فضای مجازی چه بر سر زندگی انسان می آورد؟ + عکس


وقتی شما هم منافق می شوید (1)
آواتارسازی به نوعی اسطوره سازی است به این معنا که فرد با ساخت آواتار اسطوره مدنظر از خودش را ساخته و برای دیگران به نمایش می گذارد، اسطوره ای که خودش را در قالب آن ریخته است.
مشرق؛ جهان مجازی فضای نو و جدیدی برای شکل دهی به یک زندگی دوم (Second Life) مجازی را در اختیار بشر قرار داده است. یک فرد می تواند در زندگی دوم مجازی با چهره ی مطلوب و دلخواه خود حضور پیدا کرده و با دیگران به تعامل بپردازد و در واقع مبتنی بر رؤیاهای خویش زندگی کند، اما هیچ یک از مؤلفه های این زندگی واقعیت ندارند.

 افراد در حالی از ساعات حضور خود در جهان واقعی کاسته و به زندگی مجازی(Virtual Life) می پردازند که این فضا هیچ گاه رنگ و بوی واقعیت و تجسم مادی را به خود نخواهد گرفت. بسیاری از کسانی که وارد زندگی دوم(Second Life) می شوند مجازی، غیرواقعی و تصوری بودن فضایی که وارد آن شده اند را فراموش کرده و خیال می کنند زندگی مجازی نیز همانند زندگی در جهان واقعی، واقعیت دارد، همچون فردی که موهومات حاصل از مواد توهم زا را واقعی می پندارد. بحران زندگی دوم از اینجا آغاز می شود، از اینکه این زندگی به موازات زندگی واقعی، اهمیت پیدا می کند.
 

زندگی دوم یک توهم بزرگ است.

زندگی دوم بر بستر آواتارسازی(Avatar Generation) رخ می دهد، اَوَتار (अवतार) در آیین هندو به معنی «حلول خدا» بوده و آواتار تجسمی مادی ناشی از به زمین آمدن ایزدان هندو است. در تعریف عمومی نیز کلمه آواتار به معنای حلول خداوند در قالب انسانی و تجسم عامل الهی(منجی) می باشد. خدای این آیین هر زمان که جهان در خطر نابودی قرار بگیرد، در قالب و کالبد یکی از موجوات 10 گانه از جمله ماهی، گراز، شیر- انسان و ... حلول کرده و آن را نجات می دهد.
 

ویشنو و آواتارهایش
در زندگی دوم آواتار(Avatar) یک شخصیت مجازی است که کاربر خود را در قالب آن به نمایش می گذارد. اکثر کاربران نمی دانند آواتارسازی به نوعی اسطوره سازی است به این معنا که فرد با ساخت آواتار اسطوره مدنظر از خودش را ساخته و برای دیگران به نمایش می گذارد، اسطوره ای که خودش را در قالب آن ریخته است.
برای روشن تر شدن این موضوع می توان گفت رستم اسطوره ای است که شاعر بزرگ ایرانی، فردوسی، او را پرورانده است، آواتارسازی باعث می شود فرد، منِ آرمانی خود و یا اسطوره تصوری خویش را برای دیگران قابل رؤیت کند، البته به شکل یک کاراکتر مجازی.

     

کارشناسان عقیده دارند برای مواجهه و مقابله با مهدویت است که غرب مقوله آواتار را به شکل فیلم، انیمیشن و نیز آواتارسازی در اینترنت ایجاد و گسترش می دهد، چرا که وقتی افراد خود را در قالب اسطوره و منجی در فضای مجازی و زندگی دوم قرار دهند، دیگر منتظر منجی دنیای واقعی نخواهند نشست.
نکته جالب در این میان این است که ویشنو(یکی از خدایان سه گانه ی هندو و خدایی که در قالب آواتار حلول می کند) 10 آواتار دارد که هنوز در قالب آخرین آواتار حلول نکرده است، آواتار نهایی "کالی"( اسب سفید‌‌) نام دارد. هنگامی که پلیدی به اوج رسد، ویشنو سوار بر اسبی سفید از آسمان فرود آمده و شمشیر خود را چون شهاب حرکت خواهد داد.

 

حلول ویشنو در قالب کالی، این حلول هنوز انجام نشد‌‌ه است.
     
     



غرب آواتاریسم را با ساخت فیلم و انیمیشن ترویج می کند.

آواتار اگرچه در ظاهر یک کاراکتر کارتونی از فرد به نظر می رسد اما تمام ماجرا این نیست. برای حضور در زندگی دوم فرد به عضویت یکی از سایت های مربوطه در آمده و سپس آواتار دلخواه خود را می سازد. پس از ساخت آواتار وی می تواند در بازی(محیط های زندگی دوم، دسته ای از بازی های آنلاین هستند) حضور پیدا کند. محیط بازی همچون دنیای واقعی خیابان، فروشگاه، جنگل، دریا و ... دارد، آواتار می تواند برای خود زمینی خریده و منزل رؤیایی اش را در آن بنا کند، شغل پیدا کرده، به دانشگاه برود، ازدواج کند، مهمانی و مراسم مختلف برگذار نماید. فراتر از این ها آواتار فرد می تواند قابلیت های متفاوتی از زندگی واقعی انسان داشته باشد، به عنوان مثال آواتار می تواند بال داشته و پرواز کند.
     
 



محیط یا به اصطلاح دنیاهای متفاوت بازی
 
اما به جز ثبت نام در سایت و یکسری امکانات اولیه سایر ویژگی ها و قابلیت ها خریدنی است. هریک از این بازی ها برای خود واحد پول مشخصی دارند که کاربران اجناس، نیازمندی ها و انتخاب هایشان را براساس این واحد خریداری می کنند. همانند جهان واقعی غرب که قواعد سرمایه داری بر آن حاکم است، در زندگی دوم نیز فرد چیزی را رایگان بدست نمی آورد، برای پرداخت هزینه های زندگی وی باید کسب و کاری(در محیط زندگی دوم) داشته و فعالیتی اقتصادی انجام دهد تا معادل آن برحسب واحد پول بازی مزد دریافت کند، البته افراد می توانند از دنیای واقعی مبلغ مورد نیاز را برحسب واحدهای پول دنیای واقعی مثلاً دلار پرداخت کنند.
     

در زندگی دوم هم سرمایه داری حاکم است، هیچ چیز رایگان نیست

محیط های زندگی دوم بازار جدیدی را برای کمپانی ها و شرکت های غربی فراهم کرده اند، آواتار فرد پس از پرداخت هزینه های لازم می تواند به دانشگاه رفته و یا فیلم مورد علاقه اش را تماشا کند. اقتصاد غرب ناچار است برای حفظ این بازار جدید از یکسو حضور در محیط زندگی دوم را بیشتر تبلیغ کرده و از سوی دیگر امکانات متنوع تری را برای کاربران فراهم سازد، به عنوان مثال فرد هنگام پرداختن به آواتارش و حضور در کنار سایر آواتار ها بتواند اقلام مورد نیاز زندگی واقعی اش را از فروشگاهی در محیط بازی به شکل آنلاین خریداری کند.



       حضور در کلاس، سخنرانی و تماشای فیلم. بازاری جدید برای فعالیت اقتصادی و کسب سود

ادامه دارد.......

همه چیز درباره ارتش آزاد سوریه؛ از سرقت خانه‌های مردم تا خرید و فروش خودروهای لوکس + تصاویر


همه چیز درباره ارتش آزاد سوریه؛
«ارتش آزاد سوریه» از جمله گروه‌های تروریستی مسلحی است که پس از آغاز بحران سوریه در این کشور شکل گرفت تا به مبارزه مسلحانه علیه نظام سوریه بپردازد. با توجه به ترور ریاض الاسعد فرمانده ارتش آزاد، در این گزارش به بررسی تشکیل این گروه می پردازیم.
گروه گزارش ویژه مشرق؛ «ارتش آزاد سوریه» از جمله گروه‌های تروریستی مسلحی است که پس از آغاز بحران سوریه در این کشور شکل گرفت تا به مبارزه مسلحانه علیه نظام سوریه بپردازد. با توجه به ترور ریاض الاسعد، فرمانده ارتش آزاد در این گزارش به بررسی تشکیل این گروه می پردازیم.

تاسیس ارتش آزاد سوریه
ارتش آزاد سوریه در تاریخ 29 ژوئیه 2011 یعنی چهار و ماه و نیم پس از آغاز بحران این کشور در 15 مارس 2011 به فرماندهی «ریاض موسی ریاض الاسعد» و جمعی از نظامیان فراری و جدا شده از ارتش سوریه تاسیس شد که از جمله این نظامیان فراری می‌توان به ستوان یکم سابق ارتش سوریه در 6 ژوئن 2011 و سه روز بعد سرهنگ فراری «حسين هرموش» جدایی خود از ارتش سوریه را اعلام کرد.


این گروه مسلح در 3 آگوست 2011 اولین اعلامیه خود را به طور رسمی منتشر کرد.

ریاض موسی ریاض الاسعد

«ریاض موسی ریاض الاسعد» در سال ۱۹۶۱ میلادی در منطقه «جبل الزاویه» از توابع استان ادلب در شمال سوریه در خانواده‌ای سنی به دنیا آمد. جایی که باید آن را کانون شکل گیری جماعت «اخوان المسلمین» سوریه و مخالفت‌ها و اعتراض‌ها علیه نظام به شمار آورد.

موسی الاسعد در سال 1980 در زمانی‌که بیش از 19 سال نداشت به نیروی هوایی ارتش سوریه ملحق شد تا در آن به عنوان مهندس پرواز خدمت کند. طی 21 سال خدمت در نیروی هوایی پله‌ها و مدارج ترقی را پشت سر گذاشت و به درجه سرهنگی در یگان 22 تیپ 14 نیروی هوایی ارتش سوریه رسید.

اما با آغاز بحران سوریه در 4 ژوئیه 2011 جدایی خود از ارتش سوریه و قیام علیه نظام را اعلام کرد تا 25 روز بعد از آن یعنی در 29 ژوئیه 2011 تاسیس گروهی تروریستی به نام «ارتش آزاد» سوریه را اعلام کند.

وی در 8 اکتبر 2011 حدود سه ماه بعد از اعلام تشکیل ارتش آزاد به ترکیه گریخت تا از ترکیه عملیات‌ این گروه تروریستی را در سوریه هدایت کند.


اصول و مبادی مورد ادعای ارتش آزاد
ارتش آزاد سوریه پس از تاسیس اصول و مبادی را اعلام کرد و مدعی این گروه مسلح براساس این اصول و مبادی مبتنی است. در حالی‌که عملکرد این گروه کاملا بر خلاف اصول و مبادی مورد ادعای آن بود.

