس همچنین عضو شورای اتحاد ازدیاد جهانی جی پی اِی[16] است. این گروه عامل شورش بوکوهارام و تروریسم در نیجریه است. حامیان این گروه شرکتهای بیوتکنولوژی هستند که توسط بیل گیتس و مونسانتو اداره میشوند، این شرکتها با کشت محصولات کشاورزی طبیعی در نیجریه مبارزه میکنند و محصولات تراریخته کشاورزی را جایگزین آنها میکنند(7).
از دیگر اقدامات بیل گیتس پشتیبانی از پروژهای است که فضولات انسانی را به آب آشامیدنی وارد میکند(8). بیل گیتس که 23 میلیون دلار از سهام شرکت مونسانتو[17] را داراست مسئول برنامههای واکسیناسیون گستردهای است که منجر به فاجعه ابولا شد. بیل گیتس در چندین موقعیت حمایتش از اصلاح نژاد و کاهش جمعیت را بیان کرده است. بیل گیتس که خودش را به ظاهر خیرخواه نشان میدهد، این واقعیت که میخواهد جمعیت جهان را کاهش دهد را پنهان نمیکند. او در جای دیگری میگوید: ما باید بین افرادی که شایسته زندگی هستند و افرادی که مزیتی برای جامعه ندارند تفاوت قائل شویم و بر این باور است که کاهش جمعیت باید در جوامع در حال توسعه که پر جمعیتتر هستند رخ دهد. این منطق بیرحمانه و غیرمنطقی، وحشتناک است. بیل گیتس در نیمه اول زندگیاش فرد خوبی به نظر میرسید و نیمی از آمریکاییها او را به خاطر فروش نرمافزارها و سختافزارهایش به میلیاردها نفر، خوشبخت میدانند، اما او در نیمه دوم زندگیاش با گروهی از نخبگان همراه شده و به وسیله میلیاردها دلار از داراییاش در راستای کاهش جمعیت جهان تلاش میکند و خودش این موضوع را نوعی تجارت معرفی میکند. برخی بر این باورند که بیل گیتس به زودی یکی از بدنامترین فعالان در زمینه کاهش جمعیت خواهد شد. بیل گیتس مداوم در مسیر پیدا کردن روشهای جدیدی برای رسیدن به برنامههای پلیدش است (6). با وجود این اقدامات غیرانسانی، آیا باز هم بیل گیتس خیرخواه به نظر میرسد؟!
اگر بخواهیم بیل گیتس را بیشتر بشناسیم باید با موضوع کنترل جمعیت و اهمیت آن برای نظام سلطه آشنا شویم. بیل گیتس یکی از اعضای انجمن رم است. این انجمن یک سیستم برنامهریزیکننده است که مستقل از کاخ سفید کار میکند و هدف خاص آن این است که حدود دو میلیارد از جمعیت جهان را از طریق جنگ، قحطی، بیماری و هر وسیله دیگری کاهش دهد. این گروه برنامهریزیکننده سیاسی در سال 1975 توسط هنری کیسینجر[18] ایجاد شده است. هدف این گروه ایجاد ساختارهای سیاسی اقتصادی و ایدئولوژیکی منحصربفرد، یعنی ایجاد یک دولت جهانی متحد است(7). این انجمن سیاست خارجی ایالات متحده را تعیین میکند. هدف سیاست خارجی ایالات متحده کاهش جمعیت است به خصوص در نقاط حساس سیاسی مثل السالوادور، حوزه بحرانی خلیج فارس، آمریکای لاتین، آسیای جنوب شرقی و آفریقا(7). همچنین بیل گیتس عضو گروه بیلدر برگ[19] است. اعضای این گروه قدرتمندان معروف و گروهی از نخبگان هستند که سالانه جلسات پنهانی برگزار میکنند و درباره آینده جهان و نیز برنامههای کنترل جمعیت تصمیمگیری میکنند(14).
در نهایت گفتهی توماس فرگوسن مدیر امور آمریکای لاتین در ادره امورجمعیت(اُ پی اِی[20]) میتواند به خوبی ماهیت این دست فعالیتها را روشن کند: «یک برنامه کلی، پشت همه کارهای ما هست و آن کاهش جمعیت است. جمعیت یک مشکل سیاسی است. وقتی جمعیت از کنترل خارج شود، دولتها و حتی فاشیسم باید برای کاهش آن بکار گرفته شود(12).»
[1] - به صورت تدریجی و پیوسته هورمون آزاد میکنند.
