نخستين كسي كه براي امام حسين علیه السلام گريه كرد ، چه كسي بود؟

اسناد تاريخي در فرمان قتل امام حسين عليه السلام

 
یا پیامبر، از گریه کردن بر میت نهی کرده است؟
با توجه به روایاتی که از پیامبر در ارتباط با مذمت گريه بر میت نقل شده است، مانند اینکه «مرده به خاطر گريه اهلش، عذاب مى‏شود»، لطفا توضیح دهید که آیا گریه بر میت اشکال دارد؟
بازدید : 10
تاریخ درج : 1395/7/12
آيا گریه و عزاداري براي امام حسين (عليه السلام‌) بدعت است؟
بازدید : 11
تاریخ درج : 1395/7/12
آیا ابن تیمیه گریه آسمان و زمین در شهادت امام حسین(علیه السلام) را قبول دارد؟
بازدید : 31
تاریخ درج : 1395/7/4
وهابیت چه استفاده ای از موسم حج می کنند؟
بازدید : 50
تاریخ درج : 1395/5/5
فعالیت مطبوعات در کشور عربستان چگونه است؟
بازدید : 55
تاریخ درج : 1395/5/5
موسسه «رابطة العالم الإسلامی» چه فعالیتهایی دارد؟
بازدید : 42
تاریخ درج : 1395/5/5
در عربستان چه موسسات مطبوعاتی وجود دارند؟
بازدید : 36
تاریخ درج : 1395/5/5
مخاطب های وهابیت از چه اقشاری هستند و میزان تاثیر پذیری آنان چقدر بوده است؟
بازدید : 41
تاریخ درج : 1395/5/5
وهابیت در تبلیغات خود چه رویکردی دارند؟
بازدید : 36
تاریخ درج : 1395/5/5
وهابیت در تبلیغات خود چه روشهایی را به کار می گیرند؟
بازدید : 31
تاریخ درج : 1395/5/5
چگونه دعوت محمدبن عبدالوهاب رشد پیدا کرد؟
بازدید : 35
تاریخ درج : 1395/5/5
چگونگی تعامل سلفیت با مدرنیسم را بیان کنید؟
بازدید : 31
تاریخ درج : 1395/5/5
ابن تیمیه را در حوزه هستی شناسی چگونه می بینید؟
بازدید : 32
تاریخ درج : 1395/5/4
ابن تیمیه در حوزه معنی شناسی چگونه بوده است؟
بازدید : 34
تاریخ درج : 1395/5/4
ابن تیمیه کیست؟
بازدید : 50
تاریخ درج : 1395/5/4
ابن تیمیه را در حوزه روش شناسی چگونه ارزیابی می کنید؟
بازدید : 116
تاریخ درج : 1395/5/4
آیا محمد بن عبدالوهاب عالم شایسته ای بوده است؟
بازدید : 54
تاریخ درج : 1395/5/3
اوضاع داخلی و خارجی دنیای اسلام در دوران محمدبن عبدالوهاب چگونه بوده است؟
بازدید : 58
تاریخ درج : 1395/5/3
زندگی محمدبن عبدالوهاب را به اختصار توضیح دهید؟
بازدید : 55
تاریخ درج : 1395/5/3
 
کتاب مسند احمد چه ویژگی هایی دارد؟
بازدید : 37
تاریخ درج : 1395/5/3
آیا وهابیت پیرو احمد بن حنبل هستند؟
بازدید : 69
تاریخ درج : 1395/5/3
 

پاورپوینت  وهابیت

در این قسمتمبانی اعتقادی وهابیت به صورت کامل

در یک فایل پاورپوینت قرار داده شده است و میتوانید به

راحتی دانلود کنید

 

 

از جمله عناوینی که در این بخش درباره آن توضیح داده شده است:

 

1-شرک و قبر پرستی

2-خضوع و احترام یا عبادت و پرستش...؟

 

3-روایات اهل سنت در تواضع صحابه در برابر پیامبر (ص)

4-روایاتی از اهل سنت درباره زیارت اهل قبور

5-آیاتی از قرآن درباره زیارت اهل قبور

6-زیارت پیامبر اکرم(ص)در زمان حیات و پس از حیات

 

7-زیارت قبور در سنت نبوی

8-شفاعت و وهابیت

9-ساخت بنا به روی قبور
10-بقعه و بنای ابو حنیفه
11-بقعه و بنای امام شافعی
12-آثار بجا مانده از شهر مدینه
13-دیدن خدا با چشم سر در کتاب بخاری
14-اعضا و جوارح خدا در کتاب بخاری

 

 

 

تمام مطالب موجود در این پاورپوینت با ذکر دلیل و سند معتبر است

 

برای دانلود فایل ، لطفا اینجا کلیک کنید


بسم الله الرحمن الرحیم

 

با سلام

 

در این بخش درباره وحدت و وهابیت پاورپوینت کاملی قرار داده ام

 

برخی عناوینی که در این پاورپوینت قرار داده شده است :

 

1-آیات قرآن در دعوت به وحدت اسلامی

 

2-روایات اهل سنت در دعوت به وحدت اسلامی

 

3-تلاش علمای شیعه در عرصه وحدت امت اسلامی

 

4-تلاش آیت الله العظمی بروجردی در ایجاد وحدت میان شیعه و سنی

 

5-تلاش حضرت امام خمینی ره در راستای تحقق وحدت

 

6-فتوای مهم آیت الله سیستانی در موضوع وحدت شیعه و سنی

 

7-فتوای آیت الله العظمی وحید خراسانی در نحوه برخورد و معاشرت با اهل سنت

 

8-فتاوای مفتیان وهابی بر خلاف مسیر وحدت

 

9-فتوای شیخ عبد العزیز بن باز در عدم امکان وحدت شیعه و سنی

 

10-فتوای بن جبرین بر کفر شیعه

 

11-اعلام رسمی جهاد علیه شیعه توسط بن براک

 

12-فتوای ابن عابدین به کشتار شیعه

 

13-تشبیه شیعیان با یهود از سوی ابن تیمیه

 

14-حکم تکفیر شیعیان توسط محمد بن عبدالوهاب

 

15-آمارهایی از آماج حملات وهابیت علیه شیعه

 

16-وهابیان ره یافته به مذهب شیعه

 

تمام مطالب موجود در این وبلاگ ،با ارائه مدرک و سند کاملا معتبر بوده و جای هیچ شبهه ای وجود ندارد

 


 

برای دانلود ، لطفا اینجا کلیک کنید

 


 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

در این بخش پاورپوینت کاملی درباره پیامبر وهابیت قرار داده ام

می توان به عناوین زیر اشاره کرد:

1-فتوای اهانت آمیز علمای وهابی

2-اهداء ثواب ختم قرآن به پیامبر(ص)بدعت و حرام است

3-کشتن موذن به جرم صلوات بر پیامبر(صلوات الله علیه)در اذان

4-رفتن به غار حراء بدعت و حرام است..

5-فتوای البانی بر دیوارکشی مقابل قبر پیامبر(ص)

6-برجستگی روی گنبد خضراء چیست؟

7-متهم کردن شیعیان به پرستش امامان

8-اهانت به پیامبر توسط ابن تیمیه

9-اهانت به پیامبر توسط عبدالوهاب

10-تبدیل خانه همسر پیامبر به توالت و دستشویی توسط وهابیت

11-بازسازی خانه محمد بن عبدالوهاب توسط وهابیت

12-روایات اهانت آمیز به پیامبر در کتب مسلم و بخاری

13-اخلاق پیامبر از دیدگاه نهج البلاغه

14-اهانت به دیگر پیامبران الهی در کتب بخاری و مسلم و...

15-انگیزه جعل روایات توهین آمیز به پیامبر اسلام(ص)

16-آنچه معتقدان به روایات اهل سنت باید بپذیرند...

 

لازم به ذکر است ، تمام مطالبی که در این وبلاگ ارائه می شود،با ذکر دلیل و سند کاملا معتبر است و جای هیچگونه شبهه ای وجود ندارد.

 

برای دانلود ، لطفا اینجا کلیک کنید

 


بسم الله الرحمن الرحیم

 

با سلام

 

در این قسمتمبانی وهابیت به صورت کامل در یک

فایل پاورپوینت قرار داده شده است و میتوانید به راحتی

دانلود کنید

 

از جمله عناوینی که در این بخش درباره آن توضیح داده شده است:

 

1-شرک و قبر پرستی

2-خضوع و احترام یا عبادت و پرستش...؟

3-روایات اهل سنت در تواضع صحابه در برابر پیامبر (ص)

4-روایاتی از اهل سنت درباره زیارت اهل قبور

5-آیاتی از قرآن درباره زیارت اهل قبور

6-زیارت پیامبر اکرم(ص)در زمان حیات و پس از حیات

 

7-زیارت قبور در سنت نبوی

8-شفاعت و وهابیت

9-ساخت بنا به روی قبور

10-بقعه و بنای ابو حنیفه

11-بقعه و بنای امام شافعی

12-آثار بجا مانده از شهر مدینه

13-دیدن خدا با چشم سر در کتاب بخاری

14-اعضا و جوارح خدا در کتاب بخاری

 

 

تمام مطالب موجود در این پاورپوینت با ذکر دلیل و سند معتبر است



برای دانلود فایل پاورپوینت مبانی وهابیت لطفا اینجا کلیک کنید

توجه : ممکن است قلم فايل ها به درستي نمايش داده نشود، براي رفع مشکل، فونت هاي لازم را نصب نماييد .

گروه پاسخ به شبهات موسسه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با مدیریت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی ( مدیر شبکه جهانی ولایت : فعال ترین شبکه ماهواره ای علمی شیعه ) اقدام به انتشار مجموعه اول از پاورپوینت های بسیار زیبا و علمی در دفاع از مکتب حقه اهل بیت علیهم السلام و پاسخ به شبهات و نقد عقاید و آراء وهابیت کردند. 1395867209_410beseکلیه استناد ها در این پاورپوینت ها به کتب خود اهل سنت است و در بسیاری از موارد همراه با اسکن از صفحات کتب اهل سنت جهت مشاهده کاربران می باشد. در کل جدای از کلیپ ها و برنامه های علمی شبکه جهانی ولایت ، فعلا این مجموعه پاورپوینت ها بهترین گزینه برای انتخاب علاقه مندان می باشد. لیست عنوان های مجموعه اول پاورپوینت ها (۷۲ پاورپوینت) : ازدواج با محارم ازدواج موقت استشفاء به بول امامت ائمه با سند های صحیح – ۱ و ۲ انتخاب عمر بررسی سند روایت یوم الدار بسیاری از صحابه به علی فحش می دادند پیامبر وهابیت تاویل القرآن – ۱ تایید فتوای شلتوت – ۱ و ۲ تحریف تحریم متعه توسط عمر بخاری تحریف روایت عبدالله بن مسعود در متعه ، بخاری تحریف قرآن تخریب بقیع – ۱ و ۲ تشبه به اهل کتاب تغییر سنت ها بعد از رسول خدا توحید و خدای وهابیت توسل – روایات اهل سنت ثقلین در حجة الوداع ثقلین – ۱ و ۲ جنگ جمل چرا دفاع نکرد ؟ حدیث افتراق امت حکمت قرار دادن دست بر روی سینه یا زیر ناف خواب در نماز دستاوردهای حکومت مهدوی دشنام معاویه به امیرمومنان رادمهر رد الشمس رضاع کبیر سند حدیث قرطاس شخصیت زن صدیقة شهیدة عدالت صحابه عزاداری غامدی و وحدت – ۱ و ۲ فاطمه ، سند حقانیت شیعه فتوای شلتوت – ۱ و ۲ فتوا به کشتن شیعیان در کتاب های اهل سنت فدک قتل عثمان کتاب الله و سنتی – ۱ و ۲ لعن از زبان رسول خدا محتلم شدن مردان غریبه معنای ولی از دیدگاه خلفا من سب علیا من مات و لم یعرف مهدویت – اختلاف در اسم مادر مهدویت – انتظار مهدویت – تولد مهدویت – شبهات مهدویت – قرآن و روایات مهدویت – وهابیت ناسزا گویی معاویه به نام گذاری به نام خلفا نظر امیرالمومنین در باره خلفا هیا شراهیا ، اسم اعظم خداوند و انت خلیفتی فی کل مومن وانصر من نصره ولادت در کعبه ولایت علی در قرآن ولایت و امامت در سنت ولیکم بعدی یزید یزیدیان 758

حجم : ۵۱۶ مگابایت

لیست عنوان های مجموعه دوم پاورپوینت ها (۳۲ پاورپوینت) : احتجاج امیرالمومنین به غدیر انا مدینة العلم آیه ابلاغ در غدیر آیه اکمال در غدیر برائت از مشرکان بیعت در غدیر تشریح سفر حجة الوداع تمسک به کتاب وسنت تمسک به کتاب و عترت تواتر حدیث غدیر ثقلین در حجة الوداع ثقلین جیش یمن حجة الوداع حدیث افتراق امت خلفائی اثنی عشر خلیفیتین سدالابواب طیر مشوی عدالت صحابه علی اولی الناس بکم بعدی علی مع الحق علی ولیکم من بعدی معنای ولی از دیدگاه خلفا من اطاع علیا من فارق علیا و انت خلیفتی فی کل مومن

وانصر من نصره

758

حجم :  ۲۱۴ مگابایت

توجه : ممکن است قلم فایل ها به درستی نمایش داده نشود، برای رفع مشکل، فونت های لازم را نصب نمایید.

 

پیوست‌ها:فایل حجم فایل دریافتدانلود این فایل (سلفي گري 1.pptx)سلفي گري۱۲۱۲ Kb25 

پاورپونت بالا مربوط به بحث سلفی گری است که برای استفاده در کلاس های آموزشی و آشنایی با وهابیت بسیار مفید می باشد.

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/92-04/01/178168_289.jpg

لینک فایل پاورپوینت مورد استفاده در جلسه اول که به موضوع نقد فرقه ضاله وهابیت اختصاص داشت

را می توانید از زیر دریافت کنید

 

با تشکر

 

http://s3.picofile.com/file/7852392040/%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%AA_1.pptx.html

 

صفحه اصلي / پاورپوینت /
دسته‌بندي : پاورپوینت
تعداد مطالب : 10
پاورپوینت های شب قدر

پاورپوینت های شب قدر این مجموعه برای استفاده در مساجد، حسینیه ها و … تهیه شده است و حاوی فایل های اصلی پاورپوینت های شب قدر شامل سوره های عنکبوت، روم و دخان، زیارت امام حسین(علیه السلام) در شب قدر، دعای جوشن کبیر، دعای ابوحمزه ثمالی، دعای افتتاح، دعای مجیر، دعای قرآن به سر گرفتن، [...]

پاورپوینت مد و مدگرایی

این بار فایل پاور پوینت آماده شده در موضوع مد و مدگرایی ارائه می شود. در کل جهان ۲۰۳ ماهواره تلویزیونی فعال در ۱۵۹ مدار قرار گرفته است که تنها در ایران بیش از ۸۶۰۰ شبکه تلویزیونی و بیش از ۱۳۰۰ شبکه رادیویی قابل دریافت است. وجود بیش از ۲۸۰ میلیون صفحه حاوی میلیاردها مطلب، [...]

تناقضات وهابیت در قالب پاور پوینت

در فایل پاور پوینت زیر دوست عزیزمان سعی کردند به ۷ تناقض وهابیت بپردازند. علاوه بر اینکه این فایل در بردارنده عکس هایی زیبا از مسجد الحرام و مسجد النبی و دو شهر مکه و مدینه نیز می باشد که با عث بالا رفتن حجم آن شده است. در ابتدای این فایل آمده است : [...]

مجموعه ای از دعا و زیارات بصورت پاور پوینت

برای اولین بار مجموعه ای بسیار زیبا از متون دعاها و زیارات که همگی با کیفیت بالا طراحی شده اند بر روی وب افزوده شد. این مجموعه هم اکنون کاملترین منبع برای این نوع دعاها، زیارات و متون مذهبی می باشد. این مجموعه شامل کل قرآن کریم، دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان، و روزهای هفته نیز می باشد. [...]

پاورپوینت کتب شهید مطهری

دانلود رایگان ۱۶ کتاب استاد شهید مرتضی مطهری به شیوه جذاب و زیبا در محیط powerpoint  و به شیوه نموداری که امیدوارم با مطالعه این آثار پر ارزش یاد و نام و عقائد استاد شهید را زنده نگه داریم. این مجموعه از سایت نسیم مطهر در اینجت قرار داده شده است از خصوصیات این فایل [...]

تصویری از حجاج در سال ۱۹۵۳ میلادی

این فایل حاوی ۱۷ عکس از حج در سال ۱۹۵۳ میلادی می باشد عکس هایی بی نظیر که نشان از بی آلایشی و ساده بودن مسلمانان در حج دارد در این عکس ها می توان مشاهده کرد: ۱. نحوه ورود زائرین برای اعمال حج ۲. وقوف در عرفات ۳. نحوه پخت غذا ۴. حلق و [...]

پاورپینت با موضوع “چشم”

یک مجموعه کوتاه پاورپینت با موضوع “چشم” در این مجموعه کوچک و جذاب به موضوعات زیر پرداخته شده است: ۱. چشمانی که در قیامت گریان نیستند… ۲. احکام مربوط به نگاه… ۳. سزای چشم ناپاک… ۴. عوارض پزشکی چشم چرانی… ۵. برکت چشمان پاک… ۶. راههای یوسف شدن… در این مجموعه با بررسی روایات اهل [...]

همراه با سیدالشهدا (از مدینه تا کربلا)

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا فلسفه قیام ابی عبدالله الحسین (علیه السلام ) را در سخنان آن حضرت، در آغاز حرکت از مدینه و موضع‌گیری‌های ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاه‌های میان راه روی داده است، می‌توان یافت. در این مجموعه سعی شده است ضمن آگاهی از نام منزلگاه‌ها و مسیر تقریبی [...]

بررسی فرقه‌ های نو ظهور عرفانی

در این فایل نکات زیر مورد بررسی قرار گرفته: ۱. تعداد و تنوع عرفان‌های نوظهور ۲.مهم‌ترین فرقه‌های جدید معنوی فعّال در ایران ۳. اهمیت بحث بررسی فرقه های نو ظهور ۴. چگونگی فعالیت‌های فرقه‌های عرفانی ۵. بررسی مبانی معنویت‌های کاذب ۶. راه‌های مقابله و مطالب متنوع دیگر … از درس گفتارهای احمد حسین شریفی در ۵۸ [...]

نامه امیر المومنین به فرزندش

نامه امیر المومنین به فرزندش امام حسن مجتبی (علیهما السلام) در این فایل سعی شده است مروری گذرا بر نامه امیر داشته باشد و در بین متن نامه از نکات تاریخی و تفسیری نیز استفاده کند در این فایل متن کامل نامه وارد نشده و ابتدای نامه مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده بر [...]

محتوای بصیرتی – وهابیت (بصورت پاورپوینت)

وهابیت۱

 

 

دانلود پاورپوینت فتاوای عجیب وهابیت




 

جنایت های وهّابیت
یکی ازبدترین ابزارهایی که وهّابیت برای ضربه زدن به اسلام انتخاب کرده،کافرخواندن غیرهمفکران خود است.آنان باکافر خواندن دیگران،جان ومال وناموس آنان را برخودمباح دانسته وازهیچ وحشی گری وجنایتی دریغ نمی کنند.روزی نیست که اخباری ازبی رحمی های آنان منتشر نشود.در ادامه،برخی ازاین موارد راباهم مرور می کنیم وپیشاپیش ازخوانندگان عذرخواهی می کنیم.

•یوم الهدی

درشوال 1343ه.ق. (می1925 میلادی) وهّابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود پس ازپیروزی بر«شرفای حاکم برحجاز»  واشغال «مکه» روی به «مدینه» آوردند وپس ازمحاصره وجنگ با مدافعان شهر ، آن را اشغال نمودند.

برای مطالعه ادامه مقاله یکی ازفایل های زیر رادانلود کنید

برای دانلودفایل pdf برروی آیکون زیر کلیک کنید

برای دانلود فایل ppsx برروی آیکون زیر کلیک کنید

 

امام حسین علیه السلام در روایات اهل سنت

امام حسین علیه السلام در روایات اهل سنت

در این مقاله به بخشی از اخباری توجه کرده ایم که برادران اهل سنت در جای جای کتاب های معتبر در فضایل و احوالات امام حسین(علیه السلام) آنها را نقل کرده اند و سعی و تلاش ما بر این است که فقط بر منابع اصلی و دست اول کتاب های حدیثی اهل سنّت اعتماد کنیم.

سرور بهشتی

عبدالله بن مسعود از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند: «ابنای الحَسَنُ و الحُسَینُ سیدا شباب اهل الجنّه؛ دو پسرم حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت اند».
نام گزینی

سلمان فارسی از نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است: «سَمّی هارونُ اِبْنَیه شُبَّراً و شُبَیراً و سَمَّیتُ اِبنّی الحسنَ و الحسینَ بما سَمّی به هارونُ ابنیه؛ هارون برادر موسی(علیه السلام)، نام شبّر و شبیر را برای پسران خویش برگزید. من هم فرزندانم حسن و حسین را به همان نام ها نامیدم». (نام فرزندان هارون عبری است و در زبان عربی حسن و حسین ترجمه می شود).

گل خوشبوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

عبدالله بن عمر از رسول خدا نقل می کند: «الحَسَنُ و الحسین ریحانتای مِنَ الدنیا؛ حسن و حسین دو گل من از این دنیا هستند».
پیوند ناگسستنی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امام حسین(علیه السلام)

یعلی بن مُرّه به نقل از رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) می گوید: «حسین منّی و أنا مِنْ حسین، أحَبَّ اللهُ من أحَبَّ حسیناً؛ من از حسین هستم و حسین از من است. خداوند دوست دارد هر آن کس را که حسین را دوست داشته باشد».
کشش روحی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به امام حسین(علیه السلام)

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مَنْ اَحَبَّ هذا فقد اَحَبَّنی؛ هر کس حسین را دوست داشته باشد، مرا دوست خواهد داشت.

ابوهریره می گوید: «کان رسولُ الله یحبّه حُباً شدیداً؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، امام حسین را بسیار دوست می داشت».

انسان بهشتی

جابر بن عبدالله انصاری گفته است: «مَنْ سَرَّهُ ان ینْظُر إلی رجلٍ من أهل الجنّه فلینظر إلی الحسین بن علی(علیه السلام) فانّی سمعتُ رسول الله یقولُهُ؛ هر کس دوست دارد مردی از اهل بهشت را بنگرد، به حسین بن علی نگاه کند. من این سخن را از رسول خدا شنیدم».

از اصحاب کسا

عایشه می گوید: در صبحگاهی پیامبر اکرم از خانه بیرون رفت؛ در حالی که یک عبایی از موی سیاه بافته شده به تن داشتند. در این هنگام امام حسن(علیه السلام) آمد. پیامبر او را داخل عبا قرار داد و سپس امام حسین(علیه السلام) آمد و او را نیز با برادرش امام حسن(علیه السلام) در زیر عبا جای داد. آن گاه حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمدند، او را نیز داخل عبا قرار داد. سپس حضرت علی(علیه السلام) هم به این جمع پیوست. در این هنگام پیامبر بزرگوار ایه تطهیر را قرائت کرد:( إنّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا )

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و خبر شهادت امام حسین(علیه السلام)

ام سلمه می گوید: پیامبر در خانه من بود و حسین هم پیش من قرار داشت. امام حسین(علیه السلام) نزدیک پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رفت. من او را گرفتم. به گریه افتاد. او را رها کردم. باز نزدیک پیامبر رفت. او را گرفتم. در این هنگام که جبرئیل(علیه السلام) بر حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده بود، به رسول خدا گفت: ای محمد! ایا او را دوست می داری؟ به زودی امّت تو او را خواهند کشت و اگر می خواهی، مقداری از تربتی را که او در آنجا به شهادت می رسد، به تو نشان دهم.
ناگهان پرهای خود را باز کرد و مقداری از تربت کربلا را به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نشان داد. اشک رسول خدا جاری شد.

خبر دادن حضرت علی(علیه السلام) از شهادت امام حسین(علیه السلام)

ابن حجر می گوید: جمع فراوانی از محدثان روایت کرده اند: روزی علی(علیه السلام) که برای جنگ با سپاه معاویه به سوی سرزمین صفین می رفت، به سرزمینی که الآن قبر امام حسین(علیه السلام) در آنجاست، رسید و فرمود: اینجا محل اسبان آنها، اینجا محل بار و اثاثیه آنها، اینجا محل ریختن خون آنان است. جوانمردانی از آل محمّد در این سرزمین به شهادت خواهند رسید که آسمان و زمین بر آنها خواهد گریست.

سخنی از رأس الجالوت

ابن لهیعه می گوید: پس از آنکه امام حسین(علیه السلام) در کربلا به شهادت رسید، با یکی از دانشمندان بزرگ یهود به نام رأس الجالوت ملاقات کردم. او گفت: بین من و داود پیامبر هفتاد پشت فاصله است. هر گاه یهودیان مرا می بینند، احترام می گذارند و حق مرا رعایت و مرا حفظ می کنند و میان شما و پیامبرتان فقط یک نسل فاصله است، اما فرزند او را کشتید.

فرشته باران و امام حسین(علیه السلام)

انس بن مالک می گوید: فرشته باران نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از ایشان اجازه ملاقات خواست. حضرت اجازه داد. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به امّ سلمه فرمود: مراقب باش و نگذار کسی داخل خانه شود. ناگهان حسین آمد و می خواست داخل خانه پیامبر شود. من جلو او را گرفتم، ولی او از دست من خود را رها کرد و وارد خانه شد. گاه بر دوش و پشت آن بزرگوار می نشست و گاه گردن او را می گرفت. فرشته باران به حضرت عرض کرد:
ایا این کودک را دوست داری؟ فرمود: بله. فرشته آسمانی گفت: امت تو به زودی او را خواهند کشت. اگر می خواهی، جایگاه شهادت او را به شما نشان دهم؟ ناگهان مقداری خاک قرمز را به پیامبر نشان داد. ام سلمه می گوید من آن تربت را گرفتم و آن را در پارچه ای قرار دادم.

عبادت امام حسین(علیه السلام)

به امام زین العابدین (علیه السلام) گفتند: چقدر پدر بزرگوار شما کم فرزند است؟ فرمود: شگفت است که من چگونه به دنیا آمدم! پدرم در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند. او چگونه وقت می کرد که به همسران خود بپردازد.

نام حسین(علیه السلام) بر در بهشت

ابن عباس می گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شبی که به معراج رفتم، دیدم بر در بهشت نوشته بود: «لا إِله إلاّ الله. محمد رسول الله، علی حبیب الله، الحسن و الحسین صفوه الله، و فاطمه خیرهُ الله».

حجّ امام حسین(علیه السلام)

عبدالله بن عبید بن عمیر می گوید: حضرت امام حسین(علیه السلام)، ۲۵ بار پیاده به زیارت بیت الله مشرّف شدند؛ در حالی که اسب های حضرت با او بود.

امام علی(علیه السلام) و شهادت امام حسین(علیه السلام)

عبدالله بن نجّی از پدرش نقل می کند که گفت: زمانی که امیرمؤمنان عازم جنگ صفین بود، من همراه حضرت بودم. هنگامی که او به سرزمین نینوا رسید، یک مرتبه صدا زد: ای اباعبدالله! صبر کن. ای اباعبدالله! صبر کن. در کناره فرات. به حضرت عرض کردم: ابوعبدالله کیست؟
فرمود: روزی نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بودم. دیدم از چشمان پیامبر اشک جاری است. گفتم: ای رسول خدا! کسی شما را به خشم آورده؛ چرا چشمان شما پر از اشک است؟ فرمود: هم اینک جبرئیل در اینجا بود. مرا خبر داد که حسین(علیه السلام) در ساحل شط فرات به شهادت خواهد رسید. ایا مقداری از خاک او را به تو نشان دهم؟ در این هنگام جبرئیل قدری از خاک پاک محل شهادت حسین را به من داد. بنابراین نتوانستم از جاری شدن اشک خودداری کنم.

شهادت طلبی

محمد بن حسین می گوید: چون به دستور عبیدالله بن زیاد، عمر سعد به کربلا رفت، حضرت امام حسین(علیه السلام) یقین کرد که لشکر کوفه، او را به شهادت خواهند رساند. در این هنگام از میان یاران خود برخاست و به سخنرانی پرداخت. بعد از اینکه پروردگار را ستایش کرد، فرمود: شما می دانید که ما در چه موقعیت سختی قرار گرفته ایم. دنیا تغییر یافته و زشت جلوه کرده و خوبی های آن رو به نابودی است. از دنیا چیزی باقی نمانده، مگر به اندازه اندک آبی که در ته ظرفی باقی بماند.
شما می بینید که به حقیقت عمل نمی شود و از باطل دست بر نمی دارند. در اینجاست که مؤمن شهادت و ملاقات خدا را آرزو می کند. من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز اندوه نمی دانم.

امام حسین(علیه السلام) و حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)

امام حسین(علیه السلام) نقل می کند که رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«للسائل حقّ و إِنْ جاءَ علی فَرَسٍ؛ سائل را حقی است؛ گر چه سوار بر اسب باشد و در همان حال دست به سوی کسی دراز کند و کمکی را طلبد».باز روایت می کند از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود:

«مِنْ حُسْنِ إِسلام المرء قلّه الکلامِ فیما لایعنیه؛ نشانه اسلام نیکوی مسلمان، این است که در اموری که چندان فایده ای برایش ندارد، کمتر سخن می گوید».

باز روایت می کند از جدّ بزرگوارش پیامبر که فرمود: «البخیلُ مَنْ ذُکِرْتُ عنده فَلَمْ یصلِّ علی؛ انسان بخیل کسی است که نام من پیش او برده شود، ولی بر من صلوات نفرستد».

شجاعت امام حسین(علیه السلام)

جمع فراوانی از محدثان و مورخان اهل سنت نقل کرده اند که:

«قاتَلَ الحسینُ یؤمئذٍ وکانَ بطلاً شجاعاً إلی اَنْ اصابَه سهمٌ فی حَنکه فَسقَط عن فرسه فنزل شمرَ فاحتزّ رَأسه فإنّا لله و انا الیه راجعون؛ امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا جنگید و او قهرمانی شجاع بود؛ تا اینکه تیری به حلق مبارک آن بزرگوار رسید. از اسب افتاد و شمر سر حضرت را از تن جدا کرد».

گریه جنّ بر امام حسین(علیه السلام)

عمّار نقل می کند از ام سلمه که گفت: شنیدم که پریان بر امام حسین(علیه السلام) می گریستند و برای او نوحه سرایی می کردند و می گفتند:

مَسَحَ الرسولُ جبینَهُ

فله بریق فی الخدود

أبواه من علیا قریش

و جدّه خیر الجُدود

رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) بر پیشانی حسین(علیه السلام) دست می کشید؛ در حالی که صورت بسیار نورانی داشت. پدر و مادرش از طایفه برجسته قریش بودند و جدّ او از بهترین اجداد است.

سنگ کلیسا

یکی از فرزندان سلیمان از برخی نقل می کند: ما در روم شرقی در حال جنگ با مسیحیان بودیم و در آنجا وارد کلیسایی شدیم و سنگی را در آنجا دیدیم که بر رویش نوشته شده بود:

أَترجو أُُمهٌ قَتَلَتْ حسیناً

شَفاعَهَ جدّه یومَ الحسابِ

از اهل کلیسا سؤال کردیم که این کلیسا چند سال است ساخته شده؟ گفتند سیصد سال قبل از اینکه پیامبر شما مسلمانان به پیامبری برسد.

اعتراف دشمن

عیزار بن حُرَیث می گوید: عمروعاص در سایه کعبه نشسته بود. ناگاه چشم او به امام حسین(علیه السلام) افتاد که از دور می آمد. عمرو گفت: «هذا أحَبُّ أهل الأرض إلی أهل السماءِ الیوم؛ این شخصیت در روزگار ما محبوب ترین انسان در نزد فرشتگان آسمانی است».

امام حسین(علیه السلام) در شعری از اهل سنت

استاد اسماعیل بن عبدالرحمن می گوید: حاکم و حافظ ابوعبدالله، در مجلس استاد ابومنصور حمشاذی که در خانه اش برقرار بود، این چند قطعه شعر را در رثای ابی عبدالله الحسین خواند:

جاءُوا برأسِک یابن بنت محمّدٍ

متزمِّلاً بدمائه تزمیلاً

و کأنّما بک یابن بنت محمدٍ قتلوا

جَهاراً عاقدین رسولاً

قتلوک عطشاناً و لم یترقّبوا

فی قتلکَ التنزیلَ و التأویلا

و یکبّرون بأَنْ قُتلتُ و إنّما

قتلوا بک التکبیر و التهلیلا

ای پسر دختر پیامبر! سر تو را آوردند؛ در حالی که سرخ فام و به خون بدنت آغشته بود. ای پسر دختر پیامبر! تو را کشتند، گویا پیامبر خدا را آشکارا و بی پروا کشتند. تو را به شهادت رساندند؛ در حالی که لب تشنه بودی و رعایت نکردند در حق تو، نه ظاهر قرآن را و نه باطن آن را. از اینکه تو را کشتند، شادمانی کردند و الله اکبر گفتند، اما در حقیقت تو را نکشتند، بلکه شعار اصلی دین را که الله اکبر و لا إله إلاّ الله است، کشتند.

آثار شهادت حسین بن علی(علیه السلام)

خلف بن خلیفه از پدرش نقل می کند که گفت: چون حسین بن علی کشته شد، آسمان تیره و تار گشت و ستارگان آسمان آشکار شدند؛ به طوری که در هنگام عصر ستاره جوزاء را به چشم خود دیدم و خاک سرخ از آسمان بارید.

نضره ازدّیه می گوید: حسین بن علی که به شهادت رسید، از آسمان بر روی خانه ها و دیوارها خون بارید و به من رسید که بارش خون را در خراسان و شام و کوفه نیز دیده اند.

زُهری می گوید: هنگامی که حسین بن علی به شهادت رسید، در هر سنگی از سنگ های بیت المقدس که برداشته می شد، خون تازه ای مشاهده می شد.

پی نوشت ها

الصواعق المحرقه، ابن حجر عسقلانی، ص۱۱۴؛ انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۷
الصواعق المحرقه، ص۱۱۵
همان، ص۱۱۵؛ صحیح بخاری، ج۲، ص۳۰۶؛ شذرات الذَهَب، ج۱، ص۶۶؛ ریحانه رسول الله، ابن عساکر دمشقی، به کوشش محمد باقر محمودی، ص۱
همان، ص۱۱۴؛ تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۱۴
مجمع الزوائد، نور الدین علی بن ابی بکر هیثمی، ج۹، ص۱۸۶
همان
همان؛ ریحانه رسول الله، ابن عساکر دمشقی، ص۵۸
احزاب/۳۳
صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۹۵
عقد الفرید، ج۴، ص۲۸۳
الصواعق المحرقه، ص۱۱۴
عقد الفرید، ج۴، ص۳۸۳
البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج۶، ص۲۳۶
عقد الفرید، ج۴، ص۳۸۳
ریحانه رسول الله ، ص۱۳۰
مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۸۷؛ ریحانه رسول الله، ص۱۶۵؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، تاریخ سال۶۱، ص۱۰۲
مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۹۲؛ تاریخ الاسلام ذهبی، حوادث سال۶۱ تا ۸۰، ص۱۲؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۳
مسند احمد حنبل، ج۱، ص۲۰۱
همان، ص۲۰۱
همان
تاریخ الاسلام، ص۱۴
مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۹۹؛ تاریخ الاسلام، ص۱۷
مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۹۹
تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، از حافظ جمال الدین ابی الحجّاج یوسف المزنی، ج۶، ص۴۰۶
همان، ص۴۴۸
همان، ص۴۳۲؛ تاریخ الاسلام ذهبی، سال ۶۱تا۸۰، ص۱۶، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت
تهذیب الکمال، ج۶، ص۴۳۳؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۸؛ و
همان، ۴۳۴

منبع :ابوالحسن ربانی صالح آبادی؛فرهنگ کوثر – زمستان۱۳۸۶، شماره ۷۲ –

دانلود مجموعه روضه های مرحوم کافی

دانلود مجموعه روضه های مرحوم کافی

 

دانلود مجموعه ارزشمند روضه های مرحوم کافی

(78 رای‌ها)
حمایت مالی جهت حمایت مالی از سایت کلیک کنید

دریافت بارم بندی دین و زندگی(1)، پایه دهم انسانی

باسمه‌تعالی

با عرض سلام و تسلیت ایام سوگواری ابا عبدالله(ع) خدمت شما همکاران گرامی

و همچنین دانش‌آموزان عزیز پایه دهم، برای دریافت بارم بندی دین و زندگی(1)،

  روی لینک ذیل کلیک نمایید:

 

دریافت بارم بندی دین و زندگی(1)، پایه دهم انسانی

دریافت بارم بندی دین و زندگی(1)، پایه دهم دیگر رشته‌ها !!

چرا امام حسين(ع)  براى قيام خود كوفه را انتخاب كرد؟

چرا امام حسين(ع)  براى قيام خود كوفه را انتخاب كرد؟

حركت امام(علیه السلام)  به سمت كوفه، حركتى به سمت شهادت و به هدف دسترسى به آن بود و آن حضرت به خوبى از اين سرنوشت آگاه بود. اين تكليف و وظيفه خاص امام حسين(علیه السلام)  بود كه قابل پيروى براى ديگران و حتى امامان ديگر نمى باشد.


سرویس سبک زندگی فردا: در طول تاريخ اسلام همواره اين پرسش فرا روى محققان و پژوهشگران -اعم از شيعه، سنى و خاورشناس- قرار داشته است و هر يك به فراخور بضاعت علمى، پيش فرض ها و مبانى پذيرفته شده خود، پاسخى به آن داده اند. در این مقاله به نقل از پرسمان به این سوال پاسخ خواهیم داد.
 
چرا امام حسين(ع)  براى قيام خود كوفه را انتخاب كرد؟ 
 
امورى كه اين پرسش را از اهميّت مضاعف برخوردار مى كند، از قرار زير است:
۱. امام حسين (علیه السلام)  در اين حركت سياسى - نظامى خود، در ظاهر شكست خورد و اين شكست عمدتا ناشى از انتخاب كوفه به عنوان محلّ قيام بود.

۲. شخصيت هاى بزرگ آن زمان همانند: عبداللّه  بن جعفر پسر عمو و شوهر حضرت زينب (علیهاالسلام) [۱]، عبداللّه  بن عباس[۲]، عبداللّه  بن مطيع[۳]، مسور بن مخرمة[۴] و محمد حنفيه[5]، امام حسين (علیه السلام)  را از رفتن به عراق و كوفه منع مى كردند و برخى از آنها پيشينه كوفيان در غدر و فريب كارى و تنها گذاشتن امام على(علیه السلام)  و امام حسن (علیه السلام)  را به آن حضرت (علیه السلام)  يادآور مى شدند.

اما آن حضرت به رغم تمامى اين نظرات - كه بعدها در ظاهر درستى آنها آشكار شد - عزم خود را جزم كرده و به سمت كوفه به راه افتاد و در اينجا است كه برخى از مورخان (مانند ابن خلدون) به صراحت نسبت اشتباه كارى سياسى را به امام (علیه السلام) داده اند![۶]

از كلمات برخى از بزرگان همانند ابن عباس، چنين بر مى آيد كه در مقابل كوفه، گزينه هاى ديگرى همانند يمن نيز وجود داشته است. ابن عباس خطاب به امام حسين(علیه السلام)  مى گويد: «اگر حتما اصرار بر خروج از مكّه دارى، به سمت يمن برو كه در آنجا وادى ها و قلعه‌هاى محكمى وجود دارد و سرزمين گسترده اى است و تو مى توانى داعيان و مبلغان خود را از آن سرزمين به نقاط ديگر گسيل كنى».[۷]

چرا امام (علیه السلام)  آن گزينه ها را انتخاب نكرد؟
در مقابل اين مسائل و پرسش ها شخصيت هاى غيرشيعى -اعم از اهل سنّت و مستشرقان- به راحتى و بدون تقيد به پيش فرض ها و مبانى كلامى شيعى (همانند علم غيب و عصمت از خطاى امام (علیه السلام) ) به تجزيه و تحليل قيام پرداخته و با توجه به نتيجه نظامى قيام، احيانا آن حضرت را در حركت خود منتسب به اشتباه كرده اند! اما شيعيان با توجه به مبانى كلامى پيش گفته خود، در صدد تحليل اين حركت امام حسين(علیه السلام)  برآمده و نظريات متعددى ابراز داشته اند كه عمده تلاش هاى آنان در اين راه به دو نظريه زير بازگشت مى كند:

یك. نظريّه شهادت
اين نظريه مبتنى بر امور زير است:
۱. هر يك از امامان شيعه هنگامى كه به امامت مى رسند، صحيفه اى را مى گشايند كه در آن وظيفه الهى خود را تا هنگام شهادت مشاهده مى كنند و مأمور مى شوند بر طبق همان عمل كنند.[۸]

۲. امام حسين (علیه السلام)  هنگامى كه پرونده خود را گشود، در آن وظيفه خود را چنين مشاهده كرد: «قاتِل فاقُتل و تُقْتَل و اخرُج باَقوام للشهادة لاشهادة لهم الا معك»[۹]؛ «بجنگ، بكش و بدان كه كشته مى شوى و همراه با گروه هايى براى شهادت از ديار خود بيرون رو و بدان كه آنان تنها همراه تو به شهادت خواهند رسيد».

بنابراين مشيت الهى از همان آغاز بر شهادت امام حسين (علیه السلام)  قرار گرفته بود و آن حضرت چاره اى جز اجراى اين مشيّت نداشت؛ چنان كه بار ديگر و در آستانه حركت به سمت عراق، اين امر به گونه اى در خواب، به وسيله پيامبر خدا (صلی الله علیه وآله)  بر امام حسين(علیه السلام)  ابلاغ شد و آن حضرت در مقابل محمد حنفيه برادرش -كه از او علّت حركت امام (علیه السلام)  به سمت كوفه را مى پرسيد- جواب داد: پيامبر (صلی الله علیه وآله)  در خواب به نزد من آمد و فرمود: «يا حسين اخرج فان اللّه  قد شاء ان يراك قتيلاً».[۱۰]

طبق اين نظريه[۱۱]، حركت امام(علیه السلام)  به سمت كوفه، حركتى به سمت شهادت و به هدف دسترسى به آن بود و آن حضرت به خوبى از اين سرنوشت آگاه بود. اين تكليف و وظيفه خاص امام حسين(علیه السلام)  بود كه قابل پيروى براى ديگران و حتى امامان ديگر نمى باشد.

بنابراين جاى سؤال و چون و چرا باقى نمى ماند و مسأله اصرار امام (علیه السلام)  بر حركت -به رغم نظر شخصيت هاى بزرگ آن زمان- به خوبى حلّ مى شود؛ زيرا در نظر اينان، امام (علیه‌السلام)  خود بهتر از هر كس، از فريب كارى و غدر و نيرنگ بازى كوفيان آگاه بود و مى‌دانست كه سرانجام او را رها كرده و حتى به جنگش خواهند آمد و سرانجام او را به شهادت خواهند رساند و با اين علم به سمت كوفه حركت كرد تا به قربانگاه خويش رود و به شهادت رسد.

اما اينكه هدف اين شهادت چه بود، بين صاحبان اين نظريه اختلاف است. برخى آن را در راستاى امر به معروف و نهى از منكر به حساب آورده و نثار خون و آبيارى درخت اسلام به وسيله خون امام(علیه السلام)  را، والاترين مرتبه اين وظيفه معرفى كرده اند. اين خون سرانجام باعث پايدارى اسلام و رسوا شدن يزيد و بنى اميه و سرانجام سقوط اين دولت در هفتاد سال بعد (سال ۱۳۲ ق) گشت.

برخى ديگر -كه عمدتا از جامعه احساسى و غير علمى شيعه به حساب مى آيند- بدون هيچ مبناى استدلالى محكم، هدف شهادت را نوعى كفّاره گناهان پيروان امام حسين (علیه‌السلام)  و شفاعت آن حضرت از شيعيانش دانسته اند؛ درست همانند آنچه مسيحيان درباره كشته شدن حضرت مسيح (علیه السلام)  بدان اعتقاد دارند.[۱۲]

عمده اشكالات نظريه شهادت -علاوه بر نقد سندى آن- امورى از قرار زير است:
۱. دستور ويژه داشتن امام حسين(علیه السلام) ، سيره آن حضرت(علیه السلام)  و ديگر امامان را از قابليت اسوه بودن مى اندازد؛ در حالى كه اسوه بودن آن بزرگواران و نيز لزوم پيروى شيعيان از آنان از اصول مسلّم نزد شيعه در همه دوران ها به شمار مى آمده است.

۲. اين مبنا با كلام امام حسين(علیه السلام)  -كه مى فرمايد: «لكم فِىَّ اسوة»[۱۳] (من الگوى شما هستم)- منافات دارد.

۳. گرچه مى توان پيشگويى پيامبران پيشين و پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله)  و نيز امامان قبل از امام حسين(علیه السلام)  را نسبت به شهادت او پذيرفت و گرچه مى توان فى الجمله آگاهى امام(علیه السلام)  از شهادت خويش را از بعضى از عبارات آن حضرت(علیه السلام)  به دست آورد؛ اما از هيچ كلامى نمى توان شهادت را به عنوان هدف امام(علیه السلام)  در حركت و قيام خود استفاده كرد؛ بلكه هدف آن حضرت(علیه السلام)  را بايد از عبارات او به دست آورد كه عبارت زير(در وصيت نامه امام (علیه السلام)  به برادرش محمد حنفيه) گوياترين آنها است:
«... و انما خرجت لطلب الاصلاح فى امّة جدّى، اريد اَن آمر بالمعروف و انهى عن المنكر و اسير بسيرة جدّى و ابى على بن ابى طالب»[۱۴]؛ «خروج من به علّت اصلاح در امت جدّم مى‌باشد، قصد آن دارم كه امر به معروف و نهى از منكر نمايم و به سيره و روش جدّم پيامبر (صلی الله علیه وآله)  و پدرم على بن ابى طالب (علیه السلام)  عمل كنم».

در اين عبارت سه هدف اصلاح طلبى، امر به معروف و نهى از منكر و عمل به سيره پيامبر (صلی الله علیه وآله)  و حضرت على (علیه السلام)  به عنوان اهداف حركت و قيام سيدالشهداء (علیه السلام)  مطرح شده است و سخنى از شهادت در ميان نيست.

دو. نظريه تشكيل حكومت اسلامى
بنا به نوشته برخى از نويسندگان،[۱۵] اين نظريه در آغاز در ميان شيعه به صراحت در عبارات سيد مرتضى معروف به علم الهدى (۴۳۶ ـ ۳۵۵ ق) از علماى قرن چهارم و پنجم شيعه ديده شده است. او در پاسخ سؤالى در مورد حركت امام(علیه السلام)  به كوفه چنين مى نگارد:
«... سرور ما اباعبداللّه (علیه السلام)  براى به دست آوردن حكومت به سوى كوفه نرفت؛ مگر بعد از آنكه از عهود و عقود قوم، اطمينان به پيروزى يافت ...».[۱۶] اين نظريه پس از سيد، در بيان علماى شيعه طرفدارانى پيدا نكرد و بلكه بزرگانى همچون شيخ طوسى، سيد بن طاووس، علامه مجلسى و بيشتر بزرگان با بى مهرى و احيانا مخالفت سنگين روبه رو شد.[۱۷]
 
در دوره معاصر برخى از نويسندگان، بار ديگر سعى در احياى اين نظريه به منظور پاسخ گويى مناسب با روش تحليل تاريخى به شبهات اهل سنّت و مستشرقان نموده اند. اين نظريه در زمان خود به علّت جوّ حاكم بر محافل علمى آن زمان، واكنش هاى تندى را از سوى علما و دانشمندان برانگيخت و حتى شخصيت هايى همانند شهيد مطهرى و دكتر شريعتى نيز آن را نپذيرفتند.[۱۸] اشكال مهم اين نظريه، ناديده گرفتن علم غيب امام(علیه السلام)  بود.

اما اصل نظريه ـ كه حركت امام حسين(علیه السلام) براى تشكيل حكومت اسلامى بوده و چنين كارى مى بايست با قيام عليه يزيد و رسوا سازى غاصبان انجام مى گرفت -مورد تأييد بزرگانى هم چون امام خمينى(رحمه الله) مى باشد. ايشان در موارد متعددى به اين مسأله اشاره كرده و تلاش براى برپايى حكومت صالح دينى را به عنوان يكى از اهداف قيام مقدس عاشورا عنوان كرده اند؛ از جمله:

الف. اولين بار امام در مورخه ۶/۳/۵۰ در نجف اشرف در سخنرانى خود چنين فرمود: «او (امام حسين(علیه السلام) ) مسلم بن عقيل را فرستاد تا مردم را دعوت كند به بيعت تا حكومت اسلامى تشكيل دهد و اين حكومت فاسد را از بين ببرد».[۱۹]

ب. وقتى كه حضرت سيدالشهدا(علیه السلام)  آمد مكّه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسى بزرگى بود، تمام حركات حضرت، حركات سياسى بود، اسلامى ـ سياسى و اين حركت اسلامى ـ سياسى بود كه بنى اميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود اسلام پايمال شده بود».[۲۰]

ج. سيدالشهدا آمده بود، حكومت هم مى خواست بگيرد. اصلاً براى اين معنا آمده بود و اين يك فخرى است و آنهايى كه خيال مى كنند كه حضرت سيدالشهدا براى حكومت نيامده، خير، اينها براى حكومت آمدند؛ براى اينكه بايد حكومت دست مثل سيدالشهدا باشد، مثل كسانى كه شيعه سيدالشهدا هستند، باشد».[۲۱]

در راه اثبات اين مسأله مى توان از دلايلى به قرار زير بهره گرفت:
۱. مهم ترين دليل، سخنان امام حسين(علیه السلام)  است كه در هنگام خروج از مدينه سه هدف اصلاح، امر به معروف و عمل به سيره پيامبر(صلی الله علیه وآله)  و حضرت على (علیه‌السلام)  را به عنوان اهداف قيام خود مطرح مى كند.[۲۲] روشن است كه اصلاح كلان، جز در سايه تشكيل حكومت نمى باشد و مرتبه اعلاى امر به معروف و نهى از منكر با تشكيل حكومت امكان پذير است كه در آن حاكم مشروع، داراى بسط يد و قدرت كافى است. از همه مهم تر سخن از سيره پيامبر(صلی الله علیه وآله)  و امام على(علیه السلام)  است كه نشانگر اشاره آن حضرت(علیه السلام)  به سيره حكومتى آن دو بزرگوار است و بدين گونه داعيه حكومت خواهى خود را در راه ادامه سيره آن دو، اعلام مى دارد.

۲. نوع نامه نگارى هاى كوفيان -كه در آن سخن از لشكرى آماده و نيز نداشتن امام است- نشانگر آن است كه آنان حكومت يزيد را مشروع ندانسته و از امام حسين(علیه السلام) مى‌خواهند تا به كوفه آيد و براى آنها به عنوان امام حكومت كند و آن حضرت به منظور پاسخ گويى به اين نياز اساسى كوفيان، حركت خود را آغاز كرد. به عنوان مثال در يكى از اين نامه ها -كه به وسيله بزرگان شيعى كوفه همانند سليمان بن صرد خزاعى، مسيب بن نجبه و حبيب بن مظاهر نگاشته شده- چنين آمده است: «انه ليس علينا امام، فاقبل لعل اللّه  ان يجمعنا بك على الحق ...»[۲۳]؛ «ما پيشوايى نداريم، به سمت ما بيا كه اميد است خداوند ما را به وسيله تو بر حق مجتمع سازد ...».

۳. پاسخ اوليه امام حسين(علیه السلام)  به اين نامه ها -كه همراه با فرستادن مسلم بن عقيل به كوفه است- نشان از مسأله امامت و تشكيل حكومت دارد. جالب آن است كه آن حضرت در نامه اى هنگام فرستادن مسلم خطاب به كوفيان مى فرمايد: «و قد فهمت كلّ الذى اقتصصتم و ذكرتم و مقالة جلّكم انه ليس علينا امام فاقبل لعل اللّه  ان يجمعنا بك على الهدى و الحق»[۲۴]؛ «من همه آنچه را گفتيد، فهميدم، گفته عمده شما آن بود كه ما امام نداريم...».

با توجّه به اين نامه امام (علیه السلام)  رفتن خود به كوفه را مشروط به تأييد مسلم نسبت به محتواى نامه ها مى كند.[۲۵]

۴. بيان شرايط امام حسين(علیه السلام)  در نامه هاى آن حضرت -كه به خوبى تطبيق و انحصار اين شرايط در خودش، در آنها مشهود است- مى تواند به گونه اى ديگر به كمك اثبات اين نظريه بيايد. جالب آن است كه امام(علیه السلام)  در اين عبارات، بيشتر به بيان ابعاد اجرايى و حكومتى امامت پرداخته و از ابعادى همچون بيان احكام شريعت -كه بعدها برخى امامت را منحصر در آن دانستند- سخنى به ميان نياورده است.

عبارت امام(علیه السلام)  در اين باره كه در ادامه نامه پيشين آن حضرت(علیه السلام)  آمده چنين است: «فلعمرى ما الامام الا العامل بالكتاب و الآخذ بالقسط و الدائن بالحق و الحابس نفسه على ذات اللّه »؛[۲۶] «به جانم سوگند! تنها كسى مى تواند به عنوان امام مطرح باشد كه عالم به كتاب خداوند، اجرا كننده قسط و عدالت، عمل كننده به حق بوده و تمام تلاش‌هاى خود را در راه خداوند انجام دهد».

۵. نوع فعاليت هاى جناب مسلم -كه شامل مواردى همچون بيعت گرفتن از مردم مبنى بر عمل به پيمان خود در يارى رساندن به امام حسين (علیه السلام) [۲۷] و ثبت اسامى بيعت كنندگان در ديوان (به گونه اى كه تعداد آنها را بين دوازده تا هجده هزار نفر نوشته اند)- [۲۸] نيز نشانگر قصد تشكيل حكومت در كوفه از سوى امام(علیه السلام)  مى باشد.

۶. در نامه نگارى هاى طرفداران بنى اميه به يزيد، هنگام روزافزون شدن طرفداران مسلم، مى‌توان اين نكته را دريافت كه آنان در صورت ادامه اين فعاليت ها، كوفه را از دست رفته مى‌ديدند. عبارت زير به خوبى اين مطلب را آشكار مى سازد:

«فان كان لك بالكوفه حاجة فابعث اليها رجلاً قويّا ينفذ امرك و يعمل مثل عملك فى عدوّك»[۲۹]؛ «اگر نياز به كوفه دارى، مردى قوى را به ولايت آن بگمار كه امر تو را اجرا كرده و مانند تو نسبت به دشمنت عمل كند».

۷. گزارش مسلم به امام حسين(علیه السلام)  مبنى بر تأييد انگيزه و عمل كوفيان در يارى آن حضرت -كه موجبات حركت امام (علیه السلام)  به سمت كوفه را فراهم آورد[۳۰]- خود بهترين شاهد بر اين مدّعا است. امام (علیه السلام)  در ميانه راه نامه اى خطاب به كوفيان نگاشت و آن را به وسيله قيس بن مسهّر صيداوى روانه كرد كه در آن ضمن اشاره به تأييد نامه مسلم، حركت خود به سمت كوفه را در هشتم ذى حجه اعلام فرمود و از آنها خواست كه در تلاش‌هاى خود جديت به خرج دهند تا امام (علیه السلام) به شهر آنها برسد:

«... فان كتاب مسلم بن عقيل جاءَنى يخبرنى فيه بحسن رأيكم و اجتماع ملأكم على نصرنا و الطلب بحقنا فسألت اللّه  ان يحسن لنا الصنع و ان يثيبكم على ذلك اعظم الاجر و قد شخصت اليكم من مكّة يوم الثلثا لثمان مضين من ذى الحجّة يوم التروية فاذا اقدم عليكم رسولى فانكمشوا امركم و جدّوا فانى قادم عليكم فى ايّامى هذه»[۳۱]؛ «... نامه مسلم به من رسيد كه از حُسن رأى شما و اينكه همه آماده يارى ما هستيد و حق ما را از دشمنان ما خواهيد گرفت، حكايت مى كرد. از خداوند مى خواهم كارهاى ما را نيكو گرداند و به شما پاداش بزرگ عنايت كند. به تعقيب اين نامه در روز سه شنبه هشتم ذى حجه كه روز ترويه بود، از مكه به جانب شما حركت كردم. به مجردى كه فرستاده من بر شما وارد شد، با سرعت خود را آماده سازيد و در كار خود جدّيت كنيد كه من به همين زودى بر شما وارد خواهم شد».

چند اشكال:
مهم ترين اشكال هاى اين نظريه دو اشكال عمده از قرار زير است:
۱. اين نظريه با مبانى كلامى شيعه -كه امام را عالم به غيب مى داند- در تناقض است.

۲. اين نظريه به امام(علیه السلام)  نسبت خطا و اشتباه كارى مى دهد كه با عصمت آن حضرت، در تضاد است. به نظر مى رسد اين اشكال، مهم ترين دليل روى گردانى جامعه شيعى از اين نظريه است.

پاسخ به اين اشكال مستلزم ورود در مباحث كلامى شيعه، همچون مدلول و محتواى علم غيب و عصمت، طريقه اثبات آنها و چگونگى رفع تناقض آن دو در هنگام چالش با واقعيت هاى تاريخى، مى باشد. امّا از آنجا كه ما را از مسير خود -كه تحليل بر اساس شيوه هاى تاريخى است- دور مى كند، به آن نمى پردازيم. البته متذكّر مى شويم كه با مبانى كلامى نيز امكان پذيرفتن اين نظريه وجود دارد؛ چنان كه تحليل شخصيت هايى همچون امام خمينى(رحمه الله)  نيز بر اين اساس است. اقدام براى تشكيل حكومت «وظيفه» است و بايد همراه با تدبير، اتمام حجت، درايت و همراه سازى ديگران انجام گيرد. اما «نتيجه» با خدا است و بايد به آن رضايت داد و حتى اگر علم به «نتيجه» داشته باشيم، با اقدام بر انجام «وظيفه» منافات ندارد؛ زيرا كسى كه بر اساس حق، حركت مى كند، شكست او مقطعى است و پيروزى نهايى در طول تاريخ با حركت حق طلبانه است.

طبق اشكال گفته شده، عدم موفقيت امام حسين(علیه السلام)  در اين هدف (تشكيل نشدن حكومت اسلامى و بلكه خيانت و فريب كارى نامه نگاران) حاكى از برآورد نادرست امام (علیه السلام)  از كوفيان و مردمان آن بوده و درستى نظر شخصيت هاى آن زمان همانند ابن عباس را اثبات مى كند!

در پاسخ به آنان مى توان با تحليل تاريخى و واقع بينانه عقلانيت حركت امام حسين(علیه‌السلام)  را اثبات كرد.

عقلانيت حركت امام حسين (علیه السلام) :
اگر يك شخصيت سياسى با در نظر گرفتن شرايط مختلف و تحقيق كافى درباره يك تصميم، سرانجام منطقا به نتيجه اى رسيده و بر اساس آن تصميمى گرفت؛ و در اين ميان عاملى كاملاً غيرمنتظره مانعى در اجراى پيش بينى او ايجاد كرد، نمى توان آن شخصيت را متهم به خطاكارى كرد.

ما معتقديم در آن مقطع تاريخى، امام حسين(علیه السلام) به خوبى اوضاع كوفه را زير نظر گرفت. آن حضرت در زمان معاويه حاضر نشده بود به كوفيان پاسخ مثبت دهد و صريحا تقاضاى آنها را ردّ كرده[۳۲] و حتى برادرش محمد حنفيه را از پاسخ گويى مثبت به اين نامه ها بازداشته بود.[۳۳] در اين هنگام نيز به مجرد وصول اين نامه ها به آنان اعتماد نكرد؛ بلكه به منظور دريافتن صحّت و سقم ادّعاى كوفيان، پسرعموى خود مسلم بن عقيل را به آن سامان گسيل داشت و پس از آنكه مسلم بيش از يك ماه در آن سامان توقف كرد و از نزديك با اوضاع آنجا آشنا شد و به اين نتيجه رسيد كه اوضاع براى ورود امام حسين(علیه السلام)  مناسب است و اين را در نامه خود به امام(علیه السلام)  نگاشت؛ آن حضرت به سمت اين شهر حركت كرد. البتّه حركت زود هنگام امام(علیه السلام)  در ايام حج را بايد معلول خطر جانى براى آن حضرت در مكّه به حساب آورد.

در اين ميان عامل غيرمنتظره اى كه پديد آمد، بركنارى نعمان بن بشير و جايگزينى عبيداللّه  بن زياد به جاى او در كوفه بود كه هيچ شخصيت سياسى نمى توانست اين عامل را پيش بينى كند؛ بلكه ظاهر اوضاع، كاملاً خلاف اين مطلب را نشان مى داد؛ زيرا درباره رابطه ميان يزيد و ابن زياد چنين گفته شده است: يزيد بر او خشمگين بوده[۳۴] و در صدد عزل او از حكومت بصره بوده است.[۳۵] حتى در بعضى از منابع چنين آمده است: «كان يزيد ابغض الناس فى عبيداللّه  بن زياد»[۳۶] (يعنى يزيد دشمن ترين مردمان نسبت به ابن زياد بود).

با وجود اين عامل اگر مسلم و يارانش نيز مانند ابن زياد مى توانستند از اهرم هاى فشار، تهديد و تطميع استفاده كنند و به سامان دهى بيعت كنندگان مى پرداختند و از عوامل مختلف اقتصادى، سياسى، اجتماعى و روانى بهره مى گرفتند (چنان كه ابن زياد بهره گرفت)، امكان پيروزى آنان در كوفه بسيار بود.

حتى اگر مسلم در فرصت استثنايى كه براى او پيش آمد، به پيشنهاد شريك بن اعور و عمارة بن عبدالسلول عمل نموده و ابن زياد را در خانه هانى ترور مى كرد،[۳۷] مى توانست به خوبى بر اوضاع مسلّط شود.

در اينجا است كه مى توانيم بگوييم: شناخت امام حسين(علیه السلام)  از مردم كوفه، واقع گراتر از شناخت امثال ابن عباس بود؛ زيرا اوّلاً شناخت ابن عبّاس مربوط به دوران امام على(علیه السلام)  و حكومت امام حسن(علیه السلام)  (يعنى حداقل بيست سال قبل) بود؛ در حالى كه شناخت امام(علیه السلام)  مربوط به زمان حال بود.

دوم اينكه اين شناخت علاوه بر آنكه از نوشته هاى بزرگان شيعه -همچون سليمان بن صرد و حبيب بن مظاهر- به دست آمده بود؛ به وسيله نماينده مستقيم امام(علیه السلام)  (مسلم) نيز تأييد شده بود؛ در حالى كه ابن عباس و ديگران چنين ابزارهايى را براى به روز كردن شناخت خود در اختيار نداشتند.

تذكر اين نكته لازم است كه شرايط كوفه در اين زمان، چنان با اوضاع كوفه بيست سال قبل متفاوت شده بود كه انگيزه هاى لازم را براى همراهى كوفيان با امام حسين(علیه السلام)  فراهم آورده و احتمال عقب نشينى و فريب كارى آنان را در اذهان كمتر متبادر مى ساخت؛ زيرا:

يكم. كوفه در رقابت با شام بر سر مركزيت دنياى اسلام شكست خورده و مركزيت از كوفه به شام منتقل شده بود. سياست امويان در هر چه عقب نگاه داشتن كوفه، آنان را وادار مى كرد تا به گونه اى درصدد احياى عظمت گذشته باشند.

دوم. سختگيرى همه جانبه حكومت اموى در اين دوره نسبت به كوفيان و به ويژه شيعيان، آنان را در اقدام جدى عليه امويان مصمم تر مى ساخت.

سوم. شناخت قبلى كوفيان نسبت به شخصيت يزيد و مقايسه او با امام حسين(علیه السلام) ، آنان را بر تصميم خود مبنى بر نپذيرفتن حكومت او هر چه راسخ تر مى كرد.

در اينجا نيز بايد توجه داشت كه عواملى همچون ضعف حكومت مركزى (حكومت شام) به عللى همچون كم تجربگى يزيد و غيرقابل مقايسه بودن شخصيت دينى، سياسى و اجتماعى او در برابر پدرش معاويه و نيز ضعف حكومت كوفه (كه متولّى آن شخصيت ضعيفى همچون نعمان بن بشير بود)، احتمال موفقيّت امام حسين(علیه السلام)  را در تشكيل حكومت در كوفه و توان مقابله با حكومت مركزى شام بيشتر مى كرد.

بنابراين مى توان نتيجه گرفت كه از نقطه نظر تحليل تاريخى، تصميم امام(علیه السلام)  بر حركت به سمت كوفه -با توجّه به موقعيّت آن حضرت و وضعيت كوفه و مردمان آن و اوضاع حكومت مركزى شام- تصميمى كاملاً درست بوده است و اگر عوامل ناشناخته و غيرمنتظره پديد نمى آمد، اين حركت منجر به پيروزى ظاهرى امام (علیه السلام)  نيز مى گشت.

پی نوشت‌ها :
[۱]. ابن اعثم كوفى، الفتوح، ج ۵، ص ۶۷.
[۲]. همان، ص ۶۶.
[۳]. البداية و النهاية، ج ۸، ص ۱۶۲.
[۴]. همان، ص ۱۶۳.
[۵]. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۴۶.
[۶]. مقدمه بن خلدون، ص ۲۱۱.
[۷]. ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج ۲، ص ۵۴۵.
[۸]. اصول كافى، ج ۲، صص ۲۸ ـ ۳۶. باب «ان الائمة(علیهم السلام)  لم يفعلوا شيئا و لا يفعلون الا بعهدٍ من اللّه  عزوجل ...».
[۹]. همان، ص ۲۸، ح ۱.
[۱۰]. لهوف، ص ۸۴.
[۱۱]. براى آگاهى از سير تاريخى اين نظريه و بزرگان معتقد به آن ر.ك: شهيد فاتح درآيينه انديشه، محمد صحتى سردرودى، صص ۲۰۵ ـ ۲۳۱.
[۱۲]. شهيد فاتح، ص ۲۳۹.
[۱۳]. تاريخ طبرى، ج ۵، ص ۴۰۳.
[۱۴]. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹؛ ابن اعثم، الفتوح، ج ۵، ص ۲۱. در منبع اخير در ادامه اين جمله نيز آمده است: «و سيرة الخلفاء الراشدين المهديين».
[۱۵]. شهيد فاتح، ص ۱۶۹.
[۱۶]. همان، ص ۱۷۰، به نقل از: تنزيه الانبياء، ص ۱۷۵.
[۱۷]. براى اطلاع تفصيلى از گوشه اى از مخالفت ها ر.ك: شهيد فاتح، صص ۱۸۴ ـ ۱۹۰ و نيز صص ۲۰۵ ـ ۲۳۱.
[۱۸]. براى آگاهى از گوشه اى از اين مخالفت ها و واكنش هاى گسترده ر.ك: رسول جعفريان، جريان‌ها و جنبش هاى مذهبى ـ سياسى ايران، ص ۲۰۸ ـ ۲۱۴.
[۱۹]. صحيفه نور، ج ۱، ص ۱۷۴.
[۲۰]. همان، ح ۱۸، ص ۱۳۰.
[۲۱]. همان، ج ۲۰، ص ۱۹۰.
[۲۲]. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹.
[۲۳]. وقعة الطف، ابى مخنف، ص ۹۲.
[۲۴]. وقعة الطف، ابى مخنف، ص ۹۱.
[۲۵]. همان: «فان كتب اِلَىَّ انه قد اجمع رأى ملأكم و ذوى الفضل و الحجى منكم على مثل ما قدمت عَلَىَّ به رسلكم و قرأت فى كتبكم اقدم عليكم و شيكا ان شاء اللّه ».
[۲۶]. همان.
[۲۷]. تاريخ يعقوبى، ج ۲۰، ص ۲۱۵ و ۲۱۶.
[۲۸]. مروج الذهب، ج ۳، ص ۶۴؛ شيخ مفيد، الارشاد، ص ۳۸۳.
[۲۹]. وقعة الطف، ص ۱۰۱.
[۳۰]. وقعة الطف، ص ۱۱۲: «فان الرائد لا يكذب اهله و قد بايعنى من اهل الكوفة ثمانية عشر الفا فعجل الاقبال حين يأتيك كتابى فان الناس كلهم معك ليس لهم فى آل معاوية رأى و لا هوى ...».
[۳۱]. الارشاد، ص ۴۱۸.
[۳۲]. دينورى، الاخبار الطوال، ص ۲۰۳.
[۳۳]. ابن كثير، البداية و النهاية، ج ۸، ص ۱۶۳.
[۳۴]. تاريخ طبرى، ج ۵، ص ۳۵۶ و ۳۵۷؛ الكامل فى التاريخ، ج ۲، ص ۵۳۵.
[۳۵]. ابن مسكويه، تجارب الامم، ج ۲، ص ۴۲؛ البداية و النهاية، ج ۸، ص ۱۵۲.
[۳۶]. سبط ابن جوزى، تذكرة الخواص، ص ۱۳۸.
[۳۷]. الكامل فى التاريخ، ج ۲، ص ۵۳۷.

مهمترین انگیزه های امام حسین(ع) برای قیام چه بود؟

 

بزرگترین انگیزه قیام امام حسین علیه السلام مسئله امر به معروف و نهى از مـنکر است که این دو از مـهمـتـرین ارکان دین است و امـام عـلیه السلام در درجه اول مسئول اجراء این امر مهم اسلامى است.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛ این سؤال مطرح است که چرا با وجود شناخت امام از مردم و قدرت بنی امیه چرا امام حسین قیام کرد و مانند امام حسن با حکومت کنار نیامد؟ چند نمونه از علل را در ذیل می آوریم:

1. امر به معروف و نهى از منکر

بزرگترین انگیزه قیام امام حسین علیه السلام مسئله امر به معروف و نهى از مـنکر است که این دو از مـهمـتـرین ارکان دین است و امـام عـلیه السلام در درجه اول مسئول اجراء این امر مهم اسلامى است .

چنانکه در وصیت به برادرش محمد بن حنفیه اعلان فرمود :« قـیام مـن بر مبناى تمایلات نفسانى نیست ، من به منظور طغیان و فساد و تباهى و ستم خـروج نمـى کنم بلکه انگـیزه ام اصلاح امـت جدم رسول خدا است و مقصود و منظورم امر به معروف و نهى از منکر است» 1

چـون بنى امـیه این دو رکن بزرگ و مـهم اسلامـى را متزلزل ساخته بودند که نه تنها امر به معروف و نهى از منکر متروک گشته بود بلکه معروف منکر و منکر معروف تلقى مى شد و امام علیه السلام در این مسیر مکرر به این حقیقت اشاره فـرمـود که اولین بار در سخـنرانى حضرت در منزل ذى حسم و برخورد با حر و سپاهیانش فرمود:

« مـگـر نمـى بینید که به حق عـمـل نمـى شود و از باطل جلوگـیرى نمـى شود مـؤمن باید براى اجرا این مهم مشتاق دیدار پروردگارش باشد .» 2

و لذا حسین عـلیه السلام به مـیدان جهاد قدم نهاد تا این اساس و پایه مهم اسلامى را استوار سازد و اسلام محکم و مستحکم بماند.

2 ـ زنده کردن ارزشهاى اسلامى

حکومت اموى سعى بلیغ می نمود که ارزشهاى اسلامى را که کرامت انسانها بدان بستگى دارد مـحو و نابود ساخـتـه و ضد ارزشها را که در جاهلیت بدان افتخار مى کردند و ارج مى نهادند جایگزین ارزشهاى اسلامى نماید!

از جمله ارزشهایى که اسلام روى آن زیاد سرمایه گذارى کرده و حکومت بنى امیه با تمام قدرت در محو و اضمحلال آن ایستادگى مى کرد این امور است :

الف ـ وحدت اسلامى :

پـیامـبر اکرم صلى الله علیه و آله براى ایجاد وحدت و برادرى اسلامى سعى و کوشش وافـى مـبذول مـى فـرمـود ولى مـعـاویه از طرق مختلف مخصوصا از طریق احیاى تعصبات قبیله اى و وادار کردن شعراى قبایل بر هجو قبیله رقیب و خانواده هاى آنان وحدت اسلامـى را ریشه کن مـى کرد تـا جائیکه یزید یکى از شعـراى زمـان بنى امـیه انصار و مـردمـى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را در مدینه جاى دادند و حمایت کردند هجو می کند.

اگـر در اشعـار شعـراى امـوى دقـت شود روشن تـرین اثـرات آن همـان قـذف و هجو قـبایل و خـانواده هاى رقـیب آنان است . در اشعار شعراى معاصر اموى کمترین اثرى از فضائل انسانى و آثار خوب اجتماعى و اخلاق اسلامى دیده نمى شود.

حسین علیه السلام براى احیاى آثار و اخلاق اسلامى قیام کرد.

و نیز اخـتـلافـاتى که بین اعراب و اصیل و موالى به وجود آوردند که عرب کتابهایى در انتـقـاد بر مـوالى یعـنى اقـوامـى که از ایران و سایر کشورهاى غیر عربى در عراق و کشورهاى عربى زندگى مى کردند تصنیف و تالیف کردند و بر عکس موالى کتابهایى علیه اعراب نوشتند که این حرکت برخلاف مقررات و موازین اسلامى بوده و وحدت اسلامى را مختل مى کرد.

ب ـ حریت :

چـنانکه مـى دانیم و در تـواریخ مـذکور است در دوران حکومـت امـوى ، سفـره قـتـل و شمـشیر یگانه حاکم در این دستگاه مستبد بود که بدون رسیدگى به حق و حقیقت سفـره قـتـل گـستـرده مـى شد و جلاد به دستـور حاکم بیگـناهى را به قتل مى رسانید، چنانکه حجاج بن یوسف ثقفى یکى از حکام زمان عبدالملک مى گفت : از غذا و طعـام وقـتـى لذت مـى برم که انسانى را ببینم در خـون خـود دست و پا مى زند و من مـشغول طعام باشم در چنین محیطى هیچ کس را قدرت و جرئت آن نبود که به نحوه کردار و رفتار ناشایست حکام انتقاد نماید و یا به دفاع از حقوق از دست رفته خود پردازد.

حسین علیه السلام قیام کرد تا به انسانهاى زیر بار ظلم و ستم بیاموزد که چگونه مى تـوانند به حقـوق خـود برسند و حریت و آزادى از دست رفته را باز یابند، و تاریخ گـویاى این مطلب است که هنوز چند ماهى از شهادت حسین علیه السلام بیش نگذشته بود که قیام ها یکى پس از دیگرى شروع شد تا حکومت اموى را ریشه کن نمود.

آرى مـردم با شهادت حسین علیه السلام درس آزادى و آزادگى را از دانشگاه خون و شهادت کربلا آموختند و براى بدست آوردن حریت بپا خاستند.

ج ـ اخلاق اسلامى و انسانى :

از زمـان رحلت رسول خـدا صلى الله عـلیه و آله هیچ یک از خلفاء همانند على علیه السلام به فکر تربیت روحى و اخلاقى جامعه نبودند اما آنقدر مشکلات براى حضرت على عـلیه السلام ایجاد کردند که نتـوانست راهى را براى تنویر افکار عمومى و اخلاق اسلامى و هدایت روحى جامعه پیش گرفته بود به مقصد برساند.

و در زمان حکومت اموى نه تنها در مسیر تربیت جامعه قدمى برنداشتند بلکه مى کوشیدند تا جامعه را به فساد بکشانند زیرا حکومتهاى فاسد با جامعه صالحه نمى توانند کنار بیایند چه که مردم صالح و شایسته همواره مخالف حکومت هاى ضد خدایى هستند از این رو کوشیدند تا مردم را همانند خود بسازند و لذا مردم در این دوران بحکم (( النّاس على دین ملوکهم )) نه تنها پاى بند به صلاح نبودند بلکه ترسی هم از ارتکاب فساد در آنها نبود و مـظاهر فساد اخلاق از قبیل دروغ ، نقض عهد، لهو و لعب در همه جا به چشم مى خورد، چنانکه رئیس حکومت اموى معاویة بن ابى سفیان پس از پیمان با حضرت حسن بن على علیه السلام اظهار داشت که به هیچ یک از شرایطى که در قرارداد به نفع حسن بن على قرار داده عـمـل نخـواهد کرد و حاکم کوفـه نیز به امـانى که به مـسلم بن عقیل داده بود وفا نکرد.

و مردم کوفه که با همین سیره نشو و نما کرده بودند به سادگى پشت پا به همه وعده هایی که به حسین علیه السلام داده بودند زدند و منکر همه نامه هاى خود شدند و چه ننگى بالاتـر از این که فـرزند پـیغـمـبر و سید جوانان اهل بهشت را براى قبول مسئولیت پیشوایى خود دعوت نمایند و اصرار ورزند که اگر نیایى در پیشگاه خدا با تو احتجاج خواهیم کرد و چون دعوت آنان را پذیرفت در مقابلش صف آرائى نموده و خونش را بریزند.

امـام عـلیه السلام در روز عـاشورا خطاب به مردم کوفه فرمود: اى شیث بن ربعى و اى حجار بن ابجر و اى قیس بن اشعث و اى زید بن حارث آیا شما به من ننوشتید که میوه هاى ما رسیده و باغات ما سرسبز است اگر بسوى ما بیایى بر سپاه مجهزى وارد خواهى شد؟

این تیره بختان با کمال وقاحت و بدون هیچ شرم و حیا گفتند: ما چنین نامه هائى ننوشتیم!

امام متعجّبانه فرمود: آرى به خدا قسم نوشتید و لذا تن به شهادت داد تا اخلاق اسلامى و انسانى را که در جامعه آن روز مرده بود زنده کند.

حل تمرینات منطق سوم جدید

حل تمرینات منطق سوم جدید
http://s5.picofile.com/file/8152932200/%D8%AD%D9%84_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%AA_%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82_%D8%B3%D9%88%D9%85_%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%8193.pdf.html
 
پاسخ نامه تمرینات کتاب منطق جدید التالیف سال سوم متوسطه به شرح ذیل می باشد:
صفحه 4
سوال:
1- قدرت تفکر و اندیشه بشر است.
 
 
٢- مقصود از نطق، تفکر و تعقل است که در سخن گفتن تجلی می کند.
3- ارسطو
4- منطق دانشی است که طرز کار ذهن را در عمل تفکر تشریح میکند تا انسان با آگاهی از طرز کار ذهن، بهتر از آن استفاده نماید.
تکمیل:
الف) قواعد حاکم             ب) علم منطق
 
صفحه 9
بررسی و نقد1
1- رسم تام
2- حد تام (ترجمه عبارت حیوان ناطق است)
3- رسم تام (ضاحک عرض خاص انسان است)
4- تعریف به اعم
صفحه 11
1- به عهده دانش آموز است. دبیر محترم بر اساس 5 قاعده تعریف مورد ارزیابی قرار دهد.
2- الف- غلط، زیرا تعریف به اعم است، لوزی را نیز در بر می گیرد.
    ب- غلط، زیرا تعریف به اعم است، سیارات دیگر نیز به دور خورشید می گردند.
     ج- غلط، زیرا کوچکترین عدد زوجی که بر دو قابل قسمت است عدد 2 می باشد نه عدد 4.
3- به عهده دانش آموز است. توسط دبیر بر اساس 5 قاعده تعریف مورد ارزیابی قرار گیرد.
1- با توجه به اینکه در درس دوم دانش آموزان هنوز با اقسام تعریف آشنا نشده اند لذا ذکر آن اقسام برای دانش آموزان ضروری نیست. فقط برای اطلاع دبیران محترم نوشته شده است.
 
صفحه 13
تفکیک:
1- مفاهیم کلی: معلم، انسان، عدالت، شکل سه ضلعی، شعر، تضاد، دیو، مثلث، عبرت، وحی، کتاب درسی، سینما، مسجد، دایره، کره، لباس سفید، حیوان، آب، گربه، مسلمان، حیوان ناطق، کتاب،
2- مفاهیم جزئی: حافظ (شاعر معروف)، قله دماوند، خلیج فارس، سلمان فارسی، مشهد ( از شهرهای ایران، محل شهادت امام هشتم (ع))
 
صفحه 14
تطبیق:
به ترتیب: عموم و خصوص مطلق، تباین، عموم و خصوص من وجه، تساوی
الف) تساوی: مثلث= شکل سه ضلعی، انسان= حیوان ناطق،
ب) تباین: دایره و مثلث، حیوان و کتاب و ......
ج) عموم و خصوص مطلق: کتاب> کتاب درسی، حیوان > انسان، حیوان> گربه، انسان> مسلمان، انسان> معلم، حیوان> معلم،
د) عموم و خصوص من وجه: لباس وسفید، مسلمان و معلم،
 
صفحه 16
تمرین:
1- انسان: حیوان) جسم نامی) جسم) جوهر ( فصل های اجناس بالاتر نیز ذاتی انسان هستند.)
2- گربه: حیوان) جسم نامی) جسم) جوهر) ( فصل های اجناس بعید نیز ذاتی گربه هستند.)
3- مربع: شکل) کم متصل ثابت)* کم متصل) کم ( فصل های اجناس بعید نیز ذاتی مربع هستند.)
4- آب: مایع) جسم غیر نامی (جماد) جسم) جوهر ( فصل های اجناس بعید نیز ذاتی آب هستند.)
مفاهیم عرضی هریک از موارد فوق بسیار است.
* کم متصل ثابت (= کم متصل قار) به معنای اندازه پیوسته ثابت است که در مقابل کم متصل غیر ثابت مانند زمان قرار دارد.
 
صفحه 19
تمرین 1-
 
 
گربه
انسان
مستطیل
اسب
گل سرخ
لوزی
مثلث
سنگ
سیب
شربت
اراده
*
*
 
*
 
 
 
 
 
 
چهارضلع
 
 
*
 
 
*
 
 
 
 
سه زاویه
 
 
 
 
 
 
*
 
 
 
سه ضلع
 
 
 
 
 
 
*
 
 
 
جسمانیت
*
*
 
*
*
 
 
*
*
*
حیوان
*
*
 
*
 
 
 
 
 
 
مایع
 
 
 
 
 
 
 
 
 
*
کشاورز
 
*
 
 
 
 
 
 
 
 
شیهه کشنده
 
 
 
*
 
 
 
 
 
 
 
مفاهیم جزئی نه کاسب است ( منشا حصول علم دیگر نیست) و نه مکتسب ( از علوم دیگر حاصل نمی آید)، یعنی یک ادراک جزئی از آن جهت که جزئی است موجب تولید و حصول هیچ گونه ادراک دیگری نیست. لذا مفاهیم جزئی در تعریف به کار نمی آیند و قابل تعریف نیز نیستند.
 
صفحه 22
تفکیک و تقسیم
1- حیوان ( گنجشک، سگ، انسان، طوطی)
2- گیاه ( خرما، گندم، کرفس، سیب)
3- خط ( خط منحنی، خط مستقیم)
4- شکل ( ذوزنقه، دایره)
 
صفحه 23
تفکیک و تقسیم:
 
 
مفهوم
عرض عام
عرض خاص
انسان
سیاه، سفیدی، راه رفتن، خوابیدن
خندیدن، آرزو داشتن، گریه کردن
سگ
سیاه، سفیدی* سرد بودن، سخت بودن
 
گربه
سیاه، سفیدی، راه رفتن، خوابیدن
 
آب
سرد بودن
 
 
 
صفحه25
تمرین 2و1:
 
 
جنس ( مشترک)
فصل
عرض خاص
عرض عام
سگ
حیوان
واق واق کردن
 
راه رفتن، خوابیدن و...
گربه
حیوان
میو میو کردن
 
راه رفتن، خوابیدن و...
 
3- مربع: شکل) کم متصل ثابت) کم متصل) کم
    دایره: شکل) کم متصل ثابت) کم متصل) کم
    سفیدی: رنگ) کیف مبصر) کیف محسوس) کیف
* در این کتاب سفیدی و سفید و نیز سیاهی و سیاه به یک معنا هستند و دقتی که منطق دانان اسلامی در تفکیک آنها در بحث مشتق داشته اند مورد نظر نیست.
چهار: کم منفصل) کم
شادی: کیف نفسانی) کیف
4- نمی توان از تعریف دست کشید ولی همیشه نمی توان برای مفاهیم تعریف منطقی ارائه کرد و از ملاک های تعریف استفاده کرد. مثلا برای مفاهیمی مثل مدرسه و معلم و .... فقط می توان تعریف اعتباری ارائه کرد.
 
صفحه 26
انجام نمونه:
1- دو خط موازی: دو خطی هستند که هر قدر امتداد یابند همدیگر را قطع نمی کنند. ( تعریف اعتباری است نه حقیقی منطقی)
2- جسم: جوهر قابل ابعاد ثلاث ( حد تام)
3- گیاه: جسم نامی ( حد تام)
4- قلم: جسمی که با آن می توان روی شی ء متناسب با آن ( مثل کاغذ یا پارچه) نوشت.
5- مربع: شکل دارای چهار ضلع مساوی عمود بر یکدیگر. ( حد تام)
 
صفحه 29
1-
- درست ( رسم ناقص) ( جنس بعید + عرض خاص)
- غلط ( راه رونده بودن عرض عام است ولذا تعریف عمومیت دارد و غیر انسان را نیز در برمیگیرد.)
- غلط ( تعریف دوری است، به لحاظ اعتباری قابل قبول است)
- غلط ( وفادار بودن و داشتن قدرت پویایی قوی عرض عام است)
 
2-
- کتاب: چیزی است متشکل از صفحات که روی آنها به انحاء مختلف مطالبی نوشته شده یا نقش بسته است.
- مربع: شکل دارای چهار ضلع مساوی عمود بر هم ( حد تام)
- انسان: حیوان ناطق ( حد تام)
- خورشید: سیاره نورانی که سیاره مرکزی هر منظومه به شمار می رود.
- آب: مایع بی رنگ بی بوی بی مزه
- معلم: کسی که به شکلی آموزش مخاطب خود را بر عهده دارد.
 
3-
- مثلث: حد تام
- چهار: رسم تام
- حیوان: حد ناقص
- انسان: رسم ناقص
 4- این تمرین بر عهده دانش آموز است.
 
صفحه 32
دسته بندی:
قدم دوم:
1- ب، ج
2- د
3- الف، ه، و
4- ه، و
5- الف
 
قدم سوم:
1)
- آیا سر وقت نماز می خوانید؟
- چه هوای خوبی!
2)
- هوا گرد است.
- آب بسیار مرتفع و سر سبز است.
3)
- اضلاع مستطیل دو به دو با هم برابرند.
- لوزی پهار ضلع مساوی ندارد.
4)
- زمین کروی است.
- کره ی ماه دارای جو نیست.
5)
- مربع سه ضلع دارد.
- زوایای مثلث 360 درجه است.
صفحه 34
تشخیص:
1- عدد زوج/ قابل قسمت بر دو
2- انسان ها/ سپاسگزار نعمت ها
3- دانا باشید/ توانا هستید ( قضیه ی شرطی)
4- کسی که خدا را فراموش کرده/ فراموش کننده ی خود
5- تهران/ پایتخت ایران
6- کسی که آبادانی ایران را می خواهد/ باید محیط زیست را سالم نگه دارد ( قضیه شرطی)
7- مومن/ کاهلی کننده در نماز
8- خوب درس بخوانم/ در امتحان نگرانی نخواهم داشت ( قضیه شرطی)
 
صفحه 38
تطبیق:
1- شخصیه: ابن سینا
2- شخصیه: این بیمار
3- شخصیه: او
4- موجبه ی کلیه: انسان
5- موجبه ی کلیه: (چون یک قانون است)، انسان عاقل
6- سالبه ی کلیه: انسان
7- موجبه ی کلیه: شیوه ی کافران
8- سالبه ی کلیه: ظلم
 
صفحه 40
تفکر:
هرگاه انسان از کلماتی مثل (( اگر)) و (( آنگاه)) استفاده کند، به هر حال یک نوع رابطه میان مقدم و تالی فرض کرده است. حتی اگر این رابطه واقعی نباشد. بنابراین ادات شرط آنجایی استفاده می شوند که نوعی از رابطه مورد توجه باشد مثل: - اگر آب را حرارت بدهی تبخیر می شود ( رابطه حقیقی و واقعی) - اگر خدا را اطاعت کنی رستگار می شوی ( رابطه حقیقی و واقعی) - اگر به جادوگران مراجعه کنی هدایت می شوی ( رایطه غیر حقیقی که حقیقی پنداشته شده و لذا غلط است.)
 
صفحه 42
تطبیق:
1- عدد زوج است             فرد نیست
2- عدد زوج نیست            فرد است.
3- فرد نیست             عدد زوج است.
4- فرد است             عدد زوج نیست.
 
صفحه 43
تطبیق:
1- در لحظه تحویل سال اگر در شیراز باشیم در اصفهان نخواهیم بود.
2- در لحظه تحویل سال اگر در شیراز نباشیم معلوم نیست کجا هستیم.
3- در لحظه تحویل سال اگر در اصفهان باشیم در شیراز نخواهیم بود.
4- در لحظه تحویل سال اگر در اصفهان نباشیم معلوم نیست کجا هستیم.
تطبیق:
1- نتیجه اعمال ما اگر در دنیا به ما برسد ممکن است در آخرت هم به ما برسد.
2- نتیجه اعمال ما اگر در دنیا به ما نرسد آنگاه در آخرت به ما خواهد رسید.
3- نتیجه اعمال ما اگر در آخرت به ما برسد ممکن است در دنیا هم به ما رسیده باشد.
4- نتیجه اعمال ما اگر در آخرت به ما نرسد آنگاه در دنیا به ما می رسد.
 
صفحه 44
تمرین:
1- سه زاویه مثلث مساوی باشند ( شرطی متصل)
2- خدا را یاری کنید ( شرطی متصل)
3- ( شرطی منفصل مانع الرفع)*
4- ( شرطی منفصل مانع الرفع)
5- شرطی منفصل حقیقی
6- فرهنگ یک کشور اصلاح بشود. ( شرطی متصل)
7- کسی که دنبال کمال نباشد. ( شرطی متصل)
 
صفحه 48
ذکر نمونه:
1- هر ایرانی آسیایی است (ص)             هیچ ایرانی آسیایی نیست ( ک)
2- هر مسلمانی بودایی است ( ک)             هیچ مسلمانی بودایی نیست ( ص)
هر سنگی سفید است (ک)             هیچ سنگی سفید نیست (ک)
* در مورد قضایای منفصله اصطلاح مقدم و تالی به کار نمی رود زیرا می توان جای آنها را تغییر داد. در این صورت در معنای جمله تغییری پدید نمی آید.
3- هر پرنده ای دوزیست است (ک)            هیچ پرنده ای دوزیست نیست (ص)
4- هر انسانی حیوان است (ص)          هیچ انسانی حیوان نیست(ک)
هر کتابی جذاب است (ک)            هیچ کتابی جذاب نیست (ک)
ذکرنمونه صفحات 50و 51 مشابه تمرین فوق تکمیل گردد.
 
صفحه 53
تکمیل:
1- بعضی فلزها جیوه اند.
2- یعضی سفیدها انسانند.
3- هیچ دارنده ی عمر جاودانی انسان نیست.
4- (ندارد)
 
صفحه 54
تمرین 1:
1- بعضی کتابها خواندنی نیستند.
2- هیچ یک از معادن معدن فلز نیست.
3- هیچ یک از مردم دانا نیست.
4- بعضی مومنان گناهکار هستند.
5- هیچ پرنده ای تخم گذار نیست.
تمرین 2:
2- تضاد/ (- )
3- تقابل تحت تضاد / ( معلوم نیست) در این مثال خاص کاذب است.
4- تداخل / (+)
5- - تقابل تحت تضاد / ( معلوم نیست) در این مثال خاص صادق است.
 
صفحه 55
تمرین 3:
1- بعضی گردها گردو هستند.
2- ندارد.
3- هیچ عدد زوجی ( غیر فرد) عدد اول نیست.
4- ندارد.
5- بعضی مثلثهای قائمه غیر متساوی الاضلاع اند.
6- هیچ الف ب نیست.
- بعضی الف ب نیست.
 
تمرین4:
 
قضیه ی اول
قضیه ی دوم
نوع رابطه
1- هر انسانی در خسران است.
9- بعضی انسانها در خسرانند.
تداخل
2- هیچ مسلمانی حکم خداوند را نادیده نمی گیرد.
5- بعضی مسلمانها حکم خداوند را نادیده می گیرند
10- هیچ کسی که حکم خداوند را نادیده بگیرد، مسلمان نیست.
تناقض
 
عکس مستوی
3- هر انسانی می اندیشد خیلی باتجربه است.
1- بعضی انسانها می اندیشند خیلی باتجربه اند
6- هیچ انسانی نمی اندیشد که خیلی باتجربه است
تداخل
 
تضاد
4- هیچ نادانی قابل احترام نیست
2- بعضی نادانها قابل احترامند.
8- بعضی نادانها قابل احترام نیستند.
تناقض
تداخل
5- هر انسانی هم نوع خود را دوست دارد
3- بعضی کسانی که هم نوع خود را دوست دارند، انسانند.
11- هرکس هم نوع خود را دوست نداشته باشد انسان نیست
عکس مستوی
 
عکس نقیض
6- بعضی میوه ها خوردنی هستند
4- بعضی میوه ها خوردنی نیستند.
7- هر میوه ای خوردنی است.
12- هیچ میوه ای خوردنی نیست.
تقابل تحت تضاد
 
تداخل
تناقض
 
صفحه 61
ذکر نمونه:
استدلال 1:
1- هر انسانی حیوان است.
2- هر حیوانی جسمانی است.
نتیجه: هر انسانی جسمانی است.
استدلال 2:
1- هر مثلثی شکل است.
2- هر شکلی نوعی کمیت است.
نتیجه: هر مثلثی نوعی کمیت است.
 
صفحه 62 و 63
تمرین:
1- الف) استقرا، ب) تمثیل، ج) تمثیل، د) تمثیل، ه) استقرا، و) استقرا، ز) تمثیل، ج) قیاس
2- الف) استقرا ناقص، ب) استقرا ناقص
 
صفحه 65
مهارت:
1- مقدمه اول: من می خواهم به اهداف بزرگ خود برسم.
مقدمه دوم: هرکسی که می خواهد به اهداف بزرگ خود برسد، پشتکارش را زیاد می کند.
نتیجه: پس من پشتکارم را زیاد می کنم.
2- مقدمه اول: ملت ما بر ایمان به خدا تکیه کرد.
مقدمه دوم: هر کسی که بر ایمان به خدا تکیه کرد بر دشمنان خود پیروز شد.
نتیجه: پس ملت ما بر دشمنان خود پیروز شد.
(نتیجه) بعضی الف ج نیست. - هر الف ج است ( نقیض نتیجه را بعنوان فرض جدید در نظر می گیریم.) - هر الف ب است ( سطر 3 و2، قیاس شکل اول تشکیل می دهند که نتیجه آن هر الف ب است می باشد.) - هر الف ب است و بعضی الف ب نیست ( سطر 4 و سطر 1 متناقض هستند.) - بعضی الف ج نیست ( چون با فرض خود به تناقض رسیدیم، نقیض فرض= نتیجه)
3- این قیاس ضری هفتم از شکل اول قیاس افتراتی است و به دلیل اینکه همه شرایط انتاج را دارد، منتج است و چون شکل اول از جهت انتاج روشن ترین و معتبرترین شکل قیاس اقترانی است، نیازی به اثبات ندارد.
4- در تمرین شماره 3 چون قیاس شکل اول است، صحت انتاج بدیهی است و نیازی به اثبات نداشت، اما در تمرین شماره 2 چون قیاس شکل دوم است، صحت انتاج آن بدیهی نیست و درستی و اعتبار آن را باید اثبات نمود که از راه برهان خلف ثابت شد.
5- برای اثبات این موارد و نیز اثبات سایر ضروف، می توانید به کتاب منطق 2 نوشته ی دکتر قراملکی انتشارات پیام نور مراجعه نمایید.
6- جدول
1- جیوه فلز است / اول
2- هوا جسم است / هر جسمی دارای وزن است
3- هیچ آسیایی آلمانی نیست/ اول
4- بعضی جسمانی ها نویسنده اند/ چهارم، هر نویسنده ای جسمانی است/ اول
5- هر ب ل است/ اول
6- بعضی الف ج است / الف
7- هر ب ج است / سوم
8- هر الف ب است، هیچ ج ب نیست.
 
صفحه 78
تمرین 1: *
استدلالهای نفر دوم عبارت است از:
استدلال شماره 1: اگر رنگ کلاه من و کلاه نفر اول هر دو قرمز بود نفر سوم نمی گفت نمی دانم لکن او گفت نمی دانم.
پس رنگ کلاه من و کلاه نفر اول هر دو قرمز نیست.
استدلال شماره 2: اکنون که رنگ کلاه من و رنگ کلاه نفر اول هر دو قرمز نیست یا هر دو سفید است، یا یکی سفید است و دیگری قرمز.
لکن هر دو سفید نیست ( زیرا می بینم که کلاه نفر اول قرمز است.)
پس یکی سفید است و دیگری قرمز است.
استدلال شماره 3: ازطرفی یا کلاه من سفید است و کلاه نفر اول قرمز است و یا کلاه نفر اول سفید است و کلاه من قرمز است.
لکن کلاه نفر اول قرمز است.
پس کلاه من سفید است.
استدلال های نفر اول
استدلال شماره 1: نفر اول مانند استدلال شماره 1 نفر دوم است.
استدلال شماره 2: اکنون که هر دو قرمز نیست یا هر دو سفید است و یا یکی سفید است و دیگری قرمز لکن هر دو سفید نیست.
زیرا اگر هر دو سفید بود نفر دوم نمی توانست کشف کند که کلاه خودش سفید است پس یکی سفید است و یکی قرمز.
استدلال شماره 3: اکنون که یکی سفید است و یکی قرمز یا کلاه من سفید است  و کلاه نفر دوم قرمز و یا کلاه من قرمز است و کلاه نفر دوم سفید است.
لکن کلاه نفر دوم سفید است.
پس کلاه من قرمز است.
صفحه 78 و79
تمرین2:
سن پدر= الف                         سن پسر=ب
الف مساوی سه برابر ب است
الف به اضافه 15 مساوی دو برابر ب است
پس سه برابر ب مساوی دو برابر ب به اضافه 15 است.
اگر سه برابر ب مساوی دو برابر ب به اضافه 15 است پس به مساوی 15 است.
ب مساوی 15 است
الف سه برابر ب است
پس الف مساوی 45 است.
 
تمرین 3:
مقدمه اول: هر مربعی دارای چهارضلع مساوی است.
مقدمه دوم: اگر قطر مربعی را رسم کنیم دو مثلث پیدا می شود که دو ضلع هر یک از مثلث را چهار ضلع مربع و ضلع سوم را قطر مربع تشکیل می دهد.
نتیجه: پس اگر قطرمربعی را رسم کنیم دو مثلث پیدا می شود که سه ضلعشان با هم  مساوی است.
مقدمه اول: اگر قطر مربعی را رسم کنیم دو مثلث  پیدا می شود که سه ضلعشان با هم مساوی است.
مقدمه دوم :اگر دو مثلث سه ضلعشان با هم مساوی باشند آن دو مثلث با هم برابرند.
نتیجه: پس اگر قطر مربعی را رسم کنیم دو مثلث پیدا می شود که آن دو مثلث با هم برابرند.
 