- متعهد بودن تمام عناصر این گروه به اجرای اصول و مبادی قوانین بشر دوستانه و به خصوص حمایت از شهروندان و اهداف غیرنظامی

- تلاش تمام عناصر این ارتش برای براندازی نظام در سوریه

- محافظت از میراث فرهنگی و تمدنی سوریه

- محافظت از اموال عمومی و جلوگیری از غارت و چپاول آن


اهداف ارتش آزاد
در بیانیه تاسیسی این گروه مسلح اهداف ارتش آزاد چنین بیان شده است:

- هدف ارتش آزاد سوریه کمک به مردم سوریه در دستیابی به آزادی و تحقق خواسته‌هایشان که در سرنگونی نظام در سوریه نمود پیدا می‌کند و دستگیری و بازداشت سران نظام و محاکمه آنها.
- مهمترین کمک‌هایی که ارتش آزاد به مردم سوریه ارائه می‌دهد به شرح زیر است:


الف) حمایت از تظاهرات‌ کنندگان مسالمت‌جو که به دنبال احقاق حقوق مشروع خویش هستند.

ب) کمک به اهالی مناطق آسیب دیده و فراهم کردن زمینه رسیدن کمک‌های بشر دوستانه به این مناطق.

ج) آزادی زندانیان دربند نظام سوریه

د) تجدید نظر در ساختار دستگاه‌های امنیتی و نظامی سوریه و کمک به مردم این کشور جهت بنای دولتی مدنی بر اساس اصول دمکراتیک و آزادی و عدالت و مساوات و آزادی.

هـ) حفظ وحدت ملت و یکپارچگی اراضی سوریه.

و) ارتش آزاد پایه و اساس ارتش ملی سوریه را در آینده تشکیل خواهد داد.

ی) تحویل عاملان جنایت علیه مردم سوریه به دادگاه‌های عادلانه بین المللی.


حمایت از ارتش آزاد
با اعلام تشکیل گروه مسلح ارتش آزاد کشورهایی که به وجود آورنده بحران در سوریه بودند و هر روز بیش از پیش بر آن دامن می‌زدند، حمایت مالی و تسلیحاتی و رسانه‌ای خود از این گروه مسلح تروریستی را اعلام کردند.

ریاض الاسعد در 20 فوریه 2011 در گفت‌وگو با روزنامه «الرای» صراحتا از حمایت‌های گسترده «عبدالله بن عبدالعزیز»، پادشاه عربستان از گروه‌های مسلح تروریستی وابسته به ارتش آزاد در سوریه تقدیر می‌کند.

الاسعد در ادامه با تمجید از مواضع ضد سوری رژیم عربستان سعودی و شخص «سعود الفیصل»، وزیر امور خارجه این رژیم، گفت که ما مواضع جناب ملک عبدالله و قرار گرفتن امیر سعود الفیصل در کنار سوری‌ها را ارج می‌نهیم و بر نقش عربستان سعودی و کشورهای خلیج (فارس) در حمایت از ارتش آزاد در تمام زمینه‌ها از جمله نظامی حساب باز کرده‌ایم.

پس از عربستان سعودی بی‌تردید یکی از مهمترین و بزرگترین حامیان ارتش آزاد سوریه کشور «قطر» است که از هیچ کمکی به این گروه تروریستی دریغ نکرد. «بسمه قضبانی»، مسئول روابط خارجی شورای ملی سوریه در ششم اوت سال گذشته در گفت‌وگو با «رادیو یک اروپا» به طور رسمی اعلام کرد که دو کشور قطر و سعودی به ارتش آزاد اسلحه ارسال می‌کنند.


وی با اذعان به اینکه قطر و عربستان تاکنون سلاح‌های سبک و نیمه سنگین در اختیار ارتش آزاد گذاشته‌اند، ابراز امیدواری کرد که گروه‌های وابسته به این ارتش خیلی زود به سلاح‌های سنگین دست یابند.

از دیگر حامیان ارتش آزاد باید از فرانسه و انگلیس و آمریکا یاد کرد. این کشورها بارها و به مناسبت‌های مختلف ضمن حضور در نشست‌های معارضان سوری حمایت مالی و نظامی و سیاسی خود از گروه تروریستی ارتش آزاد سوریه را اعلام کرده‌اند. شبکه العربیه در 17 اوت 2012 اعلام کرد که یکی منبع آگاه در میان معارضان سوری که در آمریکا اقامت دارد به این شبکه اطلاع داده است که ارتش آزاد سوریه به 14 فقره موشک ضدهوایی از نوع پیشرفته استینگر ساخت آمریکا دست یافته است.

این معارض سوری تاکید کرد که این اقدام آمریکا با اطلاع کشورهای ترکیه، عربستان سعودی صورت گرفته است و یک منبع در وزارت دفاع آمریکا، خبر مربوط به دستیابی ارتش آزاد به 14 موشک استینگر را مورد تایید قرار داد و افزود که این موشک ها از طریق استان اسکندرون ترکیه و با اطلاع مقامات این کشور و آمریکا به دست ارتش آزاد رسیده است.

همچنین «ویلیام هیگ»، وزیر امور خارجه انگلیس در اوت گذشته اعلام کرد که کشور متبوعش 5 میلیون پوند انگلیسی به ارتش آزاد سوریه در راستای تهیه تجهیزات مخابراتی و مواد دارویی کمک می‌کند. وی همچنین از کمک‌های تجهیزاتی به ارتش آزاد سوریه نیز پرده برداشت که به این ترتیب میزان کمک‌های انگلیس به مخالفان سوری را به بیش از 5 میلیون پوند می‌رساند.

در خصوص حمایت‌های فرانسه نیز همین کافی است، اشاره شود که «ژان مارک آیرو»، نخست وزیر فرانسه سپتامبر گذشته اعلام کرد: پاریس از شورشیان ارتش آزاد سوریه حمایت می‌کند. نخست وزیر فرانسه در گفت‌وگو با شبکه رادیویی PMS  به این موضوع اشاره کرد و گفت که فرانسه تجهیزات ارتباطی در اختیار شورشیان سوری قرار می‌دهد.

پیش از این نیز «فرانسوا اولاند»، رئیس جمهوری فرانسه در راستای سیاست‌های ضد سوری کشورش اعلام کرده بود که فرانسه کسانی را که برای سوریه آزاد و دموکراتیک تلاش می‌کنند، مورد حمایت همه جانبه و واقعی قرار خواهد داد و این کمک حتی در زمینه‌های عملیاتی نیز خواهد بود.

اما در میان حامیان ارتش آزاد نمی‌توان از ترکیه یاد نکرد. در واقع ترکیه به عنوان واسطه‌ای میان ارتش سوریه و کشورها و طرف‌های حامی این ارتش عمل می‌کند. دولت اردوغان پایگاه‌های متعددی برای آموزش اعضای این گروه تروریستی در مرزهای این کشور دایر کرده است که آموزش آنها را افسران و نظامیان ارشد سابق آمریکایی و انگلیسی و ترک و حتی صهیونیستی برعهده دارند. همچنین ترکیه با باز گذاشتن مرزهای خود زمینه انتقال سلاح و افراد مسلح و کمک‌های مالی به گروه‌های این ارتش را فراهم می‌کند. افزون بر اینکه با احداث بیمارستان‌های صحرایی مجروحان عملیات مسلحانه گروه‌های وابسته به ارتش آزاد را مداوا می‌کند.


روی گردانی حامیان ارتش آزاد
اما از آنجا که ارتش آزاد سوریه در طول 23 ماه بحران سوریه هیچ گاه نتوانست اهداف مورد نظر غرب و رژیم‌های عربی را در این کشور محقق کند و پس از 23 ماه نظام سوریه همچنان استوار و مقاوم به بقای خود ادامه می‌دهد، این موضوع موجب شده تا کشورهای غربی هر روز که می‌گذرد از معارضان سوری و توانایی آنان جهت براندازی نظام در سوریه ناامیدتر و مایوس‌تر شوند و به همین دلیل هر روز بیش از گذشته به این نکته ایمان بیاورند که باید درپی یافتن راه‌حلی سیاسی برای خروج از بحران سوریه باشند.

در این ارتباط سرویس‌های اطلاعاتی فرانسه اخیراً گزارشی را به دولت این کشور از آخرین وضعیت حاکم بر ارتش آزاد سوریه تقدیم کرده و از پاریس خواستند تا از میزان کمک‌های نظامی و تسلیحاتی خود به گروه‌های ارتش آزاد بکاهند.

این گزارش به دو دلیل مهم در این خصوص اشاره می‌کند: اول آنکه ارتش سوریه در عملیات‌های خود علیه گروه‌های مسلح ارتش آزاد همواره بخش قابل ملاحظه‌ای از سلاح‌های آنان را ضبط کرده است و دوم آنکه گروه‌های مسلح وابسته به ارتش آزاد این سلاح‌ها را به جهادی‌های تکفیری مشغول مبارزه در سوریه می‌فروشند.


 این گزارش در ادامه به دولت فرانسه تاکید کرده است که این میزان سلاح ارسالی به معارضان مسلح سوری هیچ‌گاه آنها را در براندازی نظام در سوریه موفق نخواهد کرد، افزون براینکه افتادن این سلاح‌ها به دست ارتش سوریه بیش از پیش دست داشتن فرانسه در امور داخلی سوریه را به اثبات می‌رساند که این نمی‌تواند امری خوشایند برای پاریس در عرصه بین المللی باشد.

 این درحالی است که اطلاعات به دست آمده توسط سرویس‌های اطلاعاتی فرانسه از روی‌گردانی آمریکا از حمایت مالی و نظامی گروه‌های مسلح ارتش آزاد نیز خبر می‌دهد و تاکید می‌کند که آمریکا تنها به حمایت سیاسی از این گروه‌ها اکتفا خواهد کرد.

 کمیته امنیت ملی آمریکا به تازگی گزارشی به کاخ سفید ارائه داده و در آن به دولت آمریکا توصیه کرده است، به دنبال براندازی نظام سوریه از طریق عملیات‌های مسلحانه چه توسط ارتش آزاد و چه توسط دیگر تشکل‌ها و سازمان‌های جهادی تکفیری نباشد، چراکه این امری محال و غیرممکن است.

از سوی دیگر یک شهروند عربستانی به تازگی فیلمی در «یوتیوب» پخش کرده که نشان می‌دهد، کمک‌هایی که به ارتش آزاد سوریه و آوارگان سوری شده است، در حراج‌های شهر ریاض به فروش می‌رسند و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس مانند قطر و عربستان سعودی و امارات دیگر چندان برای کمک به ارتش آزاد شور و شوق از خود نشان نمی‌دهند.

این فیلم نشان می‌دهد، این کالاها با آرم و نشان ارتش آزاد سوریه و شعار کمیته کمک رسانی به آوارگان سوریه «المیادین» شعبه عربستان سعودی و در حراج‌های بازار «قاسم اکبر» یکی از بزرگترین بازارهای حراج پایتخت عربستان به فروش می‌رسند. این کالاها صدها تن پتو و لباس‌های زمستانی را شامل می‌شود.


اختلاف ترکیه و ارتش آزاد – خروج ریاض الاسعد
همانگونه که در ابتدا گفته شد، ارتش آزاد به هیچ از اصول مورد ادعای خویش که براساس آن این ارتش را بنا کرده بود، عمل نکرد و همین موجب شد تا به مرور زمان ماهیت واقعی این گروه تروریستی برملا شود. در این راستا مردم ترکیه که به شدت به حضور نیروهای ارتش آزاد و آموزش آنها در این کشور اعتراض داشتند، با برگزاری راهپیمایی‌های متعدد اعتراض آمیزی از اردوغان خواستند تا نسبت به اخراج ریاض الاسعد، فرمانده این ارتش و اعضای آن اقدام کنند. به همین منظور درپی بالا گرفتن اعتراضات به دولت رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه مبنی بر حمایت بی قید و شرط از مخالفان مسلح سوریه، مقر فرماندهی ارتش ازاد سوریه از این کشور خارج شد.

به همین منظور منابع خبری سپتامبر گذشته از انتقال این مقر ارتش آزاد از خاک ترکیه به استان ادلب در داخل خاک سوریه خبر دادند و ریاض الاسعد نیز با اعلام انتقال فرماندهی گروه مسلح تحت امرش به خاک سوریه و استقرار در مناطق تحت کنترل شورشیان مسلح این خبر را تایید کرد.

مقامات ترکیه در آن زمان دلیل این اقدام آنکارا فاصله گرفتن از حوادث داخلي سوريه اعلام کردند که اين امر نيز دلايل خاص خود را داشت، از جمله اینکه تشدید بحران سوریه بی‌تردید بر اوضاع داخلی ترکیه نیز تاثیر خواهد گذاشت. از دیگر عواملي که باعث شد، حزب عدالت و توسعه ترکيه از مواضع خود در خصوص ارتش آزاد عقب نشينی کند، افزايش فعاليت‌هاي حزب کارگران کردستان و شکست تلاش‌هاي وزير خارجه ترکيه به منظور تحت فشار قرار دادن فعالان کرد بود. از ديگر موارد نيز مي‌توان به حوادث امنيتي در مناطق علوي‌نشين ترکيه در نزديکي مرز سوريه و همچنين افزايش اعتراضات در ميان نظاميان اين کشور اشاره کرد که تمام اين مسايل دولت آنکارا را به بازنگري در تعامل با ارتش آزاد در خاک این کشور ملزم کرد. افزون بر اینکه گفته می‌شد، در اواخر حضور ارتش آزاد در ترکیه ریاض الاسعد با مقامات ترک اختلاف نظر پیدا کرده بود و همین موجب شده بود تا برای مدتی سرنوشت وی در پرده ابهام باشد و بارها اخباری مبنی بر تحت نظر بودن و یا کشته شدن وی در ترکیه منتشر شود.

ریاض الاسعد تا پیش از خروج از ترکیه در اردوگاه پناهجویان سوری «آپایدین» مستقر بود که در ۱۴ کیلومتری شهر «انتاکیه» ترکیه قرار دارد و از مناطق مرزی بسیار نزدیک به مرزهای سوریه به شمار می‌آید.

جایگاه و موقعیت ارتش آزاد در سوریه
اگرچه در ابتدا ارتش آزاد سوریه با سردادن شعارهایی از قبیل آزادی و دمکراسی و حقوق برابر و مساوات برای همه توانسته بود، جایی به طور موقت در میان برخی از میان مردم سوریه در برخی شهرها باز کنند، اما برملا شدن ماهیت واقعی این گروه هر روز بیش از پیش بر نفرت مردم سوریه از این گروه تروریستی می‌افزاید.

دست داشتن در بسیاری از کشتارهای صورت گرفته در سوریه که در آن کودکان و زنان بیشماری به وحشیانه‌ترین شکل قتل عام شدند، تا تنها نظام سوریه در ارتکاب این جنایت‌ها مقصر جلوه داده شود، از جمله این اقدامات است.


غارت و چپاول خانه‌های مردم، تجاوز به عرض و ناموس مردم از دیگر جنایات و مفاسد ارتش آزاد است که نه تنها موجب روی گردانی و نفرت مردم سوریه از این گروه‌ها شده است، بلکه شمار زیادی از اعضای خود این گروه‌ها نیز از جدا شده‌اند.

«ابومحمود»، فرمانده یکی از گروه‌های مسلح در منطقه «اطمه» در شمال غربی سوریه از وضعیت گروه‌های مسلح وابسته به ارتش آزاد به شدت ابراز تاسف کرده و گفته است که انقلاب واقعی در سوریه به پایان رسیده و در واقع انقلاب را دزدها و فاسدها به سرقت بردند.

وی برخی از سرکردگان ارتش آزاد را به طور مستقیم به دزدی و سرقت متهم کرده و به همین دلیل تصمیم گرفته تا از جمع آنها جدا شود و روی به هیزم شکنی و دامداری در کوه به منظور امرار معاش بیاورد.

ابومحمود همچنین از گسترش پدیده کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه در میان گروه‌های مسلح خبر می‌دهد، زیرا بسیاری از کسانی‌که از ابتدای بحران سوریه علیه نظام دست به سلاح برده بودند، از فساد شایع میان فرماندهان ارتش آزاد سوریه به تنگ آمده و خشمگین هستند.

وی تاکید می‌کند که اعضای گروه‌های ارتش آزاد هم اکنون بیش از هر چیز به باندها و گروه‌های دزد شبیه هستند و ممکن نیست از جایی بگذرند و چیزی از آنجا سرقت نکنند. هرچیزی را می‌توانند می‌فروشند، از خودرو، وسایل منزل گرفته تا آثار باستانی و خلاصه اینکه هر چیزی که قابل حمل باشد، را می‌فروشند یا به صورت غیرقانونی از طریق ترکیه قاچاق می‌کنند.

ابومحمود با نام بردن از 10 فرمانده ارتش آزاد در استان ادلب و شهر حلب، جنایت‌های آنها را برشمرده و می‌گوید: یکی از این سرکردگان که افسر ارشد ستاد فرماندهی ارتش آزاد به شمار می‌آید، به سارق خانه‌های خالی از سکنه حلب شهرت یافته است.

او می‌افزاید: یکی دیگر از سرکردگان ارتش آزاد که یک صد فرد مسلح تحت امر خود داشت، سلاح‌ها و خودروهای گروه و حتی مقر فرماندهی‌اش واقع در مرکز مرزی «باب الهوی» را بفروشد و با پول آن، دو منزل بزرگ ساخت و همسر سوم اختیار کرد.


ابومحمود در ادامه از یکی از کارگران منطقه اطمه نام می‌برد که در آستانه ورشکستگی قرار داشت، اما پس از پیوستن به ارتش آزاد و مشغول شدن در کار امدادرسانی و کمک به آوارگان سوری هم اکنون مالک یک بنگاه خرید و فروش خودورهای لوکس است.

وی تاکید می‌کند که مشکل این است، اکثر این افسران کذایی مزدور طرف‌‌های خارجی هستند و از جانب آنها حمایت می‌شوند. ابومحمود که از افسران فراری ارتش آزاد است، در دهه 30 عمر خود قرار دارد و پیشتر فرماندهی گروه 309 متشکل از 35 فرد مسلح را به عهده داشت.

گروه کوچک وی در همه مناطق به ویژه در حلب در عملیات مسلحانه شرکت کرده بود. وی درباره عملیات گروه خود گفت: فقط هفت قبضه کلاشینکوف داشتیم که از ارتش سوریه غنیمت گرفته شده بود و تنها کمک ناچیز مالی که دریافت می‌کردیم از سوی مصطفی الشیخ فرمانده سابق ارتش آزاد بود که کنار گذاشته شد.

ابومحمود فاش کرد: در زمان درگیری برخی از افسران ارتش آزاد مقادیر ناچیزی مهمات و فشنگ برایمان می‌فرستادند، اما هیچگاه سلاح یا پول به دستمان نرسید. کسانی که فرماندهی گروه ما را در حلب به عهده داشتند ما را مانند گوسفند به کشتارگاه می‌فرستادند، در حالی‌‌که ما حتی غذایی برای سیر کردن شکم خود و تجدید قوا نداشتیم.

بروز شکاف در ارتش آزاد
گسترش پدیده فساد در میان اعضای گروه‌های مختلف ارتش آزاد و بروز اختلاف برسر تقسیم غنایم و اموال مسروقه و غارت شده به یکی از مهمترین محورهای اختلاف و شکاف بین گروه‌های مختلف ارتش آزاد تبدیل شده است، به گونه‌ای که در برخی از این اختلافات گروه‌ها رو در روی هم قرار گرفته و منجر به درگیری‌های مسلحانه بین آنها و کشته و زخمی شدن ده‌ها نفر از آنها شده است.

به دست گرفتن کنترل بزرگ‌راه‌ها و اتوبان‌ها در مناطق مختلف کشور با هدف سرقت و غارت اموال مسافران و حتی ربودن و به گروگان گرفتن آنها از دیگر موارد بروز اختلاف و درگیری‌های مسلحانه بین این گروه‌ها بوده است و این جدای از اختلافات شخصی، سلیقه‌ای، گروهی و طایفه‌ای است که موجب شده، ارتش آزاد بیش از آنکه به یک گروه شبه نظامی متحد باشد، یک گروه تروریستی پر حاشیه، جنایتکار، آدمکش و بی‌رحم شبیه باشد.

گروه‌های ارتش آزاد تنها با خود اختلاف ندارند، بلکه با دیگر گروه‌های مسلح فعال در سوریه از جمله جماعت «جبهه النصره» باید یاد کرد که شاخه سازمان تروریستی القاعده در سوریه به شمار می‌آید.

کشتارهای ارتش آزاد
همان طور که گفته شد، ارتش آزاد سوریه از زمان تاسیس تاکنون دست به کشتارهای متعددی در مناطق مختلف سوریه زده است که در بیش از 90 درصد این موارد قربانیان افراد غیر نظامی و به خصوص زنان و کودکان بی‌دفاع و بی‌پناه بوده‌اند.