[2] - Wi-Fi
[3] http://yourlifestory.blogfa.com/post-133.aspx
[4] MIT
[5] Robert Langer
[6] Michael Cima
[7] PhD student John Santini
[8] http://www.huffingtonpost.com/2014/07/10/wireless-birth-control_n_5568336.html
[9] http://www.factsarestubbornthings.us/2014/07/09/remote-control-contraceptive-microchip-latest-eugenics-promotion-bill-gates-foundation/
[10] 7mm x 20mm x mm20
[11] 1.5cm
[12] http://www.huffingtonpost.com/2014/07/10/wireless-birth-control_n_5568336.html
[13] John Whitehead
[14] تلفیقی از تراشه و آنتن است که با استفاده از امواج رادیویی برای ردیابی افراد و اشیا استفاده میشود
[15] پشه های دست کاری ژنتیک شده
[16] (Global Prolife Alliance (GPA
[17] موسانتو شرکتی است که محصولات تراریخته تولید میکند
[18] Henry Kissinger
[19] Bilderberg
[20] Office of Population Affairs (OPA)
1- https://www.dred.com/uk/types-of-contraceptives.html
2- http://yourlifestory.blogfa.com
3- http://www.huffingtonpost.com
4-TWCN Tech News
5- Read more: http://www.businessdictionary.com/definition/beta-test.html
6-http://mysteriousearth.net
7-www.factsarestubbornthings.us
8- http://www.trueactivist.com
9- National news
10- fellowshipoftheminds.com
11- Global research
12- http://educate-yourself.org
13- fa.wikipedia.org
14- Globalresearch.ca
به گزارش مشرق، مجلس عزا و گریه به نام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) ویژگیهای خاص خود را دارد. ویژگیهایی که سبب شده اشک بر امام حسین در دنیا دارای فواید بسیاری باشد و در آخرت نیز به آن پاداشی بزرگ دهند.
وقتی صحبت از عزاداری برای امام حسین (ع) میشود و ماه عزا و ماتم برای اهل بیت رسول الله (ص) آغاز میشود، شبهه افکنیها علیه عرض ارادت به امام حسین علیهالسلام و اقامه عزا برای ایشان به راه میافتد.
برخی میگویند این غمها، نالهها و زاریها بیهوده است؟ آنها حتی معترض ائمه اطهار نیز هستند و میگویند چرا آنها به شیعیان سفارش کردهاند برای حضرت حسین (ع) مجلس عزا برپا کنند. در اصل اینگونه افراد غم را مطلقاً یک مسئله ناپسند به شمار آوردهاند و اشتباه آنها اینجاست که بین انواع غم فرق نگذاشتهاند. اگر آنها انواع و اقسام غم و اندوه را میشناختند چنین پرسشی برای آنها ایجاد نمیشد.
انواع غم
غم چهار نوع است:
1- غم مَرَضی: یکی از انواع غم که در اصل یک بیماری است و نیاز به درمان دارد، غم مرضی است. این غم هیچ ارزشی ندارد و باید به سرعت درمان شود. در این نوع غم ما شاهد آن هستیم که فرد به یک نوع مریضی روحی دچار شده است و مدام ناراحت و اندوهگین است. مثل غمگین بودن به سبب بیماری روانی حسادت که اگر این صفت ناشایست از بین برود، فرد دیگر غمگین نخواهد بود.
2- غم طبیعی و دنیوی: در این نوع غم، اندوه فرد به خاطر مسائل دنیایی و مادی است. مثلاً شخص دوست دارد از ثروتمندان باشد، ولی چون به مراد دل خود نرسیده است، ناراحت است. امام صادق (ع) نیز در این موضوع فرمودهاند: «اَلرَّغْبَةُ فِی اَلدُّنْیَا تُورِثُ اَلْغَمَّ وَ اَلْحَزَنَ وَ اَلزُّهْدُ فِی اَلدُّنْیَا رَاحَةُ اَلْقَلْبِ وَ اَلْبَدَنِ[1] رغبت به دنیا، غم و اندوه به بار مى آورد و بى اعتنایى به دنیا، مایه آسایش تن و جان است.»
3- غم انسانی: وقتی انسان به دلیل خواهشهای فطری خودش چیزی را باارزش و هدف به حساب بیاورد ولی امکان دستیابی به آن را نداشته باشد؛ غم انسانی رخ میدهد. مثلاً انسان دوست دارد در دنیا جاودانه باشد، ولی امکان آن وجود ندارد؛ پس فرد اندوهگین میشود.
4- غم عالی: آخرین نوع غم، غم عالی است. این غم است که واقعاً باارزش است و موجب سعادت میشود و پاداش دنیوی و اخروی نیز دارد. در این زمینه نیز امام صادق (ع) فرمودند: «نَفَسُ المَهمُوم لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَة[2] نفس کسى که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است.»
در کنار این احادیث، برخی روایات خاص نیز وجود دارد که بیانگر ارزش والای عزاداری برای اباعبدالله الحسین (ع) است. غم شهادت امام حسین (ع) از آنجا که از نوع غم عالی است، مقایسه آن با دیگر غمها بسیار غلط و نابجا است. غمی که در اصل نشانی حک شده بر قلبهای مؤمنان است.
از این رو پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً[3] همانا برای شهادت حسین (سلاماللهعلیه) آتشى در دل مؤمنان قرار دارد که هرگز سرد نخواهد شد.»
