درهای بهشت و جهنم کدامند ؟

اکنون که حقیقت معنای لفظ « در » را فهمیدی و نیز با توجه به آنچه پیش تر گفته

صفحه 103

شد رابطه بهشت و جهنم را با وجود انسان و اعمال و رفتار وی دانستی ، گوییم : اگر به حاق آنچه گفتیم رسیده باشی ، بدون تردید تصدیق خواهی کرد که مراد از درهای بهشت ، مطلق اموری است که راه را برای انجام کارهای شایسته و نیک هموار کرده و موجب می شوند که از آدمی اعمال پسندیده و خوب صادر شود ، و نیز حکم خواهی کرد که مقصود از درهای جهنم مطلق اموری است که راه را برای ارتکاب اعمال ناشایست و زشت باز و موجب می شوند که از آدمی کارهای ناپسند سربزند .

حال اگر بپرسی اموری که راه انجام کارهای شایسته را هموار می کنند و بدین سبب درهای بهشتند چیست ؟ و نیز اموری که راه ارتکاب اعمال ناشایست را بازمی کنند و بدین جهت درهای جهنم هستند کدام است ؟ گوییم : از آن رو که آدمی همه کارهایش را - چه خوب و چه بد - به وساطت قوایی که خدای تبارک و تعالی آنها را در وجود او تعبیه کرده است انجام می دهد ، و آنها عبارتند از حواس پنج گانه ظاهری ( لامسه ، باصره ، سامعه ، ذائقه ، شامه ) و حواس سه گانه باطنی ( متخیله ، واهمه ، عاقله ) می توان گفت حواس پنجگانه ظاهری به اضافه قوه متخیله و قوه واهمه ، در صورتی که مطیع قوه عاقله نباشند ( بدون قوه عاقله ) اموری هستند که راه را برای ارتکاب کارهای ناپسند هموار می کنند و درهای هفت گانه جهنمند ولی همین هفت حواس در صورتی که تحت امر قوة عاقلة واقع شوند ، ( به اضافه قوه عاقلة ) اموری هستند که راه را برای انجام اعمال پسندیده بازمی کنند و درهای هشت گانه بهشتند و شاید به همین جهت باشد که در برخی ازنصوص دینی تعداد درهای بهشت هشت عدد و تعداد درهای جهنم هفت عدد ذکرشده است . حق تعالی در سوره حجر درباره جهنمیان می فرماید :

و ان جهنم لموعدهم اجمعین لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم ؛ (12)

صفحه 104

به درستی که وعده گاه همه آنها جهنم است که آن را هفت دروازه است و هر دروازه ای به گروهی اختصاص یافته است .

امام باقر علیه السلام می فرماید : « احسنوا الظن بالله و اعلموا ان للجنة ثمانیة ابواب . . . ؛ (13)به خداوند گمان نیکو برید و بدانید بهشت را هشت دروازه است . »

محقق و مدقق بی نظیر خواجه نصیر الدین طوسی - رضوان الله تعالی علیه – در فصل چهاردهم تذکره آغاز و انجام - که در اشاره به درهای بهشت و دوزخ است - چنین می فرماید :

مشاعر حیوانی - که به آن اجزای عالم ملک ادراک کنند - هفت است . پنج ظاهر و آن حواس خمسه است و دو باطن و آن خیال و وهم است ، که یکی مدرک صور ویکی مدرک معانی است . چه مفکره و حافظه و ذاکره از مشاعر نیستند ، بل اعوان ایشانند .

و هر نفس که متابعت هوا کند و عقل را در متابعت هوا مسخر گرداند : ارایت من اتخذ الهه هواه(14)هر یکی ازین مشاعر سببی باشند از اسباب هلاک او :

و اضله الله علی علم(15)تا حالش آن بود که : فاما من طغی و آثر الحیوة الدنیافان الجحیم هی الماوی(16)

پس هر یکی از این مشاعر به مثابت دری اند از درهای دوزخ : لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم(17)

و اگر عقل - که مدرک عالم ملکوت است و رئیس آن همه مشاعر است - رئیس

صفحه 105

مطاع باشد و نفس را از هوای او منع کند تا به هر یکی از مشاعر آیتی از کتاب الهی را از عالم امری که ادراکش به آن مشعر خاص باشد به تقدیم رساند و به عقل نیزاستماع آیات کلام الهی را از عالم خلقی تلقی کند ، به خلاف آن قوم که : و لو کنانسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر . (18)این مشاعر هشت گانه که عقل باهفت حس مدرک - که مذکور شد - باشد ، به مثابت درهای بهشت باشد .

و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی الماوی . (19)

البته لازم است تاکید کنیم که درهای بهشت و جهنم به اموری که بدان ها اشاره شد محدود نمی گردند ، بلکه همان طور که در ابتدا خاطرنشان گردید : درهای بهشت ، مطلق اموری است که راه را برای انجام کارهای خیر هموارمی کنند و همچنین درهای جهنم ، مطلق اموری است که راه را برای ارتکاب اعمال بد باز می نمایند ، ولی از آن رو که در میان اموری که انجام کارهای خیریا شر را تسهیل می کنند ، حواس پنج گانه ظاهری و حواس سه گانه باطنی ، نمودبیشتری دارند ، مورد تاکید و اشاره قرار گرفته اند . و گرنه انحصاری در کارنیست ، و می توان علاوه بر آنها چیزهای دیگری را مصداق درهای بهشت یا جهنم دانست .