جدول زیر مهمترین کشتارهای صورت گرفته توسط این گروه تروریستی را نشان می‌دهد:

ردیف

نام کشتار

تاریخ

منطقه

شمار قربانیان

1

کشتار الخالدیه

4 فوریه 2012

حمص، غرب سوریه

330 کشته، 500 زخمی

2

کشتار بابا عمرو

27 فوریه 2012

بابا عمرو، غرب سوریه

64 کشته

3

کشتار كرم‌ الزيتون

12مارس 2012

حمص، غرب سوریه

87 کشته

4

کشتار اللطامنه

7 مارس 2012

ریف حماه، غرب سوریه

70 کشته

5

کشتار الحوله

۲۵ می ۲۰۱۲

بین حمص و حماه، غرب سوریه

108 کشته

6

کشتار مزرعه‌القُبیر

7 ژوئن 2012

ريف حماه، غرب سوریه

78 کشته

7

کشتار دیر الزور

12 ژوئن 2012

دیر الزور، شرق سوریه

31 کشته

8

کشتار خاندان ‌بری

31جولای 2012

حلب، شمال سوریه

15 کشته

9

کشتار تریمسه

13اوت 2012

ریف ‌حماه، غرب سوریه

200 کشته

10

کشتار زملکا

23 اوت 2012

ریف دمشق، جنوب سوریه

20 کشته

11

کشتار داریا

26 اوت 2012

ریف دمشق، جنوب سوریه

300 کشته

12

کشتار هنانو

12 اکتبر 2012

حلب، شمال سوریه

20 کشته

13

کشتار الحیدریه

30سپتامبر2012

حمص، غرب سوریه

17 کشته

14

کشتار ادلب 1

2 نوامبر 2012

ادلب، شمال سوریه

28 کشته

15

کشتار ادلب 2

2 نوامبر 2012

ادلب، شمال سوریه

70 کشته

16

کشتار ادلب

4 نوامبر 2012

ادلب، شمال سوریه

60 کشته

17

کشتار اردوگاه الوافدین

4 دسامبر 2012

ریف دمشق، جنوب سوریه

30 کشته

18

کشتار حلفایا

24دسامبر2012

حماه، غرب سوریه

30 کشته



   

تعداد و شمار اعضا و گروه‌های ارتش آزاد

براساس گزارش اندیشکده خاورمیانه واشنگتن ارتش آزاد سوریه حدود 37 گروه را دربرمی‌گیرد که تعداد هریک افراد هریک از این گروه‌ها بین 17 تا 23 فرد مسلح است. در مقابل ارتش آزاد سوریه ادعا می‌کند که حدود 40 هزار فرد مسلح در اختیار دارد.

گردان خالد بن الوليد، گردان فاروق، گردان محمد طلاس و گردان الناصر صلاح الدين از مهمترین گروه‌های تشکیل دهنده ارتش آزاد سوریه هستند.


**************************************
منابع و ماخذ

http://www.aawsat.com/leader.asp?section=3&article=687406&issueno=12289

http://www.brlman.com/vb/showthread.php?t=12110

http://www.washingtoninstitute.org/ar/policy-analysis/view/the-free-syrian-army-a-military-assessment

http://www.alyaum.com/News/art/69188.html


http://www.alarabiya.net/articles/2012/08/06/230749.html

    http://irdiplomacy.ir/fa/page/1905336/%DA%A9%D9%85%DA%A9+5+%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%86+%D9%BE%D9%88%D9%86%D8%AF%DB%8C+%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3++%D8%A8%D9%87+%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4+%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF+%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87+.html

http://www.yjc.ir/fa/news/4277155/%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AF

http://www.khabaronline.ir/detail/245344

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910710001173

http://www.presstv.ir/detail.fa/280124.html

http://old.akharinnews.com/last-news/item/21044-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87.html

سروده معروف علامه اقبال لاهوری در وصف حضرت زهرا(س)


سروده معروف علامه اقبال لاهوری در وصف حضرت زهرا(س)

محمد اقبال لاهوری یکی از بزرگترین اندیشمندان جهان اسلام و پارسی‌سرایان شبه قاره هند است که ارادت او به پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت رسول خدا علیهم‌السلام در آثارش جلوه خاصی دارد.

خبرگزاری فارس: سروده معروف علامه اقبال لاهوری در وصف حضرت زهرا(س)

به گزارش فارس، سروده اقبال لاهوری در وصف حضرت زهرا (س) از معروف‌ترین سروده‌های این شاعر گران‌مایه است که می توان آن را مهم‌ترین اثر شعر فارسی، در وصف دختر پیامبر اسلام(صلی الله) توصیف کرد.

اقبال در این سروده حضرت زهرا را که همسر علی مرتضی(علیه السلام) است و فرزندی چون امام حسین (علیه السلام) را پرورانده است، اسوه کامل زنان عالم می‌داند که باید سرمشق زنان مسلمان باشد.

مریم از یک نسبت عیسی عزیز

از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

نور چشم رحمت للعالمین

آن امام اولین و آخرین

آن که جان در پیکر گیتی دمید

روزگار تازه آئین آفرید

بانوی آن تاجدار هل اتی

مرتضی مشکل گشا شیر خدا

پادشاه و کلبه ئی ایوان او

یک حسام و یک زره سامان او

مادر آن مرکز پرگار عشق

مادر آن کاروان سالار عشق

آن یکی شمع شبستان حرم

حافظ جمعیت خیر الامم

وان دگر مولای ابرار جهان

قوت بازوی احرا جهان

در نوای زندگی سوز از حسین

اهل حق حریت آموز از حسین

سیرت فرزندها از امهات

جوهر صدق و صفا از امهات

مزرع تسلیم را حاصل بتول

مادران را اسوه کامل بتول

بهر محتاجی دلش آنگونه سوخت

با یهودی چادر خود را فروخت

نوری و هم آتشی فرمانبرش

گم رضایش در رضای شوهرش

آن ادب پروده صبر و رضا

آسیا گردان و لب قرآن سرا

گریه‌های او زبالین بی نیاز

گوهر افشاندی بدامان نماز

اشگ او بر چید جبریل از زمین

همچو شبنم ریخت بر عرش برین

رشته آئین حق زنجیر پاست

پاس فرمان جناب مصطفی است

ورنه گرد تربتش گردیدمی

سجده‌ها بر خاک او پاشیدمی

صوت/ گلچین مداحی ایام فاطمیه


گلچین مداحی ویژه ایام فاطمیه
ویژه نامه نوروزی مشرق، 5 فررودین مصادف شده است با روز شهادت حضرت فاطمه (س) که به مناسبت این رو گلچینی از مداحی های را برای شما آماده کرده ایم :

دانلود مداحی میثم مطیعی به مناسبت تقارن فاطمیه و نوروز



دانلود روضه سلام من به مادری که حاجتش شهادت است حاج منصور ارضی

دانلود روضه ایام فاطمیه حاج منصور ارضی

دانلود مداحی فاطمیه حاج محمود کریمی

دانلود مداحی فاطمیه مهدی سلحشور

دانلود مداحی فاطمیه مهدی میرداماد

پاسخ به تمام شبهاتی که در فاطمیه وجود دارد


زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه می‌زند.
به گزارش ویزه نامه نوروزی مشرق، نوروز امسال همزمان شده است با شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه (س)، ایام فاطمیه از امروز شروع شده است. با همه احترامی که برای آن حضرت هست اما بازهم کوردلانی سعی بر آن داشته اند که شک و شبهاتی را به دل مسلمین بیندازند و آن ها را نسبت به آن بانوی بزرگوار بدبین و دودل کنند اما همه این شبهات مانند دسیسه های قدیمی نقش بر آب شده و امروز مهمترین آن ها را با هم مرور می کنیم:

با وجود علي (ع) در درون منزل،‌ چرا خود امام علي (ع) براى بازكردن در نرفت؟

***  آن چه كه از برخى از روايات استفاده مى‏شود: حضرت فاطمه سلام الله عليها نزديك در ورودى منزل نشسته بود و با ديدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.

مرحوم عياشى در تفسير، شيخ مفيد در الإختصاص و... نوشته‌اند:

عمر گفت: برخيزيد تا پيش او (علي) برويم، پس ابوبكر، عمر، عثمان،‌ خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة،‌ ابوعبيد جراح، سالم مولى ابوحذيفة، قنفذ و من به همراه او راه افتاديم، چون نزديك خانه رسيديم، فاطمه آنان را ديد و لذا در را بست و شك نداشت كه بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند و علي را بيرون آوردند در حالى كه به خاطر اين پيروزى الله اكبر مى‌گفتند.

*** حضرت صديقه شكى نداشت كه جمعيت بدون اذن داخل منزل نخواهند ‏شد؛ چون نص قرآن است كه بدون اجازه وارد خانه كسى نشويد:

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُيُوتًا غَيرَْ بُيُوتِكُمْ حَتىَ‏ تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ.
و از طرفى خانه انبياء احترام ويژه‏اى دارد كه كسى حق ورود بدون اجازه ندارد:

يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاتَدْخُلُواْ بُيُوتَ النَّبِىِ‏ّ إِلا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ. الأحزاب /53.
اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! در خانه‏هاى پيامبر داخل نشويد مگر به شما داده شود.

***
شكى نيست كه خانه حضرت صديقه طاهره خانه پيغمبر محسوب مى‏شود همانطورى كه در تفاسير متعدد اهل سنت ذيل آيه شريفه:

فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ‏و يُسَبِّحُ لَهُ‏و فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْأَصَالِ. النور/36.

در خانه‏ هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‏] آن‌ها رفعت يابد و نامش در آن‌ها ياد شود. در آن [خانه‏] ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‏كنند.

*** افزون بر اين تصور اين بود كه با توجه به موقعيت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و احترام رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله مردم با ديدن حضرت صديقه خجالت بكشند و متعرض نشوند همچنان كه عدّه‏اى با شنيدن صداى حضرت صديقه برگشتند.

***نتیجه

اولاً: صديقه شهيده، پشت در نرفت؛ بلكه جلوى در ايستاده بود كه با ديدن عمر و همراهان او به داخل خانه رفت و در را بست؛ پس اصلا حضرت زهرا سلام الله عليها پشت در نرفته بودد تا اين اشكال پيش بيايد؛

ثانياً: حتى اگر اين مطلب صحت نيز داشته باشد و حضرت پشت در رفته باشد، به دليل اين كه عين همين قضيه براى رسول خدا صلى الله عليه وآله پيش آمده و آن حضرت به همسران خود دستور داده‌اند كه در را باز نمايند، اين اشكال دفع مى‌شود.

چرا بنی هاشم و انصار امام علی(ع) از حضرت دفاع نکردند؟

امير مؤمنان عليه السلام دفاع نكردن صحابه (اعم از بنى هاشم و صحابه و انصار را ) از اهل بيت و علت آن را در بعضى خطبه‌هاى خويش بيان کرده که به بعضى از آن‌ها اشاره مى‌کنيم:

*** استغاثه علي عليه السلام به درگاه حق:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَمَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَأَكْفَئُوا إِنَائِي وَأَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي حَقّاً كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ غَيْرِي وَقَالُوا أَلَا إِنَّ فِي الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَفِي الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي رَافِدٌ وَلَا ذَابٌّ وَلَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَيْتِي‏ فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِيَّة....

خدايا براى پيروزى بر قريش و يارانشان از تو كمك مى‌خواهم كه پيوند خويشاوندى مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند و همگى براى مبارزه با من در حقى كه از همه آنان سزاوارترم،‌‌ متحد گرديدند و گفتند: حق را اگر توانى بگير، و يا اگر تو ر از حق محروم دارند، با غم و اندوه صبر كن و يا با حسرت بمير. به اطرافم نگريستم، ديدم كه نه ياورى دارم،‌ و نه كسى كه از من دفاع و حمايت مى‌كند، جز خانواده‌ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد.

نهج البلاغه، خطبه 217.

*** تظلّم ودادخواهي علي عليه السلام:

روى كثير من المحدثين انه عقيب يوم السقيفة تالم وتظلم واستنجد واستصرخ حيث ساموه الحضور والبيعة وانه قال وهو يشير الى القبر (يا بن ام إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني)، وانه قال وا جعفراه ولا جعفر لى اليوم واحمزتاه ولا حمزة لى اليوم.

بسيارى از روايت کنندگان نقل کرده‌اند که او ( حضرت علي عليه السلام) پس از ماجراى سقيفه اظهار ناراحتى كرد و حق خود را خواسته و کمک طلبيد و فرياد کشيد؛ زيرا در نزد وى حاضر نشدند و بيعت نکردند. و او در حاليکه رو به سوى قبر رسول خدا کرده بود گفت:" اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند" و فرمود: واى جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!!!.

*** جواب طبق مبناى اهل سنت: بني هاشم و انصار از فرمان رسول خدا اطاعت كردند

اهل سنت براي مشروع جلوه دادن خلافت خلفا رواياتي را در كتاب‌هايشان نقل كرده‌اند كه طبق آن‌ها رسول خدا صلي الله عليه وآله به اصحاب و ياران خود دستور داده است كه از خلفاي بعد از آن‌ها اطاعت نمايند ؛ هر چند كه مي‌دانند ، آن‌ها سنت رسول خدا را اجرا نمي‌كنند ، مال و اموال مردم را غارت مي‌كنند و به جاي هدايت مردم به سوي خداوند آن‌ها را به سوي ضلالت و گمراهي سوق مي‌دهند.

هرچند كه ما به جعلي بودن اين روايات يقين داريم؛ اما از آن‌جايي كه اين روايات در  صحيح‌ترين كتاب‌هاي اهل سنت آمده است، از باب جدال احسن و قاعده الزام خصم ، به آن‌ها تمسك كرده و مي‌گوييم : بني هاشم و انصار و باقي اصحاب رسول خدا صلي الله عليه وآله با اين كه مي‌دانستند ابوبكر ، عمر و ... غاصب خلافت  هستند ، سنت رسول خدا را اجرا نمي‌كنند ، اموال مردم (از جمله فدك و ...) را غارت مي‌كنند و ... با اين حال به فرمان رسول خدا گوش دادند و به خاطر مصالحي از قيام عليه آن‌ها خودداري كردند .

آیا خانه های مدینه درب های چوبی داشتند؟

يكى از شبهاتى كه اخيراً برخى از وهابي‌ها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زياد مطرح كرده‌اند شبه نبود درب یا سقف در خانه های مدینه گذشته است. اما با بررسى روايات موجود در كتاب‌هاى شيعه و سنى اين نتيجه به دست مى‌آيد، كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله خانه‌هاى مدينه داراى درهاى چوبى بوده است.

*** علامه سيد جعفر مرتضى در پاسخ اين روايت مى‌گويد:

فأمير المؤمنين إذن يصف حالة الفقر المدقع الذي كان يعاني منه أهل البيت ( عليهم السلام )، ويذكر إيثار رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما يتوفر لديه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البيت ( عليهم السلام ) بيوتهم كانت من جريد النخل الذي هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غيرهم ( عليهم السلام ) فكان لبيوتهم ستائر، وكانت أبوابها من غير جريد النخل أيضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح كما يدعون.


علي عليه السلام از فقر ناراحت كننده‌اى كه خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مى‌كردند سخن مى‌گويد و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از اموال و نعمت‌هاى كه نزدش جمع شده بود ياد مى‌كند،‌ با اين كه دَرِ خانه‌هاى اهل بيت از چوب خرما؛ پس از پاك كردن از شاخ و برگش بود؛ ولى ديگران دَرِ خانه‌هايشان از غير چوب خرما بود و افزون برآن بر درهايشان پرده نيز آويزان كرده بودند.

*** خداوند در قرآن كريم به صحابه و ديگر مسلمانان اجازه مى‌دهد كه از خانه‌هايى كه كليد آن در اختيار آنان هست ، غذا بخورند . بى‌ترديد خانه‌اى كه در چوبى و يا آهنى نداشته باشد، داشتن كليد براى آن بى‌معنا خواهد بود:

لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / 61 .)

بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانه‏هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى‏] غذا بخوريد و همچنين خانه‏هاى پدرانتان ... يا خانه‏اى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دسته‏جمعى يا جداگانه غذا بخوريد .

*** استدلال به روايت و فرمايش علي عليه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمى‌رساند؛ زيرا: اولاً: طراح شبهه سخن علي عليه السلام را ناقص نقل كرده است؛ به گونه‌اى كه خواننده احساس مى‌كند كه اهل بيت عليهم السلام منزل مسكونى به شكل متعارف نداشته‌اند؛ چون خانه‌اى كه نه سقف دارد و نه دَر و نه ديوار، قابل تصور نيست؛ در حالى كه متن حديث چنين است: نحن اهل بيت محمد (ص) لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شيخ مفيد، ستور به معناى ديوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.

جمله پايانى اين حديث گوياى استفاده از چوب حاصل شده از برگه‌هاى درخت خرما است؛ چون جريده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشيدن اضافات آن است كه با بستن آن چوبها كنار يكديگر براى پوشش و ديوار كشى و در ورودى و غير آن استفاده مى‌شده است؛ بنابراين از اين روايت و روايات ديگر استفاده مى‌شود كه خانه اهل بيت عليهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علي عليهما السلام مانند خانه‌هاى افراد ديگر داراى در ورودى بوده است كه باز و بسته مى‌شده و از استحكام مخصوصى هم برخوردار بوده است.

آیا خانه حضرت فاطمه (س) برای تهدید به آتش زدن شده است؟

طبق نقل طبرى و ابن أبى شيبه، عمر قسم مى‌خورد كه اگر اجتماع كنندگان در خانه اميرمؤمنان عليه السلام براى بيعت با ابوبكر بيرون نيايند، خانه را با اهلش به آتش خواهد كشيد و حضرت زهرا سلام الله عليها نيز سخن عمر را براى اميرمؤمنان عليه السلام و زبير يادآور شده و به خداوند سوگند مى‌خورد كه عمر به قسم خود وفا خواهد كرد:

وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِيَّ إِنِ اجْتَمَعَ هؤُلاَءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ آمُرَ بِهِمْ أَنْ يُحْرَقَ عَليْهِمُ الْبَيتُُ، قَالَ فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاؤُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيَحْرِقَنَّ عَلَيكُمُ الْبَيْتَ، وَايْمُ اللَّهِ لَيُمْضِيَنَّ مَا حَلَفَ عَلَيْهِ.

به خدا سوگند، گردآمدن اين افراد در خانه تو مانع از آتش زدن خانه نخواهد شد. هنگامى كه عمر رفت، علي (ع) و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به علي و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى‌دهد!.

و از طرف ديگر اين مطلب قطعى است كه اميرمؤمنان عليه السلام به تهديد‌هاى عمر توجهى نكرد و حاضر به بيعت نشد.

محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:

فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَكْرٍ فِى ذَلِكَ فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِىِّ، صلى الله عليه وسلم، سِتَّةَ أَشْهُرٍ... وَلَمْ يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الأَشْهُر.

حضرت فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر غضب نمود، با وى قهر كرد و با او سخنى نگفت تا از دنيا رفت، آن حضرت پس از پيامبر (ص) شش ماه زندگى كرد... و علي (ع) در اين شش ماه با ابوبكر بيعت نكرد.

بنابراين سوگند عمر كه اگر بيعت نكنيد خانه را به آتش خواهم كشيد موضوعى قطعى و يقينى است و از طرفى اميرمؤمنان عليه السلام براى بيعت حاضر نشد؛ پس عمر تهديد خود را عملى كرده و خانه را به آتش كشيده است.

شاهد ديگر اين مطلب، روايتى است كه بلاذرى در همين باره نقل مى‌كند:

فلم يبايع، فجاء عمر و معه فتيلة. فتلقته فاطمة علي الباب فقالت فاطمة: يابن الخطاب! أتراک محرّقا عليّ بابي؟! قال: نعم.

چون علي عليه السلام با ابوبكر بيعت نكرد، عمر با شعله آتش به طرف خانه فاطمه (عليها السلام) رفت. فاطمه (عليها السلام) پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آيا تو مى‌خواهى خانه مرا آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى!.

مسعودى شافعى در كتاب اثبات الوصيه تصريح مى‌كند كه عمر خانه را به آتش كشيده است:

فهجموا عليه و أحرقوا بابه و استخرجواه منه كرهاً وضغطوا سيّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً.

... پس قصد خانه علي كردند و بر او هجوم آوردند و خانه‌اش را آتش زدند و او را به زور از خانه بيرون آوردند، سرور زنان ( فاطمه(س) ) را بين ديوار ودر فشار دادند تا فرزندش محسن به شهادت رسید.


آیا فاطمه (س) از شیخین راضی شد و سپس از دنیا برفت؟

عدم رضايت صديقه شهيده سلام الله عليها از شيخين، اصل و اساس مشروعيت خلافت آن‌ها را زير سؤال مى‌برد؛ چرا كه ثابت مى‌كند تنها يادگار رسول خدا، برترين بانوى دو عالم،‌ سيده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبكر و عمر مخالف و از دست آن‌ها ناراضى و خشمگين بوده است و طبق روايات صحيح السندى كه در صحيح‌ترين كتاب‌هاى اهل سنت آمده است، رضايت فاطمه رضايت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.

از اين رو عالمان اهل سنت دست به كار شده و روايتى را جعل كرده‌اند تا ثابت كنند كه شيخين پس از آن كه دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسين روزهاى زندگى آن حضرت به عيادت ايشان رفته و از او درخواست رضايت كردند و فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز از آن‌ها راضى شد.!

*** سند روايت مرسل است؛ چرا كه شعبى از تابعين است و خود شاهد ماجرا نبوده و اين روايت همان اشكالى را دارد كه اهل سنت به روايت بلاذرى و طبرى مى‌كردند.

*** بر فرض اين كه مرسلات تابعى مورد قبول باشد، باز هم نمى‌توان روايت شعبى را پذيرفت؛ زيرا شعبى از دشمنان اميرمؤمنان عليه السلام و ناصبى بوده است؛ چنانچه بلاذرى و ابوحامد غزالى به نقل از خود شعبى مى‌نويسند:

عن مجالد عن الشعبي قال: قدمنا على الحجاج البصرة، وقدم عليه قراء من المدينة من أبناء المهاجرين والأنصار، فيهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضي الله عنه... وجعل الحجاج يذاكرهم ويسألهم إذ ذكر علي بن أبي طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....

در شهر بصره همراه عده‌اى بر حجاج وارد شديم گروهى از قاريان مدينه از فرزندان مهاجر و انصار كه ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نيز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود يادى از علي بن ابوطالب كرد و از او بدگويى نمود و ما نيز به خاطر رضايت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علي بدگويى كرديم ....

*** غضب فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر از آفتاب روشن تر و غير قابل انكار است. بخارى در صحيح‌ترين كتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر، سخن گفته است.

در كتاب أبواب الخمس، مى‌نويسد:

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ.

فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت.

