کامنت ها و جوک های ایرانی ها درباره کودتای ترکیه

کامنت ها و جوک های ایرانی ها درباره کودتای ترکیه

باوجود اعلام خبر رسمی شکست کودتا در ترکیه و بازداشت بیش از ۳ هزار نفر از کودتاگران، صفحه رجب طیب اردوغان در فضای مجازی، همچنان مملو از کامنت های ایرانی هاست.

دولت ترکیه موفق شد آنکارا، پایتخت این کشور را از کودتاگران پس گرفته و شکست کودتا را اعلام کند، اما صفحه منسوب به اردوغان در شبکه های اجتماعی همچنان شاهد ثبت کامنت های فارسی است.

علاوه بر صفحه منسوب به اردوغان، سایر شبکه های اجتماعی در فضای مجازی نیز مملو از لطیفه ها و کامنت های کاربران شوخ طبع ایرانی درباره کودتای ترکیه است.

لازم به ذکر است با آغاز کودتا ارتباط شبکه های اجتماعی نظیر تویتر و فیسبوک در ترکیه قطع شد و هنوز هم شرایط به حالت عادی برنگشته است.

برخی از لطیفه ها و کامنت ها:

تویتر اردوغان

- شنیده ها از این حکایت می کنند که رجب توانسته فرار کند ولی طیب و اردوغان به دست مخالفین افتاده اند.

- ارتش ترکیه اعلام کرد: کنترل تمام شهرها این کشور را در اختیار  گرفته است جر آنتالیا؛ ایرانی ها در این شهر به شدت مقاومت می کنند.

   -   دیشب بعد کودتا به دختره پیام دادم چشم هایت کودتای ترکیه بود و من رجب طیب اردوغان بی دفاع،... صب پا شدم دیدم کودتا شکست خورده

- تروریست کامیون سوار "نیس" فرانسه: ای بخشکی شانس! 24 ساعت هم نموندیم در صدر خبرها.

- سریالای ترکیه بالای ٣٠٠ قسمتِ ، ولی کودتاهاشون زیر ٢ ساعت

-    پیام شهردار آنکارا : کودتاتون تموم شد آشغالارو جمع کنید.

-   طرفداران کودتا عدد ۶ و مخالفان کودتا عدد ۴ رو به ۳۰۹۰ ارسال کنند تا از گروههای محبوبشون حمایت کنن.

-  ‏سرعت وقایع تو ترکیه این‌قدر زیاده که می‌ترسم فردا خبرگزاری رو باز کنم ببینم زدن اردوغان در سن ۹۰ سالگی درگذشت.

 -   چهارشنبه سوری ما دوامش از کودتای ترکیه بیشتر بود، حتی من یبار تو خونمون علیه بابام کودتا کردم بیشتر طول کشید. از ظهر تا شب قدرت دستم بود.

-  کودتا رو وا نکرده پس فرستاد

- اردوغان با ارسال نامه ای به باشگاه پرسپولیس:  هر چی می کشم از لژیونر شماست، روز اومدنش فرودگاه  استانبول ترکید، حالا هم که کودتا شد.

- آنجلینا جولی، آمادگی خود را برای سرپرستی اردوغان اعلام کرد.

- پیامک بشار اسد به اردوغان: جا نداری بیا پیش من.

- رفتم جلوی سفارت ترکیه شمع روشن کنم، سفیرشون با پیژامه افتاده دنبالم.

- (با  اشاره به فیلترینگ شبکه های اجتماعی در ترکیه): "وی پی ان فرد اعلاء دارم" به ترکی چی می شه؟!

- من صبح ها تا از رختخواب دل بکنم، 45 دقیقه طول می کشه اون وقت اینا 45 دقیقه ای کودتا کردن؟!

- استثنایی - تور ترکیه ، لحظه آخری: استانبول، آنتالیا و کوش آداسی ؛ 15 روزه با ترکیش ایر و هتل 5 ستاره ، فقط 20 هزار تومان، نقد ، اقساط.

- اردوغان در تماس با فرمانده کودتاچیان:دوربین مخفیه دیگه؟ نه؟!

  -  توصیه زنگنه به اردوغان حین کودتا: کاریش نداشته باشید خودش تموم میشه!

   -  زنگنه پس از شکست کودتای ترکیه: دیدید گفتم کاریش نداشته باشید خودش درست میشه

-  دیگه کم کم خود مردم ترکیه هم دارن میرن بخوابن ولی ایرانی ها ول کن نیستند.

-    برای اولین بار در تاریخ، هیچ ایرانی تو حوادث ترکیه صدمه ندیده

-    ساعت دوازده شب ژله میگذاشتی یخچال نمی بست تا چهار صبح، اونوقت ترکیه هم کودتا کرد هم شکست خورد...

-  جان کری، وزیر خارجه آمریکا در اولین واکنش به کودتا در ترکیه اعلام کرد که تا دریافت اخبار دقیقتر، منتظر میماند! اما با این حال نقدا دو میلیون دلار از دارایی های ایران را بر میدارد!

 -  ‏نمیشد حالا پنجشنبه کودتا میکردن؟! فردا شنبه س چطوری بیدار بمونیم تا صبح پیگیر خبرا باشیم.

   -    بابام اومده میگه چی شده؟ میگم ارتش ترکیه کودتا کرده. میگه کجا؟ توی ژاپن پدر من، ارتش ترکیه رفته توی ژاپن کودتا کرده.

-     ویژه برنامه ماه عسل
    فردا شب ساعت ۲۰ از شبکه ۳
    با حضور:
    رجب طیب اردوغان

  -  اردوغان گفته چرا یهو حمله میکنین؟ لااقل میذاشتین یه موز بردارم

-   حسن روحانی در جلسه شورای عالی امنیت ملی: کودتا در ترکیه یقینا تقصیر دولت قبل است

 -   وزیر بهداشت الان در به در دنبال یک مصدوم از کودتا میگرده بره عیادت عکس بگیره

  -  الان صداوسیمای ترکیه آهنگ وطنم ای شکوه پابرجا رو پخش میکنه، تصاویری از انتخابات و حضور مردم رو هم میذارن روش

   -  حالا تا ترکیه خر تو خره برن سیم خاردارا رو یه کم ببرن اونورتر مرز ایران بیشتر شه

-  «اگر من جای ترکیه بودم» هم اکنون در تاکسی‌های سراسر کشور.

 -   آخرش مثل سریال های ترکی معلوم میشه فرمانده کودتا پسر اردوغان بوده و مادرش این موضوع رو سالها ازش مخفی کرده بود.

  -  شبکه جِم اگه در مورد کودتای ترکیه سریال بسازه اخرش مشخص میشه که اردوغان با زن سر دسته کودتاچی ها رابطه داشته

   - همین الان GEM داره تبلیغ میکنه بیمارستانهای انادولو در کشوری امن و محیطی آروم  :))

    - الان تو ترکیه یه تیم نویسنده و کارگردان جمع شدن دور هم دارن کار میکنند از کودتای ٤٥دقیقه ای یه ١٤٥ قسمتی دربیارند؛
    اسمشم میگذارند حریم رجب
     

-    تور ترکیه معاوضه با شارژ ۲ هزار تومانی

    استثنایی تور لحظه آخر:
    استانبول، آنکارا، آنتالیا هتل ۵ ستاره ۱۴ شب و ۱۵ روز با پرواز ترکیش
    فقط ۱۱۵۰۰ تومان!!
    بشتاب هموطن

-    رفتم یه بسته رنگارنگ بخرم بقیه پولمو بلیط آنکارا داد.
 

رمزگذاری درایو‌های قابل حمل

 

 

با رمزگذاری درایو‌های قابل حمل، حداقل با گم کردن فلش خود خیالتان بابت استفاده نامناسب از اطلاعات داخل آن راحت است.  
دو روش کلی برای پسورد گذاری فلش ها وجود دارد.  
۱- بدون استفاده از نرم افزار          
۲- با استفاده از نرم افزار   
برای روش اول مراحل زیر را دنبال کنید. (ویندوز سون به بعد(   
ابتدا فلش خود را به کامپیتر وصل کنید. my computer را باز نمایید. درایو فلش را پیدا کنید و بر روی آن کلیک راست کنید.    
 گزینه turn on BitLocker را انتخاب کنید.
 یک پنجره باز می شود. کنار گزینه  Use a password to unlock the drive را تیک بزنید. و در دو کادر زیر پسورد خود را وارد کنید و سپس next را بزنید.          
در پنجره باز شده دو را پیش روی شماست. یا می توانید پسورد را در یکی از درایو های کامپیوتر خود ذخیره کنید تا در صورت فراموش شدن از آن استفاده نمایید و یا می توانید پرینتی از آن تهییه کنید. یکی از این دو روش را انتخاب نمایید و  سپس next را بزنید.  
در پنجره باز شده، گزینه Start Encryption را کلیک کنید تا عملیات آغاز شود. 
نکته: ممکن است این فرایند کمی طول بکشد، تا پایان کار صبر کنید. بستن پنجره در حین عملیات یا بیرون کشیدن فلش ممکن است اطلاعات شما را بسوزاند.   
 پس از پایان عملیات گزینه close را بزنید.  
 و اما روش دوم   
 نرم افزار های زیادی برای رمز گذاری روی حافظه های قابل حمل طراحی و ایجاد شده. شما می توانید آن ها را نصب کنید و به راحتی برای فلش مموری یا هر حافظه قابل حمل دیگری پسورد بگذارید. که ما به نام بردن چند تا از معروف ترین آن ها در این بخش اکتفا می کنیم. 
TrueCrypt، GiliSoft USB Stick Encryption، Kakasoft USB Security، از جمله این نرم افزار ها هستند.

 

 

 

پیامک روحانی به اوباما پس از حکم ۲ میلیارد دلاری+تصاویر

واکنش طنز کاربران به دزدی ۲ میلیارد دلاری آمریکا از ایران
زیاده‌خواهی، بدعهدی و عدم پایبندی آمریکا به توافقات، واکنش کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی را به همراه داشت.

به گزارش پایگاه 598، نقض‌عهد متعدد آمریکا در اجرای برجام و اقدام اخیر آنها مبنی بر دست‌درازی به اموال ملت ایران به بهانه پرداخت غرامت حادثه سال 1983 واکنش‌های کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی را به همراه داشت.

زیاده‌خواهی، بدعهدی و عدم پایبندی آمریکا به توافقات به عنوان موضوع روز همواره مورد توجه کاربران ایرانی قرار داشت و مطالب طنز، عکس و پوسترهای مختلفی در این زمینه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده می‌شود که در ادامه بخشی از واکنش‌های طنز مردم در مقابل دزدی 2 میلیارد دلاری آمریکا از دسترنج ملت ایران را از نظر می‌گذرانیم:

*اینطور که آمریکا داره بعد از برجام، دلارهای ایران رو به بهانه‌های مختلف و به اسم غرامت، غارت می‌کنه، هیچ بعید نیست دو روز دیگه به‌خاطر تعدد استفاده نوه جان کری از پوشک هم از ایران 3 میلیارد دلار غرامت بگیرن! بالاخره هر چقدر 11 سپتامبر و ماجرای لبنان به ایران ربط نداره، نوه جان کری که ربط داره! باباش ایرانیه!

 

*پیامک روحانی به اوباما پس از حکم 2 میلیارد دلاری دیوان عالی آمریکا علیه ایران: «شما جیب ما رو نزن، رفع تحریم‌ها پیش‌کش!»

 

*در انتظار اثرات مثبت پسابرجام

 

* دستاورد بزرگ از سفر آمریکا! «هیچ منهای 2 میلیارد دلار»

 

 

*میگن گوام هم به خاطر 19 گل خورده، خواستار دریافت غرامت از اموال ایران در آمریکا شده‌! مالدیو گفته منم میخوام؛ مولداوی گفته یا من بازی یا بازی خراب!

 

دبه‌های آمریکایی؛ موضوعی که پیش از این نیز از کاربران ایرانی در مقابل بدعهدی‌های مکرر آمریکایی‌ها مطرح کرده‌ بودند باردیگر مورد توجه‌ قرار گرفت.

 

به گزارش فارس، طی حکمی از سوی دیوان عالی آمریکا حدود 2 میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه شده ایران باید به خانواده‌های قربانیان آمریکایی که در بمب‌گذاری سال 1983 در مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت و دیگر حملات منسوب به ایران کشته شدند، پرداخت شود.

 

چهل حدیث نبوی در مناقب و فضائل امیرالمؤمنین از منابع اهل سنت

پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: خداوند اطاعت از من را بر شما واجب و از نافرماني من بازداشته است و نيز بر شما اطاعت از علي را بعد از من واجب كرده و از نافرماني او بازداشته است. علي وصيّ و وارث من است. او از من و من از اويم. دوستي با او ايمان و دشمني با او كفر است.
گروه فرهنگی مشرق: منابع حدیثی اهل سنت مملو از روایاتی است که فضائل امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام را بیان کرده اند. آنچه در زیر از نظر می گذرانید چهل حدیث برگزیده نبوی از این منابع در باره فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که به مناسبت عید سعید غدیر برای خوانندگان محترم نقل می کنیم:

 1. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: عليّ باب علمي ومبين لأمتي ما أرسلت به من بعدي، حبّه إيمان وبغضه نفاق.  (اللئالي سيوطي : ج1 ص173)
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: على ـ عليه السلام ـ دروازه دانش من است و پس از من پيام هاى مرا براى امّتم تبيين مى كند. دوستی با او ایمان و دشمنی با او نفاق است.

 2. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: أقدم أُمتي سلماً و أكثرهم علماً و أصحهم ديناً و أفضلهم يقيناً وأكملهم حلماً وأسمحهم كفاً وأشجعهم قلباً علي، وهو الإمام على أُمتي.  (ينابيع المودة قندوزي حنفي : ص76)
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: علي ـ عليه السلام ـ پيشتازترين در مسلمان شدن و پربهره ترين در علم و خالص ترين در دين و برترين در يقين و كاملترين در بردباري و بخشنده ترين و پردل ترين امت من است و او امام و پيشواي امت (پس از من) است. 

   3. عن أبي أيوب الأنصاري قال: إن فاطمة أتت في مرض أبيها . و بكت، فقال رسول الله صلى الله عليه واله: يا فاطمة! إن لكرامة الله إياك، زوّجتك من هو أقدمهم سلماً وأكثرهم علماً وأعظمهم حلماً، إن الله عز وجل اطلع إلى أهل الأرض اطلاعة، فاختارني منهم فبعثني نبياً مرسلاً، ثم اطلع اطلاعة فاختار منهم بعلك، فأوحى إليّ أن أزوجه إياك وأتخذه وصياً. (ينابيع المودة : ص93)
ابو ايوب انصاري روايت مي كند كه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در بيماري پدرش رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ به عيادت ايشان آمد و گريست. پيامبر به فاطمه فرمود: به خاطر كرامتي كه خداوند براي تو قائل شده است، من كسي را كه پيشتازترين امت در اسلام آوردن و فزون ترين آنها در علم و بلند مرتبه ترين آنها در حلم است (يعني علي عليه السلام) به ازدواج تو در آوردم. خداوند ـ عز و جل ـ به اهل زمين نظر افكند و از ميان آنها من را به عنوان پيامبر مرسل بر انگيخت. بار ديگر نظر اقكند و شوهر تو را برگزيد و به من وحي كرد كه او را به ازدواج تو در آورم و نيز به عنوان جانشين خويش برگزينم.

   4. عن جابر بن عبد الله قال: كنا عند النبي صلى الله عليه واله، فأقبل عليّ فقال رسول الله: قد أتاكم أخي، ثم التفت إلى الكعبة فمسها بيده ثم قال: والذي نفسي بيده إن هذا و شيعته هم الفائزون يوم القيامة، ثم قال: إنه أولكم إيماناً معي و أوفاكم بعهد الله و أقومكم بأمر الله و أعدلكم بالرعية و أقسمكم بالسوية وأعظمكم عند الله مزية، قال فنزلت: إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أُولئك هم خير البرية (بيّنة:7) قال: فكان الصحابة إذا اقبل عليّ قالوا: قد جاء خير البرية. (ينابيع المودة : ص74)
جابر بن عبدالله انصاری روایت مي كند: نزد رسول خدا  ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ نشسته بودیم که علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ آمد. رسول خدا فرمود: برادرم نزد شما آمده، سپس رو به کعبه نموده و آن را با دست خود لمس كرد و فرمود: به پروردگار این خانه سوگند که علي و شیعیان او در روز قیامت رستگار هستند. سپس فرمود: او پیش از همه شما همراه من به خدا ایمان آورده و با وفاترین شما در عمل به پیمان خدا و استوارترین شما برای اجرای حکم خدا و عادل¬ترین شما در ميان مردم و منصف¬ترین شما در رعایت مساوات و بزرگترین شما نزد خدا به جهت مرتبت و منزلت است. جابر گوید: آن گاه این آیه نازل شد: «إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئكَ هُمْ خَيرُْ الْبرَِيَّه»(آنان كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، بهترين آفريدگانند)
جابر گوید: هرگاه امیرالمؤمنین علیه السّلام بر جمع صحابه وارد می شد، می گفتند: خير البريه آمد.

چهل حدیث نبوی در مناقب و فضائل امیرالمؤمنین از منابع اهل سنت

 5. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: إن الله تبارك وتعالى اصطفاني واختارني وجعلني رسولاً وأنزل عليّ سيد الكتب، فقلت: إلهي، وسيدي! إنك أرسلت موسى إلى فرعون فسألك أن تجعل معه أخاه هارون وزيراً، يشد به عضده و يصدق به قوله، و إني أسألك يا سيدي و إلهي، أن تجعل لي من أهلي وزيراً تشد به عضدي، فاجعل لي علياً وزيراً وأخاً، واجعل الشجاعة في قلبه وألبسه الهيبة على عدوه، وهو أول من آمن بي و صدقني، وأول من وحد الله معي، و إني سألت ذلك ربي عزوجل فأعطانيه، فهو سيد الأوصياء، اللحوق به سعادة و الموت في طاعته شهادة، و اسمه في التوراة مقرون إلى اسمي، و زوجته الصديقة الكبرى ابنتي، و ابناه سيدا شباب أهل الجنة ابناي، وهو وهما و الأئمة من بعدهم حجج الله على خلقه بعد النبيين، و هم أبواب العلم في أُمتي من تبعهم نجا من النار، و من اقتدى بهم هدي إلى صراط مستقيم، لم يهب الله محبتهم لعبد إلا أدخله الله الجنة. (ينابيع المودة: ص74 )
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: همانا خدای تبارک و تعالی مرا برگزید و اختیار نمود و رسول گردانید و سیّد کتاب ها را بر من نازل فرمود، پس عرض کردم: ای خدا و سیّد و معبود من، تو موسی را به سوی فرعون فرستادی و او از تو درخواست نمود که برادرش هارون را با او همراه کنی تا وزیرش باشد و بازویش را بدو قوی گردانی و سخن او را به وی تصدیق کنی، من نیز ای خدا و سرورم از تو می خواهم از خاندانم وزیری برای من قرار دهی که بازوی مرا بدو قوی گردانی! پس علی را وزیر و برادر من قرار ده و شجاعت را در دل وی افکن و در برابر دشمنش با هيبت گردان و او نخستین کسی است که به من ایمان آورده تصدیقم نمود و اولین کسی است که به همراه من خدا را به یکتایی می پرستید.
 من او را از پروردگارم عزّوجل در خواست نمودم و او وی را به من عطا فرمود. او سیّد اوصیاست و همراهي با او سعادت، و مرگ در راه فرمانبرداریش شهادت است و در تورات نامش مقرون نام من است و همسرش صدّیقه کبری دخت من است و دو پسرش دو سرور جوانان اهل بهشت پسران منند، او و آن ها و امامان بعد از ایشان حجّت های خدا بر خلق او پس از پیامبرانند و آن¬ها دروازه¬های علم در اُمّت منند، هرکس دنباله رو آن ها باشد از آتش نجات می یابد و آن که به ایشان اقتدا کند، به سوی صراط مستقیم رهنمون گردد، و خدای عزّوجل مهر آن ها را در دل بنده ای نیندازد مگر اینکه او را وارد بهشت کند.

 6. قال رسول الله صلي الله عليه و آله لعلي: أنت أول من آمن بي وأنت أول من يصافحني يوم القيامة وأنت الصديق الأكبر وأنت الفاروق الذي يفرق بين الحق والباطل وأنت يعسوب المسلمين والمال يعسوب الكفار.  (ينابيع  المودة: ص73)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ خطاب به اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمود: تو اولين كسي بودي كه به من ايمان آوردي و اولين كسي هستي كه در روز قيامت با من مصافحه خواهي كرد. تو صدّيق اكبر و فاروقي هستي كه حق را از باطل جدا مي كني. تو پيشواي مؤمنان و مال پيشواي كافران است. 

 7. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: يا علي! أنت صاحب حوضي وصاحب لوائي، وحبيب قلبي ووصيي ووارث علمي، وأنت مستودع مواريث الأنبياء من قبلي، وأنت أمين الله على أرضه، وحجة الله على بريته، وأنت ركن الإيمان وعمود الإسلام، وأنت مصباح الدجى ومنار الهدى، والعلم المرفوع لأهل الدنيا. يا علي! من اتّبعك نجا ومن تخلف عنك هلك، وأنت الطريق الواضح والصراط المستقيم، وأنت قائد الغر المحجلين ويعسوب المؤمنين، وأنت مولى من أنا مولاه، وأنا مولى كل مؤمن ومؤمنة، لايحبك إلاّ طاهر الولادة، ولا يبغضك إلاّ خبيث الولادة، وما عرجني ربي عزوجل إلى السماء وكلمني ربي إلاّ قال: يا محمد اقرأ علياً مني السلام، وعرِّفه أنه إمام أوليائي، ونور أهل طاعتي، وهنيئاً لك هذه الكرامة. (ينابيع  المودة: ص158)
رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ به علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ فرمود: یا علی، تو صاحب حوض و پرچمدار منی و محبوب دل و وصيّ و وارث علم منی، و تو خزانه میراث پیامبران از سوي من و امین خدا بر روی زمین وی هستی و حجّت خدا بر خلق اویی و تو رکن ایمان و ستون (خيمه) اسلام و چراغ شب دیجور و مناره هدایتی و تویی آن پرچم برافراشته برای اهل دنیا؛ هر که از تو پیروی کرد نجات یافت و آن که از تو باز ماند هلاک گشت، و تو آن راه روشن و صراط مستقیمی، و تو جلودار رو سپیدان و بزرگ مؤمنانی، و تو مولای هرکسی هستی که من مولای اویم و من مولای هر مرد و زن مؤمنم، جز پاکیزه زاد تو را دوست نمی¬دارد و جز پلید زاد از تو نفرت ندارد، و هرگز پروردگارم مرا به آسمان نبُرد و با من سخن نگفت مگر اینکه به من فرمود: ای محمّد، سلام مرا به علی برسان و آگاهش کن که او پیشوای اولیای من و نور اهل طاعت من است، پس ای علی، این کرامت بر تو گوارا باد !

    8.  قال رسول الله صلى الله عليه واله: نزل جبرائيل صبيحة يوم فرحاً مستبشراً وقال: قرت عيني بما أكرم الله أخاك ووصيك وإمام أُمتك عليّ بن أبي طالب! قلت: وبما أكرم الله أخي؟ قال: باهى الله سبحانه بعبادته البارحة ملائكته وحملة عرشه وقال: يا ملائكتي! انظروا إلى حجتي في أرضي كيف عفر خده في التراب تواضعاً لعظمتي، أُشهدكم أنه إمام خلقي ومولى بريتي. (ينابيع  المودة: ص92)
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: يك روز صبح جبرئیل نزد من فرود آمد و گفت: به آنچه خداوند در حقّ برادر و وصیّ تو و امام امّتت علی بن ابیطالب اکرام فرمود چشمانم روشن شد. گفتم: پروردگار، برادرم را به چه چیز اکرام بخشید؟ گفت: با عبادتی که دیشب انجام داد بر فرشتگان و حاملان عرشش، مباهات و افتخار کرد. و فرمود: ای فرشتگانم! به حجّت من (پس از پیامبرم) در زمین بنگرید که چگونه صورتش را برای اظهار فروتنی در مقابل عظمتم به خاک مالید. شما را گواه می¬گیرم که او امام مخلوقاتم و مولای آفریدگانم است.

چهل حدیث نبوی در مناقب و فضائل امیرالمؤمنین از منابع اهل سنت

    9. قال رسول الله صلى الله عليه واله: يا علي! أنت أخي وأنا أخوك، أنا المصطفى للنبوة وأنت المجتبى للإمامة، أنا وأنت أبوا هذه الأمة، وأنت وصيي و وارثي وأبو ولدي، أتباعك أتباعي وأولياؤك أوليائي وأعداؤك أعدائي، وأنت صاحبي على الحوض، وصاحبي في المقام المحمود، وصاحب لوائي في الآخرة، كما أنت صاحب لوائي في الدنيا، لقد سعد من تولاك وشقي من عاداك، وإن الملائكة لتتقرب إلى الله بمحبتك وولايتك، وإن أهل مودتك في السماء أكثر من أهل الأرض! يا علي أنت حجة الله على الناس بعدي، قولك قولي، أمرك أمري، نهيك نهيي، وطاعتك طاعتي ومعصيتك معصيتي، وحزبك حزبي حزب الله، ثم قرأ «ومن يتول الله ورسوله والذين آمنوا فإن حزب الله هم الغالبون» (مائدة : 56.)  (ينابيع  المودة : ص146- 147)
رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ فرمود: علی! تو برادر منی و من برادر توام، من برای نبوّت برگزیده شده¬ام و تو برای امامت انتخاب شده ای، من و تو پدران این اُمّت هستیم، ای علی، تو وصی و جانشین، وزیر، وارث و پدر فرزندان منی، شیعه تو شیعه من است و یاران تو یاران منند و دوستدارانت دوستداران منند و دشمنان تو دشمنان منند. ای علی، فردای قیامت، تو در کنار حوض کوثر همراه منی و تو در مقام ستوده همراه منی و تو پرچمدار من در آخرتی همان¬طور که در دنیا پرچمدار من هستی. خوشبخت کسی است که ولایت تو را پذیرفته باشد و بدبخت آن ¬که با تو به دشمنی برخاست، و قطعاً فرشتگان با محبّت و ولایت تو به خداوند ـ عز و جل ـ تقرّب می¬جویند، به خدا سوگند که دوستداران تو در آسمان بیشتر از زمین است. ای علی، تو بعد از  من حجّت خدا بر مردم هستي، سخن تو سخن من و فرمان تو فرمان من است و نهي تو نهي من و اطاعت از تو اطاعت من است، نافرمانی تو نافرمانی من و حزب تو حزب من است و حزب من حزب خداست، سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: «وَ مَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُون‏» (مائده : 56)(و هر كس خدا و پيامبر او و كسانى را كه ايمان آورده‏اند ولىّ خود بداند [پيروز است، چرا كه‏] حزب خدا همان پيروزمندانند)

10. حدثنا عمرو ابن ميمون، قال: إني لجالس إلى ابن عباس إذ أتاه تسعة رهط فقالوا: يا أبا عباس إما أن تقوم معنا وإما أن يخلونا هؤلاء، قال: فقال ابن عباس: بل أقوم معكم، قال وهو يومئذ صحيح قبل أن يعمى، قال: فابتدءوا فتحدثوا فلا ندري ما قالوا، قال فجاء ينفض ثوبه ويقول أف وتف وقعوا في رجل له عشر: وقعوا في رجل قال له النبي صلى الله عليه واله: لأبعثن رجلا لايخزيه الله أبدا يحب الله ورسوله، قال: فاستشرف لها من استشرف، قال: أين علي؟ قالوا: هو في الرحل يطحن، قال: وما كان أحدكم ليطحن، قال: فجاء و هو أرمد لايكاد يبصر، قال: فنفث صلى الله عليه واله في عينيه ثم هز الراية ثلاثا فأعطاها إياه فجاء بصفية بنت حيي. قال: ثم بعث صلى الله عليه واله فلانا بسورة التوبة فبعث عليا خلفه فأخذها منه قال: لايذهب بها إلا رجل مني وأنا منه.  قال و قال صلى الله عليه واله لبني عمه: أيكم يواليني في الدنيا والآخرة، قال: وعلي معه جالس فأبوا، فقال علي: أنا أواليك في الدنيا والآخرة، قال صلى الله عليه واله: أنت وليي في الدنيا والآخرة، قال فتركه ثم أقبل على رجل منهم فقال أيكم يواليني في الدنيا والآخرة، فأبوا، قال فقال علي: أنا أواليك في الدنيا والآخرة، فقال صلى الله عليه واله :أنت وليي في الدنيا والآخرة. قال: وكان أول من أسلم من الناس بعد خديجة. قال: وأخذ رسول الله صلى الله عليه واله ثوبه فوضعه على علي و فاطمة و حسن و حسين فقال: إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا (احزاب: 33)  قال: وشرى علي نفسه لبس ثوب النبي صلى الله عليه واله ثم نام مكانه، قال: وكان المشركون يرمون رسول الله فجاء أبو بكر وعلي نائم، قال و أبو بكر يحسب أنه نبي الله، قال فقال: يا نبي الله، قال فقال له علي: إن نبي الله قد انطلق نحو بئر ميمون فأدركه، قال فانطلق أبو بكر فدخل معه الغار، قال: وجعل علي يرمى بالحجارة كما كان يرمى نبي الله وهو يتضور قد لف رأسه في الثوب لا يخرجه حتى أصبح ثم كشف عن رأسه، فقالوا: إنك للئيم كان صاحبك نرميه فلا يتضور وأنت تتضور و قد استنكرنا ذلك.  قال و خرج بالناس في غزوة تبوك قال فقال له علي: أخرج معك؟ قال فقال له نبي الله صلى الله عليه واله : لا، فبكى علي، فقال له: أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنك لست بنبي إنه لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي. قال: وقال له رسول الله صلى الله عليه واله: أنت وليي في كل مؤمن بعدي. وقال: سدوا أبواب المسجد غير باب علي، فقال: فيدخل المسجد جنبا وهو طريقه ليس له طريق غيره. قال وقال صلى الله عليه واله: من كنت مولاه فإن مولاه علي. ( مسند احمد: ج1 ص331 )
مسند احمد بن حنبل از عمرو بن میمون روايت كرده است که گفت: من در کنار ابن عباس نشسته بودم که گروهی نُه نفره نزد وی آمده و گفتند: ای ابن عباس، یا با ما بیا و یا اینکه ما را تنها بگذارید. ابن عباس گفت: من با شما خواهم آمد. راوی گوید: و در آن روز وی سالم بود و هنوز نابینا نشده بود. راوی گوید: سپس آن ها با هم به گفتگو پرداختند بی¬آنکه بدانیم باهم چه گفته اند. سپس ابن عباس در حالی آمد که پیراهن خویش را می تکاند و می گفت: اُف و تف بر آنان که به مردی ناسزا می گویند و خرده می گیرند که از ده خصلت برخوردار است. از مردی عیب جویی می کنند که پیامبر ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ در باره وی فرمود: «مردی را روانه میدان جنگ می¬کنم که خداوند هرگز خوارش نخواهد ساخت، خدا و رسول او را دوست می¬دارد.» پس خیلی¬ها امید داشتند خود از این شرافت برخوردار شوند، فرمود: علی کجاست؟ عرض کردند: در آسیاب مشغول آرد درست کردن است. فرمود: آیا در میان شما کسی نبود که آرد درست کند؟ راوی گوید: پس علی که از چشم درد رنج می¬برد و تقریباً چیزی را نمی¬دید، آمد. راوی گوید: پس رسول خدا از آب دهان خود بر چشمان وی ماليد، سپس پرچم را سه بار به اهتزاز در آورده، آن را به علی علیه السّلام داد و با همسرش صفيه بازگشت.
ابن عباس گوید: سپس فلانی (ابوبكر) را با سوره توبه فرستاد تا آن را ابلاغ کند، لیکن علی علیه السّلام را در پی وی فرستاد که آن را از او گرفته و خود مأموریت را انجام دهد و به علی فرمود: «این سوره را کسی جز من یا مردی که او از من باشد و من از او، نباید ابلاغ کند»
گوید: و به عموزادگانش فرمود: کدام یک از شما دوست و همراه من در دنیا و آخرت خواهید بود؟ و در آنجا علی علیه السلام با آن¬ها نشسته بود اما همه از پاسخ دادن امتناع کردند، سپس علی علیه السّلام عرض كرد: من در دنیا و آخرت دوست و همراه شما خواهم بود. اما پیامبر توجهی به وی نفرمود، پس رو به یکی از آن¬ها کرده و فرمود: کدام یک از شما دوست و همراه من در دنیا و آخرت خواهد بود؟ همه امتناع کردند، پس علی علیه السّلام عرض کرد: من در دنیا و آخرت دوست و همراه شما خواهم بود، آن¬گاه پیامبر ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ فرمود: تو دوست و همراه من در دنیا و آخرت هستی.
گوید: و او نخستین کسی از میان مردم بود که بعد از خدیجه اسلام آورد.
گوید: و رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـجامه خود را گرفته و روی علی، فاطمه، حسن و حسین ـ صلوات الله علیهم ـ انداخته، سپس فرمود: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» (خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.)
گوید: و علی علیه السلام جانِ خود را با خدا معامله کرد، جامه پیامبر را بر تن نمود سپس در جای وی خوابید؛ مشرکان قصد رسول خدا را داشتند. پس در حالی که علی خوابیده بود، ابوبکر آمد در حالی که گمان می¬کرد او پیامبر خداست؛ پس علی علیه السّلام به وی فرمود: پیامبر به طرف چاه میمون رهسپار گشته، خود را به وی برسان؛ پس ابوبکر روانه گشت و با پیامبر وارد غار گردید. و مشرکان شروع کردند به پرتاب سنگ به طرف علی همان طور که به سوی پیامبر پرت می¬کردند و علی نیز بر خود می¬پیچید در حالی که سرخود را تا صبح پنهان کرده بود و آن را بیرون نمی آورد و چون صبح شد سر خود را بیرون آورد، پس مشرکان به وی گفتند: به راستی که تو پستی، دوست تو را سنگ می¬زدیم بر خود نمی پیچید لیکن چون تو بر خود می¬پیچیدی این کار بر ما غریب بود.
گوید: و مردم عازم جنگ تبوک شدند، پس علی علیه السّلام به پیامبر ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ عرض کرد: با شما بیایم؟ پس نبی خدا به وی فرمود: نه، پس علی بگریست. پیامبر به وی فرمود: آیا خوشنود نمی-شوي که نزد من منزلت هارون از موسی را داشته باشی با این تفاوت که تو پیامبر نیستی؟ نمی¬توانم بروم مگر اینکه تو را جانشین خود (بر مدینه) کرده باشم.
گوید: و رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ به وی فرمود: تو پس از من ولیّ هر مرد و زن مؤمنی هستی.
گوید: و درِ خانه¬هایی را که به مسجد باز می¬شدند بست مگر درِ خانه علی علیه السّلام را و علی تنها کسی بود که می¬توانست در حال جنابت از مسجد النبی بگذرد چون راه دیگری جز این راه نداشت.
گوید: و آن حضرت ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ فرمود: «هرکس من مولایش بوده¬ام، بی¬شک علی مولای اوست.»
  11. قال رسول الله صلى الله عليه واله: إنّ وصيّي وخليفتي وخير من أترك بعدي ينجز موعدي ويقضي ديني عليّ بن أبي طالب. (شواهد التنزيل حافظ حسكاني: ج1 ص98)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: همانا وصيّ من و جانشين من و بهترين كسي كه بعد از من مي ماند، وعده ام را به انجام مي رساند و بدهي مرا مي پردازد، علي بن ابي طالب است.
12. قال رسول الله صلى الله عليه واله: ما تريدون من عليّ؟ ما تريدون من عليّ؟ ما تريدون من عليّ؟ ما تريدون من عليّ؟ إن علياّ منّي وأنا منه و هو وليّ كل مؤمن بعدي.  (سنن الترمذي: ج5 ص632)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: از علي چه مي خواهيد؟ از علي چه مي خواهيد؟  از علي چه مي خواهيد؟ همانا علي از من و من از علي هستم و او وليّ هر مؤمن بعد از من است.

چهل حدیث نبوی در مناقب و فضائل امیرالمؤمنین از منابع اهل سنت

  13. عن ابن عباس قال: تصدّق عليّ عليه السلام بخاتمه وهو راكع، فقال النبيّ صلى الله عليه واله للسّائل: من أعطاك هذا الخاتم؟ قال: ذاك الراكع، فأنزل الله: إنما وليّكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون. (سوره مائده : 55)   (الدر المنثور، للسيوطي: ج2 ص93.)
ابن عباس روايت مي كند كه علي عليه السلام در حال ركوع انگشترش را صدقه داد. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از فقير پرسيد: چه كسي اين انگشتر را به تو داد؟ فقير گفت: اين كس كه در ركوع است. در اين هنگام خداوند اين آيه را نازل كرد: ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‏اند: همان كسانى كه نماز برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏ دهند.

  14. قال رسول الله صلى الله عليه واله: إن الله قد فرض عليكم طاعتي ونهاكم عن معصيتي، وفرض عليكم طاعة علي بعدي و نهاكم عن معصيته، وهو وصيي ووارثي، وهو مني وأنا منه، حبه إيمان وبغضه كفر، محبه محبي ومبغضه مبغضي، وهو مولى من أنا مولاه، وأنا مولى كل مسلم ومسلمة، وأنا وهو أبوا هذه الأمة. (ينابيع  المودة: ص146)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: خداوند اطاعت از من را بر شما واجب و از نافرماني من بازداشته است و نيز بر شما اطاعت از علي را بعد از من واجب كرده و از نافرماني او بازداشته است. علي وصيّ و وارث من است. او از من و من از اويم. دوستي با او ايمان و دشمني با او كفر است. دوستدار او دوستدار من و نفرت از او نفرت از من است. او مولاي هر كسي است كه من مولاي او هستم و من مولاي هر مرد و زن مسلمانم. من و علي پدران اين امت هستيم.

   15. قال رسول الله صلى الله عليه واله: كنت أنا وعلي نوراً بين يدي الله عزّ وجلّ، يسبّح الله ذلك النور و يقدّسه قبل أن يخلق الله آدم بألف عام، فلمّا خلق الله آدم ركب ذلك النور في صلبه، فلم يزل في شيء واحد، حتى افترقنا في صلب عبد المطلب فَفِيَّ النبوة وفي عليّ الخلافة. (مناقب عليّ بن ابي طالب…، ابن المغازلي شافعي : ص87 ـ 88 )
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: من و علی هزار سال قبل از آفرينش آدم نوری در برابر خدای عزّوجل بودیم و آن نور خدا را تسبیح و تقدیس می کرد. چون خداوند آدم را خلق كرد اين نور را در پشت او قرار داد. ما پيوسته يكي بوديم تا اینکه در صلب عبدالمطلّب از هم جدا گشتیم که نبوّت در من و خلافت در علی قرار گرفت.
  16. إن في علي خصالاً لو كانت واحدة منها في رجل اكتفى بها فضلاً وشرفاً: قوله صلى الله عليه واله: من كنت مولاه فعلي مولاه، وقوله صلى الله عليه واله: علي مني كهارون من موسى، وقوله صلى الله عليه واله: علي مني وأنا منه، وقوله صلى الله عليه واله: علي مني كنفسي طاعته طاعتي ومعصيته معصيتي، وقوله صلى الله عليه واله: حرب علي حرب الله وسلم علي سلم الله، وقوله صلى الله عليه واله: ولي علي ولي الله وعدو علي عدو الله، وقوله صلى الله عليه واله: علي حجة الله على عباده، وقوله صلى الله عليه واله: حب علي إيمان وبغضه كفر، وقوله صلى الله عليه واله: حزب علي حزب الله وحزب أعدائه حزب الشيطان، وقوله صلى الله عليه واله: علي مع الحق والحق معه لا يفترقان، وقوله صلى الله عليه واله: علي قسيم الجنة والنار، وقوله صلى الله عليه واله: من فارق علياً فقد فارقني ومن فارقني فقد فارق الله، وقوله صلى الله عليه واله: شيعة علي هم الفائزون يوم القيامة. (ينابيع  المودة: ص 65 ب7)
قندوزي حنفي در كتاب خود ينابيع الموده مي نويسد: در علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ ويژگي هايي است كه اگر يكي از آنها در فردي باشد براي فضيلت و شرافت او كافي است. اين فضيلتها عبارتند از: اين سخن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه: هر كس من مولاي او هستم، علي مولاي اوست. و اين سخن پيامبر: نسبت علي با من مانند نسبت هارون با موسي است. و اين سخن پيامبر: علي از من است و من از علي هستم. و اين سخن پيامبر: علي مانند نفس من است، اطاعت او اطاعت من و نافرماني او نافرماني من است. و اين سخن پيامبر: جنگ با علي جنگ با خداست و صلح با علي صلح با خداست. و اين سخن پيامبر: دوست علي دوست خدا و دشمن علي دشمن خداست و اين سخن پيامبر: علي حجت خداوند بر بندگانش است و اين سخن پيامبر: دوستي علي ايمان و دشمني با او كفر است. و اين سخن پيامبر: حزب علي حزب الله و حزب دشمنان علي حزب شيطان است. و اين سخن پيامبر: علي با حق است و حق با علي است كه هرگز از هم جدا نمي شوند. و اين سخن پيامبر: علي تقسيم كننده بهشت و جهنم است و اين سخن پيامبر: آن كس از علي جدا شود از من جدا شده است و هر كس از من جدا شود، از خداوند جدا شده است. و اين سخن پيامبر: علي و شيعيانش در قيامت رستگارانند.

