دانلود پاورپوینت آداب زیارت امام حسین علیه السلام

 

 

 

چرا عزاداری برای امام حسین (ع) ویاران با وفایشان از اول محرم آغاز می شود با این که ایشان در دهم محرم به شهادت رسیدند ؟

ادامه مطالب

دانلود تقویم سال 1397 همراه با مناسبت های شمسی و تعطیلات رسمی با فرمت PDF

دانلود تقویم سال 1397 همراه با مناسبت های شمسی و تعطیلات رسمی با فرمت PDF

 

دانلود تقویم دسکتاپ سال ۹۷ با پس زمینه مذهبی

دانلود تقویم دسکتاپ سال ۹۷ با پس زمینه طبیعت

 

 

مهدی موعود در روایات (2) +سند

مهدی موعود در روایات (2) +سند

در حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمده است که فرمودند:
وَأخرج أَحْمد وَالْمَاوَرْدِيّ أَنه صلى الله عَلَيْهِ وَسلم قَالَ (أَبْشِرُوا بالمهدي رجل من قُرَيْش من عِتْرَتِي يخرج فِي اخْتِلَاف من النَّاس وزلزال فَيمْلَأ الأَرْض عدلا وقسطا كَمَا ملئت ظلما وجورا ويرضى عَنهُ سَاكن السَّمَاء وَسَاكن الأَرْض وَيقسم المَال صحاحا بِالسَّوِيَّةِ ويملأ قُلُوب أمة مُحَمَّد غنى ويسعهم عدله....
الصواعق المحرقة ج2 ص479 المؤلف: أحمد بن محمد بن علي بن حجر الهيتمي السعدي الأنصاري، شهاب الدين شيخ الإسلام، أبو العباس (المتوفى: 974هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، الناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م، عدد الأجزاء: 2.
بشارت می دهم شما را به مهدی، که مردی از قبیله ی قریش و از عترت من است.
تولد حضرت مهدی از اهل سنت
 
تولدحضرت مهدی از اهل عامه1+سند
بخش دوم مقاله در لینک مقابل: تولدحضرت مهدی از اهل عامه2+سند
اعتراف علمای اهل سنت به تولد امام زمان علیه السلام

یکی از عقائد مخالفین مذهب شیعه بر این است که حضرت مهدی علیه السلام تا کنون به دنیا نیامده و در زمان ظهورش دنیا می آید، ما در این مطلب کلام علمای اهل سنت را مبنی بر این که حضرت مهدی علیه السلام به دنیا آمده است را به نمایش می گذاریم
شمس الدین ذهبی می نویسد:
وفيها محمد بن الحسن العسكري بن علي الهادي محمد الجواد بن علي الرضا بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق العلوي الحسيني أبو القاسم. الذي تلقبه الرفضة: الخلف الحجة. وتلقبه بالمهدي وبالمنتظر. وتلقبه بصاحب الزمان، وهو خاتمة الاثنتي عشر....
العبر في خبر من غبر ج1 ص381 المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)، المحقق: أبو هاجر محمد السعيد بن بسيوني زغلول، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، عدد الأجزاء: 4 .
در سال 256 محمد بن الحسن العسکری که رافضی‌ها او را با القابی همچون: خلف الحجه، مهدی، منتظر و صحاب الزمان یاد می‌کنند، به دنیا آمد، او آخرین امام از ائمه دوازده گانه است
تولد حضرت مهدی
ابن حجر عسقلانی نیز در این باره می نویسد:
[493] "جعفر" بن علي بن محمد بن علي بن محمد بن علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الحسيني أخو الحسن الذي يقال له العسكري وهو الحادي عشر من الأئمة الإمامية ووالد محمد صاحب السرداب ....
لسان الميزان ج2 ص119 المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852هـ)، المحقق: دائرة المعرف النظامية - الهند، الناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1390هـ /1971م، عدد الأجزاء: 7
جعفر بن علی بن محمد ... برادر حسن است که به او عسکری گفته می‌شود. حسن عسکری (علیه السلام) امام یازدهم از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه است که پدر محمد صاحب سرداب بوده است
...
تولد امام زمان و اهل سنت
ابن حجر مکی (هیثمی) می نویسد:
وَلم يخلف غير وَلَده أبي الْقَاسِم مُحَمَّد الْحجَّة وعمره عِنْد وَفَاة أَبِيه خمس سِنِين لَكِن آتَاهُ الله فِيهَا الْحِكْمَة وَيُسمى الْقَائِم المنتظر ....
الصواعق المحرقة ج2 ص601 المؤلف: أحمد بن محمد بن علي بن حجر الهيتمي السعدي الأنصاري، شهاب الدين شيخ الإسلام، أبو العباس (المتوفى: 974هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، الناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م، عدد الأجزاء: 2 .
امام عسکری فرزندی غیر از ابو القاسم محمد الحجه نداشت که در هنگام وفات پدرش پنج ساله بود، اما خداوند به او در آن سن کم حکمت عطا کرد و قائم، منتظر و ... نامیده شده است
تولد حضرت قایم از اهل سنت
ابن اثیر جزری می نویسد:
وَفِيهَا تُوُفِّيَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، عَلَيْهِ السَّلَامُ، أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيُّ الْعَسْكَرِيُّ، وَهُوَ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الِاثْنَى عَشَرَ، عَلَى مَذْهَبِ الْإِمَامِيَّةِ، وَهُوَ وَالِدُ مُحَمَّدٍ الَّذِي يَعْتَقِدُونَهُ الْمُنْتَظَرَ بِسِرْدَابِ سَامَرَّا ; (وَكَانَ مَوْلِدُهُ سَنَةَ اثْنَيْنِ وَثَلَاثِينَ وَمِائَتَيْنِ) .
الکامل فی التاریخ.ج6 ص320 المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم بن عبد الواحد الشيباني الجزري، عز الدين ابن الأثير (المتوفى: 630هـ)، تحقيق: عمر عبد السلام تدمري، الناشر: دار الكتاب العربي، بيروت - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ / 1997م، عدد الأجزاء: 10.
در سال 260هجری قمری حسن بن علی ... علیهم السلام از دنیا رفت. او ابو محمد عسکری یکی از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه است. او پدر محمد است که شیعیان منتظر او از سرداب سامرا هستند
تولد حضرت مهدی در کتب اهل سنت
عبدالوهاب الشعرانی نیز می نویسد:
المبحث الخامس والستون : فی بیان أن جمیع أشراط الساعة التی أخبرنا الشارع صلی الله علیه وسلم حق لابد أن یقع کلها قبل قیام الساعة وذلک کخروج المهدی ثم الدجال ثم نزول عیسى وخروج الدابة وطلوع الشمس من مغربها ورفع القرآن وفتح سد یأجوج ومأجوج ، حتى لو لم یبق من الدنیا إلا مقدار یوم واحد لوقع ذلک کله. قال الشیخ تقی الدین بن أبی منصور فی عقیدته : وکل هذه الآیات تقع فی المائة الأخیرة من الیوم الذی وعد به رسول الله صلی الله علیه وسلم أمته بقوله : إن صلحت أمتی فلها یوم وإن فسدت فلها نصف یوم، یعنی من أیام الرب المشار الیها بقوله «وإن یوما عند ربک کألف سنة مما تعدون».وقال بعض العارفین: وأول الألف محسوب من وفاة علی بن أبی طالب رضی الله عنه آخر الخلفاء. فإن تلک المدة کانت من جملة أیام نبوة رسول الله ورسالته فمهد الله تعالى بالخلفاء الأربعة البلاد ، ومراده صلی الله علیه وسلم إن شاء الله بالألف قوة سلطان شریعته إلی إنتهاء الألف، ثم تأخذ فى الاضمحلال إلی أن یصیر الذین غریبا کما بدأ، وذلک الاضمحلال یکون بدایته سنة ثلاثین من القرن الحادی عشر، فهناک یترقب خروج المهدی. وهو من أولاد الإمام حسن العسکری , ومولده علیه السلام لیلة النصف من شعبان سنة خمس وخمسین ومائتین، وهو باق إلی أن یجتمع بعیسى بن مریم علیه السلام، فیکون عمره إلی وقتنا هذا ـ وهو سنة ثمان وخمسین وتسعمائة ـ سبعمائة سنه وست سنین
الیواقیت و الجواهر.ج2 ص127.
بحث شصت وپنجم: در بیان این مطلب که علامت‌های قیامت که حضرت محمد(
صلي الله علیه و آله) خبر داده است حق است و باید همه آن‌ها قبل از قیامت اتفاق بیفتد. علامت‌هایی مثل خروج مهدی، پس از آن خروج دجال، سپس خروج عیسی و خروج دابه، بیرون آمدن خورشید از غرب و طلوع خورشید از غرب، بالا رفتن قرآن، باز شدن سد یاجوج و ماجوج . حتی اگر از عمر دنیا به اندازه یک روز باقی مانده باشد، تمام این علامات اتفاق می‌افتد. قال الشیخ تقی الدین بن أبی منصور در کتاب عقیده خودش: همه این نشانه‌ها در صد سال آخر روزی که پیامبر(صلي الله علیه و آله) امتش را وعده داده است اتفاق می‌افتد. آن جا که فرمود: اگر امت من اصلاح شود، او یک روز حکومت خواهد کرد و اگر فاسد شوند، نصف روز. مقصود آن حضرت از روز ، روزهایی است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است آن جا که فرمود: «روز در نزد خداوند به اندازه هزار سالی است که شما می‌شمارید» بعضی از عرفا گفته‌اند: هزار سال اول از روز وفات علی بن ابی طالب علیه السلام که آخرین خلیفه است شمرده می شود. زیرا این ایام (ایام خلفای چهار گانه) از ایام نبوت رسول خدا(صلي الله علیه و آله) و پیامبری او شمرده می‌شود. پس خداوند به وسیله خلفای چهار گانه شهرها را آماده کرد. مقصود آن حضرت این است که اگر خداوند بخواهد دین در این هزار سال قوی خواهد بود و سپس دین سقوط می‌کند و به همان صورتی که از اول غریب بود، درمی‌آید. این سقوط از سال سیم قرن یازدهم شروع شده است. از این زمان باید منتظر خروج مهدی بود. و مهدی از اولاد امام حسن عسکری علیه السلام است که در شب نیمه شعبان سال 255هجری به دنیا آمده است و او تا زمانی که با حضرت عیسی بن مریم علیه السلام دیدار کند باقی خواهد ماند. پس عمر آن حضرت تا این سال ـ 958هـ ـ هفت صد و شش سال شده است
تولد حضرت مهدی
سبط ابن الجوزی حنفی می نویسد:
ذکر أولاده منهم محمد الإمام. فصل فی ذکر الحجة المهدی. محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب ، وکنیته أبو عبد الله وأبو القاسم وهو الخلف الحجة صاحب الزمان القائم والمنتظر والتالی وهو آخر الأئمة ، وقال : ویقال له ذو الإسمین محمد وأبو القاسم قالوا : أمه أم ولد یقال لها : صقیل
تذکرة الخواص.ص 363.ط طهران ناصر خسرو
بحث فرزندان امام عسکری که یکی از آن‌ها امام محمد است. فصلی در باره حجت و مهدی. محمد بن الحسن بن علی .... کنیه‌اش ابو عبد الله و ابو القاسم است . او همان خلف حجت، صاحب الزمان، قائم، منتظر و آخرین نفر از ائمه است. برخی گفته‌اند که او دو اسم داشته: یکی محمد و دیگری ابو القاسم. گفته‌اند که مادرش کنیز بوده که به او صقیل می‌گفته‌اند
تولد حضرت مهدی در کتب اهل سنت
مسعودی شافعی نیز می نویسد:
وفی سنة ستین ومائتین قبض أبو محمد الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام فی خلافة المعتمد، وهو ابن تسع وعشرین سنة، وهو أبو المهدی المنتظر، والإِمام الثانی عشر عند القطِعیة من الإِمامیة
مروج الذهب.ج4 ص160.ط المکتبة العضریة
در سال 260هـ ابو محمد حسن بن علی ... در زمان خلافت معتمد و در سال 29 سالگی از دنیا رفت. او پدر مهدی منتظر است که امام دوازدهم از دیدگاه مذهب دوازده امامی به شمار می رود
حضرت مهدی در روایات اهل سنت
ابن خلکان در کتاب وفیات الاعیان می نویسد:
169 - أبو محمد العسكري أبو محمد الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسى الرضا بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن الحسين بن علي بن أبي طالب رضي الله عنهم؛ أحد الأئمة الاثني عشر على اعتقاد الإمامية، وهو والد المنتظر صاحب السرداب ويعرف بالعسكري، وأبوه علي يعرف أيضاً بهذه النسبة - وسيأتي ذكره وذكر بقية الأئمة إن شاء الله تعالى -. وكانت ولادة الحسن المذكور يوم الخميس في بعض شهور سنة إحدى وثلاثين ومائتين وقيل سادس شهر ربيع الأول، وقيل الآخر، سنة اثنتين وثلاثين ومائتين
وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان.ج2 ص94 .
تولد حضرت قائم از کتب اهل سنت
و در جای دیگر می نویسد:
562 أبو القاسم المنتظر أبو القاسم محمد بن الحسن العسكري بن علي الهادي بن محمد الجواد المذكور قبله، ثاني عشر الأئمة الاثني عشر على اعتقاد الامامية، المعروف بالحجة، وهو الذي تزعم الشيعة أنه المنتظر والقائم والمهدي، وهو صاحب السرداب عندهم، وأقاويلهم فيه كثيرة، وهم ينتظرون ظهوره في آخر الزمان من السرداب بسر من رأى. كانت ولادته يوم الجمعة منتصف شعبان سنة خمس وخمسين ومائتين، ولما توفي أبوه - وقد سبق ذكره - كان عمره خمس سنين، واسم أمه خمط، وقيل نرجس، والشيعة يقولون: إنه دخل السرداب في دار أبيه وأمه تنظر إليه، فلم يعد يخرج إليها، وذلك في سنة خمس وستين ومائتين، وعمره يومئذ تسع سنين.
وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان.ج4 ص176 المؤلف: أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن إبراهيم بن أبي بكر ابن خلكان البرمكي الإربلي (المتوفى: 681هـ)، المحقق: إحسان عباس، الناشر: دار صادر - بيروت، عدد الأجزاء: 7.
در نیمه شعبان سال 255 هجری در روز جمعه به دنیا آمد و هنگامی که پدرش از دنیا رفت، پنج ساله بود نام مادرش خمط بوده و گفته شده که اسمش نرجس بوده است.
تولد حضرت مهدی و اهل عامه
ابوالفداء مورخ مشهور نیز می نویسد:
وكانت ولادة الحسن العسكري المذكور، في سنة ثلاثين ومائتين، وتوفي في سنة ستين ومائتين في ربيع الأول، وقيل في جمادى الأولى، بسرمن رأى، ودفن إِلى جانب أبيه علي الزكي المذكور، والحسن العسكري المذكور، هو والد محمد المنتظر، صاحب السرداب، ومحمد المنتظر المذكور هو ثاني عشر الأئمة الاثني عشر، على رأى الإِمامية، ويقال له القائم، والمهدي، والحجة. وولد المنتظر المذكور، في سنة خمس وخمسين ومائتين
المختصر فی اخبار البشر.ج2 ص45 المؤلف: أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي بن محمود بن محمد ابن عمر بن شاهنشاه بن أيوب، الملك المؤيد، صاحب حماة (المتوفى: 732هـ)، الناشر: المطبعة الحسينية المصرية، الطبعة: الأولى، عدد الأجزاء: 4 .
ولادت امام حسن عسکری در ساله 230 و وفات آن حضرت در سال 260 هجری در شهر سامرا بوده و در کنار پدرش علی الزکی دفن شده است. امام عسکری پدر محمد منتظر و صاحب سرداب است. محمد منتظر، امام دوازهم بنابر اعتقاد شیعیان است که به او قائم ، مهدی و حجت می گویند . او در سال 255 به دنیا آمده است
تولد حضرت مهدی از کتب اهل سنت
فخر رازی مفسر مشهور نیز در این باره می نویسد:
أما الحسن العسکری الإمام (علیه السلام) فله إبنان وبنتان ، أما الإبنان فأحدهما صاحب الزمان عجل الله فرجه الشریف ، والثانی موسى درج فی حیاة أبیه وأما البنتان ففاطمة درجت فی حیاة أبیها ، وأم موسى درجت أیضاً
الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة.ص78.ط منشورات مکتبة آیت الله العظمی المرعشی النجفی
امام حسن عسکری، دو پسر و دو دختر داشت. اما دو پسر او یکی صاحب الزمان است و دیگری موسی که در زمان حیات پدرش از دنیا رفت. اما دخترانش یکی فاطمه و دیگری ام موسی بود که هر دو در زمان حیات پدرش از دنیا رفتند
موعود و اهل سنت

مهدی موعود در روایات+سند

مهدی موعود در روایات+سند

صاحب كتاب "عون المعبود" كه شرح كتاب سنن ابى داوود است، مى نویسد:
35 - كِتَاب الْمَهْدِيِّ:ش وَاعْلَمْ أَنَّ الْمَشْهُورَ بَيْنَ الْكَافَّةِ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ عَلَى مَمَرِّ الْأَعْصَارِ أَنَّهُ لَا بُدَّ فِي آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ ظُهُورِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ يُؤَيِّدُ الدِّينَ وَيُظْهِرُ الْعَدْلَ وَيَتَّبِعُهُ الْمُسْلِمُونَ وَيَسْتَوْلِي عَلَى الْمَمَالِكِ الْإِسْلَامِيَّةِ وَيُسَمَّى بِالْمَهْدِيِّ وَيَكُونُ خُرُوجُ الدَّجَّالِ وَمَا بَعْدَهُ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ الثَّابِتَةِ فِي الصَّحِيحِ عَلَى أَثَرِهِ وَأَنَّ عِيسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ يَنْزِلُ مِنْ بَعْدِهِ فَيَقْتُلُ الدَّجَّالَ أَوْ يَنْزِلُ مَعَهُ فَيُسَاعِدُهُ عَلَى قَتْلِهِ وَيَأْتَمُّ بِالْمَهْدِيِّ فِي صَلَاتِهِ وَخَرَّجُوا أَحَادِيثَ الْمَهْدِيِّ جَمَاعَةٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنْهُمْ أَبُو داود والترمذي وبن مَاجَهْ وَالْبَزَّارُ وَالْحَاكِمُ وَالطَّبَرَانِيُّ وَأَبُو يَعْلَى الْمُوصِلِيُّ وَأَسْنَدُوهَا إِلَى جَمَاعَةٍ مِنَ الصَّحَابَةِ مِثْلَ عَلِيٍّ وبن عباس وبن عُمَرَ وَطَلْحَةَ وَعَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ وَأَبِي هُرَيْرَةَ وَأَنَسٍ وَأَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ وَأُمِّ حَبِيبَةَ وَأُمِّ سَلَمَةَ وَثَوْبَانَ وَقُرَّةَ بْنِ إِيَاسٍ وَعَلِيٍّ الْهِلَالِيِّ وَعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ جَزْءٍ رضي الله عنه وَإِسْنَادُ أَحَادِيثِ هَؤُلَاءِ بَيْنَ صَحِيحٍ وَحَسَنٍ وَضَعِيفٍ
عون المعبود شرح سنن أبي داود، ج11 ص243 المؤلف: محمد أشرف بن أمير بن علي بن حيدر، أبو عبد الرحمن، شرف الحق، الصديقي، العظيم آبادي (المتوفى: 1329هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الثانية، 1415 هـ، عدد الأجزاء: 14 .
بدان كه در طول اعصار، مشهور بین همه اهل اسلام، این است كه حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى كند كه دین را یارى، و عدل را آشكار مى كند... نامش، مهدى است و عیسى، بعد از مهدى یا هم زمان با مهدى، نزول، و او را در كشتن دجال یارى، و در نماز به او اقتدا مى كند. احادیث مربوط به مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را عدّه اى از بزرگان آورده اند، از آن جمله است، ابوداوود، ترمذى، ابن ماجه، بزار، حاكم، طبرانى، ابویعلى. سند این احادیث، برخى، صحیح و برخى دیگر، حسن و یا ضعیف است.

مهدویت و اهل سنت
وعمران بن حصين أخرجه الإمام أبو عمرو الذاني في سننه وغيرهم وقد نقل غير واحد عن الحافظ السخاوي أنها متواترة والسخاوي ذكر ذلك في فتح المغيث ونقله عن أبي الحسين الإبري وقد تقدم نصه أول هذه الرسالة وفي تأليف لأبي العلاء إدريس بن محمد بن إدريس الحسين العراقي في المهدي هذا أن أحاديثه متواترة أو كادت قال وجزم بالأول غير واحد من الحفاظ النقاد اهـ. وفي شرح الرسالة للشيخ جسوس ما نصه ورد خبر المهدي في أحاديث ذكر السخاوي أنها وصلت إلى حد التواتر اهـ. وفي شرح المواهب نقلاً عن أبي الحسين الإبري في مناقب الشافعي قال تواترت الأخبار أن المهدي من هذه الأمة وأن عيسى يصلي حلفه ذكر ذلك رداً لحديث ابن ماجة عن أنس ولا مهدي إلا عيسى اهـ. وفي مغاني الوفا بمعاني الإكتفا قال الشيخ أبو الحسين الإبري قد تواترت الأخبار واستفاضت بكثرة رواتها عن المصطفى صلى الله عليه وسلم بمجيء المهدي وأنه سيملك سبع سنين وأنه يملأ الأرض عدلاً اهـ. وفي شرح عقيدة الشيخ محمد بن أحمد السفاريني الحنبلي ما نصه یكى وقد كثرت بخروجه الروايات حتى بلغت حد التواتر المعنوي وشاع ذلك بين علماء السنة حتى عد من معتقداتهم ثم ذكر بعض الأحاديث الواردة فيه عن جماعة من الصحابة وقال بعدها وقد روى عمن ذكر من الصحابة وغير من ذكر منهم بروايات متعددة وعن التابعين من بعدهم مما يفيد مجموعة العلم القطعي فالإيمان بخروج المهدي واجب كما هو مقرر عند أهل العلم ومدون في عقائد أهل السنة والجماعة
نظم المتناثر من الحديث المتواتر ج1 ص226 و 227 المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أبي الفيض جعفر بن إدريس الحسني الإدريسي الشهير بـ الكتاني (المتوفى: 1345هـ)، المحقق: شرف حجازي، الناشر: دار الكتب السلفية - مصر، الطبعة: الثانية المصححة ذات الفهارس العلمية، عدد الأجزاء: 1.

دیگر از علماى اهل سنّت مى نویسد:روایات فراوانى درباره ى مهدى (عجل الله تعالی فرج الشریف) وارد شده به حدّى كه به حدّ تواتر مى رسد. این امر، در میان علماى اهل سنّت شیوع دارد، به گونه اى كه از جمله معتقدات آنان به شمار مى آید. نیز یكى دیگر از علماى اهل سنّت نوشته است:احادیث مهدى(علیه السلام) به طرق گوناگون و متعدّد، از صحابه نقل، و بعد از آنان، از تابعان، نقل شده است، به گونه اى كه مجموع آن ها، مفید علم قطعى است. به همین دلیل، ایمان به ظهور مهدى، واجب است، همان گونه اى كه این وجوب، در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت، مدوّن شده است.

مهدویت و اهل سنت

ابن كثیر نیز در البدایه و النهایه مى گوید:
... وَلَا شَكَّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ الَّذِي هُوَ ابْنُ الْمَنْصُورِ ثَالِثُ خُلَفَاءِ بَنِي الْعَبَّاسِ، لَيْسَ هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي وَرَدَتِ الْأَحَادِيثُ الْمُسْتَفِيضَةُ بِذِكْرِهِ وَأَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ، يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَقِسْطًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا وَظُلْمًا، وَقَدْ أَفْرَدْنَا لِلْأَحَادِيثِ الْوَارِدَةِ فِيهِ جُزْءًا عَلَى حِدَةٍ، كَمَا أَفْرَدَ لَهُ أَبُو دَاوُدَ كِتَابًا فِي " سُنَنِهِ "، وَقَدْ تَقَدَّمَ فِي بَعْضِ هَذِهِ الْأَحَادِيثِ آنِفًا أَنَّهُ يُسَلِّمُ الْخِلَافَةَ إِلَى عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ إِذَا نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ. وَاللَّهُ أَعْلَمُ.

البداية والنهاية ج9 ص282 المؤلف: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (المتوفى: 774هـ)، تحقيق: عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: دار هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان، الطبعة: الأولى، 1418 هـ - 1997 م، سنة النشر: 1424هـ / 2003م، عدد الأجزاء:21 (20 ومجلد فهارس)

مهدى، در آخرالزمان مى آید و زمین را پر از عدل و قسط مى كند، همان گونه كه پر از جور و ظلم شده است. ما، احادیث مربوط به مهدى را در جلد جداگانه اى گرد آوردیم، همان گونه كه ابوداوود در سنن خود، كتاب جداگانه اى را به آن اختصاص داده است.
حضرت مهدی در روایات عامه
اوصاف حضرت مهدی علیه السلام در منابع اهل سنت
اوصافى كه در كتاب هاى اهل سنّت براى امام مهدى (علیه السلام) ذكر شده، برگرفته از احادیثى است كه آنان از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) نقل مى كنند و در كلیات، با اوصاف ذكر شده در كتاب هاى علماى شیعه، فرقى ندارد. در این قسمت، به ذكر چند روایت از كتاب هاى حدیثى اهل سنت، اكتفا مى كنیم:
3573 - حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سَعِيدٍ، عَنْ سُفْيَانَ، حَدَّثَنِي عَاصِمٌ، عَنْ زِرٍّ، عَنْ عَبْدِ اللهِ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا - أَو قَالَ: " لَا تَنْقَضِي الدُّنْيَا - حَتَّى يَمْلِكَ الْعَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي "
مسند الإمام أحمد بن حنبل ج6 ص45 و ج7 ص 174 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.
الصواعق المحرقة ج2 ص472 المؤلف: أحمد بن محمد بن علي بن حجر الهيتمي السعدي الأنصاري، شهاب الدين شيخ الإسلام، أبو العباس (المتوفى: 974هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، الناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م، عدد الأجزاء: 2.
دنیا به پایان نمى رسد، مگر آن كه مردى از اهل بیت من كه اسمش اسم من است، مالك عرب شود.

منجی در روایات اهل سنت
حضرت مهدی در روایات وهابیت.

11313 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا عَوْفٌ، عَنْ أَبِي الصِّدِّيقِ النَّاجِيِّ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَمْتَلِئَ الْأَرْضُ ظُلْمًا وَعُدْوَانًا " قَالَ: " ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي - أَوْ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي - مَنْ يَمْلَؤُهَا قِسْطًا وَعَدْلًا، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَعُدْوَانًا "
مسند الإمام أحمد بن حنبل ج6 ص42 و ج17 ص 210 و 416   المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.
كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ج14 ص271 المؤلف: علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري الشاذلي الهندي البرهانفوري ثم المدني فالمكي الشهير بالمتقي الهندي (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بكري حياني - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م
قیامت بر پا نمى شود تا این كه زمین پر از ظلم و جور و دشمنى شود و سپس از اهل بیت من، شخصى ظهور مى كند كه زمین را پر از عدل و قسط مى كند همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود.

مهدی موعود از عامه

منجی اهل سنت

عبدالله بن مسعود از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:
4282 - حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ عُبَيْدٍ، حَدَّثَهُمْ... عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ» - قَالَ زَائِدَةُ فِي حَدِيثِهِ: «لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ»، ثُمَّ اتَّفَقُوا - «حَتَّى يَبْعَثَ فِيهِ رَجُلًا مِنِّي» - أَوْ «مِنْ أَهْلِ بَيْتِي» - يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي، وَاسْمُ أَبِيهِ اسْمُ أَبِي " زَادَ فِي حَدِيثِ فِطْرٍ: «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا، وَعَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» ....
سنن أبي داود ج4 ص106 المؤلف: أبو داود سليمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشير بن شداد بن عمرو الأزدي السَِّجِسْتاني (المتوفى: 275هـ)، المحقق: محمد محيي الدين عبد الحميد، الناشر: المكتبة العصرية، صيدا - بيروت، عدد الأجزاء: 4 .
اگر از دنیا، فقط یك روز باقى بماند، خداوند، آن روز را طولانى مى كند تا در آن روز، مردى از من یا از اهل بیت من، مبعوث شود و زمین را پر از قسط و عدل كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود.

فرج منتقم در روایات

ترمذی می گوید:
2231 - حَدَّثَنَا عَبْدُ الجَبَّارِ بْنُ العَلَاءِ بْنِ عَبْدِ الجَبَّارِ العَطَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ عُيَيْنَةَ، عَنْ عَاصِمٍ، عَنْ زِرٍّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «يَلِي رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي» قَالَ عَاصِمٌ: وَأَخْبَرَنَا أَبُو صَالِحٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ اليَوْمَ حَتَّى يَلِيَ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ.
سنن ترمذى ، ج4 ص505 - كتاب الفتن ، باب 52 ما جاء فى المهدى ، ح 2231 المؤلف: محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى (المتوفى: 279هـ)، تحقيق وتعليق:، أحمد محمد شاكر (جـ 1، 2)، ومحمد فؤاد عبد الباقي (جـ 3)، وإبراهيم عطوة عوض المدرس في الأزهر الشريف (جـ 4، 5)، الناشر: شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي - مصر، الطبعة: الثانية، 1395 هـ - 1975 م، عدد الأجزاء: 5 أجزاء،
اگر از عمر دنيا بيش از يك روز نمانده باشد خداوند آن روز را طولانى مى كند تا آنكه مردى از اهل بيتم مبعوث شود كه اسم او اسم من است . او زمين را از قسط و عدل پر مى كند همان گونه كه از ظلم و جور پر شد . 
2230 - حَدَّثَنَا عُبَيْدُ بْنُ أَسْبَاطِ بْنِ مُحَمَّدٍ القُرَشِيُّ الكُوفِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ، عَنْ عَاصِمِ ابْنِ بَهْدَلَةَ، عَنْ زِرٍّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَمْلِكَ العَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي»: وَفِي البَابِ عَنْ عَلِيٍّ، وَأَبِي سَعِيدٍ، وَأُمِّ سَلَمَةَ، وَأَبِي هُرَيْرَةَ وَهَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ
سنن ترمذى ، ج4 ص505 - كتاب الفتن ، باب 52 ما جاء فى المهدى ، ح 2230 المؤلف: محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى (المتوفى: 279هـ)، تحقيق وتعليق:، أحمد محمد شاكر (جـ 1، 2)، ومحمد فؤاد عبد الباقي (جـ 3)، وإبراهيم عطوة عوض المدرس في الأزهر الشريف (جـ 4، 5)، الناشر: شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي - مصر، الطبعة: الثانية، 1395 هـ - 1975 م، عدد الأجزاء: 5 أجزاء،
دنيا به پايان نمى رسد تا آنكه مردى از اهل بيتم بر عرب حكومت كند كه اسم او اسم من است .
مهدى ( علیه السلام ) از اهل بيت است
روايات قسمت اوّل اين فصل با صراحت مى گويد كه مهدى ( علیه السلام ) از اهل بيت رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) مى باشد . حال به روايات ديگرى كه آن حضرت را از اهل بيت مى داند نگاهى مى افكنيم:
4085 - حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو دَاوُدَ الْحَفَرِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا يَاسِينُ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «الْمَهْدِيُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، يُصْلِحُهُ اللَّهُ فِي لَيْلَةٍ»
سنن ابن ماجه ، ج2 ص1367 - كتاب الفتن ، باب خروج المهدى (34) ح 4085 المؤلف: ابن ماجة أبو عبد الله محمد بن يزيد القزويني، وماجة اسم أبيه يزيد (المتوفى: 273هـ)، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء الكتب العربية - فيصل عيسى البابي الحلبي، عدد الأجزاء: 2 .
رسول گرامى اسلام ( صلی الله علیه وآله ) فرموده است: مهدى از ما اهل بيت است .
امام زمان در صحاح سته
4082 - حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُعَاوِيَةُ بْنُ هِشَامٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ صَالِحٍ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ عَلْقَمَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: بَيْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، إِذْ أَقْبَلَ فِتْيَةٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ، فَلَمَّا رَآهُمُ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ وَتَغَيَّرَ لَوْنُهُ، قَالَ، فَقُلْتُ: مَا نَزَالُ نَرَى فِي وَجْهِكَ شَيْئًا نَكْرَهُهُ، فَقَالَ: «إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَإِنَّ أَهْلَ بَيْتِي سَيَلْقَوْنَ بَعْدِي بَلَاءً وَتَشْرِيدًا وَتَطْرِيدًا، حَتَّى يَأْتِيَ قَوْمٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ مَعَهُمْ رَايَاتٌ سُودٌ، فَيَسْأَلُونَ الْخَيْرَ، فَلَا يُعْطَوْنَهُ، فَيُقَاتِلُونَ فَيُنْصَرُونَ، فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا، فَلَا يَقْبَلُونَهُ، حَتَّى يَدْفَعُوهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَيَمْلَؤُهَا قِسْطًا، كَمَا مَلَئُوهَا جَوْرًا، فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ مِنْكُمْ، فَلْيَأْتِهِمْ وَلَوْ حَبْوًا عَلَى الثَّلْجِ»
سنن ابن ماجه ، ج2 ص1366  المؤلف: ابن ماجة أبو عبد الله محمد بن يزيد القزويني، وماجة اسم أبيه يزيد (المتوفى: 273هـ)، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء الكتب العربية - فيصل عيسى البابي الحلبي، عدد الأجزاء: 2 .
پيامبر اكرم ( صلی الله علیه وآله ) فرموده است: «ما اهل بيتى هستيم كه خداوند براى ما آخرت را بر دنيا برگزيده است و همانا اهل بيت من بعد از من سختيها ديده و از وطن رانده مى شوند . تا آنكه قومى از ناحيه مشرق پيدا مى شوند كه با آنها پرچمهاى سياه است و طلب خير (و حقّ) مى كنند و به آنها داده نمى شود . آنان مى جنگند و آنچه را كه خواستند به آنها مى دهند و نمى پذيرند تا آنكه آن (حكومت) را به مردى از اهل بيتم (يعنى حضرت مهدى ( علیه السلام ) ) مى دهند و او آن (يعنى زمين) را پر از قسط و عدل مى كند همانگونه كه ديگران آن را پر از ظلم و جور كردند . پس هر كه آن زمان را درك كرد به طرف آنها برود ولو چهار دست و پا بر روى برف و يخ» .
شبهات مهدویت
مهدى ( علیه السلام ) از فرزندان فاطمه ( سلام الله علیها ) است
4086 - حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْمَلِيحِ الرَّقِّيُّ، عَنْ زِيَادِ بْنِ بَيَانٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ نُفَيْلٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيِّبِ، قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أُمِّ سَلَمَةَ فَتَذَاكَرْنَا الْمَهْدِيَّ، فَقَالَتْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، يَقُولُ: «الْمَهْدِيُّ مِنْ وَلَدِ فَاطِمَةَ»
سنن ابن ماجه ، ج2 ص1367  المؤلف: ابن ماجة أبو عبد الله محمد بن يزيد القزويني، وماجة اسم أبيه يزيد (المتوفى: 273هـ)، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء الكتب العربية - فيصل عيسى البابي الحلبي، عدد الأجزاء: 2 .
مهدى از فرزندان فاطمه است.
شبهات مهدویت
امّ سلمه از رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) نقل كرده است . همين روايت با همين سند به اين عبارت نيز آمده است:
4284 - حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّقِّيُّ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمَلِيحِ الْحَسَنُ بْنُ عُمَرَ، عَنْ زِيَادِ بْنِ بَيَانٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ نُفَيْلٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيِّبِ، عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «الْمَهْدِيُّ مِنْ عِتْرَتِي، مِنْ وَلَدِ فَاطِمَةَ»
سنن ابى داود ، كتاب المهدى ،ج4 ص107 المؤلف: أبو داود سليمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشير بن شداد بن عمرو الأزدي السَِّجِسْتاني (المتوفى: 275هـ)، المحقق: محمد محيي الدين عبد الحميد، الناشر: المكتبة العصرية، صيدا - بيروت، عدد الأجزاء: 4.
مهدى از عترتم و از فرزندان فاطمه است .
شبهات مهدویت
زمينه سازان حكومت حضرت مهدى ( علیه السلام )
4088 - حَدَّثَنَا حَرْمَلَةُ بْنُ يَحْيَى الْمِصْرِيُّ، وَإِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعِيدٍ الْجَوْهَرِيُّ، قَالَا: حَدَّثَنَا أَبُو صَالِحٍ عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ دَاوُدَ الْحَرَّانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ لَهِيعَةَ، عَنْ أَبِي زُرْعَةَ عَمْرِو بْنِ جَابِرٍ الْحَضْرَمِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنَ جَزْءٍ الزُّبَيْدِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ، فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ» يَعْنِي سُلْطَانَهُ
سنن ابن ماجه ، ج2 ص1368  المؤلف: ابن ماجة أبو عبد الله محمد بن يزيد القزويني، وماجة اسم أبيه يزيد (المتوفى: 273هـ)، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء الكتب العربية - فيصل عيسى البابي الحلبي، عدد الأجزاء: 2 .
رسول گرامى اسلام ( صلي الله عليه وأله ) فرموده است: مردمى از مشرق خروج مى كنند و زمينه را براى مهدى ( عليه السلام ) (يعنى حكومت او) فراهم مى كنند .
روایات مهدویت
4290 - وَقَالَ هَارُونُ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ أَبِي قَيْسٍ، عَنْ مُطَرِّفِ بْنِ طَرِيفٍ، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ، عَنْ هِلَالِ بْنِ عَمْرٍو، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وَرَاءِ النَّهْرِ يُقَالُ لَهُ: الْحَارِثُ بْنُ حَرَّاثٍ، عَلَى مُقَدِّمَتِهِ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ: مَنْصُورٌ، يُوَطِّئُ - أَوْ يُمَكِّنُ - لِآلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا مَكَّنَتْ قُرَيْشٌ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَجَبَ عَلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ نَصْرُهُ " أَوْ قَالَ: «إِجَابَتُهُ»
سنن ابى داود ، كتاب المهدى ،ج4 ص107 المؤلف: أبو داود سليمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشير بن شداد بن عمرو الأزدي السَِّجِسْتاني (المتوفى: 275هـ)، المحقق: محمد محيي الدين عبد الحميد، الناشر: المكتبة العصرية، صيدا - بيروت، عدد الأجزاء: 4.
على ( علیه السلام ) از رسول گرامى اسلام ( صلی الله علیه وآله ) روايت مى كند كه فرمود: مردى از آنطرف رود (شايد مراد ، دجله يا فرات باشد) خروج مى كند كه به او «حارث بن حرّاث» گويند . پيشرو لشگرش مردى است به نام «منصور» كه زمينه را براى حكومت آل محمّد ( علیه السلام ) فراهم مى كند همانگونه كه قريش براى رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) كردند . بر هر مؤمنى واجب است او را يارى كند (يا آنكه گفته:) «دعوتش را اجابت كند» .
مهدویت از کتب اهل سنت

در صدر اسلام و دوران پیامبرصلی الله علیه وآله، چگونه وضو می گرفتند؟ نحوه استدلال به آیه وضو چگونه اس

در صدر اسلام و دوران پیامبرصلی الله علیه وآله، چگونه وضو می گرفتند؟ نحوه استدلال به آیه وضو چگونه است؟

خداوند درباره وضو می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاه فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ؛1 ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت هایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».

این آیه، شامل امور زیر است:

الف) شستن صورت.

ب) شستن دو دست.

ج) مسح سر.

د) مسح دو پا.

درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله در «شستن دست ه» و «مسح سر و دو پ»، چند نکته زیر تقدیم می شود:

درباره شستن دست ها از آرنج، برخی مفسران قرآن، واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می گوید: «نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای «مع» می باشد؛ مانند دو آیه «وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهإِلی قُوَّتِکُمْ » و «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ»؛2 که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.

علامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومینعلیه السلام به دست می آید که باید همین گونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمی آید که تنها راه شستن دست،از آرنج است».3 اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد و یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می شود که همان بالای دیوار است و چگونگی کار، از این جمله، معلوم نمی شود.

2. زراره می گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله از امام باقرعلیه السلام پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.4

وهبه الزحیلی درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله چنین می گوید: «و دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از جابر نقل کرده که گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله زمانی که وضو می گرفت، آب را بر دو آرنج می ریخت».5

3. در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی که اهل تسنن، پاها را می شویند. ابن عباس از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن؛ «یا دو شسته شده و دو مسح شده».6

وی می گوید: «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».7

حمران می گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».8

ابن عبد خیر می گوید: «علیعلیه السلام را دیدم که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».9

4. در برخی از منابع تاریخی آمده است که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است و این مسئله، با آیه وضو، تطبیق دارد و علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد. این موضوع، مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله را به دنبال داشت؛ امّا حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.10

پی نوشت:

1. مائده، آیه 6.

2. نساء، آیه 2.

3. المیزان، ج 5، ص 224.

4. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55.

5. الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص 218.

6. فخر رازی، تفسیر الکبیر، تفسیر آیه وضو.

7. طبری، تفسیر، ج 6، ص 82.

8. متقی هندی، کنزالعمال، ج 26863.

9. احمد حنبل، مسند، ج 1، ص 124.

10. ر.ک: علی الشهرستانی، وضو النبی من خلال ملابسات التشریع (این کتاب توسط حسین صابری ترجمه شده است).

در صدر اسلام و دوران پیامبرصلی الله علیه وآله، چگونه وضو می گرفتند؟ نحوه استدلال به آیه وضو چگونه اس

در صدر اسلام و دوران پیامبرصلی الله علیه وآله، چگونه وضو می گرفتند؟ نحوه استدلال به آیه وضو چگونه است؟

خداوند درباره وضو می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاه فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ؛1 ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت هایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».

این آیه، شامل امور زیر است:

الف) شستن صورت.

ب) شستن دو دست.

ج) مسح سر.

د) مسح دو پا.

درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله در «شستن دست ه» و «مسح سر و دو پ»، چند نکته زیر تقدیم می شود:

درباره شستن دست ها از آرنج، برخی مفسران قرآن، واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می گوید: «نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای «مع» می باشد؛ مانند دو آیه «وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهإِلی قُوَّتِکُمْ » و «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ»؛2 که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.

علامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومینعلیه السلام به دست می آید که باید همین گونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمی آید که تنها راه شستن دست،از آرنج است».3 اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد و یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می شود که همان بالای دیوار است و چگونگی کار، از این جمله، معلوم نمی شود.

2. زراره می گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله از امام باقرعلیه السلام پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.4

وهبه الزحیلی درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله چنین می گوید: «و دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از جابر نقل کرده که گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله زمانی که وضو می گرفت، آب را بر دو آرنج می ریخت».5

3. در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی که اهل تسنن، پاها را می شویند. ابن عباس از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن؛ «یا دو شسته شده و دو مسح شده».6

وی می گوید: «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».7

حمران می گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».8

ابن عبد خیر می گوید: «علیعلیه السلام را دیدم که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».9

4. در برخی از منابع تاریخی آمده است که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است و این مسئله، با آیه وضو، تطبیق دارد و علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد. این موضوع، مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله را به دنبال داشت؛ امّا حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.10

پی نوشت:

1. مائده، آیه 6.

2. نساء، آیه 2.

3. المیزان، ج 5، ص 224.

4. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55.

5. الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص 218.

6. فخر رازی، تفسیر الکبیر، تفسیر آیه وضو.

7. طبری، تفسیر، ج 6، ص 82.

8. متقی هندی، کنزالعمال، ج 26863.

9. احمد حنبل، مسند، ج 1، ص 124.

10. ر.ک: علی الشهرستانی، وضو النبی من خلال ملابسات التشریع (این کتاب توسط حسین صابری ترجمه شده است).

در صدر اسلام و دوران پیامبرصلی الله علیه وآله، چگونه وضو می گرفتند؟ نحوه استدلال به آیه وضو چگونه اس

در صدر اسلام و دوران پیامبرصلی الله علیه وآله، چگونه وضو می گرفتند؟ نحوه استدلال به آیه وضو چگونه است؟

خداوند درباره وضو می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاه فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ؛1 ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت هایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».

این آیه، شامل امور زیر است:

الف) شستن صورت.

ب) شستن دو دست.

ج) مسح سر.

د) مسح دو پا.

درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله در «شستن دست ه» و «مسح سر و دو پ»، چند نکته زیر تقدیم می شود:

درباره شستن دست ها از آرنج، برخی مفسران قرآن، واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می گوید: «نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای «مع» می باشد؛ مانند دو آیه «وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهإِلی قُوَّتِکُمْ » و «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ»؛2 که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.

علامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومینعلیه السلام به دست می آید که باید همین گونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمی آید که تنها راه شستن دست،از آرنج است».3 اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد و یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می شود که همان بالای دیوار است و چگونگی کار، از این جمله، معلوم نمی شود.

2. زراره می گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله از امام باقرعلیه السلام پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.4

وهبه الزحیلی درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله چنین می گوید: «و دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از جابر نقل کرده که گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله زمانی که وضو می گرفت، آب را بر دو آرنج می ریخت».5

3. در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی که اهل تسنن، پاها را می شویند. ابن عباس از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن؛ «یا دو شسته شده و دو مسح شده».6

وی می گوید: «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».7

حمران می گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».8

ابن عبد خیر می گوید: «علیعلیه السلام را دیدم که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».9

4. در برخی از منابع تاریخی آمده است که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است و این مسئله، با آیه وضو، تطبیق دارد و علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد. این موضوع، مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله را به دنبال داشت؛ امّا حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.10

پی نوشت:

1. مائده، آیه 6.

2. نساء، آیه 2.

3. المیزان، ج 5، ص 224.

4. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55.

5. الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص 218.

6. فخر رازی، تفسیر الکبیر، تفسیر آیه وضو.

7. طبری، تفسیر، ج 6، ص 82.

8. متقی هندی، کنزالعمال، ج 26863.

9. احمد حنبل، مسند، ج 1، ص 124.

10. ر.ک: علی الشهرستانی، وضو النبی من خلال ملابسات التشریع (این کتاب توسط حسین صابری ترجمه شده است).

در صدر اسلام و دوران پیامبرصلی الله علیه وآله، چگونه وضو می گرفتند؟ نحوه استدلال به آیه وضو چگونه اس

در صدر اسلام و دوران پیامبرصلی الله علیه وآله، چگونه وضو می گرفتند؟ نحوه استدلال به آیه وضو چگونه است؟

خداوند درباره وضو می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاه فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ؛1 ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز کردید، صورت هایتان و نیز دست ها را تا آرنج بشویید و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو، مسح کنید».

این آیه، شامل امور زیر است:

الف) شستن صورت.

ب) شستن دو دست.

ج) مسح سر.

د) مسح دو پا.

درباره چگونگی تفسیر آیه وضو و نوع وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله در «شستن دست ه» و «مسح سر و دو پ»، چند نکته زیر تقدیم می شود:

درباره شستن دست ها از آرنج، برخی مفسران قرآن، واژه «الی» (تا) در آیه وضو را به «مع» (با) تفسیر کرده اند. دانشمند و فقیه سنی مذهب، وهبه الزحیلی می گوید: «نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است؛ زیرا حرف «الی» که برای انتهای غایت است در این جا به معنای «مع» می باشد؛ مانند دو آیه «وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهإِلی قُوَّتِکُمْ » و «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ»؛2 که در این دو نیز «الی» به معنای «مع» (با) است.

علامه طباطبایی «الی» را برای نشان دادن غایت دست می داند و نه غایت شستن؛ یعنی «الی» به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) است و می فرماید: «شستن از بالا به پایین، امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومینعلیه السلام به دست می آید که باید همین گونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمی آید که تنها راه شستن دست،از آرنج است».3 اگر شما به نقاش بگویید که دیوار را تا فلان نقطه رنگ بزن، این جمله، هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد و یا از پایین به بالا و فقط انتهای غایت، یعنی حد نهایی آن مشخص می شود که همان بالای دیوار است و چگونگی کار، از این جمله، معلوم نمی شود.

2. زراره می گوید: وقتی از کیفیت وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله از امام باقرعلیه السلام پرسیدم، حضرت طشت آبی را درخواست کرد و پس از شستن صورت، مشتی آب از آن بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سرانگشتان شست و هیچ گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند.4

وهبه الزحیلی درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله چنین می گوید: «و دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از جابر نقل کرده که گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله زمانی که وضو می گرفت، آب را بر دو آرنج می ریخت».5

3. در آیه وضو، خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است؛ در حالی که اهل تسنن، پاها را می شویند. ابن عباس از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت: «وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن؛ «یا دو شسته شده و دو مسح شده».6

وی می گوید: «قرآن درباره پاها دستور مسح داده، ولی مردم جز شستن، به چیزی تن ندادند».7

حمران می گوید: عثمان آبی خواست و وضو گرفت و سپس گفت: «رسول خداصلی الله علیه وآله را دیدم که وضو گرفت؛ آن چنان که من وضو گرفتم؛ او مضمضه کرد و استنشاق نمود و صورت و دست ها را سه بار شست و بر سر و پشت پا مسح کشید».8

ابن عبد خیر می گوید: «علیعلیه السلام را دیدم که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود».9

4. در برخی از منابع تاریخی آمده است که وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان، صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است و این مسئله، با آیه وضو، تطبیق دارد و علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود، نسبت به چگونگی وضوی پیامبر، گرفتار تردید شد؛ سپس او وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام کرد. این موضوع، مخالفت بسیاری از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله را به دنبال داشت؛ امّا حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی، شیوه عثمان را تبلیغ کرد و جوّی به وجود آورد که برخی از اصحاب، جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه، این گونه وضو گرفتن، رواج یافت.10

پی نوشت:

1. مائده، آیه 6.

2. نساء، آیه 2.

3. المیزان، ج 5، ص 224.

4. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55.

5. الفقه الاسلامی و ادلته، ج 1، ص 218.

6. فخر رازی، تفسیر الکبیر، تفسیر آیه وضو.

7. طبری، تفسیر، ج 6، ص 82.

8. متقی هندی، کنزالعمال، ج 26863.

9. احمد حنبل، مسند، ج 1، ص 124.

10. ر.ک: علی الشهرستانی، وضو النبی من خلال ملابسات التشریع (این کتاب توسط حسین صابری ترجمه شده است).