چرا حضرت فاطمه (س) را شبانه دفن کردند؟چرا قبر فاطمه(س) پنهان است؟

دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خليفه، قبر پنهان، اسرارى است كه در درون خود پيام‌ها دارند. درست است كه فاطمه اين چنين خواست و اين گونه وصيت كرد؛ ولى چه اتفاقى افتاده است كه زهرا سلام الله عليها وصيت تاريخي‌اش را با اين در خواست‌ها به پايان مى‌برد؟!!

مگر نه اين است كه خشم و ناراحتي‌اش را نسبت به دشمنانش اظهار مى‌كند و در واقع چندين پرسش را در برابر نگاههاى تيز بين مورخان و آيندگان مى‌گذارد تا به پرسند: چرا قبر فاطمه پنهان است؟ و چرا دختر پيامبر شبانه و پنهانى دفن شد؟ و چرا علي عليه السلام بدون اطلاع ابوبكر و عمر بر وى نماز خواند؟ چرا قبر فاطمه پنهان است؟

آري، فاطمه وصيت كرد كه او را شبانه دفن نموده و هيچ يك از كسانى را كه بر وى ستم كرده‌اند، خبر نكنند، و اين بهترين سند براى شيعه است تا ثابت كنند كه صديقه شهيده مظلوم از دنيا رفته و از افرادى كه بر وى ستم كرده‌اند، هرگز راضى نشده است.

روايات فراوانى در كتاب‌هاى شيعه و سنى بر اين مطلب دلالت دارد كه به اختصار چند روايت را ذكر مى‌كنيم:

*** مرحوم شيخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مى‌نويسد:

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ‏].

علي بن ابوحمزه از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا فاطمه را شب دفن كردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله عليها وصيت كرده بود تا در شب وى را دفن كنند تا ابوبكر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.

*** مرحوم صاحب مدارك رضوان الله تعالى عليه مى‌گويد:

 إنّ سبب خفاء قبرها ( عليها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( عليها السلام ) أوصت إلى أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أن يدفنها ليلا لئلا يصلي عليها من آذاها ومنعها ميراثها من أبيها ( صلى الله عليه وآله وسلم ).

علت مخفى بودن محل دفن فاطمه سلام الله عليها آن گونه كه مخالف و موافق نقل كرده‌اند اين است كه آن حضرت به اميرمؤمنان عليه السلام سفارش كرد تا او را شبانه دفن كند تا آنان كه او را اذيت كرده‌ و از ارث پدرش محروم كرده بودند بر وى نماز نخوانند.

*** محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:

وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها.

فاطمه زهرا سلام الله عليها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زمانى كه از دنيا رفت، شوهرش علي عليه السلام او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را با خبر نساخت.

*** عبد الرزاق صنعانى مى‌نويسد:

عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فرَّ بِهَا علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء.

فاطمه دختر پيامبر شانه به خاك سپرده شد، تا ابوبكر بر وى نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.

و در ادامه نيز مى‌گويد:

عبد الرزاق عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك

از حسن بن محمد بن نيز همانند اين روايت نقل شده است؛ مگر اين كه در اين روايت قيد شده است كه خود فاطمه اين چنين وصيت كرده بود.

در سوگ سپیده + اينفوگرافي و تصويرسازي


شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از رحلت حضرت رسول(ص) در زمانى بود كه اندازه آن به اختلاف نقل شده است، آن كس كه خواسته آن مدت را خيلى زياد بداند تا شش ماه گفته و كمتر از چهل روز گفته نشده است.

دلایل مظلومیت حضرت زهرا (س)
حضرت صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى كنند كه آن حضرت فرمود: ملعون است، ملعون است كسى كه بعد از من به فاطمه ستم روا دارد، حقش را بربايد و او را بكشد. [ كنز الفوائد، ۱/ ۱۵۰، ط قم.]

براستی که ظلم و ستم بر اهل بیت پیامبر از همان ماجرای جانسوز بزرگ بانوی مدینه یعنی همان پاره تن پیامبر شروع شد.یا رسول الله با اینکه فاطمه ات را سفارش کردی اما هیهات که او را اکرام نکردند. آیا با تمام این ستمها می شود بی تفاوت از آنها گذشت؟کجای دنیا همسری در پیش چشمان شوهر حجاب میگیرد؟!کجای دنیا مادری را غریبانه تشییع میکنند؟!وکجا دنیا....

واضح است که مظلومیت حضرت فاطمه زهرا(س)انکار نشدنی است.اما باید بگونه ای بازگو شود که علاوه بر اینکه پرده از حقایق برداشته می شود،بدعت را از سند مظلومیت آن حضرت دور کند.لذا در اینجا به بیان چند باب از اسناد مظلومیت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) می پردازیم.باشد که انشاءالله در شناخت این بانوی بزرگ قدمی برداریم تا در عصر ظهور منتقم خونش مهدی فاطمه آماده یاری مولایمان باشیم.

... براي مشاهده اينفوگرافي در سايز اصلي بر روي آن كليك كنيد ...


۱_ علت و کیفت شهادت حضرت زهرا (س) چه بود؟
شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از رحلت حضرت رسول(ص) در زمانى بود كه اندازه آن به اختلاف نقل شده است، آن كس كه خواسته آن مدت را خيلى زياد بداند تا شش ماه گفته و كمتر از چهل روز گفته نشده است. لذا شیخ كلينى رحمه الله گويد: فاطمه (س) در سال پنجم بعثت حصرت رسول (ص) متولد شد و در هنگام فوتهيجده سال و هفتاد و پنج روزداشت و بعد از رحلت رسول خدا هفتاد و پنج روز زندگى كرد. و با حذف اسناد از حضرت صادق (ع) روايت كرده و مى گويد: همانا فاطمه (س) بعد از رحلت رسول خدا هفتاد و پنج روز زنده بود و در اين مدت از درگذشت و فقدان پدرش بسيار اندوهگين بود، جبرئيل نزد آن حضرت آمده و او را تسليت و دلدارى مى داد و جايگاه پدرش را به او مى گفت، و از حال آن حضرت و رويدادهاى آينده اى كه بر فرزندان آن حضرت وارد مى شود به او خبر مى داد و حضرت على (ع) آنها را مى نوشت. [ كافى، ۱/ ۴۹۸.]

در بیان علت اصلی و کیفیت شهادت حضرت زهرا(س) ابوبصير، از حضرت صادق (ع) در ضمن حديثى آمده است: سبب و علت درگذشت حضرت آن بود كه «قنفذ» غلام آن مرد به دستور وى با غلاف شمشير بر آن حضرت نواخت، ايشان بر اثر ضربات محسن را سقط كرده و بدين جهت به سختى بيمار شد و به هيچ كس از آزار كنندگانش اجازه عيادت نداد. [ طبرى، «دلائل الامامه» / ۴۵.]

شدت جراحات وارده بر حضرت بسیار سنگین بود و ایشان متحمل رنج بسیاری می شدند و به شوق وصال حق و دیدار پدر بزرگوارشان رسول گرامی اسلام حضرت محمد(ص) در خانه خود چشم از این جهان فرو بست.در روایتی حضرت به اسماء فرمود: آبى برايم آماده كن، بعد با آن غسل كرده و سپس فرمود: جامه هاى جديدم را به من بده، آنها را پوشيده و فرمود: بقيه حنوط پدرم را از فلان جا برايم بياور و زير سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اينجا بيرون برو، مى خواهم با پروردگارم مناجات كنم.و گفت: قدرى مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم كه بسيار خوب و اگر جوابى ندادم بدان كه من به سوى پدر خود، (يا پروردگارم) رفتم.اسماء لحظه اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنيد، صدا زد اى دختر محمد مصطفى،اى دختر بهترين كسى كه بر روى ريگ هاى زمين پاى گذارده... اما جوابى نيامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده كرد از دنيا رخت بر بسته است. [ بلادى بحرانى «وفات فاطمه الزهراء» ۷۸.]

۲_ نخستین تابوتی که در اسلام ساخته شد برای حضرت زهرا بود.
از آنجایی که حضرت زهرا(س)سیده زنان عالم شناخته شده اند،می توان به از زوایای مختلف به شخصیت ایشان پرداخت.در مورد حجاب حضرت که زبانزد عام و خاص جهانیان است و در روایات متعدد از توجه ایشان به این امر ذکر شده است،این مطلب قابل ذکر است که ایشان به این امر در واپسین لحظات عمرشان هم توجه داشته اند.

ابن عباس گويد: فاطمه (س) به سختى بيمار شد، به اسماء بنت عميس فرمود: نمى بينى وضع من به كجا رسيده، مرا بر روى تخت به صورت آشكارا حمل نكنى، اسماء گفت: به جان خودم سوگند كه چنين كارى نخواهم كرد لكن تابوتى مى سازم به همان صورت كه در حبشه ديده ام، فرمود: چگونه بود، وى چند قطعه چوب تر آورده و آنها را از ساقه بريد و بعد بر روى تختخواب تابوتى ساخت، و آن نخستين تابوتى بود كه ساخته مى شد، حضرت فاطمه تبسمى نمود، كه تا آن روز به حال تبسم ديده نشده بود، بعد او را با آن تابوت برداشته و دفن كرديم.

۳_ غریبانه ترین خاکسپاری
بعد از وفات حضرت زهرا عليهاالسلام، على عليه السلام تمام سفارشات وصاياى او را انجام داد، او را در پيراهنش غسل داد و اسماء بنت عميس در غسل به آن حضرت كمك مى كرد، و دستور داد حسنين آب بياورند و غير از آنها و زينب و ام كلثوم و كنيزش فضه كسى ديگر آن جا نبود، او را در هفت پارچه كفن كرد و بر آن حضرت نماز خواند و پنج تكبير در نمازش گفت و در دل شب او را دفن كرد و قبرش را با خاك يكسان كرد و جز على و حسنين و گروهى از بنى هاشم و دوستان خاص و ويژه حضرت كسى ديگر در آن مراسم شركت نداشت. [ در تذكره الخواص / ۳۱۹ آمده است كه على غسل مى داد و اسماء بر آن آب مى ريخت.]

روايت شده: هنگامى كه بدن حضرت زهرا سرازير قبر شد دستى بيرون آمد و او را گرفته و برگشت. [ بحار ۴۳/ ۱۸۴، ۲۰۴، ۲۱۳.]

و تاکنون قبر مادر مظلومه سادات مخفی مانده است.تنها قبری که از اهل بیت پیامبر یعنی همان سبب وجود خلقت ...
در بیان محل دفن آنحضرت از احمد بن محمد بن ابى نصر، از حضرت رضا (ع) روايت شده است كه گويد: از آن حضرت درباره محل دفن حضرت فاطمه (س) پرسيدم؟ فرمود: مردى از امام جعفر صادق (ع) اين مساله را پرسيد در حالى كه عيسى بن موسى حاضر بود عيسى به او گفت: در بقيع دفن شد، آن مرد از حضرت پرسيد؟ حضرت فرمود: عيسى به تو پاسخ داد، آن مرد گفت: من با عيسى بن موسى چه كار دارم؟ تو از پدرانت به من خبر بده كه آنان چه چيز فرموده اند، حضرت فرمود: در خانه اش دفن است. [ قرب الاسناد/ ۱۶۱، چاپ سنگى.] و البته به برخی روایات دیگر می توان اشاره کرد که مرحوم مجلسی در بحارالانوار آورده است:از وصیت امام مجتبی(ع) به برادرش حضرت سیدالشهداء(ع)است که فرمود:برادرم،هنگامی که فوت کردم،غسلم بده،حنوطم کن،کفن نما و مرا به کنار جدم ببر تا آن جا دفن کنی.اگر نگذاشتند که این کار انجام شود فورا جنازه ام را به بقیع ببر تا با مادرم مرا دفن کنی ...