   17. قال رسول الله صلى الله عليه واله: ستكون من بعدي فتنة، فإذا كان ذلك فالزموا عليّ بن أبي طالب، فإنّه أوّل من يراني وأول من يصافحني يوم القيامة وهو معي في السماء الأعلى وهو الفاروق بين الحق والباطل. (تاريخ دمشق لابن عساكر، ج42 ص450)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: پس از من فتنه اي رخ خواهد داد، پس هر گاه چنين شد با علي بن ابي طالب همراه شويد. او اولين كسي است در قيامت مرا مي بيند و با من مصافحه مي كند. او با من در آسمان اعلي است. او جدا كننده بين حق و باطل است.

   18. عن أبي ثابت مولى أبي ذر قال: كنت مع عليّ عليه السلام يوم الجمل فلمّا رأيت عائشة واقفة دخلني بعض ما يدخل الناس، فكشف الله عنّي ذلك عند صلاة الظهر، فقاتلت مع أمير المؤمنين عليه السلام فلمّا فرغ ذهبت إلى المدينة، فأتيت أمّ سلمة فقلت: إنّي والله ما جئت أسأل طعاماً ولا شراباً ولكنّي مولى لأبي ذر. فقالت: مرحباً، فقصصت عليها قصّتي، فقالت: أين كنت حين طارت القلوب مطائرها؟ قلت: إلى حيث كشف الله ذلك عنّي عند زوال الشمس. قالت: أحسنت، سمعت رسول الله صلى الله عليه واله يقول: عليّ مع القرآن والقرآن مع علي لن يتفرّقا حتى يردا عليّ الحوض (المستدرك على الصحيحين: ج3 ص124)
از ثابت غلام ابوذر روايت شده است كه گفت: با اميرالمؤمنين عليه السلام در جنگ جمل حاضر شدم. چون عايشه را در پيش صف مخالفان ديدم شكى در دل من پيدا شد چنانكه اكثر مردم به آن سبب در شك افتاده بودند. هنگام نماز ظهر حق تعالى پرده شك را از دل من برداشت و در لشكر اميرالمؤمنين مشغول جنگ با مخالفان شدم. بعد از آن به نزد ام سلمه همسر رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله ـ آمدم و به او گفتم سوگند به خدا براي خوردني و نوشيدني نزد شما نيامده ام. من غلام ابوذر هستم. ام سلمه گفت: خوش آمدي. آن گاه قصه خود را برای او نقل كردم. پس گفت: در وقتى كه مرغ دلها از آشيانه هاى خود پرواز كرده بودند چه کردی؟ گفتم: هنگام زوال خورشيد و نماز ظهر خداوند آن حجاب تردید را از دلم برداشت. ام سلمه گفت: کار خوبی كردى. من از رسول خدا شنيدم كه مى‏گفت: على با قرآن است و قرآن با على واین دو از يكديگر جدا نمى‏شوند تا در حوض كوثر به نزد من آيند.

19. قال رسول الله صلى الله عليه واله في مرض موته: أيّها الناس يوشك أن أقبض قبضاً سريعاً فينطلق بي وقد قدمت إليكم القول معذرة إليكم، ألا إني مخلّف فيكم كتاب ربّي عزّوجلّ وعترتي أهل بيتي، ثمّ أخذ بيد عليّ عليه السلام فرفعها فقال: هذا عليّ مع القرآن والقرآن مع عليّ لايفترقان حتى يردا عليَّ الحوض فاسألهما ما خلفت فيهما. (الصواعق المحرقة، ابن حجر: ص75)
رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله ـ در بیماری آخر خود كه به رحلت آن حضرت انجاميد، فرمود: ای مردم! به زودی خداوند روح مرا خواهد گرفت و از میان شما خواهم رفت. این سخن را برای اتمام عذر و حجت با شما در میان نهادم. بدانید که من پس از خود، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم را به جا می گذارم. سپس دست علی را گرفت و بالا برد و فرمود: علی با قرآن است و قرآن با علی. این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. من از این دو (قرآن و علی) درباره برخوردی که با آنها شده است خواهم پرسید.

    20. قال رسول الله صلى الله عليه واله لعليّ عليه السلام: جعلتك علماً فيما بيني وبين أمتي، فمن لم يتبعك فقد كفر. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص388)
رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ خطاب به علي عليه السلام فرمود: من تو را پرچم (هدايت) بين خود و امتم قرار دادم، پس هر كس از تو پيروي نكند، كافر شده است.

  21.  قال رسول الله صلى الله عليه واله: من أطاعني فقد أطاع الله، ومن عصاني فقد عصى الله، ومن أطاع عليّاً فقد أطاعني، ومن عصى عليّاً فقد عصاني. (المستدرك على الصحيحين: ج3 ص121)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: آن كس كه از من اطاعت كند، خداوند را اطاعت كرده است و آن كس كه از من نافرماني كند، خدا را نافرماني كرده است و آن كس كه علي را اطاعت كند، از من اطاعت كرده است و آن كس كه از علي نافرماني كند، از من نافرماني كرده است.

  22. قال رسول الله صلى الله عليه واله: من آمن بي وصدّقنيّ فليتولّ عليّ بن أبي طالب عليه السلام فإنّ ولايته ولايتي وولايتي ولاية الله. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص 239)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: هر كس به من ايمان آورده و مرا تصديق كرده است بايد به ولايت علي بن ابي طالب گردن نهد چرا كه ولايت او ولايت من است و ولايت من ولايت خداوند است.

  23. قال رسول الله صلى الله عليه واله: من سرّه أن يحيى حياتي ويموت مماتي ويسكن جنات عدن التي غرس فيها قضيباً ربي، فليوال علياً وليوال وليه، وليقتد بالأئمة من ولده من بعده، فإنهم عترتي خلقوا من طينتي، ورزقوا فهماً وعلماً، وويل للمكذبين بفضلهم من أُمتي، القاطعين فيهم صلتي، لا أنالهم الله شفاعتي. (ينابيع  المودة: ص151)
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: هر كه خوشحال می‌شود به زندگى من زنده باشد و به مرگ من بميرد و ساکن بهشت عدنى شود كه درخت آن را پروردگارم غرس نموده، پس بعد از من علی را و دوست او را دوست بدارد و به ائمه بعد از او كه از نسل او هستند، اقتدا کند، زیرا ایشان عترت منند که از سرشت من خلق شده‌اند و فهم و علم روزیشان شده است. وای بر تکذیب کنندگان فضایلشان از امت من و قطع کنندگان رابطه من! خداوند شفاعت مرا به ایشان نرساند.

  24. قال رسول الله صلى الله عليه واله لعلي عليه السلام: إذا كان يوم القيامة، يؤتى بك يا علي بسرير من نور، وعلى رأسك تاج، قد أضاء نوره وكاد يخطف أبصار أهل الموقف، فيأتي النداء من عند الله جل جلاله: أين وصي محمد رسول الله؟ فتقول: ها أنا ذا. فينادي المنادي: أدخل من أحبك الجنة وأدخل من عاداك في النار، فأنت قسيم الجنة والنار. (ينابيع  المودة: ص96)
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به علي ـ عليه السلام ـ فرمود: وقتي هنگامه قيامت بر پا شود تو را با تختي از نور حاضر مي كنند در حالي كه بر سرت تاجي از نور است كه نور آن چنان تابناك است كه نزديك است چشمان اهل محشر را خيره و تار كند. پس صدايي از جانب خداوند مي پرسد: جانشين محمد رسول خدا كجاست؟ تو مي گويي: من اينجايم. آن گاه منادي ندا مي دهد كه هر كسي را كه دوستت دارد به بهشت ببر و هر كس را با تو دشمني ورزيده است به جهنم ببر كه تو تقسيم كننده بهشت و جهنم هستي.

  25. نظر النبي صلى الله عليه واله إلى علي عليه السلام فقال: هذا وشيعته هم الفائزون يوم القيامة. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص333)
پيامبر صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام نظر كرد و فرمود: تنها علي و شيعه او رستگاران در روز قيامتند. 

   26. قال رسول الله صلى الله عليه واله: أوصي من آمن بي و صدّقني بولاية عليّ بن أبي طالب، فمن تولاّه تولاّني، ومن تولاّني تولّى الله. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص239)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: هر كس را كه به من ايمان آورده و مرا تصديق كرده است، به ولايت علي بن ابي طالب سفارش مي كنم. پس هر كس ولايت علي را بپذيرد ولايت من را پذيرفته و پذيرش ولايت من به معناي پذيرش ولايت خداوند است.

چهل حدیث نبوی در مناقب و فضائل امیرالمؤمنین از منابع اهل سنت

    27. قال رسول الله صلى الله عليه واله: عليّ خير البشر، من أبى فقد كفر. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص372)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: علي ـ عليه السلام ـ بهترين انسان است، هر كس از پذيرش ولايت او سرباز زند، كافر است.

   28. وعن عائشة، قالت: قال رسول الله صلى الله عليه واله وهو في بيتها لما حضره الموت: أدعوا لي حبيبي، فدعوت له أبابكر، فنظر إليه ثم وضع رأسه، ثمّ قال: ادعوا لي حبيبي، فدعوا له عمر، فلمّا نظر إليه وضع رأسه، ثم قال: ادعوا لي حبيبي، فقلت: ويلكم ادعوا له عليّ بن أبي طالب، فوالله ما يريد غيره، [فدعوا عليّاً فأتاه] فلمّا رآه أفرد الثوب الذي كان عليه ثم أدخله فيه، فلم يزل يحتضنه حتّى قبض صلى الله عليه واله ويده عليه (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42)
 از عائشه روايت شده كه گفت: چون وقت وفات پیامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرا رسید در حالي كه در خانه اش بود، فرمود: دوستم را به نزد من بخوانید. پس ابوبکر را صدا زدم. پیامبر نگاهی به ابوبکر انداخت سرش را برگرداند و دوباره فرمود: دوستم را به نزد من بخوانید. عمر را صدا زدند و چون نگاهش به عمر افتاد، دوباره فرمود: دوستم را به نزد من فرا بخوانید. پس من گفتم: وای بر شما. علی بن ابی طالب را صدا بزنید. به خدا قسم منظور پیامبر کسی غیر او نیست. چون علی ـ علیه السلام ـ را دید جامه ای که بر رویش بود به روی او کشید و او را وارد آن کرد و پیوسته در کنار پیامبر بود تا اینکه پیامبر جان داد در حالی که دست پیامبر بر بدن امیرالمؤمنین بود.

    29. قال رسول الله صلى الله عليه واله: ضربة علي يوم الخندق أفضل من أعمال أُمتي إلى يوم القيامة. (ينابيع المودة: ص163)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: ضربت علي در روز نبرد خندق از همه اعمال (نيك) امت من تا روز قيامت با فضيلت تر است.

  30. عن البراء بن عازب قال: أقبلنا مع رسول الله صلى الله عليه واله في حجته التي حج فنزل في بعض الطريق فأمر الصلاة جامعة فأخذ بيد علي عليه السلام فقال: ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم، قالوا: بلى، قال: ألست أولى بكل مؤمن من نفسه، قالوا: بلى، قال: فهذا ولي من أنا مولاه اللهم وال من والاه اللهم عاد من عاداه (سنن ابن ماجة: ج1 ص43 ـ مسند احمد، حديث: 906)
براء بن عازب روايت مي كند كه ما در حجة الوداع با رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ بوديم كه در ميانه راه فرود آمد و فرمود تا همه حاجيان همراه او جمع شوند. آنگاه دست علي ـ عليه السلام ـ را گرفت و بلند كرد و فرمود: آيا من سزاوارتر به مؤمنين از خودشان نيستم؟ جمعيت فرياد زد: بله، باز حضرت فرمود: آيا من سزاوارتر به هر مؤمني از خودش نيستم؟ همه پاسخ دادند: بله چنين است. آنگاه فرمود: اين (علي) وليّ هر كسي است كه من مولاي او هستم. خدايا با هر كه با او دوستي كرد (و ولايت او را پذيرفت)، دوستي كن و با هر كه با او دشمني كرد، دشمني كن.

  31. قال رسول الله صلى الله عليه واله: من آذى عليا فقد آذاني  (مسند أحمد: حديث 15394)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: هر كس علي را بيازارد من را آزرده است.

 32. عن أم سلمة: أن النبي صلى الله عليه واله جلل على علي وحسن وحسين وفاطمة كساء ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بيتي وخاصتي اللهم أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا، فقالت أم سلمة: يا رسول الله أنا منهم؟ قال: إنك إلى خير. (مسند احمد: حديث 25383)
ام سلمه روايت مي كند كه پيامبر صلي الله عليه و آله عبايي را بر علي و حسن و حسين و فاطمه ـ صلوات الله عليهم ـ افكند و فرمود: خداوندا! اينان اهل بيت و برترين افراد من هستند. خدايا از آنان پليدي را ببر و به بهترين شكل پاكيزه شان گردان. ام سلمه مي گويد: به رسول خدا عرض كردم: آيا من هم از آنها هستم. حضرت فرمود: نه اما تو در مسير خير و هدايت هستي.

  33. عن أمّ سلمة قالت: والذي أحلف به أن كان عليّ لأقرب الناس عهداً برسول الله صلى الله عليه واله قالت: عدنا رسول الله صلى الله عليه واله غداة بعد غداة، يقول: جاء عليّ؟ مراراً وأظنّه كان بعثه في حاجة فقالت: فجاء بعد فظننا أنّ له إليه حاجة فخرجنا من البيت فقعدنا عند الباب فكنت من أدناهم إلى الباب فأكبّ عليه عليّ فجعل يساره و يناجيه ثمّ قبض صلى الله عليه واله  من يومه ذلك، فكان أقرب الناس به عهداً (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص394)
از اُمّ¬سلمه روايت شده كه گفت: سوگند به آنکه به وی سوگند یاد می¬کنم علی نزدیک¬ترین فرد از مردم به رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ بود. هر روز صبح كه رسول الله را ملاقات مي كرديم می¬فرمود: علی آمد؟ و بارها آن را تکرار می¬فرمود. گمان مي كردم كه وی را در پی کاری فرستاده است. سپس آن روز علی آمد، پس گمان کردم که با وی کاری شخصی دارد از این رو از خانه خارج شدیم و کنار در نشستیم. و من از همه به در نزدیک¬تر بودم. پس علی علیه السّلام به طرف وی خم گشت و سپس رسول خدا شروع کرد در گوشی با وی سخن گفتن تا اینکه رسول خدا در همان حال از دنیا رفت و بدین ترتیب وی نزدیک¬ترین مردم به پیامبر ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ بود.

 34. قال رسول الله صلى الله عليه واله لعليّ: أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبيّ بعدي و لو كان لكنته (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص176)
پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به علي ـ عليه السلام ـ فرمود: آيا خشنود نمي شوي كه جايگاه تو نسبت به من مانند جايگاه هارون نسبت به موسي باشد جز آن كه بعد از من پيامبري نيست كه البته اگر بود، آن پيامبر تو بودي.

چهل حدیث نبوی در مناقب و فضائل امیرالمؤمنین از منابع اهل سنت

  35. قال رسول الله صلى الله عليه واله: مثلي و مثل عليّ مثل شجرة، أنا أصلها وعليّ فرعها والحسن والحسين ثمرها، والشيعة ورقها، فهل خرج من الطيّب إلاّ الطيّب؟ (تاريخ دمشق ابن عساكر: ج42 ص384 )
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: مثل من و مثل علي مثل درختي است كه من ريشه (و تنه) آن و علي شاخه آن و حسن و حسين ميوه آن و شيعه برگهاي آنند. پس آيا از پاكيزه جز پاكيزه به دست مي آيد؟

36. قال رسول الله صلى الله عليه واله: يا علي، أنا مدينة العلم وأنت بابها، ولن تُؤتى المدينة إلا من قبل الباب، وكذب من زعم أنه يحبني و يبغضك، لأنك مني وأنا منك، لحمك من لحمي، ودمك من دمي، وروحك من روحي، و سريرتك من سريرتي، وعلانيتك من علانيتي، سعد من أطاعك وشقي من عصاك، وربح من تولاك وخسر من عاداك، فاز من لزمك وهلك من فارقك، مثلك ومثل الأئمة من ولدك بعدي مثل سفينة نوح، من ركبها نجا ومن تخلف عنها غرق، ومثلكم كمثل النجوم كلما غاب نجم طلع نجم إلى يوم القيامة. (ينابيع  المودة: ص36)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: اي علي! من شهر علمم و تو درِِ آن هستي و هرگز وارد شهر جز از درِ آن نمي توان شد. دروغ مي گويد آن كه گمان مي برد من را دوست دارد اما با تو دشمن است. چون تو از مني و من از توام. گوشت تو گوشت من و خون تو خون من است. روح تو از روح من و باطن تو باطن من و آشكار و ظاهر تو ظاهر من است. سعادتمند شد آن كه از تو اطاعت كرد و بدبخت شد آن كه نافرماني ات كرد. سود برد آن كه ولايت و دوستي تو را پذيرفت و زيان كرد آن كه با تو دشمني ورزيد. آن كس كه همراه تو شد، رستگار شد و آن كس كه از تو جدا شد، هلاك شد. مَثل تو و مَثل امامان از نسل تو بعد از من مثل سفينه نوح است كه هر كس در آن در آمد نجات يافت و هر كس از آن جا ماند، غرق شد. همچنين مَثل شما مثل ستارگان است كه هر ستاره اي غائب شود ستاره اي ديگر طلوع مي كند و اين تا روز قيامت ادامه دارد. 

 37. وعن أنس بن مالك قال: كنت جالساً مع النبيّ صلى الله عليه واله إذ أقبل عليّ ابن أبي طالب عليه السلام فقال النبيّ صلى الله عليه واله: يا أنس أنا وهذا حجّة الله على خلقه. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص308)
انس بن مالك مي گويد: من نزد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نشسته بودم كه علي بن ابي طالب آمد. پيامبر فرمود: اي انس! من و اين (علي) حجت خداوند بر مخلوقاتش هستيم.

  38. قال رسول الله صلى الله عليه واله: عليّ منّي مثل رأسي من بدني (مناقب عليّ بن أبي طالب : ص92)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: علي نسبت به من مانند سر من نسبت به بدنم است.

  39. قال رسول الله صلى الله عليه واله: عنوان صحيفة المؤمن حب علي بن أبي طالب. (ينابيع المودة: ص105)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: عنوان صحيفه مؤمن دوستي علي ابن ابي طالب است.

  40. قال رسول الله صلى الله عليه واله: عليّ عليه السلام أقضى أمتي بكتاب الله، فمن أحبني فليحبّه، فإن العبد لا ينال ولايتي إلاّ بحبّ عليّ عليه السلام. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص241)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: علي ـ عليه السلام ـ مسلط ترين و آگاه ترين فرد نسبت به قران است. پس هر كه من را دوست دارد بايد او را نيز دوست داشته باشد. همانا هيچ بنده اي به ولايت من دست پيدا نمي كند مگر با دوست داشتن علي.

مطالب مرتبط

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با فست‌فود آمریکایی + تصاویر

هنوز امضای وزرای خارجه پای متن برجام خشک نشده، این «زنجیره‌ای کهنسال» بدنبال پذیرایی از ایرانیان با فست‌فود آمریکایی است. در این گزارش نگاهی به اولین مشتری دست به نقد ورود به بازار ایران داریم تا ببینیم مک‌دونالد معروف کیست و بزرگترین رستوران زنجیره‌ای جهان با بیش از شصت‌سال سابقه چگونه به این جایگاه رسیده است.
گروه گزارش ویژه مشرق - پس از به سرانجام رسیدن برجام در مذاکرات جامع وین، حالا همه منتظر تأیید این برنامه جامع در پایتخت‌ها هستند. اما شرکت‌های بزرگ اروپایی و آمریکایی گویا قصد ندارند منتظر تأیید توافق باشند و از حالا برای بازار ایران دندان تیز کرده‌اند. آلمانی‌ها در همان روزهای اول پیش‌دستی کرده و با هیئت اقتصادی‌شان به ریاست وزیر اقتصاد این کشور راهی تهران شدند تا سهم بیشتری از این سفره ببرند. هیئت فرانسوی هم در سطح وزیر خارجه بدسابقه‌شان به تهران آمدند و دیدارهای فشرده‌ سیاسی و اقتصادی انجام دادند.

در این میان خبر درخواست مک‌دونالد برای تأسیس شعبه‌هایش در ایران نیز منتشر شد؛ مک‌دونالد فرم درخواست اعطای نمایندگی در ایران را پس از پایان مذاکرات وین، در وبسایتش قرار داد. اقدامی که در داخل کشور نیز با استقبال و ذوق‌زدگیِ جریان‌های سیاسی تندرو و عجولِ برقراری ارتباط با غرب به هر قیمت و در هر سطحی، همراه شد.

مک‌ دونالد//
فرم ثبت درخواست نمایندگی مک‌دونالد در ایران در سایت این شرکت


مک‌ دونالد//
روزنامه کیهان به تلاش‌های داخلی برای بازکردن پای مک دونالد به ایران واکنش نشان داد

اما اینکه هنوز امضای وزرای خارجه پای متن برجام خشک نشده، این «زنجیره‌ای کهنسال» بدنبال پذیرایی از ایرانیان با فست‌فود آمریکایی است، خود از منظر دیگری نیز قابل بررسی است؛ که چرا سهم ایرانِ تحت تحریم‌های ظالمانه اقلام حیاتی از قبیل دارو و هواپیمای مسافربری، فست‌فود آمریکاست. چرا آمریکایی‌ها و شرکایشان برای ارسال قطعات هواپیماهای مسافربری به ایران پیش‌قدم نشده‌اند؟ آیا برنامه طر‌ف‌های مذاکره‌کننده ایران اشباع‌کردن بازار و مردم ایران از کالاهای مصرفی و برندهای معروف و پرکردن چشم‌ جامعه از این اقلام و ایجاد «بی‌اشتهایی کاذب» برای مطالبه لغو تحریم‌های اساسی در صنعت و بخش نظامی است؟ پاسخ این سؤال‌ها را شاید چند ماه  دیگر بهتر بتوان از لابه‌لای قراردادهای اقتصادی منعقد شده پیدا کرد.

اینجا تنها نگاهی به اولین مشتری دست به نقد ورود به بازار ایران داریم. ببینیم مک‌دونالد معروف کیست و بزرگترین رستوران زنجیره‌ای جهان با بیش از شصت‌سال سابقه، 35هزار و اندی شعبه و درآمدی بیشتر از 22 میلیارد دلار در سال، چگونه و به چه بهایی به جایگاه کنونی رسیده است.

شروع برادران مک‌دونالد

شرکت مک‌دونالد دارای بزرگترین زنجیره‌ رستوران‌های فست فود در سراسر دنیا است. این شرکت با فعالیت در 119 کشور روزانه دارای 68 میلیون مشتری است. تاریخ آغاز به کار این شرکت به 1940 باز می‌گردد، وقتی که برادران ریچارد و موریس مک دونالد در کالیفرنیا اولین رستوران خود را راه‌اندازی کردند. برادران مک‌دونالد، کار خود را با یک دستگاه تولید نوشیدنی‌های «میلک شیک» شروع کردند و آنچه آنان را از سایر اغذیه فروشی‌ها متمایز می‌کرد، الهام گرفتن از خط تولید کارخانجات بود. آن‌ها با استفاده از چنین ویژگی‌ای، می‌توانستند در سال‌های پرمشغله جنگ جهانی دوم، سفارشات را هر چه سریع‌تر در اختیار مشتریان خود قرار دهند و البته افزایش نرخ اشتغال زنان نیز روز به روز بر تعداد طرفداران این نوع تغذیه می‌افزود.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
برادران مک‌دونالد
 
تصمیم آنها به استفاده از «سیستم خدمات رسانی سریع» در سال 1948 پایه و اساس شکل‌گیری رستوران‌های فست فود در آینده را رقم زد. البته این سیستم دو دهه پیش از این توسط رستوران زنجیره‌ای وایت کسل (white castle) مورد استفاده قرار می‌گرفت اما عرضه غذا در زمانی کوتاه با مک‌دونالد شناخته شد. در سال 1955 «ری کراک» به برادران مک‌دونالد پیوست و از آنجا تأسیس شعبه‌های این رستوران شروع شد.

مک‌دونالد؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود + تصاویر و فیلم
اولین فست فود مک‌دونالد - 1955

دفتر مرکزی این شرکت در ایالت ایلینویس ایالات متحده واقع شده است. بر اساس آمار موسسه اینتر‌برند در سال 2011 مک‌دونالد با ارزش سهامی معادل 35,593 میلیون دلار و 6% رشد نسبت به سال 2010 به عنوان ششمین برند تجاری برتر در دنیا شناخته شد.

مک‌ دونالد//
مک‌دونالد، بزرگترین رستوران زنجیره‌ای در جهان با درآمد سالانه بیش از 22 میلیارد دلار است

در سال 1961 مک‌دونالد برای اولین بار نام و لوگوی تجاری خود که به شکل قوس‌های طلایی (Golden Arches) بود و به نوعی حرف M از ابتدای نام مک‌دونالد را تداعی می‌کرد، را ثبت کرد. به عقیده کارشناسان شکل خاص و ترکیب رنگ زرد و قرمز استفاده شده در لوگوی مک‌دونالد خود یکی از دلایل جذب کودکان به سمت این رستوران است. کارشناسان مک‌دونالد را تنها یک پدیده اقتصادی نمی‌دانند بلکه این زنجیره‌ قدرتمند را یک پدیده اجتماعی و فرهنگی تلقی می‌کنند که حامل ارز‌ش‌های جامعه‌ آمریکایی است؛ ترویج فرهنگ فست‌فودگرایی که خود فرهنگ فردگرایی را بدنبال دارد.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم

بر اساس آماری که کمیسیون تجارت فدرال آمریکا آخرین بار در سال 2006 منتشر کرد، مک‌دونالد بیش از 520 میلیون دلار هزینه صرف تبلیغات خود برای کودکان از طریق ساخت عروسک‌های مجانی کرده‌اند.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
مک‌دونالد طراحی‌های جذابی برای ترغیب کودکان دارد

برادران مک‌دونالد اولین شعبه رستوران‌های زنجیره‌ای خود را با کمک ری کراک (Ray Kroc) در اوریل 1955 در ایالت ایلینویس امریکا افتتاح کردند و این آغازی بود برای گسترش رستوران‌های زنجیره‌ای مک‌دونالد در سراسر دنیا. البته کراک و برادران مک‌دونالد برای توسعه فعالیت تجاری خود همواره با یکدیگر مشکل داشتند، اما از نقش کراک در موفقیت این نام تجاری در دنیا نمی‌توان به سادگی گذشت.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
اولین فست فود مک‌دونالد - 1955

مک‌دونالد دارای بیش از 35هزار شعبه و یک و نیم میلیون کارمند در سراسر دنیاست. این شرکت که به عنوان نماد کاپیتالیسم آمریکایی در جهان شناخته می‌شود که با صرف هزینه های سنگین تبلیغاتی در صدد حفظ موقعیت خود به عنوان رتبه اول در حوزه مواد غذایی است.

البته این شرکت دارای برند‌های دیگری مانند Piles café  نیز است. این شرکت با توجه به تعداد زیاد مشتریان خود، برای کسب سود بیشتر و با تقلید از استار‌باکس (Starbucks) دیگر برند معروف کافی‌شاب زنجیره‌ای، به معرفی کافی‌شاپ مک‌کافی (McCafe) پرداخت.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
ریچارد مک‌دونالد

اولین شعبه مک‌کافی در 1993 در ملبورن استرالیا افتتاح شد. با گذشت زمان بسیاری از رستوران‌های مک‌دونالد با تقلید از شعبه ملبورن به افتتاح کافی‌شاپ مک‌کافی در درون رستوران کردند و برخی از آنها با 60% فروش بیشتر نیز مواجه شدند. در حال حاضر بیش از 600 شعبه مک‌کافی در سراسر دنیا مشغول فعالیت هستند.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
کافی‌شاپ مک کافی که بعضا در خود رستوران‌های مک‌دونالد واقع شده‌اند


این شرکت برای افزایش مشتریان خود به ایده‌های بسیاری مانند ایجاد فضای بازی برای کودکان در کنار رستوران و یا تغییر دکوراسیون دست زد. مک‌دونالد از مدل تجاری جالبی استفاده می‌کند. این شرکت با خرید و افتتاح رستوران‌های خود در نقاط مهم شهرها به نوعی در حوزه املاک نیز فعال می‌باشد. البته این سیاست با توجه به متفاوت بودن شرایط در کشورهای مختلف تغییر می‌کند.

با وجود اینکه مک‌دونالد به عنوان یکی از شرکت‌های بزرگ و به ظاهر موفق دنیا شناخته می‌شود اما تعداد افرادی که نسبت به نوع فعالیت‌ها و محصولات این شرکت انتقاد دارند کم نیست. توسعه شرکت‌ها و محصولاتشان در سطح جهانی اگرچه سود زیادی را برای صاحبان این نوع شرکها همراه دارد اما از طرف دیگر داشتن مشتریان و مخاطبان بیشتر مسلما انتظارات زیادی را نیز به همراه دارد، مسأله‌ای که عمدتا تحت تاثیر سود مالی قرار گرفته و زیاد به آن توجه نمی‌شود و همین موضوع باعث بوجود آمدن و گاها تشدید انتقادات از این شرکت‌ها می‌شود. شرکت مک‌دونالد نیز از این قاعده مستثنی نیست.


روز جهانی ضد مک دونالد

پس از توسعه مک‌دونالد در سطح جهانی، رفته رفته برخی مسائل و مشکلات اخلاقی شهرت این شرکت را تحت تأثیر قرار داد و رفته رفته به تعداد معترضان ضد مک‌دونالد افزود. معترضین حتی روز 16 اکتبر را "روز ضد مک‌دونالد" نامگذاری کردند. این اعتراضات آنجا خود را نشان داد که در شورش‌های ضد سرمایه‌داری در انگلیس، رستوران‌های مک‌دونالد اولین جایی بود که مورد حمله قرار گرفت. البته بیشترین آسیبی که به شهرت مک‌دونالد وارد شد در خصوص دادگاه مک‌لیبل (McLibel) بود. در این پرونده شرکت مک‌دونالد از فعالانی که به توزیع دست‌نوشته‌هایی با موضوع "مشکل مک‌دونالد چیست" کرده بودند شکایت کرد و انتظار داشت که دادگاه به سرعت حکمی سنگین برای متهمان صادر کند. در عوض این پرونده نزدیک به دو سال و نیم در جریان بود و به یکی از طولانی‌ترین پرونده‌های تاریخ قضایی انگلیس تبدیل شد.
 
«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
مخالفان، 16 اکتبر را روز ضد مک‌دونالد نامیدند

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
تجمع مخالفان در مقابل یکی از رستوران‌های مک‌دونالد


مک‌دونالد، دشمن سلامت انسان

یکی از بیشترین انتقاداتی که مک‌دونالد طی 30 سال اخیر با آن مواجه بوده مربوط به غذایی است که در رستوران‌های آن به مشتریان عرضه می‌شود. منتقدین معتقدند که غذاهای عرضه شده در مک‌دونالد یکی از عوامل اصلی شیوع چاقی در میان مردم آمریکا و دیگر کشورهای پیشرفته است. مطالعات پزشکی نشان می‌دهد که میزان افزایش وزن در میان افراد انگلیسی بیش از دیگر کشورهای اروپا در حال بالا رفتن است و یک پنجم از مردم انگلیس به شکل خطرناکی از افزایش وزن رنج می‌برند ( و این در حالی است که مک‌دونالد در انگلیس دارای بیش از 1200 شعبه است).

میزان مرگ و میر ناشی از چاقی مفرط در آمریکا بش از 300 هزار نفر در سال است که درصد بالایی از چاقی افراد ناشی از مصرف فست‌فود است. حال اینکه میزان مرگ‌و‌میر ناشی از مصرف سیگار در همین کشور حدود 400 هزار نفر است. اینجاست که سهم و نقش مک‌دونالد به عنوان بزرگترین رستوران فست‌فود در آمریکا و جهان نمود بیشتری پیدا می‌کند. پس از بررسی ارزش غذایی محصولات مک‌دونالد مشخص شد که غذایی مانند بیگ مک (Big Mac ) و یا مرغ سرخ کرده دارای 910 کالری، 46 گرم چربی (که 13 گرم آن چربی اشباع شده است) است و این بدان معناست که این شرکت استانداردهای رژیم غذایی آمریکا را رعایت نمی‌کند. علاوه بر چاقی مفرط، دیابت، فشار خون، بیماری‌های قلبی و سرطان نتایج استفاده از چربی زیاد، شکر و نمک است ( موادی که به شکل یکجا و به میزان بالا در محصولات مک‌دونالد وجود دارند).

تاثیر استفاده‌ از رژیم غذایی مک‌دونالد در فیلم انتقادی مورگان اسپورلاگ (Morgan Spurlock) به وضوح دیده می‌شود، جایی که او چیزی جز مک‌دونالد را در وعده‌های غذایی خود استفاده نمی‌کند و در نتیجه با 11 کیلو اضافه وزن، افزایش 60 واحدی کلسترول و از دست دادن کبد خود مواجه می‌شود. وی دچار سردرد و افسردگی شده و در نهایت به مصرف مک‌دونالد اعتیاد پیدا می‌کند.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
مورگان اسپورلاک در فیلم من دوبرابر (Supersize me)
تاثیر استفاده از محصولات مک‌دونالد برای کودکان نیز بسیار خطرناک است، حال اینکه این شرکت با تحت تأثیر قرار دادن کودکان از طریق تبلیغات تلوزیونی، وسایل بازی کودکان و از همه مهمتر استفاده از شخصیت دلقک رونالد مک‌دونالد هر ماه حدود 90 درصد کودکان بین 3 تا 9 سال را جذب رستوران‌های خود می‌کند.


«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
دلقک مک دونالد بیش از 90 درصد کودکان را جذب رستوران‌های این شرکت می‌کند


افزایش اعتراضات از سوی حامیان حیوانات

جبهه دیگری از اعتراضات از سوی افرادی است که معتقدند که حیوانات نیز همانند انسان‌ها به عنوان یک موجود زنده بوده شایسته احترام هستند. مک‌دونالد به دلیل نحوه رفتار با حیوانات قبل از کشتن و با هدف لذیذتر شدن غذا، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. این شرکت بزرگترین ترویج‌کننده غذاهای گوشتی و بزرگترین مصرف‌کننده گوشت گاو، دومین مصرف‌کننده گوشت مرغ در دنیا برای محصولات خود می‌باشد. هجمه انتقادات مربوط به نحوه برخورد با حیوانات در محل‌های نگهداری و کشتارگاه‌های مک‌دونالد است. بر اساس مطالب ارائه شده در دادگاه مک‌لیبل، در مرغداری‌های مک‌دونالد در فضایی کمتر از یک متر و بدون نور تعداد زیادی از این حیوانات نگهداری می‌شود که نتیجه آن 44 درصد ناهنجاری و مشکلات دیگر بهداشتی برای این حیوانات است. در محل‌های دیگر نگهداری حیوانات متعلق به مک‌دونالد نیز همین شیوه رفتار اعمال می‌شود. علاوه بر شرایط نگهداری، مک‌دونالد برای نحوه کشتن حیوانات در کشتارگاه‌ها نیز با هجمه انتقادات مواجه شده است.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
اعتراض به نحوه برخورد مک‌دونالد با حیوانات


خوراک  Foie Gras برای اشراف و ثروتمندان

یکی دیگر از مواردی که باعث افزایش اعتراض مخالفان مک‌دونالد شده است مربوط به یکی از غذاهای عرضه شده در این رستوران به نام Foie Gras   است.

این غذای گرانقیمت که علاوه بر مک‌دونالد در رستوران‌های KFC نیز عرضه می‌شود از جگر پرندگان تهیه می شود. برای تهیه این غذا، جگر پرنده باید از چربی زیاد و حجم بالایی برخوردار باشد و از آنجا که در حالت طبیعی امکان وقوع این امر وجود ندارد، حجم بالایی از غذای چرب و دارای روغن بالا به وسیله دستگاه و به زور به پرنده خورانده می‌شود.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم

سپس پرنده در قفسی کوچک بدون حرکت قرار داده می‌شود تا چربی بیشتری در بدن او ایجاد شود. این شیوه رفتار با حیوانات که به شکل بیرحمانه‌ای صورت می‌گیرد اعتراضات بسیاری را در پی داشته است.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
مراحل تولید   Foie Gras

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم    
مقایسه جگر معمولی غاز ( راست) با جگر انباشته شده از چربی (چپ)
    
    
«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
جگرهای چرب غاز

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم     

غذای گرانقیمت و لوکس Foie Gras


مک‌دونالد و محیط زیست

شرکت‌ها در قبال محیط زیست نیز مسؤول هستند و نباید به آنها به عنوان یک ابزار سودآور بنگرند. این مسأله از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا منعکس‌کننده تصویر شرکت و احساس و ادراک مشتریان آن شرکت است. برای مثال طی یک نظرسنجی از سوی وال استریت ژورنال 53 درصد از مردم به دلیل مسائل و مشکلات محیطی مربوط به محصول یا تولید کننده از خرید آن محصول امتناع می‌کنند. جدی‌ترین نگرانی محیطی نسبت به مک‌دونالد این است که این شرکت برای ایجاد یک چراگاه وسیع در برزیل به تخریب جنگل‌های بارانی آن منطقه اقدام کرده است. این اقدام نه تنها موجب از بین رفتن منابع طبیعی می‌شود بلکه بر گرم شدن کره زمین نیز تاثیرگذار است، زیرا جنگل‌های بارانی نقش مهمی در مکانیزم جذب دی اکسد کربن هوا دارند.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
تخریب جنگل‌های آمازون برای ایجاد چراگاه‌های مک‌دونالد

مک‌دونالد همچنین سالانه از میلیون‌ها تن بسته‌بندی استفاده می‌کند که تنها برای چند دقیقه مورد استفاده قرار می‌گیرند. به طور معمول بسته‌بندی‌های پلی‌استر مورد استفاده برای محصولات مک‌دونالد موجب از بین رفتن گازهای لایه ازن می‌شود. انتقاد دیگری که از این شرکت می‌شود مربوط به تولید میزان بالای زباله آن است. هر رستوران مک‌دونالد در آمریکا روزانه به طور متوسط نزدیک به 110 کیلوگرم زباله تولید می‌کند که با توجه به تولید 410 کیلوگرمی زباله از طرف مراکز توزیع منطقه‌ای شرکت، تعداد زیاد شعبه‌های این شرکت در سراسر دنیا و هزینه بالای از بین بردن این میزان زباله به اهمیت بالای این موضوع می‌توان پی برد.


نقض حقوق کارگران

یکی دیگر از انتقاداتی که همواره مک‌دونالد با آن مواجه بوده مربوط به شرایط کار و سیاست‌های این شرکت در قبال کارکنانش است. این شرکت دارای بیش از یک و نیم میلیون نفر کارمند در سراسر دنیاست که بیش از نیمی از آنها افراد زیر 21 سال هستند. سیاست شرکت در استخدام افرادی با این محدوده سنی به این معناست که بیش از نیمی از کارکنان مک‌دونالد از حداقل حقوق برخوردار هستند. وارد شدن عبارت McJOB در سال 2003 در فرهنگ لغت وبستر که به معنی نوعی از کار با حقوق پایین است نیز بیانگر این موضوع است.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
عبارت Mcjob که به معنی شغلی با درآمد پایین است

یکی دیگر از مشکلاتی که کارکنان این شرکت با آن مواجه هستند کار در شرایط نامناسب،تبیض نژادی، بالا بودن غیر قانونی ساعت کار و پایین بودن شرایط بهداشتی و ایمنی در محیط کار است. البته به دلیل عدم وجود اتحادیه‌های کارگری در درون مک‌دونالد، اقدامی در خصوص تغییر شرایط کارکنان این شرکت صورت نگرفته است. بر اساس نظریه سهامداران میلتون فریمن، نیازها و انتظارات کارکنان به اندازه انتظارات مشتریان از اهمیت بالایی برخوردار است.



کودکان قربانی سیاست‌های بازاریابی مک‌دونالد

اریک اسکلوسر (Eric Schlosser) در کتاب خود با نام ملت "وابسته به فست‌فود" که در سال 2001 به چاپ رسید به انتقاد از سیاست‌های بازاریابی مک‌دونالد پرداخت. به عقیده وی این شرکت با ایجاد سیاست‌های بازریابی به تقلید از شرکت والت دیزنی و ایجاد شخصیت‌هایی مانند دلقک رونالد مک‌دونالد و همراهش برای جذب بازار کودکان تمرکز ویژه‌ای کرده است. به عقیده کارشناسان بازاریابی این اقدام نه تنها موجب جذب کودکان، بلکه خانواده‌های آنها نیز می‌شود. از همه مهمتر این تاکتیک موجب حفظ محبوبیت این برند در دوره بزرگسالی و ایجاد نوعی حس نوستالژی در میان افراد خواهد بود.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
دلقک مک‌دونالد، شخصیت محبوب کودکان و یکی از ابزارهای اصلی سودجویی و سوء استفاده از کودکان است

به عقیده اسکلوسر، مک‌دونالد با نفوذ در میان مدارس از طریق اسپانسرشیپ موفق به کاهش مالیات‌های خود شده است. بر اساس منابع وی 80% کتاب‌هایی که از سوی فرد یا موسسه‌ای مورد حمایت مالی قرار می‌گیرند حاوی مطالبی به سود حمایت‌کننده کتاب هستند و مسلما مک‌دونالد نیز از این قاعده مستثنی نیست.

به عقیده نویسنده بی احترامی به حامیان مالی در مدارس با مجازات همراه خواهد بود. یکی از این موارد مربوط به دانش آموزی به نام مایک کامرون بود که به دلیل پوشیدن لباسی به رنگ آبی (که نماد شرکت پپسی، رقیب کوکاکولا است) در روز کوکاکولا (Coke Day) و هماهنگ نبودن با لباس مشکی و قرمز دیگر دانش‌آموزان، از تحصیل معلق شد.


با توجه به انتقادات موجود و تلاش‌های مک‌دونالد در جهت رفع کمبودها و بهبود شیوه عملکرد (بر اساس ادعای مدیران شرکت) واضح است که سیاست‌های اخلاقی این شرکت تنها در حد شعار بوده و اقدامی تاثیرگذار در جهت تغییر و بهبود شرایط از سوی شرکت صورت نگرفته است. بیشتر تلاش‌ها حالت توصیفی داشته و بر اساس اهداف آینده ترسیم شده است و نه آنچه تا کنون انجام شده است. به عبارت ساده تر تلاش‌های این شرکت بیشتر در جهت امیدوار نگه داشتن مردم به بهبود شرایط در اینده است تا مطمئن ساختن آنها.


مک‌دونالد، یکی دیگر از حامیان اصلی رژیم صهیونیستی

افتتاح اولین شعبه مک‌دونالد در اسرائیل به سال 1993 در تل‌آویو بازمی‌گردد. این شرکت دارای 80 رستوران و 3000 کارمند اسرائیلی است. مک‌دونالد نیز همانند دیگر شرکت‌های بزرگ آمریکایی یکی از حامیان بزرگ اسرائیل به شمار می‌رود. جک ام. گرینبرگ (Jack M. Greenberg) که ریاست این شرکت را بر عهده دارد مدیر افتخاری اتاق بازرگانی مشترک آمریکا-اسرائیل و موسسه Metropolitan Chicago است.بر اساس وبسایت صندوق سرمایه‌گذاری یهودیان شرکت Metropolitan Chicago شرکت مک‌دونالد یکی از حامیان اصلی این صندوق به‌شمار می‌رود. این شرکت از طریق کمیته اسرائیلی خود در این صندوق در راستای حفظ و تقویت حمایت اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک آمریکا از اسرائیل در تلاش بوده و به مانیتورینگ و در صورت لزوم پاسخ به پوشش رسانه‌ای اسرائیل مشغول است.

«مک‌دونالد»؛ کور کردن اشتهای ایرانیان برای لغو تحریم‌ها با طعم فست‌فود آمریکایی + تصاویر و فیلم
قدردانی انجمن یهودیان شیکاگو از حمایت‌های گسترده مک‌دونالد


صندق سرمایه‌گذاری یهود مجری برنامه مسافرت تابستانی خانوادگی به اسرائیل است. در این برنامه خانواده‌ها به بازدید از پایگاه‌های نظامی اسرائیل و ملاقات با سربازان اسرائیلی می‌پردازند. این صندوق در راستای مشارکت در برنامه اسرائیل سالانه 1.3 میلیون دلار برای توسعه شهرک صهیونیستی Kiryat Gat و برنامه های عمرانی در آن کمک مالی اختصاص داده است.

منابع:

1  BurgerBusiness. 2012-01-25. http://www.burgerbusiness.com/?p=9168 McDonald's History". Aboutmcdonalds.com. Retrieved 2011-07-23.

http://www.interbrand.com/en/best-global-brands/best-global-brands-2008/best-global-brands-2011.aspx

McDonald's wants a digital-age makeover".

4 Sweney, Mark (2006-04-20). "Not bad for a McJob?". London: The Guardian. Retrieved 2009-03-30.

5 Allen, R.L. (2004) ‘Act Responsibly: Corporate good deeds help communities and build long term business’, Nation’s Restaurant News (Magazine) 38(36), 22. Purchased and retrieved PDF file from http://archives.lf.com/preview.cfm?ID=2004250169922&SC=Act+Responsibly&CFID=3442278&CFTOKEN=41845483 on 12/11/2005.

6 Baker, G. (2005). ‘From a pioneer to a pariah as Golden Arches celebrates 50 years’, Times Online April 16. Retrieved from http://www.timesonline.co.uk/article/0,,11069-1571623,00.html on 19/04/05.


7 Carroll, A.B. and Buchholtz, A.K. (2000) Business and Society: Ethics and Stakeholder Management. South Western College (Cincinnati).


8 Caterer-online.com (2004). ‘Company A-Z: McDonalds’. Retrieved from http://www.caterer-online.com/facts/companydetail.asp?lSiteSectionID=19&companyID=17 on 12/4/05.
Cochran, P. (1994). ‘Reflections on stakeholder theory’, Business and Society (33) 1, 82-131. Elkington, J. Cannibals With Forks: The triple Bottom Line of 21st Century Business. Capstone (Oxford).

9 ‘Fast Food Pitfalls’ (2005). Retrieved from http://www.hendrickshosp.org/news.htm on 12/3/2005.


10 Freeman, R.E. (1984) Strategic Management: a stakeholder approach. Pitman (Boston).


11 Beauchamp, T. and Bowie, N. (2004). Ethical Theory and Business, Seventh Edition, New Jersey: Pearson Prentice Hall. (anything labelled Friedman)


12 Grarber, A. (2004) ‘Health initiatives catapult McDonald’s to top of corporate citizens list’, Nation’s Restaurant News 38(40). 140.


13 Hawken, Paul. (2002) ‘On Corporate Responsibility: A Ronald McDonald Fantasy’, San Francisco Chronicle, June 2nd. Retrieved from http://www.sfgate.com/cgi-bin/article.cgi?f=/c/a/2002/06/02/ED72039.DTL&hw=Ronald+McDonald+Fantasy&sn=001&sc=1000 on 12/12/2005.


14 Heinrich, M. (2002). ‘Exposing McDonald’s to the law’, Ecologist 32(7).


15 ‘Inside the McLibel trial’ (1995). Earth Island Journal 10(1).


16 Lampe, J. and Finn, D. (1992) ‘A model of auditors' ethical decision processes’, Auditing: A Journal of Practice and Theory (Supplement) 11: 33-59.


17 McDonald’s Worldwide (2004). ‘Corporate Responsibility Report’.


18 McEwan, T. (2001) Managing Values and Beliefs in Organisations. Financial Times/Prentice Hall.


19 McMans Depression and Bipolar Weekly (2004). ‘Diet and Obesity’. Retrieved from http://www.mcmanweb.com/diet_obesity.htm on 12/10/2005.


20 McSpotlight.org (2005) ‘Environment’. Retrieved from http://www.mcspotlight.org/issues/environment/index.html on 12/10/05.


21 McSpotlight.org (2005) ‘McDonald’s and Animals’. Retrieved from http://www.mcspotlight.org/issues/rants/animals.html on 12/10/05.


22 McSpotlight.org (2005) ‘McDonald’s and Employment’. Retrieved from http://www.mcspotlight.org/issues/rants/employment.html on 12/10/05.


23 McSpotlight.org. (2005) ‘The McLibel Trial’. Retrieved from http://www.mcspotlight.org/case/index.html on 12/10/2005.
Parker, M. (1998) Ethics & Organisations. Sage.

24 Prince, J.S. and Denion, R.A. (1992). ‘Launching a new business ethic’, Industrial Management 34(6). 15-19.


25 Schlosser, E. (2001). Fast Food Nation. Penguin.


26 Smith, S. (2003) ‘McDonald’s’, America’s Greatest Brands II, 80-81. Retrieved from http://www.americasgreatestbrands.com on 12/4/05.


27 Spurlock, M. (2004) ‘Super Size Me (DVD)’.


28 Strategic Direction (2002). ‘McDonalds jumps on the CSR bandwagon’, Strategic Direction 18(9). 8-11. Retrieved from http://www.emeraldinsight.com/Insight/ViewContentServlet?Filename=Published/EmeraldFullTextArticle/Articles/0560180902.html on 12/12/2005.


29 Svoboda, S. and Hart, S. (1995). ‘Case A: A McDonald’s Environmental Strategy’, Pollution Prevention in Corporate Strategy, March. Retrieved from http://www.p2pays.org/ref/12/11858.pdf on 12/10/2005.


30 Teather, D. (2004). ‘McDonald’s seeks to assuage critics’, The Guardian August 6.


31 Sweeney, M. (2004). ‘McDonald’s axes Golden Arches for health focus’, Marketing.


32 Transport and General Workers Union (2004). ‘Government lets McDonald’s get away with low pay shame’. Retrieved from http://www.tgwu.org.uk/Templates/News.asp?NodeID=90633&int1stParentNodeID=42438&int2ndParentNodeID=89397&Action=Display on 12/4/05.


33 Verschoor, C.C. (2001). ‘Why do unfortunate things happen to good corporate citizens?’, Strategic Finance 83(5). 20-21.

Walsh, C. (2003). ‘Big Problems for Big Food as courts reach bursting point’, The Observer, July 13th. Retrieved from http://observer.guardian.co.uk/business/ethics/story/0,12651,997084,00.html on 10/4/2005.

34 Wells, C. (1998) ‘Corporate Responsibility’, Encyclopedia of Applied Ethics, 653-660.


35 Wood, V. (2002). ‘McDonald’s Social Responsibility Report – A Review’, Business Respect, 20th April. Retrieved from http://www.mallenbaker.net/csr/nl/28.html#Anchor-McDonald's-12723 on 12/4/05.

مطالب مرتبط

وصیت نامه امام علی علیه‌السلام

وصیت نامه امام علی علیه‌السلام

امام علی علیه‌السلام: امر به معروف و نهى از منكر را ترك مكنيد كه رشته كار از دست شما بيرون شود، آنگاه هر چه دعا كنيد و از خداوند دفع شر خواهيد، پذيرفته نشود و به اجابت نرسد.

به گزارش فتن، وصيتنامه امیرالمومنین حضرت على علیه‌السلام را در كتاب‌هاى حديث به اجمال و تفصيل و به طور گوناگون نقل كرده‌‏اند كه يكى را ابوالفرج نقل كرده و در اصول كافى مرحوم كلينى هم نظير همين وصيت را كه ابوالفرج روايت كرده، نقل مى‌‏كند.

در نهج البلاغه نيز در نامه شماره 47 اجمالى از اين وصيت آمده و خلاصه‌‏اى از آن در كشف‌الغمه و روايات ديگر آمده كه همه آنها راعلامه مجلسى(ره) در بحارالانوار نقل كرده و ما همان روايت ابوالفرج را كه نسبتاً جامعتر از ديگران است، نقل مى‌كنيم.

ابوالفرج در «مقاتل‌الطالبيين» روايت كرده كه پس از ضربت خوردن امير مؤمنان، اطباى كوفه را به بالين آن حضرت آوردند و در ميان آنها، هيچ يك در معالجه زخم و جراحى استادتر از اثير بن عمرو نبود و او متخصص در معالجه زخم‌ها و جراحات بود و از جمله چهل نفر جوانى بود كه در زمان ابوبكر در عين التمر به دست خالد بن وليد اسير و در كوفه ساكن شده بود.

اين طبيب همين كه زخم سر آن حضرت را ديد، دستور داد شُش گوسفندى را بياورند و از ميان آن رگى را بيرون آورد و آن رگ را در زخم مزبور نهاد و پس از اندكى بيرون آورد و آن را مشاهده كرد. سپس رو بدان حضرت كرده، گفت: «اى امير مؤمنان، هر وصيتى دارى، بكن كه ضربت شمشير اين دشمن خدا به مغز سر رسيده و معالجه سودى ندارد.»
در اين وقت بود كه اميرالمؤمنين كاغذ و قلم و دواتى طلبيد و شروع به وصيت كرد.

بسم ‏الله الرحمن الرحيم
اين وصيتنامه‌اى است كه اميرالمؤمنين، على بن ابيطالب بدان وصيت مى‏‌كند: گواهى مى‏‌دهد كه معبودى جز خدا نيست كه يگانه است و شريك ندارد و نيز گواهى می‌دهد كه محمد(ص) بنده و رسول اوست، كه خداوند او را به راهنمايى و دين حق فرستاد تا بر همه اديان پيروزش كند، هرچند مشركان آن را ناخوش دارند. درود و بركات خدا بر او باد! «همانا نماز و پرستش و زندگى و مرگ من از آن خداوندى است كه پروردگار جهان است و شريكى براى او نيست و بدان مأمور گشته‌‏ام و منم از نخستين مسلمانان».

اى حسن! من تو را و تمام فرزندان و خاندانم و هر كسى‏ كه اين وصيتنامه به او برسد، به تقوا و ترس از خداوندى كه پروردگار شماست، سفارش مى‏ كنم و بايد نميريد جز اينكه مسلمان باشيد و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد، زيرا به راستى من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنيدم كه مى‏ فرمود: اصلاح دادن ميان مردمان از همه نماز و روزه بهتر استو آنچه دين را تباه ساخته و از بين مى‌‏برد، افساد ميان مردمان است، ولا قوه الا بالله العلى العظيم [نيرويى جز به وسيله خداى بزرگ نيست].
به خويشان و ارحام خويش توجه داشته باشيد و به آنان پيوند كنيد، صله رحم كنيد تا خداوند در روز قيامت حساب را بر شما آسان گرداند.

الله الله فى الايتام، فلا تغبوا افواههم، ولا تضيعوا بحضرتكم: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد، درباره يتيمان، پس براى دهن‌هاشان به سبب سنگدلى‎‏تان نوبت قرار ندهيد (كه گاهى سير و گاهى گرسنه نگاهشان داريد).

الله الله فى جيرانكم، فانهم وصيه نبيكم…: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره همسايگانتان كه رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش كرده و پيوسته درباره آنان توصيه مى‏ فرمود، به اندازه اى كه ما گمان كرديم براى همسايگان از همسايه خود ارث قرار م ى‏دهد و حرمت آنان به اندازه‌اى است كه سهمى در مالشان براى همسايه تعيين كرده!

الله الله فى القرآن، فلايسبقكم الى العمل به احد غيركم: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره قرآن مبادا كسى به عمل‏كردن بدان بر شما سبقت جويد.

الله الله فى الصلاه فانه خير العمل وانها عمود دينكم: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره نماز، زيرا كه نماز ستون دين شماست.

الله الله فى بيت ربكم لاتخلوه ما بقيتم…: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره خانه پروردگارتان (خانه كعبه)، مبادا تا زنده هستيد، آن خانه از شما خالى‏ بماند، كه اگر رها شد، مهلت داده نمى‌شويد و به عذاب دچار مى‏‌شويد و اگر از شما خالى ماند، كيفر خداوند فرصت زندگى به شما نمى‏دهد.

الله الله فى الزكاه فانها تطفى غضب ربكم: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد در دادن زكات اموال خود كه زكات خشم پروردگار را فرو نشاند.

الله الله فى شهر رمضان فان صيامه جُنه من النار: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره روزه ماه رمضان، زيرا كه آن براى شما چون سپرى است از آتش دوزخ.

الله الله فى الفقراء والمساكين فشاركوهم فى معاشكم…: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره بينوايان و مسكينان و آنها را در زندگى خود شريك سازيد و از خوراك و لباس خود به آنها نيز بدهيد.

الله الله فى الجهاد باموالكم وانفسكم والسنتكم: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره پيكار كردن در راه خدا به مالها و جان‌ها و زبان‌هاى خويش.

الله الله فى ذريه نبيكم…: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره امت پيغمبرتان، مبادا در ميان شما ظلم و ستمى واقع شود.

الله الله فى اصحاب نبيكم…: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره اصحاب پيغمبرتان؛ زيرا كه رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش فرموده.

الله الله فى النساء و فيما ملكت ايمانكم…: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره زيردستانتان، غلامان و كنيزان، زيرا كه آخرين سفارش و وصيت رسول خدا(ص) اين بود كه فرمود: «من شما را درباره دو دسته ناتوان كه زيردست شما هستند، سفارش مى‏‌كنم».

آنگاه فرمود:
الصلاه الصلاه، لا تخافوا فى الله لومه لائم…: نماز! نماز! درباره خداوند از سرزنش مردمان نهراسيد؛ چه، هر كس به شما ستم كند يا انديشه بد داشته باشد، خداوند شر او را كفايت فرمايد.
با مردم به نيكى سخن بگوييد، همان گونه كه خدا فرمود. امر به معروف و نهى از منكر را ترك مكنيد كه رشته كار از دست شما بيرون شود، آنگاه هر چه دعا كنيد و از خداوند دفع شر خواهيد، پذيرفته نشود و به اجابت نرسد.

بر شما باد هنگام معاشرت، به فروتنى و بخشش و نيكويى درباره يكديگر و زنهار از جدايى و تفرقه و پراكندگى و روى‏ گردانيدن از هم و در نيكوكارى، يار و مددكار يكديگر باشيد و بر گناه و ستمكارى كمك مباشيد كه شكنجه و عذاب خدا بسيار سخت است.

خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پيغمبرش را در حق شما حفظ فرمايد، اكنون با شما وداع مى‏‌كنم و شما را به خدا مى‏‌سپارم و سلام و رحمتش را بر شما مى‏‌خوانم.

مشرق

پوستر های گرافیکی ماه مبارک رمضان

دانلود مجموعه پوستر:

ســـری اول(۱۰پوستر)

دانلود مجموعه پوستر:

ســـری دوم(۱۰پوستر)

لینک دانلود پوستر:

پوستر های گرافیکی ماه مبارک رمضان سری سوم و چهارم(۲۰پوستر)

لینک دانلود پوستر:

پوستر های گرافیکی ماه مبارک رمضان سری پنجم(۱۰پوستر)

گروه گرافیک ثائر

 

دانستنی های واقعی از خدیجه طاهره

دانستنی های واقعی از خدیجه طاهره:
1-او با کسی قبل از پیامبر ازدواج نکرده بود،و در زمان ازدواج با محمدامین باکره بودند.
2-بدلیل رحلت خواهر خدیجه،او دختران خواهر را نگهداری می کرد.
3-سن واقعی ایشان زمان ازدواج یک یا دو سال بزرگتز از محمدامین بوده است.
4-هرگز برای رساندن غذا به همسرش از کوه بالا نرفته اند.
5-در دوران تحنّث ،غروب ها محمدامین به شهر برگشته وبه امور خانواده رسیدگی می کرده
6-هرگز خدیجه برای مشورت نزد دایی خود نرفته تا او بخواهد رسالت همسرش راتایید نماید.
7-تنها فرزندی که از ایشان و پیامبراکرم باقی ماند،فاطمه زهراست.
8-او از نظر نسب دختر عموی پدری محمدامین می باشد.
9-ا29 سال زندگی مشترک او با پیامبراکرم است.
10- در سن51 یا53 از دنیا رحلت کردند.
هر آنچه غیر از این جزءاسرائیلیات و پرورش ذهن یهودیان می باشد برای ترور شخصیت پیامبر و عدم الگو گرقتن زنان مسلمان از این خانم یگانه!!!

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح + فیلم و تصاویر

اصطلاح "جهاد نکاح" که توسط وهابیت و گروه‌های تروریستی تکفیری ترویج می‌شود، از سوی بسیاری از مردم رد و نادیده گرفته شد. با این حال "لطفی بن جدو" وزیر داخله کشور تونس، شهادت به این واقعیت داد که زنان تونسی برای برآوردن نیازهای جنسی شبه‌نظامیان تکفیری، به سوریه رفته‌اند.

گروه جنگ نرم مشرق- مفهوم و عمل به اصطلاح "جهاد نکاح" که توسط وهابیت و گروه‌های تروریستی تکفیری ترویج می‌شود، از سوی بسیاری از مردم رد و نادیده گرفته شد. با این حال، 19 سپتامبر 2013، "لطفی بن جدو" وزیر داخله کشور تونس، شهادت به این واقعیت داد که زنان تونسی برای برآوردن نیازهای جنسی شبه‌نظامیان تکفیری، به سوریه رفته‌اند.

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح
زنان تونسی برای برآوردن نیازهای جنسی شبه‌نظامیان تکفیری، به سوریه می‌روند

وی در بخشی از اظهارات افشاگرانه خود گفت: "دختران ما برای انجام صدها و هزاران بار نزدیکی به سوریه می‌روند. و هنگامی که ثمره این اعمال جنسی را در رحم خود می‌بینند، به کشور خودمان پس فرستاده می‌شوند. همه این‌ها به بهانه به اصطلاح "جهاد جنسی" صورت می‌گیرد در حالی که ما فقط تماشاگر هستیم. این فقط بخش کوچکی از مسئله است."

 

لطفی بن جدو در ادامه صحبت‌های خود توضیح داد: "دختران ما را به سوریه می‌برند. شبکه‌های اعزام تشکیل داده‌اند. تا کنون از رفتن 6000 نفر جلوگیری کرده‌ایم و شبکه‌های زیادی را از بین برده‌ایم، اما از این تعجب می‌کنیم که ما را به مخالف جهاد بودن متهم می‌کنند. سازمان‌های حقوق بشری هم به ما اعتراض کردند. تا کنون 86 نفر را به خاطر رفتن به سوریه دستگیر کرده‌ایم."

 

ماجرای جهاد نکاح البته منحصر به دختران و زنان تونسی نیست. بسیاری از زنان دیگر از چچن، مصر، عراق، آلمان، فرانسه، و دیگر کشورها تا کنون برای همین عمل به سوریه سفر کرده‌اند. در این گزارش قصد داریم از طریق علمای اسلامی در مورد ریشه‌های واقعی عمل جهاد نکاح تحقیق کنیم. همچنین تلاش می‌کنیم به درک بهتری از واقعیت‌ها درباره قربانیان این پدیده شوم برسیم.

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح
زنانی از چچن، مصر، عراق، آلمان، فرانسه و دیگر کشورها برای جهاد نکاح به سوریه رفته‌اند

"اینس" زنی تونسی است که یک زندگی عادی را در کشور خود می‌گذارند. با این حال، وقتی همسرش به وهابیت گروید، اینس هم مجبور شد به سوریه برود، جایی که وی را تحت عنوان جهاد جنسی به مقاربت با مردان بی‌شماری مجبور کردند. او اکنون با نوزادی در شکمش به خانه خود برگشته، اما نمی‌داند پدر فرزندش کیست. در ادامه این گزارش، اینس که حدود 6 ماه از ژانویه تا ژوئن سال 2013 در سوریه بوده، از تجربه دردناک خود در این کشور می‌گوید.

 

تونس به عنوان خاستگاه بیداری اسلامی، از هرگونه افراط‌گرایی به دور است. با این وجود، شایعات حاکی از آن است که بیش از 6000 تونسی در سوریه و عراق، شانه به شانه شبه‌نظامیان تکفیری می‌جنگند. همچنین گفته می‌شود بسیاری از این افراد، دختر و زن هستند. این شایعات منجر به تعجب بسیاری از کارشناسان شده است.

 

شیخ "فرید البجی" رئیس انجمن اسلامی "دارالحدیث" در این مؤسسه با تکفیری‌هایی مقابله می‌کند که همه مسلمانان غیرعامل به دستورات اسلام را کافر می‌دانند. وی معتقد است: "یک مسلمان، هر چه‌قدر هم که گناه کبیره داشته باشد، باز هم حکم بی‌ایمان را ندارد. وی بنده گناه‌کاری هست، اما چنان که صحیح بخاری می‌گوید، هنوز هم مسلمان است. اعتقادات مذهبی به خصوص پس از انقلاب در تونس درگیر تنش‌هایی شده است که به خاطر بی‌نظمی‌ها و بی‌قانونی‌های هم‌زمان با بروز انقلاب ایجاد شدند."

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح
بسیاری از تونسی‌های حاضر در کنار تکفیری‌های سوریه، دختر و زن هستند

 

وی همچنین توضیح می‌دهد: "وهابی‌ها هم وارد تونس شده‌اند. استخدام‌چی‌ها و مبلغان آن‌ها در مساجد و برخی رسانه‌ها حاضر می‌شوند. متأسفانه دسترسی آن‌ها به همین رسانه‌ها و پوشش خبری درباره آن‌ها باعث شد بتوانند اعمال تحریک‌آمیزی انجام بدهند و جوانان ما را از دختر و پسر به خدمت بگیرند و آن‌ها را به جنگ سوریه اعزام کنند. متأسفانه بسیاری از دختران جوان تونسی که به جنگ در سوریه می‌روند، تنها با برادران یا همسران خود هستند. تعداد زنانی که خودشان به تنهایی راهی سوریه می‌شوند، بسیار اندک است."

 

رئیس انجمن دارالحدیث ادامه می‌دهد: "هدف این‌ها تنها یک چیز است: به سوریه بروند و به شکل قانونی و شرعی ازدواج کنند. اما وقتی نبردهای سنگین صورت می‌گیرد و شوهران آن‌ها کشته می‌شوند، کسی نمی‌گذارد این‌ها بیوه بمانند. حتی نمی‌گذارند عده آن‌ها بگذرد. بلافاصله آن‌ها را به ازدواج یک سرباز دیگر درمی‌آورند. بنابراین حتی قوانین اسلامی را هم رعایت نمی‌کنند، بلکه احکام دینی را به نفع خود تغییر می‌دهند. حتی تمایزی میان دختران و پسران جوان هم قائل نیستند، چون می‌گویند دو جنسیت با هم برابرند. من بارها گفته‌ام و اکنون هم می‌گویم. سوریه دارد بهای سنگینی را می‌پردازد برای آن‌که ما از موضوع اصلی را که همان مسئله فلسطین است، فراموش کنیم."

 

"تیسیر" در حومه شهر "تونس" پایتخت تونس زندگی می‌کند. او که درک درستی از اسلام نداشت، فریب یکی از هم‌کلاسی‌های خود در دانشگاه را خورد و با او راهی سوریه شد. وی می‌گوید: "سال 2011 که انقلاب مصر شکل گرفت، من دانش‌جوی سال دوم ادبیات بودم. انقلاب باعث تغییرات زیادی در دین و سیاست کشور شد. یکی از اتفاقاتی که افتاد این بود که وضعیت حجاب در کشور آزاد شد. هر کس، حجابش را با سلیقه خودش انتخاب می‌کرد. بالأخره می‌توانستیم بدون ترس از آزار و اذیت، حجاب داشته باشیم. من آن زمان به برخی از دوستانم که دیدگاه‌های دینی داشتند نزدیک شدم و از آن‌ها سؤالات دینی‌ام را پرسیدم. نهایتاً هم به حجاب روی آوردم."

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح
"تیسیر"فریب یکی از هم‌کلاسی‌های خود در دانشگاه را خورد و با او راهی سوریه شد

 

هم‌زمان با اعتراضات دانش‌جویی به ممانعت از شرکت دانش‌جویان محجبه در امتحانات نهایی، افرادی در جمعیت بودند که ماهی خود را از آب گل‌آلود می‌گرفتند. این افراد از میان دختران، عده‌ای را برای به اصطلاح جهاد نکاح انتخاب و اغفال می‌کردند. تیسیر توضیح می‌دهد: "طی این اعتراضات دانش‌جویی متعدد، من به برخی از دانش‌جوهایی که مذهبی‌تر بودند، نزدیک شدم. یکی از این‌ها، پسری بود که ظاهراً بسیار مقید و در عین حال مدرن بود و از موضوعات سیاسی و اجتماعی‌ آگاهی داشت. معمولاً درس‌های دینی هم به ما می‌داد و باعث می‌شد دیدگاه‌های مذهبی خود را گسترده‌تر کنیم."

 

انقلاب تونس موجب شد مردم بی‌شماری به اسلام روی بیاورند، اما نکته منفی در این میان، گروه‌های افراط‌گرا بودند که به نام "اسلام خالص" نیرو جذب می‌کردند. تیسیر می‌گوید: "حدیثی از پیامبر اسلام هست که می‌گوید: "امت من به 70 فرقه تقسیم می‌شود و از این میان، همه به جز یک فرقه وارد آتش می‌شوند." ما تصور می‌کردیم همان یک فرقه هستیم."

 

اعتقادات افراطی وهابیت توانست نظر بسیاری را در تونس به خود جلب کند؛ اغلب افرادی که درباره اسلام اطلاعات اندک دارند یا حتی هیچ اطلاعاتی ندارند. وهابی‌ها نیز از این فرصت استفاده و جوانان تونس را شستشوی مغزی کردند. من امروز معنای واقعی وهابیت و سلفی‌گری را می‌دانم. اما آن روز در این توهم بودیم که ما کار درست را داریم انجام می‌دهیم و به بهشت خواهیم رفت و هر کس مخالف ماست، مسلمان نیست."

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح
طی اعتراضات دانش‌جویی، برخی از دختران برای جهاد نکاح انتخاب و اغفال می‌شدند

 

تیسیر سرنوشت خود را این‌گونه ادامه می‌دهد: "من با آن پسر هم‌کلاسی خود رابطه بسیار خوبی برقرار کردم و نهایتاً وقتی زمان مناسبی بود، از من خواستگاری کرد. والدین من با این ازدواج مخالف بودند، اما من عوض شده بودم. پرخاشگر شده بودم و حاضر بودم حتی درسم را رها کنم. همین کار را هم کردم. خودم را از اطرافیانم جدا کردم، چون خانواده‌ام هنوز هم با ازدواج من با آن پسر مخالف بودند. او به من گفت، بدون اجازه آن‌ها ازدواج می‌کنیم، اما بقیه موازین شرعی را رعایت می‌کنیم. همچنین مجبور نیستیم ازدواجمان را ثبت کنیم. من هم قبول کردم. به من گفته بود این نوع ازدواج کاملاً شرعی است. با مطرح کردن اهدافمان از ازدواج و این‌که می‌خواهیم به جهاد در سوریه برویم، من را متقاعد کرد با او ازدواج کنم."

 

استخدام‌گران تکفیری برای آن‌که مردم را به حضور در کنار خود تشویق کنند، فیلم‌های زیادی را درباره آموزش‌ها و اقدامات خود در اینترنت پخش می‌کنند. همچنین برداشتی از آیات و احادیث دینی را ارائه می‌دهند که با جنایت‌هایشان سازگار باشد. البجی رئیس انجمن دارالحدیث تأکید می‌کند: "وقتی وهابی‌ها وارد تونس شدند، توانستند بر احساسات جوانان غلبه کنند، چون اولاً جوانان آن زمان بسیار احساسی بودند و دوماً اطلاعات کافی دینی نداشتند تا مقابل آموزه‌های جنایت‌کارانه وهابی‌ها فریب نخورند. وهابی‌ها از برخی احادیث هم استفاده کردند، مثلاً این‌که در آخرالزمان جنگی بزرگ در شام یعنی دمشق کنونی صورت می‌گیرد. به جوانان گفته بودند اگر شما هم در جنگ کنونی شرکت کنید، با پیامبر وارد بهشت می‌شوید."

 

بعد از آن‌که همسر تیسیر را در حالی که به تکفیری‌ها در سوریه کمک می‌کرد، دستگیر کردند، تیسیر به آغوش خانواده‌اش برگشت و آن‌ها او را برای آشنایی بیش‌تر با اسلام به علمای دینی معرفی کردند. "آمنه" دختر دیگری است که چنین فرصتی را پیدا نکرد، چرا که خانواده‌اش نمی‌دانستند چه کار می‌کند و اکنون هم از سرنوشت او خبری ندارند. "یسری" خواهر آمنه می‌گوید: "یک روز سازمانی خیریه به منطقه ما آمد و گفت می‌خواهد به دخترها صنایع دستی مفید بیاموزد. من به خواهرم آمنه گفتم می‌خواهم بی‌کاری را بس کنم و کار به درد بخوری یاد بگیرم. معلم آن سازمان، لبنانی بود. اولش کار خوبی به نظر می‌رسید. آمنه هم با آن‌ها شروع به همکاری کرد. از خانه بیرون می‌رفت و با آن‌ها کار می‌کرد. کم‌کم رفتارش تغییر کرد. حتی با من هم مثل گذشته برخورد نمی‌کرد."

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح
"آمنه" دختری تونسی است که خانواده‌اش از سرنوشت او هیچ خبری ندارند

 

"عبدالکریم" برادر آمنه می‌گوید: "شیوه پوشش و حجابش هم عوض شده بود. وقتی با او حرف زدم، درباره ابعاد مختلف دینی به من توضیح داد که اطلاعات زیادی درباره‌اش نداشتم. با معلم دینی او صحبت کردم. او هم گفت آمنه را با افرادی دیده است که اعتقادات متفاوتی با سایر مسلمان‌ها دارند. بعد از مدتی دیگر کم‌تر کسی از او خبری داشت. برخی هم به من می‌گفتند مراقب باش، خواهرت با افراد درستی نمی‌گردد."

 

یسری ادامه می‌دهد: "سی‌دی‌هایی برای ما می‌آورد و پخش می‌کرد. درباره جهاد حرف می‌زد. می‌گفت زن‌ها هم باید در جهاد شرکت کنند. بعضی وقت‌ها درباره افغانستان و سومالی حرف می‌زد." عبدالکریم بعد از مدتی به آمنه می‌گوید که این وضعیت باید خاتمه پیدا کند و او حق ندارد خانه را ترک کند. نتیجه این شد بعد از چند روز، آمنه به طور کامل ناپدید شد. وی ژوئن 2013 خانه را ترک کرد و هیچ‌گاه دوباره برنگشت. بعد از مدتی، خانواده‌اش پیامکی از او دریافت کردند: آمنه در ترکیه بود و قصد داشت به "جهاد در سوریه" برود. یسری بعد از مدتی به دیدار اینس می‌رود که در سوریه زخمی شده و در بیمارستان بستری است. با این حال، به نظر می‌رسد هیچ‌کس درباره آمنه خبری ندارد.

 

اینس درباره تجربه سفر خود همراه با همسرش از تونس به مرز لیبی و از آن‌جا تا بنغازی می‌گوید: "وقتی به بنغازی رسیدیم، با یک گردان روبه‌رو شدیم. یک گردان کامل که منتظر تنها دو زن بودند... آن‌چه برای من دردناک‌تر بود، این بود که همسرم تقریباً همه آن‌ها را می‌شناخت. این‌جا بود دیگر از شوهرم هم ترسیدم. چند ساعت در بنغازی بودیم و بعد ما را به فرودگاه بردند تا به ترکیه پرواز کنیم. آن‌جا برای اولین بار بود که به من خوش گذشت. در طول 48 ساعتی که در ترکیه بودیم، تنها سه ساعت با همسرم گشت و گذار کردیم. همان ساعات، بهترین ساعات عمرم بود. آن‌جا مانند یک زوج معمولی بودیم که تازه ازدواج کرده‌اند و برای ماه عسل به یک کشور دیگر رفته‌اند. آخرین باری که ابوغازی (شوهرم) را دیدم، در استانبول بود."

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح
"اینس" بعد از ازدواج، توسط شوهرش برای جهاد نکاح به سوریه برده شد

 

وی درباره شوهرش ادامه می‌دهد: "ما را به یک بیمارستان قدیمی و متروکه بردند. آن‌جا به شبه‌نظامیان و همسرانشان تعلق داشت و شبیه به یک شهرک بود. ما را به دو قسمت تقسیم کردند. باید با طلوع آفتاب بیدار می‌شدیم و مقدار بسیار زیادی غذا آماده می‌کردیم و پشت سر هم لباس می‌شستیم. تعداد زیادی مرد بود که باید نیازهایشان را برطرف می‌کردیم. دست‌کم نیاز آن‌ها به غذا را. تنها چیزی که باعث می‌شد این شرایط را تحمل کنیم، این اعتقاد بود که ما شریف‌ترین زنان روی کره زمین و نزدیک‌ترین آن‌ها به بهشت هستیم."

 

این زن تونسی به تدریج دریافت زنانی که آن‌جا با او کار می‌کردند، بعد از آن‌که شوهران خود را از دست داده‌اند، به ازدواج مردان دیگر درآمده‌اند. وی می‌گوید: "با یکی از این زن‌ها صحبت کردم. می‌گفت سربازها از جایی به جای دیگر می‌روند، از ادلب به دمشق و شهرهای دیگر؛ و همسران خود را با خود نمی‌برند، چون باری روی دوششان می‌شوند. آن‌جا بود که فهمیدم، وقتی سربازها به شهری دیگر اعزام می‌شوند، همسرانشان را طلاق می‌دهند و در شهر جدید، با یک زن دیگر ازدواج می‌کنند. این اتفاق یک بار هم نمی‌افتد."

 

اینس می‌گوید: "مدتی بعد، قرار شد شوهرم به جبهه‌ای دیگر اعزام شود. من امیدوار بودم شوهر من طلاقم ندهد. امیدوار بودم من با بقیه زن‌ها فرق داشته باشم. خدا را شکر من را طلاق نداد. زنان دیگر هم من را رها نکردند و به من کمک کردند تا شرایط را تحمل کنم. یک ماه بعد، شوهرم برگشت. برگشته بود تا فقط یک کار را انجام بدهد. من را طلاق داد و برگشت. دیگر هم درباره او خبری به دستم نرسید."

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح
تکفیری‌ها وقتی اعزام می‌شوند، زن خود را طلاق می‌دهند و در محل جدید ازدواج می‌کنند

 

رهبران گروه‌های تکفیری از ضعف و تنهایی دختران خارجی استفاده می‌کنند تا آن‌ها را به گردابی از ازدواج‌ها‌ی بی‌پایان بکشند که طبق قوانین اسلامی، نامشروع هستند. برخی از این‌ها به همین روش، ده بار ازدواج می‌کنند. دو روز بعد از آن‌که شوهر اینس او را طلاق داد، یکی از فرماندهان از او خواست به عقدش دربیاید. تنها دو روز گذشته بود. من هم قبول نکردم، چون باید عده را نگه می‌داشتم. به او گفتم که این کار غیرمنطقی و غیرممکن است. این در حالی بود که بقیه زنان هم به من اصرار می‌کردند این ازدواج را قبول کنم، چون برایم خوب نیست مجرد بمانم."

 

اصرار بقیه زنان باعث شد اینس تن به این ازدواج بدهد، اما تنها دو روز بعد از ازدواج، شوهر جدید اینس نیز گفت باید به جبهه دیگری برود و او را طلاق داد. اینس چند روز بعد از زنان دیگر شنید که شوهر دومش، منطقه را ترک نکرده است. اینس توضیح می‌دهد: "ما طی یک هفته، پنج شوهر جدید پیدا می‌کردیم. همه زن‌ها این‌گونه نبودند، اما اکثر زنان خارجی همین وضعیت را داشتند. اولش توضیح می‌دادند و برای ازدواج‌ها‌ی پی‌درپی توجیه می‌آوردند. با این حال، وقتی دیدند من تسلیم شده‌اند، دیگر این زحمت را هم به خود نمی‌دادند. هر چه بیش‌تر می‌دیدند من خودم را باخته‌ام و راه فراری ندارم، بیش‌تر از من سوءاستفاده می‌کردند و به من فشار می‌آوردند."

 

این فشارها تنها به یک دلیل پایان یافت: "زمانی رسید که دیگر من را باری روی دوش خود می‌دیدند؛ وقتی که باردار شدم. به من گفتند اگر می‌خواهم می‌توانم بروم. من را با خودرو به یک کیلومتری مرز رساندند و همان‌جا رها کردند. آن یک کیلومتر را پیاده رفتم تا جایی که با یک مأمور مرزی ترکیه مواجه شدم. از آن‌جا من را به سفارت تونس در استانبول بردند. نهایتاً من را به تونس برگرداندند. همه جا من را مؤاخذه می‌کردند: چه کار کرده‌ای، کجا بوده‌ای، چگونه و... به تونس که رسیدم، دستگیرم کردند و دوباره از من بازجویی کردند. وقتی فهمیدند باردار هستم، مرا به بیمارستان فرستادند."

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح
"اینس" وقتی به تونس برگشت، در بیمارستان متوجه شد به ایدز مبتلا شده است

 

اینس در بیمارستان متوجه شد که به ایدز مبتلا شده است، اما پسری که در شکمش بود، دچار این بیماری نبود. خانواده آمنه وقتی از وضعیت اینس باخبر شدند، زیر پر و بال او را گرفتند و به او کمک کردند تا دوباره بتواند روی پای خودش بایستد. یسری بعد از مدتی که اینس می‌تواند دوباره با مردم صحبت کند، می‌گوید: "احساس کردم اینس دوباره انسان شده است. خدا را شکر دوباره به زندگی برگشته است." عبدالکریم می‌گوید: "وقتی از بیمارستان مرخص شد، او را پیش خود آوردیم و کمکش کردیم تا خانه‌ای و شغلی پیدا کند و بتواند زندگیش را اداره کند. صبح با هم از خانه خارج می‌شدیم و عصر با هم به خانه می‌آمدیم. نمی‌توانستم او را به حال خود رها کنم."

 

اینس با فرزند مریضش که حتی گواهی تولد هم ندارد، اکنون در خانه مردم کار می‌کند. خودش می‌گوید وقتی وضعیت الآنش را با وضعیت قبلی‌اش مقایسه می‌کند، تأسف می‌خورد. دانش‌جویی که یک آینده درخشان انتظارش را می‌کشید، اما الآن یک مادر بیوه با یک فرزند مریض است که برای گذران زندگی باید در خانه دیگران کار کند. حتی خانواده‌اش هم از او حمایتی نمی‌کنند.

 

فرید البجی می‌گوید آن‌چه امروزه با عنوان جهاد نکاح شناخته می‌شود، از نظر شرعی ممنوع و نامشروع است. یک زن تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند طی یک ماه با 10 مرد مقاربت کند. آن زمان کشور در بی‌نظمی به سر می‌برد و می‌دیدیم بعضی از اعضای پارلمان از حزب حاکم مردم را تشویق می‌کردند تا به سوریه بروند و آن‌جا بجنگند. حتی "نورالدین الخادمی" وزیر امور دینی تونس هم بر روند اعزام مردم به "جهاد در سوریه" نظارت می‌کرد. این‌ها بعد از افشا شدن واقعیت متوجه شدند که درگیر چه بازی سیاسی احمقانه‌ای شده‌اند و به تدریج از مواضع قبلی خود عقب‌نشینی کردند."

واقعیت‌های پشت پرده جهاد نکاح
"اینس" اکنون برای گذران زندگی، در خانه مردم کار می‌کند

 

برخی مسلمان‌ها نمی‌توانند میان برداشت ناصحیح تکفیری‌ها از اسلام و اسلام واقعی که عشق و رحمت را ترویج می‌کند، تمایز قائل شوند. این‌گونه افراد ممکن است روزی خود را در تله افراد بی‌رحم ببینند، همان‌گونه که برخی دختران تونسی فریب خوردند. البجی می‌گوید: "امروزه می‌بینیم افرادی که مدعی جهاد در راه خدا هستند، با هم درگیر می‌شوند و سر یک‌دیگر را از بدن جدا می‌کنند. این به خاطر آن است که برداشت آن‌ها از اسلام به هیچ عنوان درست نیست. قتل‌عام در سرزمین‌های اسلامی، هیچ‌گاه به معنای جهاد نیست."

واقعیت‌های پشت پرده "جهاد نکاح" - قسمت اول - دانلود

واقعیت‌های پشت پرده "جهاد نکاح" - قسمت دوم - دانلود

واقعیت‌های پشت پرده "جهاد نکاح" - قسمت سوم - دانلود

واقعیت‌های پشت پرده "جهاد نکاح" - قسمت چهارم - دانلود


مطالب مرتبط

     سراسري     کارشناسي ارشد     کارداني به کارشناسي     کارداني فني و حرفه اي     جامع علمي کاربر


دفترچه سوالات آزمون‌ ورودي تحصيلات‌ تكميلي‌ (دوره‌هاي‌ كارشناسي‌ ارشد ناپيوسته‌ داخل‌) سال‌ 1393

ضمن آرزوي توفيق براي داوطلبان شركت كننده در آزمون كارشناسي ارشد سال 1393، به اطلاع مي رساند سؤالات هريك از رشته هاي امتحاني در سايت سازمان قرار داده شد كه از طريق لينك هاي زير قابل دريافت است:

لينك دانلود دفترچه كد و عنوان رشته امتحاني
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1101 - مجموعه زبان وادبيات فارسي
دانلود 1102 - مجموعه علوم جغرافيايي
دانلود 1103 - سنجش ازدوروسيستم اطلاعات جغرافيايي
دانلود 1104 - مجموعه زبان عربي
دانلود 1105 - مجموعه علوم اقتصادي
دانلود 1106 - مجموعه تربيت بدني وعلوم ورزشي
دانلود 1107 - مجموعه تاريخ
دانلود 1108 - مجموعه علوم اجتماعي
دانلود 1109 - فرهنگ وزبان هاي باستاني
دانلود
دانلود دفترچه زبان آلماني و فرانسه
1110 - مجموعه زبان شناسي
دانلود 1111 - مجموعه الهيات ومعارف اسلامي /1
دانلود 1112 - مجموعه الهيات ومعارف اسلامي /2
دانلود 1113 - مجموعه الهيات ومعارف اسلامي /3
دانلود 1114 - مجموعه الهيات ومعارف اسلامي /4
دانلود 1115 - مجموعه الهيات ومعارف اسلامي /5
دانلود 1116 - مجموعه فلسفه
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1117 - مجموعه علوم تربيتي /1
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1118 - مجموعه علوم تربيتي /2
دانلود 1119 - علم اطلاعات ودانش شناسي
دانلود 1120 - مجموعه زبان فرانسه
دانلود 1121 - مجموعه زبان انگليسي
دانلود 1122 - مجموعه زبان روسي
دانلود 1123 - مجموعه علوم تربيتي /3
دانلود 1124 - مجموعه زبان الماني
دانلود 1125 - مجموعه مديريت جهانگردي
دانلود
دانلود دفترچه زبان فرانسه
1126 - مجموعه حقوق
دانلود 1127 - مجموعه ايرانشناسي
دانلود 1129 - زبان وادبيات اردو
دانلود 1130 - مجموعه علوم سياسي وروابطبين الملل
دانلود 1131 - مجموعه مطالعات جهان
دانلود 1132 - مجموعه باستان شناسي
دانلود 1133 - مجموعه روانشناسي
دانلود 1134 - مجموعه حسابداري
دانلود 1137 - مطالعات زنان
دانلود 1138 - مجموعه علوم ارتباطات اجتماعي
دانلود 1139 - مددكاري اجتماعي
دانلود 1140 - پژوهش علوم اجتماعي
دانلود 1142 - مجموعه مديريت
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1146 - مجموعه محيطزيست
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1148 - مجموعه مديريت اجرايي
دانلود 1152 - مجموعه مدرسي معارف اسلامي
دانلود 1154 - مطالعات دفاعي -استراتژيك
دانلود 1155 - اطلاعات استراتژيك
دانلود 1156 - اماد
دانلود 1157 - مديريت بحران
دانلود 1201 - مجموعه علوم زمين
دانلود 1202 - مجموعه ژئوفيزيك وهواشناسي
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1203 - مجموعه شيمي
دانلود 1204 - مجموعه فيزيك
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1205 - مجموعه فوتونيك
دانلود 1206 - مجموعه زيست شناسي -علوم سلولي ومولكولي
دانلود 1207 - اماروكاربردها
دانلود 1208 - رياضيات وكاربردها
دانلود 1209 - مجموعه علوم كامپيوتر
دانلود 1213 - زيست شناسي -علوم گياهي
دانلود 1214 - زيست شناسي -علوم جانوري
دانلود 1215 - محيطزيست دريا
دانلود 1216 - مجموعه زيست شناسي دريا
دانلود 1217 - علوم دريايي واقيانوسي /فيزيك دريا/
دانلود 1218 - مجموعه تاريخ وفلسفه علم
دانلود 1219 - مجموعه علوم شناختي
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1251 - مجموعه مهندسي برق
دانلود 1253 - مجموعه مهندسي نفت
دانلود 1255 - مجموعه مهندسي پليمر
دانلود 1256 - مجموعه مهندسي معماري كشتي
دانلود 1257 - مهندسي شيمي
دانلود 1259 - مجموعه مهندسي صنايع
دانلود 1260 - مهندسي صنايع
دانلود 1262 - مديريت درسوانح طبيعي
دانلود 1263 - مهندسي نقشه برداري
دانلود 1264 - مجموعه مهندسي عمران
دانلود 1266 - مجموعه دريانوردي
دانلود 1267 - مجموعه مهندسي مكانيك
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1268 - مجموعه مهندسي معدن
دانلود 1272 - مجموعه مهندسي مواد
دانلود 1273 - نانوفناوري -نانومواد
دانلود 1276 - مجموعه مهندسي فناوري اطلاعات
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1277 - مجموعه مهندسي كامپيوتر
دانلود 1279 - مجموعه مهندسي هوافضا
دانلود 1283 - مهندسي نساجي -تكنولوژي نساجي
دانلود 1284 - مهندسي نساجي -شيمي نساجي وعلوم الياف
دانلود 1285 - مجموعه بيوتكنولوژي وداروسازي
دانلود 1286 - مجموعه مهندسي پليمر-صنايع رنگ
دانلود 1287 - مهندسي طراحي محيطزيست
دانلود 1288 - مديريت نساجي
دانلود 1289 - مهندسي فراوري وانتقال گاز
دانلود 1290 - مهندسي ابزاردقيق واتوماسيون درصنايع نفت
دانلود 1292 - مهندسي ايمني وبازرسي فني
دانلود 1293 - مهندسي شيمي -بهداشت -ايمني ومحيطزيست
دانلود 1294 - مجموعه ايمني صنعتي
دانلود 1301 - مجموعه مهندسي منابع طبيعي مرتع وابخيزداري
دانلود 1302 - مجموعه مهندسي كشاورزي اب
دانلود 1303 - مجموعه مهندسي كشاورزي زراعت واصلاح نباتات
دانلود 1304 - مهندسي كشاورزي -اقتصادكشاورزي
دانلود 1305 - مهندسي كشاورزي -علوم باغباني
دانلود 1306 - مهندسي كشاورزي -ترويج واموزش كشاورزي
دانلود 1307 - مهندسي منابع طبيعي -جنگلداري
دانلود 1308 - مهندسي كشاورزي -علوم خاك
دانلود 1309 - مجموعه مهندسي كشاورزي دام وطيور
دانلود 1310 - مهندسي توليدات گياهي
دانلود 1311 - مجموعه مهندسي منابع طبيعي شيلات
دانلود 1312 - مجموعه مهندسي منابع طبيعي چوب
دانلود 1313 - مهندسي كشاورزي -علوم ومهندسي صنايع غذايي
دانلود 1314 - مهندسي كشاورزي -حشره شناسي كشاورزي
دانلود 1315 - مهندسي كشاورزي -بيماري شناسي گياهي
دانلود 1317 - مهندسي منابع طبيعي -محيطزيست
دانلود 1319 - مجموعه مهندسي مكانيك بيوسيستم
دانلود 1321 - مجموعه مهندسي منابع طبيعي مديريت وهمزيستي بابيابان
دانلود 1322 - مجموعه مهندسي مكانيزاسيون كشاورزي
دانلود 1323 - مهندسي منابع طبيعي -بيابان زدايي
دانلود 1324 - مهندسي كشاورزي -بيوتكنولوژي دركشاورزي
دانلود 1325 - مهندسي كشاورزي -توسعه روستايي
دانلود 1326 - مهندسي كشاورزي -شناسايي ومبارزه باعلف هاي هرز
دانلود 1327 - مديريت كشاورزي
دانلود 1328 - مهندسي فضاي سبز
دانلود 1350 - مجموعه برنامه ريزي شهري -منطقه اي ومديريت شهري
دانلود 1351 - طراحي شهري
دانلود 1352 - مجموعه معماري
دانلود 1353 - مرمت واحياي ابنيه وبافت هاي تاريخي
دانلود 1356 - نمايش عروسكي
دانلود 1357 - مجموعه هنرهاي نمايشي وسينما
دانلود 1358 - مجموعه هنرهاي تصويري وطراحي
دانلود دفترچه شماره 1
دانلود دفترچه شماره 2
1359 - مجموعه هنرهاي پژوهشي وصنايع دستي
دانلود 1360 - مجموعه هنرهاي موسيقي
دانلود 1361 - مجموعه هنرهاي ساخت ومعماري
دانلود 1362 - طراحي صنعتي
دانلود 1363 - فرش
دانلود 1364 - طراحي پارچه ولباس
دانلود 1501 - انگل شناسي دامپزشكي
دانلود 1502 - فيزيولوژي دامپزشكي
دانلود 1504 - بافت شناسي دامپزشكي
دانلود 1505 - باكتري شناسي دامپزشكي
دانلود 1506 - ايمني شناسي دامپزشكي
دانلود 1507 - بهداشت وكنترل كيفي موادغذايي
دانلود 1508 - بهداشت ابزيان
دانلود 1509 - بيوشيمي باليني
دانلود زبان فرانسه و زبان آلماني - صبح چهارشنبه
دانلود زبان فرانسه و زبان آلماني - عصر چهارشنبه
دانلود زبان فرانسه و زبان آلماني - صبح پنجشنبه
دانلود زبان فرانسه و زبان آلماني - عصر پنجشنبه
دانلود زبان فرانسه براي كد رشته 1117 و 1118 - عصر پنجشنبه
دانلود زبان فرانسه و زبان آلماني - صبح جمعه
دانلود زبان فرانسه و زبان آلماني - عصر جمعه
روابط عمومی سازمان سنجش آموزش کشور

حکم "نجاست سگ" از کجا آمده است؟


چرا اسلام، سگ را نجس مي‌داند؟ آیا در آيات و روايات و متون ديني، علت نجاست سگ بيان شده است؟ برخی افراد در اين حکم، شک و شبهه‌اي ندارند و تنها از "فلسفه نجاست سگ" سؤال مي‌کنند و مي‌خواهند بدانند آيا در اسلام، فقط "حکم نجاست سگ" بيان شده يا علاوه بر اين، به فلسفه اين حکم نيز اشاره شده است؟

مشرق - مسأله نجاست سگ، يکي از مسائل فقهي اسلام است که در جامعه امروزي، اطلاع از چگونگي آن براي بسياري حائز اهميت است. عده‌اي از سر کنجکاوي مي خواهند بدانند که: چرا اسلام سگ را نجس مي‌داند؟ و در کدام آيات يا روايات از متون ديني ما، علت نجاست سگ بيان شده است؟ برخی افراد در اين حکم، شک و شبهه‌اي ندارند و تنها از "فلسفه نجاست سگ" سؤال مي‌کنند و مي‌خواهند بدانند آيا در اسلام، فقط "حکم نجاست سگ" بيان شده يا علاوه بر اين، به فلسفه اين حکم نيز اشاره شده است؟

فقط خرید و فروش این سگها حلال است/ چرا نباید در خانه سگ نگه داشت؟

عده اي نيز دم از حقوق حيوانات مي زنند و حکم نجاست را بر خلاف حقوق سگ مي دانند!، از نگاه آنان سگ يک حيوان با وفا است و همين را دليلي براي طهارتش مي دانند. علاوه بر اين از کوچک ترين دستاويزها براي اثبات سليقه شان استفاده مي کنند:

- مگر مي شود سگ با اين وفاداريش نجس باشد؟

- در قرآن و روايات از نجاست سگ سخني به ميان نيامده است!؟

- قرآن با نام بردن از سگ اصحاب کهف، از اين حيوان تمجيد کرده است!

- حضرت علي(ع) مردم را به يادگيري ده خصلت ارزنده سگ و به کار بستن اين خصائص در زندگي توصيه فرموده‌اند!

- و ...

حال آنکه معلوم نيست نام بردن از سگ اصحاب کهف در قرآن چه ربطي به نجاست يا طهارت سگ دارد؟ وفاداري سگ و مفيد بودنش، چه ربطي به عدم نجاست او دارد؟ و چگونه مي‌توان از سخن اميرالمومنين(ع) پي به طهارت سگ برد؟

اگر چنين باشد، آيا مي توان سخن پيامبر(ص)، که بدعت‌گزاران را سگان دوزخ(1) مي داند، دليلي بر نجاست سگ گرفت؟! آيا اين‌گونه سخن گفتن صحيح است؟

همان‌طور که ملاحظه فرموديد، برخورد سليقه‌اي با مسائل و ربط دادن همه چيز براي اثبات سليقه شخصي، بخصوص براي کساني که صلاحيت اظهار نظر در مسائل شرعي را ندارند تا جايي پيش مي رود که در اصل و اساس مسأله‌اي تشکيک مي‌کنند.

اگر مفيد بودن و وفادار بودن سگ براي حکم به طهارتش کافي باشد، پس خون که حيات انسان با کمبود آن در خطر مي‌افتد، نبايد نجس باشد؟ آيا کسي در فوايد و نياز انسان به خون و همچنين در نجس بودن آن شک دارد؟ آيا به بهانه اينکه انسان اشرف مخلوقات هست، مي‌توان نجاست خون او را انکار کرد؟

ما فعلاً قصد پرداختن به اين سخنان را نداريم و در ضمن مباحث پيش رو به پاسخ آن ها اشاره خواهيم کرد.

در اين نوشتار با جست‌وجو در منابع اسلامي از جمله قرآن و روايات معصومين عليهم السلام و ... در پي يافتن ادله اين حکم خواهيم بود، پس از آن به چند مسأله که فرع بر مساله نجاست سگ است، خواهيم پرداخت.

مسائلي از قبيل نجاست انواع سگ، خريد و فروش آن، نگهداري سگ در خانه، حقوق سگ به عنوان يک حيوان، فلسفه نجاست سگ در اسلام و در نهايت پاسخ به چند سوال.

امّا لازم است قبل از آن، مفهوم و معناي «نجس» بخصوص در اصطلاح فقهي آن، مورد بررسي قرار گيرد و سپس اصل مساله را دنبال کنيم:

مفهوم نجس

واژه «نـجـس» از نـظر لغت شناسان به معناى کثيفى، ناپاکى، ضدطهارت، ضد نظافت و به معناي پليدى آمده است (2).

بهترين تعريف لغوي از راغب اصفهانى است که نجس را به معناي پليدي ظاهري و باطني مي داند، او مى نويسد: « النجاسة القذارة و ذلک ضربان: ضرب يدرک بالحاسة وضرب يدرک بالبصيرة ... » نجاست، قذارت وکثيفى است که بردو نوع مي باشد:

1- آنکه با حواس انسان قابل درک است.

2- آنکه با ديده بصيرت درک مي شود.

يعني گاهي نجس دانستن چيزي بخاطر پليدي باطني آنست و تاثير منفي بر روح و روان انسان مي گذارد. راغب اصفهاني در ادامه براي معناي دوم، مصداقي را ذکر کرده و مي گويد: « والثاني : وصف الله تعالى به المشرکين فقال: (إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ)(3) ... : خداوند تعالي مشرکان را به آن توصيف کرده و فرموده : (مشرکان نجس هستند) »(4)

فقط خرید و فروش این سگها حلال است/ چرا نباید در خانه سگ نگه داشت؟

نجس در اصطلاح فقهي

در فقه اسلامي «نجس» به شيئي گفته مي شود که بخاطر شدّت پليدي بايد از آن دوري و اجتناب کرد، و نحوه اجتناب و دوري از آن را شرع بيان کرده است مثلا: آبي که با عين نجاست برخورد کرده، قابل نوشيدن نيست و نمي توان با آن، وضو و غسل گرفت؛ و با لباسي که نجس شده، نمي توان نماز خواند و ... .

پس نجس در فقه يعني: شيئي که داراي شدّت پليدي است که بايد به نحوي خاص، از آن دوري کرد؛ و نحوه اجتناب از آن را شرع مشخص مي کند. يا به عبارتي ديگر نجاست چيزي است که به کار بردن آن در نماز و طواف و تغذيه، به دو جهت حرام مي باشد: يکي شدّت پليدي که در آن هست و ديگري دستور به دوري و اجتناب از آن.

لفظ «نجس» با ظهور خود و تبادر، بر اين معنا دلالت دارد. شـيـخ طـوسى،(5) طبرسى،(6) آية اللّه حکيم،(7) راوندى،(8) ميرزا محمد مـشـهـدى(9) و فـخـر رازى (10) در تفسير «نجس» گفته اند: کلمه «نجس» نزد ما معناى روشنى دارد و آن نجاست فقهى است. (11)

عده اي نيز معتقدند پس از ظهور اسلام، کثرت استعمال لفظ نجس در اين معنا به گونه اي بوده که سبب ثبوت حقيقت شرعيه شده است، يعني هرگاه پس از اسلام اين لفظ بدون قرينه بکار رود همين معناي فقهي از آن برداشت مي شود نه معناي لغوي. (چنانکه واژه صلاة با اينکه قبل از اسلام به معناي دعا بود، پس از اسلام به معناي حرکات خاصي که نماز نام دارد، بکار مي رود.) لازم به ذکر است، علاوه بر ابن زهره(12) و راوندى(13) که مدعى حقيقت شرعيّه در اين باره هستند، شيخ انصارى نيز مى نويسد: در وجود معناى حقيقت شرعيه براي لفظ «نجس» جاى شک ندارد . حال که چنين است روشن مي شودکه، اگر واژه نجس در متن روايات آمد به کداميک از اين دو معنا خواهد بود:

- پليدي تنها (معناي لغوي) يا،

- پليدي خاصّي که بايد به نحوي خاص از آن دوري شود. (معناي فقهي)

علاوه بر اين، تعابير ديگري نيز هستند که شارع با آنها معناي نجاست فقهي را، قصد مي کند. بعضي از اين تعابير عبارتند از:

«لاتشرب منه، لاتتوضاء منه، لاتصل فيه، يجتنب عنه، اذا اصابه يدک مع الرطوبه فطهّره، صب عليه الماء و(14)... :

منوش از آن، وضو مگير از آن، در آن نماز مگذار، از آن اجتناب کن، هرگاه دست مرطوبت آن را لمس کرد تطهير کن، بر آن آب بريز و...»

نتيجه اينکه، هرگاه واژه «نجس» و «تعابير مرادف آن» در متون اسلامي بکار رفت، معناي فقهي نجاست مدّ نظر است.

فقط خرید و فروش این سگها حلال است/ چرا نباید در خانه سگ نگه داشت؟

نجاست سگ در قرآن

پيش از اين گفتيم يکي از سوالات مطرح در مساله نجاست سگ، اينست که : آيا در قرآن که کاملترين کتاب آسماني است به نجاست سگ اشاره اي شده است يا نه؟

در قرآن کريم در سه مورد از سگ سخن گفته شده که عبارتند از:

1- ماجراي سگ اصحاب کهف: خداوند در سوره کهف در مورد سگ اصحاب کهف چنين مي فرمايد:

«... سگشان بر آستانه ي غار دو دست‏خود را دراز کرده بود.»(15) «... وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ ...» (16)

در اين آيه هيچ گونه اشاره اي به طهارت و نجاست سگ نشده است، نهايت استفاده اي که از اين آيه مي شود، اينست که:

- اصحاب کهف سگ نگهباني را همراه داشتند.

- سگ در دهانه غار، يعني محلي غير از محلّ استراحت اصحاب کهف آرميده بود(بِالْوَصِيدِ).(17)

تنها نکته قابل توجه در اينجا، مساله همراه داشتن سگ است که در ذيل عنوان «نگهداري سگ در خانه» به آن خواهيم پرداخت. (که نگهداري سگ نگهبان اشکالي ندارد.)

2- ماجراي بلعم باعورا: خداوند در سوره اعراف، بلعم باعورا را به سگ تشبيه کرده ‏است و چنين مي فرمايد: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ يَلْهَثْ» (18)

سخن از يک عالم دانشمند است که ابتدا در مسير حق بود، به گونه‏اى که کسى انتظار انحراف او را نداشت. سرانجام دنياپرستى و پيروى از هواى نفس او را به سقوط کشاند. به نحوى که تشبيه به سگ شده است. اما چرا به سگ تشبيه شده؟ زيرا او بر اثر شدت هواپرستى و چسبيدن به لذات جهان ماده، يک حال عطشِ نامحدود به خود گرفته که همواره دنبال دنياپرستى مى ‏رود نه به خاطر نياز و احتياج بلکه به شکل بيمارگونه‏اى همچون يک «سگ هار» که بر اثر بيمارى هارى، حالت عطش کاذب به او دست مى‏دهد و در هيچ حال سيراب نمى ‏شود.(19)

در اين آيه نيز نه سخن از طهارت سگ است و نه سخن از نجاست آن آمده است.

نکته قابل توجه اينست که: اگر در آيه قبل، ذکر سگ اصحاب کهف دليلي بر تمجيد و طهارت او باشد، اين آيه نيز به وجود نوعي مزمت و پستي در سگ دلالت دارد که سبب شده خداوند حالت يک عالم هواپرست را به آن تشبيه کند و مي توان از آن بر نجاست سگ استناد کرد! امّا حقيقت اينست که هر دو سخن، سست و باطلند .

3- حکم صيد سگ شکارچي: خداوند در ابتداي سوره مائده مي فرمايد:

«يَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَيْکُمْ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ ...»(20)

از تو سؤال مى‏کنند چه چيزهايى براى آنها حلال شده است؟ بگو : آنچه پاکيزه است ، براى شما حلال گرديده ؛ و (نيز) صيد حيوانات شکارى و سگ‏هاى تربيت يافته ... .

در اين آيه سخن از حلال بودن گوشت حيواني است که توسط سگ شکاري صيد شده است نه نجاست يا طهارت سگ. هرچند دلالت بر قابل استفاده بودن صيدي که توسط سگ شکاري انجام شده دارد و در روايات نيز آمده است که اين صيد را مي توان پس از شستن محل تماس سگ استفاده کرد.

اين سه آيه تنها مواردي بودند که در آن سخن از سگ به ميان آمده، امّا در آن نه اشاره به طهارت سگ شده نه نجاست آن. حال که ثابت شد قرآن دلالتي بر نجاست و طهارت سگ ندارد، آيا مي توان نتيجه گرفت که پس سگ نجس نيست؟

آيا همه احکام بايد در قرآن ذکر شده باشند؟

آيا مي توان حکمي را فقط بخاطر عدم ذکر آن در قرآن انکار کرد؟(21)

آيا حرام بودن گوشت سگ در قرآن ذکر شده است؟

آيا کسي در حرام بودن گوشت سگ شک دارد؟ با اينکه در سوره انعام(22) محرمات فقط چهار موردند: 1- مردار(مَيْتَة) 2- خون(دَماً مَسْفُوحاً) 3- گوشت خوک(لَحْمَ خِنزيرٍ) 4- و حيواني‌ که‌ براي‌ بت‌ها ذبح‌ شده‌ باشد.( أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ). گوشت‌ سگ‌ که‌ از اين‌ها نيست‌، پس‌ طبق‌ اين‌ آيه‌ اگر ذبحش‌ کنيم‌ حلال‌ است‌!(23) بنابراين منکران نجاست سگ بايد خوردن گوشت سگ را نيز به ناچار حلال بدانند با اينکه همه، آن را حرام مي دانند.

پاسخ اينست که:

اولاً: قرآن کريم در احکام فقهي معمولا به کليات بسنده کرده است . به عبارتي ديگر قرآن همچون قانون اساسي است که فروع قوانين مدني، حقوقي، جزائي و ... را در آن نمي توان يافت.

ثانياً: تبيين و تفسير آن را به پيامبر اکرم (ص) و به دنبال آن، امامان معصوم (ع) سپرده است، «وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْکَ الذِّکْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»(24) يعني اي پيامبر ما ذکر بر تو نازل کرديم تا براي مردم آنچه را بر ايشان نازل شد (قرآن) تبيين و تفسير نمايي و خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بيان فرموده، از سخنان پيامبر(ص) و امامان(ع) اطاعت کنيم:«وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(25) يعني اي مردم هر چه را رسول الله(ص) به شما دستور داد ، اجرا کنيد و هر چه را نهي کرد باز ايستيد.

اگر پيامبر اکرم (ص) مى فرمايند: «إِنِّي تَارِکٌ فِيکُمُ الثَّقَلَيْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي»(26) ، من دو چيز گرانبها را در ميان شما به امانت مى گذارم که اين دو از هم جدا نمى شوند «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»، اگر به هر دوى آنها تمسک کرديد هلاک نمى شويد. سرّ اين فرمايش پيامبر اکرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) اين است که تمام آنچه ما به آن احتياج داريم در نصّ و ظاهر قرآن نيامده است و ما بايد در کنار قرآن روايات پيامبر(ص) و ائمه(ع) را در نظر بگيريم. اما اگر گفتيم يکى را قبول داريم، اگر گفتيم «حَسبُنا کِتابُ الله»، و عترت را رها کرديم، ضمانتى براى هدايت ما نخواهد بود. اين دو چيز را بايد با هم داشته باشيم تا بتوانيم به هدايت برسيم.(27)

خلاصه اينکه براي به دست آوردن حکم شرعي، قرآن يکي از منابع استنباط احکام الهي مي باشد، علاوه بر کتاب آسماني ما، روايات معصومين(ع) يکي ديگر از منابع است که اگر حکمي در قرآن ذکر نشده بود بايد به اين روايات رجوع شود.

فقط خرید و فروش این سگها حلال است/ چرا نباید در خانه سگ نگه داشت؟

نجاست سگ در روايات

عمده دليل براي حکم به نجاست سگ، روايات مي باشند. احاديث زيادي در اين باره وارد شده است بطوري که در کتاب ارزشمند وسائل الشيعه و بحارالانوار ، ابواب مختلفي در اين رابطه وجود دارد با عناوين : «بَابُ نَجَاسَة سُؤْرِ الْکَلْبِ وَ الْخِنْزِيرِ»، «بَابُ طَهَارَة عَرَقِ جَمِيعِ الدَّوَابِّ وَ أَبْدَانِهَا وَ مَا يَخْرُجُ مِنْ مَنَاخِرِهَا وَ أَفْوَاهِهَا إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِيرَ»، «بَابُ نَجَاسَة الْکَلْبِ وَ لَوْ سَلُوقِيّاً»، «بَابُ جَوَازِ لُبْسِ جِلْدِ مَا لَا يُؤْکَلُ لَحْمُهُ مَعَ الذَّکَاة وَ شَعْرِهِ وَ وَبَرِهِ وَ صُوفِهِ وَ الِانْتِفَاعِ بِهَا فِي غَيْرِ الصَّلَاة إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِيرَ وَ جَوَازِ الصَّلَاة فِي جَمِيعِ الْجُلُودِ إِلَّا مَا نُهِيَ عَنْهُ»، «بَابُ کَرَاهَة اتِّخَاذِ کَلْبٍ فِي الدَّارِ إِلَّا أَنْ يَکُونَ کَلْبَ صَيْدٍ أَوْ مَاشِيَة أَوْ يُضْطَرَّ إِلَيْهِ أَوْ يُغْلَقَ دُونَهُ الْبَابُ»، «بَابُ تَحْرِيمِ بَيْعِ الْکِلَابِ إِلَّا کَلْبَ الصَّيْدِ وَ کَلْبَ الْمَاشِيَة وَ الْحَائِطِ وَ جَوَازِ بَيْعِ الْهِرِّ وَ الدَّوَابِّ» و ...

هر يک از ابواب فوق، رواياتي را در بر دارد که بيان کننده نجاست سگ اند . کسي که از علوم ديني کمترين اطلاعي داشته باشد با ديدن عنوان اين ابواب يقين به حکم نجاست سگ در اسلام مي کند چه رسد به اينکه روايات هر باب را مطالعه و بررسي کند.

رواياتي که از پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دربار نجاست سگ به ما رسيده اند، دو گونه مي باشند:

دسته نخست: رواياتي که به صراحت در آن واژه نجس آمده است. مانند:

1- «سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْبَعِيرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ، يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ: نَعَمِ، اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ. قَالَ قُلْتُ لَهُ: الْکَلْبُ؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: أَ لَيْسَ هُوَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ؟ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.»(28)

عذافر از امام صادق(ع) از نوشيدن و وضو گرفتن با پس مانده آبي که بعضي از حيوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشيده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگير. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسيدم: آيا او يک درنده (مثل ديگر درندگان) نيست؟ فرمود: نه به خدا، او نجس است. نه به خدا، او نجس است.

2- «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ(29).»

عبدالله بن ابي يعفور از امام صادق(ع) نقل مي کند: همانا خداوند نيافريد خلقي را که نجس تر از سگ باشد.

3- «عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ فَضْلِ الْهِرَّة وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ، فَلَمْ أَتْرُکْ شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ؛ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ؛ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْکَلْبِ، فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ.»(30)

فضلمي گويد از امام صادق(ع) از پس مانده حيوانات (گربه ، گوسفند، گاو، شتر،...) سوال کردم؛ و امام فرمود: اشکالي ندارد. تا اينکه از سگ سوال کردم؛ و امام فرمود: پليد و نجس است.

4- «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ: رِجْسٌ نِجْسٌ، لَا يُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ، وَ اصْبُبْ ذَلِکَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّة ثُمَّ بِالْمَاءِ.(31)

راوي حکم سگ را از امام صادق (ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: پليد و نجس است، از اضافه آبي که آشاميده نبايد وضو گرفته شود، آن آب را بريز و (ظرف) را بار اول با خاک و سپس با آب بشوى.»

5- «عَنْ مُعَاوِيَة بْنِ شُرَيْحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْکَلْبِ يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ؟ قَالَ: لَا؛ قُلْتُ أَ لَيْسَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ، لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.(32)

ابن شريح، حکم نيم خورده سگ را از امام صادق(ع) پرسيد که آيا مى توان از آن نوشيد يا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمود: نه، راوى پرسيد: آيا او يک درنده (مثل ديگر درندگان) نيست؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، او نجس است. نه، به خدا سوگند، او نجس است.»

6- «عَنْ أَبِي سَهْلٍ الْقُرَشِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ لَحْمِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ هُوَ مَسْخٌ. قُلْتُ: هُوَ حَرَامٌ؟ قَالَ: هُوَ نَجَسٌ؛ أُعِيدُهَا عَلَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، کُلَّ ذَلِکَ يَقُولُ هُوَ نَجَسٌ.(33)

ابي سهل مي گويد از امام صادق(ع) درباره گوشت سگ سؤال کردم، حضرت فرمود: از حيوانات مسخ شده است. گفتم آيا حرام است؟ امام فرمود: نجس است. سه مرتبه اين سوال را تکرار کردم و هر سه بار امام فرمود: نجس است.»

و مواردي ديگر .

همانطور که در بحث لغوي گذشت، با وجود حقيقت شرعيه براي واژه نجس، اين دسته از روايات براي اثبات حکم نجاست سگ کفايت مي کنند، و به صراحت بيانگر آن هستند.

فقط خرید و فروش این سگها حلال است/ چرا نباید در خانه سگ نگه داشت؟

دسته دوم: رواياتي که واژه نجس در آنها ذکر نشده، امّا با قرائن موجود در آن، نجاست سگ اثبات مي شود. در اين روايات، روش برخورد با سگ همانند روش بر خورد با نجاسات ديگر، بيان شده است. مانند:

1- «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْکَلْبِ‏ يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ، قَالَ: اغْسِلِ الْإِنَاءَ .(34)

ابن مسلم مي گويد از امام صادق(ع) سوال کردم: اگر سگي از ظرفي آب بياشامد وظيفه چيست؟ آن حضرت فرمود: لازم است ظرف را بشوئيد.»

2- «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ إِذَا وَلَغَ الْکَلْبُ فِي الْإِنَاءِ فَصُبَّهُ.(35)

امام صادق(ع) فرمود: هرگاه سگ از ظرفي آب خورد، آن آب را دور بريز.»

3- «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)، قَالَ‏: لَيْسَ بِفَضْلِ السِّنَّوْرِ بَأْسٌ أَنْ يُتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ يُشْرَبَ؛ وَ لَا يُشْرَبُ سُؤْرُ الْکَلْبِ إِلَّا أَنْ يَکُونَ حَوْضاً کَبِيراً يُسْتَقَى مِنْهُ.(36)

ابي بصير از امام صادق(ع) نقل مي کند: نيم خورده سنور را مي توان نوشيد و با آن وضو گرفت، و نيم خورده سگ را نمي توان نوشيد مگر از حوض بزرگي آب خورده باشد.»

4- «عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ، قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): إِنْ‏ أَصَابَ ثَوْبَکَ مِنَ الْکَلْبِ رُطُوبَة فَاغْسِلْهُ ... .(37)

فضل از امام صادق(ع) نقل مي کند: هرگاه رطوبتي از سگ به لباس شما برخورد کرد، پس آنرا بشوي.»

5- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ يُصِيبُ شَيْئاً (مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ)، قَالَ: يَغْسِلُ الْمَکَانَ الَّذِي أَصَابَهُ.»(38)

محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگي که خودش را به بدن مردي ماليده است، سوال کرد. حضرت فرمود: محل تماس سگ را بشويد.

6- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِيِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ يَدَکَ.(39)

محمد بن مسلم مي گويد: از امام صادق(ع) در مورد سگ سلوقي(40) سوال کردم؛ حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده اي، دستت را بشوي.»

7- «عَنْ عَلِيٍّ (ع)... قَالَ: تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ، فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْيَغْسِلْهُ؛ وَ إِنْ کَانَ جَافّاً فَلْيَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ.(41)

حضرت علي (ع) فرمود: از نزديک شدن به سگ ها بپرهيزيد؛ و کسي که سگ مرطوبي را لمس کرد، ـ لباسش را ـ بشويد و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشد.»

و مواردي ديگر.

همانطور که ملاحظه مي کنيد در احـاديـث بالا، حکم عدم جواز آشاميدن و وضـو گرفتن از نيم خورده سگ به صراحت بيان شده است، که قرينه اي بر نجاست سگ است. به بيان ساده تر: در اين دسته از روايات حکم نجاست سگ آمده است بدون اينکه لفظ نجس، ذکر شده باشد، و اين حکم با تعابير ديگري بيان شده است.

در نتيجه براي اثبات نجاست سگ، روايات دسته دوم نيز به تنهايي کفايت مي کنند. اين احاديث و روايات بقدري زيادند که هرگز نمي توان در اعتبار و قطعيّت آنها اشکال کرد؛ و با وجود چنين ادله قاطعي براي هيچ مسلمان و مؤمني جاي هيچ گونه شک و شبهه اي باقي نخواهد ماند.

روايات ديگري نيز هستند که در خلال بحث هاي آينده به آنها اشاره خواهد شد:

دسته نخست: رواياتي که قانون خريد و فروش سگ را بيان مي کنند.

دسته دوم: رواياتي که در مورد نگهداري سگ وارد شده اند.

دسته سوم : رواياتي که بيانگر حقوق سگ بعنوان يک حيوان است.

نجاست سگ و اجماع فقهاء

فقهاي عظام شيعه، سگ را يکي از نجاسات مي دانند و اين حکم بين آنها اجماعي است.(42)

در مذاهب اسلامي، تنها گروهي که سگ را نجس نمي دانند مالکي ها ـ يکي از فرق اهل سنت ـ هستند که آنها هم معتقدند احکام و دستورات مربوط به سگ، بايد به صورت تعبّدي عمل شود. آنها با اينکه سگ را نجس نمي دانند، اما از روي تعبد ظرفي را که سگ ليسيده، هفت بار مي شويند. شافعيه و حنابله نيز مي گويند: اين ظرف بايد هفت بار تطهير شود، که يک بار آن به صورت خاکمال است. آنها تقدم خاکمال بر شستن را شرط نمي دانند.(43)

محمد جواد مغنيه، در کتاب «الفقه علي المذاهب الخمسه» چنين مي نويسد:

«الکلب نجس إلاّ عند مالک، ولکنّه قال: يغسل الإناء مِن ولوغه سبعاً، لا للنجاسة بل تعبداً. وقال الشافعية والحنابلة: يغسل الإناء مِن ولوغ الکلب سبع مرات إحداهنّ بالتراب. وقال الإمامية: غسل الإناء مِن ولوغ الکلب مرة بالتراب، ثُمّ بعدها مرتين بالماء»(44).

فقط خرید و فروش این سگها حلال است/ چرا نباید در خانه سگ نگه داشت؟

نجاست انواع سگها

در نجاست سگ فرقي بين انواع آن نيست، و حکم همه سگ ها يکي است. گروهي تصور کرده اند فقط سگهايي نجس هستند که از نگهداري آنها، نهي شده است، مثل سگهاي ولگرد ، امّا سگهاي نگهبان و سگ شکاري يا سگهايي که امروزه توسط پليس و گروه هاي امداد بکار گرفته مي شوند، پاک هستند. اين تصور صحيح نمي باشد، انواع سگ ها ـ چه شکاري و چه سگ چوپان و... ـ نجس هستند و آب دهان و تمامي بدن آنها نجس است. اين مطلب نيز از روايات معصومين(ع) استفاده مي شود:

1. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِيِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ يَدَکَ.(45)

محمد بن مسلم از امام صادق(ع) در مورد سگ سلوقي (يک نوع سگ شکاري معروف) سوال کرد. حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده اي، دستت را بشوي.»

2. «عَنْ عَلِيٍّ(ع)... قَالَ تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْيَغْسِلْهُ وَ إِنْ کَانَ جَافّاً فَلْيَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ(46).

حضرت علي(ع) فرمود: از نزديک شدن به سگها بپرهيزيد و کسي که سگ مرطوبي را لمس کرد، بشويد ـ لباسش را ـ و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشيد.»

و فتواي علما و فقها از قديم تاکنون بر نجاست انواع سگ هايي که در خشکي زندگي مي کنند، بوده است. فقط شيخ صدوق(ره) درمورد سگ شکاري فرموده است: مقداري آب به محلّ ملاقات بپاشيد، کافي است و شستن لازم نيست(47). با اين حال سگ را نجس مي داند.

بنابراين، اگر سگ شکاري، حيوان حلال گوشتي را شکار کرد، محل اصابت با دهان سگ بايد شسته شود. و اگر دست و بدن و لباس انسان با بدن سگ ها حتي سگ شکاري برخورد کند، در صورتي که بدن سگ و يا ملاقي تر باشد، نجس مي شود(48).

خريد و فروش سگ

پس از بيان حکم نجاست سگ در اسلام، اين سوالات مطرح مي شود که:

آيا خريد و فروش آن جايز است يا خير؟ اگر حرام مي باشد، اين حکم براي انواع سگ است يا براي بعضي؟ براي رسيدن به پاسخ اين سوالات، بيان مقدمه اي ضروري است.

فقط خرید و فروش این سگها حلال است/ چرا نباید در خانه سگ نگه داشت؟

عدم دخالت نجاست در معامله

بعضي به اشتباه براي حرمت خريد و فروش سگ اينگونه استدلال کرده اند:

«يکي از انواع معاملات حرام، معامله عين نجاست است. يعني اگر چيزي نجس است، معامله آن حرام است. علما وقتي نظرشان اين است که سگ نجس است، خودبخود معامله آن هم حرام مي شود. اما اغلب علما معتقدند که اگر معامله عين نجاست، منفعت و سود عقلايي داشته باشد، در آن مورد حرمت آن برداشته مي شود.»

حکم تحريم خريد و فروش، داير مدار منفعت و سود عقلايي است، نه نجس و پاک بودن. ـ يعني اگر شيئي سود عقلايي داشت معامله اش جايز است و الّا جايز نيست، چه نجس باشد و چه طاهر ـ بنابراين، نجاست شيء، نقشي در حرمت معامله آن ندارد و بهتر است چنين گفته شود:

يکي از شرايط مبيع ـ يعني شيء مورد معامله ـ داشتن منفعت و سود عقلايي ـ يا به عبارتي ماليّت داشتن آن ـ است و چون عين نجاسات غالباً منفعت و سودي ندارند، ماليّت نداشته و صلاحيت خريد و فروش را ندارند. امّا هرگاه همين نجاسات داراي منفعت و سودي شدند، معامله آنها صحيح است و داراي ماليّت بوده و قابل خريد و فروشند. مانند خون که نجس است، اما هم اکنون از آن استفاده عقلايي مي شود و ماليّت دارد، بنابراين خريد و فروش آن مجاز است.

پس نمي توان گفت: معامله مردار، خون و سگ چون نجس هستند حرام است. بلکه گفته مي شود: چون منفعت عقلايي و ماليّت ندارند حرام است، امّا اگر داراي منفعتي شد، معامله اش جايز است.(61)

لازم به ذکر است که در گذشته بيشتر نجاسات، منفعت حلالي نداشتند و بهمين خاطر علما حکم به حرمت معامله نجاسات مي دادند. اين سبب شده تا عده اي تصوّر کنند معامله شيء نجس، مطلقاً حرام مي باشد و علّت تحريم هم چيزي جز نجاست نيست.

خلاصه اينکه صرف نجس بودن، سبب حرمت معامله نجاسات از جمله سگ نمي شود تا کسي بگويد: چرا با اينکه انواع سگ ـ سگ صيد، شکار، ولگرد و زينتي ـ نجس هست، امّا معامله سگ صيد جايز است ولي معامله سگ زينتي حرام است. چراکه ملاک در اينجا انتفاع و عدم انتفاع عقلائي است، نه چيز ديگري.

روايات خريد و فروش سگ

روايات وارد شده، از خريد و فروش سگ نهي کرده و بهاي آن را «سُحت(62)» مي دانند. مثل:

1- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْعَامِرِيِّ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ ثَمَنِ الْکَلْبِ الَّذِي لَا يَصِيدُ؛ فَقَالَ: سُحْتٌ؛ وَ أَمَّا الصَّيُودُ فَلَا بَأْسَ(63).

از امام صادق(ع) در مورد بهاي سگي که شکاري نيست، سوال شد. حضرت فرمود: سُحت (حرام) است؛ اما (گرفتن بهاي) سگ صيد اشکالي ندارد.

2- عَنِ الرِّضَا(ع) فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ ثَمَنُ الْکَلْبِ سُحْتٌ(64).

امام رضا(ع) در سخني فرمود: بهاي سگ، سُحت (حرام) است.

3- عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ ثَمَنِ کَلْبِ الصَّيْدِ؛ قَالَ: لَا بَأْسَ بِثَمَنِهِ وَ الْآخَرُ لَا يَحِلُّ ثَمَنُهُ(65).

ابي بصير از امام صادق(ع) از بهاي سگ شکاري سوال کرد، حضرت فرمود: اشکالي ندارد؛ اما بهاي ديگر سگها حلال نيست.

4- فِي حَدِيثٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ: ثَمَنُ الْخَمْرِ وَ مَهْرُ الْبَغِيِّ وَ ثَمَنُ الْکَلْبِ الَّذِي لَا يَصْطَادُ مِنَ السُّحْتِ(66).

رسول خدا(ص) در سخني فرمود: بهاي شراب ، بهاي زناکار، و بهاي سگي که شکار نمي کند، سُحت (حرام) است.

5- عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ، عَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: ثَمَنُ الْکَلْبِ سُحْتٌ وَ السُّحْتُ فِي النَّار(67).

امام رضا(ع) فرمود: قيمت سگ سُحت است و سُحت در آتش است.

اين دسته از روايات غالباً اشاره به سگ صيد دارند، امّا شامل سگهاي ديگري هم که منفعت عقلايي دارند مي شوند، چنانکه شيخ طوسي در مبسوط(68)، سگ گله و نگهبان را همانندِ سگ صيد مي داند.(69) از اين روايات و سخن علما ـ که قبلا گذشت ـ استفاده مي شود: هر سگي که منفعت عقلايي داشت، خريد و فروشش جايز؛ و الّا حرام است. و اگر سگ هاي زينتي و سگ ولگرد و ... خريد و فروش آنها حرام است بخاطر اينست که يا فاقد منفعت عقلايي بوده و يا منفعت قابل توجّهي ندارند.

فقط خرید و فروش این سگها حلال است/ چرا نباید در خانه سگ نگه داشت؟

نگهداري سگ در خانه

مساله نجس بودن سگ، غير از حرمت نگهداري از آن است . نگهداري از سگ براي کساني که استفاده عقلايي از آن ندارند، کراهت شديد دارد؛ و در روايات، امري ناپسند دانسته شده است (70).بنابراين نگهداري سگ براي نگهباني و شکار، و سگي که امروزه مورد استفاده پليس و نيروهاي امداد مي باشد، مکروه نيست. (البته اين به معناي عدم نجاست اين سگ ها نمي باشد.)

در بعضي از روايات آمده است که خانه اي که در آن سگ است، ملائکه وارد نمي شوند. اين کراهت سبب مي شود که حتي نماز خواندن در چنين خانه اي مکروه باشد.(71) ما در اينجا به بيان برخي از رواياتي که به نحوي بر کراهت نگهداري سگ در خانه اشاره دارند، مي پردازيم:

1- وَ قَالَ الصَّادِقُ(ع): لَا تُصَلِّ فِي دَارٍ فِيهَا کَلْبٌ إِلَّا أَنْ يَکُونَ کَلْبَ صَيْدٍ، وَ أَغْلَقْتَ دُونَهُ بَاباً، فَلَا بَأْسَ، وَ إِنَّ الْمَلَائِکَة لَا تَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ کَلْبٌ وَ لَا بَيْتاً فِيهِ تَمَاثِيلُ وَ لَا بَيْتاً فِيهِ بَوْلٌ مَجْمُوعٌ فِي آنِيَة.(72)

امام صادق(ع) فرمود: نماز مگذار در خانه اي که در آن سگ است مگر اينکه سگ صيد باشد، و دربي برويش بسته شود ، در اين صورت اشکالي ندارد ...

2- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِکَة لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ کَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيه‏.(73)

پيامبر اسلام(ص) فرمود: همانا جبرئيل بر من وارد شد و گفت: ما ملائکه بر خانه اي که در آن سگ و مجسمه و ظرفي که در آن ادرار مي کنند، وجود دارد، داخل نمي شويم.

3- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع): قَالَ يُکْرَهُ أَنْ يَکُونَ فِي دَارِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ الْکَلْبُ.(74)

امام صادق(ع) فرمود: ناپسند است در خانه مرد مسلمان سگ باشد.

4- عَنْ زُرَارَة عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ يَتَّخِذُ کَلْباً إِلَّا نَقَصَ فِي کُلِّ يَوْمٍ مِنْ عَمَلِ صَاحِبِهِ قِيرَاطٌ.(75)

زراره از امام صادق(ع) نقل مي کند: کسي سگي را نگهداري نمي کند مگر اينکه هر روز از عمل او کاسته مي شود.

5- قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): لَا خَيْرَ فِي الْکَلْبِ‏ إِلَّا کَلْبَ الصَّيْدِ أَوْ کَلْبَ مَاشِيَة.(76)

اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: خيري در نگهداري سگ نيست، به جز سگ شکاري و سگ گلّه.

6- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: لَا تُمْسِکْ کَلْبَ الصَّيْدِ فِي الدَّارِ إِلَّا أَنْ يَکُونَ بَيْنَکَ وَ بَيْنَهُ بَابٌ.(77)

امام صادق(ع) فرمود: سگ شکاري را در خانه‌ات نگهداري مکن مگر اينکه بين تو و او دربي باشد.(محل زندگي او جدا باشد)

7- عَن أَبِي رَافِع قَالَ: جَاءَ جِبرَئِيل إِلَى النَبِي(ص) فَاستَأذَن عَلَيهِ- فَأذن لَهُ، فأبطأ، فأخذ رِدَاءَه فَخرجَ- فَقَالَ: قَد أذنا لَکَ- قَالَ: أَجل وَ لَکنا لا ندخل بَيتَاً فيه کَلب و لا صورة- فَنظروا فإذا فِي بَعضِ بُيُوتِهِم جرو-.(78)

از ابى رافع نقل‏ کرده‏اند که گفت: جبرئيل بر رسول خدا(ص) نازل شد، و اجازه ورود خواست، رسول خدا(ص) به وى اجازه داد، اما جبرئيل وارد نشد، ناگزير رسول خدا(ص) رداى خود را گرفت و بيرون شد و فرمود: ما به تو اجازه ورود داديم؟ جبرئيل گفت: بله، و ليکن ما فرشتگان به خانه‏اى که در آن سگ و يا مجسمه باشد داخل نمى‏شويم. رسول خدا(ص)- که گويا تا آن لحظه از وجود سگ در خانه خبر نداشت- نظر کرد و ديد که در بعضى از مرافق خانه ايشان توله سگى وارد شده.(79)

از مجموع روايات استفاده مي شود که نگهداري سگهاي مفيد مثل سگ نگهبان، با وجود اينکه کراهت ندارد،(80) امّا بهتر است محل زندگي او جداي از محل زندگي انسان باشد، بگونه اي که حداقل بينشان دربي فاصله شود. يعني خانه‌اي جداگانه براي سگ ساخته شود.

و اگر در برخي روايات از نگهداري سگهاي مفيد هم نهي شده، در صورتي است که محل زندگي او جدا نباشد. اما نگهداري سگهاي ديگر ـ غير از سگ شکاري و سگ نگهبان و هر سگي که براي کارهاي عقلايي بکار گرفته مي شود ـ کراهت داشته و ناپسند است.

البته با توجه به مساله نجاست سگ که قبلا ثابت شد، اين حکم معقول به نظر مي آيد و دستورات دين نسبت به دوري از نجاسات مؤيّد آنست. هرچند اسلام براي رفاه انسان، نگهداري سگهاي مفيد را مکروه نمي داند.

لازم به ذکر است با اينکه علامه طباطبائي متن آخرين روايت را مضطرب و آن را از روايات مجعول مي داند.(81) اما به دليل اينکه مجموع اين روايات ـ که مي گويند: «جبرئيل و ملائکه وارد خانه اي که سگ در آن است، نمي شوند» ـ ، روايات متضافرند،(82) و متضافر بودن براى حجيت کافى است، اگرچه سند تک تک آن ها ضعيف باشد.(83) بنابراين اين روايات به وضوح دلالت بر کراهت شديد نگهداري سگ در منزل دارند.

زشتي و قبح سگ بازي

از آنچه گفته شد معلوم مي شود که در اسلام نگهداري و انس گرفتن با سگ بدون اينکه مورد استفاده عقلايي قرار گيرد توصيه نشده بلکه مورد کراهت و مزمّت است. در سيره و سخنان معصومين(ع) نيز سگ بازي زشت تلقّي شده و سگ بازان سزاوار ملامت اند.

نقل شده است هنگامي که امام حسين(ع) کنار قبر شريف پيامبر اکرم(ص) نشسته بود قاصدي آمد و گفت: امير مي خواهد به نزد او برويد. امّا امام(ع) که مي داند معاويه مرده است و اين دعوت براي گرفتن بيعت است، اين دعوت را نمي پذيرد و در پاسخ کسي که از بيعت با يزيد سوال مي کند مي فرمايد: «من هرگز با يزيد بيعت نخواهم کرد، چون يزيد مردي است فاسق که فسق خود را آشکار کرده، شراب مي نوشد، سگ بازي و... مي کند و ما خاندان رسول خداييم».(84)

آري، امام(ع) سگ بازي را از مواردي مي داند که سبب شده فسق يزيد آشکار شود.

در جاي ديگر امام حسين(ع) طي نامه اي معاويه را توبيخ کرده و چنين مي نويسد: «آيا تو آن کس نيستي که... پسر بچه اي را که شراب مي خورد و سگ بازي مي کند به امارت مي رساني!»(85)

نامه امام حسين(ع) يادآور نامه امير المومنين(ع) به منذر بن جارود است که از سوي حضرت(ع) فرماندار بخشي از بلاد اسلامي بود و پس از اينکه تخلفات و خيانت هاي او براي امير المومنين(ع) گزارش شد، توسط ايشان در طي نامه اي توبيخانه، احضار شد. امام(ع) در اين نامه او را چنين توبيخ مي کند:

«... تَخْرُجُ لاَهِياً مُتَنَزِّهاً ، تَطْلُبُ الصَّيْدَ ، وَ تُلاَعِبُ الْکِلاَبَ ...: (خبر رسيده است، تو) پيوسته مشغول گردش و صيد (تفريحي) و بازي با سگ ها مي باشي ...».(86)

با دقّت در کلام اميرالمومنين(ع) و امام حسين(ع) درک زشتي و قبح سگ بازي و انس با او، دشوار نمي باشد.

فقط خرید و فروش این سگها حلال است/ چرا نباید در خانه سگ نگه داشت؟

حقوق سگ به عنوان يک حيوان

اسلام دين تعادل و ميانه روي است. اين اعتدال و ميانه روي را به وضوح مي توان در دستورات اسلامي مشاهده کرد. هرچند در اسلام سگ حيواني نجس است، امّا اين سبب نشده تا حقوق او به عنوان يک حيوان، نقض شود. رعايت حقوق سگ به اين نيست که به آن دست بزني ، و او را مونس و هم بازي خود قراردهي! بلکه با رسيدگي به آب و غذايش و آزار نرساندن به او، حقوقش را رعايت کرده اي. همانطور که به رعايت حقوق ساير حيوانات و سيرکردن و رفع تشنگي آن‏ها در روايات اسلامي تأکيد شده است.

پيشوايان و بزرگان مذهبي ما، با اينکه عقيده به نجاست سگ دارند، امّا ظلم به اين حيوان را روا ندانسته، حق و حقوقي براي آن قائل شده اند. با مطالعه در آثار دانشمندان اسلامي اين مساله به روشني قابل درک است.

در کتب فقهي آمده است: اگر شخصى، به مقدار وضو گرفتن آب داشته باشد، و بترسد که اگر با آن وضو بگيرد، دچار تشنگى شود، بر او واجب است که تيمم کند و آب را براي نوشيدن نگهدارد. صاحب جواهر(قدّس سرّه)، پس از نقل اين فتوا مى نويسد: «وکذا الحيوان اذا کان کذلک وان کان کلبا»(87) (اگر از تشنگى حيوانى نيز بترسد، حکم همين است، گرچه آن حيوان، سگ باشد.)

شهيد ثانى در بحث اطعمه و اشربه کتاب مسالک، مى نويسد: «و لو کان للانسان کلب غير عقور جائع و شاة فعليه اطعام الشاة»(88) (اگر انسان، داراى سگ ـ بي‌آزارـ و گوسفندي گرسنه باشد، بر او واجب است تا گوسفند را آب و علف دهد.) يعني نجات گوسفند بر سگ اولويت دارد.

صاحب جواهر، در اين حکم به شهيد ثاني ايراد گرفته و مي‌گويد: «فيه منع، بل قد يقال باولوية الکلب لامکان ذبح الشاة بخلاف الکلب»(89) (حفظ جان سگ اولويّت دارد. زيرا مى توان گوسفند را سر بريد؛ ولى اين کار، در مورد سگ ممکن نيست.)

کلام اين دو فقيه، گوياى واجب بودن حفظ جان حيوان حتى سگ است، هرچند در اين مورد اختلاف بر سر اينست که حفظ حيات کداميک اولويت دارد.(90)

اگر فقهاي اسلام در نظرات فقهي خود اينگونه حقوق حيوانات حتي سگ را در نظر مي گيرند، بخاطر اين است که سخنشان برگرفته از روايات معصومين(ع) است.

در متون روايي ما، روايات فراواني هستند که توجه به حقوق سگ را ـ به عنوان يک حيوان ـ تأييد مي کنند. در بعضي از روايات از اذيت و آزار سگ منع شده، در دسته اي ديگر به اطعام و سيراب‌کردن سگ توجه شده است. علاوه بر اين رواياتي هستند که قاتل سگ را ملزم به پرداخت ديه مي‌کند. از اين روايات نيز شايد بتوان حق و حقوقي براي سگ در اسلام ثابت کرد. هرچند عده‌اي مي گويند: روايات ديه سگ، حقي را براي اين حيوان ثابت نکرده بلکه تنها خسارت مالي صاحبش را جبران مي‌کند،(91) امّا با در نظر گرفتن همه روايات، خلاف اين مطلب ثابت مي شود چرا که ديه انسان را نيز به وليّ او مي پردازند امّا اين سبب نمي شود خود آن شخص ارزش و قدري نداشته باشد. پس وقتي در دين اسلام براي سگ ديه قرار داده مي شود، مي توان نتيجه گرفت که به اين حيوان، ارزش و بهايي داده شده است و پرداخت ديه به صاحب آن جبرانگر همين بهاء و ارزش فوت شده است.

نتيجه بحث

خلاصه اينکه مسئله نجاست سگ، يکي از مسائل قطعي فقهي اسلام است. با اينکه در قرآن اشاره اي به اين مسئله همانند بسياري از مسائل ديگر نشده است اما اين حکم در روايات معتبر صريحاً بيان شده است. در عين حال نجاست سگ سبب نشده معامله آن حرام باشد، چرا که نجاست هيچ مدخليّتي در حرمت معامله نداشته، و حرمت خريد و فروش، داير مدار اين است که مبيع داراي منفعت عقلايي باشد يا نباشد. پس تنها معامله سگهايي که فاقد منفعت عقلايي مي باشند، جايز نيست. امّا در مورد فلسفه نجاست سگ روايات معصومين(ع) مطلق بوده و فلسفه حقيقي اين حکم بر ما پوشيده است و فلسفه نداشتن يک حکم، غير از ندانستن فلسفه آن است.



______ ارجاعات ______

(1) ـ قال رسول الله (ص): اهل البدع کلاب اهل النار: بدعت گذاران سگ هاى دوزخند. (کنزالعمال، ج1 ،ح 1094 و 1125).

(2) ـ صفي پور، منتهي الارب في لغة العرب،ص 1228: نجس ناپاک، پليد و خلاف طاهر. طريحي، مجمع البيان، ج4، ص11: نجس الشيء، اذا کان قذراً غير نظيف. فيروز آبادي، القاموس المحيط، ج2ص253: النجس ضد الطاهر و زبيدي، تاج العروس من جواهر القاموس ج4ص255: النجس ضد الطاهر.

(3) ـ التوبة/28.

(4)ـ راغب اصفهاني، مفردات، حرف نون، لفظ نجس.

(5) ـ طوسي، تفسير التبيان، ج5، ص234.

(6) ـ طبرسي، مجمع البيان، ج5، ص20.

(7) ـ سلسلة الينابيع الفقهية، ج1، ص359 به نقل از فقه القرآن.

(8) ـ مستمسک عروة الوثقي، ج1، ص368.

(9) ـ کنز الدقائق، ج4، ص162.

(10) ـ تفسير کبير، ج16، ص24.

(11) ـ طهارت اهل کتاب و مشرکان، محمد حسن زماني،ص184.

(12) ـ شيخ انصاري، الطهاره، ص325.

(13) ـ سلسلة الينابيع الفقهية، ج1، ص359 به نقل از فقه القرآن.

(14) ـ طهارت اهل کتاب و مشرکان، محمد حسن زماني،ص188.

(15) ـ نقش يک سگ نيز بر ديوار غار است، و بالاى غار، صومعه‌‏اى قديمى است و مسلمانان نيز مسجدى ساخته‏‌اند. (تفسير نور ج 07 ص143)

(16) ـ کهف/18.

(17) ـ «وَصِيْد» چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» مى‏گويد: در اصل به معنى اطاق و انبارى است که در کوهستان براى ذخيره اموال ايجاد مى‏کنند، و در اينجا به معنى دهانه غار است . (تفسير نمونه، ج‏12، ص406).

(18)ـ اعراف/ 176.

(19) ـ تفسير نمونه، ج 7، ص 25.

(20) ـ مائده/4.

(21) ـ عدد رکعات نماز ـ دو رکعت صبح، چهار رکعت ظهر، چهار رکعت عصر، سه رکعت مغرب و چهار رکعت عشاء ـ در قرآن ذکر نشده است، با اينکه از مسلمات بوده و اختلافي در آن نيست.

(22) ـ انعام /145.

(23) ـ آذرخشي ديگر از آسمان کربلا، محمد تقي مصباح يزدي‏، ص53.

(24) ـ نحل/44.

(25) ـ حشر/7.

(26) ـ وسائل الشيعه ج 27 ص33.

(27) ـ آذرخشي ديگر از آسمان کربلا، مصباح يزدي‏، محمد تقي ص53.

(28) ـ وسائل‌‏الشيعة ج 1 ص 226.

(29) ـ وسائل‏‌الشيعة ج1 ص227.

(30) ـ وسائل‏‌الشيعة ج3 ص413.

(31) ـ وسائل‏‌الشيعة ج3 ص415.

(32) ـ وسائل‏‌الشيعة ج3 ص416.

(33) ـ وسائل‏‌الشيعة ج3 ص416.

(34) ـ وسائل‏ الشيعة ج1 ص225.

(35) ـ وسائل‏‌الشيعة ج1 ص226.

(36) ـ وسائل‏‌الشيعة ج1 ص226.

(37) ـ وسائل‏‌الشيعة ج3 ص414.

(38) ـ وسائل‏‌الشيعة ج 3 ص 416.

(39) ـ وسائل‏‌الشيعة ج3 ص 416.

(40) ـ منسوب به محلّي.

(41) ـ وسائل‏‌الشيعة ج3 ص 417.

(42) ـ نجفي، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 5، ص 366 – 368، چاپ هفتم، بيروت، داراحياء التراث العربى.

(43) ـ الفِقه على المذاهِب الخمسَة، تأليف محمّد جَواد مغنِيّة، ص55.

(44) ـ همان.

(45) ـ وسائل‏‌الشيعة، ج3، ص416.

(46) ـ وسائل‏‌الشيعة، ج3 ص417.

(47) ـ با استفاده از مستمسک العروة الوثقي ,ج 1 ص 363.

(48) ـ توضيح المسائل مراجع , ج 1 ص 83 .

(62)ـ تأمين مال به کمک وسيله‏‌اى باطل، سحت شمرده شده است. «وفي الکافي، بإسناده عن السکوني عن أبي عبد الله قال: السحت ثمن الميتة و ثمن الکلب و ثمن الخمر- و مهر البغي و الرشوة في الحکم و أجر الکاهن. أقول: ما ذکره في الرواية إنما هو تعداد من غير حصر، و أقسام السحت کثيرة کما في الروايات، و في هذا المعنى و ما يقرب منه روايات کثيرة من طرق أئمة أهل البيت عليهم السلام» (الميزان في تفسير القرآن، ج‏5، ص361.)

(63) - وسائل‏‌الشيعة ج17، ص119.

(64) - وسائل‏‌الشيعة ج17،ص 119.

(65) - وسائل‏‌الشيعة ج17،ص119.

(66) - وسائل‏‌الشيعة ج17،ص119.

(67) - وسائل‏‌الشيعة ج17،ص120.

(68) - وسائل‏‌الشيعة ج17،ص120.

(69) - امروزه سگ‌هاي «پليس» و «امداد» نيز همين حکم را دارند.

(70) ـ معارف و معاريف، سيد مصطفي حسيني دشتي، واژه سگ.

(71) - مرحوم علامه حلّي در کتاب منتهي مي فرمايد: نماز خواندن در خانه اي که در آن سگ باشد، کراهت دارد. (بحارالانوار، ج 62، ص 53. ـ توضيح المسائل مراجع، ج1، مسئله 105.)

(72) ـ من لا يحضره الفقيه، ج‏1 ، 246 ، باب المواضع التي تجوز الصلاة فيها و المواضع التي لا تجوز فيها ..... ص240.

(73) ـ الکافي، ج‏3 ، 393، باب الصلاة في الکعبة و فوقها و في البيع و الکنائس و المواضع التي تکره الصلاة فيها ..... ص 387.‏ الکافي، ج‏3 ، 395، باب الصلاة في ثوب واحد و المرأة في کم تصلي و صلاة العراة و التوشح ..... ص393ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج‏56، 177، باب 23 حقيقة الملائکة و صفاتهم و شؤونهم و أطوارهم ..... ص144.

(74) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص50 ـ وسائل‏الشيعة، ج 11 ،ص530.

(75) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص50.

(76) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص 53 ـ وسائل‏الشيعة، ج 11 ،ص530.

(77) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص 53.

(78) ـ الميزان في تفسير القرآن، علامه طباطبايي، ج‏5، ص 209.

(79) ـ ترجمه الميزان، علامه طباطبايي، ج‏5، ص336و337.

(80) ـ مفتاح الکرامة 8/85 ـ کتاب المکاسب 1/ 197 ـ جواهر الکلام 22/138.

(81) ـ ترجمه الميزان، ج‏5، ص 337ـ الميزان في تفسير القرآن، ج‏5، ص210.

(82)ـ فصلنامه فقه اهل بيت فارسي، شماره 17 و 18، خرازي، سيد محسن، حکم نقاشي و مجسمه سازي از نگاه شريعت.

(83) ـ شرح اين مطلب در کتاب «انوار الاصول» آمده است. رجوع کنيد به : انوار الاصول، ج 2، ص 486 .

(84) - الاخبار الطوال، ص 227.

(85)- الامامة والسياسه، ج1، 203 و 204 و سيره معصومان، سيد محسن امين، ترجمه: على حجّتى کرمانى، ج 4، ص 87.

(86)- تمام نهج البلاغه، ص 815 به نقل از تاريخ اليعقوبي ج 2 ص 203. و أنساب الأشراف، بلاذري ج 2 ص 163.

(87)ـ جواهرالکلام ، ج5/ ص114.

(88)ـ مسالک الافهام، ج2/ ص250.

(89)ـ جواهرالکلام، ج36/ ص437.

(90)ـ اين مسئله در رسائل فقهي علامه جعفري نيز مطرح شده است. (جعفري، محمد تقي، رسائل فقهي، مؤسسه نشر کرامت1377، ج1، ص 119-118.)

(91)ـ انصاري، شيخ مرتضي، کتاب المکاسب، انتشارات علامه، ص 7، دو سطر به آخر.


تکنیک‌های افزایش حافظه/ کنکوری‌ها این 8 برنامه‌ را وارد زندگی روزمره بکنند

هر شب موقع خواب ، یا هر موقعی از روز که فرصت پیدا می کنید کار های روزانه را به طور منظم و تا حد ممکن به صورت جزئی به خود یاد آوری کنید و یا بر روی کاغذ بنویسید.
تکنیک‌هایی برای افزایش حافظه/ کنکوری‌ها این 8 برنامه‌ را وارد زندگی روزمره خود بکنندبه گزارش مشرق، شعر هایی را که دوست دارید بخوانید و با استفاده از سیستم لایه لایه به خاطر بسپارید. با این روش حافظه ی خود را تقویت کنید.

اعتماد به حافظه:

اولین اصل تقویت حافظه ،اعتماد به حافظه است. حافظه مانند یک شبکه یا یک توری است ،به هر میزان نسبت به توانایی حافظه تردید کنیدسوراخ های این شبکه باز تر میشود و نم تواند مطالب را خوب نگ دارد.ولی اگر به حافظه اطمینان داشته باشید سوراخ های شبکه بسته می شود و مطالب را به خوبی نگه می دارد.

 پس به توانایی مغز و قوی بودن حافظه خود اعتماد کنید تا حافظه نیز به شما کمک کند. هیچ وقت به قدرت حافظه ی خود شک نکنید، اشخاصی که جملاتی از قبیل : حافظه ام ضعیف شده، سنم بالا رفته و دچار فراموشی شده ام، مطالب را خوب نمی توانم به خاطر بسپارم " را مرتب تکرار می کنند، به شدت به قدرت حافظه ی خود لطمه وارد می کنند.چرا با گفتن این جمله به خودشان تلقین می کنند که حافظه یشان ضعیف شده است.

به کار انداختن حافظه:

کسانی که از ذهن و حافظه ی خود به طور مستمر استفاده می کنند کمتر از دیگران در معرض فرسایش و ضعف حافظه قرار میگیرند .حافظه اگر مورد استفاده قرار نگیرد ضعیف می شود.همان گونه که اگر اعضای بدن انسان، جنب و جوش و فعالیت نداشته باشد دچار سستی و تنبلی می شوند، حافظه اگر مورد استفاده قرار نگیرد ضعیف می شود.
استادانی که پژوهش و مطالعه را کنار نگذاشته اند نسبت به استادانی که دست از تحقیق برداشته اند، از حافظه بهتری برخودارند.

بررسی و مرور کارهای روزان:

هر شب موقع خواب ، یا هر موقعی از روز که فرصت پیدا می کنید کار های روزانه را به طور منظم وتا حد ممکن به صورت جزئی به خود یاد آوری کنید ویا بر روی کاغذ بنویسید. این تمرین مغز تان را وادار به فعالیت می کندو در نهایت باعث تقویت حافظه می شود. علاوه بر این یک بار هم کارهای مثبت و موثری انجام دادهاید. و یا اوقاتی را که بیهوده تلف کرده اید یاد آوری کنید و اگر بر نامه ای نامنظمی داشته اید در روز های آینده آن بر نامه را تکرار کنید. در واقع مرور کارهای روزانه علاوه بر تقویت حافظه روند پیشرفت زندگی شما را ترسیم می کند و نقاط ضعف و قوت شما را گوشزد می نماید.

تمرکز:

تمرکز یعنی دقت روی یک موضوع مشخص بی آنکه افکار دیگری ،ذهن را به خود مشغول کند . تمرکز یعنی یک بعدی فکر کردنو افکار بیهوده و اضافی را کنار گذاشتن؛ یعنی تمام حواسمان به کاری که انجام می دهیم باشد. همزمان با کنترل ذهن، حافظه ی خود را نیز تقویت خواهید کرد. تمرکز در هنگام یادگیری و به خاطر سپاری، مدت زمان و دفعات لازم برای تکرار موضوع مورد یادگیری را کاهش می دهد.

فاصله بین یادگیری:

یکی از علت ها ی مهم خستگی مغز ،طولانی بودن مدت مطالعه است. بین یاد گیری فاصله بیندازید. پس از یاد گیری یک مطلب چند دقیقه صبر کنید تا مطلب جا بیفتد ، بعد مطالعه را ادامه دهید. در کل روش نیم ساعت مطالعه بعد پنج دقیقه استراحت را فراموش نکنید.

فهمیدن:

مطالب را خوب بخوانید و تجزیه و تحلیل کنید آنگاه به خاطر بسپارید . از حفظ کردن بدون درک و معنی خود داری کنید. مانند معده که یک لقمه غذا برای معده زحمت ندارد اما اگر چند لغمه با هم در دهان بگذاریم نمی توانیم خوب بجویم ،خوب ببلعیم و خوب هضم کنیم. کار مغز نیز شبیه کار معده است مطالب را خوب بخوانید و تجزیه و تحلیل کنید آنگاه به خاطر بسپارید از حفظ کردن بدون درک معنی خوداری کنید.

سیستم های لایه لایه برای یادگیری اشعار:

شعر های را که دوست دارید بخوانید و با استفاده از سیستم لایه لایه به خاطر بسپارید. با این روش حافظه ی خود را تقویت کنید. هر بیتی که یاد گرفتید بر گردید و ازاولین بیت تا جایی که یاد گرفتید مجدداً از حفظ بخوانید و به آن بیت بعد را اضافه کنید و همین طور وقتی بیت جدید را یاد گرفتید به بیت اول بر گردید و تا آخر همین طور ادامه دهید.

تفس عمیق:

یکی از روش های مهم برای تقویت حافظه تنفس عمیق است. با کمک تنفس عمیق می توان به اندازه ی کافی اکسیژن به سلول های مغز برسانید. مناسب ترین شیوه برای تنفس روش ۲-۴-۱ است .یعنی یک شماره دم چهار شماره حبس نفس و دو شماره بازدم، اگر نفس عمیق در کنار طبیعت یا هوای آزاد صورت بگیرد بسیار بهتر از تنفس در هوای بسته است. یکی از علل کم کاری و ضعف حافظه نرسیدن اکسیژن خون به مغز است بنابر ایندر هنگام مطالعه، فضای اتاق باید اکسیژن لازم را داشته باشد.

منبع: شفاف

خواص اعجاب برانگیز آیة الکرسی

خواص اعجاب برانگیز آیة الکرسی

خواص اعجاب برانگیز آیة الکرسی

خواص اعجاب برانگیز آیة الکرسی

خواص اعجاب برانگیز آیة الکرسی

خواص اعجاب برانگیز آیة الکرسی

نـرم افـزار طلـوع پیـروزی


نـرم افـزار طلـوع پیـروزی

نرم افزار طلوع پیروزی نرم افزار چندرسانه ای می باشد که به مناسبت ایام الله دهه فجر 1392 توسط معاونت دبستان ابتدایی حضرت قائم (عج) شهر رستمکلا طراحی و تولید گردیده است . این نرم افزار شامل سه بخش : سرودهای انقلابی ،‌ سرودهای ولایت ، سرودهای پایداری می باشد که جهت استفاده گروه های سرود مدارس و مساجد ساخته شده است . در این نرم افزار 14 قطعه سرودهای انقلابی ، 9 قطعه سرودهای ولایت و 14 قطعه سرودهای پایداری وجود دارد که متن تمامی این سرودها در نرم افزار قرار دارد و به راحتی می توان از آن چاپ گرفت .

نرم افزار طلوع پیروزی با همکاری کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش و موسسه فرهنگی یاس نبی (ص) پایگاه مقاومت شهدای شهر رستمکلا طراحی و تولید گردیده است .

بهای استفاده از این نرم افزار با اهداء سه صلوات برای سلامتی آقا امام زمان (عج) و قرائت فاتحه به روح عموی شهیدم ، شهید غلامرضا زهره منش رایگان می باشد .

دوستان عزیز لطفا انتقادات و پیشنهادات خود را در رابطه با این نرم افزار به شماره تماس 09119509542 پیامک نمایند تا در نسخه ها و نرم افزارهای بعدی از پیشنهادات شما استفاده گردد .

ان شالله که مورد استفاده تمامی دوستان عزیز قرار گیرد
حجم نرم افزار : 64 مگابایت

برای دانلود این نرم افزار بر روی لینک زیر کلیک نمایید ...


تصاویری از صفحه نرم افزار
















مدیریت کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

آشنایی با نشان های نظامی ایران+عکس


نشان فتح که از جمله نشان‌های نظامی جمهوری اسلامی ایران است، به عنوان سپاسگزاری و قدردانی از عزیزانی که خدمات بزرگ و ارزنده در طول جنگ از خود نشان داده‌اند، اعطا می‌شود.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، در طول تاریخ و از زمانی که سرزمین ایران دارای یک ارتش مستقل میهنی شده است، اهدای نشان‌های نظامی به پاس مجاهدت و جانفشانی در راه دفاع از میهن، سنتی پسندیده در تمام حکومت‌ها بوده است.

با این حال اهدای این مدال‌ها و نشان‌ها اغلب نه با یک آئین‌نامه دقیق، بلکه بر اساس سلائق و مشاهدات شخصی فرماندهان انجام می‌شده است.

اما به تدریج اهدای نشان نظامی نیز در ایران نظم‌پذیر و بر اساس یک قاعده کلی شد.

*نشان «اقدس» برای شاهان مظفر

اولین آئین‌نامه اهدای نشان‌های نظامی، در دوران قاجار و در زمان پادشاهی مظفرالدین شاه قاجار تدوین شده است.

این آئین‌نامه بر اساس آموزش‌ها و درجه‌بندی‌های زمان قاجار مجاهدت در راه دفاع از کشور و نظام پادشاهی بر اساس مراحم همایونی را معیار اعطای نشان قرار می‌دهد.

در آن زمان چندین مدال گوناگون به عنوان نشان‌های نظامی تصویب شده بود که از آن جمله می‌توان به نشان شیر و خورشید و نشان سردوشی نظامی منقش به الماس اشاره کرد.

از جمله نشان‌های دیگر نظامی در دوران قاجار نشان «اقدس» بود که در سه دسته «اقدس»، «قدس» و «مقدس» اهدا می‌شد.


نشان نظامی اقدس

3 نشان‌ فوق متعلق به شاه‌زادگان و یا شخص شاه بود که در صورت خدمت فوق‌العاده به کشور از سوی نظامیان به‌ آنان اهدا می‌شد.

*شیر و خورشید هایی که بر سینه نظامیان می‌نشست

نشان شیر و خورشید نیز به مناصب نظامی مختلف با اندازه‌های گوناگون از سوی پادشاه و بر اساس آئین‌نامه تصویب شده توسط صدراعظم اهدا می‌شد.

سردوشی الماس‌نشان و شمشیر مرصع و طلا نیز از جمله جوایزی بود که به صورت انتخابی و بر اساس شرط استحقاق به نظامیان اعطا می‌شد.

* نظامیان برای «پهلوی» هم سینه راست می‌کنند

در دوران پهلوی اول و پهلوی دوم برخی از نشان‌های سلطنتی منصوب و برخی دیگر نیز تثبیت شد. در سال 1311 نشان «پهلوی» به عنوان بالاترین نشان سلطنتی ایران توسط رضاشاه در 2 درجه ایجاد شد که برخی از نظامیان در صورت استحقاق می‌توانستند آن را دریافت کنند، اما عالی‌ترین نشان جنگی قشون متحدالشکل، نشان «ذوالفقار» بود.


نشان نظامی پهلوی

این نشان از سال 1301 به اشخاصی که در میدان جنگ از خود رشادت بروز می‌دادند، اعطا می‌شد و کمی بعد نیز نشان «سپه» جایگزین ذوالفقار شد.

از جمله نشان‌های دیگر دوران پهلوی می‌توان به نشان «تاج» و «آریامهر» اشاره کرد.

*شکست حصر آبادان، اولین نشان

با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، ضمن منسوخ شدن بسیاری از نشان‌های دوران ستمشاهی، عناوین جدیدی در قالب نشان برای قدردانی از تلاش‌ها و مجاهدت‌های رزمندگان اسلام طرح‌ریزی شد.

با پایان جنگ تحمیلی 8 ساله عراق علیه ایران و در 5 مهرماه سال 1368 همزمان با سالروز شکست حصر آبادان، اولین مراسم اعطای نشان نظامی به رزمندگان و فرماندهان سپاه پاسداران، ارتش جمهوری اسلامی و نیروی مقاومت بسیج اعطا شد.

*نشانی برای کسی که امام(ره) آن را رهبر ما می‌دانست

در این مراسم، محسن رضایی و امیر صیاد شیرازی فرماندهان قرارگاه مرکزی کربلا در عملیات بزرگ بیت‌المقدس و همچنین شهید بسیجی حسین فهمیده که امام خمینی(ره) از وی به عنوان رهبر یاد کردند، نشان «فتح یک» را از دست فرمانده معظم کل قوا، دریافت کردند.

نشان فتح که از جمله نشان‌های نظامی جمهوری اسلامی ایران است، به عنوان سپاسگزاری و قدردانی از عزیزانی که خدمات بزرگ و ارزنده در طول جنگ از خود نشان داده‌اند، اعطا می‌شود.


اعطای نشان فتح به چند تن از خلبانان نیروی هوایی ارتش حاضر در دفاع مقدس. شهید خلبان علیرضا یاسینی نفر اول از سمت چپ

*سنتی مطلوب برای قدردانی از رزمندگان

رهبر معظم انقلاب در این مراسم با اشاره به ضرورت اعطای این نشان، تصریح کردند: این سنت مطلوب، قدردانی مشخص و معین از کسانی است که فداکاری‌ها و نشان‌های آنان در جبهه‌های جنگ موجب پیروزی‌هایی گشته است و برای همیشه نام آنها را در تاریخ ثبت خواهد کرد.

ایشان در امه تصریح کردند: آنچه که از همه مهم‌تر است تلاش‌ها و جهادهای صادقانه و خالصانه‌ای است که در نزد خداوند متعال همیشه محفوظ مانده و از بین نخواهد رفت و خداوند به آنان پاداش نیکو خواهد داد.

*نشان فتح سمبلی از فتح خرمشهر

طرح نشان فتح از 3 برگ درخت نخل و گنبد مسجد جامع خرمشهر و نیز پرچم جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است.

نشان فتح در 3 درجه است که به عنوان سمبل عملیات پیروزمندانه رزمندگان اسلام در فتح خرمشهر انتخاب شده است تا به فرماندهان این عملیات و سایر عملیات‌های موثر اهدا شود.


3 نشان فتح که به دست فرمانده معظم کل قوا به واسطه حضور موثر سردار حاج قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده لشکر 41 ثارالله در سالهای دفاع مقدس به وی اعطا شده است

* نشانی برای عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس و کربلای 5

در این مراسم علاوه بر این 3 تن، 21 تن از فرماندهان سپاه و ارتش و یک تن از جهادگران نشان درجه 2 فتح و به 29 تن دیگر از فرماندهان سپاه و ارتش که در عملیات پیروزمندانه بیت‌المقدس حضور داشته‌اند، نشان درجه 3 فتح توسط فرمانده کل قوا اعطا شد.

همچنین در آستانه آغاز دوازدهمین سال پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ 15 بهمن سال 1368، 210 تن از فرماندهان و نیروهای برجسته و فداکار ارتش و سپاه افتخار دریافت نشان فتح از دست حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا نائل شدند.

* اسامی برخی ارتشیان که نشان «فتح 2» دریافت کردند:

شهید عباس بابایی، شهید علی صفوی، شهید مسعود منفرد نیاکی، حسین حسنی سعدی، علی اصغر جمالی، موسوی قوی دل، سیروس لطفی، غلامحسین مفید، عظیم ازگی.

*‌اسامی برخی ارتشیان که نشان «فتح 3» دریافت کردند:

حبیب بقایی، کریم عبادت، جعفر لهراسبی، هوشنگ بهرامی، علی رزمی، بهروز سلیمانجاه، فرض الله شاهین راد، سعید پور داراب، محمد صابری پور، بیژن عاصم، مصطفی شهری، یعقوب علیاری، سعدی نام، جمشیدی، جوادی، مجید صارمی، محمد محمدی

* اسامی برخی پاسداران که نشان «فتح 2» دریافت کردند:

علی شمخانی، سید یحیی (رحیم) صفوی، غلامعلی رشید، شهید غلامحسین افشردی (باقری)، احمد غلامپور، شهید حمید معینیان، شهید مهدی باکری، شهید عبدالرضا موسوی، شهید مهدی زین‌الدین، شهید حسین خرازی، خادم الشریف، شهید حاج ابراهیم همت، یدالله شمایلی

* اسامی برخی پاسداران که نشان «فتح 3»دریافت کردند:

مرتضی قربانی، شهید احمد کاظمی، عبدالمحمد رئوفی، جعفر اسدی، محمدعلی (عزیز) جعفری، عبدالله نورانی، شهید علی هاشمی، قاسم سلیمانی، امین شریعتی، علی فضلی، فتح الله جعفری

*«فتح» برای هاشمی؛ «نصر» برای روحانی

در این مراسم 10 تن از فرماندهان رده بالای ارتش و سپاه نشان «فتح یک» را از دست فرمانده کل قوا دریافت کردند و سپس نشان‌های درجه 2 و 3 فتح را به 200 تن از فرماندهان و نیروهای پرتلاش این 2 سازمان و نیز تعدادی از بستگان شهدای این 2 عملیات اعطا فرمودند.

در این بین برای عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس، تنها به فرماندهان قرارگاه‌‌ها و تیپ‌ها این نشان اهدا شد اما درخصوص عملیات کربلای 5، علاوه بر فرماندهان قرارگاهها و تیپ‌ها، فرماندهان گردان‌ها نیز به دریافت‌ نشان فوق نائل آمدند.

اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) نیز در سال 1369 از دست فرمانده معظم کل قوا، نشان فتح یک را دریافت کرده است.

البته حسن روحانی رییس فعلی جمهور اسلامی ایران نیز به نشان فتح نائل آمد. البته او علاوه بر نشان فتح2، نشان نصر را نیز از فرمانده کل قوا دریافت کرده است.


اعطای نشان نصر به حسن روحانی از سوی فرمانده معظم کل قوا

*«نصر»، «شفا» و «هنر» هم به نظامیان تعلق می‌گیرد

اما نشان فتح تنها نشانی نیست که به نظامیان اعطا می‌شود بلکه به سایر نیروهای موثر نیز نشان‌هایی اعطا می‌شود از جمله این موارد می‌توان به نشان «نصر» اشاره کرد که برای امور پشتیبانی اعطا می‌شود.

سرلشکر بسیجی‌ سید حسن‌ فیروزآبادی‌، امیر سلیمی‌ مسؤول‌ دفتر مشاورت‌ امام‌ (ره‌) در امور دفاعی‌ و مسؤول‌ ستاد جنگهای‌ نامنظم‌ و وزیر دفاع‌، سردار افشار رئیس‌ ستاد مرکزی‌ سپاه‌ در دوران‌ دفاع‌ مقدس‌، محسن‌ رفیق‌‌دوست‌ مسؤول‌ تدارکات‌ سپاه‌ و وزیر سپاه‌ در دوران‌ دفاع‌ مقدس‌، سردار جلالی‌ وزیر دفاع‌ و مهندس‌ فروزش‌ مسؤول‌ ستاد پشتیبانی‌ جنگ‌ جهاد سازندگی از جمله کسانی هستند که نشان «نصر» را دریافت کرده اند.

همچنین نشان «شفا» برای امدادگرانی که به منظور حفظ جان نیروهای رزمنده خود را به خطر انداخته‌اند تعلق می‌گیرد و نشان هنر نیز به فعالان نیروهای مسلح در امور فرهنگی و هنری.


اعطای نشان درجه یک هنر به سورنا ستاری فرزند شهید منصور ستاری فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش بابت طراحی هواپیمای آذرخش

* «فتح یک» بر سینه پاکپور هم می‌نشیند

اخیرا سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دریافت نشان فتح یک از دست فرمانده معظم کل قوا نائل شده‌است.

عمده مسئولیت‌های سردار سرتیپ پاکپور در طول سالیان خدمت در سپاه پاسداران، 5 سال فرماندهی عملیات سپاه، فرماندهی لشکر 8 نجف، فرماندهی لشکر 31 عاشورا، فرماندهی قرارگاه شمال و فرماندهی قرارگاه نصرت سپاه بوده است.

اما به نظر می‌رسد این نشان به منظور تقدیر از عملکرد نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقابله با اشرار و گروه‌های تروریستی مانند پژاک در عملیات‌های شمال غرب کشور و همچنین با مقابله به فعالیت‌های گروهک‌های تروریستی در جنوب شرق به وی اعطا شده است.


سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه در کنار سردار محمدتقی اصانلو فرمانده قرارگاه حمزه سید الشهدا(ع) در بازدید از مناطق شمالغرب

در طول 3 سال گذشته، یگان های نیروی زمینی سپاه با اجرای عملیات‌های موثر در این مناطق نه تنها مانع ورودتروریست‌ها شده‌‌اند،ضربات مهلکی نیز به مراکز پشتیبانی آنها وارد آورده و البته شهدای گرانقدری نیز در این راه تقدیم انقلاب شده است.

نحسی ماه صفر؛ خرافه یا واقعیت؟


نحسی ماه صفر؛ خرافه یا واقعیت؟


نحسی ماه صفر؛ خرافه یا واقعیت؟/نقش صدقه در دفع قضا و بلا
سعد و نحس بعضی ایام در اسلام به خاطر وقایعی که در آن اتفاق افتاده، پذیرفته شده است تا به این وسیله مردم به وقایع گذشته توجه کنند و از آن عبرت‌ گرفته و برای دفع آن به خدا متوسل شوند.


به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، با فرا رسیدن ماه صفر، برخی افراد فکر می‌کنند که این ماه دارای نحسی است و هنگامی که وارد این ماه می‌شوند، هیچ کاری را آغاز نمی‌کنند تا مبادا فرجامی منحوس داشته باشد!
به راستی سعد و شومی ایام تأثیری در زندگی انسان دارد؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا تعریفی از دو واژه «سعد» و «نحس» ارایه می‌شود و سپس برای بررسی صحت یا سقم نحسی ایام مختلف به ویژه ماه صفر، به قرآن کریم رجوع می‌کنیم.
*معنای لغوی سعد و نحس
«سعد» به معنای فراهم شدن امور و مقدمات الهی برای رسیدن به خیر دنیوی و اخروی است(1) و در مقابل آن، تفاوت و یا نحس قرار دارد. «نحس» در لغت به معنای سرخ شدن افق همچون مس گداخته است و در اصطلاح به هر چیز شوم نحس گفته می‌شود. (2) فراهم نشدن مقدمات و امور کارها نیز نحس تلقی می‌شود.
*نحوست ایام در کدام آیات آمده است؟
در آیات قرآن تنها در 2 مورد اشاره به «نحوست ایام» شده است:
1- آنجا که می‌فرماید: «ما تندباد وحشتناک و سردی را «فِی یوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» (در یک روز شوم مستمر) بر آن‌ها فرستادیم که مردم را همچون تنه‌های نخل ریشه‌کن شده از جا بر می‌کند».(3)
2- در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «فَأَرْسَلْنا عَلَیهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیامٍ نَحِساتٍ»(4) مانند بادی سخت و سرد در روزها شومی بر آنها مسلّط ساختیم».
در نقطه مقابل، تعبیر «مبارک» نیز در بعضی از آیات قرآن دیده می‌شود، چنان که درباره شب قدر می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ» ما قرآن را در شبی پربرکت نازل کردیم».(5)
به این ترتیب قرآن فقط اشاره سربسته‌ای به این مسئله دارد، پس می‌توان گفت تا اینجا اصل سعد و مبارک بودن بعضی ایام و نحس بودن بعضی روزها را به صورت اجمال پذیرفته است.
*دیدگاه علامه طباطبایی و آیت‌الله مکارم درباره نحسی ایام
نظر مفسران در این باره خواندنی است:
- علامه سید محمدحسین طباطبایی در ذیل آیه 19ـ20 قمر می‌فرمایند: «از نظر عقلی نمی‌توان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد، چون اجزای زمان مثل هم هستند و ما هم که بر علل و اسباب مؤثر در حوادث احاطه علمی نداریم تا بگوییم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعه دیگر سعد، امّا از نظر شرعی دو آیه در قرآن داریم که ظاهر این آیات و سیاق آن‌ها بیش از این دلالت ندارد و آن ایام خاص (هفت شبانه روز) که عذاب بر قوم ثمود ارسال شد، روزهای نحسی بوده‌اند، ولی دیگر نمی‌رساند که حتی‌ همان روزها در هفته بعد و در ماه بعد و ... ایام نحس هستند.
چون اگر تمام آن ایام نحس باشند در تمام سال، لازمه‌اش این است که تمام زمان‌ها نحس باشند و همچنین ظاهر آیاتی که دلالت بر سعد بودن ایام دارد به خاطر همراهی آن ایام با امور بزرگ و افاضات الهی و کارهای معنوی است، مثل امضا تقدیر است، نزول ملائکه و روح، انجام عبادات... و اخبار هم نتیجه‌اش این است که نحس بودن ایام به خاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام به خاطر کارهای نیک دینی و یا عرفی است، امّا اینکه قطعه‌ای از زمان خاصیت تکوینی سعد و نحس داشته باشد، قابل اثبات نیست.(6)
- آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی: از نظر عقل محال نیست که اجزا زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند، بعضی دارای ویژگی‌های نحوست و بعضی ویژگی‌های ضد آن هرچند عقلاً قابل اثبات نیست، ولی از نظر شرعی اگر دلیلی باشد قابل پذیرش است و مانعی برای آن نیست».
بعد ایشان در تفسیر نمونه روایات را مورد بررسی قرار می‌دهد و بهترین راه جمع را میان اخبار مختلف در این باب این می‌داند که اگر روزها هم تأثیری داشته باشند به فرمان خدا است، هرگز نباید برای آن‌ها تأثیر مستقلی، قائل شد و از لطف خداوند خود را بی‌نیاز دانست وانگهی نباید حوادثی را که غالباً جنبه کفاره اعمال نادرست انسان دارد به تأثیر ایام ارتباط داد و خود را تبرئه کرد. (7)
*آیا روایات از نحسی ایام سخن به میان آورده‌اند
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره اینکه آیا ائمه معصومین درباره سعد و نحس بودن ایام سخنی به میان آورده‌اند، این چنین پاسخ می‌دهد: در روایات اسلامی به احادیث زیادی در زمینه «نحس و سعد ایام» برخورد می‌کنیم که هر چند بسیاری از آن‌ها روایات ضعیف هستند، ولی در بین آن‌ها روایات معتبری داریم که به برخی روایات اشاره می‌کنیم:
-از امیرمؤمنان(ع) درباره روز «چهارشنبه» و فال بدی که به آن می‌زند و سنگینی آن و اینکه منظور کدام چهار‌شنبه است، سؤال شد، حضرت فرمود: فرمود چهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت... و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد،(8) بنابراین بسیاری از مفسران به پیروی از روایات، آخرین چهارشنبه هر ماه را روز نحس می‌دانند و از آن به «اربعاء لاتدور» تعبیر می‌کنند، یعنی چهارشنبه‌ای که تکرار نمی‌شود.
-در بعضی دیگر از روایات می‌خوانیم که روز اوّل ماه روز سعد و مبارکی است، چرا که آدم در آن آفریده شد ‌و همچنین روز 26 چرا که خداوند دریا را برای موسی شکافت.(9)
- امام صادق(ع) درباره نوروز فرمود: «روز مبارکی است که کشتی نوح بر جودی قرار گرفت و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد و روزی است که علی(ع) بر دوش پیامبر(ص) رفت، بت‌های کعبه را شکست و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود.(10)
* چرا سعد و نحس بعضی ایام پذیرفته شده است؟
علل این امر را چند چیز می‌توان دانست:
1- وجود وقایعی که در این ایام واقع شده است باعث سعد و یا نحس آن شده است، چنان که در بعضی روایات دیگر می‌خوانیم که روز سوّم ماه روز نحسی است، چرا که آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند و لباس بهشتی از تن آن‌ها کنده شد (11) و یا اینکه روز هفتم ماه روز مبارکی است، چرا که حضرت نوح سوار بر کشتی شد.(12)
2- توجه دادن مسلمین به حوادثی که در گذشته واقع شده است تا رفتار و اعمال خود را بر حوادث تاریخی سازنده تطبیق دهند و از حوادث مخرّب و روش بنیان‌گذاران آن‌ها فاصله گیرند.
لذا در روایات فراوان سعد و نحس ایام را با بعضی از حوادث مطلوب یا نامطلوب پیوند می‌دهد، مخصوصاً در مورد روز عاشورا که بنی‌امیه به گمان پیروزی (ظاهری) بر اهل‌بیت آن روز مسعود و مبارکی می‌شمرده و در روایات شدیداً تبرک به آن روز نهی شده و حتی دستور داده‌اند که آن روز را روز ذخیره آذوقه سال و مانند آن قرار ندهند، بلکه کسب و کار را در آن روز تعطیل کرده و عملاً از برنامه بنی‌امیه فاصله بگیرند، پس توجه دادن اسلام به سعد و نحس ایام برای این است که به یک سلسله حوادث تاریخی آموزنده توجه شود.
3- توسل و توجه به ساحت قدس الهی و استمداد از ذات پاک پروردگار، بنابراین در روایات متعددی توصیه شده که در روزهایی که نام نحس بر آن گذارده شده با دادن صدقه و یا خواندن دعا و قرآن و توکل بر ذات الهی و استمداد از لطف او خود را بیمه کنید.
4- توجّه به این نکته که غالباً حوادث جنبه کفاره اعمال نادرست خود انسان است و ایام ارتباط و تأثیر مستقیم ندارد، بلکه ایام را می‌توان با توبه و استغفار به روزهای مبارک و سعد تبدیل کرد.
*دعایی که هر روز ماه صفر خوانده شود
در هر صورت نحوست ماه صفر به معنای متوقف کردن اموری مانند خرید و فروش و سایر فعالیت‌ها نیست،‌ بلکه باید با خواندن دعاهایی که برای دفع نحوست این ماه وارد شده مانند دعایی که شیخ عباس قمى در کتاب مفاتیح در اول اعمال ماه صفر آورده است را 10 مرتبه در هر روز بخوانیم تا این نحوست بر طرف شود، با این وجود براى دفع نحوست این ماه، هیچ چیز بهتر از صدقه دادن و دعاها و استعاذه وارده نیست:
«یا شَدیدَ الْقُوی‏ وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی‏ شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی‏ کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ‏ الطَّیبینَ الطَّاهِرینَ»
*نتیجه‌گیری
در اسلام سعد و نحس بعضی ایام به خاطر وقایعی که در آن اتفاق افتاده، پذیرفته شده است تا به این وسیله مردم به وقایع گذشته توجه کنند و از آن درس‌ها و عبرت‌ها گرفته و برای دفع آن به خدا متوسل شوند، از او مدد جویند و از مجازات و مکافات اعمال خویش غافل نباشد.
هر چند افراط در مسأله سعد و نحس ایام یه هیچ وجه مورد پذیرش اسلام نیست، اینکه انسان به هر کاری بخواهد دست بزند، مثلاً به سراغ سعد و نحس ایام برود و عملاً از بسیاری فعالیت‌ها باز بماند، نه مورد تأیید عقل است و نه مورد تأیید شرع، درست نیست که انسان به جای بررسی عوامل شکست و پیروزی خود، گناه همه شکست‌ها را به گردن شومی ایام اندازد، بی‌تردید چنین کاری جز فرار از حقیقت و تبیین خرافی حوادث زندگی نیست.
اما درباره ماه صفر باید گفت: چون در این ماه رحلت پیامبر اکرم(ص) و چند تن از امامان معصوم(ع) اتفاق افتاده است، در روایات آمده که برای دفع آفات و بلایای این ماه، بسیار صدقه دهند، نه از آن جهت که به آن معنا نحس باشد، بلکه به خاطر از دست دادن پیامبر(ص) برای مردم روزهای خوبی نیست.
*پی‌نوشت‌ها:
1- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، (دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، 1404) صفحه 232.
2- همان، صفحه 485.
3- سوره قمر، آیه 19ـ20.
4- سوره فصلت،آیه 16.
5- سوره دخان، آیه 3.
6- علامه سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، فی تفسیر القرآن، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چهارم، 1362،جلد 19، صفحات 79ـ83 با تلخیص.
7- تفسیر نمونه، جلد 23، صفحه 41 و 47 با تلخیص.
8- تفسیر نورالثقلین، جلد 5، صفحه 183، حدیث 25، به نقل از تفسیر نمونه جلد 23، صفحه 43.
9- تفسیر نورالثقلین، صفحه 105، حدیث 25، به نقل از تفسیر نمونه، جلد 23، صفحه 43، و ر.ک: محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، (بیروت، لبنان، مؤسسة الاعلمی، للمطبوعات، چاپ دوم، 1402 ه‍ ، 1982 م ح 5، صفحات 101ـ102.
10- بحارالانوار، جلد 59، صفحه 92.
11- تفسیر نورالثقلین، جلد 5، صفحه 58، به نقل از تفسیر نمونه، جلد 23، صفحه 43.
12- تفسیر نورالثقلین، جلد 5، صفحه 61، به نقل از تفسیر نمونه، جلد 23، صفحه 43.
*منابع برای مطالعه بیشتر
1. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، جلد 19، ذیل آیه 19 قمر.
2. ترجمه تفسیر صافی، جلد دوم، ذیل آیه 19 قمر.
3. تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی، جلدهای 23ـ37ـ47 و جلد 20، صفحه 240.

اصحاب پیامبر(ص) که در کربلا شهید شدند


در كربلا پنج تن از اصحاب و ياران رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در ركاب اباعبدالله الحسين (عليه السلام) به فيض شهادت نايل آمدند كه عبارت بودند از:
ویژه نامه حسینیه مشرق- در كربلا پنج تن از اصحاب و ياران رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در ركاب اباعبدالله الحسين (عليه السلام) به فيض شهادت نايل آمدند كه عبارت بودند از:

1 - انس بن حرث كاهلى؛ كه همه تاريخ نگاران از او ياد كرده اند.

2 - حبيب بن مظهر اسدى؛ كه ابن حجر از او نام برده است.

3 - مسلم بن عوسجه؛ كه ابن سعد در طبقات، از وى ياد كرده است.

4 - هانى بن عروه مرادى؛ در كوفه كه كليه تاريخ نگاران سن او را بيش از هشتاد سال ذكر كرده اند.

5 - عبدالله بن يقطر حميرى؛ كه به گفته ابن حجر،هم سن امام حسين (عليه السلام) بوده است.

برگرفته از کتاب سلحشوران طف

مفتی اعظم وهابیت کیست؟ + فیلم و تصاویر


عبدالعزیز آل‌الشیخ دشمن امام حسین(ع) و شیعیان؛
عمر بن عبدالعزیز آل شیخ، فرزند مفتی اعظم عربستان در عاشورای حسینی مراسم ازدواج خویش را برگزار کرد. در این مراسم بسیاری از مفتی های وهابی سعودی شرکت نموده و این ننگ را به مفتی اعظم و فرزندش تبریک گفتند. وی یکی از کسانی است که فتوای تخریب قبور ائمه اهل بیت علیهم السلام در عراق را صادر کرده‌اند.

گروه گزارش ویژه مشرق- عبد العزيز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطيف آل الشيخ مفتی اعظم وهابیت و وزیر فتوا که خصومت عجیبی با امام حسین علیه السلام، شیعیان و ایران دارد. وی که از نسل محمد بن عبدالوهاب موسس وهابیت است، پس از بن باز متصدی این منصب شده و نابینایی اش از جمله ویژگیهایست که از همان ابتدا جلب توجه می کند. وی علاوه بر کوری باطن از ناحیه یک چشم نیز کور می باشد.

دوران کودکی

عبد العزيز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطيف آل شيخ در تاریخ سوم ذیحجه1362 ق در شهر مکه به دنیا آمد، در سال 1370 ق و در سن هشت سالگی پدرش را از دست داد. وی به طور مادرزادی از ضعف چشم آزار می برد, تا اینکه در جوانی به سال 1381هـ ... بینایی اش را از دست داد.

تحصیلات

آل شیخ در مسجد أحمد بن سنان آموزش علم قرآن کریم را شروع کرد و گفته شده قرآن را در سن 12 سالگی حفظ کرد.

او آموختن را نزد بعضی از علما در الحلق آغازید و در سال 1375 هـ به معهد إمام الدعوة ملحق شد و تحصیلاتش را در دانشکده فقه در سال 1383هـ/ 1384 هـ با مدرک دکترا تمام کرد.

مناصب

وی مدرس معهد إمام الدعوة العلمي تا سال 1392 هـ بود و پس از آن مدرس دانشکده فقه رياض از 1392.

وقتی آل شیخ برای تحصیل به ریاض منتقل شد و در دانشگاه محمد بن سعود شهر ریاض مدرک دکترای خود را گرفت از سال 1407 به عضویت هیئت علمای کبار وهابی عربستان در آمد.

آل شیخ در سال 1412 و با دستور مستقيم پادشاه عربستان سمت رياست اداره مطالعات علمي و صدور فتاوا منصوب شده است.

وی در سال 1417 نیز به مقام نیابت و قائم مقامی مفتی اعظم عربستان در آمد. با مرگ شيخ عبد العزيز بن باز مفتی اعظم وقت عربستان در تاریخ 29/محرم1420 به مقام مفتي عام و اعظم وهابیون عربستان سعودي و رئيس هيئة كبار علما عربستان منصوب شد.

آل شیخ در حال حاضر در حكومت عربستان از جايگاه وزارت برخوردار است.

برخی فتاوای عجیب و مضحک آل شیخ

وی فتاوای مسخره ای دارد که از آن جمله است:

· جشن میلاد برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرام

· قیام حسين (علیه السلام) علیه یزید حرام!

· کمک ایران ستمکار به یمن حرام!

· کمک به حزب الله لبنان و دعا برای آنان حرام!

· همه کلیساها را خراب کنید!

· برپایی جشن عروسی پسر شیخ در روز عاشورا!!!!

· جشن ملی عربستان حلال!

· راهپیمایی برای دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله حرام!

· شعار علیه آمریکا حرام!

· راهپیمایی برای همبستگی با مردم غزه و فلسطین ممنوع!

· فروش لباس زیر زنانه توسط زنان حرام!

· همه آثاراسلامی را خراب کنید و آثار باستانی را نگاه دارید!

· حمله به شیعیان!

· بیداری اسلامی و اخراج دیکتاتورها حرام!

· دیدن سریالهای ترکیه حرام!

· سجده فوتباليستها بعد از گل زدن مكروه!

· وجود امام زمان دروغ است.

· ایرانی ها مجوس و آتش پرست هستند.

· دفاع از مردم بحرین حرام!

· حمله به مسئولان سوریه واجب!

· جواز اجبار ازدواج دختران ده ساله بدون رضایت خود آنها!

در ادامه به برخی از اینها خواهیم پرداخت.

جشن میلاد برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرام

وی در مصاحبه با روزنامه سعودي المدينه گفت: جشن گرفتن براي ميلاد پيامبر بدعتي بي اساس است.

و افزود : من هيچ پايه و اساسي در خصوص جشن گرفتن براي تولد در سنت رسول خدا ، شيوه خلفاي راشدين و ائمه هدايت نمي شناسم و برهمین اساس جشن میلاد پیامبر حرام است.

قیام حسين ]علیه السلام[ علیه یزید حرام!

وی علاوه بر آنکه یکی از کسانی است که فتوای تخریب قبور ائمه اهل بیت علیهم السلام در عراق را صادر کرده اند یکی از مهمترین وظایف خود را توجیه حرکت یزید، ترویج شادی در عاشورا با روزه و برپایی مراسم جشن و عروسی و ... می داند به طوری که از هر ابزار و روشی برای بیان آن استفاده می کند. خوب به خاطر دارم در سفر عمره ای که ماه شعبان سال1389 شمسی به مکه داشتم وی در مسجد الحرام نشسته بود و به تفصیل در این رابطه با عمره گزاران صحبت می کرد.

حب یزید، ایمان و بغضش نفاق است (لینک)

او همچنین در برنامه زنده ای كه از ماهواره المجد عربستان پخش مي شد در پاسخ خانمي در رابطه با يزيد و قيام امام حسين عليه السلام اين چنين پاسخ داد:

«زمان پرداختن به اين امور گذشته و سپري شده است . آنها گروهى بودند كه درگذشتند، هر كار نيك و بدي كردند براى خود كردند و شما هم هر چه كرديد براى خود خواهيد كرد و مسئول كار آنها نخواهيد بود.
بيعت يزيد بن معاويه، بيعتي شرعي است كه در زمان پدرش معاويه از مردم گرفته شد و مردم هم بيعت كرده و به اين بيعت گردن نهادند. امّا هنگامي‌ كه معاويه از دنيا رفت حسن و حسين بن علي
]علیهماالسلام[و ابن زبير از بيعت با او خودداري كردند.

حسين ]علیه السلام[و ابن زبير در تصميمشان مبني بر بيعت نكردن به خطا رفتند. چون بيعت با يزيد بيعتي شرعي بود و اين بيعت در زمان زندگي پدرش معاويه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولي خداوند در آنچه مقدر مي فرمايد حكيم و عليم است، آن امت‌ها هم بنا به تقدير خداوند در گذشتند و از دنيا رفتند.
شما را به خدا قسم! من دوست ندارم اين مطالب را از من نقل كنيد. اين‌ها مسائلي است كه گذشته است. تاريخ هم در باره اين مطالب به شكل‌هاي مختلف حكايت نموده است. ولي به هر شكل اين‌ قضايا گذشته و تمام شده ... يزيد و حسين
]علیه السلام[ بيش از هزار و اندي سال است كه از دنيا رفته‌اند ...
ولي به عقيده من بيعت يزيد بن معاويه بيعتي شرعي بوده! و حسين
]علیه السلام[را نصيحت كرد‌ند كه از مدينه به طرف عراق نرود، او را نصيحت كردند كه بيعت كند ولي او نپذيرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسياري از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند كه: رفتن به عراق به مصلحت او نيست. ولي حسين ]علیه السلام[اين نصيحت‌ها را نپذيرفت... و خدا هم هر ‌آن‌چه مقدر فرموده بود انجام شدو...

ولي با اين وجود ما براي حسين ]علیه السلام[از خداوند درخواست رضايت كرده و براي او عفو و بخشش را خواستاريم. و مقدرات الهي حكمت‌هايي دارد كه ما از آن آگاه نيستيم ...
اصلاً فائده نقل اين مطالب چيست؟ حسين
]علیه السلام[ هر اشتباهي كرده براي خود كرده...
عقيده اهل سنت و جماعت اين است كه واجب است تا به فرامين كسي كه مورد بيعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شده‌اند گوش فرا داده شده و از او پيروي گردد!!! و قيام و سركشي عليه او نيز حرام است و از همين‌رو خروج و قيام حسين
]علیه السلام[عليه يزيد حرام بود!!!...
ما مي‌گوييم: حسين
]علیه السلام[در قيامش عليه يزيد اشتباه كرد و براي او بهتر بود كه اين كار را نمي‌كرد. و باقي ماندن در مدينه و بر آن‌چه مردم بر آن اجتماع كرده بودند بهتر و سزاوار‌تر بود. و هر چه به او گفته شد كه عراق طرفدار و همراه تو نيست گوش نداد و توجهي ننمود...

بیعت با یزید شرعی است! (لینک)
و حقيقت اين است كه مردم عراق و شام و مصر و حجاز و يمن با يزيد بن معاويه در زمان زندگي و حيات پدرش بيعت كرده و امامت و رهبري وي را پذيرفته بودند، به همين جهت هم قيام عليه او و تجاوز به حريم خلافت او جايز نبود. اين تمام مطلب است بيش از اين هم سخني نمي گوئيم و معتقد به بيش از اين هم نيستيم.»

نکته مهم اینکه کلیپی از این صحبتها ساخته شده و در ماجرای حمله به حرم زینب سلام الله علیها نهایت سوء استفاده از آن را در این ایام کرده اند.

کمک ایران ستمکار به یمن حرام!

سال 88 و در پی انقلاب یمنیها، شیخ عبدالعزیز آل شیخ، در مصاحبه با روزنامه سعودی الوطن، ایران را متهم به پشتیبانی از شورشیان زیدی مذهب یمن کرده و این همکاری را گناه و ستمکاری دانست.
در همین مصاحبه آل شیخ توضیح داده بود رویارویی ارتش سعودی با شورشیان شیعه زیدی نبرد حق و باطل است!

کمک به حزب الله لبنان و دعا برای آنان حرام!

چندی قبل بنا به نقل المحیط، آل الشیخ حزب الله را به تلاش برای تسهیل ورود یهودیان و دولتهای بزرگ به کشورهای اسلامی متهم کرد.

شیخ که در دانشگاه آل سعود در ریاض سخن می گفت مطابق روش وهابیت که همه مسلمانان غیر از خود را کافر می دانند گفت: کسانی در آنجا شعار اسلام سر می دهند که اسلام از آنها بری است!

وی اضافه کرده بود: شکی نیست که آنچه در لبنان رخ می دهد حوادث غم انگیز و دردناکی است. انسان آرزو می کند این وقایع را نشنود. اما چه می شود کرد؟این حوادث را می شنویم و آینده بدی به ذهن انسان خطور می کند. چرا که کسانی که این انقلابها را در لبنان به وجود آورده اند شعار اسلام بر زبان دارند، در حالیکه اسلام از اینها بری است.

همه کلیساها را خراب کنید!

آل شیخ در مارس ۲۰۱۲ فتوی داد همه کلیساهای جزیره العرب تخرب شوند.

برپایی جشن عروسی پسر شیخ در روز عاشورا!!!!

عمر بن عبدالعزیز آل شیخ، فرزند مفتی اعظم عربستان در عاشورای حسینی مراسم ازدواج خویش را برگزار نمود . در این مراسم بسیاری از مفتی ها وهابی سعودی شرکت نموده و این ننگ را به مفتی اعظم و فرزندش تبریک گفتند .

البته این نوع حرکتهای دشمنان خاندان رسالت اقدام تازه ای نیست، همانطور که در بخشی از زیارت عاشورا آمده است :

اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
خدایا این روز روزى است که بنی امیه مبارک و میمون دانستند و پسر آن زن جگرخوار (معاویه ) آن ملعون پسر ملعون (آن لعن شده ) بر زبان تو و زبان پیامبرت که درود خدا بر او و آلش باد .