 
تمرین4:
الف) برهانی
ب) جدلی
ج) برهانی
د) جدلی
 
صفحه 83
تقویت مهارت
1- مجریات
2- متواترات
3- مجریات
4- وهمیات
5- مشهورات
6- محسوسات
7- مجریات
8- بدیهیات
9- متواترات
10- مشهورات
11- وهمیات
12- وهمیات
13-متواترات
 
4- الف) برهانی  ب) جدلی  ج) برهانی   ه) جدلی
 
صفحه 89
الف)
3- عکس نقیض (2)
4- عکس مستوی (3)
5- قیاس بین 1 و 4
6- عکس مستوی 5
7- تداخل 6
ب)
3- عکس نقیض (1)
4- عکس نقیض (2)
5- عکس مستوی (4)
6- قیاس بین 3 و 5
ج)
2- عکس نقیض (1)
4- عکس مستوی (1)
4- عکس مستوی (2)
5- قیاس بین 3 و 4
6- عکس نقیض (5)
 
صفحه 90
تمرین:
1- مغالطه / قیاس استثنایی منفصل مانعه الجمع - عقیم
2- مغالطه / سرایت دادن حکم جزء بر کل مغالطه ترکیب
3- مغالطه / وضع تالی
4- مغالطه / تفصیل مرکب
5- مغالطه / مغالطه ترکیب
6- مغالطه / مغالطه تقسیم
7- مغالطه / ایهام انعکاس
8- مغالطه / دور
9- مغالطه / شکل سوم است ولی نتیجه باید بعض باشد
10- مغالطه / ایهام انعکاس
11- مغالطه / جمع مسائل متعدد در یک مسئله
1- این قیاس در صورتی مانعه الجمع است که دانشجو نتواند همزمان در دو رشته دانشگاهی تحصیل کند.
12- مغالطه / دور
13- مغالطه / ( حد وسط به یک معنا نیست)
14- مغالطه / تحلیل نادرست پدیده ها
15- مغالطه / استدلال خلفی با مقدمات غلط
16- * درست است ( منطق دانان مسلمان به آن قیاس مساوات می گویند) این قیاس مرکب از دو قیاس زیر است:
قیاس اول:
           1 - الف مساوی ب است.
          2- هرچه مساوی ب باشد با مساوی ج، مساوی است.
* الف با مساوی ج مساوی است
قیاس دوم:
         1 -  الف با مساوی ج مساوی است.
        2- هر چه با مساوی مقداری مشاوی باسد با خود آن مقدار، مساوی است.
* الف، مساوی ج است.
 

روش مطالعه دین وزندگی

روش مطالعه دین وزندگی

همان طور که می دانید درس دین و زندگی کنکور با ضریب 3، اهمیت ویژه ای دارد و جزء درس های مهم به حساب می آید. کنکوری ها بعد از چندین بار خواندن و مرور کردن و تست زدن، احساس می کنند نمی توانند آن طور که شایسته است درصد بالایی را کسب کنند و اگر بفهمندهم، دیر متوجه شده اند و جمع کردن درس دین و زندگی در روزهای آخر قدری سخت خواهد بود، لذا پیشنهاد می شود داوطلب محترم موارد ذیل را به دقت بخواند و روش خواندن و مرور و تست زدن خود را اصلاح کند:

1- آیات و روایات:

یکی از مباحث خیلی خیلی مهم در کنکور دین و زندگی، آیات و احادیث و روایات است.  چه متن فارسی و چه متن عربی آن    تقریبأ بالای 60 درصد سؤالات کنکوررا شامل میشود و اگر کسی این قسمت را به صورت حرفه ای و دقیق مطالعه نکند بیشترین نمره را از دست داده است. مثلأ در کنکور ریاضی و زبان و هنر 90، 18  سؤال و در کنکور تجربی 15 سؤال و در کنکور انسانی 13 سؤال مربوط به این بخش بوده است. این تعداد بسیارزیاد،اهمیت این موضوع را بیشتر آشکار می کند. در خواندن آیات و روایات به این نکات توجه کنید:

1- موضوع اصلی آیه را بدانید( سرتیتر اصلی درس یا پاراگراف اصلی یا فرعی)

2- این آیه اززبان چه کسی و یا چه کسانی است؟

3- این آیه در باره چه کسی و یا چه کسانی است؟

4- این آیه خطاب به به چه کسی یا چه کسانی است؟

5- این آیه برای چه زمانی است؟ ( قیامت- برزخ- دنیا) = ظرف تحقق آیه کدام است؟

6- کلمات کلیدی آیه کدام است؟

7- با کدام آیه و حدیث و شعر دیگری ارتباط معنایی دارد؟

8- حتمأ پاراگراف بالا یا پایین آیه که با آیه ارتباط دارد مرور شود.

9- آیه با چه کلماتی شروع و با چه کلماتی پایان یافته است؟

10- دانستن ترجمه دقیق آیه

11- آیاتی که در اندیشه و تحقیق آمده است:

# این بخش هم خیلی اهمیت دارد که تقریبأ بیشتر داوطلبان از آن غافل می شوند. در کنکور ریاضی و کنکور تجربی و هنر 90، 4 سؤال و در کنکورانسانی 90، 5 سؤال و در کنکور زبان 90، 3 سؤال آمده است، لذا تأکید می شود حتمأ بخش اندیشه و تحقیق را خوب مرور کنید.

ولی متأسفانه فقط 25 درصد داوطلبان، این بخش را مطالعه می کنند و از این 25 درصد فقط تقریبأ نیمی می توانند به سؤالات این بخش پاسخ بدهند. پس کسانی که می خواهند درصد بالایی را بیاورند باید این بخش را حتمأ حتمأ ودقیق دقیق بخوانند.

2- متن درس: برای به دست آوردن درصدی مناسب از درس دین و زندگی حتمأ باید خط به خط کتاب را جوری بخوانید که تمام کلمات کلیدی، سرتیترها و ………. را حفظ حفظ باشید و بتوانید کتاب را در ذهن داشته باشید( یک نوع حافظه تصویری) مثلأ این سرتیتر است، این آیه است و بعد از آن چه جملاتی و چه کلماتی آمده است، خلاصه این که باید در ذهن شما «ملکه» بشود و به قول امروزی ها تو ذهن «اسکن» بشود.

3- خواندن یا تست زدن:

در درسی مانند «دین و زندگی» خواندن دقیق و مرورهای پی در پی می تواند خیلی کارساز باشد و تست زدن در اولویت بعدی است. یعنی 70 یا 80 درصد خواندن و 20 یا 30 درصد، تست زدن است. خیلی خیلی تأکید می شود که خواندن باید از روی کتاب درسی باشد نه از روی جزوه یا کتاب کمک درسی، یا حداقل ابتدا تسلط کافی روی کتاب درسی داشته باشیم. وسپس از جزوات و یا کتب درسی بهره  بگیریم، بدون تسلط کافی بر کتاب اصلأ مرور جزوات و ……… تأکید نمی شود. برای تست زدن از کتاب خوبی که تست های سراسری داخل وخارج- آزاد- سنجش- آموزش و پرورش و تألیفی های مناسب و همانند سؤالات کنکور دارد استفاده کنید. در تست زدن حتمأ نشان گذار کردن تست ها را فراموش نکنید. تست غلط(غ)– درست- نزده(ن)- تستی که با شک زده اید(ش) و……. تا بتوانید در مطالعه های بعدی آن تست های خاص وعلامت گذاری شده را مرور کنید.

# بعضی از دانش آموزان می گویند که ما وقتی” دین و زندگی” می خوانیم، زود فراموش می کنیم باید چه کار کنیم؟

اولأ درس خواندن به ویژه درس دین و زندگی با یکبار و دوبار خواندن ما را به جایی نمی رساند(شاید بعضی از درس هاراباید ده بار یاحتی بیشتر خواند). خواندن و مرور کردن این درس باید به صورت آهسته و پیوسته باشد.

ثانیا تست زدن،و با علاقه خواندن، وپیدا کردن نقاط ضعف و قوت و ………. می تواند ما را در دقت خواندن و کیفیت مناسب خواندن کمک کند و هیچ وقت ناامید نشوید. با پشتکار بارها مرور کنید تا همه مطالب در ذهن شما ملکه بشود.

4- تجربه هایی در مرور و تست زدن:

الف)علت ومعلول

در این چند سال اخیر تست ها و گزینه هایی را مشاهده می کنید که با تعبیر« علت و معلول» به کار رفته است که باید به معنای این کلمات توجه ویژه ای کرد. « علت» به معنای: سبب- باعث و ……… است و « معلول» به معنای: نتیجه- پیامد- بازتاب – مولود- میوه- ثمره و ……… است.

چند مثال برای معلول:

1- عدم غم و اندوه و حزن معلول ایمان به خدا  آخرت وعمل صالح است.( ص 62 دین و زندگی 2)

2- بازماندن از کاروان فلاح و کمال معلول پرورش دادن ریشه های گناه در خود است. ( ص 46 دین و زندگی 2)

3- پیش بینی عاقبت ازدواج توسط پدر و مادر معلول تجربه و پختگی آنان است.(ص 218 دین و زندگی 3)

4- قوی تر و بیش تر شدن عبودیت انسان در پیشگاه الهی معلول درک بهتر فقر و نیازمندی است.(ص 8 پیش دانشگاهی)

5- باید دقت کنیم همین جملات را می توان با علت بازنویسی کرد:

1- ایمان به خدا و آخرت و عمل صالح علت عدم غم و اندوه و حزن است.

2- پرورش دادن زمینه های گناه در خود علت بازماندن از کاروان فلاح و کمال است.

3- تجربه وپختگی پدر و مادر علت پیش بینی عاقبت ازدواج است.

4- درک بهتر فقر و نیازمندی علت قوی تر و بیش تر شدن عبودیت انسان در پیشگاه الهی است.

# جزوه علت و معلول در سایت موجود است.

# شبیه به الفاظ «علت و معلول» کلماتی مثل«شرط و مشروط» و «تابع و متبوع» تحقق در گرو………. نیز در تست های کنکور دیده شده است که تقریبأ مثل « علت و معلول» است.

مثال برای شرط و مشروط:

مقرب درگاه الهی شدن و مسجود فرشتگان شدن انسان مشروط(معلول) آراسته شدن به کرامت های اخلاقی است.(ص 53 دین و زندگی 2)

# به کلمات اگر در متن فارسی و کلمه “ان”  به معنای” اگر” در متن آیات دقت بیشتری کنید که می تواند به صورت شرط و مشروط بیاید.

مثال برای تابع و متبوع:

توسعه فعالیت های اختیاری انسان تابع معرفت به تقدیر الهی است که برخاسته از حکمت است. (ص 70 پیش) (سؤال 72 کنکور تجربی 90)

مثال برای تحقق …….. در گرو:

تحقق تجلی ایمان و عمل صالح در گرو شنیدن دعوت انبیا است. ( ص 42 دین و زندگی 2)

ب) تقدم و تأخر ( مقدم و مؤخر)

 در بخش هایی از کتاب دین و زندگی تقسیم بندی هایی وجود دارد که « ترتیب » در آن اهمیت دارد یا در آیات کلماتی به ترتیب آمده است که بایستی به آن ها توجه ویژه ای داشت. در این نوع سؤالات از کلمات« تقدم و تأخر» یا« مقدم و مؤخر» استفاده می شود یا در سؤال می آید، به ترتیب کدام صحیح است.( دقت شود)

مثال برای تقدم و تأخر:

از دقت در آیه شریفه……… و منهم من یستمعون الیک ……… به تقدم حجت باطن به حجت ظاهر که عقل وسیله فهم پیام الهی است پی می بریم( ص 20 و 21 و 25 دین و زندگی 3 و سؤال 61 کنکور ریاضی 90) و مانند آن  (سؤآل 61 کنکور زبان 90)

مثال برای مقدم و مؤخر:

 جمله « فاذا هم قیام ینظرون» مرتبط است با « ثم نفخ فیه اخری» و نورانی شدن زمین که بروز واقعیت حوادث گذشته بر زمین است. مقدم بر وضع« کتاب» است.(ص 87 و 88 ، دین و زندگی 2 و سؤال 56 هنر 90)

ج) من- الذین

در آیاتی که کلمات « من – الذین» به کار رفته دقت کنید در باره چه کسانی است(مؤمنان – کافران- متقین و …….) و سرانجام آنان چیست.

مثال:

1- من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحأ لا خوف علیهم و لا هم یحزنون

2- ان الذین لایرجون لقاءنا و رضوا……. اولئک مأواهم النار………

# نمونه های دیگری در صفحه 67 سوم « من یعص الله ……ضلالأ مبینأ و ص 198 سوم« من کان یرید……….. و من تاب ……..(ص 50 و 51 پیش) و ……….

د) کلمات قال- قالوا

# آیاتی که با «قل» آغاز شده معمولأ خطاب به پیامبر(ص) است ولی باید بدانیم« قال» را چه کسی گفته است و « قالوا» را چه کسانی گفته اند و دقت کنیم در کجا گفته اند یا می گویند.

مثال برای قل: قل لا أسألکم ………(خطاب به پیامبر(ص)( ص 119 سوم)

مثال برای قل: قال ربنا الذی اعطی ……..(حضرت موسی گفت در مقابل فرعون)( ص 16 سوم)

مثال برای قالوا: قالوا کنا مستضعفین فی الارض ….. گناهکاران می گویند در برزخ( ص 79 دوم)

ه) ذلک

این عبارت یک حالت نتیجه گیری دارد و باید بدانیم به کدام آیه بر می گردد.

مثال: 1- ذلک تقدیر العزیز العلیم—– و الشمس تجری لمستقر لها(ص 69 پیش)

2- ذلک ادنی ان یعرفن———- یدنین علیهن فی جلابیبهن (ص 14 دوم)

3- مثال ازکی لهم—— یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم (ص 145 دوم)

# و نمونه های دیگر آن نیز در صفحات 68 دوم و ص 119 سوم و…. می باشد.

و)ل به معنای «برای» در آیات حالت نتیجه گیری دارد.

مثال اول: لتعملوا عدد السنین و الحساب ( برای این که شمار سال ها حساب وقت هابدانید که نتیجه آیه« و قدره منازل» است. (ص20 دوم)

مثال دوم: لتبتغوا من فضله ( برای این که از فضل او بجویید) ( ص 171 دوم) که نتیجه آیه« و تری الفلک ….     » است.

مثال سوم: لیعلم الله الذین امنوا……….

که نتیجه« تلک الایام نداولها بین الناس» است. ( ص 106 سوم)

ز)دانستن کلمات مترادف

گاهی در تست به جای آوردن دقیق کلمه کتاب از کلمات مترادف آن بهره می جویند گویی که می خواهند بفهمند که داوطلب کلمات را حفظ کرده است یا مفهوم را فهمیده است.

مثال اول: روح بعد غیر مادی انسان است. در گزینه ها به جای غیر مادی از کلمه «مجرد» استفاده شده است. (سراسری زبان 90) ( درس 4 دوم)

مثال دوم: در بیان آیه «معتد اثیم» متجاوز گناهکار آمده است. گام فراتر نهادن از حدود الهی.( سراسری 87 خارج از کشور ) ( درس ششم دوم)

با تمرین و ممارست و مرور پی در پی و مستمر کم کم می توان روش ایده آل خواند درس دین و زندگی را به دست آورد و در نتیجه تسلط کافی را برای دست یابی به درصدی مطلوب و مناسب به دست آورد.

امیدوارم که این نوشته هر چند کوتاه و مختصر برای شما عزیزان مفید بوده باشد. در انتها از شما عزیزان می خواهم که نظرات خود را با ما مطرح سازید. برایتان آرزوی موفقیت و سربلندی و پیروزی از درگاه احدیت خواهانم.

جزوه هشت درس اول دین و زندگی(1)، پایه دهم

باسمه‌تعالی

با عرض سلام و تبریک سال تحصیلی جدید خدمت همه همکاران گرامی

به اطلاع می‌رسانم که دوره ضمن خدمت کتاب جدید التألیف دین و زندگی

سال دهم إن‌شاءالله در مهرماه برگزار خواهد شد. روز و تاریخ دقیق آن متعاقباً

اعلام خواهد شد. ضمناً برای دریافت فایل  کتب می‌توانید روی لینک‌های زیر کلیک

نمایید:

دین و زندگی(1) رشته انسانی فایل کامل کتاب30.63 مگابایت

دین و زندگی(1) رشته‌های غیر از انسانی فایل کامل کتاب26.87 مگابایت 

 

قاسم مندوانی، سرگروه معارف اسلامی و فلسفه و منطق شهرستان شادگان

سؤالات درس اول با پاسخ تشریحی + پاسخ تشریحی

سؤالات درس سوم ، صفحه اول

سؤالات درس سوم ، صفحه دوم

سؤالات درس چهارم، صفحه اول

سؤالات درس چهارم، صفحه دوم

سؤالات درس چهارم، صفحه سوم

سؤالات درس پنجم ، صفحه اول

سؤالات درس پنجم ، صفحه دوم

سؤالات درس پنجم ، صفحه سوم

سؤالات درس پنجم ، صفحه چهارم

 

روی لینک ذیل کلیک نمایید:

جزوه هشت درس اول دین و زندگی(1)، پایه دهم

 

دانش آموزان عزیز و گرامی برای دریافت جزوات سوالات نهایی

دین و زندگی(3) و (4) روی هر کدام از لینک‌های زیر کلیک نمایید

و سپس مراحل دانلود را ادامه دهید:

 

پرسشهاي امتحانهاي نهايي دين و زندگي 3 همراه با پاسخ آنها ( نسخه pdf )

سؤالات امتحان نهایی دین و زندگی 4 همراه با پاسخنامه ( pdf

 

http://www.dinida59.blogfa.com/

 

ده روش درس خواندن در پایه دهم

ده روش درس خواندن در پایه دهم

 

۱- در فواصل زمانی کوتاه اما پیوسته درس بخوانید:
آمار نشان داده که ذهن انسان در زمان های کوتاه و مکرر بسیار متمرکزتر از زمان های طولانی عمل می کند. بنابراین حتی اگر فقط ده دقیقه برای درس خواندن فرصت دارید، آن را به فواصل زمانی کوتاهتر تقسیم کنید. همچنین بهتر است پس از هر ده دقیقه درس خواندن به خودتان استراحت بدهید …
از آنجا که مغز انسان به منظور “ساخت پروتئین” و تجدید نیرو به زمان نیازمند است، این روش کارایی بسیاری دارد. زمان استراحت به مغز فرصت جذب آموخته ها را می دهد، در مقابل درس خواندن برای مدت زمان طولانی نه تنها کسالت آور است، بلکه باعث خستگی، ایجاد استرس و گیج شدن می شود، در نتیجه قدرت یادگیری را کاهش می دهد.

 

۲- با خیالی آسوده استراحت کنید:

 

اگر زمان شما اجازه می دهد به منظور تجدید قوا، یک روز کامل را به استراحت بگذرانید. (مثلا” هر یک ماه یکبار ، مخصوصا” بعد از دادن یک آزمون آزمایشی ، یک استراحت یک روزه یا نصفه روزه ، به خود بدهید.) با این کار ممکن است احساس عذاب وجدان کنید و مرتبا با خود بگوئید : “باید امروز را هم درس می خواندم” و زمان گرانبهایی را که به استراحت تخصیص داده اید، با استرس سپری کنید. اما همانطور که در بالا اشاره شد، فراموش نکنید که در حالت استرس مغز اطلاعات جدید را جذب نمی کند. یک روز را به فراغت بگذرانید و احساس بدی از درس نخواندن خود نداشته باشید. فقط سعی کنید در این یک روز بیشتر به فعالیتهای مورد علاقه و خواب بپردازید . کمتر فعالیت ذهنی سنگین ، مثل شرکت در بحثهای سیاسی یا دیدن چندفیلم سینمایی فلسفی و … بپردازید . بیشتر به فعالیتهای سبک بدنی و ورزشی و نشاط آور بپردازید.

 

۳- وضعیت جسمی خود را در نظر بگیرید:
در زمان‌هایی که خسته، عصبانی، حواس پرت و شتاب زده هستید درس نخوانید. زمانی که مغز انسان در حالت آرامش است، مانند یک اسفنج اطلاعات را جذب می‌کند، برعکس زمانی که استرس دارید، تلاش شما برای یادگیری بی فایده است، زیرا در چنین حالتی مغز اطلاعات را دفع می‌کند. هیچگاه در زمانی که فکر شما به چیزهای دیگری مشغول است، خود را مجبور به درس خواندن و یادگیری نکنید، این کار چیزی جز اتلاف وقت نیست. به همین دلیل همیشه توصیه می کنیم که به حواشی کنکور و نتیجه ی کنکور و حرف مردم و درکل ،موارد استرس زا فکر نکنید.