روضه حاج منصور ارضی در محضر مفام معظم رهبری |دانلود فیلم

فاطميه اول يا فاطميه دوم؟ کدام معتبر است؟

عده اي روزهاي ابتدايي نزديک به شهادت اول را مثلاً پنج روز يا 10 روز را به برگزاري مجالس وعظ و عزاداري مي پردازند و عده اي هم با توجه به شرايط خاص خود ترجيح مي دهند روزهاي فاطميه دوم را انتخاب کنند و برخي هم به زنده نگهداشتن هر دو روز مي پردازند.
به گزارش ویژه نامه نوروزی مشرق، درباره تاريخ شهادت حضرت زهرا ‌‌(س) روايات مختلف است. از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پيامبر ‌(ص). ميان علماي شيعه، دو تاريخ مشهور و مقبول است: يكي هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پيامبر ‌(ص) و ديگري نود و پنج روز.

با توجه به رحلت پيامبر اسلام ‌(ص) در بيست و هشتم صفر، بنا به روايت ۷۵ روز، در مورخة سيزدهم تا پانزدهم جمادي الاوّل ، شهادت حضرت زهرا‌‌(س) است و اين ايام را فاطمية اوّل مي‌ خوانند اما بنا به روايت ۹۵ روز، شهادت حضرت‌‌ زهرا (س) در سوم تا پنجم جمادي الثاني است و اين ايام را فاطمية دوم مي‌ خوانند.

بنابراين؛ ايام فاطميه جمعا ۶ روز مي باشد، ۳ روز در ماه جمادي الاول و ۳ روز در ماه جمادي الثاني. فاطميه اول از ۱۳ تا ۱۵جمادي الاول است و فاطميه دوم از سوم تا پنجم جمادي الثاني است.

ظاهراً علت اينکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت‌‌ معرفي شده است به اين دليل است که اين احتمال وجود دارد که ماههاي قمري از رحلت پيامبر‌ (ص) تا شهادت حضرت زهرا‌‌ (س)،۲۹روز بوده باشند، حال آنکه در صورت کامل بودن ماههاي قبل، روز شهادت ۱۳ جمادي الاول و يا سوم جمادي الثاني خواهد بود.

چرا که طبق تقويم، حداکثر سه ماه قمري ۲۹ روزه و حداکثر ۴ ماه قمري ۳۰ روزه مي توانند پشت سر هم قرار گيرند.

اما در عرف، به دهه دوم جمادي الاول، از دهم تا بيستم جمادي الاول که بنابر قول ۷۵روز، شهادت آن بانوي بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطميه اول و به دهه اول جمادي الثاني از اول تا دهم جمادي الثاني، که طبق قول ۹۵روز، شهادت حضرت زهرا‌‌ سلام‌الله‌عليها‌ در آن واقع شده است،دهه فاطميه دوم گفته مي شود.

علت بروز اختلاف در روز شهادت

در مورد تعداد روزهايي که حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها پس از رحلت پدر بزرگوارشان در قيد حيات بوده اند در ميان کتاب هاي تاريخي اختلاف وجود دارد. بعضي از مورخين مثل يعقوبي اين زمان را چهل روز و کساني مثل عايشه، دختر ابي بکر، اين مدت را شش ماه و گروهي ديگر هشت ماه ذکر کرده اند.

علامه مجلسي

اما در ميان اين اقوال، آن قولي که براي ما قابل اعتنا است روايات رسيده از ناحيه ائمه هدي عليهم‌‌‌ السلام مي باشد، به نقل مرحوم علامه مجلسي، مرحوم ابوالفرج اصفهاني در کتاب مقاتل الطالبين اينگونه اظهار نظر کرده: مدت زمان حيات فاطمه زهرا سلام الله عليها بعد از وفات پيامبر صلي الله عليه وآله مورد اختلاف قرار گرفته است، به طوري که کمترين زمان ذکر شده در اين رابطه ۴۰ روز و بيشترين زمان هشت ماه مي- باشد، اما آنچه نزد ما مسلم و مورد قبول است روايات رسيده از امام باقر عليه السلام است که حضرت مي- فرمايد: بدرستي که زمان رحلت صديقه کبري سلام الله عليها سه ماه بعد از رحلت پيامبر مکرم اسلام صلي الله عليه و آله بود.

طبري شيعي

همچنين مرحوم طبري شيعي در کتاب دلايل الامامه به سلسله اسناد خود رواياتي از حضرت امام صادق عليه السلام نقل مي کند که حضرت مي فرمايد: حضرت صديقه طاهره عليها السلام در ماه جمادي الاخر روز سه شنبه، سه روز از ماه گذشته در سال ۱۱ هجري از دنيا رفتند.

اين دو روايت مبناي مورد اتخاذ غالب علماي شيعه من جمله سيد طاووس در کتاب شريف اقبال مي باشد.

کليني

اما دسته دوم ديگري از روايات صحيحه هم اين مدت را ۷۵ روز ذکر کرده اند از جمله اين روايات، روايت مرحوم کليني از امام صادق عليه السلام است که حضرت مي فرمايد: «بدرستي که توقف فاطمه عليه السلام در اين دنيا پس از پدر گراميش ۷۵ روز بود.»اين دسته از روايات هم مبناي نظر برخي از علماي شيعه از جمله مرحوم کليني گرديده.

البته ممکن است دليل اختلاف در اين دو دسته از روايات صحيحه رايج نبودن نقطه گذاري بر کلمات در زمان صدور روايات باشد. توجه به شباهت «خمسه و سبعون» با «خمسه تسعون» مويد اين معنا است.

راويان سني چه مي گويند؟

در اين مجال بخشي را هم به آثار و تاليفات بزرگاني اهل سنت مانند ابن قتيبه، ابن شهر آشوب سروي، أبي الفتح محمد بن عبدالکريم بن أبي بکر احمد شهرستاني، ذهبي مورخ مشهور، عمر رضا کحاله از علماي معاصر اهل سنت و احمدبن يحيي معروف به «بلاذري» و ابن ابي الحديد معتزلي اختصاص داديم تا بدانيم واقعيت شيعه از زبان سني ها چگونه بيان شده است.

ابن قتيبه دينوري، قرن سوم هجري

ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينوري (معروف به ابن قُتَيبَة) در گذشته به سال ۲۷۶ هجري، در کتاب خود بنام «الامامة والسياسة» تحت عنوان"کيفَ کانَت بيعة علي أبي طالب کرَّمَ الله وجهه" (علي کرم الله وجهه چگونه بيعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاري روايت کرده که گفت: همانا روزي ابوبکر از عده اي که از بيعت با او سرپيچي کرده و نزد علي عليه السلام جمع شده بودند، سراغ گرفت.

پس عمر را به دنبال آنها -که در خانه ي علي جمع شده بودند- فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداري نمودند، در اين هنگام عمر دستور داد که "هيزم حاضر کنيد" و خطاب به اهل خانه گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست بايد خارج شويد و الا خانه را با اهلش به آتش مي کشم ! شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض، آيا مي داني در اين خانه فاطمه است؟! گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد! باز در همان کتاب جلد ۱ صفحه ۱۳ با ذکر سند آمده است:.. پس از چندي که گذشت عمر به ابوبکر گفت بيا تا نزد فاطمه عليها السلام برويم، چرا که ما او را به غضب درآورده ايم.

پس به اتفاق يکديگر نزد فاطمه عليها السلام رفته و از او اجازه ورود گرفتند، لکن فاطمه عليها السلام به آنها اجازه ي ورود نداد، ناچار نزد علي عليه السلام آمده و با او سخن گفتند، تا آنکه آنها را بر فاطمه عليها السلام وارد کرد.

پس همين که آن دو نزد فاطمه عليها السلام نشستند، فاطمه عليها السلام صورت خود را به ديوار برگرداند. در اين هنگام آن دو به فاطمه عليها السلام سلام کردند، لکن او جواب سلام آنها را نداد، لذا ابوبکرشروع به سخن کرده و گفت: اي حبيبه ي رسول خدا آيا ما در مورد ارث پيامبر و همچنين در مورد شوهرت تو را به غضب در آورديم؟ فاطمه عليها السلام گفت: چه مي شود تورا، که اهل و خانواده ات از تو ارث ببرند، لکن ما از محمد صلي الله عليه وآله ارث نبريم! سپس فرمود: آيا اگر حديثي از پيامبر را به ياد شما بياورم قبول مي کنيد، و به آن اعتقاد پيدا مي کنيد؟ عمر و ابوبکر گفتند:آري. پس فاطمه گفت: شما را به خدا قسم آيا از پيامبر نشنيديد که مي گفت: «رضايت فاطمه، رضايت من و غضب فاطمه، غضب من است. پس هر کس فاطمه دختر مرا دوست داشته باشد، همانا مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را راضي کند مرا راضي کرده است و هر کس فاطمه را به غضب آورد، همانا مرا به غضب آورده است». عمر و ابوبکر گفتند: آري از پيامبر ‌صل‌الله‌عليه‌و‌آله‌ شنيديم.

فاطمه عليها السلام گفت: پس همانا من، خداوند و ملائکه را شاهد مي گيرم که شما دو نفر مرا به سخط و غضب درآورديد و مرا راضي نکرديد، و هرگاه پيامبر را ملاقات کنم از شما دو نفر به او شکايت خواهم کرد.

در اين هنگام، ابوبکر شروع به گريه کرد در حالي که فاطمه‌‌سلام‌الله‌عليها‌ مي گفت: بخدا قسم تو را در هر نمازي که بخوانم نفرين خواهم کرد.

ابن شهر آشوب سروي، قرن ششم

ابن شهر آشوب سروي (درگذشته به سال ۵۸۸هجري) در کتاب المناقب خوداز کتاب المعارف ابن قتيبه دينوري در بيان ذکر اولاد فاطمه سلام الله عليها چنين نقل مي کند؛ فرزندان فاطمه عبارتند از: حسن ،حسين، زينب ام کلثوم و محسن که همانا از ضربه قنفذ کشته شد. لازم به تذکر است که در چاپ هاي امروزي کتاب المعارف ابن قتيبه چنين آمده است: پس علي داراي چند فرزند شد به نام هاي حسن، حسين، ام کلثوم و زينب کبري؛ که مادرشان فاطمه دختر رسول خدا بود، لکن محسن ابن علي در سن کودکي درگذشت!