فیلم: تنها منافقان از معاویه متنفرند

العلامة عبد العزيز آل الشيخ: لا يبغض معاوية إلا منافق - YouTube

► 6:46► 6:46

www.youtube.com/watch?v=NM4pBUiDZuE

جشن ملی عربستان حلال!

پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبری العالم، بن باز و بن عثيمين، مفتی های پیشین سعودی برگزاری جشن روز ملی عربستان را حرام اعلام كرده و آن را بدعت دانسته بودند، اما آل شيخ در فتوای خود كه در روزنامه عكاظ چاپ شد، اظهار داشت: بايد در اين روز با سپاسگزاري از خداوند، در نعمتهايش بیندیشیم و براي نعمت امنيت نيز از درگاه خدا سپاسگزاري کنیم.

اين روزنامه افزود: "شيخ در گفته های خود به سخنان «خادم حرمين شريفين» (ملک عبدالله پادشاه عربستان) در نشست شوراي وزيران استناد كرده است. عبدالله گفته بود: در اين جشن بايد از ارزش ها، اخلاق نيك مردم، پيشرفت هاي كشور در زمينه هاي مختلف، پيشرفت فرهنگي و فكري ممتاز سخن گفت و با حرف شنوي از دستورات حاكمان و مقامات كشور، حس ميهن پرستي را نشان داد".

راهپیمایی برای دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله حرام!

آل الشيخ بعد از بالا گرفتن اعتراضهای جهانی به توهین به رسول خدا صلی الله علیه و آله در بيانيه ای تأکید کرد: "باید بدون خشم این مسأله را محکوم کنیم".

مفتی عربستان سعودی خاطرنشان کرد، انتشار فیلم توهین آمیز علیه پیامبر اسلام (ص) به ایشان و دین اسلام ضرری نمی رساند و درحالیکه تنها متضرر در تظاهرات مسلمانان در برخی کشورهای اسلامی سفارتخانه های آمریکا و برخی هم پیمانان آن بوده اند، مفتی کل عربستان گفت، مسلمانان نباید به انسانهای بیگناه حمله کنند و یا اموال عمومی را آتش بزنند و یا تخریب کنند.

شعار علیه آمریکا حرام!

"شیخ عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ” در واکنش به مطالب ضد آمریکایی مطرح شده در شبکه‌های اجتماعی در عربستان پس از توفان ساندی گفت، مسلمانان باید از این حوادث طبیعی عبرت بگیرند؛ نباید علیه همه دعا کرد چرا که بین آنان مسلمانان بسیاری هستند و این دعا به نفع مسلمانان نیست.

راهپیمایی برای همبستگی با مردم غزه و فلسطین ممنوع!

شیخ عبدالعزیز در یکی دیگر از فتواهای عجیب خود، تظاهرت گسترده مردمی برای اعلام همبستگی با مردم مظلوم و تحت محاصره فلسطین در نوار غزه را اقداماتی جنجال برانگیز و هرج و مرجی بی فایده خوانده بود.

فروش لباس زیر زنانه توسط زنان حرام!

آل شيخ در مخالفت با نظر وزارت کار عربستان اعتراض خود را با کارکردن زنان در فروشگاه هاي لباسهاي مخصوص زنان (لباس زير) ابراز داشت.

وي در توجیه این فتوای عجیب گفته است : زنان امانتي در گردن ما هستند و به همين سبب ايشان را در غيرکارهاي که مختص ايشان هست به کار نخواهيم گرفت.


همه آثاراسلامی را خراب کنید و آثار باستانی را نگاه دارید!

آل شیخ ، در فروردین ماه سال جاری اعلام کرد: تخریب اشیایی! که در اطراف حرمین شریفین است نه تنها مانعی ندارد بلکه این کار برای توسعه حرمین ضروری است.

آل شیخ افزود: تخریب آثار در اطراف مسجدالحرام عملی شریف است که دولت مبادرت به انجام آن کرده و این امر از ضروریات است.

این در حالی بود که عبدالله بن سلیمان المنیع از مفتی های سعودی طی بازدید از یک اثر باستانی به نام مدائن صالح در شمال غرب مدینه منوره، آثار باستانی را نماینده تمدن های گذشته و مایه پند و عبرت مردم دانسته و بر حفظ آن تاکید کرده بود. این فتوا هیچگاه مورد اعتراض آل شیخ قرار نگرفت.

حمله به شیعیان!

وی در خطبه‌های شانزدهم فروردین نماز جمعه در مسجد ترکی بن عبدالله واقع در ریاض همه امت اسلام را به مبارزه با تشیع فرا خواند و تاکید کرد: این مذهب عقیده مسلمانان را هدف قرار داده است!

نامه اعتراض سرگشاده آیت الله العظمی مکارم شیرازی به عبدالعزیز آل شیخ

با ادامه و شدت یافتن تهاجمهای آل شیخ به شیعیان 18 اردیبهشت سال1390، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی با انتشار نامه سرگشاده‌ای خطاب به عبدالعزیز آل الشیخ، تهمت‌هاى ناروا و بى‌اساس و تکفیر شیعیان را خدمت بزرگى به دشمنان اسلام مخصوصا آمریکا و اسرائیل عنوان کرد.

در نامه آیت الله العظمی مکارم شیرازی آمده است: جنابعالى در اظهار نظر اخیر خود، با تعبیرات بسیار توهین‌آمیز و زشت و زننده‌اى که در شأن اهل علم نیست، شیعیان جهان را «صفویه مجوس» و دشمن مسلمانان خوانده‌اید و مسلمین را از آنها برحذر داشته‌اید.

این اوّلین بار نیست که این‌گونه تهمت‌هاى ناروا و دور از منطق را از علماى وهابى مى‌شنویم که با آن بذر اختلاف مى‌پاشند و دشمن را شاد مى‌کنند، اهانت زشت دیگر شما به پیشگاه مقدس حضرت مهدى (ارواحنا فداه) و توهین به شیعیان به سبب اعتقادشان به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کار ناپسند دیگرى است که تازگى ندارد، نشان مى‌دهد که مفتیان وهابى از بحث منطقى گریزانند و دائما به هتاکى و توهین پناه مى‌برید.

آیت الله مکارم در ادامه نامه خود آورده است: در اینجا چند نکته را خدمت شما یادآور مى‌شوم :

۱. عجیب است از شما که در چنین مقامى قرار دارید چرا تعلیمات قرآن مجید را فراموش کرده‌اید که دعوت به سوى راه خدا را از طرق مؤدبانه و «موعظه حسنه» توصیه مى‌کند، ولى شما به جاى آن، به توهین و تهمت و دروغ متوسل شده‌اید که اسلام از آن بیزار است.

۲. شما از تاریخ اسلام و کتب حدیث خودتان متأسفانه اطلاع کافى ندارید که انتخاب نام شیعه براى پیروان و علاقه‌مندان على (علیه السلام) از سوى پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است و از همان زمان رواج داشته، خوب است نگاهى به تاریخ اسلام کنید. صدها سال قبل از صفویه، شیعیان على (علیه السلام) در مکه و مدینه و عراق و شام و مصر و ایران و نقاط دیگر بوده‌اند و حتى حکومت‌هایى را اداره مى‌کرده‌اند.

۳. شما مفتى بزرگ وهابى فراموش کرده‌اید که اگر شیعیان ایران و لبنان نبودند، اسرائیل و آمریکا بر تمام منطقه خاورمیانه مسلط شده بود و معلوم نیست در آن زمان مفتیان شما چه مى‌کردند و کجا بودند؟!

۴. هنگامى که اسرائیل مسلمانان غزّه را که عموما اهل سنت بودند قتل عام مى‌کرد، شیعیان ایران و نقاط دیگر بیش از همه از آنها حمایت کردند که اگر این حمایت‌ها نبود اسرائیل به جنایات خود ادامه مى‌داد.

۵. خوب است علماى وهابى، تاریخ پیدایش علوم اسلامى را مطالعه کنند تا ببینند پدیدآورندگان علوم اسلام غالبا شیعیان اهل‌بیت (علیهم السلام) بوده‌اند و آثار علمى آنها از آن زمان در تمام کتابخانه‌هاى معتبر جهان وجود دارد، جز در کتابخانه‌هاى شما!

۶. از این حقیقت غافل نشوید که این تهمت‌هاى ناروا و بى‌اساس و تکفیر شیعیان، خدمت بزرگى به دشمنان اسلام مخصوصا آمریکا و اسرائیل مى‌کند زیرا عکس‌العمل آن، تنفر شدید شیعیان جهان از وهابى‌هاست و نتیجه آن همان چیزى است که دشمنان اسلام مى‌خواهند که نزاع و جنگ مذهبى در میان مسلمین پیدا شود و آنها به راحتى ثروت‌هاى عظیم منطقه را به غارت برند.

۷. جنابعالى نباید فراموش کنید که بارها از سوى بعضى علماى وهابى حکم تکفیر شیعیان صادر شده این حربه کهنه و زنگ‌زده کمترین اثرى در تضعیف آنها نداشته، بلکه روز به روز در حال پیشرفت فرهنگى در جهان اسلامند.

در پایان این نامه بیان شده است: بارها گفته‌ایم اگر جلسه‌اى از ما و شما تشکیل مى‌شد ما اشتباهات شما را در این زمینه از کتاب‌هاى خودتان به اثبات مى‌رساندیم تا بیش از این ضربه به وحدت جامعه اسلامى که مایه شادى دشمنان است وارد نکنید.

بیایید منطق پوسیده تهمت و توهین و تکفیر را رها کرده، دست دوستى به سوى هم دراز کنیم و به فکر پیشرفت و عظمت اسلام و مسلمین باشیم.


بیداری اسلامی و اخراج دیکتاتورها حرام!

مفتی بزرگ سعودی با اعتراض به اقدامات جنبش‌های اعتراضی این حوادث را فتنه نامید که باعث ایجاد تفرقه در دنیای اسلام می‌گردد.

وی با حمله به جریانهای یبداری اسلامی در منطقه این انقلاب ها را عوام فریبی خواند.آل الشیخ گفته بود: اقدامات جنبش های اعتراضی منجر به تفرقه و شکاف میان آحاد جامعه می‌شود....حوادثی که در جهان اسلام اتفاق افتاد فتنه ها و درگیری هایی است که منجر به تفرقه میان دنیای اسلام شده است.

آل شیخ پیش از این نیز در خطبه های خود در مسجد جامع "ترکی بن عبدالله” در شهر ریاض گفته بود: تحرکاتی که کشورهای عربی شاهد آن هستند، چیزی جز هرج و مرج و خونریزی نیست و نتیجه آن گمراهی و فتنه است. ... این هرج و مرج برای برپایی عدالت یا اصلاحات سیاسی نیست بلکه برای درهم شکستن وحدت و تفرقه میان امت اسلامی است.

پرداخت «فطريه نقدي» حرام!

آل الشيخ رییس کمیته دائمی فتوا فتواداده پرداخت فطريه به صورت نقدي جايز نيست؛ زیرا احاديث و روايات موجود از حضرت محمد مصطفي(ص) نشان مي دهد که ايشان به ما دستور داده فطريه خود را از خوراک و طعامي مانند برنج، کشمش و غيره پرداخت کنيم. بنابراين مي بينيم که در زمان پيامبر (ص) نيز هيچ گاه فطريه به صورت نقدي پرداخت نمي شد از همين رو مي توان گفت که پرداخت نقدي فطريه مخالفت با سنت رسول الله (ص) است و بدعت به شمار مي رود. هر فرد مسلماني بايد از شريعت خداوند متعال پيروي کند و مخالفت با آن بدعت به حساب مي آيد.

آل الشيخ همچنين افزوده است: نبايد فراموش شود که پرداخت فطريه بهتر است دقيقا قبل از برگزاري نماز عيد فطر پرداخت شود اما اگر هم يک يا دو روز زودتر پرداخت شود، هيچ اشکالي ندارد، اما اگر بعد از نماز عيد فطر پرداخت شد، ديگر فطريه به شمار نمي رود بلکه به "صدقه" تبديل مي شود بنابراين فرد بايد فطريه را در زمان تعيين شده بپردازد.

سجده فوتباليستها بعد از گل زدن مكروه!

چندی قبل در يكي از برنامه هاي تلويزيوني شبكه المجد اين سؤال از آل شيخ پرسيده شد:

- حكم سجده ورزشكاران در ميادين ورزشي چيست؟

آل شيخ پاسخ داد: اگر سجده به مصلحت عامّه مسلمين باشد، جايز است،‌ زيرا رسول خدا (ص)‌ وقتي خبر خوشي در مورد پيروزي اسلام به او مي دادند، براي خدا سجده مي كرد،‌ زيرا آن خبر به مصلحت عامّه مسلمانان بود...

پس از آن آل شيخ با ذكر دلايل زير، از سجده ورزشكاران نهي كرد:

1- ورزشكاران لباسهاي تن نما مي پوشند و خدا از اين كار نهي كرده است.

2- گاهي مواقع حريف مقابل از مسلمانان و برادران ديني شان هستند، يعني در اينجا مصلحت شخصي وجود دارد، نه مصلحت عامّه.

وبالاخره پاسخ آل شيخ چنين بود: "سجده ورزشكاران در ميادين ورزشي مكروه است".


http://www.sohari.com/nawader_v/fatawe/almufti.html

3. http://mufti.af.org.sa/

4. http://ar.islamway.net/scholar/274

5. http://www.vahabiat.porsemani.ir

6. http://fa.alalam.ir/news/373404

7. http://www.khanehkheshti.com//

8. http://www.cbn.com/cbnnews/world/2012/March/Mufti-All-Arabian-Peninsula-Churches-Must-Be-Destroyed/

9. http://www.sibtayn.com/

10.http://islam-press.net//



زن مسیحی شفا یافته از سرطان در مسیر زیارت امام حسین(ع) + عکس


زن مسیحی شفا یافته از سرطان در مسیر زیارت امام حسین(ع) + عکس

من دچار سرطان سینه شده بودم و پزشكان به من گفتند به محض رسیدن به فرانسه باید تن به عمل برداشتن سینه بدهم، آن روز من نذر كردم اگر از این بیماری شفا یابم با پای پیاده از نجف به كربلا به زیارت امام حسین(ع) بروم.
به گزارش ابنا ، در مسیر نجف به كربلا و از میان پرچم‌های مختلف كه توسط زائران پیاده حرم حسینی حمل می‌شد، پرچم فرانسه توجه همگان را به خود جلب می‌كرد، به سراغ آن پرچم كه رفتند، دیدند زنی مسیحی از فرانسه این پرچم را حمل می‌كند، وقتی از او درباره رفتن به زیارت امام حسین(ع) پرسیدند، گفت: من در زمان اشغال عراق به صورت داوطلبانه به نیروهای ائتلاف ملحق شدم.

در یكی از مراسم اربعین امام حسین(ع) از یكی از زائران كه به صورت پیاده به كربلا می‌رفت پرسیدم: "آیا از اینكه از بصره به كربلا پیاده سفر می‌كنی خسته نمی‌شوی؟" گفت: "حاجتی از خدا دارم و می‌روم تا حاجتم را زیر گنبد حرم امام حسین(ع) از او بخواهم و یقین دارم كه خداوند به بركت وجود امام حسین(ع) حاجتم را برآورده خواهد ساخت".

این زن می‌افزاید: من دچار سرطان سینه شده بودم و پزشكان به من گفتند به محض رسیدن به فرانسه باید تن به عمل برداشتن سینه بدهم، آن روز من نذر كردم اگر از این بیماری شفا یابم با پای پیاده از نجف به كربلا به زیارت امام حسین(ع) بروم. وقتی به فرانسه رفتم، پزشكان دوباره مرا تحت معاینات پزشكی و آزمایش‌های جدید قرار دادند اما در كمال ناباوری اثری از بیماری در من ندیدند. اینك كه شما مرا میان زائران پیاده می‌بینید در واقع آمده‌ام كه نذرم را ادا كنم.

شهید ادواردو آنیلی به روایت تصویر


شهید ادواردو آنیلی تنها وارث خاندان آنیلی در ایتالیا بود. وی در نیویورک با قرآن آشنا شد. وقتی آیاتی را از این کتاب نورانی خواند متوجه شد این نمی‌تواند کلام بشر باشد و پس از تحقیق در مورد دین اسلام مذهب شیعه را برگزید.

به گزارش فارس، شهید ادواردو آنیلی (هشام عزیز) تنها وارث خاندان آنیلی معروف در ایتالیا بود. وی در نیویورک در حال تحصیل در رشته ادیان و فلسفه شرق بود که به صورت اتفاقی در کتابخانه ای چشمش به قرآن افتاد. وقتی آیاتی را از این کتاب نورانی خواند با خودش گفت این نمی‌تواند کلام بشر باشد و پس از تحقیق در مورد دین اسلام مسلمان شده و مذهب شیعه را برگزید.

جیوانی آنیلی پدر ادواردو که طبق تخمین های زده شده درآمدش در سال سه برابر درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران بود نتوانست مسلمان شدن پسرش را تحمل کند و او را از ارث محروم کرد.

ادواردو که از طرف یهودی ها نیز دائما در حال تهدید شدن بود بی توجه به همه این ها تصمیم گرفت به ایران آمده و در قم درس بخواند. اما در سن 45 سالگی بود که به طرز مشکوکی در نزدیکی شهیر تورینو ایتالیا به شهادت رسید.

 

مداحان معروف چه شغلی دارند؟


معمولا شایعات زیادی پشت سر مداحان هست. اینکه درآمدشان از مداحی کردن آنقدرها هست که برای کسب درآمد نیازی به کاری غیر از مداحی ندارند؛ قضاوتی که نه می‌توان آن را تایید کرد و نه تکذیب.

«حاشیه» با ذکر این مقدمه، گزارشی از کسب و کار مداحان مشهور را منتشر کرده که در پی می‌آید:

منصور ارضی
منصور ارضی که سال‌هاست بسیاری از عزاداران با صدای او عجین شده‌اند علاوه بر اینکه مداح و روضه‌خوان صنف لباس‌فروش‌هاست، در کسب و کار هم اهل همین صنف است. او در بازار پارچه‌فروش‌ها حجره دارد و این‌طور که شنیده می‌شود، ابوالفضل بختیاری (دامادش) که او هم از مداحان کشور است، علاوه بر کارهای خودش، کمک‌دست پدرزن در این کار هم هست.

منصور ارضی بی‌تردید سیاسی‌ترین مداح کشور است و پامنبری‌هایش کمتر جلسه‌ای را به خاطر دارند که «حاجی» وسط روضه، گریزی هم به اتفاقات سیاسی کشور نزده باشد. اظهارات تند او علیه دولت خاتمی در طول هشت سال دولت اصلاحات، حمله به قالیباف و تشبیه او به عمر سعد، حملات تند او به اطرافیان محمود احمدی‌نژاد، طلب مرگ برای چهره‌های سیاسی (که عجالتا هاشمی رفسنجانی آخرینشان بوده) از جمله اظهارات جنجال‌برانگیز این مداح سرشناس کشور در طول سال‌های روضه‌خوانی‌اش بوده است.

سعید حدادیان
سیاسی‌ترین مداح کشور (طبعا پس از منصور ارضی) در یکی از سیاسی‌ترین دانشگاه‌های کشور مشغول به کار است. سعید حدادیان که به اظهارنظرهای بعضا تند و سیاسی در جلسات روضه‌خوانی‌اش شهره است، خارج از حسینه و هیئت، در نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه تهران کار می‌کند و البته در همین دانشگاه هم برخی دروس مرتبط با معارف را تدریس می‌کند. حدادیان معمولا به خاطر اظهارنظرهای خاص خود پای ثابت رسانه‌های سیاسی است و در دولت محمود احمدی‌نژاد و با شکایت رحیم‌مشایی و دولت دهم، پایش به دادگاه هم باز شد.

محمود کریمی
چهره شماره یک این روزهای هیئت‌های مذهبی، یکی از چهره‌های بازار سنگ هم هست. محمود کریمی که خودش می‌گوید «از خردسالی روی پای مرحوم کافی نشسته و روضه خوانده» در هیئت محمد طاهری و در کنار این مداح مشهور تهران معروف شد. اولین مداحی‌ها با سبک «دو نفره» را هم تقریبا همین دو مداح در یکی از مجالس محمد طاهری باب کردند؛ سبکی که حالا اکثر جلسات مذهبی را درنوردیده و بچه هیئتی‌ها و البته آنهایی که شاید فقط محرم‌ها پایشان به هیئت‌ها باز می‌شود با مدل‌های دیگرش کمتر حال می‌کنند، سبک و سیاق دو نفره‌ای که بعدها توسط دیگر مداحان نوظهور تقلید شد و نهایتا «حوسین حوسین» معروف (حسین حسین سابق!) را به وجود آورد، رویه‌ای که انتقاد برخی مراجع تقلید را هم به دنبال داشته است.

از اینها که بگذریم، کریمی گویا در بازار سنگ مشغولیت دارد و خودش هم گفته «در کار سفال هستم، تولید سفال و آجر». محمود کریمی پیش از اینکه در مداحی چهره شود، بنایی و نجاری و کارگری را هم تجربه کرده است. حالا اما «حاج محمود» در میان جوانان زیادی محبوب است و چهره‌های سرشناس سیاسی هم پامنبری‌هایش هستند. او نیز از بزرگانی است که کسب درآمد مداحان از مداحی را شایعه محض می‌داند.

عبدالرضا هلالی
از وقتی که رضا هلالی شیوه‌ای جدید در سینه‌زنی را باب کرد و حاج منصور ارضی از او تعریف کرد شاید ده سالی می‌گذرد. رضا هلالی از پرحاشیه‌ترین مداحان است و البته بخشی از حاشیه‌هایش را باید پای خصلت‌های «مردم و جماعتی» نوشت که از سرک کشیدن به زندگی خصوصی خلق‌الله لذت می‌برند که گویی این کار، کسب و کارشان است. فرقی هم نمی‌کند طرف بازیگر سینما و تلویزیون باشد یا خواننده و مداح. هلالی هم چند سال پیش، چوب همین جماعت را خورد و آنچه در حریم خصوصی‌اش گذشته بود، سر از یک گوشی موبایل و نهایتا شبکه بلوتوث درآورد. هلالی که رشته حقوق را در مقطع کاردانی دنبال می‌کرد مثل بسیاری از هم‌صنفانش در عرصه مداحی، درس را نیمه‌تمام گذاشت و بیشتر وقتش را به مداحی اختصاص داد. بعدها و با چهره شدن در این عرصه، کمی اوضاعش بهتر شد و حالا هم در حوالی میدان گمرک به تجارت چوب در حجره شخصی‌اش مشغول است. گویا در این تجارت با حیدر توکل از دیگر مداحان تهران شریک است.

جواد مقدم
جواد مقدم از نسل جدید مداحانی است که به خاطر استفاده از سبک و خواندن آهنگ‌هایی عجیب و غریب به سرعت چهره شد. وقتی می گوییم «آهنگ های عجیب و غریب» درباره زمانی صحبت می‌کنیم که گوش خلق‌الله به این مدل خواندن‌های امروزی عادت نکرده بود و حساسیتش به چنین بدعت‌هایی را از دست نداده بود. آهنگ‌ها و سبک‌هایی که باعث شد پای «بزرگ‌ترها» و به قول قدیمی‌ها «پیرغلامان» از هیئت‌ها بریده شود و جای آنها را جوانانی پر کنند که با سبک‌های «پاپ‌گونه» بیشتر حال می‌کنند و در تمام طول عزاداری و سینه‌زنی لحظه‌ای هم یک‌جا بند نمی‌شوند و دائم هروله می‌کنند. جواد مقدم که برخی طرفدارانش او را مداح - هنرمند توصیف می‌کنند، خارج از هیئت هم به کار هنر مشغول است. او از معدود مداحان تحصیلکرده است و در دانشگاه آزاد، «هنر» خوانده. الان هم به کار تذهیب مشغول است و کارگاهی هم برای همین کار دارد. مقدم گاهی اوقات، کارهای تذهیبش را در برخی نمایشگاه‌ها به نمایش می‌گذارد و در کسب و کار با محصولات هنری‌اش هم مثل مداحی‌اش جدی است.

حسین سازور
حسین سازور از شاگردان منصور ارضی و از مداحان قدیمی کشور است. محمود کریمی، دیگر مداح سرشناس کشور در یکی از مصاحبه‌هایش در پاسخ به شایعه دریافت مبالغ نجومی از سوی برخی مداحان سرشناس، این موضوع را شایعه خواند و گفت هر کدام از مداح‌ها برای خودشان کسب و کار دارند. او برای مثال به محمد طاهری اشاره کرد که دفتر فرهنگی دارد و البته از حسین سازور هم نام برد و گفت در کار «ساخت و ساز» است.

نخستين دل‌نوشته عاشورايي خبرنگاري که شيعه شد


«اگر بد بوده، این اولین نوشته من بعد از شیعه‌شدنم بود.» فکر کردم شوخی می‌کند اما نه، تأکید داشت که..
ویژه‌نامه حسینیه مشرق - چند روز پيش، "تقی دژاکام" دبير سابق صفحه استان‌هاي روزنامه کيهان، در صفحه شخصی خود، مطلبی منتشر کرد که خواندن آن خالی از لطف نیست. وي در اين مطلب، به ماجراي خواندن دل‌نوشته‌اي از يکي از خانم‌هاي خبرنگار روزنامه اشاره کرده بود.

در ادامه، مطلب منتشرشده در صفحه شخصي دژاکام و سپس متن دل‌نوشته خانم سنجابي را مي‌خوانيد:




این هم از روضه امروز ما خیلی دلم برای حاج آقا ضیاءآبادی تنگ شده بود. امروز پاشدم رفتم مسجد ایشون رو پیدا کردم و برای اولین بار پس از سالهایی که ایشون در خیابان سقاباشی مجلس داشت پشت سرشون نماز خوندم. اما شانس با من یار نبود و خود حضرتشون صحبت نکردند. سخنران مجلس هم به روضه کوتاهی بسنده کرد و مجلس تمام شد؛ نه سینه‌زنی و نه عزاداری دیگری!  منی که این همه راه را رفته بودم تا دربند، دیگر وقتی نداشتم که در مجلس دیگری شرکت کنم و دست از پا درازتر برگشتم. 

تازه به خانه رسیده بودم که پیامکی آمد از خانوم خبرنگار سالها پیش کیهان در یکی از شهرها: "یک مطلب درباره محرم نوشتم هم خودتون نظرتون را بگید و هم اگر امکان داشت و مناسب بود برای روزنامه کار کنید."

نوشتم که مدت‌هاست دیگر کیهان نیستم ولی چشم به دوستان سفارش می کنم. بعد نشستم نوشته‌اش را خواندم. خیلی خوب ارتباط کربلا و محرم را به آن حدیث معروف که امتداد عاشورا را در همیشه زمان تأکید می‌کند نشان داده بود و بیشتر خودش را در این کربلایی که دیر رسیده. از سوژه خوشم آمد.

برایش نوشتم به جز یک اشتباه املایی، از تمام متن لذت بردم و خوشم آمد. نوشت:

«اگر بد بوده، این اولین نوشته من بعد از شیعه‌شدنم بود.» فکر کردم شوخی می‌کند اما نه، تأکید داشت که اخیراً به مدد دوستی در حرم بانو حضرت معصومه«س» از مذهب شافعی، به افتخار تشیع رسیده است.  حسابی توی فکر رفتم و تصور نمی‌کردم خواهری که این‌همه خبرها و گزارش‌های خوب برای‌مان ارسال کرده بود، از اهل تسنن بوده و من فکرش را هم نمی‌کردم. اما آنچه مرا کاملاً تکان داد و همان شد روضه از دست رفته امشب من این بود که نوشته بود: «هنوز روم نمیشه برم هیئت. شما که این شب‌ها توی هیئتید، برای امثال من هم دعا کنید. و اضافه کرده بود: ...حس بی‌ولایت زندگی‌کردن، اون هم این همه سال، خجالت و شرم بزرگی است که نمی‌توانی ندیده‌اش بگیری. دعا کنید ارباب عالم، منِ توبه‌کرده را تو جمع گریه‌کن‌هایش بطلبد. نمی‌دانید چه دردی دارد وقتی همه می‌آیند ولی خجالت اجازه نده که تو بری حتی توی یک پس‌کوچه، پشت چادرسیاهی که هیئتِ بچه‌کوچولوهای محله، گریه کنی.. .

*****

مشرق - متني که در ادامه تقديم حضورتان مي‌شود، دل‌نوشته خانم "مهرانگيز سنجابي" خبرنگار استاني روزنامه کيهان است که به‌تازگي به مذهب حقه "تشيع" گرويده و مستبصر شده است. براي ايشان و همه حق‌جويان جهان، آرزوي توفيق و سعادت در دنيا و آخرت داريم:

تماشاچی نباش

می‌ترسم از خالی بودن دست‌های قنوتم از زمزمه «الهی العفو»ی که از ستون قدم بالاتر نمی‌رود

می‌ترسم از آسمان چون نوید بالا رفتن است و من نردبانی نتوانم ساخت

می‌ترسم از وا حسرتای زینب که به دل نداشته‌ام چنگ می‌زند

می‌ترسم از کوفه نفس که بار دیگر بی وفایی کند

می‌ترسم از صدای «هل من ناصر ینصرنی» عشق و پاهایی که درگل زمان و مکان وامانده‌اند

وای وای می‌ترسم از کربلای درون خویش....

مشکم از آب معرفت خالی است

کودکان عاطفه تشنه‌اند، کاری باید کرد، خیزران بر پشت، تیغ بر پایم می‌باید دوید، عشق بر نیزه قرآن می‌خواند می‌باید شنید.

صدای پای اشتران به گوش می‌رسد، کاروان خسته است، تشنه است، می‌باید رفت...

آسمان رخت سفر بسته زمین در راه است

آسمان حنجر بریده زمین را غرق بوسه می‌کند

بوی یاس می‌آید

محراب مرد اخلاص باری دیگر خونین است

بیا تو هم تماشا کن محرم است...

ماه بر فراز نیزه و خورشید بر اشتری بی‌جهاز به جهان ریشخند می‌زند. رد خونین پای کاروان وفا بر روی شن‌های دشت بی‌وفای حجاز جا خوش می‌کند و صدای مویه زنی که برای دشت حادثه لالایی مرگ می‌سراید.

گوش کن! صدای پای اشتران را خواهی شنید؛ زمین چند روز دیگر بیشتر میهمان تاج‌داران افلاک نیست و آن‌گاه که گلوی آخرین مبارز دریده می‌شود و زنان و کودکان داغدیده در میان رقص شعله‌های آتش معجرهای نیم‌سوخته را بر سر می‌کشند و رد درد پاهای آبله بر ریگزاران تف‌دیده  حجاز تا پشت در نیم‌سوخته علی می‌رساندت.

وچشم‌های سرخ این مرد حرامی به سرخی یاقوتی که بر گلبرگ سپید صورت این یاس نشسته است رگ‌های گردنت را متورم می‌کند..
وای ناموس خدا...

بیا تو هم تماشا کن! محرم است ...

بیا اینجا انتظار، انتظار فرج است از کنار شط بی‌رحم فرات، که بر کام خشک میراث‌دارانش رحم نمی‌کند؛ و نگاه خیره‌مانده غیرةالله به خیمه‌ها و زنان و دخترانی که مانند مهره‌های تسبیح به زنجیر بی‌رحمی این نامردی‌ها به صف می‌شوند.

و صدای خرد شدن ساقه نازک غنچه یاس که بر نیزه سوار می‌شود.

هااااااااااااااااای
عباس! دست‌هایت هم کنارت نیست تا نوک انگشت ترت را به لب‌های خشک این طفل بچکانی عمو.

راستی تو می‌دانی چرا نگاه حسرت‌بار آن دختر سه‌ساله جامانده از کاروان به شط خشکیده است؟

بیا تو هم تماشا کن! محرم است...

این آخرین سجده‌های آسمان به زمین است که به گوشش نوای العفو می‌خواند.

آسمان! برای زمین طلب آمرزش کن؛ تو که قهر کنی تمام غصه‌ها به زمین ترک می‌خورند. تمام آب‌ها شور می‌شود بر دیده زمین خون می‌شود تا غصه جفایی که به تو رفت از یاد من و تو بشوید.

راستی تو می‌دانی چگونه خسی بر صدر نیلی آسمان نشست...

بیا تو هم تماشا کن محرم است...

ما رأیتُ الا جمیلا.. خداااااااااااااا تو بگو چه سرّی است میان واژه‌واژه‌های این جمله که می‌رساندم به تو...؟

دست های تو دیدنی است بانوی آفتاب، بیا نشانم بده چگونه می‌توان پاره‌پاره‌های آسمان را بر فراز دو دست نشاند و سماع عشق کرد با معبود.

بیا نشانم بده من از نسل ابراهیمم بانو! مرددم به من بگو چگونه پاره‌پاره‌های این ققنوس، مرده‌ها را جان می‌دهد و بر یقین دین‌مرده‌ها می‌افزاید و اشک از دیندار و بی‌دین می‌گیرد.

بیا تماشا کن محرم است ...

ضجه‌های این زن، گوش جملاتم را دریده است. حزن صدایش، رشته لغاتم را بریده. سرت را برگردان مادر! نبین عزیز دلم.. درد ندارد.. فقط دست‌هایش کمی گنده است و نوک نیزه‌اش کمی کند؛ ولی تو ضجه نزن مادر! دردم می‌گیرد.

هاااااااااااااای رباب! چشم از نیزه آخری بردار....

صدای لاي‌لای‌ات تمام بچه‌های شهر را خوابانده است.

بیا تماشا کن! محرم است.. ولی تماشاچی نباش!

امام حسين (عليه السلام)


سؤالات و پاسخ هاي ويژه برنامه طوفان کربلا



  عزاداري امام حسين (عليه السلام) 01

  عزاداري امام حسين (عليه السلام) 02

  عزاداري امام حسين (عليه السلام) 03

  شهادت ‌امام‌ حسين (عليه السلام) -‌ شبكه ‌3


1 فرزندان حضرت زينب (س) در روز عاشورا
2 رقيه سلام الله عليها در منابع تاريخي
3 ويژه نامه شهادت غم انگيز حضرت رقيه (سلام الله عليها)
4 نحوه شهادت دوطفلان مسلم/ سرنوشت دختران مسلم بن عقيل
5 چگونگي شهادت حضرت مسلم(ع) به روايت علامه مجلسي
6 حسين مظهر كرامت و عزت نفس
7 ويژگي‌هاى بزرگ اخلاقى‏ اباعبدالله الحسين
8 ولايت عشق و حديث ولادت (امام حسين (ع))
9 از مدينه تا کربلا همراه با سيدالشهداء امام حسين عليه السلام
10 زندگينامه امام حسين (ع)
11 فضيلت گريه بر امام حسين(ع)


35 آيا امام حسين عليه السلام‌ را شيعيان به شهادت رسانده‌اند؟!!
36 نظر اهل بيت عليهم السّلام راجع به روزه گرفتن در روز عاشورا چيست؟
37 فلسفه عزاداري براي امام حسين عليه السلام چيست ؟
38 آيا گريبان چاك زدن بانوان حرم در عزاي امام حسين (ع) صحت دارد؟
39 نخستين كسي كه براي امام حسين (ع) گريه كرد ، چه كسي بود ؟
40 چرا عزاداري براي امام حسين (ع) وياران با وفايشان از اول محرم آغاز مي شود با اين كه ايشان در دهم محرم به شهادت رسيدند ؟
1 آيا عزاداري براي امام حسين عليه السلام‌ بدعت است؟
42 آيا لعن يزيد بن معاويه ، جايز است ؟
43 آيا ازدواج امام حسين (ع) با ارينب ، در پيش آمد قضيه كربلا نقش داشته است؟
44 اگر شرکت در عزاي امام حسين براي خدا نباشد چطور خداوند به آن پاداش مي دهد؟
45 چرا در باب زيارت امام حسين عليه السلام آمده است که به جاي قبله رو به قبر نماز بخوان ؟
46 چرا امام حسين عليه السلام در روز عاشورا دعا نفرمودند تا باران ببارد ؟
47 آيا مدارك معتبري دال بر قران خواندن سر بريده امام حسين(ع) بر سر نيزه وجود دارد؟
3 آيا عبدالله ابى، در بيعت رضوان حضور داشته و با رسول خدا(ص) بيعت كرده است؟
94 اگر تربت كربلا شفا مى‌دهد، چرا شيعيان به پزشك مراجعه مى‌كنند و بيمارستان مى‌سازند؟

چرا امام حسين (عليه السلام) با اين كه مي دانست شهيد مي شود ، اقدام به قيام كرد ؟


تمام 72 یار امام حسین(ع) که در حادثه کربلا به شهادت رسیدند بنویسید.

تمام 72 یار امام حسین(ع) که در حادثه کربلا به شهادت رسیدند بنویسید.