ویژه نامه ولادت(میلاد) حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روز مادر)»


 

 

     
 
                       « بخشهای اصلی ویژه نامه ولادت(میلاد) حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روز مادر)»  
       بخش صوتی تصویری ولادت حضرت زهرا(س)          جایگاه و مقام والای مادر  
       اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)           ولادت و زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س)  
      یادگاری ها(تم موبایل - والپیپر)، کتابخانه(متن+دانلود)           فضایل و مناقب سیدة النساء العالمین  
 

  بخش ویژه بانوان

 

 

 

*** بخش صوتی تصویری ولادت حضرت زهرا(س)

 


اشعار و سبک های ولادت حضرت زهرا (س) + به همراه دانلود سبک

مدیحه و مولودی تصویری حضرت زهرا (س)(تصویری)

مداحی و مولودی ولادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها (صوتی)

توسل و زیارت(صوتی)

     سرود و مدح حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) (صوتی)

 

                                     *** اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)  
 اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
سرود و مدح حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) (صوتی)

 

   *** یادگاری ها(تم موبایل - والپیپر)، کتابخانه(متن+دانلود)

 
کاغذ دیواری(Wallpaper)

 


 کتابخانه فاطمی سلام الله علیها(متن+دانلود کتاب)

 

بانک تم مذهبی موبایل:

 تم ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر

(مخصوص گوشی های سونی اریکسون)

مدل های : K750 - C905 - K770 - K610 - W810 - K800

 

                                          *** جایگاه و مقام والای مادر

 ام ابیها ، مادرى مهربان تر از خورشيد

      مقام والاى مادر در قرآن
      قرآن و نقش مادر در تربيت جوانان‏ (1)       قرآن و نقش مادر در تربيت جوانان‏ (2)
                                             شخصيت زن از ديدگاه پيامبر و ائمه طاهرين

 

 

*** ولادت و زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها)

 
     مختصری از زندگانی و سیره

گوشه ‏اى از زندگانى سیده زنان دو عالم  

     پرتوى از سيره و سيماى ام ابیها  
     سخنانی گهربار از انسیه الحوراء
     كرامات و معجزات حضرت زهرا (س)
    چگونگى تولد حضرت زهرا (س)

 

                                                 اسامی و کنیه های حضرت زهرا(س)                                            
- پیرامون اسامى حضرت - كنيه‏ هاى حضرت زهرا (س) - فاطمه
- صديقه - مباركه - طاهره
- زكيه - راضيه - مرضيه
- محدثه - زهراء  
                                                           دوران کودکی حضرت زهرا (س)
- دوران شيرخوارگى حضرت (س) - رشد و بالندگى حضرت زهرا (س)
- انس و الفت با پدر - انس و الفت با مادر
- رحلت عمو و مادر بزرگوارشان در سال عام ‏الحزن -وصيت حضرت خديجه(س) درآخرين لحظات عمر
 

 

                                                               القاب انسیة الحوراء (س)                           
- القاب حضرت (س)  - در آیینه شعر   - مهديه - موفقه  - عارفه
- تقيه - حبيبه  - حرّه - کریمه - عالیه
 - حورا - حوريه - راكعه - منصوره - عديله
- رشيده - رضيه - ريحانه - ناعمه - عزیزه
- زهره - ساجده - سعيده - نقيّه - فاضله
- سيده - شهيده  - صابره - والهه - عذراء
- صادقه - صدوقه  - طيبه - وحيده  - معصومه
- انسیه  - عليمه - مؤمنه - ممتحنه  
                                             اجداد پدری و مادری حضرت زهرا سلام الله علیها
- حضرت محمد (پدر)   - حضرت خديجه (مادر) - عبدالله بن عبدالمطلب
 - آمنه بنت وهب - عبدالمطلب - خويلد بن اسد
- اسد بن عبدالعزى  - ورقة بن نوفل  
  جلوه های رفتار با پدر
 - ادب حضرت زهرا نسبت به پدر - شبيه‏ ترين كس به پيامبر
- ايثار نسبت به پدر - همراهى پدر در سخت‏ ترين شرائط
- همدردى با پدر - حضرت فاطمه در جنگ احد
- دلسوزى براى پدر - به ياد پدر بعد از رحلت رسول اكرم
- ناله‏ هاى حضرت زهرا در فراق پدر - ديدار با پدر در قيامت

 

                                    *** فضایل و مناقب سیدة النساء العالمین  
  40 حدیث از حضرت فاطمه
  پیرامون خلقت حضرت زهرا(س)
- سير خلقت نورانى حضرت و علت آفرينش هستى    - روشنى عالم از نور حضرت زهرا (س)
- خلقت سرشت يكسان و تصوير حضرت در بهشت - صحبت حضرت زهرا (س) با مادر قبل از تولد
- تاريخ ، مكان و كيفيت تولد حضرت زهرا (س)  - تولد حضرت و بشارت جبرئيل به رسول خدا (ص)
  پرتویی از انوار فضایل حضرت زهرا(س)
 - حديث لوح - عرفان حضرت زهرا(س)  - علم حضرت زهرا(س)
- مراد از طوبى! - شركت در مباهله - فاطمه مافوق قانون
- محدثه بودن حضرت زهرا - فاطمه سرور زنان عالم - فاطمه زهرا(س) «ثقل اصغر»
- فضيلت فاطمه بر انبياء ديگر  - شب قدر همان فاطمه زهرا - حضرت زهرا و كشتى نوح
- عالم به طفيلى فاطمه - اقتدا و توسل به حضرت زهرا - پاداش سلام بر فاطمه زهرا
- شفاعت حضرت در محشر - اسرار و آثار تسبيح حضرت زهرا - توسل حضرت زكريا به حضرت زهرا
- مصداق بارز صالحين - توسل حضرت ابوطالب - خشم فاطمه زهرا موجب غضب الهى
- پاداش مؤمنان - سرورى زهرا(س)بر مريم و آسيه - سرورى زهرا(س)بر مريم و آسيه
- همانندى ولايت پيامبر و حضرت زهرا و اهل‏بيت - محبت فراوان پيامبر خدا نسبت به فاطمه زهرا - ورود حضرت زهرا به مسجد پيامبر از در مخصوص
 - گفتار پيامبر در شأن فاطمه زهرا (س) و آينده ايشان - جنگ و صلح با حضرت مانند جنگ و صلح با اهل‏بيت - مجاز بودن ورود و توقف حضرت در مسجدالنبى
                        - دشمنى و دوستى با حضرت زهرا(س) مانند دشمنى و دوستى با پيامبر(ص) است   
  عصمت حضرت زهرا(س)
  - عصمت حضرت زهرا(س) - شهادت قرآن - استدلال اميرالمؤمنين(ع) - روايت فريقين
- برترى فاطمه زهرا(س) بر پيامبران پيشين - گواهى ملائكه بر عصمت حضرت فاطمه(س)  
- گواهى رسول خدا بر عصمت فاطمه(س) - اشكال بر عصمت حضرت زهرا(س) و پاسخ به آن
  پیرامون فضائل و مقامات كوثر قرآن
- گوشه‌اى‌ازشخصيت‌صديقه‌كبرى(س)   - حضرت زهرا(س) هم راز جبرئيل
- پرتوىازفضايل حضرت زهرا(س)  - حديث عبادت زهرا(س)
- دعاى بهشتيان    - كوثر قرآن
- چهل منقبت   - فاطمه(س) بر كرسى تربيت
- مادرى مهربان تر از خورشيد!   - حضرت زهرا(س)، الگوى ابرار
- تسبيح زهرا(س) هديه آسمانى     - سيماى فاطمه(س) در روز قيامت
  حضرت فاطمه(س) از نگاه خورشيد
- زهرا(س) در نگاه خورشيد - محبت فراوان پيامبر(ص) به فاطمه(س)
- صديقه طاهره درنگاه ائمه معصوم(ع) -  سخنان معصومین(ع) درباره حضرت فاطمه(س)
  فضایل مناقب حضرت زهرا(س) از دیدگاه دیگران
- فضایل حضرت زهرا(س) از زبان عایشه   - فاطمه(س) در حديث اهل سنت (صحاح ششگانه)
- فاطمه(س) در انديشه امام خمينی(ره)  -  فاطمه(س) در كلام رهبر
 فاطمه زهرا(س) در قيامت
- فاطمه زهرا(س) و ورود به محشر   - حضرت زهرا(س) و پيراهن خون ‏آلود حسين(ع)
- درج نام بر ساق عرش و در بهشت -  بشارت بهشت بر شيعيان حضرت زهرا(س)
- مقام حضرت زهرا(س) در بهشت -  تقدم و سواره بودن حضرت در ورود به بهشت
 
                                                           *** بخش ویژه بانوان  
  حضرت زهرا(س) الگوی زنان
- حجاب نزد فاطمه زهرا (س) - الگوى مبارزه سياسى زن امروز
- توانايى علمى فاطمه زهرا (س) -  برترى علمی بر تمام اصحاب پيامبر(ص)
- فاطمه زهرا(س) در ميدان تعليم  - يا زهرا آيا من از شيعيان شما هستم!؟
- علم فضه خادمه به واسطه آموزشهاى حضرت - ايثار و بخشش در شب عروسى
- ايثار در پذيرايى از مهمان عرب   - گردنبند با بركت حضرت زهرا (س)
- موقوفات و صدقات حضرت زهرا -  نيايش‏هاى فاطمه زهرا(س)
 - نمونه ‏اى از پارسائى پيامبر(ص) و حضرت زهرا(س)  - خداترسى حضرت زهرا(س)
- زهد و ايثار حضرت زهرا (س) - فاطمه زهرا(س) در صحنه‏ آموزش
  حقوق و تکالیف زن در اسلام
- حقوق و تكاليف زن از ديدگاه اسلام (استقلال مالى، اطاعت از شوهر)   
 - مناظره در زمينه ی اجراى عدالت در ميان زنان  
- فمينيسم و جايگاه زن در اسلام  
- علم آموزى زن از ديدگاه اسلام  
- ضوابط شرعى اشتغال بانوان  
  زنان نمونه تاریخ
 - آمنه(س) مادر خورشيد - حضرت خديجه(س) مادر امت - محرم كوثر ، ام ‏ايمن
- حضرت فاطمه معصومه(س)  - مهتاب مغرب (همسر امام كاظم‏«ع‏»)  - ام ‏البنين(س)،مادر مهتاب
- فضه(س)ستاره ‏اى از آفريقا(1) - فضه زهرا(س)ستاره ‏اى از آفريقا(2)  - فضه زهرا(س)ستاره ‏اى از آفريقا(3)
 - بانوى بهشتى(1) - بانوى بهشتى(2) - بانوى بهشتى(3)
  پرسش و پاسخ
- زنان خوب براى مردان خوب؟   - نيامدن نام فاطمه (س) در قرآن - تفاوت ديه زن و مرد
 - تفاوت ارث زن و مرد - تسلط مردان بر زنان -  تنبيه بدنى زنان
- حقوق همسران - فلسفه عده - ازدواج مجدد
   

پاسخ به تمام شبهاتی که در فاطمیه وجود دارد

زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه می‌زند.

به گزارش ویزه نامه نوروزی مشرق، نوروز امسال همزمان شده است با شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه (س)، ایام فاطمیه از امروز شروع شده است. با همه احترامی که برای آن حضرت هست اما بازهم کوردلانی سعی بر آن داشته اند که شک و شبهاتی را به دل مسلمین بیندازند و آن ها را نسبت به آن بانوی بزرگوار بدبین و دودل کنند اما همه این شبهات مانند دسیسه های قدیمی نقش بر آب شده و امروز مهمترین آن ها را با هم مرور می کنیم:

با وجود علي (ع) در درون منزل،‌ چرا خود امام علي (ع) براى بازكردن در نرفت؟

***  آن چه كه از برخى از روايات استفاده مى‏شود: حضرت فاطمه سلام الله عليها نزديك در ورودى منزل نشسته بود و با ديدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.

مرحوم عياشى در تفسير، شيخ مفيد در الإختصاص و... نوشته‌اند:

عمر گفت: برخيزيد تا پيش او (علي) برويم، پس ابوبكر، عمر، عثمان،‌ خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة،‌ ابوعبيد جراح، سالم مولى ابوحذيفة، قنفذ و من به همراه او راه افتاديم، چون نزديك خانه رسيديم، فاطمه آنان را ديد و لذا در را بست و شك نداشت كه بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند و علي را بيرون آوردند در حالى كه به خاطر اين پيروزى الله اكبر مى‌گفتند.

*** حضرت صديقه شكى نداشت كه جمعيت بدون اذن داخل منزل نخواهند ‏شد؛ چون نص قرآن است كه بدون اجازه وارد خانه كسى نشويد:

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُيُوتًا غَيرَْ بُيُوتِكُمْ حَتىَ‏ تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ.
و از طرفى خانه انبياء احترام ويژه‏اى دارد كه كسى حق ورود بدون اجازه ندارد:

يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاتَدْخُلُواْ بُيُوتَ النَّبِىِ‏ّ إِلا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ. الأحزاب /53.
اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! در خانه‏هاى پيامبر داخل نشويد مگر به شما داده شود.

***
شكى نيست كه خانه حضرت صديقه طاهره خانه پيغمبر محسوب مى‏شود همانطورى كه در تفاسير متعدد اهل سنت ذيل آيه شريفه:

فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ‏و يُسَبِّحُ لَهُ‏و فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْأَصَالِ. النور/36.

در خانه‏ هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‏] آن‌ها رفعت يابد و نامش در آن‌ها ياد شود. در آن [خانه‏] ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‏كنند.

*** افزون بر اين تصور اين بود كه با توجه به موقعيت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و احترام رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله مردم با ديدن حضرت صديقه خجالت بكشند و متعرض نشوند همچنان كه عدّه‏اى با شنيدن صداى حضرت صديقه برگشتند.

***نتیجه

اولاً: صديقه شهيده، پشت در نرفت؛ بلكه جلوى در ايستاده بود كه با ديدن عمر و همراهان او به داخل خانه رفت و در را بست؛ پس اصلا حضرت زهرا سلام الله عليها پشت در نرفته بودد تا اين اشكال پيش بيايد؛

ثانياً: حتى اگر اين مطلب صحت نيز داشته باشد و حضرت پشت در رفته باشد، به دليل اين كه عين همين قضيه براى رسول خدا صلى الله عليه وآله پيش آمده و آن حضرت به همسران خود دستور داده‌اند كه در را باز نمايند، اين اشكال دفع مى‌شود.

چرا بنی هاشم و انصار امام علی(ع) از حضرت دفاع نکردند؟

امير مؤمنان عليه السلام دفاع نكردن صحابه (اعم از بنى هاشم و صحابه و انصار را ) از اهل بيت و علت آن را در بعضى خطبه‌هاى خويش بيان کرده که به بعضى از آن‌ها اشاره مى‌کنيم:

*** استغاثه علي عليه السلام به درگاه حق:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَمَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَأَكْفَئُوا إِنَائِي وَأَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي حَقّاً كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ غَيْرِي وَقَالُوا أَلَا إِنَّ فِي الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَفِي الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي رَافِدٌ وَلَا ذَابٌّ وَلَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَيْتِي‏ فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِيَّة....

خدايا براى پيروزى بر قريش و يارانشان از تو كمك مى‌خواهم كه پيوند خويشاوندى مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند و همگى براى مبارزه با من در حقى كه از همه آنان سزاوارترم،‌‌ متحد گرديدند و گفتند: حق را اگر توانى بگير، و يا اگر تو ر از حق محروم دارند، با غم و اندوه صبر كن و يا با حسرت بمير. به اطرافم نگريستم، ديدم كه نه ياورى دارم،‌ و نه كسى كه از من دفاع و حمايت مى‌كند، جز خانواده‌ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد.

نهج البلاغه، خطبه 217.

*** تظلّم ودادخواهي علي عليه السلام:

روى كثير من المحدثين انه عقيب يوم السقيفة تالم وتظلم واستنجد واستصرخ حيث ساموه الحضور والبيعة وانه قال وهو يشير الى القبر (يا بن ام إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني)، وانه قال وا جعفراه ولا جعفر لى اليوم واحمزتاه ولا حمزة لى اليوم.

بسيارى از روايت کنندگان نقل کرده‌اند که او ( حضرت علي عليه السلام) پس از ماجراى سقيفه اظهار ناراحتى كرد و حق خود را خواسته و کمک طلبيد و فرياد کشيد؛ زيرا در نزد وى حاضر نشدند و بيعت نکردند. و او در حاليکه رو به سوى قبر رسول خدا کرده بود گفت:" اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند" و فرمود: واى جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!!!.

*** جواب طبق مبناى اهل سنت: بني هاشم و انصار از فرمان رسول خدا اطاعت كردند

اهل سنت براي مشروع جلوه دادن خلافت خلفا رواياتي را در كتاب‌هايشان نقل كرده‌اند كه طبق آن‌ها رسول خدا صلي الله عليه وآله به اصحاب و ياران خود دستور داده است كه از خلفاي بعد از آن‌ها اطاعت نمايند ؛ هر چند كه مي‌دانند ، آن‌ها سنت رسول خدا را اجرا نمي‌كنند ، مال و اموال مردم را غارت مي‌كنند و به جاي هدايت مردم به سوي خداوند آن‌ها را به سوي ضلالت و گمراهي سوق مي‌دهند.

هرچند كه ما به جعلي بودن اين روايات يقين داريم؛ اما از آن‌جايي كه اين روايات در  صحيح‌ترين كتاب‌هاي اهل سنت آمده است، از باب جدال احسن و قاعده الزام خصم ، به آن‌ها تمسك كرده و مي‌گوييم : بني هاشم و انصار و باقي اصحاب رسول خدا صلي الله عليه وآله با اين كه مي‌دانستند ابوبكر ، عمر و ... غاصب خلافت  هستند ، سنت رسول خدا را اجرا نمي‌كنند ، اموال مردم (از جمله فدك و ...) را غارت مي‌كنند و ... با اين حال به فرمان رسول خدا گوش دادند و به خاطر مصالحي از قيام عليه آن‌ها خودداري كردند .

آیا خانه های مدینه درب های چوبی داشتند؟

يكى از شبهاتى كه اخيراً برخى از وهابي‌ها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زياد مطرح كرده‌اند شبه نبود درب یا سقف در خانه های مدینه گذشته است. اما با بررسى روايات موجود در كتاب‌هاى شيعه و سنى اين نتيجه به دست مى‌آيد، كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله خانه‌هاى مدينه داراى درهاى چوبى بوده است.

*** علامه سيد جعفر مرتضى در پاسخ اين روايت مى‌گويد:

فأمير المؤمنين إذن يصف حالة الفقر المدقع الذي كان يعاني منه أهل البيت ( عليهم السلام )، ويذكر إيثار رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما يتوفر لديه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البيت ( عليهم السلام ) بيوتهم كانت من جريد النخل الذي هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غيرهم ( عليهم السلام ) فكان لبيوتهم ستائر، وكانت أبوابها من غير جريد النخل أيضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح كما يدعون.



علي عليه السلام از فقر ناراحت كننده‌اى كه خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مى‌كردند سخن مى‌گويد و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از اموال و نعمت‌هاى كه نزدش جمع شده بود ياد مى‌كند،‌ با اين كه دَرِ خانه‌هاى اهل بيت از چوب خرما؛ پس از پاك كردن از شاخ و برگش بود؛ ولى ديگران دَرِ خانه‌هايشان از غير چوب خرما بود و افزون برآن بر درهايشان پرده نيز آويزان كرده بودند.

*** خداوند در قرآن كريم به صحابه و ديگر مسلمانان اجازه مى‌دهد كه از خانه‌هايى كه كليد آن در اختيار آنان هست ، غذا بخورند . بى‌ترديد خانه‌اى كه در چوبى و يا آهنى نداشته باشد، داشتن كليد براى آن بى‌معنا خواهد بود:

لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / 61 .)

بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانه‏هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى‏] غذا بخوريد و همچنين خانه‏هاى پدرانتان ... يا خانه‏اى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دسته‏جمعى يا جداگانه غذا بخوريد .

*** استدلال به روايت و فرمايش علي عليه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمى‌رساند؛ زيرا: اولاً: طراح شبهه سخن علي عليه السلام را ناقص نقل كرده است؛ به گونه‌اى كه خواننده احساس مى‌كند كه اهل بيت عليهم السلام منزل مسكونى به شكل متعارف نداشته‌اند؛ چون خانه‌اى كه نه سقف دارد و نه دَر و نه ديوار، قابل تصور نيست؛ در حالى كه متن حديث چنين است: نحن اهل بيت محمد (ص) لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شيخ مفيد، ستور به معناى ديوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.

جمله پايانى اين حديث گوياى استفاده از چوب حاصل شده از برگه‌هاى درخت خرما است؛ چون جريده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشيدن اضافات آن است كه با بستن آن چوبها كنار يكديگر براى پوشش و ديوار كشى و در ورودى و غير آن استفاده مى‌شده است؛ بنابراين از اين روايت و روايات ديگر استفاده مى‌شود كه خانه اهل بيت عليهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علي عليهما السلام مانند خانه‌هاى افراد ديگر داراى در ورودى بوده است كه باز و بسته مى‌شده و از استحكام مخصوصى هم برخوردار بوده است.

آیا خانه حضرت فاطمه (س) برای تهدید به آتش زدن شده است؟

طبق نقل طبرى و ابن أبى شيبه، عمر قسم مى‌خورد كه اگر اجتماع كنندگان در خانه اميرمؤمنان عليه السلام براى بيعت با ابوبكر بيرون نيايند، خانه را با اهلش به آتش خواهد كشيد و حضرت زهرا سلام الله عليها نيز سخن عمر را براى اميرمؤمنان عليه السلام و زبير يادآور شده و به خداوند سوگند مى‌خورد كه عمر به قسم خود وفا خواهد كرد:

وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِيَّ إِنِ اجْتَمَعَ هؤُلاَءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ آمُرَ بِهِمْ أَنْ يُحْرَقَ عَليْهِمُ الْبَيتُُ، قَالَ فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاؤُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيَحْرِقَنَّ عَلَيكُمُ الْبَيْتَ، وَايْمُ اللَّهِ لَيُمْضِيَنَّ مَا حَلَفَ عَلَيْهِ.

به خدا سوگند، گردآمدن اين افراد در خانه تو مانع از آتش زدن خانه نخواهد شد. هنگامى كه عمر رفت، علي (ع) و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به علي و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى‌دهد!.

و از طرف ديگر اين مطلب قطعى است كه اميرمؤمنان عليه السلام به تهديد‌هاى عمر توجهى نكرد و حاضر به بيعت نشد.

محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:

فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَكْرٍ فِى ذَلِكَ فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِىِّ، صلى الله عليه وسلم، سِتَّةَ أَشْهُرٍ... وَلَمْ يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الأَشْهُر.

حضرت فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر غضب نمود، با وى قهر كرد و با او سخنى نگفت تا از دنيا رفت، آن حضرت پس از پيامبر (ص) شش ماه زندگى كرد... و علي (ع) در اين شش ماه با ابوبكر بيعت نكرد.

بنابراين سوگند عمر كه اگر بيعت نكنيد خانه را به آتش خواهم كشيد موضوعى قطعى و يقينى است و از طرفى اميرمؤمنان عليه السلام براى بيعت حاضر نشد؛ پس عمر تهديد خود را عملى كرده و خانه را به آتش كشيده است.

شاهد ديگر اين مطلب، روايتى است كه بلاذرى در همين باره نقل مى‌كند:

فلم يبايع، فجاء عمر و معه فتيلة. فتلقته فاطمة علي الباب فقالت فاطمة: يابن الخطاب! أتراک محرّقا عليّ بابي؟! قال: نعم.

چون علي عليه السلام با ابوبكر بيعت نكرد، عمر با شعله آتش به طرف خانه فاطمه (عليها السلام) رفت. فاطمه (عليها السلام) پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آيا تو مى‌خواهى خانه مرا آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى!.

مسعودى شافعى در كتاب اثبات الوصيه تصريح مى‌كند كه عمر خانه را به آتش كشيده است:

فهجموا عليه و أحرقوا بابه و استخرجواه منه كرهاً وضغطوا سيّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً.

... پس قصد خانه علي كردند و بر او هجوم آوردند و خانه‌اش را آتش زدند و او را به زور از خانه بيرون آوردند، سرور زنان ( فاطمه(س) ) را بين ديوار ودر فشار دادند تا فرزندش محسن به شهادت رسید.



آیا فاطمه (س) از شیخین راضی شد و سپس از دنیا برفت؟

عدم رضايت صديقه شهيده سلام الله عليها از شيخين، اصل و اساس مشروعيت خلافت آن‌ها را زير سؤال مى‌برد؛ چرا كه ثابت مى‌كند تنها يادگار رسول خدا، برترين بانوى دو عالم،‌ سيده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبكر و عمر مخالف و از دست آن‌ها ناراضى و خشمگين بوده است و طبق روايات صحيح السندى كه در صحيح‌ترين كتاب‌هاى اهل سنت آمده است، رضايت فاطمه رضايت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.

از اين رو عالمان اهل سنت دست به كار شده و روايتى را جعل كرده‌اند تا ثابت كنند كه شيخين پس از آن كه دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسين روزهاى زندگى آن حضرت به عيادت ايشان رفته و از او درخواست رضايت كردند و فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز از آن‌ها راضى شد.!

*** سند روايت مرسل است؛ چرا كه شعبى از تابعين است و خود شاهد ماجرا نبوده و اين روايت همان اشكالى را دارد كه اهل سنت به روايت بلاذرى و طبرى مى‌كردند.

*** بر فرض اين كه مرسلات تابعى مورد قبول باشد، باز هم نمى‌توان روايت شعبى را پذيرفت؛ زيرا شعبى از دشمنان اميرمؤمنان عليه السلام و ناصبى بوده است؛ چنانچه بلاذرى و ابوحامد غزالى به نقل از خود شعبى مى‌نويسند:

عن مجالد عن الشعبي قال: قدمنا على الحجاج البصرة، وقدم عليه قراء من المدينة من أبناء المهاجرين والأنصار، فيهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضي الله عنه... وجعل الحجاج يذاكرهم ويسألهم إذ ذكر علي بن أبي طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....

در شهر بصره همراه عده‌اى بر حجاج وارد شديم گروهى از قاريان مدينه از فرزندان مهاجر و انصار كه ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نيز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود يادى از علي بن ابوطالب كرد و از او بدگويى نمود و ما نيز به خاطر رضايت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علي بدگويى كرديم ....

*** غضب فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر از آفتاب روشن تر و غير قابل انكار است. بخارى در صحيح‌ترين كتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر، سخن گفته است.

در كتاب أبواب الخمس، مى‌نويسد:

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ.

فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت.

چرا حضرت فاطمه (س) را شبانه دفن کردند؟چرا قبر فاطمه(س) پنهان است؟

دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خليفه، قبر پنهان، اسرارى است كه در درون خود پيام‌ها دارند. درست است كه فاطمه اين چنين خواست و اين گونه وصيت كرد؛ ولى چه اتفاقى افتاده است كه زهرا سلام الله عليها وصيت تاريخي‌اش را با اين در خواست‌ها به پايان مى‌برد؟!!

مگر نه اين است كه خشم و ناراحتي‌اش را نسبت به دشمنانش اظهار مى‌كند و در واقع چندين پرسش را در برابر نگاههاى تيز بين مورخان و آيندگان مى‌گذارد تا به پرسند: چرا قبر فاطمه پنهان است؟ و چرا دختر پيامبر شبانه و پنهانى دفن شد؟ و چرا علي عليه السلام بدون اطلاع ابوبكر و عمر بر وى نماز خواند؟ چرا قبر فاطمه پنهان است؟

آري، فاطمه وصيت كرد كه او را شبانه دفن نموده و هيچ يك از كسانى را كه بر وى ستم كرده‌اند، خبر نكنند، و اين بهترين سند براى شيعه است تا ثابت كنند كه صديقه شهيده مظلوم از دنيا رفته و از افرادى كه بر وى ستم كرده‌اند، هرگز راضى نشده است.

روايات فراوانى در كتاب‌هاى شيعه و سنى بر اين مطلب دلالت دارد كه به اختصار چند روايت را ذكر مى‌كنيم:

*** مرحوم شيخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مى‌نويسد:

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ‏].

علي بن ابوحمزه از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا فاطمه را شب دفن كردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله عليها وصيت كرده بود تا در شب وى را دفن كنند تا ابوبكر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.

*** مرحوم صاحب مدارك رضوان الله تعالى عليه مى‌گويد:

 إنّ سبب خفاء قبرها ( عليها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( عليها السلام ) أوصت إلى أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أن يدفنها ليلا لئلا يصلي عليها من آذاها ومنعها ميراثها من أبيها ( صلى الله عليه وآله وسلم ).

علت مخفى بودن محل دفن فاطمه سلام الله عليها آن گونه كه مخالف و موافق نقل كرده‌اند اين است كه آن حضرت به اميرمؤمنان عليه السلام سفارش كرد تا او را شبانه دفن كند تا آنان كه او را اذيت كرده‌ و از ارث پدرش محروم كرده بودند بر وى نماز نخوانند.

*** محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:

وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها.

فاطمه زهرا سلام الله عليها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زمانى كه از دنيا رفت، شوهرش علي عليه السلام او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را با خبر نساخت.

*** عبد الرزاق صنعانى مى‌نويسد:

عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فرَّ بِهَا علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء.

فاطمه دختر پيامبر شانه به خاك سپرده شد، تا ابوبكر بر وى نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.

و در ادامه نيز مى‌گويد:

عبد الرزاق عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك

از حسن بن محمد بن نيز همانند اين روايت نقل شده است؛ مگر اين كه در اين روايت قيد شده است كه خود فاطمه اين چنين وصيت كرده بود.

پاسخ به شبهات فاطميه + پاورپوينت

پاسخ به شبهات فاطميه + پاورپوينت

 
 

 

 
 
 
 
 
 

 ارزش و جايگاه پاسخگويي به شبهات

 قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ(ع): عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِي يَلِي إِبْلِيسُ وَ عَفَارِيتُهُ ... فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِكَ مِنْ شِيعَتِنَا كَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْكَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ لِأَنَّهُ يَدْفَعُ عَنْ أَدْيَانِ مُحِبِّينَا وَ ذَلِكَ يَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِمْ. بحارالأنوار، ج 2، ص 5.

 

قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ(ع) : مَنْ كَانَ هَمُّهُ فِي كَسْرِ النَّوَاصِبِ عَنِ الْمَسَاكِينِ مِنْ شِيعَتِنَا وَ يَكْشِفُ عَنْ مَخَازِيهِمْ وَ يُبَيِّنُ عَوْرَاتِهِمْ ... يَسْتَعْمِلُ بِكُلِّ حَرْفٍ مِنْ حُرُوفِ حُجَجِهِ عَلَي أَعْدَاءِ اللَّهِ أَكْثَرَ مِنْ عَدَدِ أَهْلِ الدُّنْيَا أَمْلَاكاً. بحارالأنوار، ج 2، ص 10.

 

 فاطمه زهرا زن نمونه و بي نظير هستي

فضليت بي نظير حضرت زهرا سلام الله علیها

دفاع حضرت زهرا سلام الله علیها از حضرت علي علیه السلام

برخورد تند حضرت زهرا با خلفاء عصر خود

شبهات وهابيت پيرامون حضرت زهرا سلام الله علیها

 

شبهات وهابيت پيرامون حضرت زهرا سلام الله علیها

 زير سؤال بردن حديث «فاطمة بضعة مني»

 انكار و توجيه هجوم به بيت فاطمه سلام الله علیها

 شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها حقيقت يا افسانه

 چرا فاطمه سلام الله علیها پشت در رفت ؟

 خانه هاي مدينه دَرِ ورودي نداشت؟

 چرا علي (ع) از همسرش دفاع نكرد

 كلمه شهادت بدعت! تقويم ها وفات مي نوشتند

 و ..... (مابقي در 173 اسلايد فايل پاورپوينت موجود در فايل ضميمه مقاله)

پاسخ به مهم‎ترین شبهات وهابیون درباره فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(س) از آقای حسینی قزوینی

شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث "فاطمة بضعة منی"
وهابی ها شبهه ای ساخته اند مبنی بر اینکه حدیث "فاطمة بضعة مني" در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر نقل شده است!
در کتاب "صحيح بخاري" حدیث 3110 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة بضعة مني» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است كه: علي(ع) مي‎خواست «جُوِيريه» دختر ابوجهل را خواستگاري کند و به اصطلاع عامیانه بر سر حضرت زهرا(س) هوو بياورد که پيامبر(ص) اين سخن را فرموده ‎اند و منظورشان این بود که: يا علي اگر بخواهي با دختر ابوجهل ازدواج كني بايد دختر مرا طلاق بدهي!!!
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد 6 کتاب "العصابة" ، ص 94 ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص 170 کتاب "فاطمة الزهراء" نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(ع) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!
ثانیاً) «جُوِيرية» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.
ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبر(ص) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.

شبهه دوم ؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان می‏ آورند که :شهادت حضرت زهرا(س) از سال 1374 شمسی به تقويم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است.
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابي‎ها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابی‎ها(!) ـ در كتاب جلد 4 کتاب "منهاج السنة" ص 220 نوشته است که: "كبس بیت فاطمه(س)" یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمه(س) شدند».
ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب "فرائد السمطین" آورده است که پیامبر(ص) فرموداند: بعد از من می‎بینم که دخترم "مغمومة مغصوبة مقتولة" خواهد شد.
ثالثاً) «مرحوم كليني» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهرا(س) شهيده است.
رابعاً) «شهرستاني» در جلد اول کتاب "الملل والنحل" ص 67 از «نظّام» نقل مي كند كه خلیفه دوم با لگد به شكم حضرت زهرا(س) زد و جنین او را سقط کرد.
خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در "میزان الاعتدال" و "لسان الميزان" نیز نوشته است.

شبهه سوم ؛ چرا علی(ع) در منزل را باز نکرد؟
شبهه دیگری مطرح می کنند مبنی بر اینکه: اگر حضرت علي(ع) در خانه حاضر بود چرا حضرت زهرا(س) در منزل را باز كرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غيرت مردان خصوصا مردان عرب است.
پاسخ:
اولاً) «ابن عساکر» در جلد 42 کتاب "تاریخ دمشق" ص 470 آورده است که: پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفتند: «یا ام السلمه قومي فافتحي له» یعنی: «ای ام سلمه! برخیز و در را باز كن».
ثانیاً) در جلد 44 همین کتاب صفحه 35 آمده است که: عمر بن خطاب آمد و دق الباب کرد، پيغمبر خانه بود ولی به حضرت خديجه(س) فرمود: «افتحي يا خديجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».
ثالثاً) در جلد اول کتاب "احتجاج طبرسی" ص 292 آمده است که: روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که اميرالمؤمنين علی(ع) در زدند و پيامبر(ص) به عايشه فرمود كه: «افتحي له الباب» یعنی: «در را براي او (علي) باز كن». حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!
رابعاً) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب "منهاج السنة" نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرت(س) شدند.
خامساً) قرآن کریم در آیه 27 سوره نور مي‎فرمايد: "یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا" یعنی بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید". و در جای دیگر می‎فرماید: "یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبي الا ان یؤذن لکم". از سوی دیگر «سیوطی» در جلد 5 کتاب "الدر المنثور" ص 50 نوشته است که: "خانه زهرا خانه نبوت است". بنابراین حضرت زهرا(ع) و مولا علی(ع) بر این باور بودند كه مهاجمان حريم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ مي‎كنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهل‎بیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه می‎شوند.

شبهه چهارم ؛ اصلاً خانه های مدینه در نداشتند؟!
شبهه دیگری مطرح می کنند که: اصلاً خانه‎هاي آن زمان مدينه در نداشتند و فقط يك پرده يا حصير در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت در ماندن حضرت زهرا(س) تکذیب شود.
اما پاسخ:
اولاً) قرآن کریم در سوره نور می‎فرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا» یعنی «شما در بعضي خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین كساني كه مفتاح و كليد منزل خود را به شما مي‎دهند ـ می توانید بدون اجازه غذا بخوريد». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد كليد معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید می‎زدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.
ثانیاً) در کتاب "صحیح مسلم" ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد 6 صفحه 105 حدیث 5136 آمده است که پيغمبر اكرم(ص) دستور داده بودند که: «شب‎ها درها را ببنديد». آیا حصیر و پرده را می‎بندند؟! آيا به پرده مي گويند در؟!
ثالثاً) «بخاري» در جلد اول کتاب "الادب المفرد" صفحه 272 نوشته است که: «رواي مي گويد سوال كردم كه: درِ خانه عايشه دو لنگه بوده يا يك لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ می‎گیرد که: يك لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عايشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولي خانه حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!

بن بست وهابیت در موضوع شهادت حضرت زهرا(س)
مناظره ‎ای در "دبی" امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم. صحیح بخاری را به وی نشان دادم و پرسیدم این روايت را قبول داريد كه پيامبر(ص) فرموده فاطمه(س) پاره تن من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده؟ پاسخ داد قبول دارم. گفتم این را نیز قبول داری که فاطمه(س) از شیخین غضبناک شد؟ گفت: نه این دروغ است و شیعه ها آن را درست کرده اند. کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه كرد و گفت: اين كتاب در بيروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست. ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش می ‎کشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود!
سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهرا(س) به او نشان دادم. پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برایت می ‎آورم.
شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟ میزبانش گفت: شیخ وهابی نامه‎ ای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: «در مناظره ای در مورد حضرت زهرا(س) به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب دندان شکنی برایم بفرستید».
جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!!».
آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!

منبع:عمار نامه به نقل از ابنا

12 مهارت مفید برای جستجوی سریع در گوگل

12 مهارت مفید برای جستجوی سریع در گوگل

1. عبارت صریح و روشن

به عنوان مثال، شما به دنبال محتوایی در مورد بازاریابی اینترنتی (internet marketing) هستید. به جای تنها تایپ کردن عبارت بازاریابی اینترنتی درون باکس جستجوی گوگل، احتمالا می توانید جستجوی غنی تر و واضح تری برای این عبارت داشته باشید. برای این کار، به سادگی عبارت جستجو را درون کوتیشن محصور نمایید.

مثال: "بازاریابی اینترنتی"

2. حذف واژه ها

شما به دنبال محتوایی در مورد بازاریابی اینترنتی (internet marketing) هستید. اما می خواهید مطالب شامل لغت "تبلیغات" برای شما نمایش داده نشود. برای این کار به آسانی از علامت خط تیره یا "-"، در جلوی عبارت حذفی خود استفاده نمایید.

مثال: بازاریابی اینترنتی -تبلیغات

3. جستجوی مخصوص سایت

اغلب شما می خواهید در یک وب سایت خاص، برای محتوایی منطبق با عبارتی خاص جستجو کنید. حتی اگر سایت از ویژگی های جستجوی داخل خود پشتیبانی نمی کند، شما می توانید از گوگل برای جستجو در این سایت، به منظور یافتن اصطلاحی خاص استفاده نمایید که این کار، به آسانی استفاده از دستور "site:somesite.com" انجام می شود.

مثال: "بازاریابی اینترنتی" site:www.smallbusinesshub.com

4. کلمات مشابه و مترادف

شما به دنبال نتایجی شامل یک کلمه در جستجوی خود هستید، اما می خواهید نتایجی که شامل کلمات مشابه و مترادف است نیز برای شما آورده شود. برای این کار از علامت "~" در جلوی کلمه خود استفاده نمایید.

مثال: "بازاریابی اینترنتی" ~professional

5. انواع سندهای خاص

اگر شما به دنبال نتایجی از یک نوع خاص هستید، می توانید از اصطلاح "filetype:" استفاده نمایید. برای مثال، شما به دنبال فقط فایل های پاورپوینت مربوط به بازاریابی اینترنتی هستید.

مثال: "بازاریابی اینترنتی" filetype:ppt

6. OR

به طور پیشفرض، هنگامی که شما در حال انجام یک جستجو هستید، گوگل تمامی شرایط مشخص شده در جستجو را در نظر خواهد گرفت. اگر شما به دنبال هر یک از یک یا چند شرط برای مطابقت هستید، بنابراین می توانید از عملگر OR استفاده نمایید. ( توجه داشته باشید که OR با حروف بزرگ تایپ شود)

مثال: بازاریابی اینترنتی OR تبلیغات

7. لیست تلفن

در نظر بگیرید که کسی با گوشی شما تماس گرفته و شما نمی دانید که آن شخص چه کسی است (صاحب این شماره تلفن را نمی شناسید). اگر شما دارای یک شماره تلفن کامل هستید، می توانید با استفاده از ویژگی phonebook گوگل، مشخصات آن را مشاهده نمایید.

مثال: phonebook:617-555-1212

8. نگاه کردن کد منطقه

اگر شما به دنبال کد منطقه برای یک شماره تلفن می باشید، تنها با وارد کردن سه رقم اول کد منطقه در جستجوگر گوگل به شما موقعیت مکانی آن کد را خواهد گفت.

مثال: 617

9. دامنه های عددی

این روش به ندرت استفاده می شود، اما نکته ای بسیار مفید است. شما می خواهید نتایجی که شامل طیف وسیعی از اعداد است را بیابید. می توانید از دستور X..Y استفاده نمایید (در این مورد، خواندن آنچه که بین دو دوره X و Y می باشد نیز سخت است.) این نوع از جستجو برای سال (همانطور که در مثال زیر آمد)، قیمت، یا هر جایی که خواستار ارائه یک سری از اعداد هستید نیز مفید می باشد.

مثال: president 1940..1950

10. اطلاعات بورس (نماد تلگرافی)

تنها کافیست که نماد معتبر تگرافی خود را به عنوان واژه ی جستجو وارد کنید و گوگل سریع به شما سرمایه ی فعلی و یک نمودار سهام را نمایش می دهد.

مثال: GOOG

11. محاسبات

دفعه بعد که شما نیاز به انجام سریع محاسبات دارید، به جای آوردن برنامه ی ماشین حساب سیستم عاملتان، تنها می توانید نوع عبارت ریاضی خود را در جعبه جستجو گر گوگل وارد نمایید.

مثال: 48512 * 1.02

12: تعاریف واژه ها

اگر شما نیاز به دریافت سریع معنی یک واژه یا عبارت دارید، به سادگی از فرمان "define:" استفاده نمایید. (البته این روش برای لغات فارسی کارامد نیست)

مثال: define:plethora

امیدواریم که این لیست از نکات گفته شده برای جستجو در گوگل، در آینده برای شما مفید واقع شود.

۱۲ روش اولیه و ساده که در بدست آوردن نتایج بهتر و دقیقتر به شما کمک میکند رو در زیر آوردم و در یک مقاله دیگر چند مورد تخصصی تر و پیشرفته تر رو هم براتون خواهم آورد که اونها بیشتر بدرد متخصصین می خورد.

به گزارش صبحانه، دوستان حتما شما هم مثل من همیشه برای پیدا کردن اون چیزی که لازم دارید تو گوگل جستجو میکنید.

حتماً هم می دونید که همیشه یک نکات کوچیکی هست که به شما در انجام کارها کمک میکنه. خوب اینجا من می خوام چند تا نکته برای جستجو بهتر و دقیقتر تو گوگل براتون بنویسم که خوشحال میشم دوستان اگر موارد بیشتری می دانند اینجا بنویسند تا من و دیگران هم استفاده کنیم.

۱۲ روش اولیه و ساده که در بدست آوردن نتایج بهتر و دقیقتر به شما کمک میکند رو در زیر آوردم و در یک مقاله دیگر چند مورد تخصصی تر و پیشرفته تر رو هم براتون خواهم آورد که اونها بیشتر بدرد متخصصین می خورد.

اما نکات زیر بسیار عمومی و کاربردی برای همه جستجوگران گوگل هست. پس اگر برخی از اونها (یا شاید همه اونها) برای شما خیلی ابتدایی و تکراری بود ما همینجا از شما پوزش می خواهیم.

لطفا مواردی که در زیر می خوانید را تک به تک بعد از خوندن هر یک تو گوگل آزمایش کنید. اینطوری تو ذهنتون مانده و گرنه اینم می شود مثل خیلی مقالات دیگه ای که خواندید براتون هم جالب و کاربردی بوده ولی الان (یا وقتی که لازم دارید) تو ذهنتون نیست که استفاده کنید.

 1- عبارت مطلق

شما می تونید اون چیزی که در موردش می خواهید جستجو کنید رو تو گوگل تایپ کنید، گوگل هم برای تمامی کلماتی که شما تایپ کرده اید جستجو می کند. اما بعضی وقتها می خواهید که دقیقا همون عبارتی که می خواهید رو پیدا کنید. برای اینکار از "" استفاده می کنید. و عبارت مورد نظر رو داخل "" وارد می کنید.

مثال: "دنیای فناوری اطلاعات"

با اینکار گوگل گزینه هایی رو به شما نشون خواهد داد که درون آنها دقیقا ۳ کلمه فوق به همون ترتیب وجود داره.

 2- بدون یک کلمه خاص

تو ایران مدتی پیش از اینکه الگوریتم گوگل تغییر کنه وقتی دنبال چیزی میگشتیم کلی سایتهای تبلیغاتی و بدرد نخور (اصطلاحاً نتایج اسپم) ظاهر میشد که خوشبختانه با الگوریتم جدید همشون رفتن تو آخرین نتایج گوگل. ولی بازهم ممکنه شما بخواهید یک عبارتی را جستجو کنید و همراه اون به گوگل بگین که نتایجی رو نشون بده که یک کلمه خاص داخل اونها نباشه. برای اینکار کافیه که در آخر عبارت مورد نظر اون کلمه خاص رو با اضافه کردن یک - به اولش بنویسیم.

مثال: بازاریابی اینترنتی -تبلیغات

با این عبارت گوگل نتایجی رو نشون میده که عبارت بازاریابی اینترنتی داخل اونها باشه ولی کلمه تبلیغات توش نباشه. امتحان کنید...

3- نتایج از یک سایت خاص

بعضی وقتها می دونید که تو کدوم سایت می خواهید جستجو کنید ولی چون اون سایت یک جستجو قوی نداره می خواهین از گوگل استفاده کنید. خوب برای اینکار کافیه که بعد از عبارت مورد نظرتون نام سایت رو هم به روش زیر وارد کنید.

مثال ۱: گوشی اپل site:www.gigapars.com

با جستجوی عبارت بالا تنها نتایجی نمایش داده می شود که در سایت گیگاپارس هست. امتحان کنید...

مثال ۲: گوشی اپل site:.ir

با جستجوی عبارت بالا گوگل نتایجی را نشان می دهد که در سایتهایی با دامنه ها ی .ir هستند. این رو هم امتحان کنید..

4- استفاده از کلمات مترادف

البته این روش برای زبان فارسی شاید زیاد درست عمل نکند ولی برای جستجو هایی به زبان انگلیسی خیلی می تونه مفید باشه. شما ممکنه که قصد دارید در مورد internet marketing جستجو کنید و مطالبی رو پیدا کنید که دارای خصیصه سطح بالا، حرفه ای، مفید و ... باشند . خوب برای اینکار کافیه که اون خصیصه ای که مد نظرتون هست رو با علامت ~ به انتهای عبارت مورد جستجو اضافه کنید.

مثال: internet marketing ~professional

در این مثال گوگل عبارت اصلی رو با کلمه professional  و همچنین مترادفهای اون کلمه به شما نشان خواهد داد. تست کنید...

 5- فرمت خاص محتوا

می خواهید نتایج جستجو تنها محدود به یک نوعی از محتوا بشود؟ مثلاً pdf, ppt, doc , txt  یا چیزهای دیگه. فقط کافیه که عبارت filetype:  رو به همراه نوع محتوا مورد نظر به آخر عبارت مورد جستجوتون اضافه کنید

مثال: فن آوری اطلاعات filetype:pdf

اینطوری شما فقط نتایجی را خواهید داشت که با فرمت pdf منتشر شده اند.

 6- استفاده از عملگر منطقی OR

البته گوگل بطور پیش فرض وقتی شما تعدادی کلمه رو وارد می کنید خودش تمامی حالات اون رو در نظر می گیرد (البته اگر از نکته ۱ استفاده نکرده باشد). اما شما می تونید برای بدست آوردن نتایج بهتر از عملگر OR هم استفاده کنید (توضیح اینکه حتما باید OR با حروف بزرگ وارد بشه)

مثال: "فن آوری اطلاعات" OR "فناوری اطلاعات"

با اینکار گوگل متوجه میشه که می تونه از کلمه فناوری هم استفاده کنه و شما براتون فرقی نمیکنه که کدوم یکی باشه. خودتون آزمایش کنید و بدون OR هم ببینید نتایج رو .

7- بین دو عدد

گاهی اوقات مثلا می خواهید یک اطلاعاتی رو برای چند سال خاص پیدا کنید (یا بین دو عدد دیگه حتما لازم نیست سال باشه). برای اینکار دو عدد رو با .. وسطشون وارد می کنید.

مثال: president 1800..1910

این عبارت به گوگل میگه که کلمه president رو با یکی از اعداد بین ۱۸۰۰ تا ۱۹۱۰ جستجو کنه و نتیجه رو نمایش بده. تا امتحان نکنید باور نمیکنید...

مثال ۲: camera $50..$100

8- بخشی از نام url

اگر خواستید یک مطلبی رو تو سایتی پیدا کنید که مثلا فقط بخشی از اسم اونو یادتونه یا می خواهید تو یک طیف خاص دنبالش بگردید می تونید با استفاده از inurl: به گوگل بگید که تو آدرس اون سایت چی باشه.

مثال: فن آوری اطلاعات inurl:giga

با اینکار گوگل تمامی نتایجی که در سایتهایی که بخشی از آدرس اونها دارای giga هست رو براتون پیدا  میکنه. امتجان کنید...

9 - بخشی از عنوان سایت

ممکنه دنبال چیزی میگردید که می دونید تو چه عناوینی چیدا میشه می تونید مثل نکته بالا از intitle: استفاده کنید.

مثال: فن آوری اطلاعات intitle:پارس

اینکار نتایجی رو به شما نشون میده که تو عنوان اون سایت از کلمه پارس استفاده شده باشه.

10- پر کردن جای خالی

یک عبارتی که می خواهید جستجو کنید ولی یک یا چند کلمه اونو نمی دونید، یا براتون فرقی نمیکنه چی باشه. ولی مابقی اون مهمه که دقیقا برابر اون چیزی باشه که می خواهید. چی گفتم!! برای اینکار از * استفاده کنید مثال رو ببینید متوجه میشید.

مثال: "بهترین * فناوری اطلاعات در * "  (وجود علامت " برای این مثال الزامیست)

در این مثال گوگل جاهای خالی رو پر میکنه و هر چی که با این عبارت و اون جای خالی پیدا کنه نمایش میده. اینو دیگه باید حتماً امتحان کنید.

خوب تا اینجا چند نکته در مورد روشهای جستجو بود حالا چند تا نکته دیگه در مورد کارهای دیگه ای که گوگل براتون انجام میدهد را می گویم.

 

۱۱- ماشین حساب

بله درسته گوگل می تونه براتون نقش یک ماشین حساب رو بازی کنه .

مثال۱: ۷*۲۵۶

 12- تغییر واحدها

گوگل می تونه براتون واحد پولی، وزن، طول، حجم و ... رو تبدیل کنه. چطوری به مثالهای زیر توجه کنید

مثال۱: ۳۵F in C     (تبدیل واحد دما)

مثال ۲: ۱۰۰ GBP in USD    (تبدیل واحد پولی)

مثال ۳: ۱۰۰cm in inches    (تبدیل واحد طول)

فکر کنم دستتون اومده باشه خودتون امتحان کنید و اگر مثالهای بهتری پیدا کردید در بخش نطرات برای من و دیگران هم بنویسید.

 13- شرایط آب و هوا

برای اطلاع از اخرین شرایط اب و هوا فقط کافیه که به روش زیر از گوگل بخواهید

مثال: weather masshad,iran

آخرین دما و پیش بینی روزهای آینده رو بهتون میده

 14- ساعت کشورها

می خواهید بدونید الان تو لوس آنجلس ساعت چنده؟ یا توکیو؟

مثال۱: time los angeles

امیدواریم که این موارد به شما در جستجو و رسیدن به نتایج بهتر در گوگل کمک کند.

دانلود Free Opener v1.4 - نرم افزار بازکردن انواع فایل ها با فرمت های مختلف

لینک های دانلود

 

دانلود - 26.1 مگابایت

 

www.p30download.com

رمزwww.p30download.com  

 

 

آموزش ترفند هایی برای جستجوی بهتر در گوگل

آموزش ترفند هایی برای جستجوی بهتر در گوگل

در دنیای امروز سوال های فراوانی برای مردم پیش می آید که شاید موتور جستجوگر گوگل بهترین پاسخ برای آن ها باشد. نحوه ی جستجوی صحیح در گوگل خود یک مزیت به شمار می رود. بارها پیش آمده که سوال خود را به صورت خلاصه در بخش جستجو نوشته اید و سپس با زدن دکمه ی ثبت نتایج موجود برای شما به نمایش در آمده است. در ادامه با تک ۲۴۷ همراه باشید.

 

در صورتی که پاسخ خود را به درستی نیافتید، بار دیگر تلاش کرده و سوال خود را با کلمات و عبارات دیگر جایگزین کرده اید. به عبارت دیگر اگر برای یافتن پاسخ سوال خود مصمم باشید این کار را آن قدر تکرار می کنید تا سرانجام به یک نتیجه ی درست و منطقی برسید.

همه ی شما برای دسترسی به یک جستجوی پیشرفته نیاز به دانستن برخی عملگرها و علامت ها دارید تا به وسیله ی آن بتوانید به سرعت واژگان نامطلوب را حذف کرده و در نتیجه ی آن نتایج جستجوی خود را محدود تر نمایید.
۱- جستجو برای دامنه و یا یک وبسایت خاص

اگر جستجوی شما تنها مربوط به نتایج حاصل از یک وبسایت خاص می شود، می توانید با استفاده از درج نام وسایت در انتهای عبارت نوشته شده ی خود، جستجوی خود را به آن سایت و یا دامنه ی خاص محدود نمایید.

به عنوان مثال می خواهید محتوای مربوط به سایت CNET را در سرویس الکسای آمازون جستجو نمایید. برای این کار کافیست عبارت Amazon Alexa site:cnet.com را در نوار جستجو بنویسید و سپس روی دکمه ی تأیید ضربه بزنید. پس از آن تمام نتایج حاصل تنها به دامنه ی CNET محدود خواهند شد.
۲- جستجو برای یک کلمه و یا عبارت خاص

به همین ترتیب، اگر عبارت و یا کلمه ای خاص در ذهن دارید که می خواهید از آن ها برای جستجو در گوگل استفاده نمایید کافیست کلمه یا عبارت خود را داخل علامت نقل قول قرار دهید.

جستجوی عبارت خاص Amazon Echo review بالغ بر ۲۲٫۵ میلیون نتیجه را به شما نشان می دهد. این در حالی است که استفاده از همین عبارت داخل علامت نقل قول به صورت “Amazon Echo review” نتایج حاصل را تا ۹۱,۷۰۰ عدد کاهش می دهد.
۳- حذف سایت ها و یا کلمه ها

در نقطه ی مقابل، اگر می خواهید یک وبسایت و یا کلمه ی خاص از نتایج جستجوی شما حذف شود کافیست قبل از آن کلمه و یا عملگر خاص یک خط تیر بذارید. عباراتی چون Amazon Alexa -site:cnet.com یا Amazon Echo review -Dot مثال های روشنی برای این ترفند هستند.

این مورد به هنگام جستجو بسیار مفید است؛ فرض کنید به دنبال حیوانی هستید که خودرویی دقیقاً به همان نام مانند موستانگ و یا جگوار نیز وجود دارد. در همین خصوص می توانید با نوشتن عبارت jaguar -car نتایج حاصل را بیش از پیش به خودروهایی با این نام محدود کنید و بالعکس، یعنی jaguar -animal را بنویسید.

این مورد نتایج نمایش داده شده را به صورت کامل فیلتر نمی کند، به همین دلیل بهتر است در عبارت خود از عملگر ها و کلمات کلیدی بیشتری مثل jaguar -car -auto استفاده نمایید.

حتما بخوانید  قیمت گلکسی اس 8 سامسونگ برابر با 849 دلار اعلام شد

۴- عبارت و یا اصطلاحی که کاملاً به یادتان نمی آید

اگر اصطلاحی قدیمی که مادربزرگتان برای شما می گفت و یا بخشی از شعر یک آهنگ را به طور کامل به خاطر نمی آورید می توانید از علامت ستاره برای پر کردن جاهای خالی استفاده نمایید.

به عنوان مثال جستجوی چنین عباراتی به صورت “a * saved is a * earned” یا “.I don’t want to set the * on fire” به شما کمک می کند تا جمله ای که به دنبال آن هستید را پیدا کنید.
۵- مشاهده ی نسخه ی کش یک وبسایت

همه ی وبسایت ها برای همیشه باقی نمی مانند. احتمالاً برای شما نیز پیش آمده که بخواهید مطلبی در یک وبسایت که اکنون فعال نیست را مجدداً ببینید. همچنین ممکن است مطلبی خاص از یک صفحه و یا وبسایت حذف شده باشد. در صورتی که گوگل اطلاعات پیشین آن صفحه ی خاص را ذخیره کرده باشد، قادر هستید مجدداً به آن دسترسی داشته باشید.

البته باید گفت که برای انجام این کار باید از نوار آدرس مرورگر خود استفاده کنید نه نوار جستجوی گوگل. بدین منظور نوع کش را قبل از نوشتن آدرس مورد نظر و ضربه زدن روی دکمه ی تأیید، وارد کنید. اگر خوش شانس باشید گوگل نسخه ای ذخیره سازی شده از این صفحه دارد و می توانید مجدداً آن را مشاهده نمایید.

همچنین این را بدانید که نسخه ی بایگانی شده از صفحه ی مورد نظر برای همیشه در دسترس نخواهد بود و ممکن است پس از مدتی به صورت کامل حذف شود.
۶- جستجوی فایل ها با فرمتی خاص

اگر به دنبال یک فایل پاورپوینت و یا پی دی اف هستید، می توانید نتایج جستجوی خود را به انواع خاصی از فایل ها محدود کنید. برای این کار کافیست عبارت :filetype را نوشته و پس از آن نوع فایل خود را وارد نمایید.

عبارات هدفمندی چون productivity filetype:pdf یا brew coffee filetype:ppt از جمله مثال هایی هستند که کاربرد این قابلیت را نشان می دهند.

۷- جستجوی معکوس تصاویر

پیدا کردن نسخه ای بزرگ از تصویری که در اختیار دارید با استفاده از قابلیت جستجوی معکوس تصاویر در گوگل بسیار آسان است. مسیر Google.com را دنبال کنید و روی لینک تصاویر در گوشه ی بالا سمت راست کلیک کنید. پس از آن کافیست تصویر مورد نظر خود را داخل صفحه ی باز شده (درون فیلد جستجو) بکشید و یا با کلیک روی آیکن دوربین آدرس تصویر را به فیلد مورد نظر اضافه نمایید.

وقتی عکس شما بارگذاری شد روی دکمه ی تأیید کلیک کنید. با انجام این کار نمونه های دیگر از تصویر مورد نظر برای شما به نمایش در می آید. این قابلیت همیشه منبع اصلی تصویر را در اختیار شما نمی گذارد اما قطعاً یک راه عالی به شمار می رود تا به وسیله ی آن بررسی نمایید که این عکس پیش از این در چه جاهایی مورد استفاده قرار گرفته است.
۸- جستجوی محدوده ای از اعداد یا تاریخ

اگر در خرید محدودیت های خاص خود را دارید می توانید محصولات مورد نظر خود را در یک محدوده ی خاص جستجو کنید. به عنوان مثال قادر هستید برای خرید یک قهوه ساز از عباراتی چون $coffee maker 50$..100 استفاده نمایید. در اغلب موارد با استفاده از این ترفند نتایج جستجو حول آن قیمت خاص محدود می شود.

حتما بخوانید  جستجوی آفلاین ، رویایی که گوگل به آن دست پیدا کرده است

با این حال برای محصولاتی چون رایانه های شخصی، تلفن های هوشمند و یا کارت های گرافیک که قیمت گذاری متنوع تری دارند، نتایج به نمایش در آمده می توانند موفقیت آمیز و یا بالعکس با خطا مواجه شوند.
۹- استفاده از حرف کلیدی OR را فراموش نکنید

ممکن است همیشه نخواهید در مورد یک چیز به خصوص جستجو کنید. در این شرایط موارد متعددی پیش روی شما قرار دارند که می توانید برای جستجوی آن ها از عملگر OR استفاده نمایید. این عملگر تا حدودی برای مقایسه ی دو چیز مثل قهوه و چای مورد استفاده قرار می گیرد.

به عنوان مثال اگر به دنبال مواردی هستید که با انجام آن ها به اتوماسیون خانه ی خود بپردازید جستجوی عبارت home automation Raspberry Pi or Arduino نتایجی مرتبط با هر دو دیوایس مورد نظر را برای شما به همراه دارد.
۱۰- یافتن وبسایت های مشابه

گسترش دید در رابطه با مسائل مختلف بسیار مهم است. به همین منظور پیدا کردن محتوای مشابه در سطح اینترنت معمولاً امری طاقت فرسا است. بهترین راه برای انجام این کار استفاده از عملگر :related در گوگل است تا بتوانید وبسایت های مشابه با سرویسی که دوستش دارید را پیدا کنید.

با نوشتن عبارت related:www.express.com در نوار جستجو لیستی طولانی از فروشگاه های آنلاین پوشاک که عملکردی همانند وبسایت مورد نظر دارند، برای شما به نمایش در می آید.
۱۱- جستجوی خاص یک آدرس، عنوان و یا بدنه ی یک مطلب

اگر می خواهید جستجوی خود را به بدنه ی یک مقاله، عنوان یا آدرسی خاص محدود کنید، استفاده از عملگرهای زیر بسیار مفید خواهد بود:

از :inurl برای محدود کردن نتایج جستجو به اصطلاحاتی که در URL به کار رفته است استفاده کنید
:intext برای جستجوی جمله ای از بدنه ی یک متن مورد استفاده قرار می گیرد.
از :intitle نیز برای جستجوی عبارات در عنوان مقاله یا یک صفحه استفاده می شود.

علامت های دیگر

عملگرهای جستجو در گوگل به همین جا ختم نمی شوند. نمادهای دیگر همچون نماد پوند، به علاوه، دلار و علامت @ نیز همانطور که انتظار دارید عمل می کنند و در جستجو به کارتان می آیند. اگر به دنبال یک هشتگ ترند شده هستید می توانید با جستجوی عبارتی چون IoT# نتایج حاصل در توییتر، فیسبوک، یک مقاله ی خاص و… را پیدا نمایید.

برای پیدا کرن شخصی خاص و یا یک کمپانی در دسته های اجتماعی قادر هستید پیش از نام کمپانی مورد نظر از علامت @ استفاده کنید. این سناریو برای پیدا کردن حساب کاربری توییتری که آی دی آن دقیقاً با نام شرکت هم اسم نیست بسیار مفید است.

علامت دلار کمک می کند تا گوگل بفهمد که در حال جستجوی قیمت چیزی هستید. در ادامه نیز علامت به علاوه به شما کمک می کند تا اطلاعاتی راجع به گروه های خونی و یا کاربران گوگل پلاس به دست آورید.

چطور در گوگل سرچ کنیم ؟

چطور در گوگل سرچ کنیم ؟

 

نحوه صحیح استفاده از موتور جستجوی گوگل

 

مهمترین بخش که باید به اون توجه کنید عبارتی است که در فیلد جستجو وارد میکنید.در واقع کلید جست و جو هم همین واژه هایی هستند که شما در فیلد تایپ میکنید و موتور جستجو بر حسب این کلیدواژه ها نتایج رو برای شما لیست میکنند . اول باید تعیین کنید که دنبال چه چیزی میگردید؟

بعد از اینکه دقیقا برای خودتون تعیین کردید که در پی چه چیزی هستید باید به نکات زیر توجه کنید و اونها رو بکار بگیرید:

 

کلمات کلیدی – Key Words

 

مورد شماره یک  چندتا از بهترین و مرتبط ترین کلیدواژه ها و یا عبارتهایی رو که به ذهنتون میرسه در زمینه ای که میخواهید جستجو کنید یادداشت کنید.

 

مورد شماره دو با مرتبط ترین واژه ای که به ذهنتون میرسه جستجو رو آغاز کنید. با توجه به اینکه موتورهای جستجو هر روز درحال پیشرفت هستند، استفاده از عبارات با جزئیات بیشتر نتیجه بهتری خواهد داد ولی اگر به نتیجه دلخواه نرسیدید اونوقت گستره ی عبارات رو کمی عمومی تر کنید. از کلمات مترادف استفاده کنید و نتیجه رو بررسی کنید ، مثلا اگر عبارت “جهیدن از روی طناب” شما رو به نتیجه نرسوند از عبارت مشابه مثل ” پریدن از روی طناب” استفاده کنید.

 

مورد شماره سه برای موارد خاص میتونید از کلمات خاص پیشفرض هم استفاده کنید:

  • عکس/تصویر – مثلا برای جستجوی ” آخرین تصویر ماه”
  • ویدئو/کلیپ – مثلا “ویدئو کلیپ آموزش زبان”
  • چطور/طرز – مثلا “طرز پخت ماهی”

و به همین منوال برای بعضی از سرچها میتونید از کلمات پیشفرض استفاده کنید.

تا اینجا رو خودتون هم بلد بودید و بیشتر برای تاکید و برای افراد تازه وارد گفته شد ولی در ادامه چیزهای بیشتری گفته خواهد شد.

 

استفاده از رابطهای بولییَن (Boolean Connectors)

 

رابطهای بولین ( بولیین ) در مواقعی که سرچ پیچیده ای میخواهید انجام بدید خیلی به شما کمک خواهند کرد.مخصوصا برای دانشجویانی که در پی مقاله میگردند و ساعتها وقت میگذارند ولی درنهایت به نتیجه دلخواه نمیرسند.

قبل از اینکه این رابطها رو شرح بدیم لازم هست بدونیم که عبارتهای بولیین ، عبارتهایی هستند که فقط میتونند یک جواب داشته باشند : درست (True) و یا نادرست (False) . خوب حالا سوال اینجاست که چطور از این عبارات و رابطها استفاده کنیم :

 

(+) علامت بعلاوه : اگر در جلوی(قبل از) هر عبارت یا واژه ای که جستجو میکنید یک بعلاوه (+) قرار بدید در واقع به موتور جستجو دستور دادید که این واژه یا عبارات رو حتما در نتایج لحاظ کن!

به عنوان مثال شما دنبال مطلبی با این عنوان هستید : ” مقاله ای در زمینه رابطه اهرام ثلاثه مصر با ستارگان

برامون مهم هست که حتما فقط مطالبی در نتیجه جستجو نمایش داده بشه که واژه های “اهرام” و “ستارگان” رو شامل میشوند ، پس عبارتی که ما در فیلد گوگل تایپ میکنیم باید اینطور باشه :

مقاله +اهرام +ستارگان و انتظار داریم با وارد کردن این عبارت ، مقالاتی که دارای دو کلیدواژه ی “اهرام” و “ستارگان” رو درونشون دارند برای ما نمایش داده بشه.

 

(-) علامت منها :  برخلاف علامت بعلاوه ، علامت منها یک واژه و یا عبارت رو از لیست جستجو حذف خواهد کرد. مثلا شما دنبال یک رژیم غذایی گیاهخواری میگردید پس دوست ندارید غذاهای گوشتی برای شما در نتیجه جستجو نمایش داده بشوند . با این توضیحات باید در فیلد جستجوی گوگل اینطور بنویسیم :

رژیم غذایی -گوشت  ، با اینکار واژه ی گوشت از لیست جستجو حذف خواهد شد.

 

(  علامت نقل قول دوتایی : برای اینکه یک عبارت عینا در نتایج جستجو وجود داشته باشه باید عبارت رو بین دو علامت ”  ” قرار بدید. فرض کنیم که دنبال مطلبی میگردید درباره سگ نژاد آردنس باویر و میخواهید حتما در مورد همین نژاد باشه و نژادهای دیگه مثل هالسکی ، دابرمن و … نمایش داده نشوند. عبارت ما اینطور تایپ خواهد شد :

سگ نژاد “آردنس باویر” . انتظار داریم با جستجوی این مدلی! اطلاعات مورد نیاز در زمینه ی نژاد آردنس باویر رو بدست بیاریم.

 

(~) علامت مد : با استفاده از این علامت (~) میتونید به موتور جستجو بگید لازم نیست دقیقا عین همین کلیدواژه رو برای شما پیدا کنه ، بلکه میتونه کلیدواژه های مترادف و مرتبط رو هم در جستجو نمایش بده. خوب بیایید مثال اول رو جور دیگری سرچ کنیم:

مقاله +اهرام ~ستاره  ، با اینکار انتظار داریم واژههای ستاره ، ستارگان و … هم در نتایج حضور داشته باشند.

 

and or و not رو در عبارات (یعنی اونهایی که درون علامت ” ” قرار دارند) که به زبان انگلیسی هستند میتونید استفاده کنید و کاربرد مشابهی با موارد بالا دارند (تفاوتشون در این هست که اون علائم ارتباطی رو در واژه ها استفاده میکنیم و اینها رو در عبارت ها!)

 

نکته آخر

در صورتی که بخواهید یک مطلبی رو در محتوای یک سایت (مثلا عصرعلم) بررسی کنید میتونید در ابتدا نام سایت رو بنویسید مثلا:

site:www.asreelm.com اهرام مصر

در صورتی که دنبال یک مطلب با فرمت خاصی هستید ، مثلا PDF ، میتونید اون رو با عبارت Filetype ذکر کنید :

filetype:pdf و یا filetype:docx و یا هرچیز دیگه

و اینکه میتونید تعیین کنید فلان واژه باید در عنوان مقاله وجود داشته باشه ، برای اینکار از عبارت intitle بهره میگیریم :

intitle:tree

 

البته کل ماجرا در همینجا تموم نمیشه و چیزهای دیگری هم باقی میمونه ولی برای اینکه بتونیم راحتتر و تاثیرگذارتر از گوگل و یا موتورهای جستجو استفاده کنیم ، داشتن اطلاعات تا همین اندازه (نمیگم کافی بلکه) لازم خواهد بود.

در صورتی که شما هم چیزی رو میدونید یا روشی برای تکمیل این مطلب سراغ دارید در بخش دیدگاهها با سایر دوستان به اشتراک بگذارید تا همه بتونند ازش استفاده کنند.

همچنین میتونید مطالب ما رو از طریق شبکه گوگل پلاس پیگیری کنید.(لینک پیگیری مطالب در پایین صفحه و یا بالای ستون سمت راست موجود هست).

امیدوارم این مقاله برای شما مفید بوده باشه.

آموزش تبدیل pdf فارسی به word بدون نرم افزار

آموزش تبدیل pdf فارسی به word بدون نرم افزار
سلام.امروز براتون یه آموزش جدید دارم.
حتما برای شما هم پیش اومده که دنبال تحقیق یا مطلب خاصی هستید که به یک فایل pdf می رسید در اکثر فایل های pdf آدرس سایت سازنده و تبلیغات گنجانده شده است که قابل حذف نمی باشد یا شاید شما قسمتی از متن فایل pdf را نیاز داشته باشد که به مشکل بر می خورید….

آموزش تبدیل pdf فارسی به word بدون نرم افزارآموزش تبدیل pdf فارسی به word بدون نرم افزار

مشکل فایل pdf اینه که قابل ویرایش نیست.pdf های زبان اصلی رو به راحتی با برنامه های convert pdf to word تبدیل به هر فایل متنی دیگری کرد..ولی وقتی زبان pdf فارسی باشه دیگه باید از خیر comvert فایل pdf بگذرید…چون هیچ برنامه ای این قابلیت رو نداره..یک یا دو مورد خاص موجود در بازار نیز هزینه بسیار بالایی دارند…
بالاخره با پیگیری ها تو یک سایت خارجی به یک ترفند عجیب ولی کاربردی و جالب بر خوردم و این آموزش رو برای شما آماده کردم تا کسانی که با این مشکل روبه رو هستند مشکلشون حل بشه…
روش تبدیل متون فارسی pdf به word بدون نیاز به نصب نرم افزار خاصی ….
آموزش را برای دو ویندوز ۷ و ۸ به صورت جدا مرحله به مرحله همراه عکس توضیح می دم. با مانی وب همراه باشید…

توجه: برای تبدیل pdf هایی که در تبدیلش به مشکل بر خوردید یا pdf های کد شده که قابل تبدیل نیستند با تلگرام من mani_noroozi در ارتباط باشید تا با قیمت بسیار پایین و توافقی تبدیلش کنم. همچنین می توانید به >> سامانه آنلاین تبدیل فارسی pdf به word  << مراجعه کنید و فایل خود را تبدیل کنید .

windows 8 - maniweb.irwindows 8 – maniweb.ir

آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۸
ابتدا در قسمت سرچ منوی استارت کلمه assoc را تایپ کرده در قسمت بالای نتایج جستجو روی عبارت
make a file type always open in a specific program کلیک کرده مطابق شکل زیر :

آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز 8آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۸

حالا در صفحه باز شده بدنبال pdf. بگردید و بعد از اینکه پیداش کردید اونو در حالت انتخاب قرار بدید حالا روی گزینه change program کلیک کنید و از منویی که باز می شود آیکن  google chrome رو انتخاب کنید .مطابق شکل زیر

آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز 8آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۸

اگر تمام مراحل را درست رفت باشید آیکن pdf باید به شکل آیکن  google chrome تبدیل شود.مانند شکل زیر

آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز 8آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۸

خوب کار تمام شد.حالا به راحتی فایل pdf را باز کنید و به ویرایش آن بپردازید…

windows 7 - مانی وب.آی آرwindows 7 – مانی وب.آی آر

آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۷
همراه مانی وب باشید… ابتدا بر روی کلید start کلیک کنید و در قسمت سرچ منوی استارت کلمه assoc را تایپ کرده در قسمت بالای نتایج جستجو روی عبارت
make a file type always open in a specific program کلیک کرده مطابق شکل زیر :

آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز 7آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۷

حالا در صفحه باز شده بدنبال pdf. بگردید و بعد از اینکه پیداش کردید اونو در حالت انتخاب قرار بدید حالا روی گزینه change program کلیک کنید و از منویی که باز می شود آیکن  google chrome رو انتخاب کنید .مطابق شکل زیر

آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز 7آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۷

اگر تمام مراحل را درست رفت باشید آیکن pdf باید به شکل آیکن  google chrome تبدیل شود.مانند شکل زیر

آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز 7آموزش تبدیل pdf به word در ویندوز ۷

خوب کار تمام شد.حالا به راحتی فایل pdf را باز کنید و به ویرایش آن بپردازید…
ضمنا نکته مهم
در صورتی که فایل PDF مذبور حالت استاندارد داشته و به صورت حفاظت‌ شده نباشد می‌توانید فایل PDF را در محیط Word ویرایش کرده و در نهایت آن را با فرمت دلخواه ذخیره کنید. و نباید قسمت modify اش کد شده باشه . البته روش بالا روی اکثر فایل های pdf جواب میده.

توجه: برای تبدیل pdf هایی که در تبدیلش به مشکل بر خوردید یا pdf های کد شده که قابل تبدیل نیستند با تلگرام من mani_noroozi در ارتباط باشید تا با قیمت بسیار پایین و توافقی تبدیلش کنم . همچنین می توانید به >> سامانه آنلاین تبدیل فارسی pdf به word  << مراجعه کنید و فایل خود را تبدیل کنید .   
منبع: سایت مانی وب

آيا بر اساس روايت «إن الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك » خداوند تابع حضرت زهرا سلام الله عليها مي باشد؟

آيا بر اساس روايت «إن الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك » خداوند تابع حضرت زهرا سلام الله عليها مي باشد؟

ادامه مطالب

راهكارهاى رفع استرس سر جلسه امتحان

بيشتر مواقع ديده شده است كه تعدادى ازدانش آموزان یا دانشجويان به رغم آمادگى قابل توجه  براى امتحان به دليل استرس فراوان در جلسه امتحان قادر به پاسخ دادن نمیباشد.

 

 
 

استرس و فشار روانی در زمان امتحان مسئله ای است که مربوط به سن خاصی نیست. در هر دوره‌ای از زندگی گذراندن امتحان می تواند موجب بروز استرس شود. افزایش مراجعه دانشجویان به درمانگاه در دوران امتحانات پایان ترم مبین شیوع این مسئله در بین دانشجویان است.

 

 

 

 

● استرس یا فشار روانی چیست

 

 

استرس به خودی خود نه مثبت است نه منفی و در حقیقت پاسخ طبیعی بدن در بحث ها، جدل ها، تهدیدها و تحریک ها است. پاسخ بدن به فشار روانی و استرس زمانی موجب ناراحتی می شود که:

 

 

مدت استرس طولانی باشد.

 

به دفعات زیاد تکرار شود.

 

همراه با فشار و تحریک باشد.ترشح هورمونی به نام آدرنالین در بدن در زمان وقوع حوادث به منظور تسریع در انجام، و بهتر انجام شدن کارها صورت می گیرد.

 

 

 

 

 

● تغییرات فیزیکی بدن در نتیجه ترشح این هورمون در بدن شامل:

 

 

۱) عرق کردن کف دست

 

۲) افزایش ضربان قلب

 

۳) احساس دلشوره داشتن

 

 

۴) برافروخته شدن صورت

 

۵) بی اشتهایی

 

۶) سردرد

 

 

۷) بی خوابی

 

۸) از دست دادن تمرکز

 

۹) حملات ترس

 

 

۱۰) اشکال در تنفس

 

۱۱) سرگیجه

 

 

الزاماً تمام علائم فوق با هم در شخصی که استرس دارد دیده نمی شود اما به طور خلاصه در صورتی که علائم سرگیجه و تپش قلب ظاهر شد نیاز به مراجعه به مراکز درمانی جهت کنترل آن است. غالب اوقات علائم استرس یا به صورت فیزیکی و یا به صورت روحی ظاهر می شود.بنابراین اشتباه است که سعی در درمان استرس نماییم و یا آن را به طور کامل از بین ببریم.چراکه: وجود آن لازم و ضروری است تا بتوانید با حداکثر انرژی تلاش نمایید.

 

 

 

اما برای اینکه بتوانید از آن بهتر نتیجه بگیرید باید:

 

 

۱) یاد بگیرید اتفاقاتی که در بدن شما می افتد از قبیل افزایش ضربان قلب و عرق کردن کف دست  و دلشوره داشتن امری طبیعی است و آن را مثبت تلقی نمایید.

 

 

۲) بدانید در چه سطحی از این امر باعث تحریک بیشتر می شود و در چه سطحی شما را منفعل  می کند.

 

 

۳) اگر متوجه شدید میزان استرس در شما زیاد است و شما را منفعل می کند، آن را در حد قابل  قبول پائین بیاورید

امتحان ترم نخست دانش آموزان دوره هاي تحصيلي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه آغاز شد و با توجه به اينکه نمرات اين ترم در مجموع نمرات ترم هاي بعد تاثير زيادي دارد بنابر اين، اهميت اين ترم کمتر از ترم پاياني نخواهد بود. براي موفقيت در امتحانات راه ها و روش هاي مختلفي وجود دارد که بکارگيري اصول درست در مطالعه مطالب درسي از جمله عوامل موفقيت در امتحانات است. هنوز بسياري از دانش آموزان شيوه صحيح مطالعه را نمي دانند و اين مساله باعث شده که با وجود صرف وقت زياد در يادگيري مطالب، نتوانند آن را در روز امتحان بيان و يا روي کاغذ بياورند. کارشناسان شيوه هاي مختلفي براي موفقيت در امتحانات به دانش آموزان گوشزد مي کنند براي مثال مي گويند در جايي مطالعه کنيد که قادر به تمرکز باشيد يا براي امکان تکرار مطالب فراگرفته برگه هاي خلاصه نويسي تهيه کنيد و زير مطالب مهم نيز خط بکشيد. دانش آموزان براي موفقيت در امتحانات نبايد خود را با ديگران مقايسه کنند زيرا هر فردي با داشتن امکانات مختلف، استعدادهاي متفاوتي نيز دارد.

 

در طول تحصيل بويژه در روزهاي امتحان، تغذيه مناسب، سبک و پرانرژي و خواب کافي را فراموش نکنيد. سعي کنيد قبل از امتحان، براي ارزيابي ميزان دانسته ها، خود را محک بزنيد. از عوامل استرس زا و همچنين همکلاسي هايي که گفتار آن ها شما را دچار اضطراب مي کند، دوري کنيد.

 

 

بعداز شروع امتحان سعي کنيد ابتدا پرسش هايي که از نظر شما آسان است پاسخ دهيد و وقت و انرژي خود را با نگران شدن و فکر کردن به عواقب امتحان و کنجکاوي درباره اينکه ديگران چه مي کنند، هدر ندهيد.

 

 

يک ساعت قبل از امتحان، از مطالعه درس دست بکشيد و به هيچ وجه قبل ازشروع امتحان از يکديگر چيزي نپرسيد زيرا ممکن است سوالي را بلد نباشيد و دچار اضطراب شويد و مطالب ديگر را نيز فراموش کنيد.

 

 

هنگامي که به شما اضطراب دست مي دهد،خودتان را بيازماييد. کتاب را ببنديد و جمله را تکرار کنيد. اين کار اضطراب شما را از بين خواهد برد. اگر حين مطالعه نگرانيد و حواستان پرت مي شود چند دقيقه استراحت کنيد و سپس به مطالعه بپردازيد. دانش آموزان بايد در طول سال تحصيلي برنامه اي کاربردي براي مطالعه کتاب هاي درسي براي خود تدوين کنند و براساس برنامه به مطالعه درسي بپردازند. اگر در ترم نخست اين موضوع را رعايت نکرديد در ترم هاي بعد آن را به مورد اجرا بگذاريد.

 

 

انباشته شدن مطالب درسي از عوامل اضطراب و استرس است بنابر اين دانش آموزان بايد در ابتداي سال تحصيلي براي خود برنامه ريزي درسي داشته باشند. روزهاي امتحان، زمان مرور درس ها است و نمي توان در روزهاي امتحان، حجم زيادي از کتاب را آماده کرد. محيط ناآرام و تنش زا از عوامل عدم موفقيت در امتحانات است. تلاش کنيد در طول تحصيل بويژه روزهاي امتحان، محيطي آرام و ساکت براي خود مهيا کنيد زيرا آرامش روحي و رواني تاثير زيادي در موفقيت شما دارد. روزهاي امتحان به معني دست کشيدن از تفريح و سرگرمي نيست. پس از حدود يک ساعت مطالعه حدود 10 تا 15 دقيقه به خود استراحت دهيد. دراين موقع سعي کنيد از اتاق مطالعه خارج شويد و به نقاط دور دست و مورد علاقه تان نگاه کنيد.

 

 

استراحت قدرت تمرکز شما را بيشتر خواهد کرد و مي توانيد با نيرو و انرژي تازه اي به ادامه مطالعه بپردازيد. توجه داشته باشيد زماني که براي مطالعه تعيين مي کنيد حتما در همان ساعات، به مطالعه بپردازيد و برنامه درسي خود را با کارهاي ديگر تعطيل نکنيد. نوشيدن يک ليوان آب ميوه يا شير به همراه بيسکويت، آجيل در اين ميان تاثير مفيدي بر عملکرد مغزي شما خواهد داشت.

 

 

دكتر كوروش جعفريان متخصص تغذيه و استاديار دانشگاه علوم پزشكي تهران در زمينه استفاده از مواد غذايي معتقد است ،كه در ايام امتحانات از مواد غذايي كه استرس زا است مثلا نوشيدن قهوه، چاي و آبميوه‌هاي صنعتي خودداري شودچون در هنگام امتحانات استرس دانش‌آموزان به شدت افزايش مي‌يابد كه اين سبب اختلالاتي در تعادل بدن و ترشح بيشتر بعضي هورمون‌ها از جمله آدرنالين و كورتيزول مي‌شود، اين هورمون‌ها که هورمون استرس ناميده مي‌شوند به بدن کمک مي‌کنند انرژي بيشتري براي مقابله با شرايط جديد داشته باشد. وي در ادامه با انتقاد از باورغلط افراد در استفاده از چاي و قهوه براي بيدار ماندن در هنگام امتحانات گفت: مواد كافئين دار مانند قهوه و چاي و حتي برخي شكلات‌ها در كوتاه مدت سبب بيداري و حتي تمركز حواس مي‌شوند اما خواص آن در مدت چند دقيقه برعكس شده و باعث برهم خوردن تمركز و حتي كاهش يادگيري و در نتيجه افزايش استرس و اضطراب در فرد مي‌شود.

 

 

دکتر جعفريان تاكيد كرد: افراد بهتر است در موقع امتحان و استرس از غذاهاي سبك و غذاهايي كه انرژي‌شان به مرور آزاد مي‌شود استفاده كنند.غلات و موادي حاوي كربوهيدرات‌هاي پيچيده كه بيشتر در نان سنگك و بربري يافت مي‌شود و مقدار فيبر آنها بالاست، سبب كاهش استرس در افراد مي‌شود.

 

 

اين متخصص تغذيه با تاكيد بر صرف تمام وعده‌هاي غذايي به ويژه صبحانه در ايام امتحانات اضافه کرد: در ايام امتحانات نبايد وعده‌هاي غذايي را حذف كرد بخصوص صبحانه كه در كنترل استرس نقشي اساسي دارد؛ چرا كه در هنگام صبح ميزان ترشح كورتيزول به بيشترين حد خود رسيده و صبحانه سبب كنترل استرس مي‌شود.

منبع:tafahomnews.com

 

آیا پیامبر(ص) جز قرآن معجزه دیگری داشت؟/ ماجرای زنی که امام صادق(ع) را با مسیح(ع) اشتباه گرفت + عکس

اکثر مفسران شیعه و سنی روایت کرده‏‌اند که: این آیات وقتى نازل شد که قریش در مکّه از آن حضرت معجزه طلب کردند. حضرت اشاره به ماه فرمود، به قدرت حقّ تعالى به دو نیم شد.

سرویس دین مشرق - امشب میلاد پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) و حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ السلام‌(ع) است. به همین مناسبت ویژه نامه ای از زندگی این دو بزرگوار تقدیم حضور مخاطبان ارحمند می‌شود:




*حضرت محمد (ص)


محمد بن عبدالله روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه) در مكه معظمه، در سرزمين حجاز (عربستان كنونى) متولد شدند. ایشان در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.

القابی نظیر رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر،نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و...بر ایشان قرار داشته

پدر گرامی ایشان عبدالله بن عبدالمطلب و مادرشان آمنه، دختر وهب بن عبد مناف بودند. اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمدهمگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگی كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) وخادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت.

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وی را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايهآن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.

همسران:
1. خديجه بنت خويلد.
2. سوده بنت زمعه.
3. عايشه بنت ابى بكر.
4. امّشريك بنت دودان.
5. حفصه بنت عمر.
6. ام حبيبه بنت ابى سفيان.
7. امّ سلمه بنت عاتكه.
8. زينب بنت جحش.
9. زينب بنت خزيمه.
10. ميمونه بنتحارث.
11. جويريه بنت حارث.
12. صفيّه بنت حىّ بن اخطب.

فرزندان:


الف) پسران:
1. قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين روپيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند.
2. عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنياآمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» می گفتند.
3. ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات يافت.
عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسهآنان در سنين كودكى از دنيا رفتند.
ب) دختران:
1. زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).
دختران پيامبر اسلام (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كهاز آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است.
گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه‏ مند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف مى‏فرمود.

آیا پیامبر اعظم(ص) غیر از قرآن کریم معجزه دیگری هم داشتند؟

یکی از سؤالاتی که درباره معجزات پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله پرسیده می‌شود این است که آیا پیامبر اعظم(ص) غیر از معجزه جاودانه قرآن کریم، معجزه دیگری نیز داشتند؟

در پاسخ گفته می‌شود قرآن کریم به عنوان سند همیشگی نبوت، بزرگترین معجزه پیامبر اکرم (ص) است. اما این چنین نبوده که پیامبر اکرم در زمان حیات مبارکشان، معجزات دیگری نداشته‌اند بلکه معجزات فراوانی در کتب تاریخ و روایات از ایشان نقل شده که به چند نمونه اشاره می‌کنیم.

شقّ القمر

خداوند در قرآن کریم فرمود: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ، وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ.

یعنى: قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! و هر گاه نشانه و معجزه‌‏اى را ببینند روى گردانده، مى‌‏گویند: «این سحرى مستمر است»!

اکثر مفسران شیعه و سنی روایت کرده‏‌اند که: این آیات وقتى نازل شد که قریش در مکّه از آن حضرت معجزه طلب کردند، حضرت اشاره به ماه فرمود، به قدرت حقّ تعالى به دو نیم شد.

در بعضى روایات است که آن واقعه، در شب چهاردهم ذى حجّه بود.

ردّ الشمس

علماء شیعه و سنی به سندهاى بسیار از اسماء بنت عمیس و غیر از روایت کرده‌‏اند که روزى حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم، حضرت امیر المؤمنین را پى کارى فرستاد و چون وقت نماز عصر شد و نماز عصر گزاردند حضرت امیر علیه‌السّلام آمد و نماز عصر نکرده بود، حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم سر مبارک خود را در دامن آن حضرت گذارد و خوابید و وحى بر آن حضرت نازل شد و سر خود را به جامه پیچیده و مشغول شنیدن وحى شد تا نزدیک شد که آفتاب فرو رود و چون وحى منقطع شد.

حضرت فرمود: یا على! نماز کرده‌‏اى؟

گفت: نه یا رسول اللّه، نتوانستم سر مبارک تو را از دامن خود دور کنم، پس حضرت فرمود که: خداوندا! على مشغول طاعت تو و طاعت رسول تو بود پس آفتاب را براى او برگردان.

اسماء گفت: و اللّه دیدم که آفتاب برگشت و بلند شد و به جایى رسید که بر زمینها تابید و وقت فضیلت عصر برگشت و حضرت نماز کرد و باز آفتاب فرو رفت.

منبر پیامبر(ص) و ستون نالنده

شیعه و سنی به سندهاى بسیار روایت کرده‏‌‌اند که چون حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم به مدینه هجرت نمود و مسجد را بنا کرد، در جانب مسجد درخت خرمایى خشک کهنه بود و هرگاه که حضرت خطبه مى‏‌خواند بر آن درخت تکیه مى‌‏فرمود، پس مردى آمد و گفت: یا رسول الله! رخصت ده که براى تو منبرى بسازم که در وقت خطبه بر آن قرار گیرى، و چون مرخّص شد براى حضرت منبرى ساخت که سه پایه داشت و حضرت بر پایه سوم مى‌‏نشست، اوّل مرتبه که آن حضرت بر منبر برآمد آن درخت به ناله آمد، مانند ناله‌‏اى که ناقه در مفارقت فرزند خود کند، پس حضرت از منبر به زیر آمد و درخت را در بر گرفت تا ساکن شد، پس حضرت فرمود: اگر من آن را در بر نمى‌‏گرفتم تا قیامت ناله مى‏‌کرد. و آن را حنّانه مى‌‏گفتند.

بنى امیّه مسجد را خراب کردند و از نو بنا کردند و آن درخت را بریدند.

در روایت دیگر منقول است که حضرت فرمود که آن درخت را کندند و زیر منبر دفن کردند.

زنده‌کردن دو کودک

یکى از انصار بزغاله‌‏اى داشت آن را ذبح کرد به زوجه خود گفت که: بعضى را بپزید، و بعضى را بریان کنید شاید حضرت رسول صلّى الله علیه و آله و سلم ما را مشرّف گرداند و امشب در خانه ما افطار کند، و به سوى مسجد رفت و دو طفل خرد داشت چون دیدند که پدر ایشان بزغاله را کشت یکى به دیگرى گفت: بیا تو را ذبح کنم، و کارد گرفت و او را ذبح کرد، مادر که آن حال را مشاهده کرد فریاد کرد و آن پسر دیگر از ترس گریخت و از غرفه به زیر افتاد و مرد.

آن زن مؤمنه هر دو طفل مرده خود را پنهان کرد و طعام را براى قدوم حضرت مهیّا کرد، چون حضرت داخل خانه انصارى شد جبرئیل فرود آمد و گفت: یا رسول الله! بفرما که پسرهایش را حاضر گرداند، چون پدر به طلب پسرها بیرون رفت مادر ایشان گفت: حاضر نیستند و به جایى رفته‌‏اند؛ برگشت و گفت: حاضر نیستند، حضرت فرمود که: البتّه باید حاضر شوند، و باز پدر بیرون آمد و مبالغه کرد مادر او را بر حقیقت مطّلع گردانید و پدر آن دو فرزند مرده را نزد حضرت حاضر کرد، حضرت دعا کرد و خدا هر دو را زنده کرد و عمر بسیار کردند.

معجزات پیامبر اکرم (ص) فراوان است که می‌توانید به کتاب‌های مربوطه مانند منتهی الآمال نوشته شیخ عباس قمی مراجعه کنید

مدت رسالت و زمامدارى:

از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال يازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده داشت.

رحلت:
دوشنبه 28 صفر، بنا به روايت بيشتر علماى شيعه و دوازدهم ربيع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال يازدهم هجرى، در سن 63 سالگى،در مدينه بر اثر زهرى كه زنى يهودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود. معروف است كه پيامبر اسلام(ص) در بيماری وفاتش مى‏فرمود: اين بيماری از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن يهودى پس از فتح خيبر براى من آورده بود


محل دفن:
مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانه‏اى كهوفات يافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.


در جدول زیر می توانید کتاب های الکترونیکی منتشر شده پیرامون زندگی پیامبر بزرگوار اسلام را دانلود و مطالعه کنید.

ردیف

پیامبر گرامی اسلام ، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه واله وسلم)

دانلود کتاب

1

طب النبی (صلی الله علیه واله وسلم) - متن عربی

2

آداب و سنن پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم)

3

چهل داستان و حدیث از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)

4

فضايل و سيره فردى پیامبر گرامى اسلام(ص)

5

مقالاتي پيرامون زندگى حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)

6

پیامبر صلی الله علیه وآله در صحنه اجتماع

----------

7

 زندگی نامه تفصیلی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)

8

پندهای حکیمانه از رسول الله صلی الله علیه و آله

----------

9

سيره اجتماعى - حكومت و سياست

----------

10

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه

11

اشعار مبعث رسول(ص)

 

 





نگاهی به زندگی امام‌ صادق‌ (ع‌)


حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ السلام‌ رئيس‌ مذهب‌ جعفرى‌ (شيعه‌) در روز 17ربيع‌ الاول‌ سال‌ 83 هجرى‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و مادرش‌ "ام‌ فروه‌" دختر قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌ بكر مى‌باشد.

كنيه‌ آن‌ حضرت‌: "ابو عبدالله‌" و لقبش‌ "صادق‌" است‌ . حضرت‌ صادق‌ تا سن‌ 12 سالگى‌ معاصر جد گراميش‌ حضرت‌ سجاد بود و مسلما تربيت اوليه‌ او تحت‌ نظر آن‌ بزرگوار صورت‌ گرفته‌ و امام‌ ( ع‌ ) از خرمن‌ دانش‌ جدش‌ خوشه‌چينى‌ كرده‌ است‌.
پس‌ از رحلت‌ امام‌ چهارم‌ مدت‌ 19 سال‌ نيز در خدمت‌ پدر بزرگوارش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) زندگى‌ كرد و با اين‌ ترتيب‌ 31 سال‌ از دوران‌ عمر خود را در خدمت‌ جد و پدر بزرگوار خود كه‌ هر يك‌ از آنان‌ در زمان‌ خويش‌ حجت‌ خدا بودند ، و از مبدأ فيض‌ كسب‌ نور مى‌نمودند گذرانيد .
بنابراين‌ صرف‌ نظر از جنبه‌ الهى‌ و افاضات‌ رحمانى‌ كه‌ هر امامى‌ آن‌ را دار مى‌باشد ، بهره‌مندى‌ از محضر پدر و جد بزرگوارش‌ موجب‌ شد كه‌ آن‌ حضرت‌ با استعداد ذاتى‌ و شم‌ علمى‌ و ذكاوت‌ بسيار ، به‌ حد كمال‌ علم‌ و ادب‌ رسيد و در عصر خود بزرگترين‌ قهرمان‌ علم‌ و دانش‌ گرديد.
پس‌ از درگذشت‌ پدر بزرگوارش‌ 34 سال‌ نيز دوره‌ امامت‌ او بود كه‌ در اين‌ مدت‌ "مكتب‌ جعفرى‌" را پايه‌ريزى‌ فرمود و موجب‌ بازسازى‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ شريعت‌ محمدى‌ (ص‌) گرديد.

اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت :

در آغاز امامت حضرت افرادي از شيعيان و حتي بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ايشان نبودند، لذا حضرت از راههاي گوناگوني كوشيدند آنها را به قبول راه صحيح وادار سازند و دراين زمينه به اذن خداوند معجزاتي نيز انجام دادند.

دوران امام جعفر صادق در ميان ديگر دورانهاي ائمه اطهار، دوراني منحصر به فرد بود و شرايط اجتماعي و فرهنگي عصر آن حضرت در زمان هيچ يك از امامان وجود نداشته است و اين به دليل ضعف بني اميه و قدرت گرفتن بني عباس بود.

اين دو سلسله مدتها در حال مبارزه با يكديگر بودند كه اين مبارزه در سال 129 هجري وارد مبارزه مسلحانه و عمليات نظامي گرديد.

اين كشمكش ها و مشكلات سبب شد كه توجه بني اميه و بني عباس كمتر به امامان و فعاليتشان باشد، از اين رو اين دوران، دوران آرامش نسبي امام صادق و شيعيان و فرصت بسيار خوبي براي فعاليت علمي و فرهنگي آنان به شمار مي رفت.

جنبش فرهنگي در دوران امامت حضرت:

عصر آن حضرت همچنين عصر جنبش فرهنگي و فكري و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا ديگر چنين فرصتي پيش نيامده بود تا معارف اصيل اسلامي ترويج گردد، بخصوص كه قانون منع حديث و فشار حُكّام اموي باعث تشديد اين وضع شده بود. لذا خلأ بزرگي در جامعه آنروز كه تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم مي خورد.

امام صادق با توجه به فرصت مناسب سياسي و نياز شديد جامعه، دنباله نهضت علمي و فرهنگي پدرش را گرفت و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي به وجود آورد و در رشته هاي مختلف علمي و نقلي شاگردان بزرگي تربيت كرد. شاگرداني چون: هشام بن حكم، مفضل بن عمر كوفي جعفي، محمد بن مسلم ثقفي، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حيان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند.

ابوحنيفه رئيس يكي از چهار فرقه اهل سنت مدتي شاگرد ايشان بود و خودش به اين موضوع افتخار كرده است.

امام از فرصت هاي گوناگوني براي دفاع از دين و حقانيت تشيع و نشر معارف صحيح اسلام استفاده مي برد. مناظرات زيادي نيز در همين موضوعات ميان ايشان و سران فرقه هاي گوناگون انجام پذيرفت كه طي آنها با استدلال هاي متين و استوار، پوچي عقايد آنها و برتري اسلام ثابت مي شد.

همچنين در حوزه فقه و احكام نيز توسط ايشان فعاليت زيادي صورت گرفت، به صورتي كه شاهراههاي جديدي در اين بستر گشوده شد كه تاكنون نيز به راه خود ادامه داده است.

بدين ترتيب، شرايطي مناسب پيش آمد و معارف اسلامي بيش از هر وقت ديگر از طريق الهي خود منتشر گشت، به صورتي كه بيشترين احاديث شيعه در تمام زمينه ها از امام صادق نقل گرديده و مذهب تشيع به نام مذهب جعفري و فقه تشيع به نام فقه جعفري خوانده مي شود.

 


دانلود چند مولودی زیبا از مداحان برجسته

 

Flash version 10,1 or greater is required

You have no flash plugin installed

Click here to download latest version

 

Flash version 10,1 or greater is required

You have no flash plugin installed

Click here to download latest version

 

Flash version 10,1 or greater is required

You have no flash plugin installed

Click here to download latest version

 

Flash version 10,1 or greater is required

You have no flash plugin installed

Click here to download latest version

 

Flash version 10,1 or greater is required

You have no flash plugin installed

Click here to download latest version

 






برخی از معجزات امام جعفر صادق(ع)

اشنایی ما از امامان خیلی سطحی است و بیشتر ما درباره ی معجزات ان ها اطلاع نداریم و انها در عبادات می شناسیم اما همه ی انان دارای قدرت های خدادادی هستند در ادامه به چندی از معجزات امام صادق(ع) موئسس مذهب حق می پردازیم:

1­­­ـ ابی بصیر که نابینا بود روایت شده که امام صادق(ع) به او فرمود:یا ابا محمد دوست داری مرا ببینی؟ گفتم بلی فدایت شوم .بر چشم من دست کشید چشمم روشن شد و به روی ان حضرت نظر کردم.فرمود: یا ابا محمد اگر شهرت در میان مردم نبود تو را بر همین حال می گذاردم بعد بر چشم من دست کشید و به حالت اول برگشتم.

2ـ همچنین از ابی بصیر روایت شده که گفت : با ان حضرت در طواف بودم  گفتم: ایا خداوند این مخلوقات را می بخشد؟
فرمود اکثر اینها را که می بینی میمون وخوک هستند انگاه به چشمم دست کشید و با دیدن ان ها وحشت کردم!

3­ـ کلینی در کافی روایت می کند: نزد ابی عبدالاه بودم که زنی امد و گفت:پسرم مرده است امام فرمود: برخیز و به خانه ات برو و غسل و دو رکعت نماز بخوان و بگو: ای کسی که او را به من بخشیده ای دو باره ان را به من ببخش و بعد او را حرکت بده و احدی را خبر نکن. زن امد و چون پسر را حرکت داد ان پسر به گریه افتاد

4ـ از رقی روایت شده: نزد ان حضرت بودم سهل ابن حسن وارد شد سلام کرد و نشست و گفت: چرا برای حق خود قیام نمی کنی؟ درحالی که صد هزار شیعه داری فرمود: برخیز و در تنور بنشین خراسانی گفت: یابن رسول الاه مرا به اتش عذاب نکن. در همین موقع هارون مکی وارد شد وگفت: اسلام علیک یابن رسول الاه. حضرت به او فرمود: برو و در تنور بنشین و او نیز چنین کرد و پس از مدتی حضرت به خراسانی فرمود: در تنور نظر کن! دیدم در تنوری که به اتش سرخ شده بود نشسته. بعد از ان امام فرمود:در خراسان مانند این چند نفر پیدا می کنی؟ گفتم به خدا قسم یک نفر هم مانند او نیست پس فرمود: ما به وقت قیام خود اعلم هستیم.

5ـ از مفضل روایت شده: با امام می رفتیم به زنی بر خوردیم که مقابل او گاوی مرده بود و آن زن گریه می کرد.امام از احوال او پرسید گفت: من و بچه هایم معیشت و زندگیمان ازاین حیوان بود که مرد امام فرمود: می خواهی خدا زنده اش کند؟ زن گفت مرا با این مصیبت مسخره  می کنی؟ حضرت دعایی کرد و پای خود را به ان حیوان زد و حیوان به پا خواست. زن گفت به خدای کعبه قسم عیسی بن مریم است و امام به میان مردم رفت و زن او را نشناخت.



حاكمان معاصر :

همانطور كه گفته شد امام بين دو دوره عباسي و اموي و دوران گذار از امويان به عباسيان مي زيست. ايشان ازميان خلفاي اموي با افراد زير معاصر بود:

1- هشام بن عبدالملك (105- 125 ه. ق)
2- وليد بن يزيد بن عبدالملك (125-126)
3- يزيد بن وليد بن عبدالملك (126)
4- ابراهيم بن وليد بن عبدالملك (70 روز از سال 126)
5- مروان بن محمد (126-132)

و از خلفاي عباسي نيز معاصر بود با :

1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137)
2- ابوجعفر مشهور به منصور دوانيقي (137-158)

نبايد تصور كرد كه امام به كلي خود را از جريانات و امور سياسي دور نگه داشت، بلكه همواره از وقتهاي مناسب براي ترويج حقانيت خود و بطلان هيأت حاكمه بهره مي برد و بدين منظور نمايندگاني را نيز به مناطق مختلف بلاد اسلامي مي فرستاد.
عباسيان براي كسب قدرت و محبوبيت در دلهاي مردم از وجهه اهل بيت پيامبر استفاده مي كردند و حتي شعارشان الرضا في آل محمّد بود. آنان به دنبال اشخاصي با وجهه مردمي بودند كه هم از بستگان پيامبر باشند و هم درميان مردم محبوبيت داشته باشند. لذا بهترين شخص در نظر عباسيان امام صادق بود.

امام صادق پيشنهاد آنان را رد كردند و فرمودند: نه شما از ياران من هستيد نه زمانه، زمانه من است. حتي برخي از بستگان آن حضرت نزديك بود با اين پيشنهاد ها فريب به خورند، اما امام با روشنگري خاص خود به آنان فهماندند كه به ظاهر توجه نكنند. امام مي دانست كه عباسيان نيز هدفي جز رسيدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداري از اهل بيت را مطرح مي كنند، صرفاً به خاطر جلب حمايت توده هاي شيفته اهل بيت است. امام مي ديد كه سران سياسي و نظامي عباسيان در خط مستقيم اسلام و اهل بيت نيستند و لذا حاضر نبود با آنان همكاري كرده و به اقداماتشان مشروعيت بخشد.

چنانكه در تاريخ مي بينيم كه چه جناياتي كردند و چه خونهايي ريختند تا پايه هاي عباسيان محكم گردد.

از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قيام عمويش زيد بن علي است كه شكست خورد و با شهادت زيد به پايان رسيد.

شهادت حضرت صادق عليه السلام:

پس از به قدرت رسيدن عباسيان، همانطور كه آن حضرت پيش بيني كرده بود فشار بر شيعيان افزايش يافت و با روي كار آمدن منصور اين فشار به اوج خود رسيد. امام نيز از اين فشار ها مستثني نبود. اين دوران، يعني چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اوليه امامتشان،‌ دوره سختي ها و انزواي دوبارة آن حضرت و حركت تشيع بود. منصور شيعيان را به شدت تحت كنترل قرار داده بود.

سرانجام كار به جايي رسيد كه با تمام فشارها، منصور چاره اي نديد كه امام صادق را كه رهبر شيعيان بود از ميان بردارد و بنابراين توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگي در سال 148 هجري به شهادت رسيد و در قبرستان معروف بقيع در كنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گرديد .

در زمينه فضايل و مكارم اخلاقي حضرت صادق روايات و وقايع بسيار زيادي نقل شده است. آن حضرت با رفتار كريمانه و خلق و خوي الهي خود بسياري از افراد را به راه صحيح هدايت فرمود، به گونه اي كه پيروان ديگر مكاتب و اديان نيز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.

جمعیت مسلمانان چین چقدر است/ چرا چینی‌ها به اسلام گرایش پیدا کردند؟

نخستین و بارزترین تفاوت بین خویی ها و اویغورها در چین ، مواضع دولت این کشور درباره آن ها است که بنوعی مسلمانان خویی را «مسلمان خوب» و الگویی مناسب برای دیگر مسلمانان و اویغورها را «مسلمان بد» معرفی می کند.

سرویس جهان مشرق - نخستین و بارزترین تفاوت بین خویی ها و اویغورها در چین ، مواضع دولت این کشور درباره آن ها است که بنوعی " مسلمانان خویی را "مسلمان خوب" و الگویی مناسب برای دیگر مسلمانان و اویغورها را "مسلمان بد" معرفی می کند - دین اسلام از سرزمین جزیره العرب طلوع کرد و در مدت کمتر از یک قرن به سرزمین های دوردست آن روزگار در آسیا ، آفریقا و اروپا راه یافت. چین یکی از این سرزمین ها و جوامعی بود که اسلام ، در همان سده نخستین ظهور ، به آن راه یافت .

در دوران حکومت سلسله تانگ در چین، آیین اسلام با اعزام هیاتی از سوی عثمان ، خلیفه وقت، وارد چین شد . در زمان امپراتوری سونگ نیز رفت و آمد مسلمانان به چین از راه دریایی و نیز از طریق جاده ابریشم افزایش یافت و اسلام به همت بازرگانان ، مبلغان دینی و نظامیان ایرانی و عرب تبار در چین ترویج شد و گسترش یافت . پس از حمله مغول به ایران مسلمانان ایرانی بیشتری به چین مهاجرت کردند که به نوبه خود موجب گسترش نفوذ فرهنگ و تمدن اسلامی - ایرانی در چین شد . دوران حکومت قوبیلای‌خان ، از نوادگان چنگیزخان ، اوج توسعه اسلام در سرزمین چین بود. رویکرد مثبت امپراتوران سلسله مینگ به اسلام نیز امکان نفوذ این دین الهی را به سرزمین‌های میانی چین فراهم آورد اما در دودمان چینگ به دلیل ظلم و ستم و نیز تبعیضی که زمامداران این سلسله اعمال می کردند ، تاریخ چین شاهد شورش‌ مسلمانان بود، اما شاید سخت‌ترین ضربات بر پیکره مسلمانان چین مربوط به دوران انقلاب فرهنگی در جمهوری خلق چين بود . در این دوران مدارس و حوزه‌های دینی بسته شدند و مسلمانان با مشقت فراوان اعتقادات و آداب دینی خود را حفظ کردند . بعدها با اعلام آزادی مذاهب (۱۹۷۸م) ، مسلمانان توانستند مجدداً به فعالیت های مذهبی بپردازند .

یکی از دلایل گرایش چینی ها به اسلام ، ماهیت صلح جویانه این دین و قرابت تعالیم آن با برخی از مفاهیم اساسی آیین کنفوسیوس بود که در میان چینی ها رواج داشت . ازدواج و اختلاط مسلمانان مهاجر با بومی های چینی نیز یکی دیگر از دلایلی است که سبب شد اسلام راه خود را به جامعه چین باز کند . خدمات شایان توجهی که مسلمانان چین به حوزه های علوم اجتماعی ، فنی ، پزشکی ، معماری و هنری به فرهنگ و تمدن چین عرضه کردند ، از دیگر دلایل ماندگاری و گسترش دین اسلام در چین محسوب می شود .

آمار رسمی دولت چین، تعداد مسلمانان این کشور را حدود 23 میلیون نفر ذکر می کند، ولی منابع غیررسمی، شمار آنان را بین 50 تا 70 میلیون نفر نیز برآورد کرده اند. امروزه در چین 34 هزار مسجد وجود دارد که بالغ بر 45 هزار امام جماعت و خطیب در آن ها امور دینی مسلمانان را مدیریت می کنند . 20 هزار نفر نیز در بیش از 10 مؤسسه و مرکز آموزش علوم اسلامی این کشور فعالیت می کنند .

یکی از دلایل گرایش چینی ها به اسلام ، ماهیت صلح جویانه این دین و قرابت تعالیم آن با برخی از مفاهیم اساسی آیین کنفوسیوس بود که در میان چینی ها رواج داشت . ازدواج و اختلاط مسلمانان مهاجر با بومی های چینی نیز یکی دیگر از دلایلی است که سبب شد اسلام راه خود را به جامعه چین باز کند .
 

در میان 56 قومیت حاضر در چین ، در 10 قومیت ، پیروان دین اسلام دیده می شوند که در مجموع دو درصد از جمعیت چین را تشکیل می دهند. اقوام مسلمان چین خویی، اویغور، قزاق ، تاتار ، ازبک ، سالار ، دانگ جیانگ ، بائوآن ، قرقیز و تاجیک هستند . در این اقوام ده گانه برخی مانند قومیت "خویی" که به لحاظ جمعیتی بیشترین تعداد مسلمانان در چین را تشکیل می دهند، حاصل اختلاط مهاجران ایرانی و عرب با بومی های چینی هستند. برخی نیز مانند اویغورها (دومین گروه جمعیتی مسلمانان در چین) از قدیمی ترین اقوام آسیای مرکزی هستند که غالباً در استان سین کیانگ ساکنند. تاریخ ، فرهنگ ، آداب و رسوم و زبان مخصوص قوم اویغور عنصری تفکیک ناپذیر از هویت آن هاست و بدان تعصب و عشق و علاقه خاصی دارند. قزاق ها ، سومین گروه جمعیتی مسلمان در چین ، به همنام های خود در آسیای مرکزی شبیه هستند . برخی معتقدند مسلمانان دانگ جیانگ نیز ریشه های مغولی دارند . منشا قرقیزهای مسلمان چین نیز منطقه ای از آسیای مرکزی است که در قرن 7 میلادی به چین ملحق شد .

سؤال اصلی تحقیق حاضر این است که نگرش چین به مسلمانان این کشور و جایگاه مسلمانان چین در سیاست و حکومت ، اقتصاد ، فرهنگ و رسانه های این کشور و چشم انداز آن چگونه است؟ فرضیه اصلی این است که با توجه به سیاست رسمی حزب کمونیست و دولت چین مبنی بر اینکه کلیه فعالیت های مذهبی بایستی تحت ضوابط دولتی صورت پذیرد ؛ لذا جایگاه مسلمانان چین در عرصه های اجتماعی ، سیاست و حکومت ، اقتصاد ، فرهنگ و رسانه های این کشور ، در نحوه برخورد و نگرش دولت پکن به آن ها مشخص می شود . می توان گفت که دولت با گروه های متفاوت مسلمان در چین ، رفتار متفاوتی دارد.

مسلمانان در چین همواره در معرض دو عامل قرار داشتند : یک عامل حاکمیتی که آنان را به جذب و پذیرش فرهنگ بومی و سنتی وا می داشت و دیگری عامل درونی و اعتقادی که آن ها را به حفظ هویت فرهنگی خویش به عنوان مسلمان فرا می خواند . تا زمانی که میان این دو عامل موازنه برقرار بود برای هر دو طرف وضعیت قابل تحمل بود، ولی وقتی موازنه به هم می خورد ، خصومت ها رشد می کرد و موجب واکنش های متعصبانه می شد . در دوران انقلاب فرهنگی به دلیل ضدیت با مذهب ، مسلمانان مجالی برای نقش آفرینی در عرصه سیاسی به دست نیاوردند . در حال حاضر ، هر ده قومیت مسلمان در چین ، به نسبت جمعیت شان کرسی هایی در کنگره ملی خلق (پارلمان چین) دارند .

از لحاظ فرهنگی امپراتوری نیرومند تانگ با سعه صدر تمام ، از مسلمانان استقبال کرد . مسلمانان مهاجر در محله های خاص خارجی ها که فان که (محله خارجیان) خوانده می شد، زندگی و از قوانین و مقررات اجتماعی ، قضایی ، فرهنگی و دینی خاص خود تبعیت می کردند .
 

از لحاظ فرهنگی امپراتوری نیرومند تانگ با سعه صدر تمام ، از مسلمانان استقبال کرد . مسلمانان مهاجر در محله های خاص خارجی ها که فان که (محله خارجیان) خوانده می شد، زندگی و از قوانین و مقررات اجتماعی ، قضایی ، فرهنگی و دینی خاص خود تبعیت می کردند . هویت اجتماعی و فرهنگی آنان نیز براساس اعتقادات دینی شان شکل می گرفت، اما در دوران سلسله مینگ ، مسلمانان بر سر دوراهی سرنوشت سازی قرار گرفتند. رژیم جدید با هدف پاکسازی فرهنگ سنتی چین از فرهنگ های بیگانه و اجرای سیاست همگون سازی ، به مسلمانان اولتیماتوم داد که بایستی به زبان چینی سخن بگویند و با مردم چین اختلاط کنند، در غیر این صورت باید چین را ترک کنند. مسلمانان در آن زمان با حفظ آن دسته از فرهنگ سنتی چین که با اعتقادات اسلامی مغایرتی نداشت ، خود را با سیاست جدید حاکمان مینگ تطبیق دادند، اما در محافل خصوصی بر هویت مستقل دینی و فرهنگی خود اصرار ورزیدند . در دوران حاکمیت سلسله چینگ، تعامل و همزیستی مسالمت آمیز تاریخی فرهنگ اسلامی و فرهنگ کنفوسیوسی ، به دلیل اعمال فشار دولت و شورش مسلمانان و کشتار بی رحمانه آن ها از سوی نیروهای دولتی، متوقف شد . در اواخر دوران چینگ ایده تشکیل ملیتی خاص، به طور جدی در میان برخی از مسلمانان چین مطرح شد . در دوران جمهوری چین و سالهای اولیه جمهوری خلق چین به اقلیت ها آزادی های نسبی اعطا شد، در این دوران زمینه برای بازگشت زندگی فرهنگی ، اجتماعی و دینی مسلمانان چین به روال عادی آماده گردید ، اما با فرارسیدن دوران انقلاب فرهنگی 1966 تا 1976م ، سخت ترین دوران حیات مسلمانان در چین نیز آغاز گردید .

اما در دوران سلسله مینگ ، مسلمانان بر سر دوراهی سرنوشت سازی قرار گرفتند. رژیم جدید با هدف پاکسازی فرهنگ سنتی چین از فرهنگ های بیگانه و اجرای سیاست همگون سازی ، به مسلمانان اولتیماتوم داد که بایستی به زبان چینی سخن بگویند و با مردم چین اختلاط کنند، در غیر این صورت باید چین را ترک کنند.
 

با خاتمه انقلاب فرهنگی ، دولت چین درصدد برآمد تا خسارت وارده به جامعه مسلمانان را جبران و اعتماد آنان به دولت کمونیستی را جلب کند . در این دوران دولت چین انجمن اسلامی چین را تاسیس کرد . تحت نظر این نهاد اسلامی وابسته به دولت 10 حوزه علمیه تاسیس شد . شورای دولتی چین در سال 1950م، برای سامان دادن به امور مربوط به پیروان ادیان و کنترل و نظارت بر فعالیت آنها ، یک تیم تحقیقاتی به عنوان مسئول امور مذهبی ، ایجاد کرد ه بود. در سال 1989م ، شورای دولتی نام این اداره را به اداره کل ادیان تغییر داد که زیر نظارت مستقیم شورای دولتی ، همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد . این اداره در چارچوب سیاست های کلی حزب کمونیست و دولت چین برای ادیان ، از جانب شورا ، مسئولیت هدایت ، نظارت ، کنترل و تهیه و تدوین مقررات و سیاست های اجرایی لازم را بر عهده دارد .

خوجین تائو ، رئیس جمهوری سابق چین، در باره جایگاه دین در ساختار کنونی حکومت و جامعه چین گفته است :" باید سیاست اساسی حزب کمونیست چین در خصوص مذهب را کاملاً اجرا کنیم و نقش روحانیون و توده های مردم دیندار در پیشبرد رشد اقتصادی و اجتماعی را به خوبی در نظر بگیریم . این خواست حزب در برخورد با مذهب در شرایط جدید است . باید سیاست حزب کمونیست چین مبنی بر آزادی عقاید مذهبی را با جدیت اجرا و بر اساس اصول "اداره امور مذهبی" ، مذاهب را هدایت کنیم تا با جامعه سوسیالیستی چین انطباق پیدا کنند. ما می بایست محافل دینی را به ترویج سنت های شایسته ای مانند حُبّ میهن ، همبستگی ، ترقی و خدمت به جامعه تشویق و از آن ها پشتیبانی کنیم تا خدمات بیشتری به وحدت ملی ، رشد اقتصادی ، هماهنگی اجتماعی و یکپارچگی میهن ارائه دهند .

در دوران جمهوری چین و سالهای اولیه جمهوری خلق چین به اقلیت ها آزادی های نسبی اعطا شد، در این دوران زمینه برای بازگشت زندگی فرهنگی ، اجتماعی و دینی مسلمانان چین به روال عادی آماده گردید ، اما با فرارسیدن دوران انقلاب فرهنگی 1966 تا 1976م ، سخت ترین دوران حیات مسلمانان در چین نیز آغاز گردید .
 

در این میان به علت رویکردهای متفاوت دولت پکن به گروه های مختلف مسلمانان این کشور ، واگرایی یا همگرایی مسلمانان چین با دولت این کشور در گروه های مختلف جمعیتی مسلمانان متفاوت است . از جمله مسلمانان خویی و مسلمانان اویغور رویکرد متفاوتی به دولت چین دارند .

نخستین و بارزترین تفاوت بین خویی ها و اویغورها در چین ، مواضع دولت این کشور درباره آن ها است که بنوعی " مسلمانان خویی را "مسلمان خوب" و الگویی مناسب برای دیگر مسلمانان و اویغورها را "مسلمان بد" معرفی می کند . فرهنگ ، دومین تفاوت خویی ها و اویغورها است . اویغورها به رسوم و عادات فرهنگی خود دلبستگی عمیقی دارند و تاریخ طولانی فرهنگی خود را مایه مباهات می دانند ؛ لذا تمایل چندانی به جذب شدن در فرهنگ و جامعه خن (به عنوان اکثریت قومی چین) ندارند . زبان دیگر عامل مهم فرهنگی برای اویغورها محسوب می شود . معترضین اویغوری می گویند دولت تلاش زیادی برای آموزش تحمیلی زبان ماندارین چینی به اویغورها به عمل آورده و حتی شرط اشتغال در دولت یا شرکت های دولتی را تسلط به این زبان قرار داده است . این شرط برای اویغورها که به زبان خود تعصب دارند ، حساسیت ایجاد کرده است .

همچنین سیاست چینی سازی که همواره مد نظر پکن بوده و در دهه های گذشته هم ادامه داشته است یکی دیگر از عوامل واگرایی مسلمانان چین و دولت این کشور محسوب می شود . تلاش دولت چین در افزایش نرخ جمعیت نژاد خَن در منطقه سین کیانگ از حدود 10 درصد در نیمه سده بیستم به بیش از 40 درصد در اوایل سده بیست و یکم ، از مصادیق این امر محسوب می شود .

تحت تاثیر این مسایل، نارضایتی در میان اویغورها از دولت مرکزی چین وجود دارد. در این میان وجود گرایش های جدایی طلبانه در منطقه سین کیانگ و برخورد سخت گیرانه دولت چین با آن ، رفتار مسلمانان و حکومت چین با یکدیگر را تحت تاثیر قرار داده است . البته تمامی اویغورهای سین کیانگ در پی جدایی از چین نیستند، بلکه اکثریت بر آزادی اجرای شعائر اسلامی و توسعه اقتصادی عادلانه منطقه تاکید دارند.

 

اساسا ترویج تفکرات وهابی – افراطی و تکفیری در میان برخی از گروه های اویغوری در افغانستان و پاکستان با پشتوانه مالی ریاض صورت می گیرد و اساساً سیاست های افراطی گری عربستان سعودی یکی از دلایل مشکلات مسلمان اویغور در چین است .

 

 

تنها دو گروه جدایی‌طلب در این استان فعالیت دارند که عبارتند از :

1- جنبش (باصطلاح) اسلامی ترکستان شرقی : جنبش (باصطلاح) اسلامی ترکستان شرقی در سال 1993 م بنیان گذاشته شد . این سازمان در پی فروپاشی شوروی با احزاب و گروه های افراطی در آسیای مرکزی ارتباط برقرار و سپس در افغانستان با طالبان والقاعده همکاری کرد . اکنون نیز برخی از اعضای آن به عضویت داعش درآمده اند .

2- کنگره جهانی اویغور : کنگره جهانی اویغور گروهی جدایی طلب است که در سال 2004 م تأسیس شده است و تلاش می کند به عنوان نماد دموکراسی خواهی و دفاع از حقوق بشر در سین کیانگ مطرح شود. این کنگره تصریح کرده است که حرکت اعتراضی آن ها مذهبی نیست. این کنگره مدعی است که در کنار هجوم گسترده زبان چینی ، نسل کشی فرهنگی اویغور ها و نادیده گرفتن فرهنگ و هویت آن ها ، دولت چین حقوق اقتصادی اویغور ها را نیز تضییع می کند . آن ها اعتراض دارند که حضور چینی های خَن در سین کیانگ به شکل تعمدی و هدایت شده افزایش یافته است و دولت چین می خواهد سرکوب اویغورها در سین کیانگ را با توسل به جنگ علیه تروریسم و بنیادگرایی توجیه کند . این در شرایطی است که اسلام مدنظر اویغورهای سین کیانگ (به استثنای حامیان جنبش باصطلاح اسلامی ترکستان شرقی) ارتباطی به اسلامِ جعلیِ بنیادگرا و تکفیری ندارد .

در این میان تلاش برخی از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای برای استفاده ابزاری از موضوع اویغورها هر چه بیشتر شرایط را پیچیده تر ساخته است. ترکیه به دلیل تشابه زبانی و فرهنگی با اویغورها ، رویکرد حمایتی قوم گرایانه به آن ها دارد و میزبان ده ها هزار اویغور در خاک خود است ، این رویکرد بویژه در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه و در قالب سیاست نئوعثمانیسم تشدید یافته است و برخی از محافل چینی معتقدند گروههای جدایی طلبی از اویغورها در ترکیه مستقر شده و از آنجا برای آموزش به اردوگاههای در افغانستان و پاکستان اعزام می شوند . ترکیه حداقل از سال 1950 م میزبان و پناهگاه رهبران اویغور بوده است. مقامات ترکیه همچنین به ایجاد و تأسیس جوامع اویغور در کشورشان کمک کرده اند اما هرگز منافع اقتصادی خود در روابط با دولت چین را فدای احساس همدردی با مسلمانان اویغور چین نکرده است. همچنین گفته می شود جدایی طلبان جنبش باصطلاح اسلامی ترکستان شرقی در کنار اعضای القاعده و طالبان، در اردوگاه هایی در مرز افغانستان و پاکستان، آموزش می بینند که با درخواست پکن ، تعدادی از آنها دستگیر و به مقامات چینی تحویل داده است.

نکته دیگر مواضع عربستان سعودی در قبال اویغورهاست . اساسا ترویج تفکرات وهابی – افراطی و تکفیری در میان برخی از گروه های اویغوری در افغانستان و پاکستان با پشتوانه مالی ریاض صورت می گیرد و اساساً سیاست های افراطی گری عربستان سعودی یکی از دلایل مشکلات مسلمان اویغور در چین است .

البته ، ریاض در سیاست اعلامی به دلیل ملاحظات اقتصادی و نیز به دلیل عدم انتقاد چین از وضعیت حقوق بشر در عربستان سعودی ، به ندرت اقدامات چین درباره اویغورها را پررنگ می­کنند. به عنوان مثال ، در حالی که الازهر اقدام چین در جلوگیری از روزه داری مسلمانان در سین­کیانگ را محکوم کرد، مؤسسات رسمی مذهبی در عربستان سعودی واکنش خاصی نشان دادند . با این وجود عربستان سعودی از رویکرد چین در قطعنامه­های شورای امنیت سازمان ملل درباره درگیری­های سوریه ناراضی است. بنظر می رسد با تشدید رویکرد حمایتی چین از سوریه ، عربستان سعودی نیز بیشتر تمایل دارد از گروه های افراطی و ناراضی اویغوری بویژه آنهایی که در افغانستان و پاکستان مستقر هستند به عنوان اهرم فشار علیه پکن استفاده کند .

آمریکا و اتحادیه اروپا نیز همواره تلاش کرده اند با استفاده ابزاری از وضعیت اویغورها ، فشارهای حقوق بشری خود را بر چین افزایش دهند . البته به دلایل اقتصادی، اتحادیه اروپا در سرکوب سال 2009م اویغورها در چین بسیار محافظه کارانه بود .

در یک نگاه آینده پژوهانه بنظر می رسد روابط مسلمانان چین با دولت این کشور عمدتاً آرام خواهد بود، زیرا اغلب مسلمانان (خویی ها) با دولت مشکل ندارند. اکثریت اویغورها هم طالب جدایی نیستند و روابط گروه های تندرو و جدایی طلب نظیر جنبش باصطلاح آزادی ترکستان شرقی را با القاعده ، طالبان و داعش تایید نمی کنند . واقعیت این است که گروه های جدایی طلب از عواملی نظیر محدودیت های اعمالی چین در قبال اجرای شعائر مذهبی مسلمانان در سین کیانگ و تبعیض های اقتصادی علیه اویغورها به عنوان بستری برای جذب نیرو استفاده می کنند، بنابراین در صورت رفع این خلاء ها از سوی دولت پکن نه تنها گرایش اویغورها به دولت مرکزی ایجاد و تقویت خواهد شد ، بلکه زمینه هرگونه سوء استفاده طرف های خارجی نیز از بین خواهد رفت.

پژوهش « بررسی وضعیت مسلمانان چین »
منبع: واحد پژوهش‌های کاربردی برون مرزی صداوسیما
نویسنده: زهرا محمودی

نظارت علمی: دکتر محسن شریعتی نیا

توصيه هايی برای يک زندگی خوشبخت

توصيه هايی برای يک زندگی خوشبخت

خانواده، نهادي مقدس است که هسته اوليه آن از پيوند ازدواج زن و مرد، شکل مي گيرد. اين دو موجود هر کدام با سرشت و ويژگي هاي منحصر به فردشان، طرحي نو در مي اندازند تا در کنار يکديگر، مسير حيات خويش را به گونه اي مشترک و با حال و هوايي متفاوت از زمان مجرد طي نمايند.

برخي اختلاف نظرها و تفاوت سليقه ها، ممکن است کشتي زندگي مشترک را دچار تب و تاب نمايد و مخاطراتي را متوجه زندگي زناشويي کند. هر چقدر فهم، درک، گذشت، بينش و خداترسي طرفين ( زن و شوهر) بيشتر باشد، قدرت و توان مقابله و رويارويي آنان با حوادث و ناملايمات و اختلافات بيشتر مي شود.

به ديگر سخن، ضعف شخصيتي، کوته فکري، تکروي، تنگ نظري و در نظر نگرفتن رضاي خداوند، عواملي مي شوند براي کاهش عشق و علاقه ها و ايجاد دلسردي ، بي تفاوتي و در نهايت سست شدن و فرو ريختن پايه هاي خانواده.

بدين ترتيب، اگر نگاهمان به طرف مقابل، نگاهي عميق و واقع بينانه ، و نگرشمان به زندگي، نگرشي الهي و انساني، مبتني بر احترام و گذشت و عشق و ايثار باشد، خواهيم ديد که طعم شيرين و لذت بخش زندگي، ساليان دراز در کاممان خواهد ماند.

به قول شاعر

زندگي زيباست اي زيبا پسند زنده انديشان به زيبايي رسند

آنقدر زيباست اين بي بازگشت کز برايش مي توان از جان گذشت

در اينجا مطالب کاربردي و ساده اي را براي برخورداري از يک زندگي خوشبخت براي شما خواننده گرامي فراهم آورده که اميد است مورد توجه قرار گيرد.

عوامل مرتبط با زندگی مشترک

الف) قبل از ازدواج

1- بررسي و تحقيق و انتخاب همسر

2- خواستگاري، قراردادها و خريدها

ب) بعد از ازدواج

1- روابط زناشويي و جنسي زوجين

2-  بارداري

3-  کار کردن خانم ها در خارج از منزل

4-  آشپزي و خانه داري

5- تربيت فرزند

6- رفتار با والدين همسر

7- خريد مايحتاج خانه

8- خريد اثاثيه و دکوراسيون منزل

9- مسافرت و ميهماني و تفريح

10- انتخاب و تغيير محل سکونت

11- تحصيل فرزندان

12- روابط اجتماعي و دوستانه

13- ازدواج فرزندان

14- حوادث و پيشامدها

عوامل مؤثر در خوشبختی خانواده

1- عمل به احکام الهي

2- مثبت فکر کردن

3- داشتن برنامه ريزي مناسب

4- دوستان خوب

5- فرزندان سالم و صالح

6- ملاحظه و انصاف

7- منطقي بودن

8- کار و تلاش

9- دعا و توکل بر خداوند

10- مشورت

11- نشاط و شادماني

12- انس و الفت با قرآن و عترت

13- عشق ورزيدن به خانواده

14- اعتماد و اطمينان متقابل

عوامل مؤثر در بدبختي خانواده

1- عمل نکردن به دستورات خداوند

2- بي برنامگي

3- مـُدگرايي و چشم و هم چشمي

4- دخالت هاي بي مورد ديگران

5- زخم زبان و تنش ( داخلي و خارجي)

6- لجبازي و يکدندگي ( تکروي)

7- اعتياد

8- بي بند و باري و فساد اخلاقي

9- بيکاري و بي عاري

10- دورنگي و دورويي ( نفاق و دروغگويي)

11- منفي فکر کردن

12- همسايه ناباب

13- يأس و نااميدي

14- تن پروري و شکم پرستي

توصيه هايي براي داشتن يک زندگي خوشبخت

1- از بزرگ نمايي تلاش هاي خود پرهيز کنيد، چون همسر شما هم تلاش هاي فراواني براي زندگي مشترک دارد.

2- موفقيت فرزندان شما و ايجاد فضايي مطلوب براي زندگي جمعي، به تلاش هاي متقابل زوجين بستگي دارد.

3- در حضور فرزندان از کلمات و عباراتي که بار محبت آميز و موفقيت آميز دارند استفاده کنيد، مانند: خواهش مي کنم – خسته نباشيد- عزيزم- بسيار خوب- آفرين- دست شما درد نکند- موفق باشي- جانم و ...

4- قدرت والدين در خانه نبايد تضعيف شود و به ويژه اقتدار پدر بايد بر سر خانواده باشد تا سنگ بر روي سنگ بند شود ( با ملاحظه اعتدال و انصاف).

5- رفتار زوجين با هم ، الگوي رفتاري فرزندان با والدين است، پس فرزنداني با هويت و شخصيت مطلوب پرورش دهيد.

6- فرزندان هنگامي که بزرگ و مستقل شوند، رفتار پدر و مادر را نقد مي کنند؛ پس مراقب باشيد.

7- بار زندگي را به تنهايي نمي توان به دوش کشيد پس لجاجت و سرسختي نکنيد.

8- در امر ادامه تحصيل و توسعه فکري و معنوي همسر خود بکوشيد.

9- تحقير کردن همسر در ميان فرزندان به نفع نظام خانواده نيست.

10- خرافات و حرف اين و آن را از محيط خانه دور کنيد.

11- خواسته ها، تمايلات و نيازهاي همسرتان را کشف کنيد.

12- منطق، تنها تيغي است که هيچ گاه کـُند نمي شود، بياييد همواره منطقي باشيم.

13- همان قدر که شما دوستاني براي گفتگو و رفت و آمد داريد، همسرتان هم دارد: پس سعي کنيد در اين زمينه تعادل و تفاهم برقرار باشد.

14- ساختار جسمي و روحي زن و مرد با يکديگر تفاوت دارد. شناخت اين تفاوت ها، کنار آمدن با زندگي را براي ما راحت مي سازد.

15- مسائل و مشکلات خانه را طوري به همسرتان بازگو کنيد که منجر به نتيجه اي تلخ نشود.

16- کارهاي منزل را تا قبل از آنکه همسرتان به خانه بيابد انجام دهيد تا زمان بيشتري را در کنار او باشيد.

17- خانه براي مرد بايد محل آرامش و محبت و عشق باشد، اين خانه را هر روز براي او بسازيد.

18- خودتان شوخي شوخي براي همسرتان، دردسر درست نکنيد.

19- در بيرون رفتن از خانه، مسافرت ها، تفريحات و... مراقب نگاه هاي آلوده باشيد.

20- در حد ضرورت، با غريبه ها ارتباط کلامي داشته باشيد ، نه بيشتر.

21- زندگي خوب داشتن را مي توان از کساني ياد گرفت که زندگي شان تباه شده است.

22- زوجين بايد خاصيت "هم پوشاني" داشته باشند، يعني يکديگر را کامل کنند.

23- از نوشتن فيلمنامه (سناريو) در ذهنتان، براي مقابله با همسرتان پرهيز کنيد.

24- پر کردن ذهن از مسائل، حرف ها، عقده ها و کمبودها، دردي را دوا نمي کند. ذهن خود را زلال و بي کينه کنيد.

25- تحکيم مباني اعتقادي و پايبندي به اصول اخلاقي و مذهبي، کار اول شماست.

26- اجازه تعرض و بي حرمتي به افراد خانواده خود را ندهيد. حريم خانواده بايد ايمن ترين جا براي شما باشد.

27- ممکن است همسر شما گاهي رفتارهاي عجيب و غريب از خود بروز دهد، سعي کنيد با آن منطقي برخورد نماييد.

28- آراستگي و آرايش ظاهري نقش مهمي در دلبستگي زوجين به يکديگر دارد.

29- موقع بروز اختلاف و ناراحتي، ببينيد اصلاً بر سر چه با هم اختلاف داريد چون اغلب ناراحتي ها بر سر مسائل هيچ و پوچ و بيخودي است.

30- از همسرتان بخواهيد پنج ايراد و اشکال اساسي شما را بنويسد و سپس با يکديگر آنها را تجزيه و تحليل و رفع اشکال نماييد.

31- فرزندان بعد از پيوند شما به وجود آمده اند پس آنها را مقدم بر خوشبختي خود ندانيد.

32- هيچ وقت زندگي را در بن بست نبينيد. هميشه يک راه خوب براي رهايي وجود دارد.

33- شيريني زندگي به فراز و نشيب ها و داشتن و نداشتن هاي آن است. پس کام خود را همواره با تکيه بر موفقيت ها شيرين نگاه داريد.

34- هنگامي که با هم دعوا مي کنيد و از دست يکديگر ناراحت مي شويد و قهر و ناز مي کنيد، والدين يکديگر را دعوت کنند و دور هم جمع شويد تا بهانه اي شود براي اين که با هم آشتي کنيد.

35- به مناسبت ها و بهانه هاي مختلف، مانند سالروز تولد، ازدواج، عقد، بچه دار شدن و ... به يکديگر هديه اي بدهيد و فضاي خانواده را تحول ببخشيد.

36- در فعاليت ها و صحنه هاي اجتماعي ياري رسان همسر خود باشيد.

37- زوجين در ماه هاي اول زندگي بايد مراقب روحيات و ويژگي هاي فردي يکديگر باشند تا به هم عادت کنند و سازگاري و تطبيق پيدا کنند. شايد ماه هاي اوليه زندگي، شکنندگي زيادي داشته باشد پس مراعات همديگر را بنماييد و مواظب هم باشيد.

38- در همه حال رضاي خدا را در نظر داشته و خدا ترس باشيد چون در اين صورت هر حرفي را نخواهيد زد، به هر جايي نخواهيد رفت، هر فکري نخواهيد کرد و هر تصميمي نخواهيد گرفت.

39-  براي آسايش در زندگي از هزينه هاي غير ضروري چشم بپوشيد در ابتداي جواني از آنچه به دست مي آوريد ، درصدي را براي دوران کهولت ، همسر و فرزندان تان پس انداز نماييد.

40-  حقيقت را بپذيري و هميشه حقيقت گو باشيد . جامعه اي خوشبخت است که انسان هايي درستکار و حقيقت گو و با منطق داشته باشد.

منبع : روزنامه همشهري
 

 

 

در همين زمينه بخوانيد:

 

50 پيشنهاد برای برخورد مناسب همسران با هم

 

 50 پيشنهاد برای برخورد مناسب همسران با هم

1- نسبت به همسر خود نگرشي مطلوب و متعالي داشته باشيد و او را امانت الهي بدانيد و در حفظ و نگهداري اين وديعه الهي تلاش كنيد .

2- به همسر خود احترام بگذاريد و با وي محترمانه صحبت كنيد و در ارتباط با او از عواطف سرشار و محبت بسيار دريغ نورزيد .

3- حقوق متقابل خود و همسر خود را بشناسيد و در ايفاي حقوق وي تلاش نماييد .

4- پدر و مادر كانون منظومه خانوادگي هستند كه تشعشعات عاطفي خود را در محيط خانواده مي پراكنند و حيات عاطفي را رونق مي بخشند .

5- پدران و مادران پايه گذاران شخصيت فرزندان و معماران خوشبختي آنان هستند . پس در تقويت روابط خود هر چه بيشتر تلاش كنيد .

6- همسر خود را فردي با ارزش و برخوردار از كرامت انساني بدانيد .

7- همسر خود را فردي مستعد كمال ، پيشرفت و تحول بپنداريد .

8- به پيشرفت و ترقي و رشد شخصيت همسر خود علاقه مند باشيد و زمينه را براي تحقق اين امر فراهم نماييد و از اين طريق كانون خانواده را از زوال و فرسايش تدريجي مصون سازيد و عرصه زندگي را براي نوآوريها بگشاييد .

9- زمينه را براي پرورش احساسات مثبت و عواطف سازنده نسبت به همسر خود فراهم سازيد و از داد و ستد عاطفي به سه شيوه قلبي ، كلامي و عملي استفاده كنيد . به شريك زندگي خود ابراز محبت كنيد ، او را قلباً دوست بداريد و با زبان عمل هم اين امر را ثابت نماييد .

10- محبت خود را به همسرتان به صورت عملي نيز نشان دهيد .سعي كنيد در روز تولد او ، يا سالگرد ازدواج و يا مناسبت هاي ديگر به او هديه دهيد و از اين طريق محبت خود را ابراز نماييد .

11- سعي كنيد فهرستي از قابليت ها و صفات مثبت همسر خود را در نظر بگيريد و به موارد مثبت وجود و شخصيت او كاملاً توجه كنيد و در مناسبات با او به اين قابليت ها اشاره نماييد . از صفات برجسته و مثبت او تعريف كنيد و از اين طريق فضاي خانواده و گفتگو را به فضايي گرم و صميمي و آكنده از روحيه مثبت تبديل نماييد .

12- به جنبه هاي مشترك فكري و روحي خود و همسرتان توجه كنيد و به گونه اي عمل كنيد تا خصايص مثبت و سازنده به تدريج بيشتر شود و از طريق خودآگاهي و خودسنجي به خودسازي برسيد و صفات برجسته انساني را در وجود خود و همسرتان تقويت نماييد .

13- سعي كنيد با همسرتان تفاهم و رابطه حسنه داشته باشيد . اين تفاهم مي تواند در حضور ديگران و يا در فضاي خلوت زندگي صورت پذيرد . اين امر مستلزم بهره گيري از " هنر خوب شنيدن و خوب گوش دادن " است . پس سعي كنيد در هنگام گفتگو با همسرتان ، به دقت به گفتار او توجه كنيد و اجازه دهيد كه مطالب خود را به طور كامل بيان كند .

14- باور كنيد كه همسرتان انساني است منحصر به فرد و واجد ويژگي هاي شخصيتي مثبت و منفي. لذا از مقايسه او با ديگران به شدت بپرهيزيد . سعي كنيد او را با گذشته اش مقايسه كنيد و تغييرات رفتاري و پيشرفت فكري و اخلاقي وي را تحسين نماييد .

15- سعي كنيد حالات و روحيات همسر خود را بشناسيد و فهرستي از آرزوها و علائق وي تهيه كنيد و از انتظارات او آگاه شويد . سپس خود را به تأمين خواسته ها و علائق منطقي و اصولي وي ملزم نماييد .

16- سعي كنيد حريم يكديگر را مراعات و از جر و بحث با هم خودداري كنيد . مطالب بيجا را با سكوت خود و يا ارائه ي پيشنهاد مناسب ، به گفتگوهاي سازنده و ثمربخش تبديل كنيد .



17- باور كنيد كه هر كلمه و گفتار شما ، در بر دارنده بار عاطفي و رواني است كه بر وجود شنونده تأثير مثبت و منفي دارد لذا سعي كنيد از زبان گرم ، نرم ، ملايم ، و توأم با احترام و محبت استفاده كنيد . هرگز از كلمات موهن ،‌ ملالت آور و تحريك آميز استفاده نكنيد .

18- سعي كنيد براي نيل به تفاهم و مناسباتِ بيشتر با همسرتان ، از صداقت و راستي استفاده كنيد. باور كنيد كه رمز خوشبختي و توفيق بسياري از خانواده ها ، صادق بودن آنها و بهره گيري از اين صفت برجسته انساني بوده است .

19- به مديريت كانون خانواده اهميت دهيد و سعي كنيد در تصميم گيري و هدايت زندگي از هماهنگي لازم برخوردار شويد . حدود وظايف هر يك از اعضاي خانواده را مشخص كنيد و در برخورد با مسايل زندگي ، سياستي هماهنگ اتخاذ نماييد .

20- به موجب قانون مدني كشور ما مديريت و مسئوليت نهايي در خانه با مرد است؛ اين امر را در اداره امور خانه بپذيريد . در امور داخلي خانه زن و شوهر بايد در كنار يكديگر قرار بگيرند؛ پس در برنامه ريزي هاي زندگي حقي براي همسرتان قائل شويد .

21- براي بقاء ، تداوم و تعالي خانواده و دستيابي به كاخ سعادت زندگي ، مصلحت زندگي را بر منفعت شخصي ترجيح دهيد و سعي كنيد خواسته هاي فردي خود را در راه تحقق اهداف زندگي و زناشوئي ناديده بگيريد و هر جا كه مصلحت بزرگتري مطرح است انعطاف پذيري بيشتري نشان دهيد .

22- از لجاجت و رقابت ناسالم با همسرتان جداً پرهيز كنيد و جاي آن را به يكدلي ، يكرنگي ، صميميت و رفاقت بدهيد . باور كنيد يكي از مهمترين عوامل تزلزل در بناي خانواده و آغاز نابساماني و مشكلات خانوادگي ، لجبازي دو همسر با هم و عدم پذيرش يكديگر است . سعي كنيد همسرتان را آنگونه كه هست بپذيريد و روابط خود را بر پايه دوستي و محبت تنظيم كنيد .

23- سعي كنيد در صدد تملك كامل همسرتان نباشيد و از مرز تعادل خارج نشويد .

24- به اصل تفاوت هاي فردي معتقد باشيد و باور كنيد كه زن و شوهر دو موجودند كه از نظر هوش و استعداد و علايق و خصايص جسماني و اخلاقي تفاوتهايي دارند . سعي كنيد حداكثر توافق بين خصايص شما و همسرتان به تدريج برقرار گردد . وجود يكديگر را مكمل و متمم هم بدانيد و به تكامل هم كمك كنيد .

25- سعي كنيد خود را برتر و بالاتر از همسرتان ننبينيد . و او را شريك زندگي بدانيد و به اين نكته توجه كنيد كه درجات تحصيلي ، موقعيت اجتماعي ، وضعيت سني و امكانات مالي شما ، بايد بر ميزان فروتني و خضوعتان بيفزايد . بخصوص زماني كه در پيشرفت هاي تحصيلي و موفقيت هاي مادي شما ، همسرتان نقش اساسي داشته است .

26- به اصل مشاركت در زندگي خانوادگي معتقد باشيد و سعي كنيد تمام كارها را تنها خودتان انجام ندهيد ، بلكه از همسر و فرزندان خود كمك بگيريد . باور كنيد كه در ازدواج و تشكيل خانواده ، مرد و زن عالي ترين سرمايه هاي وجود خود يعني روح و قلب و عواطف و آرزوها و احساسات و امكانات خود را به مشاركت گذاشته و با قبول همفكري ، همياري ، مددكاري و تعهدات گوناگون ، بهترين جلوه مشاركت را ارائه كرده اند . به اين نكته اهميت دهيد كه امروزه مدير موفق مديري است كه به قابليت ها و قدرت هاي اعضاي خانواده خود بهاي لازم را مي دهد و شرايط را براي بروز و ظهور اين توانمندي هاي خدادادي مساعد مي نمايد . لذا با مشاركت با هم فضاي خانه را به فضايي بالنده و ثمر بخش مبدل سازيد .

28- سعي كنيد شرايط كاري و شغلي ، موقعيت اجتماعي ، اقتصادي ، وضع جسماني و رواني و سني همسرتان را به خوبي بشناسيد و به تناسب اين خصايص از ياري به او در داخل و خارج از خانه دريغ نورزيد و در شرايط ويژه نظير بيماري همسر ، بارداري يا تولد فرزند ، مسافرت و يا مأموريت شوهر ، تعداد زياد اولاد ، تحصيل زن يا مرد و ... به كمك هم بشتابيد و به سهولتِ امور زندگي ، شادي ، شادكامي و رفاه هم كمك كنيد .

29- هميشه به همسرتان متذكر شويد كه كار او به ويژه در خانه براي شما با ارزش است . سعي كنيد كار زن در خانه را كم ارزش و كار بيرون از خانه را با ارزش تلقي نكنيد . اين امر در تقويت روحيه و مباني خانواده تأثير زيادي دارد .

30- اگر به دليل كار زياد و تعهدات بيرون از منزل قادر نيستيد عملاً به همسرتان كمك كنيد ، علاقه خود را به كمك و همكاري با او ابراز نماييد و وي را از حمايت خود ، مطمئن سازيد .

31- در مديريت خود از مرد سالاري و زن سالاري خودداري كنيد و براي داشتن يك خانواده متعادل از " حق سالاري " پيروي كنيد و به گفتار امام باقر ( ع ) كه مي فرمايد " حق را بگوييد ، گرچه برعليه خودتان باشد "‌ تأسي بجويد . در مديريت خانه ، مرد يا زن هيچكدام نبايد نظرات و سليقه هاي خود را بر ديگري تحميل نمايند و كلام حق و منطق صحيح را از جانب هركدام از طرفين كه باشد ، بپذيرند .

32- سعي كنيد در زندگي دهن بين نباشيد و به هنگام اظهار نظر و داوري درباره هر كس و هر پيام به كسب اطلاعات مستند بپردازيد . اين امر موجب مي شود كه قضاوتي صحيح ،مستقل و منطقي داشته باشيد و در داوري ، اشتباه شما به حداقل برسد .

33- براي تعادل در زندگي و كاميابي هر چه بيشتر ، از خوش خلقي و گشاده رويي و چهره اي پرنشاط بهره بگيريد و كوشش كنيد كه با شيوه هاي گوناگون گرد و غبار افسردگي را از چهره همسرتان بزداييد . هرگز اجازه ندهيد افكار مأيوس كننده و منفي بر وجود اعضاي خانواده شما سايه افكند و ريشه هاي شادكامي و شادابي شما را از بين ببرد .

34- نارسائي ها و رنجهاي گذشته خود و يا همسرتان را مرتباً به ياد نياوريد و مطرح نكنيد . سعي كنيد نسبت به آينده خوش بين باشيد و از لحظه هاي موجود حداكثر استفاده را داشته باشيد .

35- سعي كنيد از تجارب و خاطرات تلخ زندگي ديگران عبرت بگيريد و از تجارب مطبوع اطرافيان ، دوستان و خانواده هاي موفق حداكثر استفاده را داشته باشيد . مطمئن باشيد اين امر بر نشاط و شادابي و شادكامي زندگي شما خواهد افزود .

36- به منظور جلوگيري از تزلزل خانواده و آسيب هاي احتمالي ، توقعات و انتظارات شما از همسرتان بايد مناسب با امكانات و توانمندهاي وي باشد . مطمئن باشيد كه همخواني خواسته ها و انتظارات منطقي شما روح تفاهم و همدلي و شادابي زندگي را افزون مي كند . لذا سعي كنيد از چشم و هم چشمي با ديگران بپرهيزيد و دامنه خواسته ها را گسترده نسازيد .

37- براي دستيابي به يك زندگي سالم و متعادل ، از بزرگواري و گذشت نسبت به يكديگر به خرج دهيد . ناديده گرفتن مسائل جزئي ، عفو و تغافل نسبت به بعضي از گفته ها و رفتارها و ناديده گرفتن بعضي از اشتباهات و بهره گيري از سعه صدر و بزرگ منشي در زندگي خانوادگي از رموز اساسي تحكيم بنياد خانواده و از عوامل مؤثر در زندگي مشترك همسران است .

38- از موشكافي عيوب و عيب جويي همسرتان و به رخ كشيدن آنها بپرهيزيد و عيب پوشي را سرلوحه مناسبات با همسر خود قرار دهيد . اين امر دستيابي به امنيت روحي و آرامش رواني را در كانون خانواده ممكن مي سازد .

39- در صورتي كه مايليد از انتقاد سازنده در مورد رفتار همسرتان استفاده كنيد ، سعي كنيد با ذكر يكي از جنبه هاي مثبت او زمينه را براي ايراد و نقد سازنده خود و پذيرش آن مساعد سازيد .

40- براي نگهداري حريم خانوادگي و روابط صحيح انساني و تقويت امنيت و تفاهم در زندگي سعي كنيد اسرار و رازهاي دروني خانواده را نزد ديگران بازگو نكنيد و از اين طريق اعتماد همسرتان را به خود جلب كنيد .

41- سعي كنيد در ارتباط و گفتگو با همسرتان با لحن آمرانه و تحكم آميز سخن نگوييد و نظريات خود را درباره بهبود زندگي و برخورد مناسب با فرزندان يا ديگران ، به صورت پيشنهاد به همسرتان مطرح نماييد . اين امر پذيرش نظر شما را ميسر مي سازد .

42- سعي كنيد از طريق مطالعه كتاب هاي مختلف ، شركت در مجالس مذهبي ، اخلاقي و علمي و تفكر در زندگيِ خانواده هاي موفق و رمز توفيق آنان ، اطلاعات خود ، همسر و فرزندانتان را افزايش دهيد و از طريق تقويت اعتماد به نفس و بهره گيري از تجارب ارزنده ديگران ، خود و افراد خانواده تان را براي برخورد منطقي با مشكلات زندگي آماده سازيد .

43- در اثناي گفتگو با همسرتان ، آرامش خود را كاملاً حفظ كنيد . سعي كنيد عصباني نشويد و در صورت پديد آمدن اين حالت از ادامه بحث خودداري كنيد .

44- هنگامي كه عصباني هستيد ، اين گفتار حضرت علي (ع) را مد نظر قرار داده و اجرا كنيد : " به هنگام خشم ، نه تنبيه ، نه دستور و نه تصميم. "

45- سعي كنيد نگراني ها و افكار منفي مربوط به محيط كار خود را به محيط منزل منتقل نكنيد و از اين طريق آرامش و فضاي گرم خانه را به هم نزنيد .

46- براي ايجاد و يا تقويت روحيه همسرتان و رفع پاره اي از مشكلات و نگراني هاي زندگي به تغيير برخي از شرايط حاكم بر خانواده و ارائه برنامه هاي متنوع اقدام نماييد . باور كنيد مردان و زناني از هنر و علم و تجربه مديريت برخوردار هستند كه از فرصت هاي به دست آمده در زندگي حداكثر استفاده ي معقولانه را مي كنند و شرايط را براي زندگي بهتر مساعد مي سازند . پس سعي كنيد آينده و حوادثي كه شايد هرگز روي ندهد شادكامي زندگي كنوني شما را بر هم نزند و شما را دچار نگراني و پيري زودرس نسازد .

47- در برنامه هاي زندگي خود زماني را براي گفتگو و ابراز محبت و تبادل نظر با همسرتان اختصاص دهيد و اين امر را در اولويت امور خود قرار دهيد . سعي كنيد اشتغال زياد و يا وجود فرزندان و بستگان و دوستان ، شما را از توجه به اين امر مهم باز ندارد .

48- فلسفه زندگي خود را بر خوش بيني قرار دهيد و با اين نگرش ، سلامت عواطف و نشاط زندگي خود را تضمين نماييد .

49- در زندگي خانوادگي به برنامه ريزي معتقد شويد و باور كنيد كه با داشتن برنامه و التزام به اجراي آنها مي توانيد مشكلات زندگي خود را كاهش دهيد و از قواي حياتي خود و ساير اعضاي خانواده به خوبي استفاده نمائيد .

50- در تمام مراحل زندگي و در ارتباط با زندگي خانوادگي خداوند را در نظر بگيريد و در گفتار و برخورد و رفتار خود با همسرتان و ساير اعضاي خانواده ، نيت خود را خالص گردانيد .


نقل از tebyan.net

 

در همين زمينه بخوانيد:

 

مزایا و معایب کانال تلگرام چیست؟+ معرفی کانال های معروف

مزایا و معایب کانال تلگرام چیست؟+ معرفی کانال های معروف

تلگرام در نسخه جدید خود قابلیت ساخت کانال را اضافه کرده است که این نسخه هم از مزایا و معایبی برخوردار است.

این روزها در اکثر گوشی های همراه و تبلت های ایرانی ها صفحه اجتماعی تلگرام حرف اول و آخر را می زند.

بعد از کوچ دسته جمعی مردم از شبکه های مختلف اجتماعی به این شبکه حالا دیگر عملا تلگرام پرطرفدار ترین شبکه ارتباطی مردم ایران لقب گرفته است.

این شبکه جدا از محاسنی که می تواند به منظور ارتباط دو یا چند جانبه داشته باشد دارای خطراتی هم هست و نکته قابل توجه این است که با پیشرفت فنی این شبکه اجتماعی و برخی تغییرات صورت گرفته درصد این خطرات که سبب سو استفاده برخی افراد هم شده، افزایش داشته است.

اما تلگرام در نسخه جدید خود قابلیت ساخت کانال را اضافه کرده است که این نسخه هم از مزایا و معایبی برخوردار است.

کانال های تلگرام کاربردی مشابه گروه ها دارند با این تفاوت که در این نسخه تنها ادمین امکان ارسال مطلب دارد و اعضای کانال تنها می توانند از مطالب ارسال شده توسط ادمین استفاده کنند و دیگر خود قادر به ارسال مطالب مختلف در کانال نیستند.

یکی از مشکلات و معضلاتی که در گروه های تلگرام وجود داشت و همچنان دارد، این است که بعضی از اعضای گروه برای دیگر اعضاء به طرق مختلف، ایجاد مزاحمت می کردند اما در نسخه جدید، کانال های تلگرام با عدم نمایش اعضای کانال و یا ورود و خروج افراد این امنیت را برای اعضاء دیگر ایجاد کرده تا مورد آزار و اذیت قرار نگیرند.

به گونه ای مثلا یک شخص که عضو گروه است نمی تواند به صورت خصوصی مطلبی و یا نکته ای را با دیگر اعضا گروه در میان بگذارد.

اما یکی دیگر از نکات مثبت کانال در تلگرام عدم امکان افزودن ربات به گروه می باشد. در گروه ها گاها ربات هایی اضافه می شد که مطالب غیراخلاقی و شایعه و تبلیغات منتشر می کرد که بسیار آزار دهنده است، اما در کانال ها امکان اضافه شدن ربات وجود ندارد.

اما کانال تلگرام معضلاتی هم به همراه دارد، معضلی که همواره در شبکه های اجتماعی و ارتباط جمعی وجود داشته است و آن هم سوء استفاده برخی افراد به طرق مختلف از این فضا بوده است.این سوء استفاده ها به نحوی است که افراد سودجو با راه اندازی صفحه های غیررسمی به نام افراد مشهور و شخصیت های مختلف، مشکلات فراوانی را برای آن ها اعم از پخش شایعه، اخبار دروغ و... می کردند.

حال با افتتاح کانال در تلگرام، این سوء استفاده ها وارد فاز جدیدی شده است و دغدغه و نگرانی های افراد مشهور هم بیشتر.

فرهنگ نیوز، به منظور جلوگیری از سوء استفاده افراد سودجو از قابلیت جدید تلگرام، کانال های رسمی، اعم از سایت های خبری و غیرخبری، موسسات و افراد فرهنگی و مذهبی را در اختیار مخاطبان خود قرار می دهد.