شهرستاني؛ قرن ششم

أبي الفتح محمد بن عبدالکريم بن أبي بکر احمد شهرستاني (در گذشته سال۵۴۸ هجري) در کتاب خود بنام «الملل و النحل» مي گويد: «همانا چنان ضربه اي به شکم فاطمه عليها السلام در روز بيعت زد که فاطمه عليها السلام جنين خود را از شکم انداخت».

مورخ مشهور، ذهبي؛ قرن هشتم

ذهبي مورخ مشهور (در گذشته ي سال ۷۴۸هجري) در کتاب خود بنام «لسان الميزان» با ذکر سند مي گويد: «محمدبن احمد حماد کوفي» (از حافظين حديث اهل سنت) گفته است:«بدون شک چنان لگدي به فاطمه عليهاالسلام زد که محسن از او سقط شد».

عمر رضا کحاله؛ از علماي معاصر اهل سنت

عمر رضا کحاله از علماي معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» با ذکر سند مي‌گويد: تا آنکه ابو بکر از عده‌اي که از بيعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علي بن ابي طالب عليه السلام جمع شده بودند- مانند عباس و زبير و سعد بن عبادة- سراغ گرفت، و در خانه‌ فاطمه عليهاالسلام از بيعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را بسوي آنان فرستاد. عمر روانه منزل فاطمه عليهاالسلام شده و فرياد کشيد و آنان را به خارج از خانه جهت بيعت فراخواند. آنان از بيرون آمدن خودداري کردند، در اين هنگام عمر هيزم طلبيده و گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست يا از خانه خارج مي شويد و يا آنکه خانه را با اهلش به آتش مي کشم. شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض (کنيه عمر)، در اين خانه فاطمه عليها السلام است! عمر گفت: اگر چه فاطمه در اين خانه باشد، آن را به آتش مي کشم!

يعقوبي

يعقوبي در تاريخ خود نقل مي کند: زماني که ابوبکر مريض شد، يعني در همان مرضي که مرد، عبدالرحمن بن عوف به عيادت او رفته و از او پرسيد: اي خليفه پيامبرحالت چگونه است؟ ابوبکر گفت: همانا من بر هيچ چيز تأسف نمي خورم مگر بر سه چيز که انجام دادم و اي کاش انجام نداده بودم...اما آن سه چيز که انجام دادم و اي کاش انجام نداده بودم: اي کاش قلاده خلافت را به گردن نينداخته بودم...اي کاش خانه فاطمه را تفتيش نکرده و مورد هجوم آن عده قرار نداده بودم، اگر چه با من اعلان جنگ مي کردند.

بلاذري؛ قرن سوم

احمدبن يحيي معروف به «بلاذري» در گذشته سال ۲۷۹ هجري در کتاب خود بنام «انساب الاشراف» مي گويد: ابوبکر براي بيعت گرفتن از علي عليه السلام ، به دنبال وي فرستاد، پس علي عليه السلام بيعت نکرد. در اين هنگام عمر با شعله‌اي‌ آتش روانه خانه علي عليه السلام شد. فاطمه عليها السلام در پشت درب با او مواجه شده و گفت: اي پسر خطاب آيا تو را در حال آتش زدن خانه ام مي بينم؟ عمر گفت : آري! و آن چنان به اين عمل مُصر و محکم هستم، چنانکه پدرت بر ديني که آورده بود محکم بود.

بلاذري در همان کتاب، صفحه ۵۸۷، حديث شماره ي ۱۱۸۸ از ابن عباس روايت مي کند: زماني که علي از بيعت خودداري نمود و در خانه کناره گيري کرده بود، ابوبکر عمر را به سوي علي فرستاد و به وي دستور داد علي را با بدترين صورت نزد من حاضر کن! پس چون عمر نزد علي آمد، بين آن دو سخناني رد و بدل شد. علي گفت: اي عمر بدوش که نيمي از آن مال توست، به خدا قسم آنچه امروز تو را چنين بر امارت و حکومت ابوبکر حريص کرده چيزي نيست جز آنکه فردا حکومت را به تو بسپارد!

ابن ابي الحديد

ابن ابي الحديد معتزلي در شرح خود مي گويد: اگر گفته شود که خانه فاطمه مورد هجوم واقع شد، و صيانتش شکسته شد بخاطر حفظ نظام اسلام و بخاطر جلوگيري از تفرقه مسلمانان، چرا که مسلمانان آن زمان از دين برمي گشتند و دست از اطاعت بر مي داشتند، در جواب گفته مي شود که: همين کلام و جواب را بدهيد آنجا که در جنگ جمل هودج عايشه مورد هتک واقع شد (چرا که عايشه بر عليه خليفه رسمي مسلمانان قيام کرده) و هودج او مورد حمله قرار گرفت تا آنکه ريسمان اطاعت پاره نشود و اجتماع مسلمين از هم نپاشد و خون مسلمانان به هدر نرود. پس وقتي که جائز باشد حمله به خانه فاطمه بخاطر امري که هنوز واقع نشده بود، بدون شک جائز است حمله به هودج عايشه به خاطر امري که واقع شده بود.

ابن عبد ربّه

شهاب الدين احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسي در کتاب "العقد الفريد" چنين مي نويسد: علي و عباس و زبير در خانه فاطمه نشسته بودند تا اينکه ابوبکر، عمر را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بيرون کند، و به او گفت اگر بيرون نيامدند با آنان نبرد کن. عمر ابن خطاب با مقداري آتش به سوي خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را به آتش بکشد.

در اين هنگام فاطمه با او روبرو شد و گفت: اي فرزند خطاب آمده اي خانه ما را بسوزاني! عمر گفت: بلي، مگر اينکه شما نيز آن کنيد که امّت کردند(بيعت با ابوبکر).

نظر آيت الله صافي گلپايگاني

اخيرا در استفتائي در مورد ايام عزاداري شهادت حضرت زهرا ‌‌سلام‌الله‌عليها‌ از آيت الله العظمي لطف الله صافي گلپايگاني سئوال شده است؛ با توجه به معلوم‌ نبودن دقيق تاريخ شهادت حضرت فاطمه زهرا دختر گرامي پيامبر اسلام ‌صل‌الله‌عليه‌و‌آله‌، بهترين ايام جهت عزاداري براي آن حضرت چه روزهايي است و بهترين نوع عزاداري در اين شهادت عظمي چيست؟

آيت الله صافي در پاسخ به اين استفتاء اظهار داشته است که نسبت به روز شهادت حضرت صديقه کبري فاطمه زهرا ‌‌سلام‌الله‌عليها‌ قول‌هاي مختلفي ذکر شده، لکن آنچه بيشتر مورد توجه علماء واقع شده است فاطميه اول و فاطميه دوّم در ماه جمادي الاول و جمادي الثاني است. شايسته است که شيعيان از روز سيزدهم جمادي الاول تا سوم جمادي الثاني سوگوار و با انجام مراسم عزاداري آن حضرت، ارادت و مودت خود را به اهل بيت اظهار و از انجام مراسمي‌ که موجب وهن مراسم شهادت آن حضرت است اجتناب کنند.

اين مرجع تقليد بهترين عزاداري حضرت زهرا‌‌سلام‌الله‌عليها‌ را بيان فضائل، مناقب و مصائب آن حضرت و ذکر اخلاق و سيره عملي و دفاع ايشان از امام مظلوم حضرت اميرالمؤمنين‌عليه‌السلام مي داند که در همه اعصار بايد براي مردم تبيين شود و مي فرمايد؛ ان‌شاء الله تعالي مؤمنان با تمسک به قرآن و عترت به بهترين صورت ممکن به ساحت مقدس آن بزرگوار عرض ادب و اخلاص کنند، به ويژه بانوان متدينه با حفظ حجاب و عفت و پاکدامني، ايشان را الگوي خود قرار دهند.

حساسيت ها

گاهي اوقات اگر به احتمالات و پاسخ هايي که ممکن است پرسش هاي ما داشته باشند فکر کنيم و ثمره آنها را مورد ارزيابي قرار دهيم قبل از مطرح کردن آنها، از طرح اين نوع پرسش ها منصرف مي شويم. پرسش‌ هايي هم که درباره تعداد روزهاي ايام فاطميه و سوالاتي از اين قبيل مطرح مي شود، نيز جزء مواردي هستند که ثمره اي در پاسخ دادن به آنها حاصل نمي‌شود.

حال فرض بفرماييد که با دلائل متقن اثبات شود که مثلاً فلان روز، سالروز شهادت حضرت فاطمه سلام- الله عليها مي باشد، باز هم خللي در حرکت هاي فرهنگي مراکز ديني ايجاد نمي شود، زيرا زمينه به وجود آمدن روزهايي به عنوان ايام فاطميه، به خاطر زنده نگهداشتن فرهنگ فاطمي بوده و مجالس گوناگون مذهبي هم به فراخور امکانات و شرايط مخصوص به خود بين اين دو تاريخ معتبر که از روايات صحيحه استفاده مي شود؛ عده اي روزهاي ابتدايي نزديک به شهادت اول را مثلاً پنج روز يا ۱۰ روز را به برگزاري مجالس وعظ و عزاداري مي پردازند و عده اي هم با توجه به شرايط خاص خود ترجيح مي دهند روزهاي فاطميه دوم را انتخاب کنند و برخي هم به زنده نگهداشتن هر دو روز مي پردازند.

پس کساني که به زنده نگهداشتن ايام فاطميه اول و دوم مي پردازند چنين دغدغه اي ندارند که مثلاً ۲۰ روز براي حضرت عزاداري کنند يا کمتر يا بيشتر، بلکه هدف از تشکيل چنين مجالسي فهم و نشر فرهنگ فاطمي مي باشد که اين موضوع اختصاص به ايام فاطميه اول يا دوم ندارد و ما بايد به اميد روزهايي تلاش کنيم که همه ايام ما «علوي»، «فاطمي»، «حسيني» شوند.

از آنجايي که مبناي عمل مسلمانان بر اساس معارف و دستورات قرآن و پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و جانشينان او از خاندانش مي باشد، بنابراين قول، عمل و تقرير پيامبر و اهل بيت عليهم السلام، دليل شرعي در اثبات جواز يک عمل مي باشد. به عبارت ديگر يکي از راههاي اثبات جواز عمل به يک کار مي تواند عمل کردن يکي از معصومين عليهم السلام به آن باشد زيرا در منابع اسلامي عمل کردن به سيره و روش معصوم که از جانب خداوند منصوب شده است حجيت دارد. به طوري که در مورد پيامبر گرامي اسلام در قرآن آمده که ايشان اسوه حسنه، براي بشريت هستند و لذا تمسک به سيره ايشان و جانشينانش روش حسن مي باشد.

در کتاب رياحين الشريعه در مورد سيره حضرت امام باقر عليه السلام آمده که هرگاه تب بر حضرت غلبه مي کرد، آب سرد بر خود مي ريخت، و با صداي بلند به طوري که هرکس در خانه بود، صداي آن حضرت را مي‌شنيد، مي فرمود: يا فاطمه بنت محمد صلي الله عليه و آله.