درست به همین جهت است که نصوص دینی در بیان تعداد درهای بهشت و جهنم متفاوتند و در عین تفاوت همه صادق و مطابق با واقعند ؛ زیرا ، هر کدام ازآنها مساله یاد شده را از دیدگاهی معین و به اعتباری مخصوص مورد ملاحظه قرارداده است ؛

مثلا از جمله اموری که ، راه را برای انجام کارهای خیر یا شر هموار می کنند ، امام و رهبر جامعه است ؛ یعنی اگر زعامت ملت در کف با کفایت امامی صالح

صفحه 106

قرار گیرد ، راه برای انجام کارهای خیر هموار می گردد و اگر رهبری امت در دست امامی ناصالح بیفتد ، راه برای انجام کارهای شر باز می شود . لذا امام صالح ، امام نور و دری از درهای بهشت است و امام ناصالح امام نار و دری ازدرهای جهنم . رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره حسین بن علی علیهما السلام می فرماید :« الا و ان الحسین باب من ابواب الجنة من عانده حرم الله علیه ریح الجنة(20)؛ آگاه باشید که حسین علیه السلام دری از درهای بهشت است و هر کس با او دشمنی ورزد خداوند بوی بهشت را بر او حرام خواهد کرد . »

امیر مؤمنان علی بن ابی طالب - علیه افضل صلوات المصلین - می فرماید :

« ان للجنة احدی و سبعین بابا یدخل من سبعین منها شیعتی و اهل بیتی و من باب واحد سائر الناس(21)؛ به درستی که برای بهشت هفتاد و یک در است که شیعیان و خاندان من از هفتاد در و دیگران از یک در آن داخل می شوند . »

امام صادق علیه السلام در خبری بعد از آن که تعداد درهای جهنم را هفت در ذکرمی کند ، آنها را به هفت نفر از ائمه جور اختصاص داده و می فرماید :

« فهم ابواب لمن اتبعهم » (22)یعنی : پس آنان برای پیروان خویش درهایی ازجهنمند و راه ورود آنها را به آتش هموار می سازند .

آخرین نکته ای که در این مقطع از بحث لازم است مورد تاکید قرار گیرد این است که درهای بهشت و جهنم را در هر عالمی صوری است مناسب با همان عالم . صور ظاهری و دنیوی آنها همان هایی است که به عنوان مصادیق درهای بهشت و جهنم بدان ها اشاره شد ؛ ولی صور باطنی و اخروی آنها صور دیگری است که در عالم آخرت مناسب با همان عالم ، بروز می کنند .

صفحه 107

ای عزیز ! اکنون که - با توجه به مطالب مزبور - درهای بهشت و جهنم را شناختی و با حقیقت آنها آشنا شدی ، باید بدانی که اگر چشم را جهت نظر به مناظرمحرم و نامشروع بگشایی ، در حقیقت دری از درهای جهنم را به روی خود گشوده ای و اگر گوش را برای استماع سخنان نامربوط و باطل باز بگذاری ، درحقیقت دری از درهای جهنم را باز گذاشته ای و اگر دهان را جهت بیان ، هرسخن نامربوط و باطلی باز کنی ، در حقیقت دری از درهای جهنم را به روی خویش باز کرده ای .

بر عکس اگر چشم را جهت دیدن مناظر مشروع یا تشخیص راه از بیراهه بگشایی ، در حقیقت دری از درهای بهشت را به روی خود گشوده ای و اگر گوش را جهت شنیدن حرف حق باز بگذاری ، در حقیقت دری از درهای بهشت را بازکرده ای و اگر دهان را جهت بیان کلام حق باز کنی ، در حقیقت دری از درهای بهشت را به روی خویش گشوده ای .

همچنین باید بدانی که اگر ولایت امام نور را بپذیری ، در حقیقت دری ازدرهای بهشت را به روی خود گشوده ای و بر عکس اگر ولایت امام نار را قبول کنی ، در حقیقت دری از درهای جهنم را به روی خود باز کرده ای و همین طور در بقیه موارد .

نیز باید بدانی مقصود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از این که فرمود : در ماه مبارک رمضان درهای بهشت باز و درهای جهنم بسته و شیاطین در حبسند ، این است که خداوند تبارک و تعالی ، با آداب و رسومی که در ماه مبارک رمضان مقرر کرده ، راه انجام کارهای خیر را هموار و طریق ارتکاب اعمال ناشایست را مسدود و غرایز نفسانی و هواهای شیطانی را به بند کشیده است .

و همچنین باید بدانی مراد آن جناب از این که فرمود : از خداوند بخواهید درهایی که از بهشت به روی شما باز می شود ، همان طور باز ، و درهایی که ازجهنم به روی شما بسته می شود ، همان طور بسته و شیاطینی که در حبس واقع

صفحه 108

می شوند ، همان طور محبوس بمانند ، این است که از خداوند متعال درخواست کنید توفیقاتی که به سبب وقوع در ماه مبارک رمضان نصیبتان می شود و بر اساس آن اعمالی را انجام می دهید و یا گناهانی را ترک می کنید و یا خود و هواهای شیطانی خویش را به مقررات و حدود الهی مقید می سازید ، بعد از ماه مبارک رمضان نیز ادامه داشته باشد .

این گونه نباشد که با رفتن ماه مبارک رمضان ، خیرات و برکاتی که این ماه عزیز با خود می آورد ، نیز از میان برود و اهتمامی که در انجام عبادات و ترک محرمات به خرج می دهید و کنترلی که بر هواها و غرایز نفسانی اعمال می کنید ، ضعیف وکم رنگ شود .

در آخر یکی از ماه های رمضان ، به یکی از دوستان گفتم : از امشب درهای بهشت به روی خیلی ها بسته می شود و در عوض ، درهای جهنم به روی آنها بازمی گردد . آن دوست پرسید چگونه ؟

گفتم : چگونگی آن را بگذار برای فردا هنگام اذان صبح .

آن شب سپری شد وقت اذان صبح ، به سمت مسجد حرکت کردم و در بین راه آن دوست را دیدم . عطف به صحبت شب گذشته بدو گفتم : به این اتاق هاکه چراغ های آنها همه خاموش است خوب بنگر و ببین چگونه مردم خفته اندو از فرا رسیدن سحرگاه و نماز اول وقت غافل هستند . در صورتی که در شب های گذشته نزدیک اذان صبح همه این چراغ ها ، روشن و مردم بیدار بودند : یکی قرآن می خواند و دیگری دعای سحر و دیگری نافله شب ، یکی مسواک می کردو دیگری وضو می ساخت و دیگری آماده رفتن به مسجد و خلاصه هر کسی به صورتی در جنب و جوش و تلاش بود و با اعمال و حالاتی که داشت ، درهای بهشت را به روی خویش باز کرده بود ، ولی امشب و امروز همان طورکه می بینی و خواهی دید ، از آن همه جنب و جوش و تلاش و آن همه اعمال وحالات ، هیچ خبری نیست ، ترک آن اعمال و از دست دادن آن حالات ، یعنی

صفحه 109

بسته شدن درهای بهشت و بر عکس ، ادامه و استمرار آنها ، یعنی باز نگه داشتن درهای بهشت .