برخی از خبرگزاری ها و سایت های خبری

فرهنگ نیوز telegram.me/farhangnews1
خبرگزاری العالم telegram.me/alalam_fa
باشگاه خبرنگاران جوان telegram.me/yjcnewschannel
خبرگزاری فارس telegram.me/farsna
خبرگزاری تسنیم telegram.me/tasnimnewschanel
خبرگزاری مهر telegram.me/mehragency
خبرگزاری نسیم telegram.me/nasimonline
خبرگزاری ایسنا telegram.me/isna94
وطن امروز telegram.me/vatan_emrooz
روزنامه جام جم telegram.me/jamejam_newspaper
رجا نیوز telegram.me/rajanews_com
مشرق نیوز telegram.me/mashreghnews_channel
ورزش سه telegram.me/varzesh3_channel
جام نیوز telegram.me/jamnews
سایت روشنگری telegram.me/bultannews
بولتن نیوز telegram.me/bultannews
عمارنامه telegram.me/ammarnameir
مجموعه طنز دکتر سلام telegram.me/drsalaam
حزب الله سایبر telegram.me/cyberhizbullah
پایگاه خبری 598 telegram.me/www_598_ir
خبرگزاری بسیج پرس telegram.me/basijpress_ir
پایگاه جبهه مستضعفین telegram.me/mwfpress
افسران telegram.me/afsaran_ir
بچه های قلم telegram.me/bachehayeghalam
افکار نیوز ( افکار خبر) telegram.me/myafkarnews
عقیق telegram.me/aghigh_ir
وارث telegram.me/vareth_info
متن زندگی
پارس نیوز telegram.me/parsnews
فاش نیوز telegram.me/fashnews_ir

برخی از اشخاص ، نهادها و موسسات

امام خامنه ای telegram.me/khamenei_ir
سفیر فیلم telegram.me/safirfilmchannel
حسن رحیم پور ازغدی Telegram.me/rahimpourazghadi_ir
شهید آوینی telegram.me/aviny_com
حاج قاسم سلیمانی telegram.me/qasem_soleimani
وحید یامین پور telegram.me/yaminpour
خانه طراحان ایران Telegram.me/graphic_ir
جشنواره عمار Telegram.me/ammarfilmfest
رامبد جوان telegram.me/rambodjavanorg
بیان معنوی ( استاد پناهیان) telegram.me/ostad_panahian
سعید قاسمی telegram.me/saeed_ghasemi
دکتر حسن عباسی telegram.me/h_abbasi
علی اکبر رائفی پور telegram.me/maasaf
شبکه افق telegram.me/Ofogh_tv
سبک زندگی اسلامی ایرانی telegram.me/Sabkeh_zendegi
خنده حلال telegram.me/khande_halaal
منتظران مهدی عج telegram.me/montazeranmahdi
هیئت میثاق با شهدا telegram.me/misaq_ba_shohada
هیئت الرضا telegram.me/abdolrezahelali
هیئت ریحانه الحسین‎ telegram.me/reyhanatolhossein_channel
 

مخاطبان می توانند کانال های رسمی سایت ها ، خبرگزاری ها ، اشخاص و موسسات را در بخش نظارت همین خبر معرفی کنند تا در جدول به روزرسانی قرار گیرند.

تلگرام در نسخه ی جدید خود قابلیت ساخت کانال را اضافه کرده است که این نسخه هم از مزایا و معایبی برخوردار است.

 فرهنگ نیوز: این روزها در اکثر گوشی های همراه و تبلت های ایرانی ها صفحه اجتماعی تلگرام حرف اول و آخر را می زند.بعد از کوچ دسته جمعی مردم از شبکه های مختلف اجتماعی به این شبکه حالا دیگر عملا تلگرام پرطرفدار ترین شبکه ارتباطی مردم ایران لقب گرفته است.

این شبکه جدا از محاسنی که می تواند به منظور ارتباط دو یا چند جانبه داشته باشد دارای خطراتی هم هست و نکته قابل توجه این است که با پیشرفت فنی این شبکه اجتماعی و برخی تغییرات صورت گرفته درصد این خطرات که سبب سو استفاده برخی افراد هم شده، افزایش داشته است.

اما تلگرام در نسخه ی جدید خود قابلیت ساخت کانال را اضافه کرده است که این نسخه هم از مزایا و معایبی برخوردار است. کانال های تلگرام کاربردی مشابه گروه ها دارند با این تفاوت که در این نسخه تنها ادمین امکان ارسال مطلب دارد و اعضای کانال تنها می توانند از مطالب ارسال شده توسط ادمین استفاده کنند و دیگر خود قادر به ارسال مطالب مختلف در کانال نیستند.

یکی از مشکلات و معضلاتی که در گروه های تلگرام وجود داشت و همچنان دارد،این است که بعضی از اعضای گروه برای دیگر اعضاء به طرق مختلف، ایجاد مزاحمت می کردند اما در نسخه جدید، کانال های تلگرام با عدم نمایش اعضای کانال  و یا ورود و خروج افراد این امنیت را برای اعضاء دیگر ایجاد کرده تا مورد آزار و اذیت قرار نگیرند.به گونه ای مثلا یک شخص که عضو گروه است نمی تواند به صورت خصوصی مطلبی و یا نکته ای را با دیگر اعضا گروه در میان بگذارد.

اما یکی دیگر از نکات مثبت کانال در تلگرام عدم امکان افزودن ربات به گروه می باشد. در گروه ها گاها ربات هایی اضافه می شد که مطالب غیراخلاقی و شایعه و تبلیغات منتشر می کرد که بسیار آزار دهنده است، اما در کانال ها امکان اضافه شدن ربات وجود ندارد.
 
اما کانال تلگرام معضلاتی هم به همراه دارد، معضلی که  همواره در شبکه های اجتماعی و ارتباط جمعی وجود داشته است و آن هم  سوء استفاده برخی افراد به طرق مختلف از این فضا بوده است.این سوء استفاده ها به نحوی است که افراد سودجو با راه اندازی صفحه های غیررسمی به نام افراد مشهور و شخصیت های مختلف، مشکلات فراوانی را برای آن ها اعم از پخش شایعه، اخبار دروغ و ... می کردند.

حال با افتتاح کانال در تلگرام، این سوء استفاده ها وارد فاز جدیدی شده است و دغدغه و نگرانی های افراد مشهور هم بیشتر.فرهنگ نیوز، به منظور جلوگیری از سوء استفاده افراد سودجو از قابلیت جدید تلگرام، کانال های رسمی، اعم از سایت های خبری و غیرخبری، موسسات و افراد فرهنگی و مذهبی را در اختیار مخاطبان خود قرار می دهد.

برخی از خبرگزاری ها و سایت های خبری 

 
                                        روزنامه جوان                                            telegram.me/newsjavan
 فرهنگ نیوز                                         telegram.me/farhangnews1
خبرگزاری العالم                                           telegram.me/alalam_fa
                                        خبرگزاری فارس                                              telegram.me/farsna
خبرگزاری تسنیم                          telegram.me/tasnimnewschanel
خبرگزاری مهر                                         telegram.me/mehragency
خبرگزاری نسیم                                     telegram.me/nasimonline
خبرگزاری ایسنا                                                telegram.me/isna94
سرویس سیاسی تسنیم                     telegram.me/tasnimpolitical
وطن امروز                                         telegram.me/vatan_emrooz
رجا نیوز                                             telegram.me/rajanews_com
فرارو                                                        telegram.me/fararunews
جام نیوز                                                      telegram.me/jamnews
ورزش سه                                   telegram.me/varzesh3_channel
 
.................................................................................
برخی از اشخاص ، نهادها و موسسات
 
امام خامنه ای                                   telegram.me/khamenei_ir
بیان معنوی ( استاد پناهیان)        telegram.me/ostad_panahian
جشنواره  عمار                               Telegram.me/ammarfilmfest
خانه طراحان ایران:                                Telegram.me/graphic_ir
 حسن رحیم پور ازغدی    Telegram.me/rahimpourazghadi_ir
شهید آوینی                                         telegram.me/aviny_com
حاج قاسم سلیمانی                  telegram.me/qasem_soleimani
جبهه پایداری                              telegram.me/jebhepaydari_ir
وحید یامین پور                                    telegram.me/yaminpour
وحید جلیلی                                               telegram.me/jalili_ir
سعید قاسمی                                telegram.me/saeed_ghasemi
دکتر سعید جلیلی                                    telegram.me/dr_jalily
دکتر حسن عباسی                                  telegram.me/h_abbasi
علی اکبر رائفی پور                                    telegram.me/maasaf
شبکه افق                                               telegram.me/Ofogh_tv
سبک زندگی اسلامی ایرانی       telegram.me/Sabkeh_zendegi
خنده حلال                                   telegram.me/khande_halaal
منتظران مهدی عج                telegram.me/montazeranmahdi

 

مزایا و معایب تلگرام

یادداشت

 شبكه اجتماعي تلگرام مخرب يا مفيد با پيشرفت دنياي فناوري هر روز پنجره وسيعي از اطلاعات به روي بشر گشوده مي‌شود. تلويزيون، راديو، اينترنت و... رسانه‌هاي پرنفوذ در زندگي فردي تك‌تك ما هستند و جنبه‌هاي اطلاع‌رساني، سرگرمي و آگاهي از ويژگي‌هاي يك رسانه مفيد به حساب مي‌آيند. شايد يك‌سالي بيش نباشد كه برنامه تلگرام وارد عرصه رسانه شده است و كمتر كسي را مي‌توان يافت كه با اين نرم‌افزار ناآشنا باشد. تلگرام (telegram) يك شبكه اجتماعي است كه افراد زياد چند ميليوني عضو آن هستند و در طول شبانه‌روز با همديگر ارتباط صوتي، پيامي (نوشتاري)، تصويري و حتي ويدئويي برقرار مي‌كنند، اما هدف از نوشتن مطلب اين است كه آيا اين شبكه اجتماعي مي‌تواند مفيد باشد يا استفاده نامربوط از آن آثار زيانباري را به دنبال خواهد داشت؟
گسترش فناوري و صنايع الكترونيك هر چند موجب تسهيل ارتباطات شده است اما كاركردهاي زيان‌باري نيز به جامعه وارد كرده است. يكي از اين زيان‌ها و خطرات وارد شدن به حريم خصوصي افراد است كه البته شبكه اجتماعي تلگرام اين حريم را در معرض شكست قرار داده است. براي روشن‌تر شدن بحث مثالي مي‌آوريم.
فرض كنيد خانمي عضو تلگرام است. اين خانم براي خود گروهي تشكيل داده است كه با آنها در ارتباط است. اگر يكي از گروه‌ها خواهان فريب اين خانم باشد از وي تقاضاي شماره تلفن، عكس و... مي‌کند. اين ارتباط نامشروع اگر ادامه يابد ممكن است در آينده‌ آبروي وي در خطر باشد. در پايان بحث مزاياي كلي و معايب تلگرام را فهرست مي‌كنيم.
 مزايا:
1- ايجاد ارتباط صميمانه با كساني كه آنها را مي‌شناسيم و به آنها اعتماد كافي داريم.
2- به اشتراك گذاشتن مطلب مفيد، كتاب و يا مقاله الكترونيكي براي استفاده عمومي در شبكه
3- استفاده صحيح در ايجاد ارتباط به جاي پيامك
 معايب:
1- در امنيت نبودن اطلاعات شخصي كه فرد به اشتراك مي‌گذارد
2- فاصله گرفتن از كانون خانواده و سير در فضاي مجازي
3- اعتيادآور بودن و هدر رفتن وقت فرد در اثر استفاده نابجا و بيشتر از شبكه تلگرام
4- شناسايي نشدن افراد مخاطب و اطمينان خاطر جهت ايجاد ارتباط
5- دور شدن از شبكه‌ها و رسانه‌هاي مفيد ملي از جمله تلويزيون، روزنامه، كتاب و...
علي ديداري- فوق ليسانس ادبيات فارسي

 

ادامه نوشته

تعداد درها و طبقات جهنم

جهنم هفت در دارد و با توجه به روایات وارده که جهنم هفت طبقه دارد ٬ هر یک از این هفت در ٬ به یک طبقه باز می شود .
از علی (ع) روایت شده که فرمودند :
« آیا می دانید که درهای جهنم چگونه است ؟ راوی می گوید ٬ گفتیم : مثل درهای دنیا . حضرت فرمودند : نه ٬ بلکه دستهایشان را روی هم گذاشتند و فرمودند : درهای جهنم اینگونه است ٬ یعنی طبقه طبقه است و هر طبقه ای یک در دارد . »۱
در روایت دیگری از حضرت علی (ع) نام طبقات و درهای جهنم چنین ذکر شده :
۱- هاویه   ۲- سعیر   ۳- جحیم   ۴- سقر   ۵- حُطَمه   ۶- لَظی   ۷- جهنم ۲
« اولین طبقه جهنم ٬ هاویه است و آخرین و پایین ترین طبقه آن جهنم است .»
در بعضی روایات عکس هم ذکر شده.
در روایتی هم آمده : «در اول ویژه مسلمانان گنهکار است. در دوم مخصوص یهود . در سوم مخصوص نصارا. در چهارم مخصوص ستاره پرستان. در پنجم مخصوص مجوس . در ششم ویژه مشرکان . در هفتم مخصوص منافقان .» ۳

۱) بحار الانوار - ج۸ - مبحث نار .
۲) بحار الانوار - ج۸ - مبحث نار.
۳) قارعه / ۱۱ - ۸

 درهای جهنم، درهای بهشت.

پرسش: تفسیر ابواب در آیه ۴۴ سورة حجر (لها سبعة ابواب) و آیه ۷۳ سورة زمر (فتحت ابوابها) چیست؟ چرا تعداد ابواب بهشت در قرآن نیامده است؟

پاسخ:


ابواب جهنم[ویرایش]



خداوند متعال در سورة «حجر» آیه ۴۴ می‌فرماید: «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُوم: آن (جهنم) هفت در دارد و برای هر دری، گروه معینی از آن‌ها تقسیم شده‌اند».

← روایتی از امام علی
از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده: « جهنم هفت در دارد؛ یعنی هفت طبقه است که روی یک‌دیگر قرار دارند، سپس آن حضرت یکی از دست‌ها را بر روی دست دیگر نهاد و فرمود: این‌طور!...». [۱]

← مراد از درهای جهنم
در این‌که مقصود از درهای جهنم، درهای خانه و چهاردیواری است، یا طبقات و درکات مختلفی است که از نظر نوع عذاب و شدت آن با هم تفاوت دارند؟ باید گفت: استعمال کلمه باب در هر دو معنا متداول است، و چه‌بسا اموری که در نوع مختلفند، و هر نوعش را یک باب می‌گویند؛ مثلاً گفته می‌شود، «ابواب خیر»، «ابواب رحمت» و... و چه‌بسا که اسباب رسیدن به چیزی و راه‌های رسیدن به آن را نیز ابواب می‌گویند. همانند: «ابواب رزق» و... که مقصود از آن انواع معاملات است. بنابراین مناسب است که «باب» در آیة یاد‌شده به معنای «طبقه» باشد؛ پس معنای هفت در داشتن جهنم این می‌شود که هفت نوع عذاب دارد، و هر نوع آن به مقتضای واردین برای خود چند قسم دارد. [۲]

ابواب بهشت[ویرایش]



منظور از ابواب بهشت در آیه ۷۳، سورة زمر نیز طبقات و درجات بهشت است، که کسانی که تقوای الهی پیشه کرده‌اند، به‌سوی بهشت راه‌نمایی می‌شوند، و هنگامی که به آن می‌رسند، طبقات و درجات برای آن‌ها آماده شده و نگاهبانان به آن‌ها خوش‌آمد می‌گویند.

به‌هر‌حال «باب» در آیه یاد‌شده به معنای محل ورود و نقطه وارد شدن و انتقال به مکانی نیز می‌تواند باشد.

تعداد درهای بهشت[ویرایش]



در قرآن کریم، به «ابواب بهشت» اشاره شده است، ولی تعداد آن‌ها را یادآور نشده است.

علت عدم ذکر تعداد درهای بهشت[ویرایش]




← اولاً
ممکن است به این خاطر باشد که چون قرآن کریم در پی بیان جزئیات نیست؛ بلکه بیان جزئیات بر عهدة امام مبین و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و جانشینان آن حضرت می‌باشد و در روایات اسلامی تعداد درهای بهشت، هشت در شمرده شده است. [۳]

← ثانیاً
از طرفی ممکن است عدم بیان تعداد درهای بهشت به خاطر کثرت و زیادی بهشتیان و اسباب ورود به بهشت باشد، که نیازی به اشاره به تعداد درهای بهشت نبوده است. [۴] [۵]

منابعی برای مطالعه بیش‌تر[ویرایش]




۱. مرحوم طبرسی، مجمع البیان، بیروت، درالاحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق، ج ۳، ص ۳۳۷.
۲. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۶ش، چاپ چهارم، ج ۱۱، ص ۶۷۷۴.
۳. ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی الطوسی، التبیان فی تفسیر القران، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. ج ۴، ص ۳۳۸.
و ... .

پانویس[ویرایش]


 

۱. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القران، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق، ج ۳، ص ۳۳۷.
۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، ۱۳۷۹ق، ج ۱۲، ص ۱۷۰.    
۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج ۸، ص ۱۲۱.    
۴. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، ۱۳۷۹ق، ج ۱۲، ص ۱۷۰.    
۵. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش، ج۸، ص۴۳.



منبع[ویرایش]



سایت اندیشه قم.   

سه سۆال بهشتی از قرآن

همت افراد با ایمان، باید در همه چیز و در همه حال، عالى باشد، حتى در تمناى بهشت به مراحل پائین تر قناعت نکند، هر چند مراحل پائین تر هم غرق نعمت است.
هم از آیات قرآن و هم از روایات به خوبى استفاده مى شود که بهشت دربهائى دارد، ولى این تعدد دربها، نه به خاطر آن است که عده وارد شوندگان به بهشت آن گونه اند که اگر بخواهند از یک درب وارد شوند، تولید زحمت مى کند، و نه از جهت آن است که یک نوع تفاوت گروهى و طبقاتى وجود دارد، که هر گروهى موظفند از یک درب وارد شوند، و نه براى نزدیکى و دورى راه است، و نه به خاطر زیبائى و تنوع به خاطر کثرت دربها!
اصولاً دربهاى بهشت، همانند دربهاى دنیا که در مدخل باغ ها و قصرها و خانه ها مى گذارند، نیست.
بلکه، این درب ها اشاره به اعمال و کارهائى است که سبب ورود به بهشت مى شوند، و لذا، در پاره اى از اخبار مى خوانیم «بهشت درب هائى به نام هاى مختلف دارد، از جمله: دربى دارد که به عنوان باب المجاهدین! (درب مجاهدان) نامیده مى شود، و مجاهدان، مسلح به همان سلاحى که با آن جهاد کرده اند از آن درب وارد بهشت مى شوند، و فرشتگان به آنها خوش آمد مى گویند»!
از امام باقر(علیه السلام) در حدیثى مى خوانیم: «بدانید: بهشت هشت درب دارد که عرض هر دربى از آنهابه اندازه چهل سال راه است»!
این، خود نشان مى دهد که «درب»، در این گونه موارد، مفهومى وسیع تر از آنچه در تعبیرات روزانه گفته مى شود دارد.
و جالب این که در قرآن مى خوانیم: جهنم هفت درب دارد (لَها سَبْعَةُ أَبواب)( حجر، آیه 44) و طبق روایات، بهشت داراى «هشت» درب است، اشاره به این که طرق وصول به سعادت وبهشت جاویدان، از طرق وصول به جهنم بیشتر است، و رحمت خدا، بر غضب او پیشى مى گیرد.( تفسیر نمونه، جلد 10، صفحه 229)
فردوس برترین جاى بهشت است و در آیات قرآن آمده که فردوس منزلگاه افراد با ایمان و صاحبان اعمال صالح است ممکن است در اینجا این سۆال پیش آید که اگر چنین است، مناطق دیگر بهشت نباید ساکنانى داشته باشد; چرا که غیر مۆمن را در بهشت راهى نیست
منظور از «جنّة المأوى» چیست؟
«جَنَّةُ الْمَأْوى» به معنى بهشتى است که محل سکونت است، و در این که این کدام بهشت است؟ در میان مفسران گفتگو است، بعضى آن را همان «بهشت جاویدان» (جَنَّةُ الْخُلْدِ) مى دانند، که در انتظار تمام اهل ایمان و پرهیزگاران است، و محل آن را در آسمان، و آیه 19 سوره «سجده» را شاهد بر آن مى گیرند: فَلَهُمْ جَنّاتُ الْمَأْوى نُزُلاً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ: «براى مۆمنان صالح العمل باغ هاى بهشت است که در آن ساکن مى شوند، و این وسیله پذیرائى از آنهاست در مقابل اعمالى که انجام مى دادند»; چرا که این آیه به قرینه آیه بعد از آن، مسلماً از بهشت جاویدان سخن مى گوید.
ولى از آنجا که در جاى دیگر مى خوانیم: وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّة عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ: «براى رفتن به سوى مغفرت پروردگار و بهشتى که وسعت آن آسمان ها و زمین است، بر یکدیگر پیشى گیرید»( آل عمران، آیه133.)
بعضى، این معنى را بعید شمرده اند; زیرا ظاهر آیه مورد بحث، نشان مى دهد که «جَنَّةُ الْمَأْوى» در آسمان، و غیر از بهشت جاویدان است که وسعتش به اندازه تمام آسمان ها و زمین مى باشد.
لذا گاهى آن را به جایگاه ویژه اى از بهشت تفسیر کرده اند که در کنار «سدرة المنتهى»، و محل خاصان و مخلصان است.
و گاه گفته اند به معنى بهشت برزخى است که ارواح شهداء و مۆمنان، موقتاً به آنجا مى روند.
تفسیر اخیر، از همه مناسب تر به نظر مى رسد، و از امورى که به روشنى بر آن گواهى مى دهد، این است که در بسیارى از روایات «معراج» آمده است که، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) عده اى را در این بهشت، متنعم دید، در حالى که مى دانیم هیچ کس در بهشت جاویدان قبل از روز قیامت وارد نمى شود زیرا آیات قرآن به خوبى دلالت دارد که پرهیزگاران در قیامت، بعد از محاسبه، وارد بهشت مى شوند، نه بلافاصله بعد از مرگ، و ارواح شهداء نیز در بهشت برزخى قرار دارند; زیرا آنها نیز قبل از قیام قیامت وارد بهشت جاویدان نمى شوند.( تفسیر نمونه، جلد 22، صفحه 507)
«جَنَّةُ الْمَأْوى» به معنى بهشتى است که محل سکونت است، و در این که این کدام بهشت است؟ در میان مفسران گفتگو است، بعضى آن را همان «بهشت جاویدان» (جَنَّةُ الْخُلْدِ) مى دانند، که در انتظار تمام اهل ایمان و پرهیزگاران است
فردوس برترین منزلگاه بهشتیان!
فردوس برترین جاى بهشت است و در آیات قرآن آمده که فردوس منزلگاه افراد با ایمان و صاحبان اعمال صالح است ممکن است در اینجا این سۆال پیش آید که اگر چنین است، مناطق دیگر بهشت نباید ساکنانى داشته باشد; چرا که غیر مۆمن را در بهشت راهى نیست.
در پاسخ این سۆال، مى توان گفت: آیه 108 سوره «کهف» که خداوند مى فرماید: «کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغ هاى فردوس منزلگاهشان است» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً)
به هر فردى که ایمان و عمل صالح دارد، اشاره نمى کند، بلکه، درجه والائى از نظر ایمان و عمل صالح را معیار براى دخول در فردوس قرار داده، هر چند ظاهر آیه مطلق است، اما توجه به مفهوم کلمه «فردوس» آن را مقید مى کند.
لذا، در سوره «مۆمنون» که صفات وارثان فردوس را بیان مى کند، حدّ اعلائى از صفات مۆمنان را ذکر کرده که در همه افراد وجود ندارد، و این خود قرینه اى است بر این که: ساکنان فردوس باید داراى صفات ممتازى علاوه بر ایمان و عمل صالح باشند.
و نیز به همین دلیل، در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که مى فرماید: هر وقت از خدا تقاضاى بهشت را مى کنید مخصوصاً تقاضاى فردوس کنید که جامع ترین و کامل ترین منزلگاه هاى بهشت است.
اشاره به این که: همت افراد با ایمان، باید در همه چیز و در همه حال، عالى باشد، حتى در تمناى بهشت به مراحل پائین تر قناعت نکند، هر چند مراحل پائین تر هم غرق نعمت است.
بدیهى است کسى که، چنین تقاضائى از خدا مى کند، لابد، باید خود را براى رسیدن به چنین مقامى آماده کند، لابد باید حداکثر تلاش و کوشش را براى کسب برترین صفات انسانى و انجام صالح ترین اعمال به خرج دهد.
بنابراین، آنها که مى گویند: خدا کند ما به بهشت راه یابیم، هر چند در پائین ترین مراحل آن باشیم، افرادى هستند که از همت والاى مۆمنان راستین بهره کافى ندارند.( تفسیر نمونه، جلد 12، صفحه 614)
منایع
makaremshirazi.org
tebya.net

 

 

از امام علی نقل شده است که درهای جهنم ? نوع و اسم است :

 

?-هاویه مخصوص گنهکاران

 

?- سعیر مخصوص یهودیان

 

?- جحیم مخصوص نصارا

 

?-سقیر مخصوص ستاره پرستان

 

?- حطمه مخصوص مجوس

 

?-لظی مخصوص مشرکان

 

?- جهنم مخصوص منافقان

 

 

هرکس با خدا و رسولش دشمنی کند آتش جهنم برای اوست که در آن جاودان خواهد ماند، بنابراین پیروی یا عدم پیروی از خدا و رسول و اهل بیت(علیهم السلام) درها ی بهشت یا جهنم را باز یا بسته می کند.

شیعه نیوز: در ادامه شرح دعا های روزانه ماه مبارک رمضان به قلم حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی رسولی جویباری  شرح دعای روز بیستم  را منتشر می گردد .

اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّكینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین.

خدایا بگشا برایم در آن درهاى بهشت و ببند برایم درهاى آتش دوزخ را و توفیقم ده در آن براى تلاوت قرآن اى نازل‌كننده آرامش در دلهاى مؤمنان.

 اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ

جنان: جنت، درهای بهشت.

نیران: آتش دوزخ، درهای دوزخ .            

اللهم افتح:

بگشای، أغلق: ببند

چرا از خدا  در این دعا می خواهیم درب را باز کند یا ببندد؛ مگر بهشت یا جهنم جلوی ماست؟

در حال حاضر بهشت و جهنم جلوی ما نیست و ما الان نمی خواهیم وارد آن شویم؛ ولی در واقع،  اولا: ما همین حالا بهشت و جهنم را می سازیم، ثانیا: با اعمالمان، در بهشت یا جهان را برای خود باز یا بسته می کنیم؛ لذا إفتح و أغلق یعنی خدایا گناهان مرا ببخش، مرا پاک کن، خیرات و حسنات مرا زیاد کن، توفیق عبادت و ترک معصیت به من بده، در مجموع آنچه باعث خشنودی توست و باعث دخول و خلود در بهشت است، در انجام آن توفیقم ده و موفقم بدار و آنچه باعث دخول و خلود در جهنم می شود مرا از آن دور نگه دار؛ و این یعنی در بهشت را به سویم باز کن و در جهنم را ببند

گناهکار به بهشت نمی رود، جهنمی است. " أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا" (توبه/63) آیا نمی دانند که هرکس با خدا و رسولش دشمنی کند آتش جهنم برای اوست که در آن جاودان خواهد ماند.

کلید باز وبسته کردن درهای بهشت وجهنم

 پس پیروی یا عدم پیروی از خدا و رسول و اهل بیت(علیهم السلام) درها را باز یا بسته می کند.

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا (احزاب/57) همانا کسانی که خدا و رسول او را اذیت و آزار کنند، خداوند آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و از رحمت خویش دور می دارد و برای آنها شکنجه خوارکننده ای فراهم کرده است. لذا دوستی  اهل بیت، خشنودی خداوند و بهشت و دشمنی اهل بیت، غضب الهی و جهنم را به دنبال دارد و علاوه بر لعن الهی، عذاب مخصوص در انتظارشان است.

حالا ما با کارهایمان می توانیم موجب خشنودی امام زمانمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شویم یا خدای ناکرده موجب ناراحتی ایشان شویم.

أبوابَ الجِنانِ و أبوابَ النّیرانِ

1- معلوم می شود بهشت و جهنم چندتا درب دارد؛ بهشت 8 باب و جهنم 7 باب دارد و این نشان می دهد که رحمت الهی بیشتر است؛ و بیشتر انسان ها بهشتی و کمتر جهنمی اند..

2-  از خدا می خواهیم همه درها را باز یا ببندد. که الف) از هر دری که خواستیم، بتوانیم وارد شویم؛ یعنی همه خوبی ها را انجام دهیم. ب) از هیچ دری نتوانند ما را وارد جهنم کنند یعنی هیچ نوع بدی را انجام ندهیم.

 

معنای باز بودن درهای بهشت و بسته بودن درهای جهنم در ماه رمضان

معنای باز بودن درهای بهشت و بسته بودن درهای جهنم در ماه رمضان

ادامه نوشته

درهای بهشت و جهنم کدامند ؟

درهای بهشت و جهنم کدامند ؟

اکنون که حقیقت معنای لفظ « در » را فهمیدی و نیز با توجه به آنچه پیش تر گفته

صفحه 103

شد رابطه بهشت و جهنم را با وجود انسان و اعمال و رفتار وی دانستی ، گوییم : اگر به حاق آنچه گفتیم رسیده باشی ، بدون تردید تصدیق خواهی کرد که مراد از درهای بهشت ، مطلق اموری است که راه را برای انجام کارهای شایسته و نیک هموار کرده و موجب می شوند که از آدمی اعمال پسندیده و خوب صادر شود ، و نیز حکم خواهی کرد که مقصود از درهای جهنم مطلق اموری است که راه را برای ارتکاب اعمال ناشایست و زشت باز و موجب می شوند که از آدمی کارهای ناپسند سربزند .

حال اگر بپرسی اموری که راه انجام کارهای شایسته را هموار می کنند و بدین سبب درهای بهشتند چیست ؟ و نیز اموری که راه ارتکاب اعمال ناشایست را بازمی کنند و بدین جهت درهای جهنم هستند کدام است ؟ گوییم : از آن رو که آدمی همه کارهایش را - چه خوب و چه بد - به وساطت قوایی که خدای تبارک و تعالی آنها را در وجود او تعبیه کرده است انجام می دهد ، و آنها عبارتند از حواس پنج گانه ظاهری ( لامسه ، باصره ، سامعه ، ذائقه ، شامه ) و حواس سه گانه باطنی ( متخیله ، واهمه ، عاقله ) می توان گفت حواس پنجگانه ظاهری به اضافه قوه متخیله و قوه واهمه ، در صورتی که مطیع قوه عاقله نباشند ( بدون قوه عاقله ) اموری هستند که راه را برای ارتکاب کارهای ناپسند هموار می کنند و درهای هفت گانه جهنمند ولی همین هفت حواس در صورتی که تحت امر قوة عاقلة واقع شوند ، ( به اضافه قوه عاقلة ) اموری هستند که راه را برای انجام اعمال پسندیده بازمی کنند و درهای هشت گانه بهشتند و شاید به همین جهت باشد که در برخی ازنصوص دینی تعداد درهای بهشت هشت عدد و تعداد درهای جهنم هفت عدد ذکرشده است . حق تعالی در سوره حجر درباره جهنمیان می فرماید :

و ان جهنم لموعدهم اجمعین لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم ؛ (12)

صفحه 104

به درستی که وعده گاه همه آنها جهنم است که آن را هفت دروازه است و هر دروازه ای به گروهی اختصاص یافته است .

امام باقر علیه السلام می فرماید : « احسنوا الظن بالله و اعلموا ان للجنة ثمانیة ابواب . . . ؛ (13)به خداوند گمان نیکو برید و بدانید بهشت را هشت دروازه است . »

محقق و مدقق بی نظیر خواجه نصیر الدین طوسی - رضوان الله تعالی علیه – در فصل چهاردهم تذکره آغاز و انجام - که در اشاره به درهای بهشت و دوزخ است - چنین می فرماید :

مشاعر حیوانی - که به آن اجزای عالم ملک ادراک کنند - هفت است . پنج ظاهر و آن حواس خمسه است و دو باطن و آن خیال و وهم است ، که یکی مدرک صور ویکی مدرک معانی است . چه مفکره و حافظه و ذاکره از مشاعر نیستند ، بل اعوان ایشانند .

و هر نفس که متابعت هوا کند و عقل را در متابعت هوا مسخر گرداند : ارایت من اتخذ الهه هواه(14)هر یکی ازین مشاعر سببی باشند از اسباب هلاک او :

و اضله الله علی علم(15)تا حالش آن بود که : فاما من طغی و آثر الحیوة الدنیافان الجحیم هی الماوی(16)

پس هر یکی از این مشاعر به مثابت دری اند از درهای دوزخ : لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم(17)

و اگر عقل - که مدرک عالم ملکوت است و رئیس آن همه مشاعر است - رئیس

صفحه 105

مطاع باشد و نفس را از هوای او منع کند تا به هر یکی از مشاعر آیتی از کتاب الهی را از عالم امری که ادراکش به آن مشعر خاص باشد به تقدیم رساند و به عقل نیزاستماع آیات کلام الهی را از عالم خلقی تلقی کند ، به خلاف آن قوم که : و لو کنانسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر . (18)این مشاعر هشت گانه که عقل باهفت حس مدرک - که مذکور شد - باشد ، به مثابت درهای بهشت باشد .

و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی الماوی . (19)

البته لازم است تاکید کنیم که درهای بهشت و جهنم به اموری که بدان ها اشاره شد محدود نمی گردند ، بلکه همان طور که در ابتدا خاطرنشان گردید : درهای بهشت ، مطلق اموری است که راه را برای انجام کارهای خیر هموارمی کنند و همچنین درهای جهنم ، مطلق اموری است که راه را برای ارتکاب اعمال بد باز می نمایند ، ولی از آن رو که در میان اموری که انجام کارهای خیریا شر را تسهیل می کنند ، حواس پنج گانه ظاهری و حواس سه گانه باطنی ، نمودبیشتری دارند ، مورد تاکید و اشاره قرار گرفته اند . و گرنه انحصاری در کارنیست ، و می توان علاوه بر آنها چیزهای دیگری را مصداق درهای بهشت یا جهنم دانست .

درست به همین جهت است که نصوص دینی در بیان تعداد درهای بهشت و جهنم متفاوتند و در عین تفاوت همه صادق و مطابق با واقعند ؛ زیرا ، هر کدام ازآنها مساله یاد شده را از دیدگاهی معین و به اعتباری مخصوص مورد ملاحظه قرارداده است ؛

مثلا از جمله اموری که ، راه را برای انجام کارهای خیر یا شر هموار می کنند ، امام و رهبر جامعه است ؛ یعنی اگر زعامت ملت در کف با کفایت امامی صالح

صفحه 106

قرار گیرد ، راه برای انجام کارهای خیر هموار می گردد و اگر رهبری امت در دست امامی ناصالح بیفتد ، راه برای انجام کارهای شر باز می شود . لذا امام صالح ، امام نور و دری از درهای بهشت است و امام ناصالح امام نار و دری ازدرهای جهنم . رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره حسین بن علی علیهما السلام می فرماید :« الا و ان الحسین باب من ابواب الجنة من عانده حرم الله علیه ریح الجنة(20)؛ آگاه باشید که حسین علیه السلام دری از درهای بهشت است و هر کس با او دشمنی ورزد خداوند بوی بهشت را بر او حرام خواهد کرد . »

امیر مؤمنان علی بن ابی طالب - علیه افضل صلوات المصلین - می فرماید :

« ان للجنة احدی و سبعین بابا یدخل من سبعین منها شیعتی و اهل بیتی و من باب واحد سائر الناس(21)؛ به درستی که برای بهشت هفتاد و یک در است که شیعیان و خاندان من از هفتاد در و دیگران از یک در آن داخل می شوند . »

امام صادق علیه السلام در خبری بعد از آن که تعداد درهای جهنم را هفت در ذکرمی کند ، آنها را به هفت نفر از ائمه جور اختصاص داده و می فرماید :

« فهم ابواب لمن اتبعهم » (22)یعنی : پس آنان برای پیروان خویش درهایی ازجهنمند و راه ورود آنها را به آتش هموار می سازند .

آخرین نکته ای که در این مقطع از بحث لازم است مورد تاکید قرار گیرد این است که درهای بهشت و جهنم را در هر عالمی صوری است مناسب با همان عالم . صور ظاهری و دنیوی آنها همان هایی است که به عنوان مصادیق درهای بهشت و جهنم بدان ها اشاره شد ؛ ولی صور باطنی و اخروی آنها صور دیگری است که در عالم آخرت مناسب با همان عالم ، بروز می کنند .

صفحه 107

ای عزیز ! اکنون که - با توجه به مطالب مزبور - درهای بهشت و جهنم را شناختی و با حقیقت آنها آشنا شدی ، باید بدانی که اگر چشم را جهت نظر به مناظرمحرم و نامشروع بگشایی ، در حقیقت دری از درهای جهنم را به روی خود گشوده ای و اگر گوش را برای استماع سخنان نامربوط و باطل باز بگذاری ، درحقیقت دری از درهای جهنم را باز گذاشته ای و اگر دهان را جهت بیان ، هرسخن نامربوط و باطلی باز کنی ، در حقیقت دری از درهای جهنم را به روی خویش باز کرده ای .

بر عکس اگر چشم را جهت دیدن مناظر مشروع یا تشخیص راه از بیراهه بگشایی ، در حقیقت دری از درهای بهشت را به روی خود گشوده ای و اگر گوش را جهت شنیدن حرف حق باز بگذاری ، در حقیقت دری از درهای بهشت را بازکرده ای و اگر دهان را جهت بیان کلام حق باز کنی ، در حقیقت دری از درهای بهشت را به روی خویش گشوده ای .

همچنین باید بدانی که اگر ولایت امام نور را بپذیری ، در حقیقت دری ازدرهای بهشت را به روی خود گشوده ای و بر عکس اگر ولایت امام نار را قبول کنی ، در حقیقت دری از درهای جهنم را به روی خود باز کرده ای و همین طور در بقیه موارد .

نیز باید بدانی مقصود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از این که فرمود : در ماه مبارک رمضان درهای بهشت باز و درهای جهنم بسته و شیاطین در حبسند ، این است که خداوند تبارک و تعالی ، با آداب و رسومی که در ماه مبارک رمضان مقرر کرده ، راه انجام کارهای خیر را هموار و طریق ارتکاب اعمال ناشایست را مسدود و غرایز نفسانی و هواهای شیطانی را به بند کشیده است .

و همچنین باید بدانی مراد آن جناب از این که فرمود : از خداوند بخواهید درهایی که از بهشت به روی شما باز می شود ، همان طور باز ، و درهایی که ازجهنم به روی شما بسته می شود ، همان طور بسته و شیاطینی که در حبس واقع

صفحه 108

می شوند ، همان طور محبوس بمانند ، این است که از خداوند متعال درخواست کنید توفیقاتی که به سبب وقوع در ماه مبارک رمضان نصیبتان می شود و بر اساس آن اعمالی را انجام می دهید و یا گناهانی را ترک می کنید و یا خود و هواهای شیطانی خویش را به مقررات و حدود الهی مقید می سازید ، بعد از ماه مبارک رمضان نیز ادامه داشته باشد .

این گونه نباشد که با رفتن ماه مبارک رمضان ، خیرات و برکاتی که این ماه عزیز با خود می آورد ، نیز از میان برود و اهتمامی که در انجام عبادات و ترک محرمات به خرج می دهید و کنترلی که بر هواها و غرایز نفسانی اعمال می کنید ، ضعیف وکم رنگ شود .

در آخر یکی از ماه های رمضان ، به یکی از دوستان گفتم : از امشب درهای بهشت به روی خیلی ها بسته می شود و در عوض ، درهای جهنم به روی آنها بازمی گردد . آن دوست پرسید چگونه ؟

گفتم : چگونگی آن را بگذار برای فردا هنگام اذان صبح .

آن شب سپری شد وقت اذان صبح ، به سمت مسجد حرکت کردم و در بین راه آن دوست را دیدم . عطف به صحبت شب گذشته بدو گفتم : به این اتاق هاکه چراغ های آنها همه خاموش است خوب بنگر و ببین چگونه مردم خفته اندو از فرا رسیدن سحرگاه و نماز اول وقت غافل هستند . در صورتی که در شب های گذشته نزدیک اذان صبح همه این چراغ ها ، روشن و مردم بیدار بودند : یکی قرآن می خواند و دیگری دعای سحر و دیگری نافله شب ، یکی مسواک می کردو دیگری وضو می ساخت و دیگری آماده رفتن به مسجد و خلاصه هر کسی به صورتی در جنب و جوش و تلاش بود و با اعمال و حالاتی که داشت ، درهای بهشت را به روی خویش باز کرده بود ، ولی امشب و امروز همان طورکه می بینی و خواهی دید ، از آن همه جنب و جوش و تلاش و آن همه اعمال وحالات ، هیچ خبری نیست ، ترک آن اعمال و از دست دادن آن حالات ، یعنی

صفحه 109

بسته شدن درهای بهشت و بر عکس ، ادامه و استمرار آنها ، یعنی باز نگه داشتن درهای بهشت .

و بر همین منوال است بسته یا باز بودن درهای جهنم ، یعنی در روزهای ماه مبارک رمضان اگر کسی می خواست دروغ بگوید یا غیبت بکند و یا خدای ناکرده به ناموس مردم نگاه شهوت آلود داشته باشد ، با خود می گفت من روزه هستم ، نباید این کارها را انجام دهم و لذا با بستن چشم و گوش و زبان و دیگراعضا از گناه ، درهای جهنم را به روی خویش می بست و غرایز و شهوات ومیل های شیطانی را به زنجیر می کشید . ولی از امروز به بعد ، که ماه رمضان سپری شده است بسیاری از همین مردم که در حال روزه مراقب چشم و زبان وگوش خویش بودند کم کم این محدودیت ها را از میان برداشته و قید و بندها رامی گسلند و بدین ترتیب ، درهای جهنم را دوباره به روی خویش می گشایند وشیاطین امیال و شهوات را از حبس آزاد کرده و باز آنها را به جان خویش می اندازند .

باز کردن چشم و گوش و زبان به گناه ، یعنی باز کردن درهای جهنم به روی خویش . رها کردن امیال و شهوات از محدودیت های شرعی ، یعنی آزاد کردن شیاطین از حبس و بر عکس ، نگاه داشتن اعضا و جوارح از گناه ، یعنی بستن درهای جهنم ، به قید و بند کشیدن غرایز و شهوات ، یعنی به زنجیر کشیدن شیاطین . و استمرار این حالات و ادامه این کنترل ها ، یعنی بسته نگاه داشتن درهای جهنم و در حبس ماندن شیاطین .

12 . حجر (15) آیه 43 و 44 .13 . مجلسی ، بحار الانوار ، ج 8 ، ص 131 .14 . فرقان (25) آیه 43 .15 . جاثیه ( 45 ) آیه 23 .16 . نازعات ( 75 ) آیه 37 .17 . حجر (15) آیه 44 .18 . ملک ( 67 ) آیه 10 .19 . نازعات ( 75 ) آیه 41 .20 . شیخ عباس قمی ، سفینة البحار ، ج 1 ، ص 108 .21 . مجلسی ، بحار الانوار ، ج 8 ، ص 139 .22 . همان ، ص 301 .
خصوصيات ابواب هفتگانه جهنم را بفرماييد و اينكه هر كدام از اين درها مخصوص چه گروهي است؟ و اصولا بيشترين و كمترين عذاب در جهنم در كجاي آن واقع مي شود و متعلق به چه كساني است؟


پاسخ اول:
ابواب بهشت و دوزخ:
درآيات قرآن كريم اشاراتي به ابواب بهشت و جهنم دارد و مانند:
«والملائكه يدخلون عليهم من كل باب» «جنات عدن مفتحه لهم الابواب» «ادخلو ابواب جهنم خالدين فيها» «لها سبعه ابواب لكل باب منهم جز مقسوم»
مرحوم ملا صدرا در كتاب نفيس حكمت متعالي ج 9 در فصل 26 ص 330 بحثي راجع به ابواب بهشت و جهنم دارد درآنجا مي فرمايد:(كه ما با ترجمه روان وخلاصه بحث را مطر ح مي كنيم)
در اين كه ابواب بهشت و جهنم يعني چه؟ و چيست؟ نظرات مختلفي وجوددارد و چند قول را بيان مي كند و قول اول را ترجيح مي دهد.
قول اول: اين ابواب مربوط به خود انسان و ا درا كات هفت گانه اوست كه شامل: حواس پنج گانه و دو حس باطني، يعني خيال و وهم،كه يكي از آنها مدرك صورت و ديگري مدرك معاني جزتبه است.
اين ابواب اگر در اطاعت و بندگي خدا به كار گرفته شود ابواب دخول به بهشتند و اگر در انقباد نفس و اطاعت شيطان باشد ابواب دخول به جهنمند.
بهشت اختصاصا باب هشتمي نيز دارد و آن باب قلب است.
قول دوم: آن هفت باب، اعضا هفت گانه اي از بدن هستند كه تكليف به واسطه آنها به شخص مي دهند
قول سوم: هفت باب جهنم: اخلاق سيئه مانند حسد و بخل و تكبر وغير آن. در مقابل هفت باب بهشت: اخلاق حسنه مانند حلم وكرم وشجاعت و غير آن.
و بعيد نيست كه صفات واخلاق سيئه و يا حسنه 7 ركن اصلي داشته باشد و هر كدام از اين اركان شعبه هايي داشته باشد (كه البته براي اخلاق حسنه 8 ركن اصلي وجود دارد)
از ميان اين اقوال قول اول صحيحتر است:
هر كدام از ادراكات هفت گانه انسان در طريق خير باشد, درهايي براي ادراك حقايق و معارف وانجام و حسنات براي او باز مي شود كه به واسطه آنها مي تواند به ملكوت صعود كرده و داخل بهشت شود
و بالعكس ممكن است هر كدام از ادراكات انسان دري از درهاي شهوت دنيا باشد و انسان را به آتش در آخرت بكشاند
به طور خلاصه: براي هر كدام از ادراكات و مشاعر باطن و ظاهري است،ابواب ظاهر ادراكات به دوزخ و ابواب باطن ادراكات به بهشت و يا به جايي كه استحقاق آن را داشته باشد باز مي شود
زماني كه دري از درهاي دوزخ بسته مي شود دري از درهاي بهشت باز مي شود يعني بسته شدن يكي از ابواب بهشت و ياجهنم باز شدن باب ديگري است.
باب قلب باب هشتم:
اين باب براي اهل حجاب و كفر هميشه بسته است, و اختصاص به اهل بهشت دارد, از طريق قلب, ايمان و معرفت راه پيدا مي كند و هيچگاه اين طريق براي دوزخيان باز نمي شود.
به تصريح آيات توجه كنيد«:ختم الله علي قلوبهم» «فطبع علي قلوبهم فهم لا يفقهون» يعني: بر قلوب اهل آتش مهر زده شده است.
اما شاخه اي از آتش بر دلها مسلط مي شود نه اينكه داخل شود چون اين درب بر روي آتش بسته است, همچنانكه درب بهشت بر روي كفار بسته است.
و آنچه كه خداوند در قرآن راجع به ابواب هفتگانه فرموده, از ان ابواب انس و جن داخل مي شوند مگر باب هشتم كه اهل كفر از آن داخل نمي شوند.و باطن اين درب ايمان و بندگي خداست.
و همچنانكه در حديث شريف دارد:«حفت الجنه بالمكاره» يعني بهشت توام و لابلاي سختي هاست .قلب نيز توام و لابلاي سختي هاست, باطنش رحمت و ظاهرش عذاب است.
درآ يه شريفه« نارالله الموقده تطلع علي الافئده »همزه 6 و7 ( آتش افروخته كه بر دلها مسلط شودـ نه اينكه وارد شودـ(.
منازل جهنم و دركات آن چنان است كه منازل بهشت و درجات آن است. شدت عذاب جهنم و منزلت آن عذابها, شعبه هاي كفر و فسق است
چنانكه درجات بهشت, ميزان بهره وري از نعمت ها و منازل آن شعبه هاي ايمان و اطاعت است.
هر كس عمل خيري را انجام دهد همان عمل را در آخرت مي بيند و هر عمل شري را انجام دهد (از لطف خداوند) گاهي آن را مي بيند و گاه از او بخشيده مي شود.
پاسخ دوم:
.مي توان از منظر ديگري پاسخ را به گونه اي ديگر داد:
1. جهنم مكاني است كه هفت طبقه يا هفت در دارد. به اين موضوع در سوره هاي حجر آيه ي 44 و نحل آيه ي 29 و زمر آيه ي 71 - 73 و موئمن آيه ي 76 اشاره گرديده است . اما در هيچ كدام از آنها بيان نشده كه مراد ازابواب چيست ؟ مفسران پيرامون تفسير «ًًًًًًًًًًًابواب » چهار احتمال را مطرح نموده اند.
احتمال اول: اين كه ابواب به معناي طبقات و دركات مختلف است . گواه بر اين مدعا آيه ي «ان المنافقين في الدرك الاسفل من النار»و آياتي ديگر است . علامه ي طباطبايي در تائييد اين كه مراد از ابواب , طبقات و تنوع عذاب هاي متفاوت است , مي فرمايد: «مؤيد اين احتمال فقره دوم آيه مورد بحث است كه مي فرمايد »«لكل باب منهم جزئ مقسوم» «يعني از ايشان براي هر دري قسمتي تقسيم شده است . چون ظاهر آن اين است كه خود جزئ, تقسيم شده بر درها است , و اين وقتي معناي صحيح مي دهد كه، باب ، به معناي طبقه باشد نه در ورودي », (ر.ك : علامه طباطبايي , ترجمه تفسير الميزان , ج 12, ص 251, دفتر انتشارات اسلامي )
فخر رازي هم در تفسير «ان المنافقين في ...» مي فرمايد: «ظاهر اين تعبير قرآني اين است كه جهنم داراي طبقاتي است , و ظاهر اين است سخت ترين طبقات جهنم همان طبقه ي پايين است , »(ر.ك. تفسير فخررازي , ج 11, ص 8 شاهد بر اين احتمال , حديث منقول از علي (ع ) پيرامون تفسير آيه ي «لها سبعه ابواب » است كه مي فرمايد: «دوزخ داراي هفت باب , يعني هفت طبقه است كه هر طبقه اي بالاي طبقه ي ديگري مي باشد.»
بعدا آن بزرگوار دست خود را روي دست ديگر نهاد و بدين وسيله طبقه بندي دوزخ را براي بينندگان مجسم نمود. در حديث ديگري از علي (ع ) مي خوانيم كه فرمود:
جهنم هفت در دارد; بعضي فوق بعضي ديگر قرار دارد وقتي اولي پر شد دومي را پر مي كنند, آن گاه سومي را تا همه اش پر شود, (ر.ك : حويزي , تفسير نور الثقلين , ج 3, ص 18 - 19; سيوطي , الدر المنثور, ج 4, ص 99)
احتمال دوم: اين است كه ابواب , اشاره به درهاي ورودي دوزخ است همانند درهاي متعددي كه در ساختمان هاي معمولي اين جهان وجود دارد. و در واقع هفت در به كثرت وارد شوندگان اشاره مي كند. اما اين فرض با توجه به روايات متعددي كه در تفسير اين آيات آمده است بعيد به نظر مي رسد.
احتمال سوم: را مفسراني مانند صاحب تفسير روح المعاني و تفسير جامع الاحكام مطرح و نقل كرده اند بدين صورت كه تعدد اين درها به لحاظ تعدد گروه هاي مختلفي است كه از آنها وارد مي شوند. قائلين به اين احتمال به حديث ذيل تمسك و استشهاد نموده اند كه : در اول، ويژه مسلمانان موحد گنهكار, و در دوم، از آن يهود, و در سوم، از آن مسيحيت , و در چهارم، مخصوص ستاره پرستان , و در پنجم، از آن مجوس , و در ششم، از آن مشركان , و آخرين در ،مخصوص منافقان است , (ر.ك : روح المعاني , ج 14, ص 48; جامع الاحكام , ج 5, ص 3646 به نقل از پيام قرآن )
احتمال چهارم: اين است كه اين درها اشاره به اعمال و گناهان مختلفي است كه انسان را به دوزخ مي كشاند. گواه اين احتمال هم اولا مقابله اي است كه با درهاي بهشت وجود دارد مثل باب المجاهدين كه در بهشت است . ثانيا رواياتي است كه نشان مي دهد كه از بعضي از درهاي جهنم فرعون و هامان و قارون , و از بعضي مشركان , و از بعضي دشمنان خاندان پيامبر(ص ) وارد مي شوند. اين ها نيز دليل رابطه درهاي جهنم با گناهان مختلف است , (ر.ك : آيت الله مكارم شيرازي و همكاران , پيام قرآن , ج 6, ص 218.)
قرآن مي فرمايد: «وَإِنَّ جَهنَّم لَمَوعِدهم أَجمَعين لَها سَبْعة أَبواب لِكُل باب مِنْهم جِزء مَقْسوم» (حجر/43 – 44 )
در برخي روايات اين هفت در اشاره به هفت طبقه دوزخ است و گويا هر طبقه اي براي خود در ويژه اي دارد. از اين رو در روايتي از حضرت باقر(ع) ذيل آيه فوق آمده است، حق تعالي جهنم را هفت طبقه آفريده و هر طبقه نام ويژه اي دارد:
1 – جحيم: اهل اين طبقه بر سنگي آتشين مي ايستند و مغز سرشان چونان ديگ جوشان مي جوشد.
2 – لظي: «كَلّا إِنَّها لَظي نَزاعة لِلشَّوي تَدعوُا مَن أَدْبر وتَولّي وجَمع فَأَوعي» معارج/15 – 18 .
3 – سقر: «وَما أَدريك ما سَقَر لاتُبْقي ولاتَذَر لَوّاحَة لِلبَشر عَلَيها تِسْعَة عَشَر» مدثر/27 – 30 ،
4 – الحطمة: در هم كوبنده و خرد كننده و شراره هاي آن چونان قصر است: «إِنَّما تَرمي بِشَرَر كَالقَصِر كَأَنّه جَمالتٌ صُفْرٌ» مرسلات/32 – 33 . اين آتش واردشوندگان به آن را مانند سرمه در هم مي كوبد و خرد مي كند. اما جان انسان نمي ميرد، و هر بار كه بدن مانند سرمه گشت دوباره به حال اول باز مي گردد تا به عذاب جديد معذب شود.
5 – هاوية: آنگاه كه در آتش سقوط كند گويد: اي مالك دوزخ به فرياد ما برس در اين گاه ظرفي از جنس مس گداخته (ظر مسين در حرارت گزاري مؤثرتر از برخي فلزات است) پر از آتش و چرك و كثافت كه از پوست بدن هاشان انباشته شده به آنان خواهد داد و چون بياشامند گوشت صورت هايشان از شدت حرارت در آن خواهد ريخت.
6 – السعير: يعني آتش فروزان. اين طبقه داراي سيصد سرا پرده آتشين و در هر يك سيصد كاخ آتشين، و در هر يك سيصد اطاق آتش است كه در هر يك از اين اتاق ها سيصد گونه عذاب غير آتش همچون مارهاي آشتين، عقرب ها، غل و زنجيرهاي آشتين وجود دارد. از اين رو مي فرمايد: «إِنّا اَعْتَدنا لِلكافِرين سَلاسِلَا وأَغلالا وسَعيرا». انسان4
7 – جهنم: در اين دوزخ چاهي است به نام فلق كه وقتي باز شود جهنم شعله ور مي گردد. در وسط جهنم كوهي است به نام «صعود» از جنس مس گداخته و آتشين. در دامنه اين كوه بياباني است از مس آب شده و اطراف اين كوه جاري است و شديدترين آتش را جهت عذاب داراست. (بحار 8/289، نورالثقلين 3/17، ح 60.)