 

شعار همیشگی من(( شما فقط درس بخوانید و حداکثر تلاشتان را انجام دهید و در نهایت نتیجه را به خدا واگذار کنید.))

 

۴- درس ها را در همان روز مرور کنید :
زمانی که چیز جدیدی یاد می گیرید، سعی کنید در همان روز نکات مهمش را دوره کنید. با گذشت چند روز، برای یادآوری آن مطالب به تلاش بیشتری نیاز خواهید داشت. به هر حال یک مرور سریع در انتهای روز، باعث ماندگاری بیشتر در مغز و یادآوری آسانتر مطالب خواهد بود. مخصوصا” در مورد دروس اختصاصی و مطالب سنگین ، مرور و حل کردن چند تمرین ، چند ساعت بعد از تدریس ، بسیار مفید خواهد بود.

 

۵- مرحله به مرحله پیش بروید:
ممکن است باور نداشته باشید که همیشه از کل به جزء و از بزرگ به کوچک رسیدن ، روش کارایی در امر یادگیری در سنین مختلف است. در زمان درس خواندن ابتدا سعی کنید یک درک کلی از مطلب داشته باشید سپس وارد جزئیات شوید، با این روش امکان موفقیت شما بیشتر می شود.

 

۶-محیطی مناسب برای درس خواندن فراهم کنید :

 

برای مطالعه ی مفید داشتن جایی مخصوص این کار ضروریست. بهترین مکان برای مطالعه میز شخصی و اتاقی جدا از جریان های غیر درسی است.

 

بهتر است میز مطالعه در کنج اتاق قرار داشته باشد به طوری که شما رو به دیوار قرار بگیرید. قرار گرفتن در محیطی بسته می تواند تا حد زیادی در حفظ تمرکز موثر باشد. از اطراف میز کار خود پوستر.مجله. کتاب غیر درسی. ضبط. تلفن وهر چیزی که حواستان را پرت می کند بردارید.

 

تمام وسایل مورد نیاز برای مطالعه را روی میز قرار دهید تا هنگام مطالعه دائما مجبور نباشید از جای خود بلند شوید.

 

نور اتاق مطالعه باید کافی و تلفیقی از نور سفید و زرد باشد. مثلا یک لامپ معمولی برای چراغ مطالعه و یک لامپ مهتابی برای اتاق. یا یک لامپ کم مصرف برای چراغ مطالعه و یک لامپ معمولی برای اتاق.

 

چراغ مطالعه باید حداقل ۳۰ سانتی متر با کاغذ فاصله داشته و اگر راست دست هستید در سمت چپ میز و اگر چپ دست هستید در سمت راست میز قرار گیرد.

 

مطالعه مقدس استپس همیشه درست پشت میز بنشینید یعنی تمام مفاصل بدنتان زاویه ی ۹۰ درجه داشته باشند. هرگز هنگام درس خواندن لم ندهید. دستتان را زیر سرتان نگذارید.روی میز نخوابید و … و همیشه صاف بنشینید و هر وقت خسته شدید از جای خود بلند شوید. کمی داخل اتاق قدم بزنید و چند حرکت کششی انجام دهید سپس دوباره مشغول مطالعه شوید.

 

حتی اگر میز مطالعه ی شخصی هم ندارید روی صندلی نشسته و درس بخوانید چون روی زمین زودتر خسته می شوید.و

 

هرگز.هرگز.هرگز دراز کشیده و در رختخواب درس نخوانید.

 

تمام موارد بالا شرایط ایده آل برای مطالعه اند و لازم نیست همه ی این شرایط محیا باشند تا شما درس بخوانید. یادتان باشد کسانی در شرایطی کاملا متضاد با این ها به بهترین موفقیت ها رسیده اند.

 

خودِ درس خواندن اصل است پس هیچگاه اصل موضوع را فراموش نکنید.

 

۷- میزان خستگی مغزتان را در نظر داشته باشید :
کاملا طبیعی است که گاهی مغز انسان در اثر خستگی، مطالب را فراموش می کند، این امر هرگز بدان معنا نیست که شما آدم کودنی هستید، به جای عصبانی شدن، سعی کنید چنین حالتی را پیش بینی کنید و با آن کنار بیایید.

 

تصور کنید که مغز شما لایه های اطلاعات را به ترتیب روی هم می چیند، با قرار گرفتن اطلاعات جدید در سطوح بالا، اطلاعات لایه های پایین تر کهنه شده و به آسانی قابل دسترس نخواهند بود، بنابراین به فراخوانی شما دیرتر جواب می دهند، مرور کردن تنها روش جلوگیری از چنین پیشامدی است. تست زدن بعد از خواندن مطلب هم یک نوع مرور محسوب می شود، تا آزمون!

 

۸- با برنامه ریزی مناسب، درس خواندن را به عادت تبدیل کنید:
عموما” اگر ساعات مشخصی از روز را برای درس خواندن برنامه ریزی کنید، خیلی زود به آن عادت خواهید کرد. بدون تخصیص ساعات مشخصی از روز، ممکن است هیچگاه وقت درس خواندن پیش نیاید. یک روش مناسب برای این کار یادداشت کردن زمان در دفتر روزانه است، درست مثل اینکه از پزشک وقت گرفته اید. برای این کار می توانید از جدول برنامه ریزی اسکینر ،استفاده کنید.
۹-هدف داشته باشید :
یکی از دلایل اصلی که باعث می شود افراد به اهداف خود نرسند این است که معمولا آنها را دست نیافتنی می پندارند. در صورتی که با برنامه ریزی و مدیریت صحییح می توان به کلیه اهداف خود دست یافت.

 

کافی است سعی کنید فرق بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را دریابید، اهداف بلند مدت را مانند یک رویا در ذهن بپرورانید و نگه دارید، در عین حال فعالیت های روزانه زندگی را به اهداف کوتاه مدت اختصاص دهید. مثلا” پولدار شدن ، مهندس شدن ، پزشک شدن و …. اهداف بلند مدت و مبهمی هستند. هر کدام از اینها مسیرهایی را می طلبند که شما باید این مسیرها را با تلاش و دستیابی به اهداف کوتاه مدت ، سپری کنید . مثل فارغ التحصیلی از دانشگاه با معدل خوب و اندوختن مهارت و تجربه در حین تحصیل ، قبل از آن ، گذشتن از سد کنکورو…. تا برسد به کوتاه مدت ترین هدف ، مثل اینکه فردا از ۸ تا ۱۰ باید زیست بخوانم و….

 

۱۰- ناامیدی دشمن یادگیری است:
افرادی که دائما خود را به دلیل کندی در یادگیری سرزنش می کنند، حتی اگر پیشرفتی مناسب و قوه یادگیری بالایی داشته باشند، همواره در استرس به سر می برند. در مقابل افرادی که به خود و سرعت یادگیری شان اطمینان دارند، حتی اگر از هوش و استعداد کمتری نسبت به گروه قبل برخوردار باشند، نتیجه کارشان بهتر است، زیرا این افراد انرژی خود را صرف نگرانی و حساسیت های بی مورد نکرده ، آهسته و پیوسته پیش می روند.

 

نکته ی آخر:
روش تست زدن درس های عمومی

 

پس از آنکه اطمینان نسبی حاصل کردید که درس را یاد گرفته اید. پس از گذشت حداقل ۴۸ ساعت و حداکثر ۱۳۰ ساعت به سراغ تست ها بروید.

 

حتما تست ها را با نمونه سوالات کنکور های سراسری سال های گذشته شروع کنید و بعد به سراغ نمونه سوالات آزاد و در نهایت به سراغ تست های تالیفی بروید.

 

حتما از همان ابتدا تست ها را در زمان معین بزنید و برای هر تست عمومی به طور متوسط ۳۰ ثانیه زمان در نظر بگیرید.

 

پس از اتمام درصد خام خود را به این ترتیب محاسبه کنید:

 

تعداد صحیح ضربدر سه منهای تعداد غلط تقسیم بر کل سوالات ضربدر سه

 

اگر این درصد زیر ۵۰ باشد باید بدون تعارف بگویم شما هیچ چیز از درس نفهمیده اید و باید از اول درس را بخوانید.

 

درصد ایده آل بالای ۸۰ درصد است.

 

البته گاهی درصد پایین در اثر کمبود زمان به وجود می آید. اگر اوایل به این موضوع برخوردید ، زیاد مهم نیست ولی بعد از چند سری تست زدن نباید وقت کم بیاورید.

منبع:تبیان

کتاب دین و زندگی پایه دهم (انسانی و معارف اسلامی)

در این پست کتاب دین و زندگی پایه دهم که ویژه رشته‌های ادبیات و علوم انسانی تدریس می‌شود، معرفی می‌کنید و برای دانلود قرار خواهیم داد. توجه کنید که این کتاب سایر رشته‌ها تدریس نخواهد شد و این رشته کتاب دین و زندگی مخصوص دارد. (کتاب دین و زندگی عمومی پایه دهم) این کتاب در ادامه کتب پیام‌های آسمان و قرآن دوره‌های قبل است و در آن سعی شده تا مفاهیم دینی را به دانش آموز، آموزش دهد.

سرفصل‌های کتاب دین و زندگی پایه دهم (انسانی)

این کتاب شامل دو بخش زیر می‌باشد؛

  • تفکر و اندیشه
  • قدم در راه
دروس بخش تفکر و اندیشه
  • هدف آفرینش
  • پر پرواز
  • خود حقیقی
  • پنجره‌ای به روشنایی
  • آینده روشن
  • منزلگاه بعید
  • واقعه بزرگ
  • فرجام کار
دروس بخش قدم در راه
  • آهنگ سفر
  • اعتماد بر او
  • دوستی با خدا
  • یاری از نماز و روزه
  • فضیلت آراستگی
  • زیبایی پوشیدگی

تصویر جلد کتاب دین و زندگی پایه دهم (انسانی)

جلد کتاب دین و زندگی پایه دهم (انسانی و معارف اسلامی)جلد کتاب دین و زندگی پایه دهم (انسانی و معارف اسلامی)

ارزشیابی درس دین و زندگی (۱)

ارزشیابی این درس به شرح زیر می‌باشد؛

ارزشیابی مستمر

  1. قرائت صحیح آیات قرآن: ۴ نمره
  2. انجام فعالیت‌های داخل درس و پرسش از متن: ۷ نمره
  3. مشارکت در کارگروهی و گفتگوها: ۵ نمره
  4. پاسخ به سوال‌های بخش اندیشه و تحقیق:  ۴نمره

ارزشیابی پایانی

  1. آزمون کتبی
  2. قرائت قرآن

در آزمون کتبی، سوال‌ها باید بر اساس رویکرد کلی محتوای آموزشی؛ یعنی فهمیدن، نه حفظ کردن، استوار باشد. باید محورهای کلیدی و اصلی محتوای کتاب، محور آزمون باشد و از نکات حاشیه‌ای و فرعی نباید برای طرح سؤال استفاده شود.

آزمون کتبی ۱۶ نمره دارد. ۴ نمره از ارزشیابی پایانی به قرائت صحیح دانش آموزان اختصاص دارد.

دریافت جلد کتاب دین و زندگی پایه دهم (انسانی)

برای دانلود این کتاب می‌توانید از باکسی که زیر مطلب مشاهده می‌کنید، اقدام فرمایید.

لطفا توجه کنید این کتاب در رشته ادبیات و علوم انسانی تدریس خواهد شد. کتاب سایر رشته‌های نظری، فنی و حرفه‌ای و کاردانش جدا بوده و در پست‌های قبلی قرار داده شده است.

لینک دانلود: http://up.madrese3.ir/download/1795750/islamic-e.pdf

رمز فایل: ندارد

دانلود فایل مربوطه

کپی برداری فقط با ذکر منبع و لینک به صفحه اصلی مجاز است
دانلود کتاب دین و زندگی دهم متوسطه رشته ریاضی فیزیک
 

برای شما همراهان عزیز کتاب دین و زندگی سال دهم متوسطه رشته ریاضی فیزیک را آماده کرده ایم که می توانید از ادامه مطلب دانلود کنید. با درسانو همراه باشید.

 

فایل بخش های کتاب:

فایل کامل کتاب:

رمز فایلهای فشرده: www.darsano.ir

نکات و سوالاتی در مورد تربیت کودک در 7 سال اول

نکات و سوالاتی در مورد تربیت کودک در 7 سال اول

درمورد اینکه بچه  تا 7 سال باید آزاد باشه .

لطفا این آزادی رو برامون تبیین کنید واینکه اگر پدر ومادری از روی ناآگاهی این آزادی رو به فرزندشون ندهن برا اینکه میترسیدن بد تربیت شه،آیا در مورد بچه مرتکب خطای بزرگی شدن؟وحالا چه جوری میتونن جبران کنن؟

7 سال اول کودک هفت سال سلطنت ذکر شده. یعنی طبیعت بچه اینطور هست و پدر و مادر می بایست فراخور این ویژگی ذاتی بچه با او رفتار کنند.

قبلا در این خصوص مباحثی مطرح شده که در سایت میتونید مطالعه کنید. اجمالا اینکه تربیت در 7 سال اول تربیت محیطی ست. یعنی باید محیط زندگی بچه در منزل و هرجائی که حضور پیدا میکنه سالم باشه چون او در این سنین مدام خواسته های مختلف داره و مدام دستور میده لذا اگر محیطش از نظر فرهنگی و اخلاقی و دیگر موارد، سالم باشه، در ضمن اینکه به خواسته ش میرسه و زمینه اعتماد به نفس و توانستن درونش ایجاد و تقویت میشه، به پدر و مادرش میباله و کاملا بهشون اعتماد و اطمینان میکنه و نهایتا اینکه صفت ذاتیِ امر کردن و سلطانیت رو به درستی خرج میکنه تا بعد از 7 سالگی بتونه وارد مقطع بعدی بشه.

اگر پدر و مادری وظایف تربیتیشون نسبت به فرزندشون در این مقطع سنی یا دیگر مقاطع رو به درستی انجام نداده باشند. راه جبران داره اما خیلی سخته و می بایست تلاش زیادی بکنند.

در درجه اول می بایست بطور کامل و دقیق خوراک رو اصلاح کنند. ریشه اکثر مشکلات تربیتی در خوراکیهای آلوده ست خصوصا روغن کارخانه ای. لبنیات پاستوریزه. مواد خوراکی حاوی افزودنی. که در اولویت هستند.

در درجه بعد می بایست محیط منزل و مدرسه رو محیط سالمی قرار بدن. وجود ماهواره. تصاویر نامناسب بصورت تابلو یا اشکال دیگه. روابط نامناسب بین پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده. لباس و رفتار نامناسب پدر و مادر. عدم چشم و هم چشمی و رقابت در مصرف. دوری از تجملات. محور نبودن تلویزیون و رسانه های مجازی در منزل...و در مقابل اهمیت به مطالعه. روابط سالم و منطقی. اهمیت به عبادات خصوصا نماز اول وقت... از جلمه کارهای ضروری برای سالم بودن خانه ست.

در درجه بعد می بایست 2 وظیفه همزمان نسبت به تربیت بچه انجام داد. یکی مربوط به مقطع سنی قبلی او که می بایست کمرنگ و با شیب ملایم باشه تا ایجاد توقع در او نکنه. دوم و مهمتر ایجاد روحیه حرف شنوی در کودک بدون واداشتنش به لجاجت و عصیان. باید با اخلاق و حوصله، رفته رفته وظایفی رو بر دوشش گذاشت و در ضمن با زبان ساده و بدون زیاده گوئی براش توضیح داد که هر انسانی وظایفی داره هم نسبت به خودش. هم خانواده ش. هم معلمش. هم جامعه ش...

در درجه بعد هم بحث آموزش هست که می بایست در انتخاب مدرسه بیشترین دقت رو داشت و سپس در انتخاب دوستان بچه...

البته روابط با همسایه ها و حضور احتمالی بچه در کوچه هم مهمه که باید با دقت و صحت مورد توجه قرار بگیره

تذکر دادن رفتار اشتباه کودک آیا جزو امر ونهی تلقی میشه؟گاهی اوقات پیش میاد ومجبوریم رفترشو کنترل  کنیم واین غیر مستقیم نمیتونه اتفاق بیفته.

واین که پسر 7 ساله من برا هر کاری اجاره میگیره ،این به نظر شما بده؟

بچه ها به دلایل مختلفی مقاطع سنی رو بطور متفاوت عوض میکنند مثلا بچه ای دقیقا در 7 سالگی روحیات جدید پیدا میکنه اما یکی دیگه از 6 سالگی نشانه های تغییر مقطع سنی داره و یکی هم ممکنه در 8 سالگی.

معمولا یکسال قبل و بعد از 7 سالگی این حالات طبیعیه. بنابراین نباید خیلی خشک و کلیشه ای به موضوع نگاه کرد چون بچه می بایست هم از درون و ذات خودش و هم بنابر رفتار پدر و مادرش، به مقطع جدید ورود پیدا بکنه و امری تصنعی و اجباری نیست. پس از 6 تا 8 سالگی بچه ها نوعا هم حالات مقطع اول رو دارند هم حالات مقطع دوم.

امر و نهی کردن و آموزش دادن از ویژگیهای اختصاصی مقطع دوم- 7 تا 14 سالگی- است اما نباید رسمی و خشک باشه و با طبع و لطافت بچه هماهنگ باشه.

تعریف خوبی و بدی هم ابتدا در بچه خیلی سطحی ست و اگر در عمل پدر و مادر ببینه، رفته رفته عمق پیدا میکنه و خودش میتونه تشخیص بده. پس نباید صرفا متکی به امر و نهی پدر و مادر باشه. یعنی باید فضای دیگه ای هم قائل بشیم که خودش به این درک برسه.

تقریبا در اکثر موارد تربیتی، بهترین حالت اینه که مادر اینها رو انجام بده و پدر کلیات و جهت دهی ها رو انجام بده.

همچنین داشتن زبان کودکانه و همراه شدن با بچه در تربیت خیلی مهم و موثره.

بچه هایی که مهد یا پیش دبستانی میرن یا در کلاسهای اول و دوم ابتدائی هستن، هم بخاطر ویژگیهای سنی خودشون هم بخاطر فضای آموزشی که درش قرار دارن، برای خیلی از کارها اجازه میگیرن. البته این چیز بدی نیست اما پدر و مادر باید با زیرکی و دقت و ظرافت، او در معرض انجام کارهایی قرار بدن که بدون اجازه انجامشون بده تا رفته رفته استقلال شخصیت پیدا بکنه.

 

آیا حجاب ٬نماز٬ روزه و خمس و زکات از همون اول خلقت آدم و حوا بوده یا نه ؟

 

حجاب نخستین قانون زندگی بشری بوده که قرآن هم در داستان نزدیک شدن آدم و حوا به درخت ممنوعه، صریحا بهش اشاره میکنه. حجاب بیانگر حیاء در فرد است و حیاء تمام دارائی یک انسان که او رو از دیگر موجودات برتری میده.

 

البته طبیعتا کم و کیف حجاب در طول زمان اشکال و توضیحات مختلفی داشته اما اصل پوشش در برابر نامحرم یک اصل ثابت در همه ادیان بوده و هست.

 

نماز هم اصلی ترین عبادت در همه ادیان بوده و هست و کم و کیفش دچار تغییراتی شده و در اسلام به نهایت کمال و اثرگذاری خودش رسیده که در اقلب نمازهای پنجگانه مطرح هست.

 

روزه هم به عنوان یک شیوه ریاضت شرعی و سالم سازی بدن و همزمان همراهی با فقرا، در همه ادیان با اشکال مختلفی وجو داشته و در دین ما به نهایت کمال و اثرگذاری خودش رسیده و تشریع شده.

 

قوانین مالی هم که تحت عنوان کلی زکات هست در همه ادیان و فراخور زندگی فردی و اجتماعیشون تشریع شده بوده و در اسلام از دقت و ظرافت و گستردگی زیادی برخورداره. ان شاءالله که اندیشمندان ما موفق به تدوین سیستم جامع اقتصاد اسلامی بشن.

 

به این نکته هم لازم اشاره کنم که منظور از ادیان، ادیان تحریف نشده و بکر هستند چون یکی از مهمترین تغییر و تحریفهای اساسی در ادیان، تغییر همین موارد اصولی بوده.