و بر همین منوال است بسته یا باز بودن درهای جهنم ، یعنی در روزهای ماه مبارک رمضان اگر کسی می خواست دروغ بگوید یا غیبت بکند و یا خدای ناکرده به ناموس مردم نگاه شهوت آلود داشته باشد ، با خود می گفت من روزه هستم ، نباید این کارها را انجام دهم و لذا با بستن چشم و گوش و زبان و دیگراعضا از گناه ، درهای جهنم را به روی خویش می بست و غرایز و شهوات ومیل های شیطانی را به زنجیر می کشید . ولی از امروز به بعد ، که ماه رمضان سپری شده است بسیاری از همین مردم که در حال روزه مراقب چشم و زبان وگوش خویش بودند کم کم این محدودیت ها را از میان برداشته و قید و بندها رامی گسلند و بدین ترتیب ، درهای جهنم را دوباره به روی خویش می گشایند وشیاطین امیال و شهوات را از حبس آزاد کرده و باز آنها را به جان خویش می اندازند .

باز کردن چشم و گوش و زبان به گناه ، یعنی باز کردن درهای جهنم به روی خویش . رها کردن امیال و شهوات از محدودیت های شرعی ، یعنی آزاد کردن شیاطین از حبس و بر عکس ، نگاه داشتن اعضا و جوارح از گناه ، یعنی بستن درهای جهنم ، به قید و بند کشیدن غرایز و شهوات ، یعنی به زنجیر کشیدن شیاطین . و استمرار این حالات و ادامه این کنترل ها ، یعنی بسته نگاه داشتن درهای جهنم و در حبس ماندن شیاطین .

12 . حجر (15) آیه 43 و 44 .13 . مجلسی ، بحار الانوار ، ج 8 ، ص 131 .14 . فرقان (25) آیه 43 .15 . جاثیه ( 45 ) آیه 23 .16 . نازعات ( 75 ) آیه 37 .17 . حجر (15) آیه 44 .18 . ملک ( 67 ) آیه 10 .19 . نازعات ( 75 ) آیه 41 .20 . شیخ عباس قمی ، سفینة البحار ، ج 1 ، ص 108 .21 . مجلسی ، بحار الانوار ، ج 8 ، ص 139 .22 . همان ، ص 301 .
خصوصيات ابواب هفتگانه جهنم را بفرماييد و اينكه هر كدام از اين درها مخصوص چه گروهي است؟ و اصولا بيشترين و كمترين عذاب در جهنم در كجاي آن واقع مي شود و متعلق به چه كساني است؟