درهای جهنم از نظر آیات قرآن

خداوند در قرآن جهنم را نیز مانند بهشت دارای در می داند و می فرماید: همان دوزخى که هفت در دارد، و براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شده اند «لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم؛ هفت در دارد و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شده اند» (حجر/ 44). این در، در حقیقت درهاى گناهانى است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ مى شوند، هر گروهى بوسیله ارتکاب گناهى و از درى، همان گونه که درهاى بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهایى است که بوسیله آن بهشتیان وارد بهشت مى شوند. جهنم هفت در دارد (بعید نیست عدد هفت در اینجا عدد تکثیر باشد، یعنى درهاى بسیار و فراوان دارد، همانگونه که در آیه 27 سوره لقمان نیز عدد هفت به همین معنى آمده است). ولى واضح است این تعدد درها (مانند تعدد درهاى بهشت) نه به خاطر کثرت واردان است به طورى که از یک در کوچک نتوانند وارد شوند، و نه جنبه تشریفاتى دارد، بلکه در حقیقت اشاره به عوامل گوناگونى است که انسان را به جهنم مى کشاند، هر نوع از گناهان درى محسوب مى شود. 
در خطبه جهاد در نهج البلاغه مى خوانیم «ان الجهاد باب من ابواب الجنة، فتحه الله لخاصة اولیائه؛ جهاد درى از درهاى بهشت است که آن را به روى بندگان خاصش گشوده است» (خطبه 27) و در حدیث معروف مى خوانیم «ان السیوف مقالید الجنة؛ شمشیرها کلیدهاى بهشتند». این گونه تعبیرات به خوبى منظور از درهاى متعدد بهشت و دوزخ را روشن مى سازد. قابل توجه اینکه در حدیث امام باقر (ع) مى خوانیم بهشت، هشت در دارد (خصال صدوق، ابواب الثمانیة) در حالى که آیات فوق مى گوید: جهنم هفت در دارد، این تفاوت اشاره به این است که هر چند درهاى ورود به بدبختى و عذاب فراوان باشد، ولى با این حال درهاى وصول به سعادت و خوشبختى از آن افزونتر است.
البته خداى سبحان نه در این آیه (آیه 44 سوره حجر) و نه در هیچ جاى کلام خود، بیان ننموده که مراد از این ابواب (درها) چیست. آیا مانند درهاى خانه و چهار دیوارى است که در آنجا داخل مى شوند و همه واردین را در یک عرصه جمع مى کند و یا طبقات و درکات مختلفى است که از نظر نوع عذاب و شدت آن با هم تفاوت دارند. استعمال کلمه " باب" در هر دو معنا متداول است و چه بسا امورى را که در نوع مختلفند، هر نوعش را یک باب مى گویند، مثلا گفته مى شود: "ابواب خیر"، " ابواب شر" و "ابواب رحمة" و قرآن فرموده: «فتحنا علیهم أبواب کل شیء؛ درهای همه چیز را (برای امتحان) بر آنان گشودیم» (انعام/ 44) و چه بسا که اسباب رسیدن به چیزى و راههاى رسیدن به آن را نیز ابواب مى گویند، مانند "ابواب رزق" که مقصود از آن انواع معاملات است. و بعید نیست از آیات متفرقه در قرآن که در باره آتش دوزخ آمده معناى دومى استفاده شود، مانند آیه: «و سیق الذین کفروا إلى جهنم زمرا حتى إذا جاؤها فتحت أبوابها؛ و کسانی که کافر شدند، گروه گروه به سوی جهنم رانده شوند. تا چون بدان جا رسند، درهای آن (به رویشان) گشوده شود» تا آنجا که مى فرماید: «قیل ادخلوا أبواب جهنم خالدین فیها؛ گفته مى شود براى همیشه به درهاى جهنم درآیید.» (زمر/ 71 و 72).
و آیه «إن المنافقین فی الدرک الأسفل من النار؛ منافقان در طبقه پائین تر جهنمند.» (نساء/ 145) و همچنین آیاتى دیگر مؤید این احتمال فقره دوم آیه مورد بحث است که مى فرماید: «لکل باب منهم جزء مقسوم؛ از ایشان براى هر درى قسمتى است تقسیم شده» (حجر/ 44) چون ظاهر آن این است که خود جزء تقسیم شده بر درها است، و این وقتى معناى صحیح مى دهد که "باب" به معناى طبقه باشد نه در ورودى. و اما اینکه بعضى کلمه "جزء مقسوم" را به معناى "طائفه معین و مفروز"  گرفته اند تفسیر موهونى است که وهنش بر همه روشن است. و بنابراین، معناى" هفت در داشتن جهنم" این مى شود که هفت نوع عذاب دارد و هر نوع آن به مقتضاى واردین براى خود چند قسم دارد. و این مطلب خالى از دلالت بر این معنا نیست که گناهانى که مستوجب آتش است هفت قسم، و طرقى که آدمى را به هر یک از آن گناهان مى کشاند نیز چند قسم است، و در صورتى که آیه شریفه چنین دلالتى داشته باشد مؤید روایاتى خواهد بود که در باره طبقه بندى عذابهاى دوزخ آمده، و به زودى از نظر خوانندگان گرامى مى گذرد- ان شاء الله تعالى.
«إن المتقین فی جنات و عیون* ادخلوها بسلام آمنین؛ یعنى ایشان مستقر در بهشت ها و چشمه سارهایند. (به ایشان گفته مى شود) بدانجا درآیید با سلامى وصف ناپذیر، سلامى که نمى توان کنه وصفش را بیان نمود، درآیید در حالى که از هر شر و ضررى ایمن هستید» (حجر/ 45 و 46).
شاید درهای هفتگانه دوزخ که هر یک شخص تازه وارد را به یک درک خاصی می برد، بر اساس اختلاف حجاب های واردین و تفاوت مراتب توغل در کثرات باشد؛ چون هر چه نسبت به امور اعتباریه دنیویه فانیه و کثرات اوهامیه اعتنا بیشتر شود، منزله دوزخ که آنرا درک گویند شدیدتر است و بالعکس. در «خصال» صدوق روایت می کند از أحمد بن حسن قطان از أحمد بن یحیی بن زکریای قطان از بکر بن عبدالله بن حبیب از محمد ابن عبیدالله از علی بن حکم از أبان بن عثمان از محمد بن فضیل زرقی، از حضرت صادق (ع)، از پدرش از جدش علیهماالسلام که: جهنم هفت در دارد: از یک در فرعون و هامان و قارون داخل می شوند، و از یک در مشرکین و کافرینی که به قدر یک چشم بر هم زدن ایمان نیاورده اند، و از یک در بنی امیه وارد می شوند که اختصاص به آنان دارد و کسی در آن در با آنها شریک نیست؛ و آن باب لظی و باب سقر و باب هاویه است. و چون وارد آن در شوند، آن در آنها را هفتاد سال راه پائین می برد، و هر بار که آنها را هفتاد سال به پائین ببرد آتش چنان فورانی کند که شعله و شراره اش آنها را به طبقات بالا تا هفتاد سال راه پرتاب کند، و هم چنین باز آنها را هفتاد سال راه پائین می برد؛ و پیوسته به همین طرز هستند أبدا و به طور جاودانی و خلود می مانند. و از یک در آن، دشمنان ما و مبغضان ما و خوارکنندگان ما وارد می شوند، و آن در بزرگترین در است و آتش آن نیز شدیدتر است. («خصال» طبع سنگی، ج 2، ص 12؛ و از طبع حروفی، ص 361؛ «بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 285). به هر حال جهنم محل صدور و ورود قبائح است و هر کس به هر مقدار و به هر صورت از زشتیها، چه در مرحله عقائد، و چه در مرحله ملکات و اخلاق و صفات و چه در مرحله اعمال و رفتار، و حتی در مرحله مجرد نیت و خواسته های درونی؛ اگر با خود قبح و زشتی و شرک و عناد و کجروی و انحراف از حق داشته باشد، در صورتیکه در مراحل و منازل بین راه تا قیامت، از مصائب دنیویه، و سکرات مرگ، و عذاب قبر و روز رستاخیز، و توبه و شفاعت، و غیرها پاک نشود باید با آتش قرین و توأم باشد و لذا درهای جهنم هر کدام نمایشگر یک نوع انحراف و تعدی در یکی از این مراحل است.

جملاتی که بر سر درهای جهنم نوشته است
مجلسی رضوان الله علیه از کتاب «فضائل» شاذان، و از کتاب «روضه» با اسناد خود مرفوعا از عبدالله بن مسعود، از حضرت رسول خدا (ص) روایت می کند در ضمن حدیث معراج که من دیدم بر سر درهای جهنم نوشته بود بدین طریق که: «علی الباب الاول ثلاث کلمات: من رجا الله سعد. و من خاف الله أمن. و الهالک المغرور من رجا غیر الله، و خاف سواه؛ بر سر در اول سه جمله نوشته بود: آنکه امید به خدا دارد پیروز است و آنکه از خدا بترسد در امان است و آنکه امید به غیر خدا دارد و از غیر او می ترسد، شخص مغرور و در هلاکت است».
«و علی الباب الثانی: من أراد أن لا یکون عریانا یوم القیمة فلیکس الجلود العاریة فی الدنیا. من أراد أن لا یکون عطشانا یوم القیمة فلیسق العطاش فی الدنیا.من أراد أن لا یکون یوم القیمة جآئعا فلیطعم البطون الجآئعة فی الدنیا؛ و بر سر در دوم نوشته بود: هر کس می خواهد در روز قیامت برهنه و عریان نباشد باید بدنهای عریان و برهنه مستمندان را در دنیا لباس بپوشاند. و هر کس می خواهد در روز قیامت عطشان و تشنه نباشد باید مردم تشنه را در دنیا آب دهد و هر کس می خواهد در روز قیامت گرسنه نباشد باید شکمهای گرسنه را در دنیا طعام دهد».
«و علی الباب الثالث مکتوب: لعن الله الکاذبین. لعن الله الباخلین. لعن الله الظالمین؛ و بر سر در سوم نوشته بود: خداوند لعنت کند دروغگویان را. خداوند لعنت کند بخیلان را. خداوند لعنت کند ستمگران را».
«و علی الباب الرابع مکتوب ثلاث کلمات: أذل الله من أهان الاءسلام. أذل الله من أهان أهل البیت. أذل الله من أعان الظالمین علی ظلمهم للمخلوقین؛ و بر سر در چهارم سه جمله نوشته بود: خداوند ذلیل کند هر که به اسلام اهانت کند و آن را کوچک و سبک بشمارد. خداوند ذلیل کند هر که به اهل بیت اهانت کند و آنانرا کوچک و سبک بشمارد. خداوند ذلیل کند هر که ستمکاران را در ستمی که به مخلوقان خدا می کنند کمک دهد و یاری رساند».
«و علی الباب الخامس مکتوب ثلاث کلمات: لا تتبعوا الهوی فالهوی یخالف الاءیمان. و لا تکثر منطقک فیما لا یعنیک فتسقط من رحمة الله. و لا تکن عونا للظالمین؛ و بر سر در پنجم سه جمله نوشته بود: از هوی و خواهش های نفسانی خود پیروی مکنید، زیرا که هوای نفس مخالف ایمان است و گفتارت را در امور بی فائده و بدون غرض به درازا مکشان، زیرا که از رحمت خدا دور می افتی و هیچ گاه یار و یاور ظالمان مباش».
«و علی الباب السادس مکتوب: أنا حرام علی المجتهدین. أنا حرام علی المتصدقین. أنا حرام علی الصآئمین؛ و بر سر در ششم نوشته بود: من بر کوشش کنندگان و جهادگران در راه خدا حرام هستم. من بر صدقه دهندگان حرام هستم. من بر روزه گیران حرام هستم».
«و علی الباب السابع مکتوب ثلاث کلمات: حاسبوا نفوسکم قبل أن تحاسبوا. و وبخوا نفوسکم قبل أن توبخوا. وادعوا الله عز وجل قبل أن تردوا علیه و لا تقدروا علی ذلک؛ و بر سر در هفتم سه جمله نوشته بود: از نفوس خود حساب گیرید پیش از آنکه از شما حساب گیرند. و نفوس خود را ملامت و توبیخ کنید پیش از آنکه ملامت و توبیخ شوید. و خداوند عزوجل را بخوانید پیش از آنکه بر او وارد شوید و دیگر قدرت و تمکن از خواندن او را نداشته باشید» («بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 145 و 146).

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- ج‏11 صفحه 78

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه تفسير الميزان- ج‏12 صفحه 252-251

آیا بهشت دارای درهای متعددی است و این درها نام‌های به خصوصی دارند، اگر امکان دارد نام درها و ترجمه فارسی آنها را بفرمایید.
پاسخ اجمالی

بهشت درهای متعدد دارد و تعداد آنها هشتاست، اما در مورد نام آنها و این که دقیقاً چه گروهی از چه دری وارد می شوند، در احادیث مقداری اختلاف به چشم می خورد و نام آنها به طور پراکنده در احادیث مختلف ذکر شده است. مانند باب الرحمة، باب الصبر، باب الشکر، باب البلاء و... . آنچه که از مجموع روایات استفاده می شود، این است که هر یک از درها راهی است برای گروهی از بهشتیان که در دنیا در کار خیر خاصی ممتاز بوده اند، و نام آن در مرتبط و متناسب با کار خیر آن گروه خاص است.

پاسخ تفصیلی

بهشت درهای متعددی دارد؛ چرا که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و متقین گروه گروه به سوی بهشت سوق داده می شوند، تا هنگامی که به آن می رسند و درهای آن گشوده می شود».[1] همچنین در جای دیگری می فرماید: «باغ های جاودان بهشتی که درهای آن به سوی آنان گشوده است».[2]

 

در روایات بسیاری که از شیعه و سنی در این زمینه وارد شده، تعداد درهای بهشت هشت در است.[3] در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) آمده است: بهشت هشت در دارد، دری که پیامبران و صدیقان از آن وارد بهشت می شوند و دری که شهداء و صالحان از آن وارد می شوند و پنج در از درهای آن شیعیان و محبان ما از آنها داخل می شوند و در دیگری است که سایر مسلمانان از کسانی که شهادت لا اله الا الله را گفته و... .[4]

 

از پیامبر اکرم (ص) روایتی نقل شده است که می فرماید: بهشت هشت در دارد و جهنم هفت در دارد.[5] همان طور که در قرآن به هفت در بودن جهنم اشاره شده است: «برای جهنم هفت در است».[6]

 

در روایتی از اهل سنت آمده است: برای بهشت هشت در است. دری برای نمازگزاران، دری برای روزه داران، دری برای حاجیان، دری برای عمره گزاران، دری برای مجاهدان، دری برای ذاکران و دری برای شاکران.[7]

 

و از روایات دیگر چنین استفاده می شود که برای هر عملی دری است از درهای بهشت و انسان بهشتی روز قیامت با بهترین عملش فراخوانده می شود. پس بهترین عمل او هرچه باشد با آن عمل به سوی در مخصوص خود دعوت می شود.[8]

 

بنابر این، قدر متیقن از آیات و روایات این است که بهشت درهای متعددی دارد و تعداد آنها هشتاست. اما این که دقیقاً نام آنها چه باشد و هر یک مخصوص چه گروهی باشند در روایات اختلاف است و به نام همه ی آنها اشاره نشده است. ولی به عنوان نمونه می توان به چند روایت که نام برخی از درها در آنها ذکر شده است اشاره کرد:

 

پیامبر اکرم (ص) فرمود: بهشت دارای هشت در است. یکی از آنها دری است که ریّان نام دارد. داخل آن نمی شوند مگر روزه داران.[9] ریّان یعنی سیراب.

 

بلال از پیامبر (ص) در باره ی درهای بهشت سؤال کرد پیامبر فرمود: درهای بهشت مختلف اند، "باب الرحمة" (در رحمت) از یاقوت سرخ است... "باب الصبر"(در صبر) در کوچکی است که یک لنگه دارد و از یاقوت سرخ است و اما "باب الشکر"(در شکر) از یاقوت سفید است و دو لنگه دارد و عرضش به اندازه ی پانصد سال راه است... اما "باب البلاء"... در مصیبت ها و مرض هاست و آن دری است از یاقوت زرد و یک لنگه دارد و چه کمتر افرادی از این در وارد می شوند... اما "باب الاعظم" ،بندگان صالح از آن وارد می شوند و آنها اهل زهد و ورع هستند و کسانی هستند که راغب به خدایند و با او انس می گیرند.[10]

 

از طریق اهل سنت نیز روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که: از درهای بهشت دری است که به او "ضحی" گفته می شود. هنگامی که روز قیامت می شود، منادی ندا می دهد کجایند کسانی که بر نماز ضحی مداومت می کردند؟ این در ورودی شماست، پس داخلش شوید با رحمت خدا.[11]

 

ضحی موقعی از روز است که آفتاب برآمده باشد و همه جا را فراگیرد.

 

آنچه از این احادیث استفاده می شود این است که اعمال خیر، راه هایی هستند برای ورود به بهشت و هر یک از این درها راهی است برای گروه خاصی از بهشتیان که در انجام عمل خیری ممتاز بوده اند.

 

[1] زمر، 73.

[2] ص، 50.

[3] محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، تفسیر کنزالدقائق و بحر الغرائب، ج 11، ص 343 ؛ جلال الدین سیوطی، تفسیر الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 342.

[4] شیخ صدوق، الحضال، ج 2، ص 407.

[5] عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 506.

[6] حجر، 44.

[7] الدرالمنثور، ج 5، ص 343.

[8] همان.

[9] طبرسی، مجمع البیان، ج 4، ص 511.

[10] شیخ صدوق، من لایحضر الفقیه، ج 1، ص 192، 295.

[11] الدر المنثور، ج 5، ص 343.

 

تعداد و نامهای درهای بهشت و دوزخ را ذکر کنید (از اذن ورود).

۱- در آیات متعددی از قرآن کریم آمده است که برای بهشت و جهنم درهائی وجود دارد از جمله در این دو آیه: «و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا حتی اذا جاءوها فتحت ابوابها؛ و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند وقتی به دوزخ رسیدند درهای آن گشوده می شود»(زمر، آیه ۷۱)؛ «و سیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا حتی اذا جاءوها و فتحت ابوابها؛ و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده می شوند و هنگامی که به آن می رسند درهای بهشت گشوده می شود».(همان، آیه ۷۳)
اما در خصوص تعداد این درها قرآن کریم در باره بهشت ساکت است ولی در مورد جهنم تنها در یک آیه آمده است که دارای هفت در است: «ان جهنم لموعدهم اجمعین، لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم؛ و دوزخ میعادگاه همه آنهاست هفت در دارد و برای هر دری گروه معینی از آنها تقسیم شده اند».(حجر، آیه ۴۳ و ۴۴)
۲- مطلب دیگر آن که وجود درهای متعدد برای بهشت و جهنم به دلیل مراتب اعمال خوب و بد و درجات افراد دارای طبقات است که با میزان اعمال خوب یا بد افراد متفاوت است مثلا درباره منافقان آمده است که آنان در پائین ترین درکات دوزخ قرار دارند: «ان المنافقین فی الدرک اللسفل من النار»(نساء، آیه ۱۴۵؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: المیزان، ج۱۲، ص۱۷۰-تفسیر نمونه، ج۱۰، ص ۱۹۴ و ۱۹۵ و ج۱۱، ص۷۴) و نیز درباره مؤمنان قرآن می فرماید هر عمل نیکی که از آن سر می زند به یکی از درها و درجه های بهشت راه می یابند به عنوان نمونه به هشت عامل ورود به بهشت در سوره رعد اشاره فرموده است که عبارتند از رعایت عهد و پیمان، صله ارحام، خوف الهی، ترس از بد عاقبتی، صبر در راه خدا، بر پا داشتن نماز، انفاق کردن و بدی را با خوبی پاسخ گفتن.(رعد، آیات ۲۰-۲۳؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه ج۱۰ ص۱۹۴ و ۱۹۵)
۳- مطابق برخی آیات و روایات هر یک از این درهای بهشت و جهنم به اسمی خوانده می شوند مثلا حضرت رسول -صلی الله علیه و آله- فرمود: یکی از درهای بهشت «ریان» (به معنی شاداب، سیراب) نام دارد که فقط روزه داران از آن وارد می شوند. در دیگر «معروف» نام دارد که اهل معروف و کارهای خیر از آن وارد می شوند. در دیگر «صبر» است و نیز در دیگر آن «شکر» است. در دیگر بهشتی «بلا» نام دارد و در دیگر آن «اعظم» است که مخصوص پارسایان و پرهیزکاران است.(میزان الحکمه ج۱ ص ۴۳۱ ح۲۵۹۵) و نیز در بیانی امام محمد باقر -علیه السلام- نامهای درهای جهنم را چنین بازگو می فرماید:
۱- در اعلی جهنم جهیم نام دارد.
۲- لظی (پوست بدنت و صورت را می برد).
۳- سقر (آتش داغ).
۴- حطمه (آتش افروخته).
۵- هاویه (آتش سوزان).
۶- سعیر (سوزان).
۷- جهنم(همان ص۴۷۱ ح۲۹۰۴؛ گفتنی است که تمام این اسامی به ترتیب در سوره های مائده آیه ۱۰ و معراج آیه ۱۵ و مدثر آیه ۴۲ و همزه آیه ۵ و قارعه آیه ۹ و حج آیه ۴ و مانند آن آمده است).
۴- همان طو ر که اشاره شد جهنم دارای هفت در بوده و مطابق روایات(خصال صدوق ج۲ ص۴۰۸ باب الثمانیه ح۶) بهشت دارای هشت در می باشد این تفاوت بیانگر آن است که راههای نیل به بهشت بیش از جهنم است زیرا رحمت خداوند بر غضبش پیشی دارد (یا من سبقت رحمته غضبه)(دعای جوشن کبیر)
۵- نکته آخر، اسامی درهای جهنم و بهشت منحصر به آنجه ذکر شد نیست بلکه اسمهای دیگری نیز گفته اند و حتی این که کدام در از بهشت و یا جهنم مخصوص چه افراد یا گروهی است یاد شده است.
- برای مطالعه بیشتر ر.ک: خصال صدوق ۲، باب السبعه، ص۳۶۱، و باب الثمانیه ص۴۰۸

 

 

درهاي بهشت و جهنم چند تا هست؟ چرا؟ با ذكر نام آنها؟

درهاي بهشت و جهنم چند تا هست؟ چرا؟ با ذكر نام آنها؟

در كتب تفسير واحاديث روايات زيادي از پيامبر (ص) وائمه معصومين(ع) آمده كه در آنها  اشاره  به  درهاي بهشت شده  كه نشان  مي دهد بهشت هشت تا در دارد و جهنم  طبق  آيه  قرآن  هفت  در دارد.

پيامبر (ص) مي فرمايد:

بهشت داراي هشت در است.<< بحار الانوار.ج 8. ص 922و129>>

جهنم هفت در دارد و براي هر دري گروه معيني از آنها تقسيم شده اند.<<حجر/44>>

امام صادق(ع) از پدرش از جدش، از امير المومنين علي (ع) نقل مي كند كه فرمود:

<< بهشت داراي هشت در است، دري  است كه از   آن  پيامبران  و  صديقان  وارد مي شوند، و در  ديگري  است كه از  آن شهيدان و  صالحان  وارد ميشوند و  از  پنج در ديگر شيعيان و دوستان، وارد ميشوند و من  همواره  بر صراط ايستاده دعا مي كنم و ميگويم:  خدايا!  شيعيان  و دوستان  و ياران  و كسانيكه در  دنيا  مرا   دوست مي داشتند  سالم و از خطر دور بگردان>>

در اين هنگام از دل عرش ندايي  مي رسد كه : دعايت را مستجاب كردم و شفاعتت را در حق پيروانت  پذيرفتم، آنگاه هر فردي از شيعيان و دوستان و يارانم و آنهايي كه با دشمنانم با گفتار و كردار مبارزه كرده اند، مي توانند هفتاد هزار نفر از همسايگان و نزديكانشان را شفاعت كنند. و از در هشتم ساير مسلمين از كساني كه  به لااله الا الله شهادت  مي دهند و  در  دلشان ذره اي  از دشمني ما اهلبيت وجود ندارد،  داخل بهشت خواهند  شد. مطابق  آيات  قرآن  بهشت  هشت  نام دارد و شايد نام درهاي بهشت را كه به عدد  هشت خواندند از آن بابت باشد.

 نامهاي بهشت

1و2- جنتان(دو بهشت)

3-جنات النعيم

4-جنات عدن

5-جنات الماوي

6-جنه الخلد

7-جنات الفردوس

8-جنت عاليه

اين تفاوتها شايد به خاطر اعمال افراد است كه بر اساس عدل الهي هر كسي در درجه اي قرار مي گيرند چنانكه

 امام صادق (ع) مي فرمايد: <<نگوييد  بهشت  يكي است،  زيرا خداوند  مي فرمايد: پايين ترين از آن ، دو بهشت  ديگر  است  و  نگوييد  يك  درجه است،  چرا  كه خداوند  مي فرمايد:  درجاتي است  بعضي بالاتر از بعضي ديگر، واين تفاوت به خاطر اعمال آنها است.>> تفسير مجمع البيان، ج9،و10، ص210

از روايات مي توان فهميد كه مردم از لحاظ ارزش كارهايي كه كرده اند، داراي موقعيتهاي مخصوصي هستند كه از درهاي معيني كه تناسب با اعمال  آنها  دارد، وارد بهشت مي شوند و آن عبارتند از:

1-باب المجاهدين

2-باب المصلين(در نماز گزاران)

3-باب الصائمين(روزه داران)

4-باب الصابرين(صبر كنندگان)

5-باب الشاكرين(شكر گزاران)

6-باب الذاكرين(ياد آوران خدا)

7-باب الحاجين(حج كنندگان)

8-باب اهل المعروف كه امام صادق(ع) در اين مورد مي فرمايد: <<در كارهاي نيك  با برادرانتان  رقابت كنيد  و از  اهل معروف باشيد،  زيرا  براي  بهشت  دري  است كه به  آن  در معروف مي گويند و داخل آن نمي روند و مگر  كسي كه در دنيا كارهاي نيك انجام داده است>>نور الثقلين ، ج4،ص506

در بياني امام محمد باقر -عليه السلام- نامهاي درهاي جهنم را چنين بازگو مي فرمايد:

1- در اعلي جهنم، جحيم نام دارد.

2- لظي (پوست بدنت و صورت را مي برد).

3- سقر (آتش داغ).

4- حطمه (آتش افروخته).

5- هاويه (آتش سوزان).

6- سعير (سوزان).

7- جهنم(همان ص471 ح2904؛ گفتني است كه تمام اين اسامي به ترتيب

در سوره هاي مائده آيه 10 و معراج آيه 15 و مدثر آيه 42 و همزه آيه 5 و قارعه آيه 9 و حج آيه 4 و مانند آن آمده است).

همان طو ر كه اشاره شد جهنم داراي هفت در بوده و مطابق روايات(خصال صدوق ج2 ص408 باب الثمانيه ح6) بهشت داراي هشت در مي باشد اين تفاوت بيانگر آن است كه راههاي نيل به بهشت بيش از جهنم است زيرا رحمت خداوند بر غضبش پيشي دارد (يا من سبقت رحمته غضبه)(دعاي جوشن كبير)

نكته آخر، اسامي درهاي جهنم و بهشت منحصر به آنجه ذكر شد نيست بلكه اسمهاي ديگري نيز گفته اند و حتي اين كه كدام در از بهشت و يا جهنم مخصوص چه افراد يا گروهي است ياد شده است.

- براي مطالعه بيشتر ر.ك: خصال صدوق 2، باب السبعه، ص361، و باب الثمانيه ص408.

نوشته های روی درهای بهشت و جهنم

در روایت مربوط به شب معراج پيامبر اكرم (ص) چنین آمده که

 

پیامبر (ص) فرمود:

 

 در شب معراج همراه جبرییل به دیدار بهشت و دوزخ شتافتم ،

 

دیدنی ها و شنیدنی های آنجا را از نزدیک مشاهده کردم ، بهشت

 

دارای هشت در بود و دوزخ دارای هفت در ، بر روی آن درها پس از

 

ذکر یکتایی خدا و رسالت پیامبر و ولایت علی(ع) جملاتی نوشته شده

 

بود که جبرییل امین آنها را برای من توضیح داد.

 

 

 

نوشته های روی هشت درِب بهشت :

 

 

 

بر روی درِب اول بهشت نوشته شده بود:

 

برای هر چیزی چاره ای هست و چاره زندگی سالم و بی تنش ،

 

انجام چهارخصلت است:

۱- قناعت 2- دوری از کینه 3-ترک حسادت

 

4- همنشینی با انسان های نیک

 

 


 

بر روی درِب دوم بهشت چنین نوشته شده بود:

 

برای هر چیز چاره ای است و چاره شادمانی در آخرت ، انجام چهار

 

خصلت است :

 

1- دستِ مهربانی بر سر یتیمان کشیدن

 

2-مهربانی با بیوه زنان

 

3-سعی و تلاش در انجام نیازهای مسلمانان

 

4- دلجویی از مستمندان و تهیدستان

 

 


 

برروی درِب سوم بهشت چنین نوشته شده بود:

 

برای هر چیزی چاره ای است و چاره سلامتی و عافیت در دنیا ،

 

چهار چیز است: ۱- کم سخن گفتن 2- کم خوابیدن 3- کم خوردن

 

4- زیاد روزه گرفتن

 

 


 

برروی درِب چهارم بهشت چنین نوشته شده بود:

 

 کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد مهمانش را گرامی میدارد

 

کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد ، همسایه اش  را گرامی میدارد

 

کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد ، پدر و مادرش را گرامی میدارد

 

کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد یا سخن نیک می گوید

یاسکوت می کند.

 

 


 

برروی درب پنجم بهشت چنین نوشته شده بود:

 

کسی که می خواهد فحش داده نشود ، خودش به کسی فحش ندهد

 

کسی که می خواهد ذلیل نگردد، کسی را ذلیل نکند

 

کسی که می خواهد به او ظلم نشود ، خودش ظلم نکند

 

کسی که می خواهد به دستگیره محکم در دنیا دست بزند، بگوید

 

معبودی جزخدای یکتا نیست ، محمد(ص) رسول خداست و 

 

علی (ع) ولی خداست .

 

 


 

 برروی درب ششم بهشت چنین نوشته شده بود:

 

کسی که دوست دارد قبرش وسیع و جا دار گردد ، به ساختن و تعمیر

 

مساجد بپردازد .کسی که می خواهد کرم ها در قبر ، بدنش را نخورند،

 

در مسجدها رفت و آمد کندو مدتی از شبانه روزش را در مسجدها بگذراند

 

کسی که می خواهد بدنش تازه و شاداب باشد ، مسجدها را فرش کند

 

کسی که دوست دارد مقام خود دربهشت را بنگرد ، با مسجدها انس و

 

الفت داشته باشد.

 

 


 

برروی درِب هفتم بهشت چنین نوشته شده بود:

 

سفیدی و نورانیت قلب درچهار خصلت است :

 

۱- عیادت بیماران

 

2- تشییع جنازه ها

 

3- خریداری کفن

 

4- برگرداندن قرض ها به صاحبانش

 

 


 

برروی درِب هشتم بهشت چنین نوشته شده بود:

 

کسی که می خواهد از همه درهای هشتگانه ی بهشت وارد بهشت

 

شود ، به چهار خصلت متمسک شود و دارای این چهار صفت باشد :

 

۱- صدقه دادن

 

۲- سخاوت ورزیدن

 

3- نیک خلقی

 

4- دوری از آزار به بندگان خدا

 

 http://www.uploadax.com/images/40206811307252365217.jpg

 

نوشته های روی هفت درب دوزخ :

 

 

 

بر روی درِب اول دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:

 

1-کسی که امید به خدا داشته باشد ، سعادتمند گردد

 

۲-کسی که از خدا بترسد ایمن می شود

 

3-انسان هلاک شده و مغرور کسی است که به غیر خدا امیدوار باشد

 

و از غیر او بترسد.

 

 


 

بر روی درِب دوم دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:

 

1-کسی که می خواهد درقیامت ، عریان نگردد ، باید در دنیا برهنگان

 

مستمند را بپوشاند . ۲-کسی که می خواهد در قیامت ، تشنه نشود

 

باید در دنیا به تشنگان آب برساند. 3- کسی که می خواهد در قیامت،

 

گرسنه نماند ، باید در دنیا به گرسنگان غذا  برساند.

 

 


 

بر روی درِب سوم دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:

 

۱- خداوند دروغگویان را لعنت کند .

 

۲- خداوند بخیلان را لعنت کند .

 

۳– خداوند ستمگران را لعنت کند .

 

 


 

بر روی درِب چهارم  دوزخ این سه جمله نوشته شده بود:

 

1- خداوند ذلیل کند کسی را که به اسلام اهانت نماید

 

2- خداوند خوار کند کسی را که به خاندان نبوت (ع) اهانت نماید

 

3- خداوند ذلیل کند کسی را که ظالمان را در ظلمشان بر مردم کمک نماید

 

 


 

بر روی درِب پنجم  دوزخ  این سه جمله نوشته شده بود:

 

1- از هوا هوس پیروی نکن که نتیجه آن دوری از ایمان است

 

2- در امور بی هدف زیاد سخن نگو که نتیجه اش سقوط از رحمت خداست

 

3- یار و یاور ستمگران نباش

 

 


 

بر روی درِب ششم دوزخ  این سه جمله نوشته شده بود:

 

۱- من بر شب زنده داران عابدحرام هستم

 

۲– من بر صدقه دهندگان حرام هستم

 

۳- من بر روزه داران حرام هستم

 

 


 

بر روی درِب هفتم  دوزخ  این سه جمله نوشته شده بود:

 

1-قبل از آنکه شما را به حساب رسی بکشند، خود را به حساب بکشید

 

۲- قبل از آنکه شما را سرزنش کنند ، خود را سرزنش کنید

 

3- قبل از آنکه بر خدا وارد گردید و قدرت دعا کردن نداشته باشید ،

 

هم اکنون دعا کنید و به درگاه الهی به راز و نیاز بپردازید .

 

 

 نقل از احقاق الحق ج 4 ،ص128تا130

بهشت و جهنم

 

درهای هفتگانه جهنم برای چیست؟   

 


درهای هفتگانه دوزخ که هر یک شخص تازه وارد را به یک دَرک خاصّی می برد، بر اساس اختلاف حجاب های واردین و تفاوت مراتب توغّل در کثرات باشد؛ چون هر چه نسبت به امور اعتباریه دنیویه فانیه و کثرات اوهامیه اعتنا بیشتر شود، منزله دوزخ که آنرا درک گویند شدیدتر است و بالعکس.

 


 

خداوند در قرآن جهنم را نیز مانند بهشت دارای در می داند و می فرماید: همان دوزخى که هفت در دارد، و براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شده اند «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ؛ هفت در دارد و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شده اند» (حجر/44).

این در، در حقیقت درهاى گناهانى است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ مى شوند، هر گروهى بوسیله ارتکاب گناهى و از درى، همان گونه که درهاى بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهایى است که بوسیله آن بهشتیان وارد بهشت مى شوند. جهنم هفت در دارد (بعید نیست عدد هفت در اینجا عدد تکثیر باشد، یعنى درهاى بسیار و فراوان دارد، همانگونه که در آیه 27 سوره لقمان نیز عدد هفت به همین معنى آمده است).

ولى واضح است این تعدد درها (مانند تعدد درهاى بهشت) نه به خاطر کثرت واردان است به طورى که از یک در کوچک نتوانند وارد شوند، و نه جنبه تشریفاتى دارد، بلکه در حقیقت اشاره به عوامل گوناگونى است که انسان را به جهنم مى کشاند، هر نوع از گناهان درى محسوب مى شود. 

 

حضرت صادق علیه السّلام، از پدرش از جدّش علیهماالسّلام که: جهنّم هفت در دارد: از یک در فرعون و هامان و قارون داخل می شوند، و از یک در مشرکین و کافرینی که به قدر یک چشم بر هم زدن ایمان نیاورده اند، و از یک در بنو امیه وارد می شوند که اختصاص به آنان دارد و کسی در آن در با آنها شریک نیست؛ و آن باب لَظَی و باب سَقَر و باب هاویه است

 

در خطبه جهاد در نهج البلاغه مى خوانیم «ان الجهاد باب من ابواب الجنة، فتحه اللَّه لخاصة اولیائه؛ جهاد درى از درهاى بهشت است که آن را به روى بندگان خاصش گشوده است» (خطبه 27 ) و در حدیث معروف مى خوانیم «ان السیوف مقالید الجنة؛ شمشیرها کلیدهاى بهشتند». این گونه تعبیرات به خوبى منظور از درهاى متعدد بهشت و دوزخ را روشن مى سازد. قابل توجه اینکه درحدیث امام باقر( علیه السلام ) مى خوانیم بهشت، هشت در دارد (خصال صدوق، ابواب الثمانیة) در حالى که آیات فوق مى گوید: جهنم هفت در دارد، این تفاوت اشاره به این است که هر چند درهاى ورود به بدبختى و عذاب فراوان باشد، ولى با این حال درهاى وصول به سعادت و خوشبختى از آن افزونتر است.

جهنم

البته خداى سبحان نه در این آیه ( آیه 44 سوره حجر) و نه در هیچ جاى کلام خود، بیان ننموده که مراد از این ابواب(درها) چیست. آیا مانند درهاى خانه و چهار دیوارى است که در آنجا داخل مى شوند و همه واردین را در یک عرصه جمع مى کند و یا طبقات و درکات مختلفى است که از نظر نوع عذاب و شدت آن با هم تفاوت دارند. استعمال کلمه " باب" در هر دو معنا متداول است و چه بسا امورى را که در نوع مختلفند، هر نوعش را یک باب مى گویند، مثلا گفته مى شود: "ابواب خیر"، " ابواب شر" و "ابواب رحمة" و قرآن فرموده: «فَتَحْنا عَلَیهِمْ أَبْوابَ کلِّ شَئٍ ؛ درهای همه چیز را (برای امتحان) بر آنان گشودیم» (سوره انعام/ آیه 44) و چه بسا که اسباب رسیدن به چیزى و راههاى رسیدن به آن را نیز ابواب مى گویند، مانند "ابواب رزق" که مقصود از آن انواع معاملات است. و بعید نیست از آیات متفرقه در قرآن که در باره آتش دوزخ آمده معناى دومى استفاده شود، مانند آیه: «وَ سِیقَ الَّذِینَ کفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها؛ و کسانی که کافر شدند، گروه گروه به سوی جهنم رانده شوند. تا چون بدان جا رسند، درهای آن (به رویشان) گشوده شود» تا آنجا که مى فرماید: «قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها؛ گفته مى شود براى همیشه به درهاى جهنم درآیید» ( سوره زمر، آیه 71 و 72).

و آیه «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْک الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ؛ منافقان در طبقه پائین تر جهنمند» ( سوره نساء/ آیه 145) «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیونٍ* ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ؛ یعنى ایشان مستقر در بهشت ها و چشمه سارهایند. (به ایشان گفته مى شود) بدانجا درآیید با سلامى وصف ناپذیر، سلامى که نمى توان کنه وصفش را بیان نمود، درآید در حالى که از هر شر و ضررى ایمن هستید» (حجر/45 و 46).

حدیث امام باقر( علیه السلام ) مى خوانیم بهشت، هشت در دارد (خصال صدوق، ابواب الثمانیة) در حالى که آیات فوق مى گوید: جهنم هفت در دارد، این تفاوت اشاره به این است که هر چند درهاى ورود به بدبختى و عذاب فراوان باشد، ولى با این حال درهاى وصول به سعادت و خوشبختى از آن افزونتر است

 

شاید درهای هفتگانه دوزخ که هر یک شخص تازه وارد را به یک دَرک خاصّی می برد، بر اساس اختلاف حجاب های واردین و تفاوت مراتب توغّل در کثرات باشد؛ چون هر چه نسبت به امور اعتباریه دنیویه فانیه و کثرات اوهامیه اعتنا بیشتر شود، منزله دوزخ که آنرا درک گویند شدیدتر است و بالعکس.

در «خصال» صدوق روایت می کند از أحمد بن حسن قَطّان از أحمد بن یحیی بن زکریای قَطّان از بَکر بن عبدالله بن حَبیب از محمّد ابن عبیدالله از علی بن حَکم از أبان بن عثمان از محمّد بن فُضَیل زرقی، از حضرت صادق علیه السّلام، از پدرش از جدّش علیهماالسّلام که: جهنّم هفت در دارد: از یک در فرعون و هامان و قارون داخل می شوند، و از یک در مشرکین و کافرینی که به قدر یک چشم بر هم زدن ایمان نیاورده اند، و از یک در بنو امیه وارد می شوند که اختصاص به آنان دارد و کسی در آن در با آنها شریک نیست؛ و آن باب لَظَی و باب سَقَر و باب هاویه است. و چون وارد آن در شوند، آن در آنها را هفتاد سال راه پائین می برد، و هر بار که آنها را هفتاد سال به پائین ببرد آتش چنان فورانی کند که شعله و شراره اش آنها را به طبقات بالا تا هفتاد سال راه پرتاب کند، و هم چنین باز آنها را هفتاد سال راه پائین می برد؛ و پیوسته به همین طرز هستند أبداً و به طور جاودانی و خلود می مانند.

و از یک در آن، دشمنان ما و مبغضان ما و خوارکنندگان ما وارد می شوند، و آن در بزرگترین در است و آتش آن نیز شدیدتر است. («خصال» طبع سنگی، ج 2، ص 12؛ و از طبع حروفی، ص 361؛ «بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 285). به هر حال جهنّم محلّ صُدور و ورود قبائح است و هر کس به هر مقدار و به هر صورت از زشتیها، چه در مرحله عقائد، و چه در مرحله ملکات و اخلاق و صفات و چه در مرحله اعمال و رفتار، و حتّی در مرحله مجرّدِ نیت و خواسته های درونی؛ اگر با خود قبح و زشتی و شرک و عناد و کجروی و انحراف از حقّ داشته باشد، در صورتی که در مراحل و منازل بین راه تا قیامت، از مصائب دنیویه، و سکرات مرگ، و عذاب قبر و روز رستاخیز، و توبه و شفاعت، و غیرها پاک نشود باید با آتش قرین و توأم باشد و لذا درهای جهنّم هر کدام نمایشگر یک نوع انحراف و تعدّی در یکی از این مراحل است.

چرا امام حسین(ع) در روزگار معاویه قیام نکرد؟

پس از شهادت امام حسن (ع)، امام حسین (ع) نیز راه و روش برادر گرامی خود را پیش گرفتند و به مدت ده سال، تا زمان مرگ معاویه سکوت کردند و قیام نکردند.

چرا امام حسین(ع) در روزگار معاویه قیام نکرد؟

حسینیه مشرق-با نگاهی به تاریخ، در می‌یابیم که معاویه از مکر و شیطنت ویژه‌ای برخوردار بود؛ به‌طوری که برخی کوته‌‌اندیشان خیال می‌کردند او از امام علی (ع) سیاست‌مدارتر است.

امام علی (ع) در برابر این خیال باطل می‌فرماید: «واللّه ما معاویه بِاَدهی منّی و لکنَّهُ یغْدُرُ وَ یفْجُرُ و لولا کراهیه الغدر لکنت ادهی النّاس[۱]؛ به خدا سوگند! معاویه زیرک‌تر از من نیست، ولی او مکر و حیله‌گری می‌کند و اگر نبود ناپسندی خدعه، من از زیرک‌ترین افراد بودم.»

او با همین حیله‌ها، در صفین خود را از کشتن عمار تبرئه کرد.

پیامبر (ص) از قبل، خطاب به عمار فرموده بود: «تو را گروه ستمگر خواهند کشت.»[۲] زمانی که عمار توسط لشکر معاویه به شهادت رسید، نقل این حدیث موجب اضطراب و تردید آنان گشت؛ اما وی در مقابل با تحلیلی وارونه به آنان وانمود کرد: ما او را نکشته‌ایم، این علی (ع) بوده است که او را با خود همراه کرده و سبب کشته شدنش شده است؛ و نیز در آخرین لحظات که می‌رفت سپاه امیرمؤمنان (ع) غائله حکومت اموی را برای همیشه پایان دهد، با دسیسه قرآن بر نیزه کردن، خود را از سقوط حتمی نجات داد. او با کاربرد همین شیوه‌ها، سبب از هم گسستگی سپاه امام مجتبی (ع) و ایجاد تفرقه در میان صفوف آنان گشت و از سویی دیگر با تطمیع راویان آخرت فروش، فضایی ابهام‌آلود بر افکار حاکم ساخت؛ به گونه‌ای که قدرت تشخیص سره از ناسره برای بسیاری از افراد مشکل شد. امام صادق (ع) می‌فرماید: عقل چیزی است که بدان، خداوند عبادت شود و بهشت به دست آید. راوی سؤال می‌کند: پس آنچه معاویه داشت، چه بود؟ حضرت پاسخ داد: «اَلنّکراء، الشّیطن[۳]۳؛ مکر و شیطنت بود.»

این‌چنین بود که امام حسین (ع) با قدرت تبلیغاتی معاویه و جهل عمومی، زمان را برای قیام خویش مناسب ندانست؛ زیرا به خوبی آگاه بود که معاویه با همان حیله‌ها و نیرنگ‌های صفین به صحنه می‌آید و مانع درخشش حق و سبب سرکوب بیشتر مؤمنان خواهد شد. از سوی دیگر، امام مجتبی (ع) با معاویه بیعت نموده بود و اگر سیدالشهدا (ع) قیام می‌نمود، معاویه با استناد به همین اصل که نقض بیعت شده، حقیقت را در اذهان و افکار مردم مشتبه و آن را تحریف می‌کرد و خود را چهره‌ای حق به جانب قلمداد می‌کرد. برعکس، یزید فردی سبک‌سر و خام بود که تجربه‌های شیطانی پدر را خوب نیاموخته بود و توان مقابله با آثار نهضت عظیم حضرت را نداشت. بدین جهت، امام حسین (ع) در پاسخ بنی‌جعده، این‌چنین نگاشت:

    این‌چنین بود که امام حسین (ع) با قدرت تبلیغاتی معاویه و جهل عمومی، زمان را برای قیام خویش مناسب ندانست؛ زیرا به خوبی آگاه بود که معاویه با همان حیله‌ها و نیرنگ‌های صفین به صحنه می‌آید و مانع درخشش حق و سبب سرکوب بیشتر مؤمنان خواهد شد.

«اکنون حرکتی نکنید و از آشکار شدن دوری کنید و خواسته خود را پنهان کنید و تا (معاویه) فرزند هند زنده است، از اقدام نا به جا بپرهیزید. اگر او مرد و من زنده بودم، نظرم به شما خواهد رسید. ان شاء اللّه.»[۴]

 
عدم آگاهی و آمادگی مردم

یکی از اصول الهی و دینی، اصل اتمام حجّت است. قرآن کریم می‌فرماید: «رُسلاً مبشرین و منذرین لئلاّ یکون للنّاس علی‌اللّه حُجّهٌ بعد الرّسل؛ پیامبرانی که بشارت‌دهنده و بیم دهنده بودند تا بعد از آمدن پیامبران، حجّتی برای مردم بر خدا باقی نماند.»[۵]

امیرمؤمنان (ع) علّت پذیرش حکومت از ناحیه خود را، این‌چنین بیان می‌دارد:

«لولا حضور الحاضر و قیام الحُجّهِ بوجود النّاصر و ما اخذَ اللّه علی‌العلماء ان لا یقارّوا علی کِظّه ظالمٍ و لا سَغَبِ مظلوم لاَلقیتُ حَبْلَها علی غاربها؛ اگر نبود حضور آن جمعیت بسیار (برای بیعت با من) و یاری نمی‌دادند که حجّت تمام شود و نبود عهدی که خدای تعالی از علما و دانایان گرفته تا بر سیری ظالم و گرسنه ماندن مظلوم آرام نگیرند، ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می‌انداختم.»[۶]

یکی از عوامل زمینه‌ساز نهضت و قیام سیدالشهدا (ع) دعوت کوفیان بود؛ این دعوت موجب شد که برای حضرت تکلیف دیگری، با توجه به اصل اتمام حجّت، ایجاد شود. اگر حضرت دعوت کوفیان را اجابت نمی‌نمود، آنان می‌توانستند احتجاج کنند که ما حاضر بودیم آن حضرت را یاری کنیم؛ اما ایشان با ما همراهی نکردند. بدین‌سان لازم بود، امام به سوی کوفه حرکت کند و زمینه را برای ظهور میزان صداقت آنان در این امر آماده سازد؛ اما در زمان معاویه حرکتی جدی از سوی مردم انجام نشد و اگر زمینه‌ای هم وجود داشت، خفقان و استبداد حکومت معاویه، اجازه ابراز آن را نمی‌داد و در نتیجه از این جهت، تکلیفی برای نهضت و قیام بر دوش حضرت قرار نگرفت.