تعداد شهدای کربلا و اسامی آنها در کتاب‌های تاریخی به صورت مختلف بیان شده است. در برخی از کتاب های تاریخی تعداد آنها بیش از 72 تن ذکر شده است.
مرحوم سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه بیش از صد تن را نام می برد و آنان را جزء شهدای نهضت امام حسینع(ع) برمی‌شمارد.
این فراد بدین شرح است:
1) ابو بکر بن علی
2) عمر بن علی
3) محمد الأصغر بن علی
4) عبدالله بن علی
5) العباس بن علی
6) محمد بن العباس بن علی
7) عبد الله بن العباس بن علی
8) عبدالله بن الأصغر
9) جعفر بن علی
10) عثمان بن علی
11) القاسم بن الحسن
12) أبو بکر بن الحسن
13) عبدالله بن الحسن
14) بشر بن الحسن
15) علی بن الحسین الأکبر
16) عبدالله الرضیع
17) ابراهیم بن الحسین
18) محمد بن عبدالله بن جعفر
19) عون بن عبدالله بن جعفر
20) عبیدالله بن عبدالله بن جعفر
21) مسلم بن عقیل
22) جعفر بن عقیل
23) جعفر بن محمد بن عقیل
24) عبدالرحمن بن عقیل
25) عبدالله الأکبر بن عقیل
26) عبدالله بن مسلم بن عقیل
27) عون بن مسلم بن عقیل
28) محمد بن مسلم بن عقیل
29) محمد بن أبی سعید بن عقیل
30) احمد بن محمد الهاشمی
31) ابراهیم بن الحصین الأسدی
32) أبو الحتوف بن الحارث الأنصاری
33) أبو عامر النهشلی
34) الأدهم بن أمیة العبدی
35) أسلم الترکی مولى الحسین(ع)
36) أمیه بن سعد الطائی
37) أنس بن الحارث الکاهلی
38) أنیس بن معقل الأصبحی
39) بریر بن خضیر الهمدانی
40) بشر بن عبدالله الحضرمی
41) بکر بن حی التیمی
42) جابر بن الحجاج التیمی
43) جبلة بن علی الشیبانی
44) جنادة بن الحارث السلمانی
45) جنادة بن کعب الأنصاری
46) جندب بن حجیر الخولانی
47) جون مولى أبی ذر
48) جوین بن مالک التمیمی
49) جوین بن مالک التمیمی
50) الحارث بن نبهان مولى حمزة
51) الحباب بن الحارث
52) الحباب بن عامر الشعبی
53) حبشی ین قاسم النهمی
54) حبیب بن مظهر الأسدی
55) الحجاج بن بدر السعدی
56) الحجاج بن مسروق الجعفی
57) الحر بن یزید الریاحی
58) الحلاس بن عمرو الراسبی
59) حنظلة بن أسعد الشبامی
60) حنظلة بن عمرو الشیبانی
61) رافع مولى مسلم الأزدی
62) زاهر بن عمرو الکندی مولى عمرو بن الحمق
63) زهیر بن بشر الخثعمی
64) زهیر بن سلیم الأزدی
65) زهیر بن القین البجلی
66) زیاد بن عریب الصائدی
67) سالم مولى بنی المدینة الکلبی
68) سالم مولى عامر العبدی
69) سعد بن الحارث الأنصاری
70) سعد مولى علی بن أبی طالب(ع)
71) سعد مولى عمرو بن خالد الصیداوی
72) سعید بن عبدالله الحنفی
73) سلمان بن مضارب البجلی
74) سلیمان مولى الحسین(ع)
75) سوار بن منعم النهمی
76) سوید بن عمرو بن أبی المطاع
77) سیف بن الحارث بن سریع الجابری
78) سیف بن مالک العبدی
79) شبیب مولى الحارث الجابری
80) شوذب مولى بنی شاکر
81) الضرغامة بن مالک
82) عائذ بن مجمع العائذی
83) عابس بن أبی شبیب الشاکری
84) عامر بن حسان بن شریح
85) عامر بن مسلم العبدی
86) عباد بن المهاجر الجهنی
87) عبدالأعلى بن یزید الکلبی
88) عبدالرحمن الأرحبی
89) عبدالرحمن بن عبد ربه الأنصاری
90) عبدالرحمن بن عروة الغفاری
91) عبدالرحمن بن مسعود التیمی
92) عبدالرحمن بن أبی بکر
93) عبدالله بن بشر الخثعمی
94) عبدالله بن عروة الغفاری
95) عبدالله بن عمیر بن جناب الکلبی
96) عبدالله بن یزید العبدی
97) عبیدالله بن یزید العبدی
98) عقبة بن سمعان
99) عقبة بن الصلت الجهنی
100) عمارة بن صلخب الأزدی
101) عمران بن کعب بن حارثة الأشجعی
102) عمار بن حسان الطائی
103) عمار بن سلامة الدالانی
104) عمرو بن عبدالله الجندعی
105) عمرو بن خالد الأزدی
106) عمرو بن خالد الصیداوی
107) عمرو بن قرضة الأنصاری
108) عمرو بن مطاع الجعفی
109) عمرو بن جنادة الأنصاری
110) عمرو بن ضبیعة الضبعی
111) عمرو بن کعب أبو ثمامة الصائدی
112) قارب مولى الحسین(ع)
113) قاسط بن زهیر التغلبی
114) القاسم بن حبیب الأزدی
115) کردوس التغلبی
116) کنانة بن عتیق التغلبی
117) مالک بن ذودان
118) مالک بن عبدالله بن سریع الجابری
119) مجمع الجهنی
120) مجمع بن عبیدالله العائذی
121) محمد بن بشیر الحضرمی
122) مسعود بن الحجاج التیمی
123) مسلم بن عوسجة الأسدی «صحابی»
124) مسلم بن کثیر الأزدی
125) مقسط بن زهیر التغلبی
126) منجح مولى الحسن(ع)
127) الموقع بن ثمامة الأسدی
128) نافع بن هلال الجملی
129) نصر مولى علی(ع)
130) النعمان بن عمرو الراسبی
131) نعیم بن عجلان الأنصاری
132) واضح الرومی مولى الحارث السلمانی
133) وهب بن حباب الکلبی
134) یزید بن ثبیط العبدی
135) یزید بن زیاد بن مهاصر الکندی
136) یزید بن مغفل الجعفی

افزایش ساعت مطالعه برای کنکور

افزایش ساعت مطالعه برای کنکور


سلااااااااااااااام.خوبین؟خوشین؟ خب چه خبرا

امروز میخوام در مورد یه موضوعی که این روزا خیلی ازم پرسیده میشه صحبت کنم  در مورد  ساعت مطالعه و راه های افزایش اون.

خب قبل اینکه بحث رو شروع کنم نکته مهمی رو باید بگم اینکه : بچه ها واسه اینکه بخواین بیشتر درس بخونید اولین قدمش اینه که باید بخواین! یعنی واقعا تصمیم بگیرید بیشتر درس بخونید . نه به زور و اجبار . بلکه خودتون بشینید فکر کنید و بگید برای رسیدن به هدفم نیاز به مطالعه و تلاش بیشتر دارم . اگر هنوز تو تصمیمتون مصمم نیستید این پست رو بخونید  http://konkori.in/post-478.aspx

خب نکته دوم : من امروز میخوام در مورد کمیت مطالعه حرف بزنم . ولی هممون میدونیم کیفیت مهمتر از کمیته .ببینید مهم " تر" . این جمله به معنای این نیست که کمیت مهم نیست.بلکه کیفیت اهمیتش بیشتره.قبلا در این مورد بحث کردیم که مطالعتون باید با کیفیت  و بازدهی بالا باشه.تمرکز و شرایط و مکان مطالعه و حذف افکار مزاحم و ... . پس اگر از اون دسته بچه هایید که 17 ساعت رو کتاب ولواند(!!!WELO)  بعد روهم رفته 10 صفحه خوندن یا نصف کتاب رو خوندن ولی تستاشو نمیتونن بزنن برید سبک مطالعه رو اصلاح کنید. پس  اول باید همین زمانی که دارید الان مطالعه میکنید یک مطالعه مفید،بدون نقص،با تمرکز و بازدهی بالا باشه بعد به فکر افزایش ساعت مطالعه باشید

نکته سوم : کلا در مورد اهمیت برنامه ریزی تو سال کنکور قبلا صحبت کردیم ولی باید بگم یکی از مهمترین عوامل موثر بر میزان ساعت مطالعه، برنامه ریزی خوبه. اگر هنوز بدون برنامه و بهم ریخته پیش میرید توصیه میکنم این پست رو بخونید.  http://konkori.in/post-482.aspx

نکته چهارم : پر کردن دفتر برنامه ریزیه. ببینید تو هر علم و زمینه ای واسه پیشرفت اول باید مشکلات و نقاط ضعف موجو دشناسایی بشن یا همون اسیب شناسی که تو پزشکی بهش میگیم پاتولوژی بعد اونا رو حل کنیم . واسه اینکه بفهمید دقیقا روزانه چقد مطالعه میکنید سعی کنید دفتربرنامه ریزیتون رو حداقل بصورت روزانه پر کنید - لزومی نداره حتما دفتربرنامه ریزی بخرید یه دفتر بردارید بنویسید! -  نمیخواد جزئیات رو بنویسید ولی بگید مثلا امروز 6 ساعت مفید درس خوندم.چون خیلی از بچه ها وقتی میپرسیم ازشون چقد درس میخونی میگه روزی 11 ساعت! ولی بازم ترازش پائینه . بهش میگم چند روز دفتر برنامه ریزیتو پر کن بعد چند روز میفهمه مثلا امروز میخواسته! دقت کنید میخواسته! 11 ساعت بخونه ولی 4 ساعت خونده ولی تو فکرش این بوده همون 11 ساعت! حالا امروز نشد روزای دیگه ک 11 ساعت میخونم!!! پس از الان به مدت چند روز بشینید یه دفتر بردارید کارای روزانتون با زمانشو بنویسید! تا بفهمید کجا وقتتون الکی تلف میشه.

نکته پنجم : بعضیا اصلا از فاکتور سرعت رو تو زندگیشون فاکتور گرفتن! نه فقط تو کنکورا . میخوان یه اتاق مرتب کنن دو ساعت میکشه. میخوان اماده شن برن بیرون 1 ساعت طول میکشه و ... . کلا هرکاری که قراره بکنن دس دس میکنن. پس از همین الان سعی کنید تو همه کاراتون سریع باشید . دنیای امروز یعنی سال 2013 سرعت حرف اول رو میزنه! این باعث میشه روی کارای درسیتونم تاثیر مثبت بذاره . تو مطالعه و تست و .. وسواس نداشته باشید چون هم بازدهیتون پائین میاد . هم زود خسته میشید . هم یه تصور واهی از تلاش بی حد و اندازه خودتون دارید در صورتی که شاید به اندازه یه ادم معمولی هم تلاش نکنید

نکته ششم : ما تو مطالعه دو دسته افراط و تفریط داریم . یه عده از بچه ها همینجوری یه کتابی رو باز میکنن و شروع میکنن به خوندن . بدون هیچ برنامه و پیش بینی قبلی .این فصل رو میخونم هروقت تموم شد شد! بعضیام با قاطعیت میگن من این فصلو تو یه ساعت تموم میکنم!!! این باعث میشه بعد 1 ساعت یا اون مبحثو نخونده یام مجبور شده بخاطر حرفش یه روخونی سریع و بی پایه و اساس داشته باشه تا حرفش به کرسی بشینه! هر دو گروه بالا کارشون اشتباهه . شما قبل اینکه مبحثی رو بخونید با توجه به شناختتون از موضوعی که میخواین مطالعه کنید و شناختی که از خودتون دارید یه زمان منطقی! خواهشا منطقی و نه احساسی! رو در نظر بگیرید . این باعث میشه که وقت الکی تلف نکنید وقتی میگید من این فصل رو باید تو دو ساعت و نیم بخونم واقعا وقتی تلف نمیشه . اگر رسیدید زودتر تموم کنید که چ بهتر دیرتر هم شد اشکال نداره به شرطی که وقت تلف نکنید

نکته هفتم : وقت الکی تلف نکنید! یه بار تو یه کارگاه مدیریت زمان بود استاده گفت حساب کنید تو یه هفته تمام کارهای روزمره و شخصی و .. انجام میدید بنویسید با زمانشون! مثلا خواب 8 ساعت * 7 روز = 56 ساعت و... بعد که همه این اطلاعات رو نوشتن و حساب کردیم دیدیم از 168 ساعتی در طول  1 هفته داریم 130 ساعتشو کار مفید انجام داده بودیم .پس بقیه اش؟؟؟ این مثال که میگم رو حتما تو زندگیتون بارها تجربه کردید . نزدیک شام میشه مبحثتون تموم میشه. پا میشید میاین تو حال بعد تا غذا اماده بشه 15 دقیقه طول میکشه وسط شام یه سریال شبانه مثل سریال پژمان! شروع میشه بعد شامتون تموم میشه شما نشستین پای سریال و قراره بعد سریال برید سر درس! سریال تموم میشه ساعت 21:50 دقیقه هست! میگی 10 دقیقه دیگه اخبار ساعت 10 شبکه 3 میاد ببینم و برم! اخبار رو که میبینید چشاتون سنگین شده به زور پامیشید میرید سر درس یهو یکی اس میده! و اس بازی شروع میشه و کل اون شب تلف میشه.  یا مثلا میاین نت یه سر به اینجا بزنید! دیگه اون 1 ربع تبدیل میشه به دو سه ساعت! یا مثلا رفیقتون میاد دم در خونتون صداتون میکنه گفتگوتو که شروع میشه دیگه خدا میدونه کی تموم بشه! اخرشم نتیجه ای جز اعصاب خوردی و خستگی نداره! خواهشا زمان رو تو مشتتون بگیرید . نذارید زمان همینجوری از دست بره و شمام به دنبال خودش بکشونه!

نکته هشتم : اگر قراره یه کار اضافه بر درس انجام بدید خواهشا اون رو تو ساعات اولیه روز و ساعات اوج بازدهیتون انجام ندید! تو وقتای مرده اینکارو بکنید . مثلا از زمانی که مطالعتون تموم میشه تا زمانی که قراره ناهار یا شام اماده بشه .مثلا قرار برید یه سر خونه دوستتون یه کتابی بگیرید فردا کارش دارید اول صبح یا اول بعد ظهر نرید . اینو خودمم سال کنکورم بارها تجربه کردم . باعث میشه یه حس خستگی و اجباری درس خوندن در ادامه مطالعتون بهتون دست بده.

نکته نهم : یه چیز خیلی مهمی رو بهتون میگم اویزه گوشتون کنید. از الان تا اخر عمرتون! همیشه هر کاری که میخواین انجام بدید قبلش تو ذهنتون یه سوال کوچولو از خودتون بپرسید. و اون سوال طلایی اینه " این کاری که میخوام انجام بدم در راستای رسیدن به هدفمه یا مانع رسیدن به هدفم میشه؟ " این باعث میشه خیلی کارایی که ضروری نیستند از اولویت کارهاتون خارج بشه.کارایی که میتونه بعد کنکور هم انجام بشه. بخدا قسم همه چی هم بعد کنکور هست. هم فیلم هست . هم کنسرت هست! . هم اس بازی . هم فیس بوک . هم چرخ زدن . هم بیرون رفتن با دوستان و ...  ولی چه خوبه که بعد کنکور اقا یا خانم دکتر یا مهندس یا وکیل با خیال راحت اینکارا رو انجام بده بدون هیچ دغدغه ای .

نکته دهم : از عادت های غلط دیگه ای که باید ترکشون کنید!! (الان احساس میکنید اومدید کلینیک ترک اعتیاد دکتر کورتون!) بعضی از بچه ها یه سری عادت های خود ساخته غلطی دارن مثلا قراره ساعت 8 شروع کنن درس خوندن این 8 اگر شد 8 و سه دقیقه دیگه فایده نداره!!! میگن از 9 شروع میکنیم! واسه اینکه این عادت رو بشکنید اصلا زمان شروع و پایان برا خودتون مشخص نکنید مثلا بگید امروز دو ساعت عربی میخونم حالا 8 تا 10 یا 8:23 تا 10:23

نکته یازدهم : اینکه نذارید شرایط و اتفاقات اطراف روتون تاثیر بذاره . یه عده از بچه ها هستند مثلا تا یه صدایی از دعوای بابا مامان میان تندی کتابو میبندن میپرن بیرون ببینن چه خبره.یا مثلا یهو تا شروع میکنید درس بخونید مهمون میرسه! یه عده که اصلا نمیتونن جلو خودشونو نگه دارن یعنی منتظرنا یه اتفاق بیوفته که درسو ول کنن از اتاق بپرن بیرون. یادتون نره ها "شما کنکور دارید" راحت میتونید بیاین بیرون بگید سلام چطورید! خیلی خوشحال شدم شرمنده من باید برم سر درسم! به همین راحتی.

نکته دوازدهم : بعضی ها اصن کلا چیزی بنام "نــــَـــــــه" تو وجودشون تعریف نشده . دوستش مثلا از این بیکارهایی که شبانه روز تو خیابونن و چرخ میزنن خیابونو متر میکنن و درختا رو میشمارن بهش زنگ میزنه میای بریم یه چرخی بزنیم؟ اینم از خدا خواسته! یاد بگیرید نه گفتن رو  .سخت نیست چند روز تمرین کنید عادت میکنید .به حواشی نه بگید تا اصل مطلب به شما بعله بگه!!!  بعله اینجوریاس!

خب حالا که همه این نکات رو رعایت کردید میرسیم به اصل مطلب که حالا چطوری ساعت مطالعمو زیاد کنم؟

نکه سیزدهم : ببینید واسه افزایش ساعت مطالعه اول باید تو میزان ساعت مطالعتون نظم داشته باشید نه یه روز دو ساعت بخونید یه روز 13 ساعت! چون با این بهم ریختگی نمیتونید ساعت مطالعتون رو بالا ببرید اول مشخص کنید هر چند کم مثلا روزی 4 ساعت ثابت حالا تصمیمتون رو اجرایی کنید

نکته چهاردهم : اگر قراره دو ساعت ساعت مطالعتون رو زیاد کنید این فرایند یهویی نمیشه! یعنی اسانسوری نیست . باید پله پله پیش برید. پیشنهاد من اینه هفته ای نیم ساعت به ساعت مطالعه روزانتون اضافه کنید یعنی تو طول این هفته اگر روزی 7 ساعت میخوندید از هفته بعد روزی 7.5 ساعت بخونید یا اگر اینجوری هم سختتونه میتونید روزی فقط 10 دقیقه به ساعت مطالعتون اضافه کنید . بعد چند هفته به راحتی 2-3 ساعت به ساعت مطالعتون اضافه میشه. این نکته خیلی مهمه چون بعضیا یهویی از روزی 4 ساعت از فرداش شروع میکنن روزی 8 ساعت ! دو روز میخونن خسته میشن دیگه همون 4 ساعتم نمیتونن بخونن!

نکته پانزدهم : بعضی از بچه ها میان میگن ما از الان روزی 13 ساعت مفید مطالعه میکنیم! بعد میگم تراز کانونت؟؟ میگه 5000 ببینید کنکور به زیادی خوندن نیست در کنار کمیت کیفیت و درست مطالعه کردن خیلیییی مهمه . سعی کنید روزایی که مدرسه میرید بین 5-6 ساعت و روزایی که تعطیلید بین 8-10 ساعت بخونید / زیاد خودتونو خسته هم نکنید چون تا کنکور هشــــــــــــــت ماه دیگه مونده و زیادم بیخیال نباشید چون فقط 8 ماه دیگه مونده!!!

و نکته اخر و شانزدهم : حالا چرا اینهمه مطلب نوشتم واسه اینکه وقت تلف نکنید و سعی کنید از تمام اوقاتتون استفاده کنید  و ساعت مطالعتون رو زیاد کنید! دلیلش اینه اگر همین زمان کمی که هر روز الکی به هدر میده مثلا همون زمان بین تعطیل کردن درس و اماده شدن شام شاید یه ربع بیس دقیقه طول بکشه. تو این بیش دقیقه میتونید حداقل 20 تا لغت بخونید . یه ماه سی روزه 20 *30 = 600 تا لغت 8 ماه دیگه مونده  600 *8 = 4800 لغت یعنی کل لغات کنکورو میتونید بخونید تو همین وقت تلف شده! و زبان کنکور یعنی لغت دیگه! یا همین نیم ساعت روزی ماهی میشه 15 ساعت و 8 *15 = 120 ساعت میشه یه دور کل کتابای زیست رو خوند یه دور زیست بیشتر خوندن میدونید یعنی چی؟؟ حالا خداییش چندتا این ربع،نیم ساعت ها رو تو هر روز هدر میدید؟؟؟

بالاخره تموم شد!! اول که میخواستم در مورد افزایش ساعت مطالعه بنویسم گفتم اخرش دیگه 4.5 خط ولی وقتی شروع به نوشتن کردم دیدم نمیشه بعضی نکات رو نگفت و این شد که شد 3 صفحه!


یه جمله زیبا تقدیم شما

برای داشتن چیزی که تا بحال نداشته اید باید کسی باشید که تا بحال نبوده اید


در اخر از همه دوستانی که مطالب سایتمو دنبال میکنن . نوشته هامو میخونن و نظرات و الطافشونو به سمت من جاری! میکنن کمال تقدیر و تشکر رو دارم . ایشالا به کارتون بیاد/

دعا یادتون نره ...

یه متن انگیزشی فوق العاده از یه دانشجوی عزیز

یه متن انگیزشی فوق العاده از یه دانشجوی عزیز


سلاممممممممممممم سلام صدتا ســـلامـــــــــــــــــ

یه سلام پراز انرژی +++ به توکه در زندگیت شایسته بهترینهایی..سلام به تویی که اینده انتظارتو میکشه

چطوری دوست کنکوری من؟؟خوبی خوشی سرحالی شنگولی..نبینم چهرت اینطوری گرفته وخسته باشه..بگووو سیب..لبخند لبخند..اهان حالاشددد..عکست چاپ شد..

هیچ میدونی همین تویی که ان تا هدف توی سرت پشت هم قطار کردی شایسته رسیدن به همه اینها هستی؟؟جایگاهت دردنیا حق توست وهیچ کس نمیتونه اونو ازت بگیره وبیاد جای تو بشینه..میدونسی هدفات وارزوهای مقدس وقشنگته که رسالتتو توی دنیا رقم میزنن..پس منتظر چی نشستی یه بسم ا... محکم بگو وشرو کن به همه ثابت کن که جایگاهتو با شایستگی تمام بدست میاری..به تمام اونایی که بهت میگن نمیشه ونمیتونی..اره به خودشون..تو با باور تواناییای خودت به همشون نشون بده که لایق تک تکشونی..الان وقتشه روی دنیارو کم کنی..خودتو بهش نشون بده..بله همین..خود خودت..میدونی هرسال هزارهانفرکنکورثبت نام میکنن عین خودت ولی فقط یه درصد کمی هستن که توی ذهنشون واسه خودشون هدفای ناب چیدن و بهش فکرمیکنن و برعکس بیشتریا هم بی تفاوت وبدون هدف از کنارش رد میشن وبراشون مهم نیست پـــس باید به خودت بنازی..به هدفهای باارزشت...این تویی که شایسته رسیدن به تک تکشون هستی.اگه خدا به تواناییات ایمان نداشت ومیدونست از پسشون برنمیای هیچ وقت بهت هدف نمیداد..همین که به یه چیزی فکرمیکنی بدون شروع یه جرقه هست..یه اتفاقی که میتونه تو رو تا بینهایتها ببره..مهم باور توست..

حالاچشماتوببند اروم یه نفس عمیق بکش..اینو ببینش خدایی دلت میاد نخندی..

 

بخند وبذار همه بدونن امروزخیییییییییییییلی قوی تر از دیروزشدی..دیروز گذشت دیگه بهش فکرنکن فراموشش کن..تنها چیزی که باید ازش تو خاطرت بمونه چیزایی که مانع تلاشت بودن رو برطرف کنی..حیف نیست روز قشنگتو با تکه های شکسته شده دیروز شرو کنی؟امروز مال توهه برای گام برداشتنت،برای نزدیک شدن به خواسته هات..ازدستش نده..همینجا به خودت قول بده اخرشب وقتی خواستی کاراتو مرور کنی جز خنده وپیروزی هیچی بهت نزدیک نشه.به این دقت کن..

این لحظه یه لحظه نو هست هرچی که بوده ازالان دیگ تموم شد،اگه تا الان درس نخوندی،اگه خوندی ولی خوب نخوندی،اگه ازخودت راضی نیستی..همش گذشت..به جلو نگاه کن اونجاست که انتظار تورومیکشه،انتظاربهترین ها برای تو..وقتی نمیتونی به یه لطیفه چندین بار بخندی مثه اینه یه موضوع هم نمیتونه بارهاوبارها تورو نگران وغمگین کنه..مهم دید توست..تمام اتفاقات میان تا تو ازشون تجربه کنی وچیز یاد بگیری..

اره..همینه..یه یاعلی بگو وقدمتومحکم کن..توکل کن..به قول مهندس عزیز +خدابودن یعنی منهای تمام مشکلات..وقتی اونا بالاسرت داری یعنی همه چی حله..ازش بخواه از ته دل..قدماتو سفت کن،مصمم با اراده پیش به سوی پیروزی درجنگ باکنکور..اگه سختیای سر راه رسیدن به بهترینها برای هدفهای قشنگت نیاز نبود هیچ وقت خدا به تو که عزیزتر ازهمه مخلوقاتش هستی سختی وخستگی نمیداد..یادته نره که اونه که تو رو بیشتر از خودت دوست داره..این درسو از پروانه خودت ببینش..

دانلود اسلاید

باهمه مشکلات وسختی های راهت بجنگ وایمان داشته باش برتموم انها پیروز خواهی شد..بدون شک

مطمعن باش اونی که بهت هدف درکنار سختی داده وقتی شوق تورو برای پیروز شدن دربرابرخستگی راه رسیدن به اهدافت ببینه دستتو محکم تر میگیره..به تواناییات ایمـــــان داشته باش..دوستم نبینم خودتو دست کم بگیری..تو باید به همه نشون بدی لایق بهترینهایی..مثل پرنده ای باش که روی یه شاخه سست اوازمیخونه گرچه شاخه میلرزه اما پرنده نمیترسه چون به پروازش ایمــان داره..پروازت را بـــــاورکن

یادت باشه تو طوفانهای زندگی همیشه لبخند کلید بهترینهاست..میدونی چیه اگه میدونسی فکرت چه قدرتی داره دیگه هیچ وقت به چیزای منفی فکرنمیکردی وبهشون اجازه نمیدادی نزدیکت بشن..بیا باهم این داستان بخونیم...

"دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.

بعد از ظهر که شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت. مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود.

با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شدو به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.

اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد.

مادرمتعجب شد وسریع خود را به دخترش رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟

دخترک پاسخ داد: خدا داره از من عکس میگیره میخام هر دفعه صورتم قشنگتربنظربرسه."

کنکور مثه یه رعدوبرق توی زندگیت میمونه که فقط باید دربرابرش لبخند بزنی وخودتو بهترین نشون بدی..بیا همینجا به هم یه قول بدیم..قول بدیم نذاریم هیچی جز ++++ها بهمون راه پیداکنن..این دست توست..دست خود خودت

اگه بین راه خسته شدی اگه دلت گرفت یه لحظه تصورشو کن روزی که نتیجه ها زدن واون روز خودتو به همه اثبات میکنی..تصورشو کن یه روز بعد از همه این سختیای راه چشماتو باز میکنی میبینی به اون چیزایی که برای خودت تو ذهنت چیده بودی رسیدی..به همون هدفهای نابت که بقیه میگفتن نمیتونی..سال دیگه این موقع ها وارد یه دنیای بزرگترشدی..ببین چقد لذت بخشه..صندلی کلاسای اون دانشگاهی که هدف توست داره انتظارتو میکشه..اصلا ارزششو داره خستگی رو به خودت راه بدی؟؟به صندلی فکرکن که روش نشستی وداری به همه دلهره ها ونگرانیهای قبلش میخندی..شیرینی این پیروزی همه خستگیها رو از وجودت حذف میکنه..

یادته وقتی بچه بودی تازه میخواستی راه بیوفتی چقد زمین خوردی تا بهش رسیدی،انقد خم شدی تا تونستی روی پاهات وایسی،اون موقع بود همه واست دست میزدن وتو غرق شوق میشدی..برای بلندشدن باید خم بشی،اگه یه وقتی مشکلات وسختیای راه تورو خم کرد بدون اونجا اولِ وایسادنه..وایسادنت برای رسیدن به ارزوهای مقدست..

یه گیاه کوچیک رو نگاه کن،دیدی چجوری از زیرسنگها وخاکها خودشو بیرون میکشه حتی بعضی وقتا آسفالتا وسیمانها رو هم میشکنه وسر بلند میکنه..توهم مثه اون ریشه ات رو که همون امید وهدفته محکم کنی وسختیای راهش رو نبینی بدون سربــــلند میشوی..

تو زندگی همیشه سعی کن به دوتا چیز دل ببندی:اول ،رسیدن به اونچه که میخواهی..دوم،لذت بردن از اونچه بدست میاری

یادت باشه اگه رسیدی به یه در بزرگ که یه قفل بزرگترهم بهش بود،نتــرس وناامیدنشو چون اگه قراربود اون در هیچ وقت باز نشه حتما به جاش دیوار بود..کنکور تو دوست خوبم مثل یه در میمونه که همیشه به راحتی وبا بهترین نتیجه میشه از پسش براومد وازش رد شد..بخدا کنکور خیلی اسونه خیلی بیشتراز اونکه فکرشو کنی..چیزی که سختش کرده ذهن ودید ماست..

این اسلایدو ببین..                          

دانلود اسلاید

کنکور توی ذهن ما مثه ذهن فیلا که نمیتونن طنابو باز کنن نقش بسته..انقد از بچگی ازهمه شنیدیم کنکور که همش پیش خودمون ازش یه غول ساختیم بدون اینکه یه ذره فکرکنیم چرا همیشه باید کنکور غول باشه؟!چرا ما نتونیم بشیم غول واسه کنکور؟؟..اره دوست من تو بشو غول واسه کنکور.. بجای که از کنکور یه غول پیش خودت بسازی مثه اون فیلای سیرک،از خودت یه غول واسه کنکور بساز..تویی که باید اونو بترسونی..مهم دید وباور توست که میتونه نتیجه کار رو از بهترین به بدترین یا برعکس از بدترین به بهترین تغییر بده..میدونی چرا نیلوفر توی مرداب گل میده؟واسه اینکه به همه ثابت کنه توی سخت ترین وبدترین شرایط هم میشه سخت بود..خیلی قشنگه..تو هم یه نیلوفری،یه نیلوفر واقعی که توی کنکور میشکفه وبه همه ثابت میکنه..نیلوفری که برای اماده شدن دربرابر مردابش فقط به پیروزی وگل دادن فکرمیکنه ودیگرهیچ...

پس اماده ای..3،2،1..حرکتتتتتتتتتتتتت...پیش به سوی پیــــــــــروزی

"عاشق خورشیدی وتشنه بیداری          به جهان ثابت کن چی تو فکرت داری"

حکم «ابرو برداشتن مردان» چیست؟


 پاسخ دو مرجع تقلید به استفتایی در خصوص برداشتن ابرو توسط مردان منتشر شد.

به گزارش پارسینه، دفتر آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی در پاسخ به این استفتاء نوشت: «جایز نیست مردان خود را شبیه زنان کنند ولی اصلاح جزئی و مرتب کردن بعضی از قسمت‌ها که منظره خوشایندی ندارد، اشکالی ندارد.»

آیت‌الله هادوی تهرانی نیز پاسخ داد: «تشبّه مردان به زنان جایز نیست. پس اگر برداشتن ابرو در مردان، در نظر مردم، باعث تشبه مرد به زن محسوب شود، شرعاً ممنوع است و اگر چنین نباشد، منعی ندارد.»

"محمد" پر طرفدار ترین نام در جهان

150 میلیون نفر در جهان با نام "محمد" زندگی می کنند.
گروه فرهنگی مشرق به نقل از نسیم، روزنامه اسپانیایی 'ای‌بی‌سی' خبر داد: نام 'محمد' که بر گرفته از نام پیامبر اسلام است رایج ترین و فراوان‌ترین نام در جهان است.

بنا بر این گزارش، در حال حاضر در جهان 150 میلیون نفر نام محمد و مشتقات این نام را با خود دارند.

کشیشی که شیعه شد + فیلم


"فیلیپ سندروس" کيست؟
فیلیپ سندروس، بازيکن آرسنال، آ.ث.ميلان، اورتون و فولام که روزی در فکر پیوستن به کلیسای کاتولیک بود، این روزها به عنوان یک شیعه زندگی می‌کند.
گروه ورزشی مشرق،‌ کمتر کسی حتی تصور می کرد پسرک دو رگه ای که در سرزمینی غریبی بزرگ شده، روزی مسلمان شود. خیلی ها حدس می زدند کشیش خواهد شد و زندگی مذهبی را در این زمینه ادامه خواهد داد؛ اما اتفاقات به شکلی پیش رفت که کسی حدس نمی زد.

سندروس که این روزها فوتبال را در فولام انگلیس دنبال می کند، مسلمان شیعی است که هر روز با جدیت بیشتری در این زمینه اقدام می کند. او حتی در حال برنامه ریزی است تا بتواند اولین سفر خود به ایران را برنامه ریزی کند که در آینده نه چندان دوری محقق خواهد شد.


× دو رگه‌ای که به اوج فوتبال انگلیس رسید
فیلیپ سالیوان سندروس 14 فوریه 1985 به دنیا آمد. او از پدری اسپانیایی (ژولیان سندروس) و مادری صرب (زوریکا نووکویچ) است که سال ها قبل به سوئیس مهاجرت می کنند. او نیز ملیت سوییسی را برای خود انتخاب می کند و با این عنوان نیز به فوتبال ادامه می دهد. سندروس البته می توانست در تیم های فوتبال اسپانیا و صربستان نیز بازی کند که سرزمین تولدش را انتخاب کرد.

فیلیپ که در محیطی مذهبی بزرگ می شود، به سمت فوتبال گرایش پیدا می کند که اولین تجربه حرفه ای را نیز در تیم سروت سوییس پشت سر می گذارد. او یک فصل در این تیم توپ زد که به آرسنال ملحق شد. البته در این دوره از رئال مادرید نیز پیشنهاد داشت که ترجیح داد به لندن برود که بعدها این تصمیم را نیز درست دانست.


بازیکن سوئیسی در آرسنال روزهای خوبی را تجربه کرد. او 84 بازی در ترکیب توپچی ها تجربه کرد که اوج آن در فصل 2006-6 بود که به دیدار نهایی لیگ قهرمانان اروپا صعود کردند.

سندروس بازی در ترکیب آ.ث میلان و اورتون را نیز تجربه کرد که در این دوران با مصدومیت هایی مواجه شد که موجب شد فروغ همیشگی را نداشته تا اینکه به فولام انگلیس پیوست. او اکنون در این تیم توپ می زند که عملکرد خوبی نیز داشته؛ اما در این روزهاست که اتفاقی موجب شد تا نام این بازیکن سوییسی بیشتر روی زبان ها باشد.

× از رؤیای کشیش‌شدن تا شيعه‌شدن
به گزارش مشرق، خبر کوتاه بود، "فیلیپ سندروس اسلام و تشیع را به عنوان دین و مذهب انتخاب کرد." موضوع هنگامی بیشتر جلب توجه می کند که بدانیم، این بازیکن از خانواده ای مذهبی بوده و خودش نیز در رشته ادیان تحصیل کرده است. او همیشه در لحظاتی که مشغول به فوتبال نبوده، در حال مطالعه درباره ادیان است. همین نیز نشان می دهد که وی با مطالعه و آگاهی اقدام کرده است.


"اگر فوتبالیست نمی شدم، قطعا کشیش می شدم." این جملات را سندروس در گفت و گو با مجله آرسنال به زبان آورده بود که نشان از گرایش مذهبی شدیدی بود که در وی وجود داشت. اما به یک باره خبر منتشر شد که به اسلام گرویده که البته، ناشی از آشنایی با دختری ایرانی بوده است.

سارا که اکنون همسر فیلیپ است، نقش ویژه ای در آشنایی با اسلام و تشیع داشته است. همین نیز منجر شده تا در مرکز اسلامی منچستر به این دین تشرف یابد. صحبت های حجت الاسلام و المسلمین بدیعی، امام مرکز اسلامی منچستر در این باره جالب است. وی که فیلیپ سندروس را انسانی بسیار متواضع معرفی می کند، در گفت وگویی عنوان می دارد: "فیلیپ پس از آشنایی با اسلام به تشیع روی آورد و قرار است سفری به ایران داشته باشد. او برنامه های اسلامی اش را به طور مرتب دارد و کتاب‌های لازم و مورد نیاز برایش ارسال شده است."


× سندروس و روزهای پیش رو

فیلیپ که به زبان های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، ایتالیایی و صربی مسلط است، این روزها بر مطالعات دانشگاهی اش نیز افزوده است. وی مطالعات اسلامی خود را نیز افزایش داده که در این بین، نمی توان نقش همسر ایرانی اش را نادیده گرفت که هدایتگرش بوده است.

مدافع مستحکم و حتی خشن روزهای قبل آرسنال که اکنون در فولام توپ می زند، بعید نیست که در آینده در زمینه اسلام شناسی به کار جدی علمی و دانشگاهی بپردازد. البته، باید توجه داشت که در مرکز اسلامی منچستر، بیش از صد نفر به تشیع روی آورده اند که کمترین مدرک تحصیلی انها، لیسانس بوده که این خود نشان از آن دارد که ظرفیت های زیادی در غرب وجود دارد. اکنون باید دید پسرک دیروز که در رویای کشیش شدن بود، اکنون که تشیع و اسلام را انتخاب کرده، چه روزهایی را در پیش خواهد داشت.

به گزارش مشرق، در زیر می توانید فیلمی که نگاهی کوتاه به زندگی فیلیپ سندروس دارد را ببینید:



دانلود

برصیصا کیست؟


برصیصا کیست؟

نام و سرگذشت «برصیصا» به طور مستقیم در قرآن نیامده است؛ ولی آیات اول تا هجدهم سورۀ حشر به این مطلب اشاره دارد.

خبرگزاری فارس: برصیصا کیست؟

به گزارش خبرنگار فعالیت‌های قرآنی خبرگزاری فارس،‌ کلمه"برصیصا"برگرفته از «صیصا» در لغت به معنای کاکل‌های کلاه اسقف اعظم که یادآور برترین مقام کلیسا است می‌باشد و در اصطلاح، راهبی عابد و زاهد که در دام شیطان گرفتار و بد فرجام شد.

در کتاب‌های تفاسیر قرآنی آمده است که "برصیصا" از قوم بنی‌اسرائیل بوده که عمر خود را به پرستش و بندگی خدا سپری کرد و در پرتو ریاضت، یکتاپرستی و عبادت به مقامی رسیده بود که خداوند دعای او را در حق بیماران، دیوانگان و درماندگان مستجاب می‌کرد.

بر این اساس، مردم نزد"برصیصا" آمده و وی برای آنها دعا می‌کرد و شفای آنها را از خدا می‌خواست و پروردگار نیز شفا می‌بخشید.(طبرسی،ج14)

یاد کردن قرآن از برصیصا:

نام و سرگذشت "برصیصا" به طور مستقیم در قرآن نیامده است؛ ولی آیات اول تا هجدهم سورۀ شریفۀ حشر به این مطلب اشاره دارد، به این صورت که این آیات سرگذشت طایفه یهود بنی نضیر را بازگو می‌کند که در اثر پیمان شکنی، (بدون جنگ و خونریزی) از مدینه رانده شدند و سخن از منافقانی است که به بنی‌نضیر قول مساعدت می‌دهند و آنها را علیه پیامبر اسلام (ص) تحریک می‌کنند، اما هرگز به این قول‌های دروغین عمل نمی‌کنند،(تفسیر نمونه) در ادامه قرآن کریم دربارۀ منافقان، تشبیهی به کار می‌برد و می‌فرماید:

«کَمَثَلِ الشَّیطانِ اِذْ قالَ لِلاِنسانِ اکْفُرْ فَلمّا کَفَرَ قالَ اِنّی بَریءٌ مِنکَ اِنّی اَخافُ اللهَ رَبّ الْعالمینَ»(حشر/16)

«کار آنها همچون شیطانی است که به انسان گفت: کافر شو تا مشکلات تو را حل کنم. اما هنگامی که کافر شد، گفت: من از تو بیزارم، من از خداوندی که پروردگار عالمیان است، بیم دارم.»

در اینکه منظور از "انسان" در این آیه کیست در میان مفسران اختلاف است، اکثر آنها، آن را جنس انسان می‌دانند که شیطان انسانی را به سوی کفر دعوت می‌کند، زیبایی‌های دنیا را در نظرش زیبا جلوه داده و وی را گرفتار کفر می‌سازد و سرانجام رهایش می‌کند.(تفسیرالمیزان)

برخی معتقدند، آیه در مورد کفار جنگ بدر نازل شده است،(مجمع‌البیان) اما اغلب مفسران "برصیصای" عابد را مصداق بارز انسان در این آیه می‌دانند.

داستان حیرت انگیز برصیصای عابد:

راهب بنی‌اسرائیل در اثر عبادات طولانی به نقلی مستجاب‌الدعوه بود اما شیطان سال‌ها در پی فریب وی بود، روزی زنی که به جنون مبتلا شده بود را نزد وی می‌آورند تا شفا دهد از "برصیصا" می‌خواهند زن را نزد خود نگاه دارد، ابتدا امتناع می‌کند ولی با اصرار برادران آن زن، می‌پذیرد تا نزد وی بماند.

شیطان راهب را وسوسه کرده و جمال زن را در نظرش زیبا جلوه می‌دهد و "برصیصا" به او تجاوز می‌کند، بار دیگر شیطان به او القا می‌کند برای فرار از رسوایی زن را بکشد و او را مدفون سازد، راهب در پی آن خیانت، چنین جنایتی هم مرتکب می‌شود.

راز این رسوایی آشکار می‌شود و "برصیصا" را به صلیب یا به دار می‌کشند در بالای چوبۀ دار شیطان بار دیگر دست به گمراهی وی می‌زند و از نقش اصلی خود در رقم خوردن این سرنوشت خبر می‌دهد و از "برصیصا" می‌خواهد اگر در برابرش سجده کند وی را رهایی بخشد، گویند "برصیصای"راهب در همان حال با اشاره بر شیطان سجده می‌کند و کافر می‌شود، شیطان نیز از وی بیزاری جسته و رهایش می‌کند و "برصیصا"در حالت کفر از دنیا می‌رود.(مجمع‌البیان)

این داستان با شرحی مفصل‌تر و با جزئیاتی متفاوت در روایات نقل شده است، نام "برصیصا" در کنار نام "ابلیس" و "بلعم باعورا" یاد می‌شود که هر سه با داشتن پیشینۀ درخشان در عبادت و بندگی، سرانجام تباه می‌شوند.