پاسخ اول:
ابواب بهشت و دوزخ:
درآيات قرآن كريم اشاراتي به ابواب بهشت و جهنم دارد و مانند:
«والملائكه يدخلون عليهم من كل باب» «جنات عدن مفتحه لهم الابواب» «ادخلو ابواب جهنم خالدين فيها» «لها سبعه ابواب لكل باب منهم جز مقسوم»
مرحوم ملا صدرا در كتاب نفيس حكمت متعالي ج 9 در فصل 26 ص 330 بحثي راجع به ابواب بهشت و جهنم دارد درآنجا مي فرمايد:(كه ما با ترجمه روان وخلاصه بحث را مطر ح مي كنيم)
در اين كه ابواب بهشت و جهنم يعني چه؟ و چيست؟ نظرات مختلفي وجوددارد و چند قول را بيان مي كند و قول اول را ترجيح مي دهد.
قول اول: اين ابواب مربوط به خود انسان و ا درا كات هفت گانه اوست كه شامل: حواس پنج گانه و دو حس باطني، يعني خيال و وهم،كه يكي از آنها مدرك صورت و ديگري مدرك معاني جزتبه است.
اين ابواب اگر در اطاعت و بندگي خدا به كار گرفته شود ابواب دخول به بهشتند و اگر در انقباد نفس و اطاعت شيطان باشد ابواب دخول به جهنمند.
بهشت اختصاصا باب هشتمي نيز دارد و آن باب قلب است.
قول دوم: آن هفت باب، اعضا هفت گانه اي از بدن هستند كه تكليف به واسطه آنها به شخص مي دهند
قول سوم: هفت باب جهنم: اخلاق سيئه مانند حسد و بخل و تكبر وغير آن. در مقابل هفت باب بهشت: اخلاق حسنه مانند حلم وكرم وشجاعت و غير آن.
و بعيد نيست كه صفات واخلاق سيئه و يا حسنه 7 ركن اصلي داشته باشد و هر كدام از اين اركان شعبه هايي داشته باشد (كه البته براي اخلاق حسنه 8 ركن اصلي وجود دارد)
از ميان اين اقوال قول اول صحيحتر است:
هر كدام از ادراكات هفت گانه انسان در طريق خير باشد, درهايي براي ادراك حقايق و معارف وانجام و حسنات براي او باز مي شود كه به واسطه آنها مي تواند به ملكوت صعود كرده و داخل بهشت شود
و بالعكس ممكن است هر كدام از ادراكات انسان دري از درهاي شهوت دنيا باشد و انسان را به آتش در آخرت بكشاند
به طور خلاصه: براي هر كدام از ادراكات و مشاعر باطن و ظاهري است،ابواب ظاهر ادراكات به دوزخ و ابواب باطن ادراكات به بهشت و يا به جايي كه استحقاق آن را داشته باشد باز مي شود
زماني كه دري از درهاي دوزخ بسته مي شود دري از درهاي بهشت باز مي شود يعني بسته شدن يكي از ابواب بهشت و ياجهنم باز شدن باب ديگري است.
باب قلب باب هشتم:
اين باب براي اهل حجاب و كفر هميشه بسته است, و اختصاص به اهل بهشت دارد, از طريق قلب, ايمان و معرفت راه پيدا مي كند و هيچگاه اين طريق براي دوزخيان باز نمي شود.
به تصريح آيات توجه كنيد«:ختم الله علي قلوبهم» «فطبع علي قلوبهم فهم لا يفقهون» يعني: بر قلوب اهل آتش مهر زده شده است.
اما شاخه اي از آتش بر دلها مسلط مي شود نه اينكه داخل شود چون اين درب بر روي آتش بسته است, همچنانكه درب بهشت بر روي كفار بسته است.
و آنچه كه خداوند در قرآن راجع به ابواب هفتگانه فرموده, از ان ابواب انس و جن داخل مي شوند مگر باب هشتم كه اهل كفر از آن داخل نمي شوند.و باطن اين درب ايمان و بندگي خداست.
و همچنانكه در حديث شريف دارد:«حفت الجنه بالمكاره» يعني بهشت توام و لابلاي سختي هاست .قلب نيز توام و لابلاي سختي هاست, باطنش رحمت و ظاهرش عذاب است.
درآ يه شريفه« نارالله الموقده تطلع علي الافئده »همزه 6 و7 ( آتش افروخته كه بر دلها مسلط شودـ نه اينكه وارد شودـ(.
منازل جهنم و دركات آن چنان است كه منازل بهشت و درجات آن است. شدت عذاب جهنم و منزلت آن عذابها, شعبه هاي كفر و فسق است
چنانكه درجات بهشت, ميزان بهره وري از نعمت ها و منازل آن شعبه هاي ايمان و اطاعت است.
هر كس عمل خيري را انجام دهد همان عمل را در آخرت مي بيند و هر عمل شري را انجام دهد (از لطف خداوند) گاهي آن را مي بيند و گاه از او بخشيده مي شود.
پاسخ دوم:
.مي توان از منظر ديگري پاسخ را به گونه اي ديگر داد:
1. جهنم مكاني است كه هفت طبقه يا هفت در دارد. به اين موضوع در سوره هاي حجر آيه ي 44 و نحل آيه ي 29 و زمر آيه ي 71 - 73 و موئمن آيه ي 76 اشاره گرديده است . اما در هيچ كدام از آنها بيان نشده كه مراد ازابواب چيست ؟ مفسران پيرامون تفسير «ًًًًًًًًًًًابواب » چهار احتمال را مطرح نموده اند.
احتمال اول: اين كه ابواب به معناي طبقات و دركات مختلف است . گواه بر اين مدعا آيه ي «ان المنافقين في الدرك الاسفل من النار»و آياتي ديگر است . علامه ي طباطبايي در تائييد اين كه مراد از ابواب , طبقات و تنوع عذاب هاي متفاوت است , مي فرمايد: «مؤيد اين احتمال فقره دوم آيه مورد بحث است كه مي فرمايد »«لكل باب منهم جزئ مقسوم» «يعني از ايشان براي هر دري قسمتي تقسيم شده است . چون ظاهر آن اين است كه خود جزئ, تقسيم شده بر درها است , و اين وقتي معناي صحيح مي دهد كه، باب ، به معناي طبقه باشد نه در ورودي », (ر.ك : علامه طباطبايي , ترجمه تفسير الميزان , ج 12, ص 251, دفتر انتشارات اسلامي )
فخر رازي هم در تفسير «ان المنافقين في ...» مي فرمايد: «ظاهر اين تعبير قرآني اين است كه جهنم داراي طبقاتي است , و ظاهر اين است سخت ترين طبقات جهنم همان طبقه ي پايين است , »(ر.ك. تفسير فخررازي , ج 11, ص 8 شاهد بر اين احتمال , حديث منقول از علي (ع ) پيرامون تفسير آيه ي «لها سبعه ابواب » است كه مي فرمايد: «دوزخ داراي هفت باب , يعني هفت طبقه است كه هر طبقه اي بالاي طبقه ي ديگري مي باشد.»
بعدا آن بزرگوار دست خود را روي دست ديگر نهاد و بدين وسيله طبقه بندي دوزخ را براي بينندگان مجسم نمود. در حديث ديگري از علي (ع ) مي خوانيم كه فرمود:
جهنم هفت در دارد; بعضي فوق بعضي ديگر قرار دارد وقتي اولي پر شد دومي را پر مي كنند, آن گاه سومي را تا همه اش پر شود, (ر.ك : حويزي , تفسير نور الثقلين , ج 3, ص 18 - 19; سيوطي , الدر المنثور, ج 4, ص 99)
احتمال دوم: اين است كه ابواب , اشاره به درهاي ورودي دوزخ است همانند درهاي متعددي كه در ساختمان هاي معمولي اين جهان وجود دارد. و در واقع هفت در به كثرت وارد شوندگان اشاره مي كند. اما اين فرض با توجه به روايات متعددي كه در تفسير اين آيات آمده است بعيد به نظر مي رسد.
احتمال سوم: را مفسراني مانند صاحب تفسير روح المعاني و تفسير جامع الاحكام مطرح و نقل كرده اند بدين صورت كه تعدد اين درها به لحاظ تعدد گروه هاي مختلفي است كه از آنها وارد مي شوند. قائلين به اين احتمال به حديث ذيل تمسك و استشهاد نموده اند كه : در اول، ويژه مسلمانان موحد گنهكار, و در دوم، از آن يهود, و در سوم، از آن مسيحيت , و در چهارم، مخصوص ستاره پرستان , و در پنجم، از آن مجوس , و در ششم، از آن مشركان , و آخرين در ،مخصوص منافقان است , (ر.ك : روح المعاني , ج 14, ص 48; جامع الاحكام , ج 5, ص 3646 به نقل از پيام قرآن )
احتمال چهارم: اين است كه اين درها اشاره به اعمال و گناهان مختلفي است كه انسان را به دوزخ مي كشاند. گواه اين احتمال هم اولا مقابله اي است كه با درهاي بهشت وجود دارد مثل باب المجاهدين كه در بهشت است . ثانيا رواياتي است كه نشان مي دهد كه از بعضي از درهاي جهنم فرعون و هامان و قارون , و از بعضي مشركان , و از بعضي دشمنان خاندان پيامبر(ص ) وارد مي شوند. اين ها نيز دليل رابطه درهاي جهنم با گناهان مختلف است , (ر.ك : آيت الله مكارم شيرازي و همكاران , پيام قرآن , ج 6, ص 218.)
قرآن مي فرمايد: «وَإِنَّ جَهنَّم لَمَوعِدهم أَجمَعين لَها سَبْعة أَبواب لِكُل باب مِنْهم جِزء مَقْسوم» (حجر/43 – 44 )
در برخي روايات اين هفت در اشاره به هفت طبقه دوزخ است و گويا هر طبقه اي براي خود در ويژه اي دارد. از اين رو در روايتي از حضرت باقر(ع) ذيل آيه فوق آمده است، حق تعالي جهنم را هفت طبقه آفريده و هر طبقه نام ويژه اي دارد:
1 – جحيم: اهل اين طبقه بر سنگي آتشين مي ايستند و مغز سرشان چونان ديگ جوشان مي جوشد.
2 – لظي: «كَلّا إِنَّها لَظي نَزاعة لِلشَّوي تَدعوُا مَن أَدْبر وتَولّي وجَمع فَأَوعي» معارج/15 – 18 .
3 – سقر: «وَما أَدريك ما سَقَر لاتُبْقي ولاتَذَر لَوّاحَة لِلبَشر عَلَيها تِسْعَة عَشَر» مدثر/27 – 30 ،
4 – الحطمة: در هم كوبنده و خرد كننده و شراره هاي آن چونان قصر است: «إِنَّما تَرمي بِشَرَر كَالقَصِر كَأَنّه جَمالتٌ صُفْرٌ» مرسلات/32 – 33 . اين آتش واردشوندگان به آن را مانند سرمه در هم مي كوبد و خرد مي كند. اما جان انسان نمي ميرد، و هر بار كه بدن مانند سرمه گشت دوباره به حال اول باز مي گردد تا به عذاب جديد معذب شود.
5 – هاوية: آنگاه كه در آتش سقوط كند گويد: اي مالك دوزخ به فرياد ما برس در اين گاه ظرفي از جنس مس گداخته (ظر مسين در حرارت گزاري مؤثرتر از برخي فلزات است) پر از آتش و چرك و كثافت كه از پوست بدن هاشان انباشته شده به آنان خواهد داد و چون بياشامند گوشت صورت هايشان از شدت حرارت در آن خواهد ريخت.
6 – السعير: يعني آتش فروزان. اين طبقه داراي سيصد سرا پرده آتشين و در هر يك سيصد كاخ آتشين، و در هر يك سيصد اطاق آتش است كه در هر يك از اين اتاق ها سيصد گونه عذاب غير آتش همچون مارهاي آشتين، عقرب ها، غل و زنجيرهاي آشتين وجود دارد. از اين رو مي فرمايد: «إِنّا اَعْتَدنا لِلكافِرين سَلاسِلَا وأَغلالا وسَعيرا». انسان4
7 – جهنم: در اين دوزخ چاهي است به نام فلق كه وقتي باز شود جهنم شعله ور مي گردد. در وسط جهنم كوهي است به نام «صعود» از جنس مس گداخته و آتشين. در دامنه اين كوه بياباني است از مس آب شده و اطراف اين كوه جاري است و شديدترين آتش را جهت عذاب داراست. (بحار 8/289، نورالثقلين 3/17، ح 60.)

درهای جهنم از نظر آیات قرآن

خداوند در قرآن جهنم را نیز مانند بهشت دارای در می داند و می فرماید: همان دوزخى که هفت در دارد، و براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شده اند «لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم؛ هفت در دارد و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شده اند» (حجر/ 44). این در، در حقیقت درهاى گناهانى است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ مى شوند، هر گروهى بوسیله ارتکاب گناهى و از درى، همان گونه که درهاى بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهایى است که بوسیله آن بهشتیان وارد بهشت مى شوند. جهنم هفت در دارد (بعید نیست عدد هفت در اینجا عدد تکثیر باشد، یعنى درهاى بسیار و فراوان دارد، همانگونه که در آیه 27 سوره لقمان نیز عدد هفت به همین معنى آمده است). ولى واضح است این تعدد درها (مانند تعدد درهاى بهشت) نه به خاطر کثرت واردان است به طورى که از یک در کوچک نتوانند وارد شوند، و نه جنبه تشریفاتى دارد، بلکه در حقیقت اشاره به عوامل گوناگونى است که انسان را به جهنم مى کشاند، هر نوع از گناهان درى محسوب مى شود. 
در خطبه جهاد در نهج البلاغه مى خوانیم «ان الجهاد باب من ابواب الجنة، فتحه الله لخاصة اولیائه؛ جهاد درى از درهاى بهشت است که آن را به روى بندگان خاصش گشوده است» (خطبه 27) و در حدیث معروف مى خوانیم «ان السیوف مقالید الجنة؛ شمشیرها کلیدهاى بهشتند». این گونه تعبیرات به خوبى منظور از درهاى متعدد بهشت و دوزخ را روشن مى سازد. قابل توجه اینکه در حدیث امام باقر (ع) مى خوانیم بهشت، هشت در دارد (خصال صدوق، ابواب الثمانیة) در حالى که آیات فوق مى گوید: جهنم هفت در دارد، این تفاوت اشاره به این است که هر چند درهاى ورود به بدبختى و عذاب فراوان باشد، ولى با این حال درهاى وصول به سعادت و خوشبختى از آن افزونتر است.
البته خداى سبحان نه در این آیه (آیه 44 سوره حجر) و نه در هیچ جاى کلام خود، بیان ننموده که مراد از این ابواب (درها) چیست. آیا مانند درهاى خانه و چهار دیوارى است که در آنجا داخل مى شوند و همه واردین را در یک عرصه جمع مى کند و یا طبقات و درکات مختلفى است که از نظر نوع عذاب و شدت آن با هم تفاوت دارند. استعمال کلمه " باب" در هر دو معنا متداول است و چه بسا امورى را که در نوع مختلفند، هر نوعش را یک باب مى گویند، مثلا گفته مى شود: "ابواب خیر"، " ابواب شر" و "ابواب رحمة" و قرآن فرموده: «فتحنا علیهم أبواب کل شیء؛ درهای همه چیز را (برای امتحان) بر آنان گشودیم» (انعام/ 44) و چه بسا که اسباب رسیدن به چیزى و راههاى رسیدن به آن را نیز ابواب مى گویند، مانند "ابواب رزق" که مقصود از آن انواع معاملات است. و بعید نیست از آیات متفرقه در قرآن که در باره آتش دوزخ آمده معناى دومى استفاده شود، مانند آیه: «و سیق الذین کفروا إلى جهنم زمرا حتى إذا جاؤها فتحت أبوابها؛ و کسانی که کافر شدند، گروه گروه به سوی جهنم رانده شوند. تا چون بدان جا رسند، درهای آن (به رویشان) گشوده شود» تا آنجا که مى فرماید: «قیل ادخلوا أبواب جهنم خالدین فیها؛ گفته مى شود براى همیشه به درهاى جهنم درآیید.» (زمر/ 71 و 72).
و آیه «إن المنافقین فی الدرک الأسفل من النار؛ منافقان در طبقه پائین تر جهنمند.» (نساء/ 145) و همچنین آیاتى دیگر مؤید این احتمال فقره دوم آیه مورد بحث است که مى فرماید: «لکل باب منهم جزء مقسوم؛ از ایشان براى هر درى قسمتى است تقسیم شده» (حجر/ 44) چون ظاهر آن این است که خود جزء تقسیم شده بر درها است، و این وقتى معناى صحیح مى دهد که "باب" به معناى طبقه باشد نه در ورودى. و اما اینکه بعضى کلمه "جزء مقسوم" را به معناى "طائفه معین و مفروز"  گرفته اند تفسیر موهونى است که وهنش بر همه روشن است. و بنابراین، معناى" هفت در داشتن جهنم" این مى شود که هفت نوع عذاب دارد و هر نوع آن به مقتضاى واردین براى خود چند قسم دارد. و این مطلب خالى از دلالت بر این معنا نیست که گناهانى که مستوجب آتش است هفت قسم، و طرقى که آدمى را به هر یک از آن گناهان مى کشاند نیز چند قسم است، و در صورتى که آیه شریفه چنین دلالتى داشته باشد مؤید روایاتى خواهد بود که در باره طبقه بندى عذابهاى دوزخ آمده، و به زودى از نظر خوانندگان گرامى مى گذرد- ان شاء الله تعالى.
«إن المتقین فی جنات و عیون* ادخلوها بسلام آمنین؛ یعنى ایشان مستقر در بهشت ها و چشمه سارهایند. (به ایشان گفته مى شود) بدانجا درآیید با سلامى وصف ناپذیر، سلامى که نمى توان کنه وصفش را بیان نمود، درآیید در حالى که از هر شر و ضررى ایمن هستید» (حجر/ 45 و 46).
شاید درهای هفتگانه دوزخ که هر یک شخص تازه وارد را به یک درک خاصی می برد، بر اساس اختلاف حجاب های واردین و تفاوت مراتب توغل در کثرات باشد؛ چون هر چه نسبت به امور اعتباریه دنیویه فانیه و کثرات اوهامیه اعتنا بیشتر شود، منزله دوزخ که آنرا درک گویند شدیدتر است و بالعکس. در «خصال» صدوق روایت می کند از أحمد بن حسن قطان از أحمد بن یحیی بن زکریای قطان از بکر بن عبدالله بن حبیب از محمد ابن عبیدالله از علی بن حکم از أبان بن عثمان از محمد بن فضیل زرقی، از حضرت صادق (ع)، از پدرش از جدش علیهماالسلام که: جهنم هفت در دارد: از یک در فرعون و هامان و قارون داخل می شوند، و از یک در مشرکین و کافرینی که به قدر یک چشم بر هم زدن ایمان نیاورده اند، و از یک در بنی امیه وارد می شوند که اختصاص به آنان دارد و کسی در آن در با آنها شریک نیست؛ و آن باب لظی و باب سقر و باب هاویه است. و چون وارد آن در شوند، آن در آنها را هفتاد سال راه پائین می برد، و هر بار که آنها را هفتاد سال به پائین ببرد آتش چنان فورانی کند که شعله و شراره اش آنها را به طبقات بالا تا هفتاد سال راه پرتاب کند، و هم چنین باز آنها را هفتاد سال راه پائین می برد؛ و پیوسته به همین طرز هستند أبدا و به طور جاودانی و خلود می مانند. و از یک در آن، دشمنان ما و مبغضان ما و خوارکنندگان ما وارد می شوند، و آن در بزرگترین در است و آتش آن نیز شدیدتر است. («خصال» طبع سنگی، ج 2، ص 12؛ و از طبع حروفی، ص 361؛ «بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 285). به هر حال جهنم محل صدور و ورود قبائح است و هر کس به هر مقدار و به هر صورت از زشتیها، چه در مرحله عقائد، و چه در مرحله ملکات و اخلاق و صفات و چه در مرحله اعمال و رفتار، و حتی در مرحله مجرد نیت و خواسته های درونی؛ اگر با خود قبح و زشتی و شرک و عناد و کجروی و انحراف از حق داشته باشد، در صورتیکه در مراحل و منازل بین راه تا قیامت، از مصائب دنیویه، و سکرات مرگ، و عذاب قبر و روز رستاخیز، و توبه و شفاعت، و غیرها پاک نشود باید با آتش قرین و توأم باشد و لذا درهای جهنم هر کدام نمایشگر یک نوع انحراف و تعدی در یکی از این مراحل است.

جملاتی که بر سر درهای جهنم نوشته است
مجلسی رضوان الله علیه از کتاب «فضائل» شاذان، و از کتاب «روضه» با اسناد خود مرفوعا از عبدالله بن مسعود، از حضرت رسول خدا (ص) روایت می کند در ضمن حدیث معراج که من دیدم بر سر درهای جهنم نوشته بود بدین طریق که: «علی الباب الاول ثلاث کلمات: من رجا الله سعد. و من خاف الله أمن. و الهالک المغرور من رجا غیر الله، و خاف سواه؛ بر سر در اول سه جمله نوشته بود: آنکه امید به خدا دارد پیروز است و آنکه از خدا بترسد در امان است و آنکه امید به غیر خدا دارد و از غیر او می ترسد، شخص مغرور و در هلاکت است».
«و علی الباب الثانی: من أراد أن لا یکون عریانا یوم القیمة فلیکس الجلود العاریة فی الدنیا. من أراد أن لا یکون عطشانا یوم القیمة فلیسق العطاش فی الدنیا.من أراد أن لا یکون یوم القیمة جآئعا فلیطعم البطون الجآئعة فی الدنیا؛ و بر سر در دوم نوشته بود: هر کس می خواهد در روز قیامت برهنه و عریان نباشد باید بدنهای عریان و برهنه مستمندان را در دنیا لباس بپوشاند. و هر کس می خواهد در روز قیامت عطشان و تشنه نباشد باید مردم تشنه را در دنیا آب دهد و هر کس می خواهد در روز قیامت گرسنه نباشد باید شکمهای گرسنه را در دنیا طعام دهد».
«و علی الباب الثالث مکتوب: لعن الله الکاذبین. لعن الله الباخلین. لعن الله الظالمین؛ و بر سر در سوم نوشته بود: خداوند لعنت کند دروغگویان را. خداوند لعنت کند بخیلان را. خداوند لعنت کند ستمگران را».
«و علی الباب الرابع مکتوب ثلاث کلمات: أذل الله من أهان الاءسلام. أذل الله من أهان أهل البیت. أذل الله من أعان الظالمین علی ظلمهم للمخلوقین؛ و بر سر در چهارم سه جمله نوشته بود: خداوند ذلیل کند هر که به اسلام اهانت کند و آن را کوچک و سبک بشمارد. خداوند ذلیل کند هر که به اهل بیت اهانت کند و آنانرا کوچک و سبک بشمارد. خداوند ذلیل کند هر که ستمکاران را در ستمی که به مخلوقان خدا می کنند کمک دهد و یاری رساند».
«و علی الباب الخامس مکتوب ثلاث کلمات: لا تتبعوا الهوی فالهوی یخالف الاءیمان. و لا تکثر منطقک فیما لا یعنیک فتسقط من رحمة الله. و لا تکن عونا للظالمین؛ و بر سر در پنجم سه جمله نوشته بود: از هوی و خواهش های نفسانی خود پیروی مکنید، زیرا که هوای نفس مخالف ایمان است و گفتارت را در امور بی فائده و بدون غرض به درازا مکشان، زیرا که از رحمت خدا دور می افتی و هیچ گاه یار و یاور ظالمان مباش».
«و علی الباب السادس مکتوب: أنا حرام علی المجتهدین. أنا حرام علی المتصدقین. أنا حرام علی الصآئمین؛ و بر سر در ششم نوشته بود: من بر کوشش کنندگان و جهادگران در راه خدا حرام هستم. من بر صدقه دهندگان حرام هستم. من بر روزه گیران حرام هستم».
«و علی الباب السابع مکتوب ثلاث کلمات: حاسبوا نفوسکم قبل أن تحاسبوا. و وبخوا نفوسکم قبل أن توبخوا. وادعوا الله عز وجل قبل أن تردوا علیه و لا تقدروا علی ذلک؛ و بر سر در هفتم سه جمله نوشته بود: از نفوس خود حساب گیرید پیش از آنکه از شما حساب گیرند. و نفوس خود را ملامت و توبیخ کنید پیش از آنکه ملامت و توبیخ شوید. و خداوند عزوجل را بخوانید پیش از آنکه بر او وارد شوید و دیگر قدرت و تمکن از خواندن او را نداشته باشید» («بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 145 و 146).

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- ج‏11 صفحه 78

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه تفسير الميزان- ج‏12 صفحه 252-251

آیا بهشت دارای درهای متعددی است و این درها نام‌های به خصوصی دارند، اگر امکان دارد نام درها و ترجمه فارسی آنها را بفرمایید.
پاسخ اجمالی

بهشت درهای متعدد دارد و تعداد آنها هشتاست، اما در مورد نام آنها و این که دقیقاً چه گروهی از چه دری وارد می شوند، در احادیث مقداری اختلاف به چشم می خورد و نام آنها به طور پراکنده در احادیث مختلف ذکر شده است. مانند باب الرحمة، باب الصبر، باب الشکر، باب البلاء و... . آنچه که از مجموع روایات استفاده می شود، این است که هر یک از درها راهی است برای گروهی از بهشتیان که در دنیا در کار خیر خاصی ممتاز بوده اند، و نام آن در مرتبط و متناسب با کار خیر آن گروه خاص است.

پاسخ تفصیلی

بهشت درهای متعددی دارد؛ چرا که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و متقین گروه گروه به سوی بهشت سوق داده می شوند، تا هنگامی که به آن می رسند و درهای آن گشوده می شود».[1] همچنین در جای دیگری می فرماید: «باغ های جاودان بهشتی که درهای آن به سوی آنان گشوده است».[2]

 

در روایات بسیاری که از شیعه و سنی در این زمینه وارد شده، تعداد درهای بهشت هشت در است.[3] در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) آمده است: بهشت هشت در دارد، دری که پیامبران و صدیقان از آن وارد بهشت می شوند و دری که شهداء و صالحان از آن وارد می شوند و پنج در از درهای آن شیعیان و محبان ما از آنها داخل می شوند و در دیگری است که سایر مسلمانان از کسانی که شهادت لا اله الا الله را گفته و... .[4]

 

از پیامبر اکرم (ص) روایتی نقل شده است که می فرماید: بهشت هشت در دارد و جهنم هفت در دارد.[5] همان طور که در قرآن به هفت در بودن جهنم اشاره شده است: «برای جهنم هفت در است».[6]

 

در روایتی از اهل سنت آمده است: برای بهشت هشت در است. دری برای نمازگزاران، دری برای روزه داران، دری برای حاجیان، دری برای عمره گزاران، دری برای مجاهدان، دری برای ذاکران و دری برای شاکران.[7]

 

و از روایات دیگر چنین استفاده می شود که برای هر عملی دری است از درهای بهشت و انسان بهشتی روز قیامت با بهترین عملش فراخوانده می شود. پس بهترین عمل او هرچه باشد با آن عمل به سوی در مخصوص خود دعوت می شود.[8]

 

بنابر این، قدر متیقن از آیات و روایات این است که بهشت درهای متعددی دارد و تعداد آنها هشتاست. اما این که دقیقاً نام آنها چه باشد و هر یک مخصوص چه گروهی باشند در روایات اختلاف است و به نام همه ی آنها اشاره نشده است. ولی به عنوان نمونه می توان به چند روایت که نام برخی از درها در آنها ذکر شده است اشاره کرد:

 

پیامبر اکرم (ص) فرمود: بهشت دارای هشت در است. یکی از آنها دری است که ریّان نام دارد. داخل آن نمی شوند مگر روزه داران.[9] ریّان یعنی سیراب.

 

بلال از پیامبر (ص) در باره ی درهای بهشت سؤال کرد پیامبر فرمود: درهای بهشت مختلف اند، "باب الرحمة" (در رحمت) از یاقوت سرخ است... "باب الصبر"(در صبر) در کوچکی است که یک لنگه دارد و از یاقوت سرخ است و اما "باب الشکر"(در شکر) از یاقوت سفید است و دو لنگه دارد و عرضش به اندازه ی پانصد سال راه است... اما "باب البلاء"... در مصیبت ها و مرض هاست و آن دری است از یاقوت زرد و یک لنگه دارد و چه کمتر افرادی از این در وارد می شوند... اما "باب الاعظم" ،بندگان صالح از آن وارد می شوند و آنها اهل زهد و ورع هستند و کسانی هستند که راغب به خدایند و با او انس می گیرند.[10]

 

از طریق اهل سنت نیز روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که: از درهای بهشت دری است که به او "ضحی" گفته می شود. هنگامی که روز قیامت می شود، منادی ندا می دهد کجایند کسانی که بر نماز ضحی مداومت می کردند؟ این در ورودی شماست، پس داخلش شوید با رحمت خدا.[11]

 

ضحی موقعی از روز است که آفتاب برآمده باشد و همه جا را فراگیرد.

 

آنچه از این احادیث استفاده می شود این است که اعمال خیر، راه هایی هستند برای ورود به بهشت و هر یک از این درها راهی است برای گروه خاصی از بهشتیان که در انجام عمل خیری ممتاز بوده اند.

 

[1] زمر، 73.

[2] ص، 50.

[3] محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، تفسیر کنزالدقائق و بحر الغرائب، ج 11، ص 343 ؛ جلال الدین سیوطی، تفسیر الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 342.

[4] شیخ صدوق، الحضال، ج 2، ص 407.

[5] عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 506.

[6] حجر، 44.

[7] الدرالمنثور، ج 5، ص 343.

[8] همان.

[9] طبرسی، مجمع البیان، ج 4، ص 511.

[10] شیخ صدوق، من لایحضر الفقیه، ج 1، ص 192، 295.

[11] الدر المنثور، ج 5، ص 343.

 

تعداد و نامهای درهای بهشت و دوزخ را ذکر کنید (از اذن ورود).

۱- در آیات متعددی از قرآن کریم آمده است که برای بهشت و جهنم درهائی وجود دارد از جمله در این دو آیه: «و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا حتی اذا جاءوها فتحت ابوابها؛ و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند وقتی به دوزخ رسیدند درهای آن گشوده می شود»(زمر، آیه ۷۱)؛ «و سیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا حتی اذا جاءوها و فتحت ابوابها؛ و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده می شوند و هنگامی که به آن می رسند درهای بهشت گشوده می شود».(همان، آیه ۷۳)
اما در خصوص تعداد این درها قرآن کریم در باره بهشت ساکت است ولی در مورد جهنم تنها در یک آیه آمده است که دارای هفت در است: «ان جهنم لموعدهم اجمعین، لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم؛ و دوزخ میعادگاه همه آنهاست هفت در دارد و برای هر دری گروه معینی از آنها تقسیم شده اند».(حجر، آیه ۴۳ و ۴۴)
۲- مطلب دیگر آن که وجود درهای متعدد برای بهشت و جهنم به دلیل مراتب اعمال خوب و بد و درجات افراد دارای طبقات است که با میزان اعمال خوب یا بد افراد متفاوت است مثلا درباره منافقان آمده است که آنان در پائین ترین درکات دوزخ قرار دارند: «ان المنافقین فی الدرک اللسفل من النار»(نساء، آیه ۱۴۵؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: المیزان، ج۱۲، ص۱۷۰-تفسیر نمونه، ج۱۰، ص ۱۹۴ و ۱۹۵ و ج۱۱، ص۷۴) و نیز درباره مؤمنان قرآن می فرماید هر عمل نیکی که از آن سر می زند به یکی از درها و درجه های بهشت راه می یابند به عنوان نمونه به هشت عامل ورود به بهشت در سوره رعد اشاره فرموده است که عبارتند از رعایت عهد و پیمان، صله ارحام، خوف الهی، ترس از بد عاقبتی، صبر در راه خدا، بر پا داشتن نماز، انفاق کردن و بدی را با خوبی پاسخ گفتن.(رعد، آیات ۲۰-۲۳؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه ج۱۰ ص۱۹۴ و ۱۹۵)
۳- مطابق برخی آیات و روایات هر یک از این درهای بهشت و جهنم به اسمی خوانده می شوند مثلا حضرت رسول -صلی الله علیه و آله- فرمود: یکی از درهای بهشت «ریان» (به معنی شاداب، سیراب) نام دارد که فقط روزه داران از آن وارد می شوند. در دیگر «معروف» نام دارد که اهل معروف و کارهای خیر از آن وارد می شوند. در دیگر «صبر» است و نیز در دیگر آن «شکر» است. در دیگر بهشتی «بلا» نام دارد و در دیگر آن «اعظم» است که مخصوص پارسایان و پرهیزکاران است.(میزان الحکمه ج۱ ص ۴۳۱ ح۲۵۹۵) و نیز در بیانی امام محمد باقر -علیه السلام- نامهای درهای جهنم را چنین بازگو می فرماید:
۱- در اعلی جهنم جهیم نام دارد.
۲- لظی (پوست بدنت و صورت را می برد).
۳- سقر (آتش داغ).
۴- حطمه (آتش افروخته).
۵- هاویه (آتش سوزان).
۶- سعیر (سوزان).
۷- جهنم(همان ص۴۷۱ ح۲۹۰۴؛ گفتنی است که تمام این اسامی به ترتیب در سوره های مائده آیه ۱۰ و معراج آیه ۱۵ و مدثر آیه ۴۲ و همزه آیه ۵ و قارعه آیه ۹ و حج آیه ۴ و مانند آن آمده است).
۴- همان طو ر که اشاره شد جهنم دارای هفت در بوده و مطابق روایات(خصال صدوق ج۲ ص۴۰۸ باب الثمانیه ح۶) بهشت دارای هشت در می باشد این تفاوت بیانگر آن است که راههای نیل به بهشت بیش از جهنم است زیرا رحمت خداوند بر غضبش پیشی دارد (یا من سبقت رحمته غضبه)(دعای جوشن کبیر)
۵- نکته آخر، اسامی درهای جهنم و بهشت منحصر به آنجه ذکر شد نیست بلکه اسمهای دیگری نیز گفته اند و حتی این که کدام در از بهشت و یا جهنم مخصوص چه افراد یا گروهی است یاد شده است.
- برای مطالعه بیشتر ر.ک: خصال صدوق ۲، باب السبعه، ص۳۶۱، و باب الثمانیه ص۴۰۸