 
التزام به صلح‌نامه امام مجتبی (ع)

بی‌وفائی مردم و خیانت فرماندهان، موجب تحمیل صلح بر امام مجتبی (ع)  گردید. خود امام حسن (ع) در یکی خطبه‌هایش فرمود:

«اگر یارانی داشتم که در جنگ با دشمنان خدا با من همکاری می‌کردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمی‌کردم؛ زیرا خلافت بر بنی‌امیه حرام است.»[۷]

در نتیجه نبودن یاران راستین، صلح‌نامه‌ای امضاء شد که بخشی از مواد آن چنین است:

۱. حکومت به معاویه واگذار می‌شود بدین شرط که به کتاب خدا و سنت پیامبر عمل کند.[۸]

۲. پس از معاویه، حکومت متعلق به حسن بن علی (ع) است و اگر برای او حادثه‌ای پیش آمد، حسین بن علی (ع) خلافت را عهده‌دار خواهد شد.[۹]

۳. معاویه باید ناسزا به امیرمؤمنان و لعنت بر او را در نمازها ترک کند، و امام علی (ع) را جز به نیکی یاد نکند.[۱۰]

اکنون امام حسین (ع) می‌بایست منتظر بماند تا مردم کاملا میزان عهد و وفای معاویه را به قراردادهای خویش دریابند و عده‌ای گمان نکنند که «صلح‌نامه» می‌توانست عاملی برای وحدت امت اسلامی قرار بگیرد. بدین‌سان مردم پس از ده سال دریافتند که تمامی عهدنامه نقض شده و آخرین آن ولایت‌عهدی یزید بود که رسوایی و عار را نصیب امویان نمود.

ابومخنف می‌گوید: امام حسین (ع) نامه‌ای به معاویه نوشت که در آن آورده بود: به نام خداوند بخشنده مهربان اما بعد، نامه تو به دستم رسید، از مضمون آن آگاه شدم. به خدا پناه می‌برم از این که پیمان برادر خود امام حسن (ع) را با تو بشکنم؛ و اما سخنی را که در نامه آورده‌ای، آن را دروغ‌بافان سخن‌چین و تفرقه‌افکنان میان جماعات به تو گفتند. به خدا سوگند! آنان دروغ می‌گویند.[۱۱]


اقدامات حسینی در عصر معاویه

اگرچه حضرت بر ضد معاویه قیام مسلحانه ننمود، اما همواره بر تبلیغ و ترویج حق و تحکیم پایه‌های دینی و قرآنی تأکید می‌ورزید و جلوه‌های حقیقت و حق را هرچه پرفروغ‌تر فرا راه انسان‌ها قرار می‌داد، که در این بخش به سه محور از تلاش‌های آن حضرت می‌پردازیم:


الف) ترویج امامت علوی

عترت و در صدر آن، امیرمؤمنان (ع) ترجمان وحی و عِدل قرآن‌اند که در کنار یکدیگر موجب مصونیت انسان‌ها از گمراهی می‌گردند. در قرآن کریم مودت و دوستی آنان اجر و مزد رسالت به شمار آمده و فرموده است:«قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّه فی‌القربی؛ بگو من برای رسالت خویش مزدی جز دوستی خویشاوندان نمی‌خواهم.»[۱۲] نه مودّت و عشقی صرفاً احساسی و عاطفی، بلکه عشقی که موجب رهنمون شدن انسان‌ها به سوی خدا می‌شود؛ چنان‌که در آیه دیگر آمده است: «قل ما اسئلکم علیه من اجرٍ الاّ من شاء ان یتّخذ الی ربّه سبیلاً؛ بگو من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ‌گونه پاداشی از شما نمی‌طلبم مگر کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش بیاید.»[۱۳]

بر این اساس است که ائمه (ع) اهمیت این حکم الهی و قرآنی را بیان می‌داشته‌اند. سلیم بن قیس می‌نویسد: یک سال قبل از مرگ معاویه، حسین بن علی (ع) با عبداللّه بن عباس و عبداللّه بن جعفر برای حج به مکه رفتند. امام حسین (ع) مردان و زنان و یاران بنی‌هاشم و آن عدّه از انصار را که او و خاندانش را می‌شناختند، جمع کرد. سپس چند نفر را فرستاد و فرمود: همه اصحاب پیامبر (ص) که معروف به صلاح و عبادت‌اند و به حج آمده‌اند، نزد من جمع کنید. در پی این دعوت، بیش از هفتصد نفر که بیشتر آنان از تابعان و حدود دویست نفر از اصحاب پیامبر (ص) بودند، در منا در خیمه آن حضرت گرد آمدند. امام در میان آنان به بیان خطبه برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:

اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. می‌خواهم مطلبی را از شما بپرسم؛ اگر راست گفتم، مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم، مرا تکذیب کنید. شما را سوگند می‌دهم به حق خدا بر شما و حق رسول خدا (ص) و خویشاوندی من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان -آنان را که به آن‌ها اطمینان دارید- دعوت کنید.

سپس حضرت ضمن بیان آیات قرآنی که در فضیلت علی (ع) وارد شده است، فرمود:

شما را به خدا سوگند می‌دهم! آیا می‌دانید که رسول خدا (ص) روز «غدیر خم» امام علی (ع)را به ولایت نصب کرد... آیا می‌دانید که رسول خدا (ص) در آخرین خطبه‌ای که برای مردم خواند، فرمود: من در میان شما دو چیز گران‌بها می‌گذارم، کتاب خدا و عترتم، دامن آن دو را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید؟

گفتند. آری به خدا.[۱۴]


ب) هشدار به خواص

حکومت‌های ستمگر و ضد اسلامی همواره از دانشمندان در جهت پیشبرد مقاصد خویش سود می‌جسته‌اند و هنگامی که آنان را با خود همراه می‌دیدند، هرچه بیشتر بر هتک حریم الهی و قوانین او جرات می‌یافتند. معاویه نیز بسیاری از خواص را با تطمیع و تهدید با خود همراه کرده و حقایق احکام الهی را با ترویج احادیث دروغین به مسلخ برده بود و در نتیجه، توده‌های مردم که چشم و دل به خواص داشتند، در کمال بی‌خبری قرار گرفتند. در این فضای مرگبار، فریادی قُدسی، غفلت و سکوت را می‌شکند و آیات مسئولیت و جهاد را بر آنان تلاوت می‌کند، شاید از این آشفتگی نجات یافته و رسالت الهی خویش را بازیابند و جامعه را از رکود و غفلت زدگی به سوی صلاح و نیکی پیش برند. این، همان خطبه سیدالشهدا (ع) است که در منا طنین افکند و این بار خواص را مخاطب قرار داد که ما بخشی از آن را ذکر می‌کنیم:

عبرت بگیرید، پند بپذیرید از سرنوشت مردمی که به دلیل ترک امر به معروف و نهی از منکر، پروردگار متعال آن‌ها را سرزنش کرده و می‌فرماید: «چرا دانشمندان نصارا و علمای یهود، آن‌ها را از سخنان گناه ‌آمیز و خوردن مال حرام، نهی نمی‌کنند. چه زشت است، رفتاری که آنان انجام می‌دادند».[۱۵] و نیز می‌فرماید:

«کافران بنی‌اسرائیل، بر زبان داود و عیسی بن مریم لعن و نفرین شدند؛ این به خاطر آن بود که گناه کردند و تجاوز می‌نمودند. آن‌ها از اعمال زشتی که انجام می‌دادند، یکدیگر را نهی نمی‌کردند، چه بدکاری انجام می‌دادند.»[۱۶]

این خودداری و امتناع از نهی از منکر را عیب شمرده؛ زیرا آنان از نزدیک، از ستمگران کارهای زشت و فساد را می‌دیدند و عاملان منکر را نهی نمی‌کردند و این سکوت، بیشتر به خاطر هدایا و مزایایی صورت می‌گرفت که از مصادر ظلم به آنان می‌رسید و از بیم و هراسی بود که داشتند؛ با اینکه خداوند در قرآن می‌فرماید: «از مردم نترسید.»[۱۷] و می‌فرماید: «مردان و زنان با ایمان ولی (یار و یاور) یکدیگرند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند.»[۱۸]

خداوند، از امر به معروف و نهی از منکر «مقدم بر نماز و زکات» آغاز کرده است؛ زیرا وقتی تکلیف امر به معروف و نهی از منکر به نیکویی ادا شود، تکالیف دیگر، آسان و دشوار، نیز برپا شود.

آنگاه امام می‌فرماید: اگر عهد شما را در هم بشکنند، جزع و فزع همی آورید؛ اما در برابر شما مواثیق پیغمبر اکرم  را ناچیز می‌شمارند و از دهانتان دم برنمی‌آید! مصیبت بر شما از همه مردم بزرگ‌تر است؛ زیرا در حفظ مقام بلند علمی دانشمندان و علما مغلوب شدید. ای کاش برای حفظ آن، تلاش می‌کردید! این بدان جهت است که مجاری امور و احکام به دست دانشمندان و عالمان خداشناس است که امین بر حلال و حرام او هستند و باید زمام امور به دست آن‌ها باشد و این مقام را از شما ربودند؛ و این منزلت از شما گرفته نشده، مگر به واسطه جدایی شما از حق و اختلاف‌تان در سنّت پیامبر (ص) پس از روشنی آن.

حضرت در ادامه می‌فرماید: پروردگارا! تو آگاهی که ما چشم طمع به تخت سلطنت و تاج شاهی نگشوده‌ایم و دسترسی به مال بی‌ارزش دنیا را در نظر نداریم بلکه در این راه، تنها به احیای نشانه‌های دین تو پرداخته‌ایم و هدف ما این است که به آشفتگی‌های اجتماع خاتمه بخشیم و مصالح را برجای مفاسد بگذاریم، باشد که مردم مظلوم روی امنیت و آسایش ببینند؛ و ما می‌خواهیم که فرایض اسلام اقامه شود و سنت پیامبر تو تجدید گردد. [ای مردم!] اگر همدوش ما در این جهاد مقدس به پیکار برنخیزید و از راه انصاف با ما در نیایید، روزی می‌آید که خویشتن هم به چنگال ظلم در افتید و در خاموش کردن نور پیامبر شما خواهند کوشید.[۱۹]

 

ج) اعتراض به کشتن مردان خدا

در زمانی که همه نفس‌ها در سینه حبس شده بود و مردان حق توسط معاویه به شهادت می‌رسیدند، تنها کسی که فریاد مظلومانه آنان را به مسلمانان رساند، سیدالشهدا (ع)  بود. آن حضرت در نامه‌ای اعتراض‌آمیز به معاویه می‌نگارد:

آیا این تو نبودی که حُجْر و یاران او را کشتی؟ همان‌ها که از عابدان و خاشعان حق بودند، بدعت‌ها را ناروا شمرده و امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند. تو آنان را پس از امان و سوگندهای مؤکد ظالمانه کشتی، به سبب گستاخی بر خدا و سبک انگاشتن پیمان الهی. آیا تو قاتل عمرو بن حَمِق نبودی؟ همان که عبادت چهره‌اش را فرسوده بود و به او امان و پیمانی سپرده بودی، که اگر به آهوان بیابان داده می‌شد، از قله‌های کوه‌ها پایین می‌آمدند... آیا تو قاتل حضرمی نیستی؟ همان که زیاد بن ابیه درباره‌اش به تو نگاشت که او بر دین علی است؛ در حالی که دین علی (ع) دین پسر عمویش پیامبر (ص) است. آن دین که اکنون تو را بر مسند و اریکه قدرت نشانده است و اگر این دین نبود، بزرگ‌ترین شرف تو و پدرانت مشقت دو سفر زمستانی و تابستانی (به یمن و شام) بود که خداوند به برکت ما خاندان بر شما منت نهاد و آن را از شما برداشت.[۲۰]

طبرسی می‌نویسد: معاویه در همان سالی که حجربن عدی و یاران او را کشت، حج کرد؛ و حسین بن علی (ع)  را دیده، گفت: ای اباعبدالله! آیا این خبر به تو رسیده که ما با حجر و یاران او و شیعیان پدرت چه کردیم؟ فرمود: با آنان چه کردی؟ گفت: آنان را کشتیم و کفن پوشاندیم و نمازشان گزاردیم. امام حسین (ع) خندید و خطاب به معاویه فرمود: آنان دشمنان تو هستند. ولی ما اگر پیروان تو را بکشیم، آنان را کفن نپوشانیم و نماز نگزاریم و دفن نکنیم.[۲۱]


 پی نوشت:

[۱] نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، کلام ۱۹۱، ص ۶۴۸.

[۲] سفینه‏البحار، ج ۱، ص ۲۷۶.

[۳] اصول کافی، ج ۱، کتاب العقل و الجهل، ح ۳، ص ۱۱، دارالکتب الاسلامیه.

[۴] فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص ۲۶۶.

[۵] نساء / ۱۶۵.

[۶] نهج‌البلاغه، ج ۳، ص ۵۲.

[۷] جلاءالعیون، ج ۱، ص ۳۴۵ و ۳۴۶، به نقل از سیره پیشوایان، ص ۱۱۲.

[۸] بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۶۵.

[۹] الامامه والسیاسه، ج ۱، ص ۱۸۴.

[۱۰] شرح نهج البلاغه، ابن ابی‏الحدید، ج ۴، ص۱۵.

[۱۱] فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص ۲۶۷.

[۱۲] شوری/ ۲۳.

[۱۳] فرقان/ ۵۷.

[۱۴] کتاب سلیم بن قیس، ص ۲۰۶؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص ۳۰۱.

[۱۵] مائده/ ۶۳.

[۱۶] همان/ ۷۸ و ۷۹.

[۱۷] همان/ ۳.

[۱۸] توبه/ ۷۱.

[۱۹] تحف العقول، ص ۲۴۳ - ۲۴۱؛ سخنان سیدالشهدا (ع)، ترجمه جواد فاضل، ص ۴۲.

[۲۰] بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۱۲.

[۲۱] فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص ۲۸۱.
 
 
 
منبع: موسسه جهانی سبطین
 

 

حسین بن علی(ع) با این حرکت عظیم این درس را به انسانها داد که هر وقت حق دچار وضعیت دردناک و وخیمی می‎‌شود، طرفداران حق ولو در مقابل دریایی از دشمن باید قیام کنند.
حسینیه مشرق- امام حسین(ع) در کنار دیگر حضرات معصومین (علیهم‌‌السلام) معلمان عالم‌اند، به راستی سراسر افعال اهل‌بیت (ع) بر اساس برنامه الهی بوده است، آنان مدام می‌خواستند شیعیان و مؤمنان را متذکر کنند و بهترین و عالی‌ترین درسهای عالم را برای بهشتی شدن و نورانی شدن و در نتیجه قرب به خداوند بیاموزند، به عبارت دیگر، جریان نورانی امام حسین(ع) که همچنان در حال نورافشانی است، سراسر کلاس درس و عبرت است و هراندازه انسانها با درسهای نهفته در آن که بشریت را با ارزشهای متعالی و مفهوم حیات هدفدار آشنا ساخت، آشناتر شوند، به همان میزان عزتمند خواهند زیست و پایه‌‌های حکومت طاغوتها را خواهند لرزاند.

مقام معظم رهبری در اهمیت این امر در بیانی می‌فرمایند:

«حسین بن علی(ع) با این حرکت عظیم این درس را به انسانها داد که هر وقت حق دچار آنچنان وضعیت دردناک و وخیمی می‎‌شود، طرفداران حق ولو در مقابل دریایی از دشمن هستند، باید قیام کنند، نگوییم دشمن نیرومند است، دشمن دنیا را فراگرفته، ما در مقابل این دنیا چه می‎‌توانیم بکنیم؟ درس این است که دشمن هر چه هم نیرومند باشد، باید قیام و حرکت کرد.» (20/3/75)

در ادامه می‌توانید بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب را در خطبه‌های نماز جمعه سال 1375 در این باره مشاهده کنید.
 

html5: Video file not found

http://cdn.mashreghnews.ir/files/fa/news/1395/7/14/1884600_307.mp4

 
 
منبع: تسنیم
 

میکروتراشه‌های ضد بارداری؛ جدیدترین روش کنترل جمعیت

در سال‌های اخیر روش‌های متنوعی برای جلوگیری افراد از بارداری توسط دانشمندان و محققان کشف و به بازار ارائه شده است که در این میان موسسه بیل و ملیندا گیتس با استفاده از ریزتراشه‌ها روش خطرناکی را برای کنترل و جلوگیری از بارداری حتی از راه‌دور فراهم آورده‌اند که به اجرا در آمدن این روش تبعات جبران ناپذیری به بار خواهد آورد.
به گزارش مشرق،در 50 سال اخیر تنوع روش‌های پیشگیری از بارداری به‌طور چشمگیری افزایش یافته است. این روش‌ها شامل روش‌های ممانعت‌کننده فیزیکی(مثل کاندوم، کلاهک‌های گردنه رحمی و...)، روش‌های هورمونی(مثل قرص‌ها)، دستگاه‌های درون رحمی(IUD) ، ایمپلنت‌ها و عقیم‌سازی می‌باشد.

 

میکروتراشه‌های ضد بارداری؛ جدیدترین روش کنترل جمعیت

اکثر این روش‌ها به شیوه‌های زیر عمل می‌کنند:

 

  • جلوگیری از تخمک‌گذاری ماهانه(هورمون‌ها)   

  • ممانعت از رسیدن اسپرم به تخمک(ممانعت‌کننده‌های فیزیکی و برخی IUD‌ها)

  • بلوکه کردن تولید مثل در زنان و مردان(عقیم‌سازی)

  • جلوگیری از لانه‌گزینی تخمک لقاح یافته در رحم(هورمون‌ها).

 

ایمپلنت‌ها یکی از روش‌های طولانی‌اثر پیشگیری از بارداری می‌باشند و دارای سیستم " پیوسته-رهش[1]" هستند. ایمپلنت‌ها از جنس پلاستیک انعطاف‌پذیر هستند که با بی‌حسی موضعی در زیرپوست ناحیه فوقانی بازو کار گذاشته می‌شوند و قابلیت عبور‌دهی هورمون‌های استروئیدی از درون خود را دارند. تراشه‌های ضد بارداری در‌ واقع نوعی ایمپلنت هوشمند هستند که با روشن و خاموش کردن وای فای[2] توسط خانم استفاده‌کننده از راه دور تنظیم می‌شود[3].

 

بیل گیتس صاحب ایده تراشه‌های ضد بارداری قابل کنترل از راه دور

فنّاوری ایمپلنت در دهه 1990 توسط محققان ام آی تی[4]، رابرت لنگر[5]، مایکل کیما[6] و جان سانتینی دانشجوی دکترا[7] ایجاد شد و بعدها گواهی تولید تراشه‌ها را گرفتند. در ابتدا این محققان می‌خواستند از تراشه‌ها برای درمان پوکی استخوان استفاده کنند اما پس از مباحثه بیل گیتس با رئیس موسسه ام آی تی(رابرت لنگر) این تیم تحقیقاتی روی موضوع کنترل بارداری متمرکز شد[8]، [9].

 

میکروتراشه‌های ضد بارداری؛ جدیدترین روش کنترل جمعیت

ویژگی‌های تراشه‌های ضد بارداری قابل کنترل از راه دور

تراشه‌ای که تعداد ما را کنترل خواهد کرد!

ابعاد این تراشه که موسسه بیل و ملیندا گیتس بانی آن است، 20میلی‌متر در 20میلی‌متر در 7میلی متر[10] می‌باشد. این تراشه کوچک زیر پوست تعبیه می‌شود و در قسمت ران، بازو و یا پایین کمر قابل ایمپلنت است. یک مخزن هورمون، به شیوه بسیار ماهرانه‌ای در درون تراشه قرار می‌گیرد که نسبت به هوا عایق و پهنای آن 1.5 سانتی متر[11] است. مقدار هورمون موجود در مخزن این تراشه‌ها حدوداً بیست برابر انواع رایج است. در هر بار آزاد‌سازی هورمون بخشی از منبع جامد هورمون، بر اثر شوک الکتریکی کوچکی  ذوب می‌شود که این شوک الکتریکی توسط انسان حس نمی‌شود و درنهایت 30 میکروگرم در روز هورمون لوونوژسترول آزاد می‌شود ضمن اینکه دوز دارو قابل تغییر است[12](4)(6)(7).

 

لوونورژسترول نوعی پروژسترون صناعی (پروژستین) است. این دارو با جلوگیری از ترشح گونادوتروپین‌ها از هیپوفیز قدامی، تخمک‌گذاری و بلوغ فولیکولی را مهار می‌کند. لوونوژسترول همچنین با افزایش چسبندگی مخاط گردن رحم و ایجاد تغییر در آندومتر مانع باروری و لانه‌گزینی می‌گردد(13). به دنبال آزادسازی روزانه این هورمون، این تراشه حدود 16 سال از بارداری خانم‌ها جلوگیری می‌کند در حالی که ایمپلنت‌های رایج حداکثر سه سال از بارداری ممانعت می‌کنند. این تراشه کوچک زیر پوست تعبیه می‌شود. مقدار هورمون موجود در مخزن این تراشه‌ها حدوداً بیست برابر انواع رایج است. در هر بار آزادسازی هورمون بخشی از منبع جامد هورمون، بر اثر شوک الکتریکی کوچکی  ذوب می‌شود که این شوک الکتریکی توسط انسان حس نمی‌شود و درنهایت 30 میکروگرم در روز هورمون لوونوژسترول آزاد می‌شود ضمن اینکه دوز دارو قابل تغییر است.

 

 

میکروتراشه‌های ضد بارداری؛ جدیدترین روش کنترل جمعیت

انجام آزمون‌های بتا بر روی تراشه تا آخر سال 2015

سخنگوی موسسه بیل و همسرش ملیندا گیتس اذعان داشت تا آخر سال 2015 آزمون‌های بتا بر روی این تراشه کنترل باروری انجام خواهد شد و برای این کار به داوطلب انسانی نیاز دارند. آزمون‌های بتا یا آزمون‌های سطح دوم در واقع آزمون‌های آزمایشی خارجی هستند که بر روی محصول انجام می‌شود. چون ممکن است هنوز مشکلات کوچکی وجود داشته باشد محصول بر روی مشتریان داوطلب در شرایط نرمال امتحان می‌شود(5). در عین حال رابرت لنگر رئیس موسسه  ام آی تی ابراز اطمینان کرد که این تراشه‌ها در سال 2018 روانه بازار می‌شوند و از نظر او احتمالاً مشتریان زیادی را جلب خواهند کرد(4).

 

عوارض و تبعات

این تراشه‌ها تبعات زیادی دارند من جمله، اینکه این تراشه‌ها فقط پیشگیری‌کننده نیستند بلکه به دلیل عوارض هورمون لوونوژسترول عقیم کننده هم هستند. همچنین هورمون‌های موجود در این تراشه‌ها می‌توانند اثرات بدی بر روی سلامت زنان داشته باشند، چون عوارض این هورمون‌ها روزبه‌روز بیشتر آشکار می‌شود. این هورمون تغییرات زیادی را در هورمون‌های بدن ایجاد می‌کند و از عوارض شایع آن  نامنظم شدن قاعدگی، تهوع، استفراغ، سردرد، احساس ناراحتی در پستان، افسردگی، اختلالات پوستی، تغییرات وزن بدن و منوراژی(خونریزی بیش از حد معمول، در قاعدگی) و... است.

 

به علاوه ممکن است اطلاعات تراشه‌ها توسط هکرها مورد سوءاستفاده قرار گیرد و سلامت افراد به خطر بیفتد. علاوه بر این نگرانی‌هایی درباره حفظ حریم خصوصی وجود دارد؛ جان وایتهد[13]می‌گوید این تراشه‌ها اطلاعات را برای دولت می‌فرستند و حتی ممکن است با استفاده از این تراشه‌ها، زمان رابطه جنسی افراد را بدانند. بنابراین حریم خصوصی وجود نخواهد داشت(10)(13). با توجه به اینکه در گذشته تراشه‌هایی برای مردم ناآگاه به‌صورت پنهانی کار گذاشته شده است، برخی از کارشناسان معتقدند که هم اکنون این تراشه در زیر پوست بسیاری از مردم (بدون آگاهی خودشان) قرار گرفته‌ است(6).

 

علاوه بر این معمولاً زنان کشورهای جهان سوم برای مرحله آزمایشی این تراشه استفاده می‌شوند. و این بدین معناست که زنان آفریقایی و هندی آلت دست خواهند شد و بیشتر در معرض خطرات تراشه‌ای قرار خواهند گرفت که موسسه گیتس آن را پشتیبانی مالی کرده است. همانطور که برای آزمایش واکسن پولیو(فلج اطفال) حدود 50000 کودک هندی فلج شدند. همچنین این واکسن در پاکستان و بیشتر از آن در آفریقا زمینه مرگ و فلج شدن نوزادان و کودکان بسیاری را فراهم آورده است(11). حتی از این هم بدتر، دو سال پیش در مجمع جزایر فیلیپین، قدرت‌ها حتی به خودشان دردسر نمی‌دادند که برنامه‌های شوم شان را پنهان کنند و میکروتراشه‌های شبیه RFID[14] را به تعداد نامعلومی به‌زور در بدن افراد بسیاری کار گذاشتند(6). در نهایت اگر این تراشه‌ها قادر باشند مقدار مورد نیاز هورمون را تقریبا برای دو دهه نگه‌داری کنند، آیا این موضوع متبادر نمی‌شود که آن‌ها اهداف دیگری نیز دارند؟ مثلا جمعیت کره زمین را به لحاظ دارویی به خودشان وابسته کنند(6) و یا فراتر از آن جمعیت زمین را کنترل کنند؟

 

میکروتراشه‌های ضد بارداری؛ جدیدترین روش کنترل جمعیت

کنترل جمعیت؛ هدف واقعی طراحی این تراشه ها

این تراشه در ابتدای امر توهم برانگیز و جالب به نظر می‌رسد و شاید تصور بر این باشد که برای پیشگیری از بارداری در زنان جهان اولی و تنظیم بهتر والدین شدن شان طراحی شده‌ است. اما گیوین کورلی که یک مهندس پزشکی است بر این باور است که هدف این تکنولوژی کشورهای جهان سوم هستند و در راستای برآوردن نیازهای جهان اولی‌ها نیست. برخی افراد براین باورند که این تراشه‌ها در راستای اقدامات بشردوستانه است اما این موضوع پیچیدگی‌های بیشتری دارد. این تراشه می‌تواند در زیر پوست میلیون‌ها نفر بدون آگاهی و رضایت کاشته شود و به عنوان یک ابزار کنترل جمعیت استفاده شود(4)(6)(7). طبق اظهارات موسسه بیل گیتس، زنان می‌توانند هر زمان که بخواهند تراشه را غیرفعال و یا دوباره فعال کنند اما با توجه به گذشته سیاه بیل گیتس در زمینه کاهش جمعیت، اعتماد به او کار معقولانه‌ای نیست.

 

بیل‌ گیتس یکی از ماموران کنترل جمعیت جهان

مشابه پروژه‌ی تراشه‌ی ضد بارداری که توسط گیتس و بنیادش طرح‌ریزی و اجرا شده؛ پروژه‌های متعدد دیگری هم برای کاهش جمعیت جهان توسط این فرد در حال اجرا است. پروژه‌هایی که اگر در کنار هم گذاشته شوند نقش این مامور ویژه در زمینه‌ی کنترل جمعیت را آشکار می‌سازند. موسسه گیتس $100,000 هزینه مالی به دانشگاه ولونگونگ استرالیا اعطا کرده است و از آن‌ها خواسته است که کاندومی تولید کنند که حساسیت بیشتری داشته باشد. این فقط یکی از 11 کاندوم مختلفی است که موسسه گیتس حامی مالی آنهاست(3). کاندوم‌های زنانه نفوذپذیر به هوا و کاندوم‌های مردانه‌ای که در آن‌ها به‌جای لاتکس از مواد دیگری مثل هیدروژل استفاده شده است، از انواع این کاندوم‌ها هستند(9).

 

پیش از این بیل گیتس در برنامه  TED Talk درباره مسئله افزایش CO2 که به سبب بالا بودن جمعیت انسان‌ها رخ می‌دهد اظهار نظری کرد که باعث تعجب همگان شد. او در این اظهارات چنین گفت: « امروز جهان 6.8 میلیارد جمعیت دارد و در اندک زمانی به 9 میلیارد نفر خواهد رسید. ما اگر در راستای مسئله واکسن‌های جدید، مراقبت سلامت و خدمات سلامت تولید مثل کارهای بزرگی انجام دهیم، شاید جمعیت جهان 10-15% کاهش یابد. "واکسن‌ها آن چیزهایی هستند که من دوستشان دارم".» مسئله‌ی تعجب‌آور این است که اساساً واکسن‌ها برای ارتقا سلامت و افزایش عمر تولید می‌شوند حال آنکه بیل گیتس می‌خواهد از واکسن‌ها در راستای کاهش جمعیت جهان استفاده کند! بیایید از خودمان بپرسیم: اگر هدف بیل گیتس کاهش جمعیت سیاره ما است، چگونه برنامه‌های واکسیناسیون را برای حفظ زندگی آن‌ها پشتیبانی می‌کند؟ پس واکسیناسیون به هیچ وجه معنی حفظ زندگی را نمی‌دهد! (6)(8).

 

میکروتراشه‌های ضد بارداری؛ جدیدترین روش کنترل جمعیت

همچنین بیل گیتس پشتیبان ایجاد پشه‌های GMO[15] است که  ناقل ویروس‌های کشنده هستند. ژاپنی‌ها ادعا می‌کنند که می‌خواهند پشه‌ها را به سرنگ‌های پرواز کننده‌ای تبدیل کنند که واکسن را تزریق می‌کنند و برای این طرح 100000 دلار هزینه مالی از موسسه بیل و ملیندا گیتس دریافت کرده‌اند(6)(7). بیل گیتس همچنین عضو شورای اتحاد ازدیاد جهانی جی پی اِی[16] است. این گروه عامل شورش بوکوهارام و تروریسم در نیجریه است. حامیان این گروه شرکت‌های بیوتکنولوژی هستند که توسط بیل گیتس و مونسانتو اداره می‌شوند، این شرکت‌ها با کشت محصولات کشاورزی طبیعی در نیجریه مبارزه می‌کنند و محصولات تراریخته کشاورزی را جایگزین آن‌ها می‌کنند(7).

 

از دیگر اقدامات بیل گیتس پشتیبانی از پروژه‌ای است که فضولات انسانی را به آب آشامیدنی وارد می‌کند(8). بیل گیتس که  23 میلیون دلار  از سهام شرکت مونسانتو[17] را داراست مسئول برنامه‌های واکسیناسیون گسترده‌ای است که منجر به فاجعه ابولا شد. بیل گیتس در چندین موقعیت حمایتش از اصلاح نژاد و کاهش جمعیت را بیان کرده است. بیل گیتس که خودش را به ظاهر خیرخواه نشان می‌دهد، این واقعیت که می‌خواهد جمعیت جهان را کاهش دهد را پنهان نمی‌کند. او در جای دیگری می‌گوید: ما باید بین افرادی که شایسته زندگی هستند و افرادی که مزیتی برای جامعه ندارند تفاوت قائل شویم و بر این باور است که کاهش جمعیت باید در جوامع در حال توسعه که پر جمعیت‌تر هستند رخ دهد. این منطق بی‌رحمانه و غیرمنطقی، وحشتناک است. بیل گیتس در نیمه اول زندگی‌اش فرد خوبی به نظر می‌رسید و نیمی از آمریکایی‌ها او را به خاطر فروش نرم‌افزارها و سخت‌افزارهایش به میلیاردها نفر، خوشبخت می‌دانند، اما او در نیمه دوم زندگی‌اش با گروهی از نخبگان همراه شده و به وسیله میلیاردها دلار از دارایی‌اش در راستای کاهش جمعیت جهان تلاش می‌کند و خودش این موضوع را نوعی تجارت معرفی می‌کند. برخی بر این باورند که بیل گیتس به زودی یکی از بدنام‌ترین فعالان در زمینه کاهش جمعیت خواهد شد. بیل گیتس مداوم در مسیر پیدا کردن روش‌های جدیدی برای رسیدن به برنامه‌های پلیدش است (6). با وجود این اقدامات غیر‌انسانی، آیا باز هم بیل گیتس خیرخواه به نظر می‌رسد؟!

 

اگر بخواهیم بیل گیتس را بیشتر بشناسیم باید با موضوع کنترل جمعیت و اهمیت آن برای نظام سلطه آشنا شویم. بیل گیتس یکی از اعضای انجمن رم است. این انجمن یک سیستم برنامه‌ریزی‌کننده است که مستقل از کاخ‌ سفید کار می‌کند و هدف خاص آن این است که حدود دو میلیارد از جمعیت جهان را از طریق جنگ، قحطی، بیماری و هر وسیله دیگری کاهش دهد. این گروه برنامه‌ریزی‌کننده سیاسی در سال 1975 توسط هنری کیسینجر[18] ایجاد  شده است. هدف این گروه ایجاد ساختارهای سیاسی اقتصادی و ایدئولوژیکی منحصربفرد، یعنی ایجاد یک دولت جهانی  متحد است(7). این انجمن سیاست خارجی ایالات متحده را تعیین می‌کند. هدف سیاست خارجی ایالات متحده کاهش جمعیت است به خصوص در نقاط حساس سیاسی مثل ال‌سالوادور، حوزه بحرانی خلیج فارس، آمریکای لاتین، آسیای جنوب شرقی و آفریقا(7). همچنین بیل گیتس عضو گروه بیلدر برگ[19] است. اعضای این گروه قدرتمندان معروف و  گروهی از نخبگان هستند که سالانه جلسات پنهانی برگزار می‌کنند و درباره آینده جهان و نیز برنامه‌های کنترل جمعیت تصمیم‌گیری می‌کنند(14).

 

میکروتراشه‌های ضد بارداری؛ جدیدترین روش کنترل جمعیت

در نهایت گفته‌ی توماس فرگوسن مدیر امور آمریکای لاتین در ادره امورجمعیت(اُ پی اِی[20]) می‌تواند به خوبی ماهیت این دست فعالیت‌ها را روشن کند: «یک برنامه کلی، پشت همه کارهای ما هست و آن کاهش جمعیت است. جمعیت یک مشکل سیاسی است. وقتی جمعیت از کنترل خارج شود، دولت‌ها و حتی فاشیسم باید برای کاهش آن بکار گرفته شود(12).»

 

[1] - به صورت تدریجی و پیوسته هورمون آزاد می‌کنند.

[2] - Wi-Fi

[3] http://yourlifestory.blogfa.com/post-133.aspx

[4] MIT

[5] Robert Langer

[6] Michael Cima

[7] PhD student John Santini

[8] http://www.huffingtonpost.com/2014/07/10/wireless-birth-control_n_5568336.html

[9]   http://www.factsarestubbornthings.us/2014/07/09/remote-control-contraceptive-microchip-latest-eugenics-promotion-bill-gates-foundation/

[10] 7mm x 20mm x mm20

[11] 1.5cm

[12] http://www.huffingtonpost.com/2014/07/10/wireless-birth-control_n_5568336.html

[13] John Whitehead

[14] تلفیقی از تراشه و آنتن است که با استفاده از امواج رادیویی برای ردیابی افراد و اشیا استفاده می‌شود

[15] پشه های دست کاری ژنتیک شده

[16] (Global Prolife Alliance (GPA

[17] موسانتو شرکتی است که محصولات تراریخته تولید می‌کند

[18] Henry Kissinger

[19] Bilderberg

[20] Office of Population Affairs (OPA)


​1- https://www.dred.com/uk/types-of-contraceptives.html

2- http://yourlifestory.blogfa.com

3- http://www.huffingtonpost.com

4-TWCN Tech News

5- Read more: http://www.businessdictionary.com/definition/beta-test.html

6-http://mysteriousearth.net

7-www.factsarestubbornthings.us

8- http://www.trueactivist.com

9- National news

10- fellowshipoftheminds.com

11- Global research

12- http://educate-yourself.org

13- fa.wikipedia.org

14- Globalresearch.ca

 
منبع: هادی
مطالب مرتبط

فواید گریه و عزاداری برای امام حسین(ع)

سوگواری برای امام حسین (ع) در اصل شناسایی ظالمان و مستبدان عالم است. اشک ریختن برای امام، موجب می‌شود انسان یک مبارز تربیت شود؛ مبارزی مجاهد و سرسخت که تاپای جان به مقابله با ظلم و استکبار می‌پردازد.

به گزارش مشرق، مجلس عزا و گریه به نام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) ویژگی‌های خاص خود را دارد. ویژگی‌هایی که سبب شده اشک بر امام حسین در دنیا دارای فواید بسیاری باشد و در آخرت نیز به آن پاداشی بزرگ دهند.

وقتی صحبت از عزاداری برای امام حسین (ع) می‌شود و ماه عزا و ماتم برای اهل بیت رسول الله (ص) آغاز می‌شود، شبهه افکنی‌ها علیه عرض ارادت به امام حسین علیه‌السلام و اقامه عزا برای ایشان به راه می‌افتد.

برخی می‌گویند این غم‌ها، ناله‌ها و زاری‌ها بیهوده است؟ آنها حتی معترض ائمه اطهار نیز هستند و می‌گویند چرا آنها به شیعیان سفارش کرده‌اند برای حضرت حسین (ع) مجلس عزا برپا کنند. در اصل اینگونه افراد غم را مطلقاً یک مسئله ناپسند به شمار آورده‌اند و اشتباه آنها اینجاست که بین انواع غم فرق نگذاشته‌اند. اگر آنها انواع و اقسام غم و اندوه را می‌شناختند چنین پرسشی برای آنها ایجاد نمی‌شد.

انواع غم
غم چهار نوع است:

1- غم مَرَضی: یکی از انواع غم که در اصل یک بیماری است و نیاز به درمان دارد، غم مرضی است. این غم هیچ ارزشی ندارد و باید به سرعت درمان شود. در این نوع غم ما شاهد آن هستیم که فرد به یک نوع مریضی روحی دچار شده است و مدام ناراحت و اندوهگین است. مثل غمگین بودن به سبب بیماری روانی حسادت که اگر این صفت ناشایست از بین برود، فرد دیگر غمگین نخواهد بود.

2- غم طبیعی و دنیوی: در این نوع غم، اندوه فرد به خاطر مسائل دنیایی و مادی است. مثلاً شخص دوست دارد از ثروتمندان باشد، ولی چون به مراد دل خود نرسیده است، ناراحت است. امام صادق (ع) نیز در این موضوع فرموده‌اند: «اَلرَّغْبَةُ فِی اَلدُّنْیَا تُورِثُ اَلْغَمَّ وَ اَلْحَزَنَ وَ اَلزُّهْدُ فِی اَلدُّنْیَا رَاحَةُ اَلْقَلْبِ وَ اَلْبَدَنِ[1] رغبت به دنیا، غم و اندوه به بار مى آورد و بى اعتنایى به دنیا، مایه آسایش تن و جان است.»

3- غم انسانی: وقتی انسان به دلیل خواهش‌های فطری خودش چیزی را باارزش و هدف به حساب بیاورد ولی امکان دستیابی به آن را نداشته باشد؛ غم انسانی رخ می‌دهد. مثلاً انسان دوست دارد در دنیا جاودانه باشد، ولی امکان آن وجود ندارد؛ پس فرد اندوهگین می‌شود.

4- غم عالی: آخرین نوع غم، غم عالی است. این غم است که واقعاً باارزش است و موجب سعادت می‌شود و پاداش دنیوی و اخروی نیز دارد. در این زمینه نیز امام صادق (ع) فرمودند: «نَفَسُ المَهمُوم لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَة[2] نفس کسى که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است.»

در کنار این احادیث، برخی روایات خاص نیز وجود دارد که بیانگر ارزش والای عزاداری برای اباعبدالله الحسین (ع) است. غم شهادت امام حسین (ع) از آنجا که از نوع غم عالی است، مقایسه آن با دیگر غم‌ها بسیار غلط و نابجا است. غمی که در اصل نشانی حک شده بر قلب‌های مؤمنان است.
از این رو پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً[3] همانا برای شهادت حسین (سلام‌الله‌علیه) آتشى در دل مؤمنان قرار دارد که هرگز سرد نخواهد شد.»

چرا گریه؟

سوگواری و گریه برای اباعبدالله الحسین (ع) در اصل تجدید بیعت با ایشان است. یک بیعتی که قرن‌ها پس از شهادت حضرت ادامه داشته و دارد. انسان با گریه بر مصیبت‌های سیدالشهدا(ع) خط فکری خود را نمایان کرده و میزان انزجار خود را از دشمنان حضرت اعلام می‌دارد. این گریه و اشک نوعی پیمان دوستی بین ما و امام است.

امام رضا (ع) نیز به ریان بن شبیب در حدیثی طولانی سفارش کرده‌اند که برای امام حسین (ع) اشک بریزد: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ[4] ابن شبیب، اگر برای چیزی گریه­‌ات گرفت برای حسین بن علی علیه السلام گریه کن چرا که او را سر بریدند همان گونه که گوسفند را ذبح می­ کنند و همراه او هجده نفر از اهل بیتش که در زمین مانندی نداشتند، کشته شدند.»

مسئله گریه بر امام حسین (ع) مانند الباقی گریه‌ها و سوگواری‌ها نیست که این دو را بایکدیگر مقایسه کنیم و تمام آن انواع را بد بشماریم؛ بلکه گریستن برای امام حسین (ع) از ابتدا متفاوت بوده است. امام صادق (ع) فرمودند: «إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ مَا خَلَا الْبُکَاءَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ[5]: هر ناله و گریه‌ای ناپسند است مگر نالیدن و گریستن بر حسین بن علی (ع) که همانا آن پاداش دارد.»

آنقدر جنس غمگین شدن در مصیبت امام حسین (ع) با دیگر غم‌ها فرق داشته که سال‌ها قبل از واقعه عاشورا، پیامبر اکرم (ص) ارزش بی‌نظیر اشک ریختن برای امام حسین (ع) را ذکر کرده‌اند و فرمودند: «یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَینٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ إلاّ عَینٌ بَکَت عَلى مُصابِ الحُسَینِ[6] اى فاطمه! همه چشم‏ها در روز قیامت گریان است جز چشمى که بر مصیبت‏‌هاى حسین بگرید.»

فواید گریه و عزاداری برای امام حسین (ع)

وقتی اشک ریختن در مصیبت‌های امام حسین (ع) به این اندازه مورد سفارش قرار گرفته و برای آن پاداش‌های بزرگی در آخرت ذکر شده است؛ به ما می‌فهماند که این عمل آثار و فواید بسیار مهم دنیایی نیز دارد. یکی از آن آثار گذر از دروازه شور و ورود به دریای شعور است. اشک ریختن برای امام پایان کار نیست بلکه آغازی است برای درک و شعور. این احساس است که بر انگیخته می‌شود و ما را به فکر فرو می‌برد، یک فکر سازنده که با الهام از مصیبت‌ها شکل گرفته است.

دیگر رسالت اشک ریختن برای امام حسین (ع) زنده نگه داشتن نام، یاد و راه حسینی است و این گریه است که رسم شهادت‎طلبی را به عاشقان راه حسینی می‌آموزد و پاسدار خون اباعبدالله (ع) نیز هست.

سوگواری برای امام حسین (ع) در اصل شناسایی ظالمان و مستبدان عالم است. کسانی که سال‌ها بعد از سال‌ها بودند و هستند و راه یزید و یزیدیان را ادامه می‌دهند. اشک ریختن برای امام، موجب می‌شود انسان یک مبارز تربیت شود. مبارزی مجاهد و سرسخت که تاپای جان به مقابله با ظلم و استکبار می‌پردازد و در راه هدف الهی خویش از هیچ ظالمی ترسی به دل ندارد. به علاوه آنکه اشک ریختن برای امام حسین (ع) عشق و علاقه به امام را در نسل‌های بعد به یادگار می‌گذارد و فرهنگ عاشورا را از نسلی به نسل‌های بعد منتقل می‌کند. یادمان نرود که ابزار تبلیغ فرهنگ حسینی در دستان حضرت زینب و امام سجاد (سلام‌الله‌علیهما) اشک بر حضرت اباعبدالله (ع) بود.

سخن آخر

غم دارای انواع مختلفی است و تمامی انواع آن زشت و بیهوده نیست. بلکه یکی از انواع چهارگانه غم، غم عالی است که انسان را رشد می‌دهد و برای انسان هدف تعیین می‌کند. غم و اندوه کشیدن بار مصیبت اباعبدالله (ع) و گریستن در عزای آن حضرت از غم‌های عالی‌ای است که علاوه بر پاداش در آخرت، آثار و فوائد دنیوی زیادی نیز دارد.

جهان استکبار و ظالمان و مستبدان عالم از آنجا که می‌دانند مجالس روضه و اشک بر امام حسین (ع) حکومت آنها را ویران می‌کند با شبهه پراکنی علیه این غم عالی قصد دور کردن جوانان از این مجالس را دارند.

پی‌نوشت‌ها:
[1] . تحف العقول، ص 358
[2] . شیخ مفید، امالى، ص 338
[3] . حاجی نوری، مستدرک الوسائل، ج 10ریا، ص 318
[4] . شیخ حر عاملی، وسائل‏‌الشیعة ج 13، ص: 503
[5] . همان،ج14، ص506
[6] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص293

منبع: فارس

آیا زلزله دمشق قبل از ظهور با بیش از 100 هزار کشته، واقعیت دارد؟

آیا زلزله دمشق قبل از ظهور با بیش از 100 هزار کشته، واقعیت دارد؟ آنچه تاکنون در میان عموم منتظران امام عصر، بر سر زبان ها بوده، که زلزله ای بزرگ در سوریه رخ خواهد داد و بیش از 100 هزار نفر در این زلزله، کشته خواهند شد. به گزارش مشرق، نشانه‌های ظهور از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین بخش‌های معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمده‌ای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت می‌شود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه مناسب برای ورود خرافات، طمع شیادان را برای جعل و تحریف روایات را، دو چندان می‌کند. از این‌رو، نظر به فقدان پژوهش‌های مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی احادیث صحیح از ضعیف و مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینه‌های سوءاستفاده از این موضوع نیز، از میان برداشته شود.
در سلسله "مقالات مباحث مهدویت"، تلاش خواهد شد كه با اعتماد به روایات و احادیث اسلامی، تصویری کامل، منسجم و معقول از نشانه های حتمی ظهور و رخدادهای مرتبط، ارائه شود.کم‌ترین نتیجه این تلاش، این است که محققان خواهند توانست در خصوص مباحث مهدویت، مطالب مستند را از مطالب غیرمستند تمیز بدهند و در مقام قضاوت و تحلیل، از استناد به مطالب غیرمستند بپرهیزند.
در مقاله ششم، به وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور، اشاره شد. و در مقاله هفتم، به این پرسش، پاسخ داده شد که آیا در نشانه های ظهور و بخصوص در نشانه های حتمی ظهور از جمله یمانی، سفیانی و ...، امکان بداء، تغییر و بلکه عدم وقوع، مطرح است یا نه؟ و در مقاله هشتم، به اهمیت فراوان جایگاه شورش سفیانی به عنوان بزرگترین دشمن امام عصر و اولین نشانه حتمی ظهور، که به نوعی تمام علائم حتمی ظهور با این نشانه در ارتباط هستند، پرداخته شد و به این نکته مهم، اشاره گردید که یکی از اساسی‌ترین اهداف قیام سفیانی، حمله به مناطق شیعه‌ نشین، کشتار شیعیان و حمله به مراکز مقدسه شیعه در کشور عراق، است. تأثیر این رخداد عظیم در کیان تشیع و تهدیدی که از ناحیه سفیانی متوجه شیعیان جهان می‌شود، بررسی ابعاد این ماجرا و آگاهی از زوایای مختلف آن را ضروری می‌نماید. در مقاله نهم به معرفی مختصات اولین نشانه حتمی ظهور، سفیانی و ابعاد گسترده این رخداد و ارتباط آن با حوادث کشور سوریه در آخرالزمان و منطقه شام، پرداختیم.
و در مقاله دهم، به این پرسش، پاسخ داده شد که آیا سفیانی، نماد است یا حقیقت؟ به عبارت دیگر، می توان به سفیانی به عنوان نماد تفکر حاکم و جریان مخالف شیعه نگریست؟ و یا در عین حال اینکه در گستره جهان اسلام، یک تفکر ضد شیعی قلمداد میشود، هیچ استبعادی ندارد که رهبر این جریان، شخصی واحد و از خاندان ابوسفیان باشد. در مقاله یازدهم، به تبیین ویژگی های شخصی، جسمانی و اوصاف شخصی بزرگترین دشمن امام عصر، خواهیم پرداخت.
در مقاله دوازدهم، به دین، مذهب و گرایش سفیانی به دنیای غرب و پیمان مشترک نظامی سفیانی با تمدن غرب اشاره شد. در مقاله سیزدهم، به زمان خروج سفیانی در سال ظهور امام مهدی، و قیام یمانی و خراسانی نیز اشاره گردید و برای اولین بار به معنای صحیح و تفسیر خروج همزمان این سه جریان (خراسانی از ایران و یمانی از یک سو و سفیانی در سوی دیگر) در گستره جهان اسلام، اشاره شد. در مقاله چهاردهم، به فاصله بین خروج سفیانی در ماه رجب از سوریه تا قیام امام عصر در عاشورای ماه محرم از مکه و فاصله 15 ماه بین خروج سفیانی و ظهور امام عصر، تثبیت شد و نیز اشاره ای به فرق بین ظهور، قیام و خروج امام عصر، گردید.
در مقاله پانزدهم، به کلید طلایی شناخت سفیانی، آخرین حاکم سوریه و حمایت نژاد بنی کلب از وی، محل و آغاز کودتای احتمالی سفیانی علیه حاکم سوریه در سال ظهور، از منطقه وادی یابس و استان درعا در جنوب سوریه، به تفصیل اشاره گردید و نیز بیان شد، ممکن است اشاره به نام عثمان، کنایه و رمز آلود باشد.در مقاله شانزدهم، به ورود نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب شام به صحنه تحولات میدانی جنگ سوریه، اشاره شد و در ضمن آن، اثبات گردید که قبل از ظهور، نظامیان کشورهای غربی، به پایتخت سوریه، دمشق، وارد نخواهند شد و اصولا، غربی ها قبل از ظهور در دمشق و قلب سوریه، مداخله نظامی مستقیم نخواهند کرد. در مقاله هفدهم، به خسف دمشق در محور جابیه-حرستا در کشور سوریه، اشاره گردید و بیان شد که ممکن است خسف به معنای زلزله دمشق، تفسیر شود.
اکنون و در ادامه این نوشتار، ادامه سیر رویدادهای آخرالزمانی سوریه "قبل از خروج جریان سفیانی" بررسی شده و بدون هیچ تطبیق و قضاوتی، در انتظار تغییرات و تحولات مورد نظر در حدیث امام باقر که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، خواهیم بود و با نگاه آینده‏ پژوهی، این حوادث را بررسی خواهیم کرد.  
اشاره
 
چند کانون مرکزی در تحولات و حوادث قبل از ظهور و آینده جهان وجود دارد که شناخت آنها و رصد کردن تحولات مربوط به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است و می تواند ما را در تحلیل درست رویدادها و مباحث مرتبط با آخرالزمان و ظهور امام زمان(ع) یاری دهد. این کانون های مرکزی عبارت است از: سوریه، ایران، عراق، یمن، فلسطین و عربستان (حجاز). کشورهای مذکور، مرکز تحولات و رویدادهای مهمی خواهد بود که تاثیرات داخلی و منطقه ای و حتی جهانی خواهد گذاشت و در آینده این کشورها، قبل از ظهور، اتفاقاتی بسیار سریع و شگفت آور خواهد بود. بنابراین دیده بانی سیاسی و نظامی این کشور در هر برهه ای از زمان، می تواند اهمیت استراتژیک و آینده پژوهانه مهدوی، داشته باشد. و این امر محقق نخواهد شد جز با رصد تحولات و نشانه های ظهور و بویژه حوادث در "احادیث تمهید مباشر"- احادیثی که به حوادث و اتفاقات قبل از علائم و نشانه های حتمی ظهور، در کشور سوریه، عربستان و عراق - اشاره دارند.
 
به عنوان مثال، اگر "مجموع" حوادث منطقه شام و سوریه در زمان معاصر، به "ترتیب" ذکر شده در حدیث امام باقر و به فاصله "زمانی معین"، رخ دهد، و با دلایل متقن علمی و مستند به احادیث معتبر، ثابت گردد، به این معنا خواهد بود که وارد تحولات عصر ظهور در سوریه، شده ایم و وظایفی متوجه شیعیان می گردد؛ از اینرو، شناخت این علائم، تکلیف آور خواهد بود.
 
وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور
 
برخی از فقهاء، یادگیری نشانه های ظهور را از باب جلوگیری از سقوط در وادی هلاکت و ضلالت عصر غیبت و دفع ضرر محتمل، واجب دانسته اند. آیۀ الله صافی گلپایگانی، در کتاب ارزشمند منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر، چنین می فرمایند:
 
هل يجب معرفة علائم الظهور، ليعلم به عند وقوعه، و يعرف المحقّ من المبطل، و يميز بين الخبيث و الطيّب؟ الظاهر هو وجوبها؛ حذرا عن الوقوع في الضلالة، و دفعا للضرر المحتمل.[1]
آیا شناخت و معرفت نشانه های ظهور، واجب است؟ تا اینکه هنگام وقوع نشانه ها، علم و آگاهی به آن حاصل شود و بین حق و باطل، تمییز و تشخیص قائب شوند؟ آری. ظاهر بر وجوب یادگیری و تعلیم نشانه های ظهور است تا اینکه در ضلالت و گمراهی عصر غیبت، دچار نشویم. علاوه براین، دفع ضرر احتمالی ناشی از عدم شناخت نشانه های ظهور، واجب است.
 
بدین‏سان، پیشوایان معصوم، برای ظهور امام مهدی، نشانه های فراوانی را بیان فرموده اند و از طرح و ذکر آنها، اهدافی داشته اند و محال است در کلمات معصومین، حرف لغو و بی هدفی، وجود داشته باشد.
 
فوائد شناخت نشانه های ظهور
 
در اندر فوائد شناخت نشانه های ظهور، اینکه، برخی از نشانه های ظهور، به صورتی هستند که هم تطبیق صحیح آن، دارای آثار مفید و اثربخشی است و هم تطبیق نادرست آن، ما را دچار خسران و زیان خواهد کرد. به عنوان مثال، خراسانی و یمانی، به عنوان پرچم های هدایت و نشانه های حتمی ظهور، اگر قیام کنند و ما موفق به شناسایی شان نشویم، نمی توانیم در حرکت و قیام شان، یاری کنیم و اصولا آیا همراهی و تبعیت از قیام های هدایت، بدون آگاهی از شناخت نشانه های ظهور و حوادث مرتبط به آنها، ممکن و میسر است؟
 
عمار یاسر و نشانه های حتمی ظهور، در امتداد تاریخ
 
برای درک لزوم و فوائد آگاهی از نشانه های ظهور، به گذشته و تاریخ اسلام، بر می گردیم. چنان‌که می‌دانیم رسول گرامی اسلام، بارها، درباره امامت و جانشینی امیرالمؤمنین سخن گفت و با بینات و هدایت‌های خود این مسئله را برای مردم توضیح داد و حقانیت امام علی و لزوم پیروی مردم از ایشان پس از رحلت خود را تا آن‌جا که میسور بود، بازگو کرد. این هدایت‌ها و بینات آن‌قدر زیاد بودند که اگر کسی واقعاً به دنبال شناخت حق بود، با مراجعه به برخی از آن‌ها، می‌توانست بدان دست يابد.
 
با این حال، آن حضرت در کنار این روشن‌گری‌ها و ارائه ضوابط، نشانه‌هایی نیز بیان فرمود. براي مثال، از عمار به عنوان نشانه جبهه حق یاد کرد و با جمله معروف «تَقْتُلُ عَمَّاراً الْفِئَةُ الْبَاغِيَة»[2] به مسلمانان فهماند که هر گاه در فضای فتنه از شناخت حق و باطل ناتوان شدند، بدانند گروهی که عمار را به قتل می رساند، جبهه باطل است.
 
و به‌راستی چقدر تفاوت است، میان آنان‌که پيش از شهادت عمارها، با تکیه بر بینات و میزان‌های دین، می‌دانند، علی برحق است و آنان که تا خون سرخ عمار بر زمین نریزد، بیدار نمی‌شوند!
 
و به راستی چقدر تفاوت است، میان آنان که قبل از آغاز نشانه های حتمی، با تکیه بر احادیث مقدمات و حوادث قبل از نشانه های حتمی، همچون حدیث امام باقر (حدیث تمهید مباشر)، درمی یابند که ظهور نزدیک است و جبهه حق و باطل، کجا است و آنان که ناگهان چشم باز می کنند و در می یابند که در متن تحولات ظهور، قرار گرفته اند!
 
آنان‌که منتظر می‏مانند، تا سفیانی، یمانی و خراسانی قیام کنند و بعد بفهمند، باید چه کنند و تکلیف شان در سوریه، عراق و ایران، چیست؟، مانند کسانی هستند که تا عمار، به مسلخ نرود و کشته نشود، حق را تشخیص نمی‌دهند.
 
احادیث مهدویت، قطعه‌های مختلف یک پازل
 
در مباحث مهدویت، باید به نکته مهمی توجه کرد و آن اینکه: احادیث مهدویت، بویژه حوادث متتهی به نشانه های حتمی ظهور و مقدمات آنها، قطعه های مختلف یک پازل واحد، محسوب می شوند و جدا از هم، نباید بررسی شوند و اگر نشانه های حتمی ظهور را جدا از هم و مستقل از یکدیگر، بررسی کنیم، به نتایج واقعی و مطلوب نخواهیم رسید. زیرا اگر به بررسی تنها یک نشانه ظهور، بسنده کنیم، ممکن است به این نتیجه دست یابیم که این نشانه، در گذشته و تاریخ واقع شده، و یا ممکن است شبیه آن در آینده، به طور متعدد، تکرار شود. اما اگر مجموعه علامت ها و نشانه ها را به صورت میدانی و در کنار هم، به عنوان قطعه های مختلف پازل واحد، توجه کنیم، به نتیجه ای واقعی‏تر، خواهیم رسید. به عنوان مثال، هر گاه، به احادیث "خراب شام"، به تنهایی توجه کنیم، ممکن است فورا استنباط کنیم که این مساله در گذشته، انجام شده است. اما اگر احادیث "خراب شام"، را با مجموع حوادث دیگر و نشانه ها در کنار هم، بررسی کنیم، نتیجه فرق خواهد کرد. توضیح اینکه: اگر احادیث تخریب و ویرانی منطقه شام (سوریه و ...) را در کنار سایر احادیث از جمله حدیث امام باقر که به حدیث تمهید مباشر، شهرت یافته، قرار دهیم که بعد از خراب شام، اختلاف رمحان (دو پرچم) در منطقه شام، به عنوان دو تفکر مقابل هم، رخ می دهد و بعد از آن، رجفۀ دمشق، و در ادامه، نزول رایات الصفر (آمدن پرچم های زرد رنگ) از مغرب شام، سپس خسف (فرو رفتن زمین) در محور جابیه- حرستا دمشق در کشور سوریه و بعد خروج سفیانی؛ آنگاه درک حوادث و نشانه های ظهور برای رسیدن به واقع و تصمیم گیری، آسان تر خواهد شد. و در مرحله بعد و بالاتر، نیز اگر حوادث شام و حدیث امام باقر را با نشانه های دیگری همچون: تشکیل حکومت زمینه ساز ظهور در ایران توسط رجل من اهل قم، در ادامه، وجود قائد و فرمانده خراسانی در ایران، وجود پادشاه حجاز به نام عبد الله، مرگ عبد الله و اختلاف بنی فلان در کشور عربستان، و نیز وجود حکومت عراقی شیعه اما ضعیف، در کنار تحرکات کردها و ترک ها، تحرکات گروه های تکفیری در سوریه و منطقه شام و اختلاف پرچم ها را، که همگی در روایات و احادیث نشانه های ظهور، به وضوح و صراحتا، ذکر شده است، کنار هم قرار دهیم، به درک واضح تر از روایات و احادیث و معارف مهدویت، خواهیم رسید. با کنار هم قرار دادن احادیث "مرتبط و هم خانواده" با یکدیگر و آنچه را که می بینیم، انعکاس قویی در احادیث مهدویت، دارد و ممکن است، این احتمال تقویت می شود که ما در عصر ظهور، به سر می‏بریم ان شاء الله. البته ما در این نوشتار، درصدد توقیت و تعیین وقت ظهور، نیستیم، لکن در هیچ دوره ای از تاریخ، تمام آنچه از نشانه های ظهور، که در عصر حاضر، در حال روی دادن است، اینچنین و کنار هم، قرار نگرفته است.[3]انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.
 
تعیین وقت ظهور، آری یا خیر؟
 
و صد البته، در کنار، حوادث و مقدمات نشانه های حتمی ظهور، که باید مجموعا، بررسی شوند و بررسی جداگانه و منفصل آنها و تطبیق بدون پشتوانه حدیثی، خسارت زیانباری است که با ایجاد هیجان و احساس کاذب در منتظران ظهور امام عصر، ممکن است تبعات ناگواری، به دنبال خود داشته باشد. در عین حال، به دستور ائمه معصومین، باید همواره ظهور را نزدیک دانست و در عین حال، ضمن پرهیز از تعیین وقت قطعی در زمان ظهور، همچنین از عجله و استعجال در امر ظهور و درخواست زودتر از موعد، قبل از وقوع نشانه های حتمی ظهور، بویژه وقوع ندای آسمانی -که در ماه رمضان رخ میدهد و تمام جهانیان می‏شنوند- پرهیز کرد. چنانچه، در احادیث منقول از اهل بیت، بر این موضوع، تاکید شده است:
 
... كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ.[4]
... وقت تعیین کنندگان برای امر ظهور، را تکذیب کنید، تعجیل کنندگان در امر ظهور، هلاک میشوند و تسلیم شوندگان (و آنان که در انتظار وقوع نشانه های حتمی ظهور، می باشند)، نجات می یایند.
 
... هَلَكَتِ‏ الْمَحَاضِيرُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْمَحَاضِيرُ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ‏.[5]
... تعجیل کنندگان در امر ظهور، هلاک میشوند و آنانی که ظهور را نزدیک می‏پندارند، نجات می‏یابند.
 
حدیث طلایی ورود به تحولات سال ظهور
 
بعد از بیان این مقدمه، که ذکر آن بسیار ضروری بود، نوبت به این مساله می رسد که طبق احادیث متعدد، اتفاقات و حوادث سوریه را شاید بتوان مهم ترین، تاثیر گذارترین و متوقع ترین رویدادهای آخرالزمانی دانست. جرقه آخرالزمان و پایان تاریخ سیاه، از منطقه شام و کشور سوریه زده می شود و آتش آن به سرعت شرق و غرب عالم را در می نوردد و خبر بزرگ آغاز عصر جدید اعلام می شود. خاورمیانه و حضور کشورهایی چون ایران، عراق، سوریه، حجاز، اردن، مصر، ترکیه و فلسطین در آن، در طول تاریخ، منشا حوادث و تحولات مهمی در دنیا بوده و مرکز بیشتر حوادث آخرالزمانی نیز خواهد بود. مهم ترین این حوادث، حوادث "قبل از خروج سفیانی" و نیز "خروج سفیانی" است که براساس نصوص و احادیث معتبر، نقطه آغازین تحولات منجر به ظهور، خروج سفیانی از شامات و تسلط او بر سوریه، خواهد بود.
 
حال، آیا حوادث فعلی سوریه، همان حوادث نزدیک ظهور است یا ممکن است این حادثه نیز بدون هیچ ارتباطی با علائم مورد نظر روایات، رخ دهد و ارتباطی با حوادث مهدویت، نداشته باشد؟ و اگر این اتفاقات رخ دهد و حوادث سوریه منجر به رویدادهای آخرالزمانی گردد؛ وظیفه ما چیست؟ و آیا به ظهور، نزدیک شده ایم یا ده ها و صدها سال دیگر نیز باید منتظر بمانیم؟!
 
در این نوشتار، سیر رویدادهای آخرالزمانی سوریه "قبل از خروج جریان سفیانی" بررسی شده و بدون هیچ تطبیق و قضاوتی، در انتظار تغییرات و تحولات مورد نظر در حدیث امام باقر که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، خواهیم بود و با نگاه آینده ‏پژوهی، این حوادث را بررسی خواهیم کرد.
 
حوادث سوریه قبل از خروج سفیانی
 
طبق "حدیث جابر از امام باقر" که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، رخ دادن مجموع "همه حوادث" در منطقه سوریه در فاصله "زمانی معین" و به "ترتیب" ذکر شده، سه شرط اساسی و کلید طلایی و بسیار مهم برای ورود به تحولات "حوادث سال ظهور" است؛ و لازم است، قبل از خروج سفیانی، سلسله حوادثی در سوریه، رخ دهد، از جمله:
 
... وَ يَجِيئُكُمُ الصَّوْتُ مِنْ نَاحِيَةِ دِمَشْقَ بِالْفَتْحِ وَ تُخْسَفُ‏ قَرْيَةٌ مِنْ‏ قُرَى‏ الشَّامِ‏ تُسَمَّى الْجَابِيَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَيْمَنِ وَ مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِيَةِ التُّرْكِ وَ يَعْقُبُهَا هَرْجُ الرُّومِ وَ سَيُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْكِ حَتَّى يَنْزِلُوا الْجَزِيرَةَ وَ سَتُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّى يَنْزِلُوا الرَّمْلَةَ فَتِلْكَ السَّنَةَ يَا جَابِرُ اخْتِلَافٌ كَثِيرٌ فِي كُلِّ أَرْضٍ مِنْ نَاحِيَةِ الْعرب فَأَوَّلُ أَرْضِ تخرب، أَرْضُ الشَّامِ ... .[6]
... صوتی بر دمشق همراه با فتح، دمیده می شود و زلزله ای در منطقه جابیه دمشق در سوریه، رخ خواهد داد و بخشی از مسجد اموی دمشق، تخریب خواهد شد ... آنگاه خروج کنندگانی از جانب ترکها، خروج خواهند کرد (ادعای استقلال مناطق کردنشین سوریه)؛ فتنه، اختلاف و قتل رومی ها (کشورهای غربی) را فراخواهد گرفت. برادران ترک، نیروهایی نظامی خویش را در الجزیرۀ سوریه ادامه می دهند (الجزیرۀ سوریه به مناطق متصل به مرز عراق اعم از الحسكۀ و دير الزور و الرقة در شرق سوریه، اطلاق می شود)؛ و خروج کنندگانی از رومیان هم در رمله (میناء اشدود فلسطین اشغالی) نیروی نظامی پیاده می کنند؛ در این سال، اختلاف و فتنه سراسر سرزمین های عربی را فرا گرفته است. و اولین سرزمینی که تخریب می شود، سرزمین شام (سوریه) است ... .
 
البته در روایتی از امام علی، نیز مراحل و حوادث قبل از خروج سفیانی، چنین نقل شده است:
 
إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لَمْ تَنْجَلِ إِلَّا عَنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ قِيلَ وَ مَا هِيَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا أَكْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِينَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِينِ الشُّهْبِ الْمَحْذُوفَةِ وَ الرَّايَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ ... فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ مِنَ الْوَادِي الْيَابِسِ حَتَّى يَسْتَوِيَ عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْقَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْتَظِرُوا خُرُوجَ الْمَهْدِي‏.[7]
چون دو لشکر در منطقه شام و سوریه، درگیر جنگ شوند، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر می‌شود و آن رجفۀ در منطقه شام و سوریه است که بیش از صد هزار نفر، هلاک می‌شوند که برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است، بعد در انتظار ورود نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه (لبنان) و ادوات و ماشین های جنگی مجهز به پرتاب سلاح، باشید که به سرزمین شام و سوریه وارد خواهند شد ... سپس در انتظار زلزله و خسف منطقه حرستا دمشق در سوریه باشید و بعد از آن منتظر خروج سفیانی، پسر هند جگرخوار، باشید که از وادی یابس (مرز بین اردن و سوریه در استان درعا) خروج می‌کند تا بر دمشق دست یابد و بعد از آن منتظر قیام امام عصر باشید.
 
بنابراین، ترتیب "حوادث قبل از خروج سفیانی"، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام علی و امام باقر، چنین خواهد بود:
 
1.     اختلاف و جنگ بین دو پرچم و دو تفکر در منطقه شام و سوریه (اختلف الرمحان بالشام)
2.     صوت با پیروزی در پایتخت منطقه شام، دمشق (یجیئکم صوت من ناحیۀ دمشق بالفتح) و رجفۀ با رحمت برای مومنین و عذاب برای کافرین در سوریه (رجفۀ تکون بالشام یهلک فیها اکثر من مائۀ الف، یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا للکافرین)
3.     ورود ادوات نظامی پیشرفته به سوریه (اصحاب البراذین الشهب المحذوفۀ)
4.     ورود پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه به این کشور (الرایات الصفر تقبل من المغرب حتی تحل بالشام)
5.     خسف و زلزله دمشق در محور جابیه- حرستا (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ)
6.     بخشی های از مسجد اموی دمشق، فرو می ریزد (تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن)
7.     ادعای انفصال کردها از حاکمیت منطقه شام و سوریه (مارقۀ تمرق من ناحیۀ الترک)
8.     حمله ترک ها به مناطق کردنشین سوریه (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ)
9.     بعد از این حوادث، منطقه شام و سوریه، واقعا تخریب می شود (اول ارض تخرب، ارض الشام)
10.                 غربی ها هرچند در این بین، خود از اختلاف و اضطراب و چه بسا جنگ جهانی، رنج می برند (هرج الروم)
11.                 غربی ها در دفاع از یهودیان، وارد رمله، میناء اشدود در فلسطین، می شوند (و ستقبل مارقۀ الروم حتی ینزلوا الرملۀ)
 
بنابراین، اگر حوادث منطقه شام و فعلی سوریه در زمان معاصر، به "ترتیب" ذکر شده در حدیث فوق و به فاصله "زمانی معین"، رخ دهد، شاید به این معنا خواهد بود که وارد "تحولات عصر ظهور" در سوریه، شده ایم. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.
 
حوادث سوریه و عراق بعد از خروج سفیانی
 
آنگاه حدیث امام باقر، در ادامه، حوادث بعد از خروج سفیانی را تا حمله به عراق، نیز به اجمال، ذکر می کند:
 
... ثُمَّ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلَاثِ رَايَاتٍ رَايَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَايَةِ السُّفْيَانِيِّ فَيَلْتَقِي السُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ وَ يَقْتُلُهُ السُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ مَعَهُ ثُمَّ يَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا يَكُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ وَ يَمُرُّ جَيْشُهُ بِقِرْقِيسَا فَيَقْتَتِلُونَ بِهَا فَيَقْتُلُ مِنَ الْجَبَّارِينَ مِائَةَ أَلْفٍ وَ يَبْعَثُ‏ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً فَيُصِيبُونَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْباً وَ سَبْياً فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَايَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ تَطْوِي الْمَنَازِلَ طَيّاً حَثِيثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ ... .[8]
... در اين زمان، سه پرچم در مقابل هم مى‏ايستند: لشکر نظامی اصهب، ابقع، سفيانى. در ابتدا سفيانى با ابقع مى‏جنگد و او و همراهانش را كشته و به دنبال آن اصهب را هلاك مى‏كند. پس از آن تمام هم و غم سفیانی، حمله به عراق است. سپاهيانش را به قرقيسيا (نزدیک شهر دیرالزور سوریه) مى‏رساند و در آنجا هم به جنگيدن مى‏پردازد. در اين جنگ صد هزار نفر از جباران و ستمگران كشته مى‏شوند. پس از آن سفيانى، لشکر نظامی هفتاد هزار نفری را به سوى كوفه گسيل مى‏دارد ... و در این میان و در هنگام حمله سفیانی به عراق، لشکریانی از خراسان (ایران) برای دفع حمله سفیانی، به سرعت عازم عراق و کوفه خواهند شد که در میان آنها، اصحاب قائم و امام عصر نیز حضور دارند ... .
 
بنابراین، ترتیب "حوادث بعد از خروج سفیانی"، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام باقر، چنین خواهد بود:
 
12.                 سفیانی در کنار دو پرچم مخالف در سوریه، آشکار خواهد شد (ثم يختلفون عند ذلك على ثلاث رايات راية الأصهب و راية الأبقع و راية السفياني)
13.                 سفیانی، معارضین، ابقع و حاکم سوریه، اصهب را به قتل می رساند و بر تمام گروه های درگیر در سوریه، پیروز خواهد شد (فيلتقي السفياني بالأبقع فيقتتلون، فيقتله السفياني و من تبعه ثم يقتل الأصهب)
14.                 آنگاه قصد حمله به عراق، را در سر می پروراند (ثم لا يكون له همة إلا الإقبال نحو العراق)
15.                 در میانه حمله به عراق، در منطقه قرقیسیا در نزدیکی شهر دیرالزور سوریه، سفیانی به جنگ با دشمنان شیعه، می‏پردازد (يمر جيشه بقرقيسياء فيقتتلون بها فيقتل بها من الجبارين مائة ألف)
16.                 سفیانی به عنوان آخرین حاکم سوریه، لشکری هفتاد هزار نفری را به کوفه، اعزام می کند که به قتل و کشتار مردم کوفه، مشغول خواهند شد (و يبعث السفياني جيشا إلى الكوفة و عدتهم سبعون ألفا فيصيبون من أهل الكوفة قتلا و صلبا و سبيا)
17.                 در این بین و هنگام قتل و کشتار مردم کوفه توسط لشکر سفیانی، ایرانیان زمینه ساز ظهور لشکر سید خراسانی، وارد عراق خواهند شد که در میان آنها، اصحاب امام عصر نیز حضور دارند (فبينا هم كذلك إذ أقبلت رايات من قبل خراسان و تطوي المنازل طيا حثيثا و معهم نفر من أصحاب القائم)
 
انفجار هسته ای یا زلزله دمشق؛ کدام رخ داده است یا رخ خواهد داد؟
 
بعد از اختلاف میان دو تفکر مخالف در سرزمین شام و سوریه (اختلف الرمحان بالشام)، جنگ و خونریزی، و بعد از رجفۀ شام، و بعد از به صحنه آمدن ادوات جنگی پیشرفته به سوریه و تغییر موازنه قدرت بین دو طرف نزاع و نیز بعد از ورود نیروهای نظامی با پرچم های زرد رنگ از غرب کشور سوریه، در مرحله بعد از حوادث قبل از خروج سفیانی در عصر ظهور، جهان در انتظار زلزله دمشق، خواهد بود. "خسف دمشق" در محور جابیه-حرستا در هنگام اختلاف دو تفکر مخالف در سوریه که در حال جنگ با یکدیگر، هستند، رخ خواهد داد (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ) و نشانه آن، علاوه بر تخریب مناطق محور جابیه – حرستا، تخریب بخشی از مسجد جامع اموی دمشق خواهد بود (و تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن). که بعد از آن، اعلام "آرزوی استقلال کردهای سوریه"، رخ خواهد داد (مارقۀ تمرق من ناحیۀ الترک) که البته این آرزو، طولی نخواهد کشید که با "حمله ترک ها"، مواجه خواهد شد (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ).
 
رجفۀ الشام در دمشق سوریه، معمایی پر رمز و راز در عصر ظهور
 
اکنون و در این نوشتار، سخن از "رجفۀ الشام"، است که واژه ای است پر رمز و راز در عصر ظهور و در صحنه تحولات میدانی سوریه؛ اگر بتوان به تفسیر واقعی رجفۀ الشام، نزدیک گردید، می توان به تشخیص احتمالی ترتیب مراحل و حوادث منطقه شام و سوریه قبل از خروج سفیانی، نیز نزدیک تر شد. البته، هرچند دو واژه "رجفۀ" و "خسف"، به عنوان نشانه های کلیدی و سرنوشت ساز در حوادث قبل از خروج سفیانی، بیان شده است و اگرچه درباره مصداق و معنای "خسف"، تا حدودی اتفاق نظر وجود دارد و به زلزله دمشق در محور جابیه-حرستا، تعبیر شده است، لکن درباره واژه "رجفۀ الشام"، معنا و مصداق آن، اختلاف نظر فراوان بوده و کماکان مبهم می باشد و این مساله بر تحلیل و بررسی نشانه های ظهور از نگاه کارشناسان آینده پژوهی، سایه افکنده است. بنابراین، به بررسی تفصیلی رجفۀ الشام  و تفاوت آن با خسف دمشق (زلزله احتمالی سوریه)، و بیان دیدگاه های مختلف از نگاه صاحبنظران، کارشناسان مهدوی و آینده پژوهی خواهیم پرداخت.
 
نقاط مبهم در تفسیر رجفۀ الشام قبل از ظهور
 
از جمله حوادث سرزمین شام و سوریه، قبل از خروج سفیانی، وقوع "رجفۀ الشام" می باشد که بعد از آن، بیش از 100 هزار نفر، کشته خواهند شد. (رجفۀ تکون بالشام یهلک فیها اکثر من مائۀ الف)، که دارای این ویژگی خواهد بود که رحمت برای مؤمنین و عذاب برای کافرین در منطقه شام خواهد بود (یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا للکافرین).
 
لکن در "چهار محور و موضوع"، بین کارشناسان و صاحب نظران آینده پژوهی، اختلاف نظر و تفاوت دیدگاه وجود دارد:
 
در "معنای رجفۀ" و "تفسیر معنای رحمت"، محل وقوع و "مکان رجفۀ" و اینکه آیا رجفۀ، تمام منطقه شام را دربرخواهد گرفت و یا مناطق مشخصی و خاصی از سرزمین شام؟ و آیا عدد بیش از 100 هزار، بیانگر تعداد دقیق کشته های شام می‏باشد و یا کنایه و از کثرت هلاک شدگان در جنگ منطقه شام و سوریه، حکایت دارد؟
 
بنابراین، برای آگاهی از جوانب امر، در تفسیر معنای رجفۀ و مصادیق آن، شایسته است، ابتدا "احادیث مرتبط و هم خانواده"، بررسی و در کنار هم مقایسه گردند. در حدیث امام باقر و امام علی، سه واژه "رجفۀ، صوت و خسف"، نقش کلیدی را در حوادث قبل از سفیانی در سوریه، ایفا می‏کنند و فهم و تفسیر صحیح آنها، در شناخت مراحل بعدی، نقش بسزایی دارند؛ اما در عین حال، این واژگان کلیدی، مبهم و محل نزاع و گفتگوی علمی بین صاحبنظران، کارشناسان مهدویت و آینده پژوهی، قرار گرفته است؛ توضیح بیشتر اینکه:
 
در روایتی از امام علی، "رجفۀ" در منطقه شام بدون مشخص کردن مکان خاصی، ذکر شده است:
 
إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لَمْ تَنْجَلِ إِلَّا عَنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ قِيلَ وَ مَا هِيَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا أَكْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِينَ ... فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا ... ‏.[9]
چون دو لشکر در منطقه شام و سوریه، درگیر جنگ شوند، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر می‌شود و آن رجفۀ در منطقه شام و سوریه است که بیش از صد هزار نفر، هلاک می‌شوند که برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است ... سپس در انتظار زلزله و خسف منطقه حرستا دمشق در سوریه باشید ... .
 
و در روایتی از امام باقر، واژه "صوت" در دمشق، ذکر شده است:
 
... وَ يَجِيئُكُمُ الصَّوْتُ مِنْ نَاحِيَةِ دِمَشْقَ بِالْفَتْحِ وَ تُخْسَفُ‏ قَرْيَةٌ مِنْ‏ قُرَى‏ الشَّامِ‏ تُسَمَّى الْجَابِيَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَيْمَنِ ... .[10]
... صوتی بر دمشق همراه با فتح، دمیده می شود و زلزله ای در منطقه جابیه دمشق در سوریه، رخ خواهد داد و بخشی از مسجد اموی دمشق، تخریب خواهد شد ... .
 
در هر دو حدیث، بعد از رجفۀ و صوت در دمشق، به خسف محور جابیه-حرستا، اشاره شده است. حال مقایسه بین دو حدیث فوق، چه نتایجی را دربر خواهد داشت؟ چه سوالات و ابهاماتی در باره "رجفۀ الشام"، ایجاد خواهد کرد؟
 
.     آیا "رجفۀ" و کشته شدن بیشتر از صدهزار نفر، در حدیث امام علی، همان "صوت" دمشق، در حدیث امام باقر، است؟
.      آیا رجفۀ ای که رحمت برای مومنین است، همان صوت همراه با فتح و پیروزی، است؟
.      اگر رجفۀ، به معنای زلزله باشد، پس خسف، به چه معنا خواهد بود؟
.     آیا خسف، به معنای زلزله دیگری غیر از رجفۀ و زلزله ویرانگر است و سوریه، شاهد دو زلزله (رجفۀ و خسف) خواهد بود؟ بدین معنا که: در رجفۀ الشام، مکان زلزله، مشخص نشده است اما در خسف و زلزله بعدی، مکان آن مشخص (محور جابیه-حرستا) است؟ بنابراین، آیا ما شاهد وقوع دو زلزله، خواهیم بود که زلزله اول بسیار ویرانگر و با کشته شدن بیش از 100 هزارنفر و زلزله دوم (خسف)، در مکان محدود و با فاصله 10 کیلومتر در محور جابیه- حرستا، خواهد بود؟
 
آیا رجفۀ سوریه، به معنای زلزله خواهد بود؟
 
دو دیدگاه عمده، در این باره، مطرح گردیده است:
 
1. برخی همچون علامه کورانی، اعتقاد به ترجمه معنای "رجفۀ" به معنای زلزله دارند، که شمار فراوانی در سوریه (بیشتر از 100 هزار نفر)، در این زلزله قبل از ظهور، کشته خواهند شد. و "خسف"، نیز به معنای فرو رفتن در زمین، در نزدیکی دمشق و در محور جابیه- حرستا، خواهد بود.[11]
 
2. لکن در مقابل، برخی از کارشناسان و صاحبنظران آینده پژوهی، بر این عقیده، تاکید می کنند که "رجفۀ" در حدیث امام علی، لزوما به معنای زلزله نیست و به قرینه تعبیر "صوت" در حدیث امام باقر، بیشتر بر معنای حمله و انفجار هوایی مثلا از نوع حمله هسته ای، صدق می‏کند، البته، بعد از رجفۀ الشام (حمله هوایی هسته ‏ای) که رخ داده است، خسف (زلزله) دمشق در محور جابیه –حرستا، رخ خواهد داد. بنابراین، "رجفۀ" به معنای زلزله نیست، بلکه حمله هسته ای می باشد که ممکن است رخ داده باشد و "خسف" به معنای زلزله در محور جابیه-حرستا، خواهد بود که در آینده به وقوع خواهد پیوست.[12]
 
برای تقریب به ذهن، شبیه آنچه که در حمله اسرائیل به سوریه در اثناء جنگ بین حکومت سوریه و معارضین، به مرکز نظامی جمرایا واقع در کوه قاسیون دمشق که در سحرگاه روز جمعه 05.05.2013، رخ داد و گفته می شود، از نوع حمله هسته‏ای با قدرت و شعاع محدود، بوده است.[13]  
کدام دیدگاه، صحیح‌تر است؟
 
تشخیص قول صحیح و اینکه کدام دیدگاه، انتخاب صحیح تری، خواهد بود، قدری سخت و مشکل می باشد، لکن بنظر می‏رسد، دیدگاه دوم، به واقعیات، نزدیک تر باشد.
 
زیرا، با دقت در معنای سه واژه "رجفۀ، صوت و خسف"، دیدگاه دوم، تثبیت می گردد:
 
الرجفۀ: كل عذاب أنزل فأخذ قوما فهو رَجْفَة[14]، حدث فی الارض باتجاه آفاقها: بنابراین، حادثه ای در زمین، که به سمت بالا و آسمان می باشد، "رجفۀ"، اطلاق می شود؛ هرچند به معنای زلزله، نیز گفته می شود.
 
الخسف: إذا أَخَذَتْه الأرضُ فدخل فيها[15]، ذهَبَ فى الأرض[16]، سُؤُوخُ الأَرض بما عليها[17]، خَسَفَ الله به الأرض خَسْفاً: أي غاب به فيها[18]، الخسف يمكن ان يحصل من زلزلة و من غيرها و ليس كل زلزلة تؤدي الى الخسف فالخسف معني بقشرة الارض الخارجية بينما الزلزلة تعني باطن الارض و قد تؤدي الى الوصول الى القشرة الارضية و قد لا تفعل، حدث من سطح الارض الی اسفلها: بنابراین، حادثه ای که از سطح زمین به طرف پایین آن رخ می‏دهد و فرو رفتن در زمین، را "خسف"، گویند.
 
الزلزلۀ: حركة الأرض‏[19]، إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها المعنى إِذا حُرِّكَت‏ حركة شديدة[20]، تکون من اسفل الارض الی اعلاها، عمل من أعماق الأرض باتجاه خارجها: بنابراین به حرکت از اعماق زمین به سطح خارجی، "زلزله"، اطلاق می شود.
 
آیا زلزله سوریه با بیش از صدهزار کشته، قطعی است؟
 
بنابراین، با دقت در معنای این سه واژه فوق، آیا با قطعیت می توان گفت: رجفۀ، همان زلزله خواهد بود؟ و احتمالات دیگری مطرح نیست؟ قطعا خیر؛ زیرا، رجفۀ، حادثه ای است که از آسمان، نازل می شود و اثرات آن در زمین به سمت بالا خواهد بود (حدث فی الارض باتجاه آفاقها)؛ در حالیکه زلزله، حادثه ای است از پایین و اعماق زمین به سطح زمین (تکون من اسفل الارض الی اعلاها)؛ بنابراین، رجفۀ و زلزله، معانی متفاوتی دارند؛ و رجفۀ به صوت، شبیه تر است، موید این دیدگاه، رجفۀ در منطقه شام، برای مومنین به رحمت، توصیف شده است (یجعلها الله رحمۀ للمومنین) و صوت نیز به فتح و پیروزی تعبیر شده است (صوت من ناحیۀ دمشق بالفتح). و این سوال را بوجود می آورد که آیا رجفۀ الشام و صوت دمشق با هم ارتباط دارند یا خیر؟ بنابراین، با مقایسه بین دو حدیث امام علی و امام باقر، باید امکان معادل سازی "رجفۀ بالشام" با "صوت دمشق" بررسی گردد؟
 
به قرینه حصول خسف حرستا بعد از رجفۀ در حدیث امام علی و حصول خسف جابیه بعد از صوت در حدیث  امام باقر و از آنجا که اثبات گردید خسف دمشق در محور جابیه-حرستا رخ خواهد داد، بنابراین، ممکن است رجفۀ همراه با رحمت برای مومنین همان صوت همراه با فتح و پیروزی باشد.
 
توضیح بیشتر اینکه: در حدیث امام علی، رجفۀ بالشام و سپس خسف حرستا، بیان گردیده است؛ از طرف دیگر، در حدیث امام باقر، صوت دمشق و سپس خسف جابیه؛ و در مقاله گذشته، اثبات گردید که خسف در محور جابیه-حرستا نزدیک مسجد اموی دمشق خواهد بود (جابیه با حرستا، حدود 10 کیلومتر، فاصله دارد و در علم زلزله شناسی به یک مکان واحد اطلاق می‏شود)، بنابراین دیدگاهی که "صوت دمشق" را معادل "رجفۀ شام" می داند، تقویت می شود، مضاف بر اینکه، معنای لغوی رجفۀ به صوت، نیز شبیه تر است، از اینرو، نتیجه ای که از این مقایسه حاصل می‏شود، این است که: "رجفۀ همراه با رحمت برای مومنین" در حدیث امام علی، همان "صوت با فتح و پیروزی" در حدیث امام باقر است. و الله العالم.
 
بنابراین، دیدگاه اول (دیدگاه علامه کورانی) که بیان می کند، رجفه ای که در منطقه شام و سوریه، رخ می دهد و بیش از 100 هزار نفر کشته می شوند، و رجفۀ به معنای زلزله خواهد بود، شاید، صحیح بنظر نرسد؛ زیرا رجفۀ، آثار حادثه ای است که از آسمان برای سطح زمین، بوجود می‏آید، و با توجه به معنای رجفه، می توان گفت، رجفۀ بیشتر به معنای صوت و آثار حمله هوایی خواهد بود تا زلزله؛ و در مقابل، معنای خسف، بیشتر به زلزله، شبیه تر است تا رجفۀ؛ و قرینه ای که دیدگاه دوم را پیش از پیش، تقویت می کند، در حدیث دیگر (حدیث امام باقر)، به جای واژه "رجفۀ"، واژه "صوت" به کار رفته است که بیشتر با حمله هوایی و معنای رجفۀ، سازگارتر است.[21]
 
بنابراین، طبق دیدگاه دوم، "رجفۀ" در حدیث امام علی، همان "صوت" در حدیث امام باقر است و "خسف" نیز در محور جابیه-حرستا، هم به معنای زلزله در بین این دو مکان در نزدیکی دمشق، خواهد بود. البته، همانطور که ذکر گردید، رجفه به معنای زلزله نیز می باشد، لکن رجفه، معنای متعدد دیگری هم دارد و این از امتیازات لغت عربی است که گاهی یک کلمه، معنای متعددی دارند و معیار، شناخت قراین برای ترجیح و تشخیص معنای مورد نظر در حدیث، می باشد که قراین آن ذکر گردید.
 
به هر حال، دو واژه "رجفۀ" و "خسف"، به عنوان نشانه های کلیدی و سرنوشت ساز در حوادث قبل از خروج سفیانی، در احادیث "تمهید مباشر"، بیان شده است (احادیثی که به حوادث متصل به آغاز نشانه های حتمی، اشاره می کنند). اگر چه درباره مصداق و معنای "خسف"، تا حدودی اتفاق نظر وجود دارد و به زلزله، تعبیر شده است لکن درباره واژه "رجفۀ"، معنا و مصداق آن، اختلاف نظر بوده و کماکان مبهم می باشد. و آنچه تاکنون در میان عموم منتظران و مشتاقان امام عصر، بر سر زبان ها بوده، که زلزله ای بزرگ در سوریه، رخ خواهد داد و بیش از 100 هزار نفر در این زلزله، کشته خواهند شد، مبتنی بر دیدگاه اول (علامه کورانی)، می‏باشد و با توضیحاتی که در دیدگاه دوم، بیان شد، ممکن است مورد خدشه قرار بگیرید و صحیح نباشد.
 
بنابراین، شایسته است منتظران و مشتاقان امام عصر، رجفۀ الشام (زلزله شام) و کشته شدن بیش از 100 هزار نفر در سوریه را، به عنوان نشانه قبل از خروج سفیانی، "تفسیر قطعی از رجفۀ الشام"، تلقی و محسوب نکنند، زیرا، همانطور که بیان گردید در معنا و تفسیر رجفۀ الشام، اختلاف نظر فراوان وجود دارد، چنانکه در دیدگاه دوم، به تفصیل، احتمال دیگر، نیز بیان گردید.[22]
 
و اما طبق دیدگاه دوم، اینکه در رجفۀ، کشته شدن بیش از 100 هزار نفر در سوریه، ذکر شده، کنایه از شمار فراوان کشته های جنگ و فتنه در منطقه شام و سوریه در عصر ظهور و قبل از خروج سفیانی، می باشد.[23] و نه به معنای تعداد کشته ها در زلزله در یک روز خاص؛ زیرا رجفۀ، طبق دیدگاه دوم، اساسا به معنای زلزله، نخواهد بود. و نیز اینکه چرا از رجفۀ، به فتح و رحمت برای مومنین، تعبیر شده است، اشاره به بازگشت ظلم به مخالفین و دشمنان شیعه و در امان ماندن مناطق شیعی و مومنین در جبهه شام، می‏باشد. بنابراین، رجفۀ بالشام، تمام و همه مناطق سوریه، را دربرنمی گیرد و تنها بخشی های از سرزمین شام را شامل می شود که محل وقوع اختلاف بین دو پرچم و تفکر مقابل یکدیگر است و از مومنین و شیعیان منطقه شام، به دور است.[24]
 
به هر حال، "رجفۀ الشام"، هر اتفاقی که باشد، چه زلزله و چه آثار حمله هسته ای؛ چه رخ داده باشد و چه در آینده رخ خواهد داد؛ در پی آن، به وقوع و گشایش رحمت برای مومنین منطقه شام، اشاره شده است (رحمۀ للمومنین و عذابا علی الکافرین)، که به تامین امنیت بیشتر مومنین در منطقه شام و تغییر معادلات میدانی سوریه، نیز منجر خواهد شد.[25] کما اینکه، شواهدی نیز بر این مدعا، در احادیث دیگر، استوار است:
 
... يَخْرُجُ بِالشَّامِ فَيَنْقَادُ لَهُ أَهْلُ الشَّامِ إِلَّا طَوَائِفُ مِنَ الْمُقِيمِينَ عَلَى الْحَقِّ يَعْصِمُهُمُ اللَّهُ مِنَ الْخُرُوجِ مَعَه ‏...[26]
... مردم منطقه شام از سفیانی اطاعت می‌کنند بجز پویندگان راه حق (شیعیان) که خداوند آنها را از شر خروج و همراهی با سفیانی، حفظ می‌کند ... .
 
بی شک، طبق فرموده پیامبر، مصداق عبارت "طوائف من المقیمین علی الحق" در روایت مورد اشاره، شیعیان و پیروان امیرالمومنین، علی بن ابیطالب، می باشند که منطبق بر شیعیان لبنان و حزب الله، می باشد که ان شاء الله در هنگام خروج سفیانی، از شر همراهی و بیعت با لشکریان سفیانی و جبهه کفر و شیطان، در امان خواهند ماند، همانطور که پیداست.[27]
 
چرا، شیعیان منطقه شام، از شر همراهی با سفیانی آخرین حاکم سوریه در امان خواهند بود؟ این امر، دلالت بر این دارد که قبل از حضور این خبیث بر حکومت سوریه، شیعیان منطقه شام، با تمهیدات لازم و آمادگی های نظامی، توانسته اند، آینده و امنیت خویش را تضمین نمایند.
 
رجفۀ الشام با خسف دمشق، فرق دارد
 
لازم به ذکر است، رجفۀ با خسف، فرق دارد. بدین معنا که: رجفۀ الشام، قبل از خسف دمشق می‏باشد:
 
... رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا أَكْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِينَ ... .‏[28]
... و آن رجفۀ در منطقه شام و سوریه است که بیش از صدهزار نفر، هلاک می‌شوند که برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است ... .
 
همچنین، در معنای رجفۀ، بشدت اختلاف نظر وجود دارد و کماکان مبهم است، لکن معنای خسف، غالبا به زلزله، تعبیر شده است، که در پی وقوع آن، منطقه جابیه و بخشی های از مسجد جامع اموی دمشق، نیز تخریب می شود:
 
... وَ تُخْسَفُ‏ قَرْيَةٌ مِنْ‏ قُرَى‏ الشَّامِ‏ تُسَمَّى الْجَابِيَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَيْمَنِ ... .[29]
... خسف و زلزله ای در منطقه جابیه دمشق در سوریه، رخ خواهد داد و بخشی از مسجد اموی دمشق، تخریب خواهد شد ... .
 

 
بنابراین، "رجفۀ الشام" هم از جهت معنا و هم از جهت مکان وقوع با "خسف دمشق" در محور جابیه-حرستا، ، کاملا متفاوت است. (برای آگاهی بیشتر به مقاله "جهان در انتظار خسف دمشق"، مراجعه شود).
 
جمع بندی
 
بعد از مطالعه این نوشتار، به این جمع بندی، خواهید رسید:
 
1. بعد از اختلاف میان دو تفکر مخالف در سرزمین شام و سوریه (اختلف الرمحان بالشام)، جنگ و خونریزی، و بعد از رجفۀ شام (رجفۀ تکون بالشام) که نتیجه آن کشته شدن بیش از 100 هزار نفر در منطقه شام، بوده و رحمت برای مومنین می باشد. (یهلک فیها اکثر من مائۀ الف، یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا للکافرین)، و بعد از به صحنه آمدن صاحبان ادوات جنگی پیشرفته به سوریه و تغییر موازنه قدرت بین دو طرف نزاع (اصحاب البراذین الشهب المحذوفۀ) و نیز بعد از ورود نیروهای نظامی با پرچم های زرد رنگ از غرب کشور سوریه (الرایات الصفر تقبل من المغرب حتی تحل بالشام)، در مرحله بعد از حوادث قبل از خروج سفیانی در عصر ظهور، جهان در انتظار خسف و زلزله دمشق، خواهد بود. "خسف دمشق" در محور جابیه-حرستا در هنگام اختلاف دو تفکر مخالف در سوریه که در حال جنگ با یکدیگر، هستند، رخ خواهد داد (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ) و نشانه آن، علاوه بر تخریب مناطق محور جابیه – حرستا، تخریب بخشی از مسجد جامع اموی دمشق خواهد بود (و تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن). که بعد از آن، اعلام "آرزوی استقلال کردهای سوریه"، رخ خواهد داد (مارقۀ تمرق من ناحیۀ الترک) که البته این آرزو، طولی نخواهد کشید که با "حمله ترک ها"، مواجه خواهد شد (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ).
 
2. در این نوشتار، سخن از "رجفۀ الشام"، می باشد که در نتیجه آن، بیش از 100 هزار نفر، کشته و همراه با رحمت برای مومنین است؛ از اینرو، رجفۀ الشام، واژه ای است پر رمز و راز در عصر ظهور و در صحنه تحولات میدانی سوریه؛ اگر بتوان به تفسیر واقعی رجفۀ الشام، نزدیک گردید، می توان به تشخیص احتمالی ترتیب مراحل و حوادث منطقه شام و سوریه قبل از خروج سفیانی، نیز نزدیک تر شد. البته، هرچند دو واژه "رجفۀ" و "خسف"، به عنوان نشانه های کلیدی و سرنوشت ساز در حوادث قبل از خروج سفیانی، بیان شده است و اگرچه درباره مصداق و معنای "خسف"، تا حدودی اتفاق نظر، وجود دارد و به زلزله دمشق در محور جابیه-حرستا، تعبیر شده است، لکن درباره واژه "رجفۀ الشام"، معنا و مصداق آن، اختلاف نظر فراوان بوده و کماکان مبهم می باشد و این مساله بر تحلیل و بررسی نشانه های ظهور از نگاه کارشناسان آینده پژوهی، سایه افکنده است.
 
3. درباره رجفۀ الشام، دو دیدگاه عمده بیان گردید و البته ممکن است دیدگاه دوم، صحیح تر باشد. و آنچه تاکنون، در میان عموم منتظران و مشتاقان امام عصر، بر سر زبان ها بوده، که قبل از ظهور، زلزله ای بزرگ در سوریه رخ خواهد داد و بیش از 100 هزار نفر در این زلزله، کشته خواهند شد، مبتنی بر دیدگاه اول (دیدگاه علامه کورانی)، می‏باشد و با توضیحاتی که در دیدگاه دوم، بیان شد، و اینکه، "رجفۀ" معنای غیر از زلزله می باشد، مورد خدشه قرار گرفته و شاید، صحیح بنظر نرسد. بنابراین، شایسته است منتظران و مشتاقان امام عصر، رجفۀ الشام (زلزله دمشق) و کشته شدن بیش از 100 هزار نفر در سوریه را، به عنوان یکی از نشانه ها و حوادث قبل از خروج سفیانی، "تفسیر قطعی رجفۀ الشام"، تلقی و محسوب نکنند، زیرا، همانطور که بیان گردید در معنا و تفسیر رجفۀ الشام، اختلاف نظر فراوان وجود دارد،چنانکه در دیدگاه دوم، به تفصیل، احتمال دیگر، نیز بیان گردید. به هر حال، "رجفۀ الشام"، هر اتفاقی که باشد، چه زلزله و چه حمله هوایی هسته ای؛ چه رخ داده است و چه در آینده رخ خواهد داد؛ در پی آن، به وقوع گشایش و رحمت برای مومنین منطقه شام، اشاره شده است.
 
4. اگر حوادث منطقه شام و فعلی سوریه در زمان معاصر، به "ترتیب" ذکر شده در حدیث امام باقر و به فاصله "زمانی معین"، رخ دهد، و با دلایل متقن علمی و مستند به احادیث معتبر، ثابت گردد، به این معنا خواهد بود که وارد تحولات عصر ظهور در سوریه، شده ایم و وظایفی متوجه شیعیان می گردد؛ از اینرو، شناخت این علائم، تکلیف آور، خواهد بود.
 
5. نکته پایانی، اینکه: در این سلسله نوشتارها و مقالات، سیر رویدادهای آخرالزمانی سوریه "قبل از خروج جریان سفیانی" از نگاه آینده پژوهی، بررسی شده و بدون هیچ تطبیق و قضاوتی، در انتظار تغییرات و تحولات مورد نظر در حدیث امام باقر که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، خواهیم بود. لازم به ذکر است، رخ دادن مجموع "همه حوادث" ذکر شده در حدیث امام باقر در منطقه سوریه در فاصله "زمانی معین" و به "ترتیب" ذکر شده، سه شرط اساسی و کلید طلایی و بسیار مهم برای ورود به تحولات حوادث عصر ظهور است؛ در غیر اینصورت و رعایت نشدن یکی از سه شرط مهم، هرگونه پیش داوری، استعجال، تطبیق و قضاوت عجولانه، به هیچ عنوان صحیح نخواهد بود. چنانچه، در احادیث منقول از اهل بیت، تاکید شده است:
 
... هَلَكَتِ‏ الْمَحَاضِيرُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْمَحَاضِيرُ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ‏.[30]
... تعجیل کنندگان در امر ظهور، هلاک میشوند و آنانی که ظهور را نزدیک می‏پندارند، نجات می‏یابند.
-------------------------------------------
*مصطفی امیری - دانش آموخته حوزه علمیه قم
منبع: فرهنگ نیوز
-------------------------------------------
[1]. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر، ج‏3، ص 303
[2]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 63. مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 326.
[3] . ر.ک: سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئله و ردود، سوال 196.
[4] . نعمانی، الغیبۀ، ص 294. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 104.
[5] . نعمانی، الغیبۀ، ص 197. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 138.
[6] . شیخ مفید، الاختصاص، ص 255. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 237.
[7] . شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 461. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 216 و 253.
[8] . عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 64. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 237.
[9] . نعمانی، الغیبۀ، ص 305. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 253.
[10] . نعمانی، الغیبۀ، ص 279. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 237.
[11] . کورانی، عصر الظهور، ص 78. کورانی، اسئلۀ مهدویۀ تتعلق بعصر الظهور، ص 92.
[12] . ر.ک: جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 174-193.
[13] . سایت دام پرس، سوريا تعرضت لهجوم نووي من قبل إسرائيل، لینک.
[14] . فراهیدی، العین، ج 6، ص 109.
[15] . ازهری، تهذیب اللغۀ، ج 7، ص 85.
[16] . جوهری، الصحاح، ج 4، ص 1349.
[17] . ابن منظور، لسان العرب، ج 9، ص 67.
[18] . طریحی، مجمع البحرین، ج 5، ص 44.
[19] . ثعالبی، فقۀ اللغۀ، ج 1، ص 211.
[20] . ابن منظور، لسان العرب، ج 11، ص 308.
[21] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 174.
[22] . ر.ک: سایت جلال الدین علی الصغیر، انفجار النووی فی الشام و تفاصیلۀ، لینک.
[23] . سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئلۀ و ردود، سوال 205.
[24] . سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئلۀ و ردود، سوال 197.
[25] . ر.ک: جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 194-198.
[26] . نعمانی، الغیبه، ص305.
[27] . کورانی، عصر الظهور، ص 91.
[28] . نعمانی، الغیبۀ، ص 305. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 253.
[29] . نعمانی، الغیبۀ، ص 279. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 237.
[30] . نعمانی، الغیبۀ، ص 197. 1 گزارش خطا   مطالب مرتبط آیا انتقام امام زمان(عج) از نسل قاتلان سیدالشهدا(ع) صحت دارد؟ مشخصات منجی ادیان در خطبه غدیریه پیامبر (ص) / تجلّی آیات غدیر در عصر ظهور + اینفوگرافی آیا زلزله شام از جولان در فلسطین اشغالی تا حرستا در سوریه، واقعیت دارد؟ آیا پیش از عصر ظهور، نظامیان غربی وارد سوریه می‌شوند؟/ پرچم‌های زرد رنگی که معادله فتنه شام را تغییر می‌دهند بررسی روایی حوادث سوریه قبل از خروج سفیانی/ تفاوت میان ظهور، قیام و خروج امام عصر (عج) بررسی روایات مربوط به مرگ عبدالله آخرین پادشاه «بنی‌فلان» در حجاز و ارتباط آن با ظهور امام عصر (عج) چرا از ابومسلم خراسانی به نیکی یاد نمی‌شود؟ حقیقت «سفیانی» و نشانه‌های حتمی ظهور چیست؟ 24 کتاب؛ از سبک زندگی تا نظر اهل سنت درباره امام علی(ع) + دانلود زندگی به سبک دختر رسول خدا (ص) بسته پیشنهادی و سیر مطالعاتی حضرت زهرا (س)+اینفوگرافی