 

 

 

آیا استفاده از واژه ادیان صحیح است در صورتی کهدر قران این واژه همیشه به صورت مفرد (دین) به کار رفته؟

 

 

 

به نظر میرسه که دین از همون اول اسلام بوده که نامهای متفاوتی گرفته، نظرتون در این مورد چیه؟

 

 

 

بحثهای مختلفی در این زمینه وجود داره اما قطعا یک دین الهی که اسلام باشه، بیشتر وجود نداره .

 

 

 

امروزه اگر در ضمن مباحث به ادیان مختلف اشاره نشه، به نوعی تاییدی بر پلورالیزم و همه حقی ادیان موجود هست که قطعا این نظر باطله. لذا از این واژه بصورت جمع استفاده میشه تا به این تعدد اشاره کنیم.

 

 

بنابراین اگر از دین حق صحبت بشه از واژه "دین" استفاده میکنیم و اگر منظور همین وضعیت موجود باشه از وازه "ادیان".

 

راه های تقویت عزم "

راه های تقویت عزم "

 

1- برای اینکه اراده انسان قوی شود، باید چند تا کار را انجام دهد، البته بین عزم و اراده فرق است، اراده برای خداوند است، و عزم برای انسان، اراده یعنی اینکه انسان تصمیم گرفته کاری را انجام دهد، ولی عزم یعنی هر چیزی که برای انجام کار لازم، فراهم کند و هر چیزی که مانع می باشد آن را از سرراه بردارد.

 

2- پیامبران اولی الاعزم یعنی اینکه برای هدایت مردم، ابتدا باید مقدمه آن را فراهم می کردند، و موانعی هم وجود دارد که باید آنها را از سر راه بردارند.

 

3- خداوند وقتی اراده می کند، همان لحظه به وجود می آید، و نیاز به چیزی ندارد، اما در انسان اراده قبل از عزم قرار دارد و تا زمانی که به عزم تبدیل نشود، بیشتر به یک وهم و خیال شبیه است. مثال وقتی انسان می خواهد وضو بگیرد باید یکسری مقدمات را فراهم نماید، مثل آب پاک، مکان، نیت و ... و موانعی هم را بردارد، در این صورت انسان صاحب عزم می شود.

 

4 - عزم بعد از فکر تمام تواناییهای انسان را بکار می گیرد، تا اراده به فعلیت برسد، مانند پیامبران الهی.

 

5- الان مصیبت مان هم این است که مؤمنین یا عزم ندارند و یا ضعیف است، برای تقویت آن، اولین مورد و مهمترین آن خوراک است. خوراک حرام ضد عزم بوده و عزم را از بین می برد، انسانهایی که کارها را بدون عقل و فکر انجام می دهند، شاید برای آنها فایده ای هم داشته باشد، اما ماندگار و اثربخش نخواهد بود.

 

6- کار شیطان با مؤمنین این است که می گوید، اصل را رها کن و فرع را بگیر، در جامعه هم که نگاه می کنیم، مشکل اصلی همین است. حضرت علی(ع) بعد از رحلت پیامبر(ص) تشخیص دادند که باقی ماندن اسلام اصل است و این که خلیفه چه کسی باشد، فرع می باشد، به همین دلیل با وضع موجود کنار آمدند.

 

7- اصل دراسلام، حسن ظن است، نباید نسبت به دیگران سوءظن داشت، خدا از این کار خوشش نمی آید. وقتی رسول خدا(ص) مکه را فتح کردند، فرمودند امروز روز رحمت است، این یعنی حسن ظن، سوءظن از گناهان کبیره است، کسی که اهل سوءظن می باشد اول خودش را هلاک می کند.

 

8- بعضی از خوراک ها عزم را تقویت می کند، بعضی ها هم برعکس، اول اینکه خوراک باید حلال و طیب باشد، حلال بودن به تنهایی کافی نیست، طیب نیز باید باشد، بعد از اینها یکی از مواردی که باید رعایت شود، می بایستی متناسب با فصل باشد، تا عزم را قوی کند. مثل میوه فصل، در گذشته حتی غذای مردم نیز متناسب با فصل تغییر می کرد.

 

9- اگر خوراک طیب می خورید، باید متناسب با فصل باشد، اصل اول حلال بودن و دوم طیب و سوم متناسب با فصل بودن می باشد. اگر هر سه اصل را با هم رعایت کنید باعث می شود که عزم انسان قوی شود.

 

10- مواد لبنی پاستوریزه، ماکارونی، رب، روغن و مواد غذایی دارای مواد افزودنی اینها خوراک طیب نیستند.

 

11- عزم به یکسری مسائل روانی انسان برمی گردد، و یکسری مسائل جسمانی. اثر خوراک حلال و طیب در بدن و روان انسان با بقیه خوراک ها فرق می کند.

 

12- چهارمین اصل در خوراک، خوراکی های آبدار اولویت دارند، عزم را اضافه می کند. گیاهان گلخانه ای بدون آب است، باعث ضعیف شدن عزم و هم حافظه می شوند. غذای خشک باعث می شود که انسان همراه آن چیزی بخورد تا غذا پایین برود، خود این عزم را ضعیف می کند. غذای آبدار مثل آبگوشت، خورشت و ... باعث می شود انسان روی حرفش بایستد.

 

13- علت اصلی اینکه افراد، هیأت یک دفعه می آیند و چندین هفته نمی آیند، خوراک شان غلط است. البته دلیل و توجیه آن هم جور می شود، ولی علت اصلی آن همان خوراک است.

 

14- انسان وقتی دچار و گرفتار گناه می شود که خوراکش غلط باشد، هر چه بدنش سالم تر باشد، انسان کمتر گرفتار گناه می شود، انسان غافل نمی شود، انسان غافل از اسلام، انقلاب، شهدا و همه اینها غفلت می کند و فقط به فکر این است که چه چیزی گران شده است.

 

15- مورد بعدی در مورد عزم، باید مقاومت داشته باشی، چون شیطان نمی گذارد، باید مقاومت کرد. شیطان مانع می تراشد، چون خوشش نمی آید که مؤمن مقاوم باشد.

 

16- خداوند مؤمنینی که استقامت ندارند، را دچار استدراج می کند، خداوند آنقدر نعمت معنوی می دهد و گرفتار مستحبات می شوند، که اصل را فراموش می کنند، کسانی که جلوی امام حسین(ع) ایستادند، شاید در ظاهر انسانهای خیلی خوبی بودند، ولی دارای عمق نبود، و از راه خارج شده بودند.

 

17- انسان وقتی یک کار خوبی را اراده می کند، انجام دهد، حتی چندین بار هم شکست بخورد، باید مقاومت کند و ادامه دهد و نباید نا امید شود، تا به نتیجه برسد.پیامبر خدا نیز در عبادات و کارهای خیر مداومت و مقاومت داشت.

 

18- عزم باید همه اینها را پیگیر باشد، با یک دفعه هم درست نمیشود، باید پیگیر باشی و مداومت کنی. اگر یک دفعه هم قطع شد، نباید کنار بگذاری بلکه باید ادامه دهی هر طوری که هست کار را باید ادامه داد تا ارتباط قطع نشود.

 

19- سِرّ کار در مقاومت است تا عزم در انسان پیدا شده و تقویت گردد.

 

20- فراموشی سه دلیل عمده دارد: اول خوراک کم آب، باعث از دست رفتن حافظه می شود. دوم بی برنامه بودن و بی نظمی باعث سردرگمی در کارها و فراموشی می شود. سوم این که یکی از حربه های شیطان می باشد، یکی از تهاجم های شیطان به حافظه انسان ها می باشد، که البته بیشتر از طریق خوراک و بوها، مانند ادکلن هایی که دارای الکل هستند، باعث کاهش حافظه میشوند.

 

سوالات متن دینی دهم (انسانی)



باسمه تعالی

سوالات متن دینی دهم (انسانی) کد 110205

درس اول

1-     در صورت نداشتن هدف در زندگی، ممکن است چه اتفاقی برایمان بیافتد؟

2-     چرا در پس خلقت تک تک موجودات این جهان هدف وجود داشته است؟

3-     حکیم به چه کسی می گویند؟

4-     "حق" بودن آفرینش جهان به چه معناست؟

5-     آیه مبارکه " وما خلقنا السموات والارض وما بینهما لاعبین ماخلقناهما الا بالحق" نشانگر چیست؟

6-     چرا خداوند آفرینش جهان را "حق" می داند؟

7-     پیام های آیه مبارکه " وما خلقنا السموات والارض وما بینهما لاعبین ماخلقناهما الا بالحق" چیست؟

8-     چرا از آفرینش انسان هدفی وجود داشته است؟

9-     گام نهادن انسان در این دنیا چه نقشی در رسیدن او به هدف دارد؟

10- آیا میان انسان و دیگر موجودات، چگونگی رسیدن به هدف یکسان است؟توضیح دهید

11- حرکت اسان به سوی هدف چگونه صورت می گیرد؟

12- حرکت غیر انسان ها به سوی هدف چگونه انجام می شود؟

13- آنچه انسان به دنبال آن است، چه ویژگی هایی دارد؟

14- تفاوت انسان با غیر او در رسیدن به رشد و کمال چیست؟

15- آیا اهداف انسان ها متفاوت است؟ مثال بزنید

16- منشا اختلاف اهداف در انسان ها چیست؟

17- برای انتخاب صحیح هدف ها چه باید کرد؟

18- اهداف به چند دسته تقسیم می شوند؟چرا؟

19- برای هر یک از اهداف اصلی(پایان ناپذیر) و فرعی(پایان پذیر) مثال بزنید.

20- کدام یک از انواع اهداف ذکر شده برای زندگی ما ضروری اند؟توضیح دهید.

21- چرا خدا سرچشمه خوبی ها و زیبائی هاست؟

22- چرا باید تنها خدا و بندگی او را به عنوان هدف نهایی خود انتخاب کنیم؟

23- آیه مبارکه "وما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون" به چه نکته ای در مورد زندگی انسان اشاره دارد؟

24- آیا عبادت صرف خواندن نماز و گرفتن روزه و..... است؟توضیح دهید.

25- مهم ترین عاملی که می تواند یک عمل را به عبادت تبدیل کند، چیست؟

26- دو ویژگی مهم یک عمل عبادی چیست؟

27- آیه مبارکه " قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین" اشاره به کدام ویژگی عمل عبادی دارد؟

28- در چه صورت خوشحالی ها، ناراحتی ها، شکست ها و پیروزی ها، تعریف جدید پیدا می کنند؟

29- در صورتی که هدف و مقصد زندگی خدا باشد، چه چیزی ما را خوشحال و یا آزرده می کند؟

30- بندگی خدا چه پیامد مثبتی برای ما به همراه دارد؟

31- در چه صورت انسان شایسته دریافت لطف و رحمت ویژه از جانب خدا شده و به زندگی سعادتمندانه در دنیا و آخرت می رسد؟

32- تعبیر قرآن در مورد افرادی که فقط به لذت های مادی وسرگرم شدن به آن ها می اندیشند، چیست؟

33- ویژگی هدف اصلی چیست؟

34- در چه صورت هدف اصلی، هدف های بیشتری را در خود جای می دهد؟

35- هدف"عبادت و بندگی خدا" چگونه اهداف دیگر را در خود جای می دهد؟

36- آیه مبارکه "من کان یرید ثواب الدنیا فعندالله ثواب الدنیا و الآخره" اشاره به چه نکته ای در مورد انتخاب هدف، دارد؟

37- برای آن که هدف، ضامن خوشبختی ما باشد، چه باید بکنیم؟

درس دوم

1-     قرآن کریم هدف خلقت انسان را چه چیزی بیان کرده است؟

2-     چه چیزی رشد و کمال انسان و در نتیجه رستگاری او را تضمین می کند؟

3-     اولین گام برای حرکت انسان در مسیر رستگاری چیست؟

4-     انسان برای حرکت در مسیر رستگاری و کمال نسبت به چه چیزهایی باید شناخت حاصل کند؟

5-     چرا حضرت علی(ع) می فرمایند:" خودشناسی سودمندترین دانش هاست"؟

6-     خداوند چگونه انسان را گرامی داشته و به او کرامت بخشیده و او را بر بسیاری از مخلوقات برتری داده است؟

7-     عوامل مهم و تاثیرگذار در حرکت انسان به سوی هدف، چیست؟

8-     نیروی تعقل و تفکر چه توانائی هایی به انسان می دهد؟

9-     چرا خداوند ما را صاحب اراده و اختیار قرار داد؟

10- آیه مبارکه "انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا" اشاره به کدام یک از سرمایه های انسان دارد؟

11- انسان چگونه راه رستگاری و شقاوت را پیدا می کند؟

12- شناخت خیر وگرایش به آن و شناخت شر و بیزاری از آن چه تاثیری در اعمال ما دارد؟

13- آیه مبارکه" ونفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقواها" اشاره به کدام یک از سرمایه های اعطائی خداوند به انسان دارد؟

14- گرایش انسان به نیکی و زیبائی چه تاثیری در اجتناب او از گناه دارد؟

15- عامل درونی و سرزنشگر انسان در مقابل گناه چیست؟

16- آیه مبارکه "ولا اقسم بالنفس اللوامه" اشاره به چه چیزی در وجود انسان دارد؟

17- عوامل بیرونی سعادت انسان چیست؟

18- سرمایه های عظیم و ارزشمند انسان برای حرکت در مسیر هدف، چیست؟

19- چرا ما به عنوان انسان نباید به کاری در حد و اندازه حیوان قانع شویم و در همان سطح بمانیم؟

20- عامل درونی سقوط انسان چیست و چه نقشی در انحراف انسان از مسیر سعادت و رستگاری دارد؟

21- منظور حضرت علی (ع) از حدیث زیر کدام نفس انسان است؟ "دشمن ترین دشمن تو همان نفسی است که در درون توست."

M-sh, [۳۰.۰۹.۱۶ ۰۸:۵۶]
[Forwarded from گروه دینی ناحیه یک]
22- عامل بیرونی سقوط انسان چیست و چه نقشی در انحراف انسان از مسیر سعادت و رستگاری دارد؟

23- آیا انسان در قیامت می تواند شیطان را مسبب گمراهی خود معرفی کرده و تمام تقصیرات خود را به گردن او بیاندازد؟

24- شیطان از چه راه هایی ما را فریب می دهد؟

25- چرا شیطان برای همیشه از درگاه خدا رانده شد؟

26- امام زمان(عج) راه شکست شیطان را چه چیزی معرفی می کنند؟

 

سوالات متن درس اول دین و زندگی3 👇👇👇👇

1)نشانه ی بیداری و هوشیاری و ورود به وادی انسانیت چیست ؟ توضیح دهید . ص 11
انسان اندکی که از سطح زندگی روز مره و نیاز های طبیعی فراتر رود و در افق بالاتری بیندیشد خود را با نیاز های مهمتری روبه رو میبیند.این نیاز ها به تدریج به دل مشغولی دغدغه و حتی درد متعالی تبدیل میگردند که قرار و آرام را از او میگیردتا پاسخ آن ها را نیابد آرام نمیگیرد.این دغدغه و درد نشانه ی بیداری و هوشیاری و ورود به وادی انسانیت است.

2) نیازهای بنیادین انسان را نام ببرید ؟ ص12
1- درک هدف زندگی 2-درک آینده ی خویش 3-کشف راه درست زندگی

3) اگر انسان هدف حقیقی خود را نشناسد چه چیزی را کسب می کند ؟12
عمر خود را از دست داده در حالی که سعادت و خوشبختی را بدست نیاورده است.


4) انسان چگونه می تواند به درکی از حقیقت برسد و آن حقیقت چیست ؟ ص12
انسان با کمک عقل خود میتواند به درک این حقیقت برسد کهبنا بر حکمت و عقل خداوند مرگ نابود کننده ی او و پایان همیشگی زندگی اش نیست و آینده ای روشن در جهانی دیگر در اتظار اوست.

5) چگونه زیستن چه ارتباطی به درک هدف زندگی و درک آینده دارد ؟ ص12
راه زندگی یا چگونه زیستن که ارتباط دقیقی با دو نیاز قبلی دارد دغدغه ی اصلی انسان های فکور و خردمند بوده به خصوص که انسان فقط یک بار به دنیا می آید و یک بار آن را تجربه میکند.

6) اگر انسان روش درست زندگی را انتخاب نکند چه چیزی در انتظار اوست ؟ ص12
به آن هدف برتری که خداوند در خلقت او قرار داده نخواهد رسید و آینده ی زیبای ابدی را از دست خواهد داد و سرای آخرت دچار خسران خواهد شد.

7) پاسخ به نیاز های برتر و بنیادین انسان چگونه باید باشد ؟ ص12 و 13
الف:همه جانبه باشد به طوری که به نیاز های مختلف انسان پاسخ دهد.زیرا ابعاد جسمی و روحی ،فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی انسان پیوند و ارتباط کامل دارند.
ب: پاسخ ها باید کاملا درست و قابل اعتماد باشند زیرا هر پاسخ احتمالی و مشکوک نیازمند تجربه و آزمون است تا کارایی مشخص شود. در حالی که عمر محدود آدمی برای چنین تجربه ای کافی نیست.

8) چه کسی می تواند در پاسخ به نیازهای برتر انسان رهنمون کاملی باشد ؟ ص13
کسی میتواند انسان را در جهت پاسخ گویی درست به این نیاز ها رهنمون شود که آگاهی کاملی از خلقت انسان،هدف از خلقت، جایگاه او در نظام هستی ابعاد دقیق و ظریف روحی و جسمی و نیز فردی و اجتماعی او و چگونگی زندگی در جهان آخرت و ارتباط آخرت با دنیا داشته باشد.

9) اینکه خداوند حکیم است یعنی چه ؟ ص 13 و14
یعنی هر موجودی را برای هدفی معین خلق می کند وبرای رسیدن به آن هدف هدایت می فرماید.

10) آفرینش بی هدف نشانه ی چیست ؟ آیا ممکن است که جهان اینگونه باشد ؟ ص14
آفرینش بی هدف،نشانه ی نقض و ضعف نا آگاهی است و این ویژگی ها نمی تواند در خدا باشد.

11) تقرب به خداوند یعنی چه ؟ ص14
تقرب به خداوند تقرب به همه ی خوبی ها و زیبایی هاست.

12) دو ویژگی خاص انسان برای چیست ؟ ص14
تفکر و تعقل:هدف درست را تشخیص دهد
قدرت اختیار و انتخاب : هدف را بر می گزیند و به سویش حرکت می کند.

13) برای تشخیص هدف و راه رسیدن به آن خداوند چه امکانی به انسان داده است ؟ بیان کنید . ص14
برای تشحیص هدف و راه رسیدن به آن خداوند دو چراغ به وی داده است:عقل در درون وجود او و فرستدگان الهی در بیرون. انسان به کمک عقل خود بسیاری از مجهولات و مسائل را در میابد و پاسخ میدهد.مثلا میداند جهان مبدا و آفریدگاری دارد و آینده ای روشن در انتظار اوست.همچنین انسان به کمک عقل خود متوجه می شود که نمیتواند پاسخ برخی از مسائل بنیادین را به طور درست و کامل بدهد و برای این گونه مسائل نیازمند هدایت الهی است.از این رو خداوند پیامبرانی را میفرستد تا پاسخ این گونه مسائل را به انسان ها برساند و هدایتشان کند.بدین ترتیب اگر انسان عاقلانه بیندیشد، راه دستیابی به همه ی نیازها برای وی مشخص شده و دلیلی برای توجیه ناکامی ها ندارد.

14) اما کاظم به هشام بن حکم در مورد هدایت خدا چه می فرماید ؟ به اختصار بیان کنید . ص14
خداوند دو حجت بر مردم دارد : حجتی آشکار و حجتی نهان.حجت آشکار،رسولان و انبیاء و ائمه اند و حجت نهان همان عقل انسان هاست.

15) منظور آشکار در سخن امام کاظم چیست ؟ ص14

16) هر کس با تفکر و تعقل خود در پیام الهی بیندیشد ، چه چیز هایی در خواهد یافت ؟ ص15
1:هدف و مقصد زندگی انسان چیست و با کدام هدف زندگی وی معنای حقیقی خود را خواهد یافت.
2:آینده ی انسان چیست و چگونه رقم می خورد.
3:راه درست زندگی چیست و چگونه به سعادت خواهد رسید