اشعار مرحوم  آقاسی

كيستي اي حاوي ختم رسول

اول وآخر توي اي نفس كل

موج هستي موج دريا تويي

حق تويي پيدا ونا پيدا تويي

اي توپيدا درظهور كائنات

اي توپنهان درحجاب منكرا ت

اي حظورت نقش درآئينها

محفل تنظيم شوق درسينه ها

بي خود ازخوددربيابان طلب

مي زنم برخاك زانوي  ادب

همچون ازدست خود زخود خالي شدم

بي خود ازخود گشتم وخالي شدم

آفتاب اي آفتاب اي آفتاب

ازنگاه بندگانت رخ متاب

بندگان را جز تو مولايي مباد

برتر ازتوهيچ بالاي مباد

ياعلي جان مقتداي من تويي

درنكوهش فقيران مولايم تويي