چرا گریه؟
سوگواری و گریه برای اباعبدالله الحسین (ع) در اصل تجدید بیعت با ایشان است. یک بیعتی که قرنها پس از شهادت حضرت ادامه داشته و دارد. انسان با گریه بر مصیبتهای سیدالشهدا(ع) خط فکری خود را نمایان کرده و میزان انزجار خود را از دشمنان حضرت اعلام میدارد. این گریه و اشک نوعی پیمان دوستی بین ما و امام است.
امام رضا (ع) نیز به ریان بن شبیب در حدیثی طولانی سفارش کردهاند که برای امام حسین (ع) اشک بریزد: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ[4] ابن شبیب، اگر برای چیزی گریهات گرفت برای حسین بن علی علیه السلام گریه کن چرا که او را سر بریدند همان گونه که گوسفند را ذبح می کنند و همراه او هجده نفر از اهل بیتش که در زمین مانندی نداشتند، کشته شدند.»
مسئله گریه بر امام حسین (ع) مانند الباقی گریهها و سوگواریها نیست که این دو را بایکدیگر مقایسه کنیم و تمام آن انواع را بد بشماریم؛ بلکه گریستن برای امام حسین (ع) از ابتدا متفاوت بوده است. امام صادق (ع) فرمودند: «إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ مَا خَلَا الْبُکَاءَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ[5]: هر ناله و گریهای ناپسند است مگر نالیدن و گریستن بر حسین بن علی (ع) که همانا آن پاداش دارد.»
آنقدر جنس غمگین شدن در مصیبت امام حسین (ع) با دیگر غمها فرق داشته که سالها قبل از واقعه عاشورا، پیامبر اکرم (ص) ارزش بینظیر اشک ریختن برای امام حسین (ع) را ذکر کردهاند و فرمودند: «یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَینٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ إلاّ عَینٌ بَکَت عَلى مُصابِ الحُسَینِ[6] اى فاطمه! همه چشمها در روز قیامت گریان است جز چشمى که بر مصیبتهاى حسین بگرید.»
فواید گریه و عزاداری برای امام حسین (ع)
وقتی اشک ریختن در مصیبتهای امام حسین (ع) به این اندازه مورد سفارش قرار گرفته و برای آن پاداشهای بزرگی در آخرت ذکر شده است؛ به ما میفهماند که این عمل آثار و فواید بسیار مهم دنیایی نیز دارد. یکی از آن آثار گذر از دروازه شور و ورود به دریای شعور است. اشک ریختن برای امام پایان کار نیست بلکه آغازی است برای درک و شعور. این احساس است که بر انگیخته میشود و ما را به فکر فرو میبرد، یک فکر سازنده که با الهام از مصیبتها شکل گرفته است.
دیگر رسالت اشک ریختن برای امام حسین (ع) زنده نگه داشتن نام، یاد و راه حسینی است و این گریه است که رسم شهادتطلبی را به عاشقان راه حسینی میآموزد و پاسدار خون اباعبدالله (ع) نیز هست.
سوگواری برای امام حسین (ع) در اصل شناسایی ظالمان و مستبدان عالم است. کسانی که سالها بعد از سالها بودند و هستند و راه یزید و یزیدیان را ادامه میدهند. اشک ریختن برای امام، موجب میشود انسان یک مبارز تربیت شود. مبارزی مجاهد و سرسخت که تاپای جان به مقابله با ظلم و استکبار میپردازد و در راه هدف الهی خویش از هیچ ظالمی ترسی به دل ندارد. به علاوه آنکه اشک ریختن برای امام حسین (ع) عشق و علاقه به امام را در نسلهای بعد به یادگار میگذارد و فرهنگ عاشورا را از نسلی به نسلهای بعد منتقل میکند. یادمان نرود که ابزار تبلیغ فرهنگ حسینی در دستان حضرت زینب و امام سجاد (سلاماللهعلیهما) اشک بر حضرت اباعبدالله (ع) بود.
سخن آخر
غم دارای انواع مختلفی است و تمامی انواع آن زشت و بیهوده نیست. بلکه یکی از انواع چهارگانه غم، غم عالی است که انسان را رشد میدهد و برای انسان هدف تعیین میکند. غم و اندوه کشیدن بار مصیبت اباعبدالله (ع) و گریستن در عزای آن حضرت از غمهای عالیای است که علاوه بر پاداش در آخرت، آثار و فوائد دنیوی زیادی نیز دارد.
جهان استکبار و ظالمان و مستبدان عالم از آنجا که میدانند مجالس روضه و اشک بر امام حسین (ع) حکومت آنها را ویران میکند با شبهه پراکنی علیه این غم عالی قصد دور کردن جوانان از این مجالس را دارند.
پینوشتها:
[1] . تحف العقول، ص 358
[2] . شیخ مفید، امالى، ص 338
[3] . حاجی نوری، مستدرک الوسائل، ج 10ریا، ص 318
[4] . شیخ حر عاملی، وسائلالشیعة ج 13، ص: 503
[5] . همان،ج14، ص506
[6] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص293